ما برای اهل بیت(علیهم السلام) مقام ولایت را در نظر می گیریم و می گوییم مقام آنها بالاتر از پیامبران است این چگونه ممکن است در صورتی که پیامبران دارای منبع وحی بودند و خداوند در کتاب های آسمانی به آنها اشاره کرده ولی به 12 امام ما اشاره ای نکرده است؟ در این باره گفتنی است؛ از آنجا که پیامبر اسلام، خاتم النبین است و از همه پیامبران افضل است و امامان علیهم السلام از نور پیامبر اسلامند بنابراین از جهت مقام علم و ولایت بر پیامبران گذشته برتر می دارند. آنان در روایات متعددی از پیامبر اسلام صحت این حقیقت بیان شده مانند: (علی منی و انا من علی)؛ (حسین منی و انا من حسین) که این گونه روایات نزد شیعه و اهل سنت مستند مشهور است. جهت توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم: هر چند امامان معصوم(ع) حضور جسمانی پس از انبیاء بوده است ولی در خصوص مقام وحقیقت آنان بر اساس روایات متعدده برتر از انبیاء گذشته است که نمونه هایی از آن تقدیم می شود: 1. به سند معتبر از امام صادق(ع) به روایت رسول اکرم(ص) نقل شده است که: (... یا علی من و تو و امامان از فرزندان تو سرور خلقند در دنیا و پادشاهند در آخرت). (ترجمه حیاه القلوب، علامه مجلسی، اول، دارالاعتصام، 1417 ق، ص 118) که تعبیر سرور خلق و اطلاق و شمول آن انبیاء را نیز در بر می گیرد. 2. در عیون اخبار الرضا به سند معتبر از حضرت رضا(ع) روایت شده که حضرت رسول(ص) فرمودند: تو یا علی و فرزندان تو برگزیده های خدایند از خلقش (همان، ص 122) که در این مورد نیز اطلاق و شمول خلق، انبیاء گذشته را نیز در بر می گیرد. 3. از امام محمد باقر(ع) نقل شده است که: (خداوند متعال چهار ده هزار سال قبل از خلقت آدم، چهارده نور از نور عظمتش را خلق فرمود، پس آن چهارده نور ارواح ما بود [جابر می گوید] از امام دربارهء اسمای آن چهارده نور سؤال کردم ایشان فرمود: محمد، علی، فاطمه ، حسن و حسین(ع) و نور فرزند حسین(ع) که نهمی آنان قائم ایشان است. (بحارالانوار، ج 25، ص 4) از امام صادق(ع) در ذیل این روایت نکاتی نقل شده است از جمله اینکه محبت علی(ع) محبت شخص موجود در دنیا در مدت زمان خاصی نمی باشد که محسوس به حواس جزئی است بلکه مراد محبت حقیقت الهی و مقام عقل کلی حضرت است قبل از اینکه هر خلقی خلق شود. (علم الیقین فی اصول الدین، محمد حسین فیض کاشانی، تحقیق محسن بیدارفر، اول، قم، بیدار، 1377 ش، ص 803) صرف نظر از این روایات با دو منظر دیگر می توان برتری مقام ائمه را بر سایر انبیاء اثبات کرد: اول آنکه، بر اساس دلایل متقن عقلی و روایی (انسان کامل) مثل اعلی و روح خدایی است که مخلوق اول و صادر اول می باشد و از این جهت بر تمامی انسانهای دیگر از حیث مقام و منزلت برتری دارد. (در این خصوص نگا: راهنما شناسی، دفتر ششم مجموعه پرسش های دانشجویی، محمد رضا کاشفی، قم، اول، نشر معارف، صص 13_31) با توجه به روایات متعدد رسول خدا(ص) و عترت طاهره او اولین مخلوق بوده اند و از این رو مصداق اعلی و حقیقی انسان کامل اند. _ امام باقر(ع) به جابر فرمود: اولین مخلوق، حقیقت محمدی(ص) و معصومین است. (بحارالانوار، ج 61، ص 142) _ امام رضا(ع) به نقل از پدران خود می فرماید: اولین چیزی که خدای متعال خلق فرمود، ارواح ما است. (همان، ج 57، ص 58) _ امیرمؤمنان فرمود: اولین مخلوق نور رسول خدا(ص) بود. (همان، ص 170) به هر حال با توجه به روایات رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) هر چند به لحاظ بدن مادی و از لحاظ زمانی متأخر از مخلوق اولی اند ولی از نظر رتبه وجودی و حقیقت روحی اولین مخلوق اند و از این رو بر تمامی مخلوقات و از جمله انبیاء پیشین برتری دارند. لاجرم گفت آن رسول ذوفنونرمز نحن الآخرون السابقون (مثنوی، دفتر 4، بیت 3764) دوم آنکه بنا بر شواهدی نبی مکرم اسلام از انبیاء دیگر برتر است که تنها به دو مورد از آنها اشاره می کنیم. الف) خدای سبحان به پیامبر(ص) دستور میدهد که: (بگو من اولین مسلمانم) ( انعام (6)، آیه 163.) و حال آن که به هیچ پیامبری چنین دستوری داده نشده است. مقصود از (اول المسلمین)، اوّلیت ذاتی یا رتبی است، نه زمانی و تاریخی؛ زیرا اگر اولیت زمانی بود، هر پیغمبری نسبت به قوم خویش (اول المسلمین) بود. پیامبران پیشین نیز به طریق اولی میتوانستند مصداق این اولیت باشند. حال آن که خداوند میفرماید: (بگو من اولین مسلمانم). این اول المسلمین، نشانگر این حقیقت است که حضرت رسول(ص)، اولین صادر یا اولین ظاهر و یا اولین مخلوق است، یعنی، در رتبه وجودی آن حضرت، هیچ کس قرار ندارد. ( ر.ک: تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 8، ص 30.) ب) این مطلب در جای خود به اثباترسیده که هر فیضی که از جانب خدای سبحان نازلمیشود، با حفظ ترتیب درجات است؛ چنان که هر فیضی هم که به سوی خدای سبحان رجوعمیکند، به ترتیب درجات است. از این رو، اولین فیض در (قوس نزول)، آخرین فیض نیز در (قوس صعود) خواهد بود. بر این اساس از آن جا که قرآن کریم، رسول خدا را خاتم پیامبران دانسته است ( احزاب (33)، آیه 40.) و روایات، وجود مقدس نبی اکرم(ص) را نخستین کسی میداند که در قوس صعود به لقای خداوند بار مییابد. (انا اول وافد علی ربّی) ؛ ( بحارالانوار، ج 25، ص 1 و ج 36، ص 280.) میتوان چنین نتیجه گرفت که مخلوق اول، رسول خدا(ص) است و او واجد همه مزایای مشترک و مزایای فرد فرد پیامبران و بعضی از خصایص ویژه است که آنان فاقد آن بودهاند. این نوع آیات و روایات، همچنین بیانگر این حقیقت است که تا روز قیامت، احدی بهتر از پیغمبر اسلام نخواهد آمد؛ زیرا آن حضرت انسان کاملی است که اگر میلیونها سال نیز بگذرد، کاملتر از او نخواهد آمد و اگر کاملتر از ایشان یافت میشد، حتماً او به مقام خاتمیّت میرسید؛ نه رسول اکرم(ص). چون تالی باطل است، مقدّم هم باطل خواهد بود؛ یعنی، چون کسی جز رسول خدا(ص) به خاتمیت نرسیده است، مشخص میشود که کاملتر از آن حضرت نیز وجود ندارد. به همین جهت از معصومان(ع)، نقل شده است: (ما حالاتی داریم که نبی مرسل و ملک مقرب هم به آن راه ندارند) ( همان، 79، ص 343.) و این کلامی متین است؛ زیرا کسی که در (قوس نزول)، اولین فیض و در (قوس صعود) آخرین و کاملترین آن است؛ نه نبی مرسل به مرحله او بار مییابد و نه ملک مقرب راه پیدا میکند. ( تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 8، ص 53 و 24؛ ج 9، ص 233.) منتهی در عشق چون او بود فردپس مر او را ز انبیا تخصیص کرد گر نبودی بهر عشق پاک راکی وجودی دادمی افلاک را ( مثنوی، دفتر 5، ابیات 2738 - 2739.) از سوی دیگر با توجه به این حقیقت که اماماند بمنزله پیامبر اسلامند. (اصول کافی، ح 702) و نفس آنان نفس نبی اکرم(ص) می باشد. (نگا: موسوعه الامام علی ابن ابی طالب، ج 8، صص 9_12) می توان اذعان کرد که مقام ائمه(ع) به دلیل قرابت و منزلت و مکنت وجودی با رسول اکرم(ص) از انبیاء دیگر برتر است.
ما برای اهل بیت(علیهم السلام) مقام ولایت را در نظر می گیریم و می گوییم مقام آنها بالاتر از پیامبران است این چگونه ممکن است در صورتی که پیامبران دارای منبع وحی بودند و خداوند در کتاب های آسمانی به آنها اشاره کرده ولی به 12 امام ما اشاره ای نکرده است؟
ما برای اهل بیت(علیهم السلام) مقام ولایت را در نظر می گیریم و می گوییم مقام آنها بالاتر از پیامبران است این چگونه ممکن است در صورتی که پیامبران دارای منبع وحی بودند و خداوند در کتاب های آسمانی به آنها اشاره کرده ولی به 12 امام ما اشاره ای نکرده است؟
در این باره گفتنی است؛ از آنجا که پیامبر اسلام، خاتم النبین است و از همه پیامبران افضل است و امامان علیهم السلام از نور پیامبر اسلامند بنابراین از جهت مقام علم و ولایت بر پیامبران گذشته برتر می دارند. آنان در روایات متعددی از پیامبر اسلام صحت این حقیقت بیان شده مانند: (علی منی و انا من علی)؛ (حسین منی و انا من حسین) که این گونه روایات نزد شیعه و اهل سنت مستند مشهور است. جهت توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:
هر چند امامان معصوم(ع) حضور جسمانی پس از انبیاء بوده است ولی در خصوص مقام وحقیقت آنان بر اساس روایات متعدده برتر از انبیاء گذشته است که نمونه هایی از آن تقدیم می شود:
1. به سند معتبر از امام صادق(ع) به روایت رسول اکرم(ص) نقل شده است که: (... یا علی من و تو و امامان از فرزندان تو سرور خلقند در دنیا و پادشاهند در آخرت). (ترجمه حیاه القلوب، علامه مجلسی، اول، دارالاعتصام، 1417 ق، ص 118) که تعبیر سرور خلق و اطلاق و شمول آن انبیاء را نیز در بر می گیرد.
2. در عیون اخبار الرضا به سند معتبر از حضرت رضا(ع) روایت شده که حضرت رسول(ص) فرمودند: تو یا علی و فرزندان تو برگزیده های خدایند از خلقش (همان، ص 122) که در این مورد نیز اطلاق و شمول خلق، انبیاء گذشته را نیز در بر می گیرد.
3. از امام محمد باقر(ع) نقل شده است که: (خداوند متعال چهار ده هزار سال قبل از خلقت آدم، چهارده نور از نور عظمتش را خلق فرمود، پس آن چهارده نور ارواح ما بود [جابر می گوید] از امام دربارهء اسمای آن چهارده نور سؤال کردم ایشان فرمود: محمد، علی، فاطمه ، حسن و حسین(ع) و نور فرزند حسین(ع) که نهمی آنان قائم ایشان است. (بحارالانوار، ج 25، ص 4)
از امام صادق(ع) در ذیل این روایت نکاتی نقل شده است از جمله اینکه محبت علی(ع) محبت شخص موجود در دنیا در مدت زمان خاصی نمی باشد که محسوس به حواس جزئی است بلکه مراد محبت حقیقت الهی و مقام عقل کلی حضرت است قبل از اینکه هر خلقی خلق شود. (علم الیقین فی اصول الدین، محمد حسین فیض کاشانی، تحقیق محسن بیدارفر، اول، قم، بیدار، 1377 ش، ص 803)
صرف نظر از این روایات با دو منظر دیگر می توان برتری مقام ائمه را بر سایر انبیاء اثبات کرد:
اول آنکه، بر اساس دلایل متقن عقلی و روایی (انسان کامل) مثل اعلی و روح خدایی است که مخلوق اول و صادر اول می باشد و از این جهت بر تمامی انسانهای دیگر از حیث مقام و منزلت برتری دارد. (در این خصوص نگا: راهنما شناسی، دفتر ششم مجموعه پرسش های دانشجویی، محمد رضا کاشفی، قم، اول، نشر معارف، صص 13_31)
با توجه به روایات متعدد رسول خدا(ص) و عترت طاهره او اولین مخلوق بوده اند و از این رو مصداق اعلی و حقیقی انسان کامل اند.
_ امام باقر(ع) به جابر فرمود: اولین مخلوق، حقیقت محمدی(ص) و معصومین است. (بحارالانوار، ج 61، ص 142)
_ امام رضا(ع) به نقل از پدران خود می فرماید: اولین چیزی که خدای متعال خلق فرمود، ارواح ما است. (همان، ج 57، ص 58)
_ امیرمؤمنان فرمود: اولین مخلوق نور رسول خدا(ص) بود. (همان، ص 170)
به هر حال با توجه به روایات رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) هر چند به لحاظ بدن مادی و از لحاظ زمانی متأخر از مخلوق اولی اند ولی از نظر رتبه وجودی و حقیقت روحی اولین مخلوق اند و از این رو بر تمامی مخلوقات و از جمله انبیاء پیشین برتری دارند.
لاجرم گفت آن رسول ذوفنونرمز نحن الآخرون السابقون
(مثنوی، دفتر 4، بیت 3764)
دوم آنکه بنا بر شواهدی نبی مکرم اسلام از انبیاء دیگر برتر است که تنها به دو مورد از آنها اشاره می کنیم.
الف) خدای سبحان به پیامبر(ص) دستور میدهد که: (بگو من اولین مسلمانم) ( انعام (6)، آیه 163.) و حال آن که به هیچ پیامبری چنین دستوری داده نشده است. مقصود از (اول المسلمین)، اوّلیت ذاتی یا رتبی است، نه زمانی و تاریخی؛ زیرا اگر اولیت زمانی بود، هر پیغمبری نسبت به قوم خویش (اول المسلمین) بود. پیامبران پیشین نیز به طریق اولی میتوانستند مصداق این اولیت باشند. حال آن که خداوند میفرماید: (بگو من اولین مسلمانم). این اول المسلمین، نشانگر این حقیقت است که حضرت رسول(ص)، اولین صادر یا اولین ظاهر و یا اولین مخلوق است، یعنی، در رتبه وجودی آن حضرت، هیچ کس قرار ندارد. ( ر.ک: تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 8، ص 30.)
ب) این مطلب در جای خود به اثباترسیده که هر فیضی که از جانب خدای سبحان نازلمیشود، با حفظ ترتیب درجات است؛ چنان که هر فیضی هم که به سوی خدای سبحان رجوعمیکند، به ترتیب درجات است. از این رو، اولین فیض در (قوس نزول)، آخرین فیض نیز در (قوس صعود) خواهد بود. بر این اساس از آن جا که قرآن کریم، رسول خدا را خاتم پیامبران دانسته است ( احزاب (33)، آیه 40.) و روایات، وجود مقدس نبی اکرم(ص) را نخستین کسی میداند که در قوس صعود به لقای خداوند بار مییابد. (انا اول وافد علی ربّی) ؛ ( بحارالانوار، ج 25، ص 1 و ج 36، ص 280.) میتوان چنین نتیجه گرفت که مخلوق اول، رسول خدا(ص) است و او واجد همه مزایای مشترک و مزایای فرد فرد پیامبران و بعضی از خصایص ویژه است که آنان فاقد آن بودهاند. این نوع آیات و روایات، همچنین بیانگر این حقیقت است که تا روز قیامت، احدی بهتر از پیغمبر اسلام نخواهد آمد؛ زیرا آن حضرت انسان کاملی است که اگر میلیونها سال نیز بگذرد، کاملتر از او نخواهد آمد و اگر کاملتر از ایشان یافت میشد، حتماً او به مقام خاتمیّت میرسید؛ نه رسول اکرم(ص). چون تالی باطل است، مقدّم هم باطل خواهد بود؛ یعنی، چون کسی جز رسول خدا(ص) به خاتمیت نرسیده است، مشخص میشود که کاملتر از آن حضرت نیز وجود ندارد. به همین جهت از معصومان(ع)، نقل شده است: (ما حالاتی داریم که نبی مرسل و ملک مقرب هم به آن راه ندارند) ( همان، 79، ص 343.) و این کلامی متین است؛ زیرا کسی که در (قوس نزول)، اولین فیض و در (قوس صعود) آخرین و کاملترین آن است؛ نه نبی مرسل به مرحله او بار مییابد و نه ملک مقرب راه پیدا میکند. ( تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 8، ص 53 و 24؛ ج 9، ص 233.)
منتهی در عشق چون او بود فردپس مر او را ز انبیا تخصیص کرد
گر نبودی بهر عشق پاک راکی وجودی دادمی افلاک را
( مثنوی، دفتر 5، ابیات 2738 - 2739.)
از سوی دیگر با توجه به این حقیقت که اماماند بمنزله پیامبر اسلامند. (اصول کافی، ح 702) و نفس آنان نفس نبی اکرم(ص) می باشد. (نگا: موسوعه الامام علی ابن ابی طالب، ج 8، صص 9_12) می توان اذعان کرد که مقام ائمه(ع) به دلیل قرابت و منزلت و مکنت وجودی با رسول اکرم(ص) از انبیاء دیگر برتر است.
- [سایر] وقتی که سنی بودیم، کتاب منبع و مرجع در کنار قرآن؛ مانند کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم می توانستیم داشته باشیم. و پیدا کردن کتاب های حدیث اهل سنت خیلی مشکل نبود؛ چون در اکثر فروشگاه های کتاب موجود بوده. ولی وقتی که دنبال کتاب های منبع و درجه اول شیعه می گردم؛ مثل الکافی و من لا یحضر الفقیه و تهذیب الاحکام و الاستبصار و ... نمی توانم پیدا کنم. چه طور فقه اهل بیت را یاد بگیرم؟ راستی یاد گیری فقه اهل البیت خیلی سخت به نظر می آید؛ زیرا کتاب حدیث اهل بیت برای مراجعه ندارم.
- [سایر] امام زمان (عج) درباره مقام اهل بیت (ع) و خالقیت خداوند چه فرمودند؟
- [سایر] لطفاً کتاب های اصلی و منبع برای تحقیق در تاریخ و سیره اهل بیت (ع) را معرفی نمایید و اگر در این زمینه دارای یک سیر مطالعاتی مشخصی هستید، لطفا بیان نمایید.
- [آیت الله جوادی آملی] در برخی مجالس که برای بزرگداشت اهل بیت (علیهم السّلام) برپا میشود، مسایلی به چشم میخورد؛ از جمله: 1 تصریح به الفاظی که دلالت بر الوهیت اهل بیت (علیهم السّلام) دارد؛ مانند: لا إله إلا علی و … 2 خواندن اشعار و بیان مطالبی که مقام خداوند را در برابر اهل بیت (علیهم السّلام) پایین میآورد؛ مانند: خدا عکس علی را ماچ میکرد. 3 انجام بعضی کارها در منظر مردم، برای اظهار ذلّت در برابر اهل بیت (علیهم السّلام)؛ مانند آویختن زنجیر به گردن و درآوردن صدای حیوانات. 4. نسبت دادن برخی امور به اهل بیت (علیهم السّلام) که به ظاهر با عصمت آنان منافات دارد. برخی افراد در توجیه این اعمال که در آن شائبه حرمت وجود دارد، میگویند: دستگاه امام حسین (علیه السّلام) از محدودهی فقه خارج است. لطفاً با بیان نظر شریفتان، راه گشای ما برای دست یابی به بینشی به دور از اشتباه و بهرهمندی صحیح از مجالس اهل بیت (علیهم السّلام) باشید.
- [آیت الله جوادی آملی] در برخی مجالس که برای بزرگداشت اهلبیت(علیهم السّلام) برپا میشود، مسایلی به چشم میخورد؛ از جمله: 1/ تصریح به الفاظی که دلالت بر الوهیت اهلبیت(علیهم السّلام) دارد؛ مانند لا إله إلاّ علی و … . 2/ خواندن اشعار و بیان مطالبی که مقام خداوند را در برابر اهلبیت(علیهم السّلام) پایین میآورد؛ مانند خدا عکس علی را ماچ میکرد. 3/ انجام بعضی کارها در منظر مردم، برای اظهار ذلّت در برابر اهلبیت(علیهم السّلام) ؛ مانند آویختن زنجیر به گردن و درآوردن صدای حیوانات. 4. نسبت دادن برخی امور به اهلبیت(علیهم السّلام) که به ظاهر با عصمت آنان منافات دارد. برخی افراد در توجیه این اعمال که در آن شائبه حرمت وجود دارد، میگویند: دستگاه امام حسین(علیه السّلام) از محدوده فقه خارج است. لطفاً با بیان نظر شریفتان، راهگشای ما برای دستیابی به بینشی به دور از اشتباه و بهرهمندی صحیح از مجالس اهلبیت(علیهم السّلام) باشید.
- [سایر] سیره اهل بیت علیهم السلام در برخورد و تعامل و با اهل کتاب در جامعه اسلامی چگونه بود است ؟
- [سایر] فرق خدا و اهلبیت علیهمالسّلام چیست؟ این که: «خدا خالق و اهلبیت مخلوقند و دیگر هیچ فرقی ندارند» درست است؟
- [سایر] بزرگان می گویند معرفت به آل الله به معنای معرفت به مقام نورانیت اهل بیت علیهم السلام است؟ مقام نورانیتشان چه مقامی است؟
- [سایر] در حالی که حق نداریم کسی را شبیه اهل بیت بدانیم، چرا به ولایت فقیه معتقدیم؟
- [آیت الله بهجت] نظر حضرتعالی در مورد این که در بعضی از مجالس اهل بیت علیهم السّلام و سینه زنی، نام مقدّس اهل بیت علیهم السّلام خیلی عادی و عامیانه بر زبان ها جاری می شود، چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام است و بعضی از مردم عوام که در مقابل قبر امامان(علیهم السلام) پیشانی را بر زمین می گذارند اگر به قصد سجده برای امام(علیه السلام) باشد فعل حرام است و اگر برای شکر خدا باشد اشکالی ندارد، ولی اگر در نظر بینندگان چنین نشان دهد که سجده برای امام(علیه السلام) است یا بهانه به دست دشمنان دهد اشکال دارد.
- [آیت الله مظاهری] رفع صفات رذیله، گرچه عملی بر طبق آن انجام ندهد، اگر قدرت بر رفع داشته باشد، واجب مؤکّد، و ترک این واجب چنانکه گفته شد از محرّمات است، و باید علاوه بر اینکه مانع سر زدن عملی از آن شود، با آن مبارزه کند تا ریشهاش را قطع کند، و این کار، گرچه مشکل است ولی از اوجب واجبات است، و ثواب این مبارزه از جهاد بالاتر است و از این رو در روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) (جهاد اکبر) نامیده شده است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مشرک یعنی افرادی که خدایی غیر از خدای یگانه را بپرستند (بت پرست) یا برای خدا شریک قائل باشند و دو یا چند خدا را بپرستند، نجس می باشند ولی کسانی که وحدت خدای سبحان را قبول دارند و یکی از پیامبران الهی را قبول داشته باشند (یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان و صابئیان) پاک می باشند. و اهل کتاب اگر به واسطه تحریف در دین خود مشرک شده باشند حکم سایر مشرکین را دارند و نجس می باشند و همچنین کسانی که بی دین بوده و هیچ خدایی را قبول ندارند نجس می باشند. ناصبی ها نیز که دشمن ائمه اطهار(علیهم السلام) هستند نجس می باشند. خوارج و نیز مسلمانانی که مشرک شده باشند و حضرت علی(علیه السلام) را خدا بدانند یا یکی از ضروریات دین را انکار کنند به نحوی که به انکار خدا و رسول خدا برگردد نجس می باشند.
- [آیت الله وحید خراسانی] کافر یعنی کسی که منکر خدا یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه واله وسلم یا معاد است یا شاک در خدا و رسول است یا برای خدا شریک قرار می دهد یا در و حدانیت خدا شک دارد نجس است و همچنین است خوارج یعنی کسانی که بر امام معصوم علیه السلام خروج کنند و غلات یعنی انهایی که قایل به خدایی یکی از ایمه علیهم السلام می باشند یا بگویند خدا در او حلول کرده است و نواصب یعنی کسانی که دشمن یکی از ایمه علیهم السلام یا حضرت فاطمه زهراء علیها السلام باشند و کسی که یکی از ضروریات دین را مثل نماز و روزه با علم به این که ضروری دین است منکر شود و اما اهل کتاب یعنی یهود و نصاری اقوی طهارت انها است هر چند احوط اجتناب است
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام کوتاهی در حقوق فرزند است، زیرا همانطور که پدر و مادر در اسلام حقوقی دارند فرزندان نیز چنین هستند، و اگر پدر و مادر آن حقوق را مراعات نکنند، از نظر قرآن موجب خسران در قیامت است. حقوقی که فرزندان بر پدر و مادر دارند چند چیز است: الف) تربیت صحیح اسلامی (آشنا نمودن فرزند با احکام اسلام از اصول و فروع و اخلاق و مقیّد نمودن او به ظواهر شرع از اهمیّت دادن به واجبات و اجتناب از گناهان خصوصاً گناهان بزرگ) و اگر کوتاهی کنند، شریک در جرایم فرزند میباشند. ب) تربیت فرزند به آداب و رسوم اجتماعی و به عبارت دیگر به او ادب آموختن. ج) آموختن دانش در حدّ خوب خواندن و خوب نوشتن. د) فراهم نمودن راهی برای زندگی متوسّط و پرهیزدادن او از تنبلی و بیکاری. ه) فراهم کردن مقدّمات ازدواج برای فرزند خصوصاً اگر دختر باشد که در روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای ازدواج دختر بیشتر سفارش و تأکید شده است. و) گذاشتن اسم اسلامی که سفارش در نامهای پیامبر گرامی و اهلبیت او(سلاماللهعلیهم) زیاد شده است، و شیعه باید از انتخاب نامهای غیر اسلامی برای فرزندان خود پرهیز کند و سزاوار نیست که با وجود اسمهای اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای فرزند خود نام دیگری را انتخاب کند.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله خوئی] کافر یعنی کسی که منکر خدا یا معاد است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، و همچنین غلاة (یعنی آنهایی که یکی از ائمه علیهم السلام را خدا خوانده یا بگویند خدا در او حلول کرده است) و خوارج و نواصب (یعنی آنهائی که با ائمه علیم السلام اظهار دشمنی مینمایند) نجساند، و همچنین است کسی که به نبوت یا یکی از ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه مسلمانان جزو دین اسلام میدانند چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است منکر شود. و أما اهل کتاب (یعنی یهود و نصاری) که پیغمبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) را قبول ندارند نیز بنابر مشهور نجس میباشند. و این قول موافق احتیاط است، پس اجتناب از آنها نیز لازم است.
- [آیت الله نوری همدانی] احتیاط واجب آن است که امام جمعه در خطبة حمد الهی ودرود بر پیغمبر واَئِمَّه (عَلَیْهِمُ الْسَّلامُ ) را به زبان عربی ایراد نماید ، گر چه او ومُسْتَمِعین او عرب نباشند امّا می تواند در مقام وَعْظ وتوصیه به تقوی به زبا ن دیگری تَکَلُّمْ نماید . و احتیاط مستحبّ آن است که موعظه وآنچه را به مصالح مسلمین مربوط می شود به زبان مستمعین ادا نماید، واگر مستمعین مختلفند آنها را به زبان های مختلف تکرار کند ، گرچه در صورتی که مأمومین بیش از حدّ نصاب –4 نفر – باشند به زبان حدّ نصاب –4 نفر – اکتفا نماید ، ولی احتیاط در آن که آنها را به زبان خدشان موعظه کند .
- [آیت الله شبیری زنجانی] کافر؛ یعنی کسی که منکر خدا است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، یا پیغمبری حضرت خاتم الانبیاء محمّد بن عبد اللَّه صلی الله علیه و آله را قبول ندارد نجس است و انکار چه به قلب باشد و چه به زبان سبب کفر میگردد و همچنین غلات (یعنی کسانی که یکی از معصومین علیهمالسلام را خدا خوانده یا بگویند خدا در او حلول کرده است) و خوارج و نواصب (یعنی کسانی که دشمنی اهل بیت علیهمالسلام را دین خود قرار دهند) نجسند و لکن اهل کتاب (یعنی یهودیان و مسیحیان) و زردشتیان بنا بر احتیاط نجس میباشند. و کسی که یکی از ضروریات دین مانند نماز و روزه را که تمام مسلمانان آنها را جزء دین اسلام میدانند انکار کند، شرعاً کافر به شمار میآید، مگر در دو صورت: اوّل: بدانیم که انکار وی از روی شبهه است، مثلاً تازه مسلمانیست که از احکام اسلامی آگاهی چندانی ندارد؛ دوم: بدانیم که انکارکننده به خدا و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ایمان قلبی دارد، در این دو صورت اگر انکارکننده شهادتین را بر زبان جاری ساخته، مسلمان میباشد.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام فرار از جنگ است و در نظر قرآن و روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) گناه آن خیلی بزرگ است، و آن اقسامی دارد: الف) فرار از جنگ مخصوصاً اگر موجب تضعیف جبهه و یا تقویت دشمن شود، و مخصوصاً اگر فرار از خطِّ مقدّم جبهه باشد. ب) تخلّف از فرمان فرمانده مخصوصاً اگر این تخلّف، موجب سرکشی دیگران و یا تضعیف فرمانده و یا تضعیف دیگران و یا تقویت دشمن باشد. ج) کمکاری یا بیکاری یا تخلّف از وظیفه مخصوصاً اگر موجب تضعیفی در جبهه یا تقویتی برای دشمن گردد. د) شرکت نکردن در جنگ در صورت احتیاج به او، مخصوصاً اگر تخلّف او موجب تضعیف دیگران یا تقویت دشمن باشد. ه) کمک نکردن به جبهه از جهت مالی و فکری و تبلیغی و مانند اینها مخصوصاً اگر تخلّف او موجب تضعیف دیگران و یا تقویت دشمن باشد.