چرا تعداد امامان 12تا است چرا 5 یا 6 تا نیست البته این سوال را از این باب می پرسم که هیچ کار خدا بی حکمت نیست و می خواهم حکمت 12تا را بدانم نه اینکه بهانه گیری یا اشکال تراشی بنماییم. 1 از روایات اهل بیت (ع) چنین بر می آید که عدد دوازده در همه ی امّتها به شکلی وجود داشته است ؛ که به برخی از آن اَشکال در روایات تصریح شده است ؛ برای مثال فرزندان حضرت یعقوب(ع) که نسل بنی اسرائیل از آنهاست دوازده تن بوده اند ؛ در امّت موسی نقبا دوازده تن بوده اند ؛ تعداد چشمه هایی که با عصای حضرت موسی (ع) جوشیدند دوازده چشمه بوده است ؛ راه هایی که موسی (ع) از دریا گشود دوازده مسیر بودند ؛ الواح موسی ، دوازده زراع بوده است ؛ حواریون عیسی(ع) دوازده تن بوده اند و ... ( حضرت صادق (ع) فرمودند: روایت شده است به سند صحیح از سلمان فارسی (رضی اللَّه عنه) که میگفت: وارد شدم به خدمت حضرت رسول اکرم (ص)، و چون متوجه به سوی من شد فرمود: ای سلمان! خداوند متعال رسول و پیغمبری را نفرستاده است مگر آنکه برای او دوازده نقیب بوده است. گفتم: یا رسول اللَّه این موضوع را از پیروان دو کتاب (تورات و انجیل) شنیده و دانستهام. فرمود: ای سلمان! آیا نقباء دوازدهگانه مرا که خداوند متعال آنان را برای مقام امامت و وصایت انتخاب فرموده است میشناسی؟ گفتم: خداوند متعال و رسول او داناتر است. فرمود: پروردگار جهان مرا از نور خالص و صاف خود آفریده، و سپس مرا برای اطاعت و بندگی خود خواند و من اجابت کردم. و از نور من علی بن ابی طالب را آفریده، و او را به مقام اطاعت و پیروی خود دعوت فرمود و او قبول کرد. و از نور من و علی دخترم فاطمه را آفریده و او را نیز به اطاعت او امر خود خواند و او پذیرفت. و از نور من و علی بن ابی طالب و فاطمه دخترم فرزندانم حسن و حسین را آفریده، و آنها نیز دعوت پروردگار متعال را اجابت نمودند. و از این نظر ما را با پنج اسم از اسماء خود نامید. پس خداوند متعال محمود و مورد ستایش و حمد است و من محمد هستم، و او علی و بلند مقام است و این پسر عمویم نامیده شده است به علی. و خداوند فاطر و شکافنده و جداکننده حق از باطل و نور از ظلمت است و دخترم فاطمه قطعکننده و جدا سازنده است. و خداوند متعال صاحب خوبی و نیکوئیها و احسان است و فرزندم حسن است و دیگری حسین است. و خداوند متعال از نور فرزندم حسین نه فرزند از او آفرید که آنان پیشوایان آیین من هستند، و آنان را برای بندگی و اطاعت اوامر خود دعوت فرمود و قبول کردند. و این امر پیش از آفریدن خلق بود، و در آن هنگام ساختمان آسمان و گسترش زمین و وجود هوا و ملک و انسان صورت نگرفته، و ما انواری بودیم که پروردگار متعال را تسبیح و تقدیس کرده، و فرمان او را شنیده و پیروی مینمودیم. عرض کردم یا رسول اللَّه! کسی که آنان را شناخته و به حقیقت مقامات آنان معرفت پیدا کند چه اجری خواهد داشت؟ فرمود: ای سلمان! کسی که آنان را نیکو و به حق معرفت شناخته، و از آنان پیروی و تبعیت کرده، و دوستی و موالات با آنان نموده و از دشمنان و مخالفین آنان تبرئه و دوری کند؛ هر آینه در زمره ما محشور گشته و وارد شدن و بیرون آمدن او مطابق با ما خواهد شد، پس هر کجا که ما وارد شدیم وارد میشود و در هر کجا که سکنی اختیار کردیم او نیز ساکن خواهد شد. ) (مصباح الشریعة ، ترجمه مصطفوی ، ص: 295 ، باب 67) 2 در قرآن کریم و احکام دینی و امور تکوینی نیز عدد دوازده به فراوانی دیده می شود که بنا به شواهد نقلی به نوعی با تعداد اوصیاء مرتبط اند. برای نمونه: 1. کلمه ی امام با مشتقّاتش در قرآن کریم دوازده بار ذکر شده است. 2. تکبیرات دو رکعت نماز یومیّه که دو رکعت بودن اصل نماز یومیّه است دوازده تاست ؛ و نماز ، عبادت کامل است چونانکه امام عبد کامل است و الله اکبر رکن الارکان است در نماز. 3. همچنین تکبیرات نماز عید دوازده تاست که در زمان حضور امام معصوم واجب است. 4. نهرهای بهشت که در قرآن کریم نام برده شده اند دوازده نهرند و امام مانند نهری است که مردمان را از هدایت ساری خدا سیراب می کند. 5. عدد ماهها در نزد خدا دوازده ماه است. ( إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فی کِتابِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْض. تعداد ماهها نزد خداوند در کتاب الهی، از آن روز که آسمانها و زمین را آفریده، دوازده ماه است. ) (التوبة:36) و در روایات گفته شده که تعداد خلفای پیامبر به تعداد ماههاست. لذا از نگاه معصوم بین این دو ربطی وجود دارد که باهم ذکر می شوند. 6. بروج آسمان که منازل ماه و خورشید و راهنمای مسافران و دریانوردان است دوازده برج است که باز با تعداد ائمه ربط داده شده است. 8. خورشید و ماه که در روایات متعددی امام معصوم به آنها تشبیه شده است در دوازده منزل سیر می کنند. 9. در برخی متون علوم خفیّه نیز بین تعداد حروف عربی و حروف مقطّعه ی قرآن کریم و خواصّ حروف و اعداد در علوم غریبه و تعداد ائمه و تعداد چهارده معصوم و تعداد اصحاب کساء ارتباطات متعدّدی ذکر شده است. 3 آنچه در شماره های سابق ذکر شد ، اگر چه حکمت دوازده نفر بودن ائمه را بیان نمی کنند و از نظر علوم عقلی ارزش چندانی ندارند ، ولی این ظنّ قوی را تولید می کنند که عدد دوازده در باره ی ائمه (ع) و دیگر امور یاد شده اتّفاقی نبوده حامل سرّی الهی است. امّا اینکه حکمت و سرّ این عدد چیست؟ در روایات اهل بیت (ع) سخن صریحی در این باره یافت نشد ؛ البته در علوم خفیّه همچون علم الاعداد و علم الحروف و امثال این علوم ، استفاده های خاصّی از این عدد و اسامی اهل بیت (ع) و حروف آنها می شود که نزد اهلش معلوم است ولی اینان معمولاً از علنی نمودن علم خود اِبا دارند ؛ و آنچه از علوم خفیّه در برخی کتب رایج پخش شده و در دست مردم عادی است چندان قابل اعتماد نیست. لذا قضاوت در مورد صحّت و سقم ادّعاهای اصحاب علوم خفیّه را باید به اهلش سپرد که آنها هم اندک و انگشت شمارند. نکته دیگر اینکه اگر چه ما سر عدد دوازده را در اینجا نمی دانیم لیکن به احتمال قوی امامان دوازده گانه تنها کسانی بوده اند که کمالات و شایستگی لازه برای تحمل بار مسئولیت امامت دارا شده اند و چه بسا اگر کسانی دیگر نیز خود را به آن مرتبه از کمالات می رساندند بر تعداد امامان افزوده می شد. بنابراین محدودیت به دوازده به خاطر خصوصیت این عد د نیست ، بلکه فقدان کسان دیگر صاحب شرایط است .
چرا تعداد امامان 12تا است چرا 5 یا 6 تا نیست البته این سوال را از این باب می پرسم که هیچ کار خدا بی حکمت نیست و می خواهم حکمت 12تا را بدانم نه اینکه بهانه گیری یا اشکال تراشی بنماییم.
چرا تعداد امامان 12تا است چرا 5 یا 6 تا نیست البته این سوال را از این باب می پرسم که هیچ کار خدا بی حکمت نیست و می خواهم حکمت 12تا را بدانم نه اینکه بهانه گیری یا اشکال تراشی بنماییم.
1 از روایات اهل بیت (ع) چنین بر می آید که عدد دوازده در همه ی امّتها به شکلی وجود داشته است ؛ که به برخی از آن اَشکال در روایات تصریح شده است ؛ برای مثال فرزندان حضرت یعقوب(ع) که نسل بنی اسرائیل از آنهاست دوازده تن بوده اند ؛ در امّت موسی نقبا دوازده تن بوده اند ؛ تعداد چشمه هایی که با عصای حضرت موسی (ع) جوشیدند دوازده چشمه بوده است ؛ راه هایی که موسی (ع) از دریا گشود دوازده مسیر بودند ؛ الواح موسی ، دوازده زراع بوده است ؛ حواریون عیسی(ع) دوازده تن بوده اند و ...
( حضرت صادق (ع) فرمودند: روایت شده است به سند صحیح از سلمان فارسی (رضی اللَّه عنه) که میگفت: وارد شدم به خدمت حضرت رسول اکرم (ص)، و چون متوجه به سوی من شد فرمود: ای سلمان! خداوند متعال رسول و پیغمبری را نفرستاده است مگر آنکه برای او دوازده نقیب بوده است. گفتم: یا رسول اللَّه این موضوع را از پیروان دو کتاب (تورات و انجیل) شنیده و دانستهام. فرمود: ای سلمان! آیا نقباء دوازدهگانه مرا که خداوند متعال آنان را برای مقام امامت و وصایت انتخاب فرموده است میشناسی؟ گفتم: خداوند متعال و رسول او داناتر است. فرمود: پروردگار جهان مرا از نور خالص و صاف خود آفریده، و سپس مرا برای اطاعت و بندگی خود خواند و من اجابت کردم.
و از نور من علی بن ابی طالب را آفریده، و او را به مقام اطاعت و پیروی خود دعوت فرمود و او قبول کرد. و از نور من و علی دخترم فاطمه را آفریده و او را نیز به اطاعت او امر خود خواند و او پذیرفت. و از نور من و علی بن ابی طالب و فاطمه دخترم فرزندانم حسن و حسین را آفریده، و آنها نیز دعوت پروردگار متعال را اجابت نمودند.
و از این نظر ما را با پنج اسم از اسماء خود نامید. پس خداوند متعال محمود و مورد ستایش و حمد است و من محمد هستم، و او علی و بلند مقام است و این پسر عمویم نامیده شده است به علی. و خداوند فاطر و شکافنده و جداکننده حق از باطل و نور از ظلمت است و دخترم فاطمه قطعکننده و جدا سازنده است. و خداوند متعال صاحب خوبی و نیکوئیها و احسان است و فرزندم حسن است و دیگری حسین است.
و خداوند متعال از نور فرزندم حسین نه فرزند از او آفرید که آنان پیشوایان آیین من هستند، و آنان را برای بندگی و اطاعت اوامر خود دعوت فرمود و قبول کردند. و این امر پیش از آفریدن خلق بود، و در آن هنگام ساختمان آسمان و گسترش زمین و وجود هوا و ملک و انسان صورت نگرفته، و ما انواری بودیم که پروردگار متعال را تسبیح و تقدیس کرده، و فرمان او را شنیده و پیروی مینمودیم. عرض کردم یا رسول اللَّه! کسی که آنان را شناخته و به حقیقت مقامات آنان معرفت پیدا کند چه اجری خواهد داشت؟ فرمود: ای سلمان! کسی که آنان را نیکو و به حق معرفت شناخته، و از آنان پیروی و تبعیت کرده، و دوستی و موالات با آنان نموده و از دشمنان و مخالفین آنان تبرئه و دوری کند؛ هر آینه در زمره ما محشور گشته و وارد شدن و بیرون آمدن او مطابق با ما خواهد شد، پس هر کجا که ما وارد شدیم وارد میشود و در هر کجا که سکنی اختیار کردیم او نیز ساکن خواهد شد. ) (مصباح الشریعة ، ترجمه مصطفوی ، ص: 295 ، باب 67)
2 در قرآن کریم و احکام دینی و امور تکوینی نیز عدد دوازده به فراوانی دیده می شود که بنا به شواهد نقلی به نوعی با تعداد اوصیاء مرتبط اند. برای نمونه:
1. کلمه ی امام با مشتقّاتش در قرآن کریم دوازده بار ذکر شده است.
2. تکبیرات دو رکعت نماز یومیّه که دو رکعت بودن اصل نماز یومیّه است دوازده تاست ؛ و نماز ، عبادت کامل است چونانکه امام عبد کامل است و الله اکبر رکن الارکان است در نماز.
3. همچنین تکبیرات نماز عید دوازده تاست که در زمان حضور امام معصوم واجب است.
4. نهرهای بهشت که در قرآن کریم نام برده شده اند دوازده نهرند و امام مانند نهری است که مردمان را از هدایت ساری خدا سیراب می کند.
5. عدد ماهها در نزد خدا دوازده ماه است. ( إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فی کِتابِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْض. تعداد ماهها نزد خداوند در کتاب الهی، از آن روز که آسمانها و زمین را آفریده، دوازده ماه است. ) (التوبة:36) و در روایات گفته شده که تعداد خلفای پیامبر به تعداد ماههاست. لذا از نگاه معصوم بین این دو ربطی وجود دارد که باهم ذکر می شوند.
6. بروج آسمان که منازل ماه و خورشید و راهنمای مسافران و دریانوردان است دوازده برج است که باز با تعداد ائمه ربط داده شده است.
8. خورشید و ماه که در روایات متعددی امام معصوم به آنها تشبیه شده است در دوازده منزل سیر می کنند.
9. در برخی متون علوم خفیّه نیز بین تعداد حروف عربی و حروف مقطّعه ی قرآن کریم و خواصّ حروف و اعداد در علوم غریبه و تعداد ائمه و تعداد چهارده معصوم و تعداد اصحاب کساء ارتباطات متعدّدی ذکر شده است.
3 آنچه در شماره های سابق ذکر شد ، اگر چه حکمت دوازده نفر بودن ائمه را بیان نمی کنند و از نظر علوم عقلی ارزش چندانی ندارند ، ولی این ظنّ قوی را تولید می کنند که عدد دوازده در باره ی ائمه (ع) و دیگر امور یاد شده اتّفاقی نبوده حامل سرّی الهی است. امّا اینکه حکمت و سرّ این عدد چیست؟ در روایات اهل بیت (ع) سخن صریحی در این باره یافت نشد ؛ البته در علوم خفیّه همچون علم الاعداد و علم الحروف و امثال این علوم ، استفاده های خاصّی از این عدد و اسامی اهل بیت (ع) و حروف آنها می شود که نزد اهلش معلوم است ولی اینان معمولاً از علنی نمودن علم خود اِبا دارند ؛ و آنچه از علوم خفیّه در برخی کتب رایج پخش شده و در دست مردم عادی است چندان قابل اعتماد نیست. لذا قضاوت در مورد صحّت و سقم ادّعاهای اصحاب علوم خفیّه را باید به اهلش سپرد که آنها هم اندک و انگشت شمارند.
نکته دیگر اینکه اگر چه ما سر عدد دوازده را در اینجا نمی دانیم لیکن به احتمال قوی امامان دوازده گانه تنها کسانی بوده اند که کمالات و شایستگی لازه برای تحمل بار مسئولیت امامت دارا شده اند و چه بسا اگر کسانی دیگر نیز خود را به آن مرتبه از کمالات می رساندند بر تعداد امامان افزوده می شد. بنابراین محدودیت به دوازده به خاطر خصوصیت این عد د نیست ، بلکه فقدان کسان دیگر صاحب شرایط است .
- [سایر] برخی در مورد امام حسن (ع) می گویند وقتی ایشان به ایران آمدند تعداد زیادی زن با خود به شهرشان بردند. حالا من این مطلب را در تاریخ ندیده ام، ولی واقعاً دوست دارم بدانم، اوّلاً آیا این کار واقعاً صحت دارد و ثانیاً حکمت این کار در صورت صحّت چیست؟ البته این سؤال بنده در عین ارادت کامل به کریم اهل بیت امام حسن (ع) می باشد.
- [سایر] با سلام سوال من در این باب است که ما در دوران نامزدی هستیم. البته من فعلا دور از همسرم در تهران دانشجو هستم. وقتی در تهرانم روزی چند بار از محل کار برای همسرم پیامک میزنم گاهی هم زنگ ، و حالشان را میپرسم البته اول پیامک و زنگ نمیزدم اما چون دیدم ایشان خوشحال میشوند این کار را کردم، خودم هم خوشحال میشوم اما گاهی که به علت مشغله کاری یا درسی تعداد پیامکهایی که در محل کار برایشان میفرستم کم میشود به شدت ناراحت میشوند و مدام به حساب بیتوجهی و بیمحبتی میگذارند، اما حالا خیلی زود ناراحت میشوند و گاهی به دلیل غلیان احساسات نمیداند چه میگوید و به شدت منفی بین میشود. به نظر شما منشا این حالت چیست؟ و چگونه میتوانم به ایشان کمک کنم؟ در خانواده ایشان همه فرزندان دخترند و 5 خواهرند. همسر من فرزند وسط است که با هر کدام از فرزندان قبلی و بعدی 8 سال فاصله دارد.
- [سایر] در رابطه با مبحث ولایت فقیه موارد و سوالات زیر مطرح است، لطفا روشن بفرمایید: خداوند به دلیل مقام عصمت پیامبر و علم کامل وی که به وحی متصل است، مقام ولایت را به شخص وی می سپارد. با توجه به تفکر شیعه در باب معصومیت امامان شیعه (نداشتن خطا و اشتباه و دارا بودن علم الاهی) سپردن ولایت به آنها با توجه به علم و عصمت قابل قبول است. حال در این مسیر چگونه است که شراط سپردن ولایت از طرف خداوند در ولی فقیهی که نه عصمت دارد و از خطا بری نیست و علم کامل ندارد! آن گاه چگونه است که تمام اختیارات خداوند و پیامبر و معصومین را به شخصی می دهیم که این شرایط را ندارد، نه به وحی متصل است نه عصمت دارد. نه از طرف معصوم انتخاب شده است، نه از خطا در امان است!؟
- [سایر] سلام حاج اقا.قبلا از پدرم براتون گفتم و شما هم منو به خوندن ضوابط توصیه کردید. این یه پیام دیگه هست با طرح یه مشکل دیگه: 1-23 سالمه دانجوی پزشکی 2-با مادرم خیلی رفیقم ولی با پدرم بسیار مشکل دارم. 3-برای همه بابا و برای ما زن باست! 4-بیشتر وقتشو سر کار و توی ماموریته.وقتیم میاد خونه یا به زور میبرمون خونه ی این و اون یا مشغول تلوزیونه. 4-به هر چیزی گیر میده: این چیه می÷وشی؟این چیه گوش میدی؟ این چه عکسیه رفتی انداختی؟ چرا اینجوری میشینی؟چرا اینجوری راه میری؟ ووووو 5-هر کاری میکنم نمیتونم این رفتارهاشو هضم کنم. 6-به خاطر این رفتاراش نمیتونم ببخشمش! 7-ایا فرزند حقی بر گردن پدر و مادر ندارد؟ فقط من به عنوان یه فرزند باید باب میل اون باشم؟ آخه این چه امتحانیه که خدا داره از من میگیره؟مطوئنم رفوزه میشم!
- [آیت الله مکارم شیرازی] در باب ولایت امام(ع) مسلم است که امام(ع) مطلقا بر اموال و انفس ولایت دارد حال سوال اینجاست که امام(ع) که بر نفوس هم ولایت دارد آیا می تواند فرضا از کسی بخواهد که زنش را طلا ق بدهد و با آن زن ازدواج کند و بگوییم چونکه ولایت دارد ایراد ندارد آیا این عمل امام(ع) منافات با عصمت ندارد ؟ و آیا فرضا عدم وقوع آن به رعایت مسائل عرفی بر می گردد یا همان منافات با عصمت؟ یعنی صرف ولایت داشتن می تواند دلیل بر هر گونه تصرف شود؟ یا اینکه مثلا تمام کار فعل معصوم من قبل الله و با اذن خداوند است؟ و با اجازه خداوند صورت می گیرد؟ سوال بعدی اینکه آیا مصلحت عین عدم مفسده است یا خیر؟ با تشکر از حضرتعالی انشاالله در پناه حق باشید و بر عمر پر برکت شما افزوده گردد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه ادامه زندگی و دوام زوجیت برای زوجه موجب عسر و حرج است و زوجه به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند و برای حاکم شرع ثابت شود، زوج را اجبار به طلاق می کند و در صورت میسّر نشدن، به اذن حاکم شع طلاق داده می شود، سؤال این است که آیا موارد ذیل از مصادیق عسر و حرج محسوب می گردد؟ 1 ترک خانواده توسط زوج به مدت 6 ماه. 2 اعتیاد زیان آور به یکی از انواع مواد مخدر. 3 استنکاف از دادن نفقه و عدم امکان الزام او به تأدیه نفقه توسط دادگاه. 4 عقیم بودن زوج. 5 سوء رفتار و معاشرت زوج در حدی که عرفاً برای زوجه قابل تحمل نباشد. 6 اختیار همسر دیگر در صورت عدم استطاعت بر اجرای عدالت. 7 عدم رعایت دستور دادگاه در مورد وضع اشتغال به کار و حرفه منافی مصالح خانوادگی و حیثیات زن مانند اشتغال به مواد مخدر و تکدّی.
- [سایر] به نام خدا سلام علیکم 1- دختر 29 ساله ای هستم . سه جلسه باموردی صحبت کردیم و ایشان نظر مثبتشان را گفتند و قرار شد ما جواب بدهیم 2- در جلسه سوم پرسیدند هدف از دواج چیست من گفتم انشاصورت انسانی نه اطفای شهوت حیوانی 3- برایشان ایجاد نگرانی کرد که بنده تارک دنیا نباشم، شبی تماس گرفتند و کلی حدیث سکس برایم خواندند . لذت نگاه به بدن تمام عریان همسر ... ... مزایای جماع و ... به خیالشان که شاید بنده خیلی بسته هستم و نمی دانم زناشویی یعنی چه 4- ما هنوز جواب ندادیم و مهریه هم تمام نشده 5- نظرتان در مورد این آدم که ادعای مذهبی بودن هم دارد چیست؟ کارشان شرعا مشکل ندارد که به خانم نا محرمی این حرفها را زدند؟ 6- کلا می خواهم بدانم این کار را پررویی و بی حیایی حساب می کنید یا به نظرتان عادی است؟ این عملکرد طبیعی است؟
- [آیت الله خامنه ای] من در ژاپن زندگی میکنم. دختری 6 ساله دارم که در مدرسه ژاپنی درس میخواند. در مدرسه ژاپن به بچهها غذا میدهند که گاهی در آن گوشت خوک هست. از آنجا که جدا کردن غذای فرزندمان از غذای دیگران هم مشکل است و هم از جهات روحی روی بچه تأثیر منفی دارد و همچنین هنوز به سن تکلیف نرسیدهاند سؤالم این است که تکلیف چیست؟ آیا الزاماً باید غذای او را جدا کنیم ولو با حرج باشد؟ و یا اشکالی ندارد و میتواند با همکلاسیها تغذیه کند ولو گوشت خوک در غذا باشد؟2: ضمناً در بعضی رسالهها دیدم که خوراندن چیز نجس به اطفال اگر زیان نداشته باشد اشکال ندارد. آیا سؤال اول من هم از این باب است؟
- [سایر] سلام . من دانشجوی ترم سوم مدیریت دولتی پیام نور هستم . بر اساس این خواسته های خود 1 .ایمانی استوار داشته باشم به صورت تحقیقی نه تقلیدی 2.بالا بردن اطلاعات در زمینه خدا شناسی و شیعه شناسی 3. درک امامان به خصوص امام زمان 4.تسلط کامل بر قرائت قرآن 5. شرایط یک شیعه داشته باشم 6. شناختن امام زمان 7.کسب ویژگی یاران امام زمان 8.اعتقادات معنویم را بالا ببرم و در پایان امسال نسبت به عزاداری امام حسین فکری عجیبی داشتم و به خودم می گفتم که این همه سال است که داری برای امام حسین سینه می زنی باید آن طوری که امام حسین درک کرده باشم درک نکردم پس مثل سال های گذشته عزاداری نکردم . می ترسم این تفکرات من را جهنمی کند و تصمیم گرفته که اگر بشه همزمان با دانشگاه در حوزه علیمه تحصیل کنم آیا ممکن است و می بخشید که خواسته هایم را این در اینجا ثبت کردم چون نمی داسنتم در این حرف ها را بزنم . با تشکر
- [سایر] با توجه به اینکه یهود با وجود احادیث، از کتاب خدا دست برداشتند، و تنها به احادیث تکیه کردند؛ آیا میتوان گفت که عمر نیز در عصر بعد از پیامبر به دلیل اینکه میترسید چنین اشتباهی پیش بیاید و شبهه برای مردم ایجاد شود، دست به جمع آوری احادیث زد و تنها از مردم خواست که به کتاب خدا اتکا کنند. آیا میتوان اینطور تصوّر کرد که ممکن است جهل آنها را وادار به این کار کرده باشد. اشتباهات عمر در خصوص خیانت به اسلام را چگونه میتوانم بدانم؟ آیا کتابی در این زمینه وجود دارد؟ همچنین در مقدّمه نهج الفصاحه آمده: (پیامبر(ص) فرمود: چیزی از من ننویسید و هر که جز قرآن چیزی نوشته باید محو کند). شاید این منع از آن رو بود که بیم میرفت، مأثور نبوی با آیههای قرآن بهم آمیزد که بیشتر آن اسقاطها که در کلمات و آیات قرآن توهّم کردهاند از اینجاست که توضیح آیهای یا حدیث مستقلی را از عبارت قرآن امتیاز ندادهاند)(ص 47)، امّا در عین حال روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که: (من کتب عنی علماً أو حدیثاً لم یزل یکتب له الأجر ما بقی ذلک العلم أو الحدیث). حال سؤال در این است که آیا رأی پیامبر بر این بود که از احادیث ایشان به صورت مکتوب ضبط شود یا نشود؟ اگر میشود مرا راهنمایی کنید. البته من شیعه هستم ولی متأسفانه شیعه شناسنامهای. مدتی است که دست به تحقیق در این خصوص زدهام. متشکر میشوم مرا از این شبهه برهانید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] پنج کار بر جنب حرام است: 1 مس خط قرآن یا اسم خدا و پیامبران و امامان بنابر احتیاط واجب، همانطور که در وضو گفته شد. 2 رفتن به مسجدالحرام و مسجد پیغمبر(صلی الله علیه وآله)، هرچند از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. 3 توقف کردن در مساجد دیگر، اما اگر از یک در داخل و از در دیگر خارج شود، یا برای برداشتن چیزی برود مانعی ندارد و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان هم توقف نکند. 4 داخل شدن در مسجد برای گذاشتن چیزی در آن. 5 خواندن یکی از آیات سجده، ولی خواندن غیر آیه سجده از سوره سجده مانعی ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که وضو ندارد، بنابر احتیاط واجب نباید اسم خداوند متعال و صفات خاصه او را به هر زبانی نوشته شده باشد لمس نماید و همچنین بنابر احتیاط مستحب، نباید اسم مبارک پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و امامان علیهمالسلام و حضرت زهرا علیهاالسلام را بدون وضو لمس کند، ولی اگر اسامی معصومین علیهمالسلام در نامگذاری اشخاص دیگر به کار رفته باشند، لمس آنها بدون وضو اشکال ندارد.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله اردبیلی] (حج) زیارت کردن خانه خداوند متعال و انجام دادن اعمالی است که دستور دادهاند در آنجا بجا آورده شود و در تمام عمر بر هر کسی که شرایط ذیل را دارا باشد، یک مرتبه واجب میشود: اوّل:آن که بالغ باشد.دوم:آن که عاقل و آزاد باشد.سوم:به واسطه رفتن به حجّ =============================================================================== 1 آل عمران(3):96 و 97 نهج البلاغه، خطبه 1. 2 مائده(5):97. 3 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 1 از (أبواب وجوب الحجّ و شرائطه)،ح18،ج11،ص14. مجبور نشود کار حرامی را که اهمیّت آن در شرع مقدّس از حجّ بیشتر است انجام دهد، یا عمل واجبی را که از حجّ مهمتر است ترک نماید.چهارم:آن که مستطیع باشد و شرایط استطاعت عبارت است از: 1 آن که توشه راه و چیزهایی را که بر حسب حال خود در سفر به آن احتیاج دارد و در کتاب (مناسک حجّ و عمره) گفته شده دارا باشدو نیز وسیله سفر یا مالی که بتواند آنها را تهیّه کند، داشته باشد. 2 سلامت مزاج و توانایی آن را داشته باشد که بتواند به مکّه برود و اعمال حجّ را بجا آورد. 3 در راه مانعی از رفتن و برگشتن نباشد و اگر راه را بسته باشند یا انسان بترسد که در راه جان یا عرض او از بین برود یا مال او را ببرند، حجّ بر او واجب نیست، ولی اگر از راه دیگری بتواند برود اگرچه دورتر باشد در صورتی که مشقّت زیاد نداشته باشد و یا موجب ضرر قابل توجه به وی نگردد، باید از آن راه برود. 4 به اندازه بجا آوردن اعمال حجّ وقت داشته باشد. 5 مخارج کسانی را که خرجی آنان بر او واجب است، مثل زن و بچّه ومخارج افرادی را که مردم خرجی دادن به آنها را لازم میدانند، داشته باشد. 6 بعد از برگشتن از حجّ، کسب، زراعت، عایدی ملک، یا راه دیگری برای تأمین معاش خود داشته باشد که مجبور نشود به زحمت زندگی کند.
- [آیت الله مظاهری] در سجده سیزده مورد مستحب است: 1 - کسی که ایستاده نماز میخواند بعد از آنکه سر از رکوع برداشت و کاملاً ایستاد و کسی که نشسته نماز میخواند بعد از آنکه کاملاً نشست، برای رفتن به سجده تکبیر بگوید. 2 - موقعی که مرد میخواهد به سجده برود، اوّل دستها را و زن اوّل زانوها را به زمین بگذارد. 3 - بینی را به مهر یا چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد. 4 - در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند و برابر گوش بگذارد به طوری که سر آنها رو به قبله باشد. 5 - در سجده دعا کند و از خدا حاجت بخواهد و این دعا را بخواند: (یا خَیْرَ الْمَسْؤُولینَ وَ یا خَیْرَ الْمُعْطینَ اُرْزُقْنی وَ ارْزُقْ عِیالی مِنْ فَضْلِکَ فَاِنَّکَ ذُوالْفَضْلِ الْعَظیمِ). (یعنی ای بهترین کسی که از او سؤال میکنند و ای بهترین عطا کنندگان، روزی بده به من و عیال من از فضل خودت پس به درستی که تو دارای فضل بزرگی هستی). 6 - بعد از سجده، بر ران چپ بنشیند و روی پای راست را بر کف پای چپ بگذارد. 7 - بعد از هر سجده وقتی نشست و بدنش آرام گرفت تکبیر بگوید. 8 - بعد از سجده اوّل بدنش که آرام گرفت بگوید: (اَسْتَغْفِرُاللَّهَ رَبّی وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ). 9 - سجده را طول بدهد و در موقع نشستن دستها را روی رانها بگذارد. 10 - برای رفتن به سجده دوم، در حال آرامی بدن )اَللَّهُ اَکْبَرُ( بگوید. 11 - در سجده صلوات بفرستد و اگر آن را به قصد ذکری که در سجدهها دستور دادهاند بگوید، اشکال ندارد. 12 - در موقع بلند شدن، دستها را بعد از زانوها از زمین بردارد. 13 - مردها آرنجها را به زمین نچسبانند و بازوها را از پهلو جدا نگاه دارند و زنها آرنجها را بر زمین بگذارند و اعضای بدن را به یکدیگر بچسبانند.
- [آیت الله نوری همدانی] در سجده چند چیز مستحب است : 1- کسی که ایستاده نماز می خواند بعد از آنکه سر از رکوع بر داشت و کاملاً ایستاد و کسی که نشسته نماز می خواند ، بعد از آنکه کاملاً نشست ، برای رفتن به سجده تکبیر بگوید . 2-موقعی که مرد می خواهد به سجده برود ، اول دستها را و زن اول زانوها را به زمین بگذارد . 3-بینی را به مهر یا چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد . 4-در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند و برابر گوش بگذرد ، به طوری که سر آنها رو به قبله باشد . 5-در سجده دعا کند و از خدا حاجت بخواهد و این دعا را بخواند : یا خیرَ المسؤولینَ و یا خیرَ المعطینَ اُرزُقنی و ارُزق عیالی من فضلکَ فانکَ ذُو الفصلِ العظیم . یعنی : ای بهترین کسی که از او سؤال می کنند و ای بهترین عطا کنندگان ، روزی بده به من و عیال من از فضل خودت ، پس به درستی که تو دارای فضل بزرگی . 6-بعد از سجده بر ران چپ بنشیند و روی پای راست را برکف پای چپ بگذرد . 7-بعد از هر سجده وقتی نشست و بدنش آرام گرفت ، تکبیر بگوید . 8-بعد از سجدة اول بدنش که آرام گرفت استغفراللهَ رَبی و اتوبُ الیهِ بگوید . 9-سجده را طول بدهد و در موقع نشستن دستها را روی رانها بگذارد . 10-برای رفتن به سجد ة دوم ، در حال آرامی بدن (اللهُ اکبرُ ) بگوید . 11-در سجده ها صلوات بفرستد و اگر آن را به قصد ذکری که در سجد ه ها دستور داده اند بگوید ، اشکال ندارد . 12-در موقع بلند شدن ، دستها را بعد از زانوها از زمین بر دارد . 13-مردها آرنجها و شکم را به زمین نچسبانند و بازو ها را از پهلو جدا نگاه دارند و زنها آرنجها و شکم را بر زمین بگذارند و اعضاء بدن را به یکدیگر بچسبانند و مستحبات دیگر سجده در کتابهای مفصل گفته شده است .
- [امام خمینی] در سجده چند چیز مستحب است: 1- کسی که ایستاده نماز می خواند بعد از آنکه سر از رکوع برداشت و کاملا ایستاد و کسی که نشسته نماز می خواند بعد از آن که کاملا نشست برای رفتن به سجده تکبیر بگوید. 2- موقعی که مرد می خواهد به سجده برود اول دستها را و زن اول زانوها را به زمین بگذارد. 3- بینی را به مهر یا چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد. 4- در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند و برابر گوش بگذارد بطوری که سر آنها رو به قبله باشد. 5- در سجده دعا کند و از خدا حاجت بخواهد و این دعا را بخواند: (یا خیر المسؤولین و یا خیر المعطین ارزقنی و ارزق عیالی من فضلک فانک ذو الفضل العظیم )، یعنی ای بهترین کسی که از او سؤال می کنند و ای بهترین عطا کنندگان، روزی بده به من و عیال من از فضل خودت، پس به درستی که تو دارای فضل بزرگی. 6- بعد از سجده بر ران چپ بنشیند و روی پای راست را بر کف پای چپ بگذارد. 7- بعد از هر سجده وقتی نشست و بدنش آرام گرفت تکبیر بگوید. 8- بعد از سجده اول بدنش که آرام گرفت (استغفر الله ربی و اتوب الیه ) بگوید. 9- سجده را طول بدهد و در موقع نشستن دستها را روی رانها بگذارد. 10- برای رفتن به سجده دوم در حال آرامی بدن (الله اکبر) بگوید. 11- در سجده ها صلوات بفرستد و اگر آن را به قصد ذکری که در سجده ها دستور داده اند بگوید اشکال ندارد. 12- در موقع بلند شدن، دستها را بعد از زانوها از زمین بردارد . 13- مردها آرنجها و شکم را به زمین نچسبانند و بازوها را از پهلو جدا نگاه دارند و زنها آرنجها و شکم را بر زمین بگذارند و اعضای بدن را به یکدیگر بچسبانند.و مستحبات دیگر سجده در کتابهای مفصل گفته شده است.
- [آیت الله علوی گرگانی] در سجده چند چیز مستحبّ است: 1 - کسی که ایستاده نماز میخواند، بعد از آن که سر از رکوع برداشت وکاملاً ایستاد و کسی که نشسته نماز میخواند، بعد از آن که کاملاً نشست، برای رفتن به سجده تکبیر بگوید. 2 - موقعی که مرد میخواهد به سجده برود، اوّل دستها را و زن اوّل زانوها را بر زمین بگذارد. 3 - بینی را به مهر یا چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد. 4 - در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند وبرابر گوش بگذارد، به طوری که سر آنها روبه قبله باشد. 5 - در سجده دعا کند و از خداوند حاجت بخواهد واین دعا رابخواند: )یا خَیْرَ المَسْؤُلینَ وَیا خَیْرَ المُعْطِینَ ارْزُقْنی وَارْزُقْ عِیالِی مِنْ فِضْلِکَ فَاًّنَّکَ ذو الفَضْلِ العَظیم( یعنی ای بهترین کسی که از او سؤال میکنند وای بهترین عطا کنندگان، روزی بده به من وعیال من از فضل خودت، پس بدرستی که تو دارای فضل بزرگی. 6 - بعد از سجدهبر ران چپ بنشیند وروی پایراسترا بر کف پای چپ بگذارد. 7 - بعد از هر سجده وقتی نشست وبدنش آرام گرفت، تکبیر بگوید. 8 - بعد از سجده اوّل بدنش که آرام گرفت )استَغْفِرُ اللّهَ رَبِّی وَأَتوبُ اًّلَیْه( بگوید. 9 - سجده را طول بدهد و در موقع نشستن دستها را روی رانها بگذارد. 10 - برای رفتن به سجده دوم، در حال آرامی بدن، )اللّهُ أکْبَر( بگوید. 11 - در سجدهها بعد از ذکر واجب صلوات بفرستد. 12 - در موقع بلند شدن، دستها را بعد از زانوها از زمین بردارد. 13 - مردها آرنجها وشکم را به زمین نچسبانند وبازوها را از پهلو جدا نگاه دارند، و زنها آرنجها وشکم را بر زمین بگذارند واعضأ بدن را بیکدیگر بچسبانند ومستحبّات دیگر سجده در کتابهای مفصّل گفته شده است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در سجده چند چیز مستحب است: 1 - کسی که ایستاده نماز می خواند بعد از آنکه سر از رکوع برداشت و کاملا ایستاد و کسی که نشسته نماز می خواند بعد از آنکه کاملا نشست؛ برای رفتن به سجده تکبیر بگوید. 2 - موقعی که می خواهد به سجده برود؛ مرد اول دستها را و زن اول زانوها را به زمین بگذارد. 3 - بینی را به مهر یا چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد. 4 - در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند و برابر گوش بگذارد به طوری که سر آنها رو به قبله باشد. 5 - در سجده دعا کند و از خدا حاجت بخواهد و این دعا را بخواند یا خیر المسؤولین و یا خیر المعطین؛ ارزقنی وارزق عیالی من فضلک فانک ذو الفضل العظیم یعنی: ای بهترین کسی که از او سؤال می کنند و ای بهترین عطا کنندگان؛ از فضل خودت روزی بده به من و عیال من؛ پس بدرستی که تو دارای فضل بزرگی. 6 - بعد از سجده؛ بر ران چپ بنشیند و روی پای راست را بر کف پای چپ بگذارد. 7 - بعد از هر سجده؛ وقتی نشست و بدنش آرام گرفت تکبیر بگوید. 8 - بعد از سجده اول بدنش که آرام گرفت استغفر اللّه ربی و اتوب الیه بگوید. 9 - سجده را طول بدهد و در موقع نشستن؛ دستها را روی رانها بگذارد. 10 - برای رفتن به سجده دوم؛ در حال آرامی بدن اللّه اکبر بگوید. 11 - در سجده ها صلوات بفرستد. 12 - در موقع بلند شدن؛ دستها را بعد از زانوها از زمین بردارد. 13 - مردها آرنجها و شکم را به زمین نچسبانند و بازوها را از پهلو جدا نگاه دارند و زنها آرنجها و شکم را بر زمین بگذارند و اعضاء آن را به یکدیگر بچسبانند. و مستحبات دیگر سجده در کتابهای مفصل گفته شده است.
- [آیت الله بروجردی] در سجده چند چیز مستحب است:1. کسی که ایستاده نماز میخواند بعد از آن که سر از رکوع برداشت و کاملاً ایستاد و کسی که نشسته نماز میخواند بعد از آن که کاملاً نشست، برای رفتن به سجده تکبیر بگوید.2. موقعی که مرد میخواهد به سجده برود اوّل دستها را و زن اوّل زانوها را به زمین بگذارد.3. بینی را به مُهر یا چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد.4. در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند و برابر گوش بگذارد، به طوری که سر آنها رو به قبله باشد.5. در سجده دعا کند و از خدا حاجت بخواهد و این دعا را بخواند:(یا خَیرَ المَسئُولینَ وَ یا خَیرَ الْمُعْطینَ اُرْزُقْنِی وَ ارْزُقْ عِیالی مِنْ فَضْلِکَ فَاِنَّکَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ). یعنی ای بهترین کسی که از او سؤال میکنند و ای بهترین عطا کنندگان، روزی بده به من و عیال من از فضل خودت، پس به درستی که تو دارای فضل بزرگی.6. بعد از سجده بر ران چپ بنشیند و روی پای راست را بر کف پای چپ بگذارد.7. بعد از هر سجده وقتی نشست و بدنش آرام گرفت تکبیر بگوید.8. بعد از سجدهی اوّل بدنش که آرام گرفت (اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّی وَ اَتُوبُ اِلَیهِ) بگوید.9. سجده را طول بدهد و در موقع نشستن دستها را روی رانها بگذارد.10 - برای رفتن به سجدهی دوم، در حال آرامی بدن (اَللهُ اَکبَر) بگوید.11. در سجدهها صلوات بفرستد ولی آن را به قصد ذکری که در سجده دستور دادهاند نگوید.12. در موقع بلند شدن، دستها را بعد از زانوها از زمین بردارد.13. مردها آرنجها و شکم را به زمین نچسبانند و بازوها را از پهلو جدا نگاه دارند و زنها آرنجها و شکم را به زمین بگذارند و اعضاءِ بدن را به یکدیگر بچسبانند.و مستحبات دیگر سجده در کتابهای مفصل گفته شده است.