اختلاف شیعه و سنی درباره امامت چیست و از کجا نشأت میگیرد؟ به رغم آنکه شیعه و سنی هر دو امامت را امری لازم و اجتنابناپذیر میدانند، و نیز اینکه هر دو تعاریف به ظاهر مشابهی از امامت دارند، اما در عین حال تفاوتهایی بنیادین در دیدگاه آنها وجود دارد که نشانگر دو هویت متفاوت تحت یک نام است. عمده این تفاوتها عبارت است از: یک. تفاوت در کارکرد امامت امامت در نگرش شیعه تداوم راه نبوت در دوران خاتمیت و در نگاه اهل سنت صرفاً یک تئوری حکومت است. از نظر شیعه و سنی پیامبر صلی الله علیه و آله حداقل دارای سه مقام بوده: 1. دریافت و ابلاغ وحی رسالی 2. تبیین معصومانه و بدون خطای وحی 3. زمامداری و مدیریت کلان جامعه اسلامی. از نظر هر دو گروه پس از رحلت پیامبر، وحی رسالی- نه وحی به معنای الهام و تحدیث- برای همیشه قطع گردید و هیچ کس نمیتواند عهدهدار چنین مقامی شود. اما دو مقام دیگر چه وضعی دارند؟ از نظر شیعه این دو مقام نیز بر عهده کسی است که خدا او را تعیین کرده است. چنین کسی همچون پیامبر گفتار و رفتارش عین دین و صواب است و بر همگان حجت میباشد. بنابراین او مرجع دینی مردم است. اما مرجعی خطاناپذیر و وحدتبخش آرای متعارض، نه در حد یک مجتهد جایزالخطا. از طرف دیگر او عهدهدار رهبری و زعامت جامعه اسلامی است و فرمانش در امور سیاسی و اجتماعی واجبالاتباع میباشد. (1) افزون بر آن اکثریت قریب به اتفاق شیعه امامیه امام را انسان کامل و دارای مقام ولایت باطنی و حجت زمان و واسطه فیوضات الهی میدانند. این مرتبه از امامت که اهل عرفان از شیعه اقتباس کردهاند اوج مفهوم امامت است. علامه طباطبائی پس از بیان اینکه در پس ظاهر زندگی و احکام شریعت باطنی زنده و پویا به نام (ولایت) وجود دارد، بر آن میشود که احکام و ظواهر دینی بدون یک واقعیت باطنی که اصل آن است تصورپذیر نیست و آنچه دلالت بر ثبوت و دوام نهاد نبوت و احکام و مقررات شرعی در جهان بشری دارد؛ دلالت بر ثبوت و دوام و فعلیت نهاد ولایت دارد. او سپس میگوید: کسی که عامل درجات قرب و امیر قافله اهل ولایت بوده و رابطه انسانیت را با این واقعیت حفظ میکند در لسان قرآن (2) (امام) نامیده میشود. امام یعنی کسی که از جانب حق سبحانه برای پیشروی صراط ولایت اختیار شده و زمام هدایت معنوی را در دست گرفته. ولایت که به قلوب بندگان میتابد، اشعه و خطوط نوری هستند از کانون نوری که پیش اوست، و موهبتهای متفرقه، جویهایی هستند متصل به دریای بیکرانی که نزد وی میباشد. (1) بنابراین امامت نزد شیعه سه کارکرد اساسی دارد: 1. رهبری سیاسی و اجتماعی، 2. مرجعیت دینی، 3. ولایت باطنی. در نظر اهل سنت امامت به معنای دوم و سوم وجود ندارد. آنها امامت را تنها در حد زعامت و رهبری سیاسی و اجتماعی باور دارند. (2) دو. تفاوت در جایگاه جایگاه امامت نیز نزد شیعه و سنی متفاوت است. فروکاستن امامت به رهبری سیاسی و اجتماعی امت شأن امامت را در حد مسألهای فرعی و ناظر به رفتار مکلفان فرو میکاهد، اما در نظر شیعه امامت مسألهای کلامی است و به فعل الهی و رابطه خدا با انسان بازگشت میکند. نصب امام از سوی خدا همچون انگیزش پیامبر لطفی از جانب پروردگار جهت نزدیکتر شدن اختیاری بندگان به شناخت و انجام تکالیف خود و حداکثر بهره مندی از عنایات و فیوضات الهی است. (3) سه. تفاوت در مبدأ مشروعیت از آنچه گذشت روشن میشود که مبدا مشروعیت امام در تفکر شیعی نصب و تعیین خداوند است. همچنان که انگیزش پیامبر امری زمینی و بشری نیست و خدا میداند چه کسی شایستگی دریافت و ابلاغ و انجام رسالت الهی را دارد. اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ (1). همچنین تنها اوست که میداند چه کسی شایستگی تداوم بخشیدن به راه پیامبر، تبیین معصومانه دین، ولایت باطنی نفوس و رهبری امت براساس آموزههای ناب دینی را بدون کمترین تخلف و اشتباه داراست و لاجرم تنها مرجع ذیصلاح در این عرصه خداوند است. در مقابل اهل سنت برآنند که امامت امری زمینی و بریده از آسمان است. البته اینکه زمینیان چگونه و براساس چه ضوابط و معیارهایی در این باره اقدام کنند مسألهای است که جداگانه جای بررسی دارد. (2) چهار. تفاوت در شرایط از نظر شیعه امام باید دارای عصمت و علم به تمام حقایق و معارف و احکام شریعت و افضل مردم در همه کمالات انسانی به ویژه آنچه در راستای اهدف و کارویژههای امامت و رهبری است باشد. (3) اهل سنت به رغم آنکه امامت را به ریاست در امور دین و دنیا معنا کردهاند نه تنها عصمت و افضلیت را شرط نمیدانند بلکه برخی از آنان همچون قاضی القضات ابویعلی و سعدالدین تفتازانی حتی علم به امور دینی و عدالت که حداقل شرایط لازم برای حکومت دینی است را شرط ندانسته و بر جواز امامت فاسق و جاهل بیگانه تصریح کردهاند! (1) بدون شک چنین امامتی به استفاده ابزاری از دین توسط ظالمان و جاهلان خواهد انجامید. تاریخ حکومتهای بنیامیه و بنیعباس گواه روشنی بر آفات چنین نگرشی در باب امت و رهبری است. پنج. تفاوت در مصداق با توجه به آنچه گذشت مصداق امامان نزد شیعه و اهل سنت تفاوت بارز و آشکاری پیدا میکند، زیرا شرایطی که شیعه برای امامت قائل است در پیشوایان اهل سنت یافت نمیشود و آنان نیز مدعی وجود چنین شرایطی در آنها نیستند. تنها مصادیق مشترک و مورد قبول شیعه و سنی در امامت و رهبری- با حفظ همه تفاوتهای معیاری- حضرت علی علیه السلام و امام حسن مجتبی علیه السلام در دوران کوتاه خلافتشان میباشند. پیش و پس از آن دو مصداق مشترکی یافت نمیشود، زیرا امامان اهل سنت هیچ یک از شرایط مورد قبول شیعه را نداشتهاند. از کتاب پرسمان دانشجویی - امام شناسی
اختلاف شیعه و سنی درباره امامت چیست و از کجا نشأت میگیرد؟
به رغم آنکه شیعه و سنی هر دو امامت را امری لازم و اجتنابناپذیر میدانند، و نیز اینکه هر دو تعاریف به ظاهر مشابهی از امامت دارند، اما در عین حال تفاوتهایی بنیادین در دیدگاه آنها وجود دارد که نشانگر دو هویت متفاوت تحت یک نام است. عمده این تفاوتها عبارت است از:
یک. تفاوت در کارکرد امامت
امامت در نگرش شیعه تداوم راه نبوت در دوران خاتمیت و در نگاه اهل سنت صرفاً یک تئوری حکومت است. از نظر شیعه و سنی پیامبر صلی الله علیه و آله حداقل دارای سه مقام بوده:
1. دریافت و ابلاغ وحی رسالی
2. تبیین معصومانه و بدون خطای وحی
3. زمامداری و مدیریت کلان جامعه اسلامی.
از نظر هر دو گروه پس از رحلت پیامبر، وحی رسالی- نه وحی به معنای الهام و تحدیث- برای همیشه قطع گردید و هیچ کس نمیتواند عهدهدار چنین مقامی شود. اما دو مقام دیگر چه وضعی دارند؟ از نظر شیعه این دو مقام نیز بر عهده کسی است که خدا او را تعیین کرده است. چنین کسی همچون پیامبر گفتار و رفتارش عین دین و صواب است و بر همگان حجت میباشد.
بنابراین او مرجع دینی مردم است. اما مرجعی خطاناپذیر و وحدتبخش آرای متعارض، نه در حد یک مجتهد جایزالخطا. از طرف دیگر او عهدهدار رهبری و زعامت جامعه اسلامی است و فرمانش در امور سیاسی و اجتماعی واجبالاتباع میباشد. (1)
افزون بر آن اکثریت قریب به اتفاق شیعه امامیه امام را انسان کامل و دارای مقام ولایت باطنی و حجت زمان و واسطه فیوضات الهی میدانند. این مرتبه از امامت که اهل عرفان از شیعه اقتباس کردهاند اوج مفهوم امامت است.
علامه طباطبائی پس از بیان اینکه در پس ظاهر زندگی و احکام شریعت باطنی زنده و پویا به نام (ولایت) وجود دارد، بر آن میشود که احکام و ظواهر دینی بدون یک واقعیت باطنی که اصل آن است تصورپذیر نیست و آنچه دلالت بر ثبوت و دوام نهاد نبوت و احکام و مقررات شرعی در جهان بشری دارد؛ دلالت بر ثبوت و دوام و فعلیت نهاد ولایت دارد.
او سپس میگوید: کسی که عامل درجات قرب و امیر قافله اهل ولایت بوده و رابطه انسانیت را با این واقعیت حفظ میکند در لسان قرآن (2) (امام) نامیده میشود.
امام یعنی کسی که از جانب حق سبحانه برای پیشروی صراط ولایت اختیار شده و زمام هدایت معنوی را در دست گرفته. ولایت که به قلوب بندگان میتابد، اشعه و خطوط نوری هستند از کانون نوری که پیش اوست، و موهبتهای متفرقه، جویهایی هستند متصل به دریای بیکرانی که نزد وی میباشد. (1) بنابراین امامت نزد شیعه سه کارکرد اساسی دارد:
1. رهبری سیاسی و اجتماعی،
2. مرجعیت دینی،
3. ولایت باطنی.
در نظر اهل سنت امامت به معنای دوم و سوم وجود ندارد. آنها امامت را تنها در حد زعامت و رهبری سیاسی و اجتماعی باور دارند. (2) دو. تفاوت در جایگاه
جایگاه امامت نیز نزد شیعه و سنی متفاوت است. فروکاستن امامت به رهبری سیاسی و اجتماعی امت شأن امامت را در حد مسألهای فرعی و ناظر به رفتار مکلفان فرو میکاهد، اما در نظر شیعه امامت مسألهای کلامی است و به فعل الهی و رابطه خدا با انسان بازگشت میکند.
نصب امام از سوی خدا همچون انگیزش پیامبر لطفی از جانب پروردگار جهت نزدیکتر شدن اختیاری بندگان به شناخت و انجام تکالیف خود و حداکثر بهره مندی از عنایات و فیوضات الهی است. (3)
سه. تفاوت در مبدأ مشروعیت
از آنچه گذشت روشن میشود که مبدا مشروعیت امام در تفکر شیعی نصب و تعیین خداوند است. همچنان که انگیزش پیامبر امری زمینی و بشری نیست و خدا میداند چه کسی شایستگی دریافت و ابلاغ و انجام رسالت الهی را دارد. اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ (1). همچنین تنها اوست که میداند چه کسی شایستگی تداوم بخشیدن به راه پیامبر، تبیین معصومانه دین، ولایت باطنی نفوس و رهبری امت براساس آموزههای ناب دینی را بدون کمترین تخلف و اشتباه داراست و لاجرم تنها مرجع ذیصلاح در این عرصه خداوند است.
در مقابل اهل سنت برآنند که امامت امری زمینی و بریده از آسمان است.
البته اینکه زمینیان چگونه و براساس چه ضوابط و معیارهایی در این باره اقدام کنند مسألهای است که جداگانه جای بررسی دارد. (2)
چهار. تفاوت در شرایط
از نظر شیعه امام باید دارای عصمت و علم به تمام حقایق و معارف و احکام شریعت و افضل مردم در همه کمالات انسانی به ویژه آنچه در راستای اهدف و کارویژههای امامت و رهبری است باشد. (3) اهل سنت به رغم آنکه امامت را به ریاست در امور دین و دنیا معنا کردهاند نه تنها عصمت و افضلیت را شرط نمیدانند بلکه برخی از آنان همچون قاضی القضات ابویعلی و سعدالدین تفتازانی حتی علم به امور دینی و عدالت که حداقل شرایط لازم برای حکومت دینی است را شرط ندانسته و بر جواز امامت فاسق و جاهل بیگانه تصریح کردهاند! (1)
بدون شک چنین امامتی به استفاده ابزاری از دین توسط ظالمان و جاهلان خواهد انجامید. تاریخ حکومتهای بنیامیه و بنیعباس گواه روشنی بر آفات چنین نگرشی در باب امت و رهبری است.
پنج. تفاوت در مصداق
با توجه به آنچه گذشت مصداق امامان نزد شیعه و اهل سنت تفاوت بارز و آشکاری پیدا میکند، زیرا شرایطی که شیعه برای امامت قائل است در پیشوایان اهل سنت یافت نمیشود و آنان نیز مدعی وجود چنین شرایطی در آنها نیستند. تنها مصادیق مشترک و مورد قبول شیعه و سنی در امامت و رهبری- با حفظ همه تفاوتهای معیاری- حضرت علی علیه السلام و امام حسن مجتبی علیه السلام در دوران کوتاه خلافتشان میباشند. پیش و پس از آن دو مصداق مشترکی یافت نمیشود، زیرا امامان اهل سنت هیچ یک از شرایط مورد قبول شیعه را نداشتهاند.
از کتاب پرسمان دانشجویی - امام شناسی
- [سایر] اختلاف شیعه و سنی درباره امامت چیست و از کجا نشأت می گیرد؟
- [سایر] اختلاف شیعه وسنی درباره امامت چیست وازکجا نشأت می گیرد ؟
- [سایر] اختلاف شیعه و سنی در بحث امامت چیست؟ حقانیت شیعه از طریق عقل و قرآن در بحث امامت چگونه اثبات می شود؟
- [سایر] اختلاف اصلی شیعه و سنی چیست؟
- [سایر] چرا بین شیعه و اهل سنت اختلاف وجود دارد؟
- [سایر] چرا بین شیعه و سنی در مورد ولادت حضرت مهدی علیه السلام اختلاف وجود دارد؟
- [سایر] اختلاف بین شیعه و سنی چه زمانی به وجود آمد و چرا به توافق نمی رسند؟
- [سایر] آیا شیعه و اهل سنت دربارۀ بداء اختلاف دارند؟ در هر دو صورت دلیل بیاورید.
- [سایر] در رابطه شیعه و سنی از نظر اسلامی وحدت صحیح است یا اختلاف؟چرا؟
- [سایر] آیا شیعه و اهل سنت درباره بداء اختلاف دارند؟ در هر دو صورت دلیل بیاورید.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله بروجردی] کسی که زکات میگیرد باید شیعه دوازده امامی باشد و اگر انسان کسی را شیعه بداند و به او زکات بدهد، بعد معلوم شود شیعه نبوده، باید دوباره زکات بدهد.
- [آیت الله مظاهری] امام لازم نیست نیّت جماعت کند ولی مأموم باید نیّت جماعت کند امّا دانستن اسم امام جماعت لازم نیست، مثلاً اگر نیّت کند اقتدا میکنم به امام حاضر کفایت میکند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر امام یا مأموم بخواهد در نمازی که به جماعت خوانده، دوباره برای مأموم دیگری که جماعت نخوانده امام شود، و به جماعت بخواند جایز است. ولی اگر بخواهد برای دفعه سوم باز با جماعت بخواند اشکال دارد.
- [آیت الله مظاهری] هرگاه بداند نماز امام باطل است مثلاً بداند امام وضو ندارد، گرچه خود امام ملتفت نباشد، نمیتواند به او اقتدا کند ولی اگر اختلاف فتوا با یکدیگر داشته باشند گرچه از نظر او نماز امام باطل باشد میتواند اقتدا کند.
- [آیت الله مظاهری] مأموم نباید جلوتر از امام بایستد بلکه باید مساوی یا قدری عقبتر از امام بایستد، و چنانچه قد او بلندتر از امام باشد به طوری که در رکوع و سجودش جلوتر از امام قرار میگیرد اشکال ندارد.
- [آیت الله سبحانی] بنابر احتیاط واجب کسی که مرض خوره یا پیسی دارد، نباید امام جماعت شود. احکام جماعت: