اگر خداشناسی فطری است، چرا عده ای منکر و کافر خدایند؟ 1 خداشناسی فطری است به شرط آنکه وجود خدا درست تصوّر شود. همانگونه که اجتماع نقیضین بداهتاً محال است به شرط آنکه کسی معنی درست اجتماع و دو نقیض را بداند. لذا عدّه ای که اجتماع نقیضین را درست تصوّر نکرده اند نه تنها آن را محال نمی دانند بلکه معتقدند اجتماع نقیضین لازم و ضروری بوده بنیان و اساس عالم است. به کسی گفته شد این قضیّه که هر کلّی از جزء خود بزرگتر است بدیهی است. گفت : این قضیّه نادرست است ؛ چون من می توانم آفتابه ای بسازم که لوله اش از خودش بزرگتر باشد. اگر این شخص می دانست که کلّ آفتابه یعنی بدنه ی آن بعلاوه ی لوله اش می فهمید که آن قضیّه بدیهی است ولی خیال می کرد آفتابه یعنی بدنه ی آفتابه بدون لوله اش. کسانی هم که منکر خدا هستند منکر خدای مورد نظر خداپرستان حقیقی نیستند بلکه خدای موجود در ذهن خودشان را انکار می کنند که ربطی به خدای حقیقی ندارد. 2-فطری بودن یک چیز منافی با گریز از آن نیست؛ بلکه امور فطری نیز در شرایطی دگرگون و یا بیتأثیر میشوند.علت این امر چند چیز است: الف) غفلت، ب ) بها دادن بیش از حد بر بخشی دیگر از جنبههای وجودی انسان، مانند شهوات و آرزوها و در پی آن تضعیف احکام فطری، ج ) گرفتار شدن در دام شبهات. شهید مطهری میفرماید: فطری بودن اعتقاد به خدا به این معنا است که انسان در حال سلامت روح و روانخداپذیر و خدا خواه است. بنابراین خداگریی و انکار وجود او نوعی خروج از حالت طبیعی و اولیه است، از همینروسؤال از علت خداجویی چندان درست نیست، اما به تحقیق میتوان از علت خدا ناباوری سؤال کرد. ایشان علت اینپدیده را چند چیز میداند، از جمله: 1- نارسایی مفاهیم فلسفی غرب، 2- نارسایی مفاهیم دینی کلیسا، 3- توهم تضاد اعتقاد به خدا با نظریه تکامل، 4- توهم تضاد بین اعتقاد به خدا با اختیار و آزادی انسان، 5- اعتقاد به خدا را پشتوانه استبداد سیاسی پنداشتن، 6- خداپرستی را مغایر تلاش برای زندگی پنداشتن، 7- ماتریالیسم و فساد اخلاقی، 8- عافیتطلبی و فقدان روحیه انقلابی در میان برخی از پیروان ادیان برای آگاهی بیشتر ر.ک: 1- فطرت شهید مطهری 2- علل گرایش به مادیگری شهید مطهری 3- خداشناسی ، محمد رضا کاشفی
اگر خداشناسی فطری است، چرا عده ای منکر و کافر خدایند؟
1 خداشناسی فطری است به شرط آنکه وجود خدا درست تصوّر شود. همانگونه که اجتماع نقیضین بداهتاً محال است به شرط آنکه کسی معنی درست اجتماع و دو نقیض را بداند. لذا عدّه ای که اجتماع نقیضین را درست تصوّر نکرده اند نه تنها آن را محال نمی دانند بلکه معتقدند اجتماع نقیضین لازم و ضروری بوده بنیان و اساس عالم است. به کسی گفته شد این قضیّه که هر کلّی از جزء خود بزرگتر است بدیهی است. گفت : این قضیّه نادرست است ؛ چون من می توانم آفتابه ای بسازم که لوله اش از خودش بزرگتر باشد. اگر این شخص می دانست که کلّ آفتابه یعنی بدنه ی آن بعلاوه ی لوله اش می فهمید که آن قضیّه بدیهی است ولی خیال می کرد آفتابه یعنی بدنه ی آفتابه بدون لوله اش. کسانی هم که منکر خدا هستند منکر خدای مورد نظر خداپرستان حقیقی نیستند بلکه خدای موجود در ذهن خودشان را انکار می کنند که ربطی به خدای حقیقی ندارد.
2-فطری بودن یک چیز منافی با گریز از آن نیست؛ بلکه امور فطری نیز در شرایطی دگرگون و یا بیتأثیر میشوند.علت این امر چند چیز است:
الف) غفلت،
ب ) بها دادن بیش از حد بر بخشی دیگر از جنبههای وجودی انسان، مانند شهوات و آرزوها و در پی آن تضعیف احکام فطری،
ج ) گرفتار شدن در دام شبهات.
شهید مطهری میفرماید: فطری بودن اعتقاد به خدا به این معنا است که انسان در حال سلامت روح و روانخداپذیر و خدا خواه است. بنابراین خداگریی و انکار وجود او نوعی خروج از حالت طبیعی و اولیه است، از همینروسؤال از علت خداجویی چندان درست نیست، اما به تحقیق میتوان از علت خدا ناباوری سؤال کرد. ایشان علت اینپدیده را چند چیز میداند، از جمله:
1- نارسایی مفاهیم فلسفی غرب،
2- نارسایی مفاهیم دینی کلیسا،
3- توهم تضاد اعتقاد به خدا با نظریه تکامل،
4- توهم تضاد بین اعتقاد به خدا با اختیار و آزادی انسان،
5- اعتقاد به خدا را پشتوانه استبداد سیاسی پنداشتن،
6- خداپرستی را مغایر تلاش برای زندگی پنداشتن،
7- ماتریالیسم و فساد اخلاقی،
8- عافیتطلبی و فقدان روحیه انقلابی در میان برخی از پیروان ادیان
برای آگاهی بیشتر ر.ک:
1- فطرت شهید مطهری
2- علل گرایش به مادیگری شهید مطهری
3- خداشناسی ، محمد رضا کاشفی
- [سایر] اگر خداشناسی به صورت فطری در همه انسان ها قرار داده شده چرا انسان های زیادی منکر خدا (بی دین) هستند؟
- [سایر] خداشناسی فطری در قرآن چگونه است؟
- [سایر] موانع خداشناسی و عوامل بیتوجّهی به معرفت فطری چیست؟
- [سایر] عوامل بی توجهی به معرفت فطری و خداشناسی چیست؟
- [سایر] عوامل بی توجهی به معرفت فطری و خداشناسی چیست؟
- [سایر] عوامل بیتوجهی به معرفت فطری و خداشناسی چیست؟
- [سایر] آیا منکر معاد مثل منکر توحید کافر است؟
- [سایر] اگر خدایابی فطری است چرا عده ای خدا را انکار می کنند؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر زوجه مرتدّ فطری یا ملّی شود و ارتداد او بعد از دخول باشد در صورت فوت او در زمان عدّه یا پس از انقضاء عدّه، زوج مسلمان از او ارث میبرد؟
- [آیت الله مظاهری] مسلمانی که عمداً نماز نمیخواند و تارک الصلاة است ولی منکر نماز نیست، آیا کافر و نجس است؟ اگر چنین شخصی منکر نماز هم باشد چه حکمی دارد؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر مردی پس از ازدواج مرتدّ فطری شود، زنش بر او حرام میشود و باید به مقداری که در احکام طلاق گفته میشود، عدّه وفات نگهدارد.
- [آیت الله سیستانی] مسلمانی که از اسلام خارج شود و کفر را اختیار کند ، مرتد نامیده میشود ، و مرتد بر دو قسم است : مرتد فطری ، و مرتد ملی ، و مرتد فطری کسی است که پدر و مادر او ، یا یکی از آنها در هنگام بدنیا آمدن او مسلمان باشند و خود او نیز پس از تمیز مسلمان باشد ، و سپس کافر شود ، و مرتد ملی مقابل آن است .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مردی که مسلمانزاده است اگر مرتد شود، زنش بر او حرام میشود، و آن زن باید به مقداری که در احکام طلاق گفته میشود عدّه وفات نگه دارد، و در اصطلاح به چنین شخصی مرتد فطری میگویند.
- [آیت الله سیستانی] اگر مرد پس از عقد مرتد فطری شود ، زنش بر او حرام میشود ، و اگر نزدیکی کردهاند و یائسه و صغیره نیست باید به مقدار عدّه وفات که در احکام طلاق گفته میشود عدّه نگهدارد ، بلکه بنابر احتیاط واجب اگر نزدیکی نکردهاند یا یائسه یا صغیره است باز هم عدّه وفات نگهدارد ، و اگر در بین عدّه مرد توبه کند بنابر احتیاط واجب اگر میخواهند با هم زندگی کنند دوباره عقد بخوانند ، و اگر میخواهند جدا شوند طلاق داده شود .
- [آیت الله مظاهری] اگر مسلمانی کافر شود (مرتد فطری باشد یا ملّی یعنی مسلمانزاده باشد یا کافرزاده) اگر مرد باشد حدّ او کشتن است، و به مجرّد کفر مال او به ورثه مسلمان او منتقل میشود، و زنش از او جدا میگردد و باید عدّه وفات بگیرد و بعد از تمام شدن عدّه میتواند شوهر کند و توبه او گرچه قبول است و احکام اسلام بر او بار میشود ولی مانع از آنچه که گفته شد نمیگردد. و اگر زن باشد زندانی میشود و در زندان در لباس و خوراک و مسکن به او سختگیری میگردد و در وقت نماز او را تازیانه میزنند تا توبه کند، و اگر توبه نکرد باید در زندان به همین حال بماند تا بمیرد، و به مجرّد کفر از شوهرش جدا میشود و مال او به ورثه مسلمان او منتقل میگردد.
- [آیت الله مظاهری] اگر پدر و مادر کافر یا گناهکار باشند، فرزند نباید پیروی در کفر آنها یا گناه آنها داشته باشد، بلکه اگر میتواند باید با لطف و مهربانی و با تسلّط بر اعصاب و صبر بر تندی آنها نهی از منکر کند، و اگر نهی از منکر اثر نداشت و یا نهی از منکر موجب غضب و تندی آنها شد، نهی از منکر لازم نیست و واجب است از نظر قرآن شریف، رفتار اولاد با آنها کریمانه و با تلطّف و مهربانی باشد: (وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفا)[2] (و در دنیا به خوبی با پدر و مادر معاشرت کنید.) صفحه 411
- [آیت الله مظاهری] اگر مرد یا زن مسلمانی کافر شود (مسلمانزاده باشند یا کافرزاده) ازدواج آنها باطل میشود، و اگر مرد کافر شود زن باید عدّه وفات بگیرد، و بعد میتواند با دیگری ازدواج کند، و اگر زن یائسه باشد یا هنوز نزدیکی با او نشده باشد، عدّه هم ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کافر یعنی کسی که منکر خدا است یا برای خدا شریک قرار می دهد، یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله را قبول ندارد، نجس است. و نیز کسی که یکی از ضروریات دین مبین اسلام را منکر شود، چنان چه بداند آن چیز ضروری دین است، نجس می باشد، و اگر نداند احتیاطاً باید از او اجتناب کرد. و نیز کافر کتابی بنابر قول مشهور نجس است و احتیاط واجب رعایت این قول است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی که ضروری دین اسلام یعنی چیزی را که همه مسلمانان می دانند (مانند معاد روز قیامت و واجب بودن نماز و روزه و امثال آن) را منکر شود، چنانچه ضروری بودن آن را بداند، کافر است و اگر در ضروری بودن آن شک دارد کافر نیست، ولی احتیاط مستحب آن است که از او اجتناب شود.
- [آیت الله نوری همدانی] کسی که مسلمان زاده است چنانچه بعد از بالغ شدن اظهار اسلام کند ، اگر مرتد شود زنش بر او حرام می شود و باید به مقداری که در احکام طلاق گفته می شود عدّة وفات نگهدارد . ودر اصطلاح به چنین شخصی مُرْتَدّ فطری می گویند .