با مطالعه آیاتی که خداشناسی فطری را مطرح می کنند، به راحتی می توان دلیل این را که برخی در همه حال به فکر خدا نیستند و بعضی دیگر به کلی منکر خدا می شوند، دریافت. به اجمال می توان موارد ذیل را براساس آیات قرآن، موانع بی توجهی به معرفت فطری قلمداد کرد: 1. نسیان: (وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ)1؛ (و مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا خودشان را فراموششان ساخت). از این آیه و آیات مشابه آن، دانسته می شود که کافران، پیشینه معرفت نسبت به خداوند دارند؛ ولی در حال کفر، خدا را از یاد برده اند و همین نسیان، بستر انکار خدا یا بی اعتنایی نسبت به او است! 2. توجه به اسباب مادّی: (فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمّا نَجّاهُمْ إِلَی الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِکُونَ)2؛ (پس هرگاه در کشتی سوار شوند، خدای را با اخلاص و پاک دینی [ یکتاگرایی ]بخوانند و چون به سوی خشکی برهاندشان، آن گاه شرک می ورزند). این آیه با لحن خاصی می گوید: در واقع قطع امید از سایر علل و اسباب، موجب می شود انسان متوجه مسبب الاسباب گردد و آن معرفت فطری که در عمق جانش خفته است بیدار گردد. از این آیه و آیات مشابه به خوبی استفاده می شود که توجه به آنچه اطراف انسان را احاطه کرده و آدمی را به خود مشغول داشته است، عامل عمده بی توجهی به معرفت فطری نسبت به خداوند است. 3. رفاه و آسایش: (قُلْ أَ رَأَیْتَکُمْ إِنْ أَتاکُمْ عَذابُ اللّهِ أَوْ أَتَتْکُمُ السّاعَةُ أَ غَیْرَ اللّهِ تَدْعُونَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ)3؛ (بگو: به نظر شما، اگر عذاب خدا شما را در رسد، یا رستاخیز شما را دریابد؛ اگر راستگویید کسی غیر از خدا را می خوانید؟) این آیه نشانگر آن است که فطرت انسان در تنگناها و شداید، همچون قیامت یا زمان مرگ، بیدار و آشکار می گردد. از این رو می توان دانست که رفاه و آسایش، زمینه پوشیدگی فطرت را فراهم می آورد. 4. دوستی با شیطان: (وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَ لآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ وَ مَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِیناً)4؛ (شیطان گفت: آنان را سخت گمراه و دچار اندوه های دور و دراز خواهم کرد و وادارشان می کنم تا گوش های دام ها را شکاف دهند و وادارشان می کنم تا آفریده خدا را دگرگون سازند و هر کس به جای خدا، شیطان را دوست گیرد، قطعا دستخوش زیان آشکاری شده است). تغییر در آفریده خدا، خروج از حکم فطرت و خداشناسی فطری است5و این، در سایه دوستی با شیطان است. اگر کسی با شیطان دوست بود، این خلق اللّه (خداشناسی فطری) در او تغییر کرده و به عدم توجه به خدا، یا انکار او منجر خواهد شد. به هر حال، خداوند به ما نزدیک است و این ما هستیم که با کردار خود او را در دوردست ها می جوییم: آنچه حق است اقرب از حبل الورید تو فکنده تیرِفکرت را بعید ای کمان و تیرها برساخته صید، نزدیک و تو دورانداخته هر که دور اندازتر، او دورتر وزچنین گنج است او مهجورتر6 پی نوشت: 1. حشر 59، آیه 19 ؛ توبه (9)، آیه 67. 2. عنکبوت 29، آیه 65. 3. انعام 6، آیه 40 و نیز نگاه: آیات 41 و 42. 4. نساء 4، آیه 119. 5. المیزان، ج 5، ص 85. 6. مثنوی، دفتر ششم، ابیات 2353 2355. منبع: www.porseman.org
با مطالعه آیاتی که خداشناسی فطری را مطرح می کنند، به راحتی می توان دلیل این را که برخی در همه حال به فکر خدا نیستند و بعضی دیگر به کلی منکر خدا می شوند، دریافت. به اجمال می توان موارد ذیل را براساس آیات قرآن، موانع بی توجهی به معرفت فطری قلمداد کرد:
1. نسیان: (وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ)1؛ (و مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا خودشان را فراموششان ساخت). از این آیه و آیات مشابه آن، دانسته می شود که کافران، پیشینه معرفت نسبت به خداوند دارند؛ ولی در حال کفر، خدا را از یاد برده اند و همین نسیان، بستر انکار خدا یا بی اعتنایی نسبت به او است!
2. توجه به اسباب مادّی: (فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمّا نَجّاهُمْ إِلَی الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِکُونَ)2؛ (پس هرگاه در کشتی سوار شوند، خدای را با اخلاص و پاک دینی [ یکتاگرایی ]بخوانند و چون به سوی خشکی برهاندشان، آن گاه شرک می ورزند). این آیه با لحن خاصی می گوید: در واقع قطع امید از سایر علل و اسباب، موجب می شود انسان متوجه مسبب الاسباب گردد و آن معرفت فطری که در عمق جانش خفته است بیدار گردد. از این آیه و آیات مشابه به خوبی استفاده می شود که توجه به آنچه اطراف انسان را احاطه کرده و آدمی را به خود مشغول داشته است، عامل عمده بی توجهی به معرفت فطری نسبت به خداوند است.
3. رفاه و آسایش: (قُلْ أَ رَأَیْتَکُمْ إِنْ أَتاکُمْ عَذابُ اللّهِ أَوْ أَتَتْکُمُ السّاعَةُ أَ غَیْرَ اللّهِ تَدْعُونَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ)3؛ (بگو: به نظر شما، اگر عذاب خدا شما را در رسد، یا رستاخیز شما را دریابد؛ اگر راستگویید کسی غیر از خدا را می خوانید؟) این آیه نشانگر آن است که فطرت انسان در تنگناها و شداید، همچون قیامت یا زمان مرگ، بیدار و آشکار می گردد. از این رو می توان دانست که رفاه و آسایش، زمینه پوشیدگی فطرت را فراهم می آورد.
4. دوستی با شیطان: (وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَ لآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ وَ مَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِیناً)4؛ (شیطان گفت: آنان را سخت گمراه و دچار اندوه های دور و دراز خواهم کرد و وادارشان می کنم تا گوش های دام ها را شکاف دهند و وادارشان می کنم تا آفریده خدا را دگرگون سازند و هر کس به جای خدا، شیطان را دوست گیرد، قطعا دستخوش زیان آشکاری شده است). تغییر در آفریده خدا، خروج از حکم فطرت و خداشناسی فطری است5و این، در سایه دوستی با شیطان است. اگر کسی با شیطان دوست بود، این خلق اللّه (خداشناسی فطری) در او تغییر کرده و به عدم توجه به خدا، یا انکار او منجر خواهد شد. به هر حال، خداوند به ما نزدیک است و این ما هستیم که با کردار خود او را در دوردست ها می جوییم:
آنچه حق است اقرب از حبل الورید
تو فکنده تیرِفکرت را بعید
ای کمان و تیرها برساخته
صید، نزدیک و تو دورانداخته
هر که دور اندازتر، او دورتر
وزچنین گنج است او مهجورتر6
پی نوشت:
1. حشر 59، آیه 19 ؛ توبه (9)، آیه 67.
2. عنکبوت 29، آیه 65.
3. انعام 6، آیه 40 و نیز نگاه: آیات 41 و 42.
4. نساء 4، آیه 119.
5. المیزان، ج 5، ص 85.
6. مثنوی، دفتر ششم، ابیات 2353 2355.
منبع: www.porseman.org
- [سایر] عوامل بی توجهی به معرفت فطری و خداشناسی چیست؟
- [سایر] موانع خداشناسی و عوامل بیتوجّهی به معرفت فطری چیست؟
- [سایر] عوامل بیتوجهی به معرفت فطری و خداشناسی چیست؟
- [سایر] خداشناسی فطری در قرآن چگونه است؟
- [سایر] اگر خداشناسی فطری است، چرا عده ای منکر و کافر خدایند؟
- [سایر] اگر خداشناسی به صورت فطری در همه انسان ها قرار داده شده چرا انسان های زیادی منکر خدا (بی دین) هستند؟
- [سایر] ویژگی های شناخت فطری چیست؟ و آیا شناخت فطری اختصاص به توحید دارد؟ (با ذکر منبع)
- [سایر] معرفت خدا از راه معرفت نفس پیدا می شود، منظور از معرفت نفس چیست و چگونه به دست می آید؟
- [سایر] راه رسیدن به معرفت النفس و معرفت الله چیست؟
- [سایر] بهترین راه خداشناسی چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] خودداری کردن از دفع ادرار و مدفوع، مکروه است و اگر ضرر قابل توجهی داشته باشد، حرام است.
- [آیت الله وحید خراسانی] مسلمانی که از اسلام برگردد و کافر شود مرتد نامیده می شود معنی کفر در مساله گذشت و مرتد دو قسم است فطری وملی مرتد فطری کسی است که از پدر و مادری متولد شده باشد که هردو یا یکی از ان دو مسلمان باشند و بعد از بلوغ و کمال عقل با اختیار از اسلام برگردد و مرتد ملی کسی است که از پدر و مادر کافر متولد شده باشد و بعد از مسلمان شدن از اسلام برگردد
- [آیت الله سیستانی] مسلمانی که از اسلام خارج شود و کفر را اختیار کند ، مرتد نامیده میشود ، و مرتد بر دو قسم است : مرتد فطری ، و مرتد ملی ، و مرتد فطری کسی است که پدر و مادر او ، یا یکی از آنها در هنگام بدنیا آمدن او مسلمان باشند و خود او نیز پس از تمیز مسلمان باشد ، و سپس کافر شود ، و مرتد ملی مقابل آن است .
- [آیت الله سیستانی] کسی که میداند روزه برای او ضرر قابل توجهی ندارد ، اگر چه دکتر بگوید ضرر دارد ، باید روزه بگیرد ، و کسی که یقین یا گمان دارد که روزه برایش ضرر قابل توجهی دارد ، اگر چه دکتر بگوید ضرر ندارد ، واجب نیست روزه بگیرد .
- [آیت الله اردبیلی] انسان میتواند بعضی از اعضای خود را مانند کلیه، برای پیوند به شخص دیگری بفروشد، به شرط آن که برای خود او ضرر قابل توجّهی نداشته باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مردی که مسلمانزاده است اگر مرتد شود، زنش بر او حرام میشود، و آن زن باید به مقداری که در احکام طلاق گفته میشود عدّه وفات نگه دارد، و در اصطلاح به چنین شخصی مرتد فطری میگویند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . همکاری و شرکت با مؤسسات فرهنگی بیگانگان و فِرَق ضاله که از عوامل مهم استعمار و تضعیف مسلمین و تقویت کفار بوده و هست جایز نیست.
- [آیت الله سیستانی] اگر انسان یقین یا اطمینان داشته باشد که روزه برایش ضرر قابل توجهی دارد ، یا آن را احتمال بدهد ، و از آن احتمال ترس برای او پیدا شود ، چنانچه احتمال او در نظر عقلا بجا باشد ، واجب نیست روزه بگیرد ، بلکه اگر آن ضرر موجب هلاکت یا نقص عضو شود روزه حرام است ، و در غیر این صورت اگر رجاءً روزه بگیرد و بعد معلوم شود ضرر قابل توجهی نداشته ، روزهاش صحیح است .
- [آیت الله سیستانی] اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد غیر دائم را بخوانند ، بعد از آنکه مدّت و مهر را معیّن کردند ، چنانچه زن بگوید : (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی فِی المُدَّةِ المَعْلُومَةِ عَلَی المَهْرِ المَعْلُومِ) ، بعد بدون فاصله قابل توجهی مرد بگوید : (قَبِلْتُ) ، صحیح است . واگر دیگری را وکیل کنند ، و اول وکیل زن به وکیل مرد بگوید : (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی مُوَکِّلَکَ فِی المُدَّةِ المَعْلُومَةِ عَلَی المَهْرِ المَعْلُومِ) پس بدون فاصله قابل توجهی وکیل مرد ، بگوید : (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ لِمُوَکِّلِی هکَذا) ، صحیح میباشد . شرائط عقد
- [آیت الله سیستانی] کسی که عقیدهاش این است که روزه برای او ضرر ندارد ، اگر روزه بگیرد و بعد از مغرب بفهمد روزه برای او ضرر قابل توجهی داشته بنابر احتیاط واجب باید قضای آن را بجا آورد .