انسان تا چه حد می تواند نسبت به امام حسین(ع) یا دیگر ائمه(ع) ارادت داشته باشد به طوری که دچار شرک نشود؟ ارادت وتوسل به اهل بیت ،در حدی که برای ایشان تاثیر استقلالی قائل نباشیم ممدوح است؛ چه بسا اشخاصی اینطور بپندارند اینکه در ادعیه، رسول خدا (ص) و آل معصومینش (ص) شفیع قرار داده شدهاند و به حق آنان از خدای تعالی درخواست شده و همچنین زیارت قبور آن حضرات و بوسیدن ضریحشان و تبرک جستن به تربتشان و تعظیم آثارشان همه مصادیقی است از شرکی که در شرع از آن نهی شده و همان شرک وثنیت است. و استدلال کردهاند به اینکه اینگونه توجیه عبادی ،در حقیقت، قائل شدن به تاثیر ربوبی برای غیر خدای تعالی است و این خود شرک است، و مگر بتپرستان چه میکردند؟ آنها نیز میگفتند:این بتها شفعاء ما در درگاه خدای سبحانند و ما اگر بتها را میپرستیم برای این منظور است که ما را قدمی به درگاه خدا نزدیک سازند. و چه فرق است در پرستش کردن غیر خدا بین اینکه آن غیر خدا پیغمبری باشد و یا ولیی از اولیای خدا باشد و یا جباری از جباران و یا غیر ایشان، همه این پرستشها شرکی است که در شرع از آن نهی شده.لیکن این اشخاص از چند نکته غفلت کردهاند:اول اینکه: ثبوت تاثیر، برای غیر خدا، چه تاثیر مادی و چه معنوی ضروری است و نمیتوان آن را انکار کرد، خود خدای تعالی در کلام مجیدش تاثیر را با همه انواعش به غیر خدای تعالی نسبت داده و مگر ممکن است غیر این باشد؟ با اینکه انکار مطلق آن ابطال قانون علیت و معلولیت عمومی است که خود رکنی است برای همه ادله توحید، و ابطال قانون مذکور، هدم بنیان توحید است. آری، آن تاثیری که خدای تعالی در کلام مجیدش از غیر خدای تعالی نفی کرده تاثیر استقلالی است که هیچ موحدی در آن سخنی ندارد، هر مسلمان موحدی میداند که هندوانه وسردیش، عسل و گرمیش در مزاج، از خدای تعالی است، او است که هر چیزی را آفریده و اثرش را نیز خلق کرده. و هیچ موحدی نمیگوید که: عسل در بخشیدن حرارت به بدن حاجتی به خدای تعالی ندارد. و اما اینکه بگوییم: نه هندوانه سرد است و نه عسل گرم، و نه آب اثر سردی دارد و نه آتش اثر حرارت، در حقیقت، بدیهیات عقل را انکار کرده و از فطرت بشری خارج شدهایم، خوب وقتی خدای تعالی بتواند به فلان موجود، فلان اثر و خاصیت را ببخشد چرا نتواند به اولیای درگاهش مقام شفاعت و وساطت در آمرزش گناهان و برآمدن حاجات را ببخشد و حتی در تربت آنان اثر شفا بگذارد؟کسانی که به اهل شفاعت یعنی به اولیای خدا متوسل میشوند کارشان بدون دلیل نیست آنها میدانند که اولا خدای تعالی در کلام مجیدش به افرادی که مرضی درگاهش باشند مقام شفاعت داده و فرموده: وَ لا یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ (1).و نیز فرموده: وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضی (2).و اگر در درخواستهایشان خدای تعالی را به جاه آن حضرات و به حق آنان سوگند میدهند در این عمل خود، دلیل دارند و آن کلام خود خدای تعالی است که میفرماید: وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِینَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ (3) و نیز میفرماید:إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا (4).و اگر آن حضرات را تعظیم میکنند و با زیارت قبورشان و بوسیدن ضریحشان اظهار محبت نسبت به آنان میکنند و با تربت آنان تبرک میجویند برای این است که این اعمال را مصادیقی برای تعظیم شعائر میدانند و به آیه شریفه وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ (5)، و آیه مودت به ذی القربی و به آیات دیگر و روایات سنت، تمسک میکنند.پس چنین کسی که اینگونه اعمالی را انجام میدهد میخواهد وسیلهای به درگاه خدا برده و به آیه شریفه یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ (6) عمل کرده باشد، پس این خود خدای تعالی است که ابتغاء وسیله به آن حضرات را تشریع کرده و دوست داشتن آنان و تعظیمشان را واجب فرموده و همین دوستی و تعظیم را وسائلی به درگاه خود قرار داده است و معنا ندارد که خدای تعالی محبت به چیزی و تعظیم آن را واجب کند و در عین حال آثار آن را تحریم نماید. بنا بر این هیچ مانعی در این کار نیست که کسی از راه دوستی انبیاء و امامان الهی و تعظیم امر آنان و سایر آثار و لوازمی که برای محبت و تعظیم هست به درگاه خدا تقرب بجوید، البته این در صورتی است که دوستی و تعظیم و بوسیدن ضریح و سایر آثار محبت، جنبه توسل و استشفاع داشته باشد نه اینکه این امور و این اشخاص را مستقل در تاثیر بداند و یا این اعمال جنبه پرستش داشته باشد.[فرق بین شرک و استشفاع]و ثانیا: از فرقی که بین شرک و استشفاع هست غفلت ورزیدهاند، و به عبارتی سادهتر اینکه نتوانستهاند فرق بگذارند بین اینکه کسی غیر خدا را بپرستد تا او نزد خدا شفاعتش کند و یا به خدا نزدیکش کند و بین اینکه تنها خدا را بپرستد و غیر خدا را شفیع درگاه او قرار دهد و با دوستی کردن به غیر خدا به درگاه خدا تقرب بجوید، که در فرض اول به غیر خدای تعالی استقلال داده و عبادت را خالص برای غیر خدا کرده که این خود شرک ورزیدن در عبودیت است و در صورت دوم استقلال را فقط و فقط به خدای تعالی داده و او را مخصوص به عبادت کرده و احدی را شریک او قرار نداده است. و اگر خدای تعالی مشرکین را مذمت فرموده، برای این است که گفته بودند: ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونا إِلَی اللَّهِ زُلْفی (7) که این گفتارشان ظاهر در این است که به غیر خدا استقلال دادهاند و در عبادت تنها همان غیر خدا را در نظر میگیرند نه خدای تعالی را و اگر گفته بودند: ما تنها خدا را میپرستیم و در عین حال از ملائکه و یا رسولان و اولیای خدا امید داریم که با اذن خدا ما را شفاعت کنند و کمبود ما را جبران نمایند. و یا گفته بودند: ما به این نامبردگان توسل میجوییم و آنان را به درگاه خدا وسیله قرار میدهیم و شعایرش را تعظیم میکنیم و اولیایش را دوست میداریم، هرگز مشرک نبودند بلکه شرکای آنان همان جنبه را میداشت که کعبه در اسلام دارد یعنی وجهه عبودیت آنان واقع میشد نه معبود، همانطور که کعبه وجهه عبودیت مسلمین است نه معبود آنان بلکه مسلمین خدای تعالی را روبروی آنعبادت میکنند.و این آقایان در باره حجر الاسود و استحباب بوسیدن آن و دست مالیدن به آن را در اسلام چگونه توجیه میکنند؟ و همچنین در باره خود کعبه چه میگویند؟ آیا طواف پیرامون کعبه و بوسیدن و استلام حجر شرکی است که در اسلام استثناء نشده؟- که مساله شرک، حکم ضروری عقلی است و قابل تخصیص و استثناء نیست- و یا میگویند: این کار فقط عبادت خدا است (و کعبه) و حجر الاسود حکم طریق و جهت را دارد؟ اگر این را میگویند، از ایشان میپرسیم پس چه فرقی بین سنگ کعبه و بین غیر آن هست؟ اگر تعظیم غیر خدا بر وجه استقلال دادن به آن غیر نباشد و جنبه پرستش نباشد، چرا شرک شمرده شود؟ و تمامی روایات و آیاتی که بطور مطلق به تعظیم شعائر الهی و تعظیم رسول خدا (ص) و دوست داشتن آن جناب و مودت با حضرتش و حب اهل بیتش و مودت آنان سفارش کرده و همچنین سفارشات دیگری از این قبیل، سفارشهایی است که بجا و هیچ اشکالی در آنها نیست. (1) این خدایان دروغین که مشرکین آنان را میخوانند مالک مقام شفاعت نیستند، مگر کسانی که بدانند و بر توحید حق گواهی دهند. سوره زخرف، آیه 86(2) و هرگز مقربان درگاه الهی برای کسی شفاعت نمیکنند مگر اینکه خدا راضی باشد. سوره انبیاء، آیه 28(3) فرمان ما به سود بندگان مرسل ما از ازل چنین بوده است که تنها آنان منصورند و اینکه تنها لشکر ما غالبند. سوره صافات، آیات 171- 173.(4) ما بطور حتم، رسولان خود و آنهایی که به آنان ایمان آوردهاند یاری میکنیم. سوره مؤمن، آیه 51(5) و کسی که شعائر خدا را تعظیم میکند این از تقوای دل او است. سوره حج، آیه 32 [.....](6) ای اهل ایمان از خدا بترسید و به او توسل جویید. سوره مائده، آیه 35(7) ما غیر خدا را میپرستیم تا آنها ما را به خدای تعالی نزدیک کنند. سوره زمر، آیه 3
انسان تا چه حد می تواند نسبت به امام حسین(ع) یا دیگر ائمه(ع) ارادت داشته باشد به طوری که دچار شرک نشود؟
انسان تا چه حد می تواند نسبت به امام حسین(ع) یا دیگر ائمه(ع) ارادت داشته باشد به طوری که دچار شرک نشود؟
ارادت وتوسل به اهل بیت ،در حدی که برای ایشان تاثیر استقلالی قائل نباشیم ممدوح است؛ چه بسا اشخاصی اینطور بپندارند اینکه در ادعیه، رسول خدا (ص) و آل معصومینش (ص) شفیع قرار داده شدهاند و به حق آنان از خدای تعالی درخواست شده و همچنین زیارت قبور آن حضرات و بوسیدن ضریحشان و تبرک جستن به تربتشان و تعظیم آثارشان همه مصادیقی است از شرکی که در شرع از آن نهی شده و همان شرک وثنیت است.
و استدلال کردهاند به اینکه اینگونه توجیه عبادی ،در حقیقت، قائل شدن به تاثیر ربوبی برای غیر خدای تعالی است و این خود شرک است، و مگر بتپرستان چه میکردند؟ آنها نیز میگفتند:این بتها شفعاء ما در درگاه خدای سبحانند و ما اگر بتها را میپرستیم برای این منظور است که ما را قدمی به درگاه خدا نزدیک سازند.
و چه فرق است در پرستش کردن غیر خدا بین اینکه آن غیر خدا پیغمبری باشد و یا ولیی از اولیای خدا باشد و یا جباری از جباران و یا غیر ایشان، همه این پرستشها شرکی است که در شرع از آن نهی شده.لیکن این اشخاص از چند نکته غفلت کردهاند:اول اینکه: ثبوت تاثیر، برای غیر خدا، چه تاثیر مادی و چه معنوی ضروری است و نمیتوان آن را انکار کرد، خود خدای تعالی در کلام مجیدش تاثیر را با همه انواعش به غیر خدای تعالی نسبت داده و مگر ممکن است غیر این باشد؟ با اینکه انکار مطلق آن ابطال قانون علیت و معلولیت عمومی است که خود رکنی است برای همه ادله توحید، و ابطال قانون مذکور، هدم بنیان توحید است.
آری، آن تاثیری که خدای تعالی در کلام مجیدش از غیر خدای تعالی نفی کرده تاثیر استقلالی است که هیچ موحدی در آن سخنی ندارد، هر مسلمان موحدی میداند که هندوانه وسردیش، عسل و گرمیش در مزاج، از خدای تعالی است، او است که هر چیزی را آفریده و اثرش را نیز خلق کرده. و هیچ موحدی نمیگوید که: عسل در بخشیدن حرارت به بدن حاجتی به خدای تعالی ندارد. و اما اینکه بگوییم: نه هندوانه سرد است و نه عسل گرم، و نه آب اثر سردی دارد و نه آتش اثر حرارت، در حقیقت، بدیهیات عقل را انکار کرده و از فطرت بشری خارج شدهایم، خوب وقتی خدای تعالی بتواند به فلان موجود، فلان اثر و خاصیت را ببخشد چرا نتواند به اولیای درگاهش مقام شفاعت و وساطت در آمرزش گناهان و برآمدن حاجات را ببخشد و حتی در تربت آنان اثر شفا بگذارد؟کسانی که به اهل شفاعت یعنی به اولیای خدا متوسل میشوند کارشان بدون دلیل نیست آنها میدانند که اولا خدای تعالی در کلام مجیدش به افرادی که مرضی درگاهش باشند مقام شفاعت داده و فرموده: وَ لا یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ (1).و نیز فرموده: وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضی (2).و اگر در درخواستهایشان خدای تعالی را به جاه آن حضرات و به حق آنان سوگند میدهند در این عمل خود، دلیل دارند و آن کلام خود خدای تعالی است که میفرماید: وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِینَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ (3) و نیز میفرماید:إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا (4).و اگر آن حضرات را تعظیم میکنند و با زیارت قبورشان و بوسیدن ضریحشان اظهار محبت نسبت به آنان میکنند و با تربت آنان تبرک میجویند برای این است که این اعمال را مصادیقی برای تعظیم شعائر میدانند و به آیه شریفه وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ (5)، و آیه مودت به ذی القربی و به آیات دیگر و روایات سنت، تمسک میکنند.پس چنین کسی که اینگونه اعمالی را انجام میدهد میخواهد وسیلهای به درگاه خدا برده و به آیه شریفه یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ (6) عمل کرده باشد، پس این خود خدای تعالی است که ابتغاء وسیله به آن حضرات را تشریع کرده و دوست داشتن آنان و تعظیمشان را واجب فرموده و همین دوستی و تعظیم را وسائلی به درگاه خود قرار داده است و معنا ندارد که خدای تعالی محبت به چیزی و تعظیم آن را واجب کند و در عین حال آثار آن را تحریم نماید.
بنا بر این هیچ مانعی در این کار نیست که کسی از راه دوستی انبیاء و امامان الهی و تعظیم امر آنان و سایر آثار و لوازمی که برای محبت و تعظیم هست به درگاه خدا تقرب بجوید، البته این در صورتی است که دوستی و تعظیم و بوسیدن ضریح و سایر آثار محبت، جنبه توسل و استشفاع داشته باشد نه اینکه این امور و این اشخاص را مستقل در تاثیر بداند و یا این اعمال جنبه پرستش داشته باشد.[فرق بین شرک و استشفاع]و ثانیا: از فرقی که بین شرک و استشفاع هست غفلت ورزیدهاند، و به عبارتی سادهتر اینکه نتوانستهاند فرق بگذارند بین اینکه کسی غیر خدا را بپرستد تا او نزد خدا شفاعتش کند و یا به خدا نزدیکش کند و بین اینکه تنها خدا را بپرستد و غیر خدا را شفیع درگاه او قرار دهد و با دوستی کردن به غیر خدا به درگاه خدا تقرب بجوید، که در فرض اول به غیر خدای تعالی استقلال داده و عبادت را خالص برای غیر خدا کرده که این خود شرک ورزیدن در عبودیت است و در صورت دوم استقلال را فقط و فقط به خدای تعالی داده و او را مخصوص به عبادت کرده و احدی را شریک او قرار نداده است.
و اگر خدای تعالی مشرکین را مذمت فرموده، برای این است که گفته بودند: ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونا إِلَی اللَّهِ زُلْفی (7) که این گفتارشان ظاهر در این است که به غیر خدا استقلال دادهاند و در عبادت تنها همان غیر خدا را در نظر میگیرند نه خدای تعالی را و اگر گفته بودند: ما تنها خدا را میپرستیم و در عین حال از ملائکه و یا رسولان و اولیای خدا امید داریم که با اذن خدا ما را شفاعت کنند و کمبود ما را جبران نمایند.
و یا گفته بودند: ما به این نامبردگان توسل میجوییم و آنان را به درگاه خدا وسیله قرار میدهیم و شعایرش را تعظیم میکنیم و اولیایش را دوست میداریم، هرگز مشرک نبودند بلکه شرکای آنان همان جنبه را میداشت که کعبه در اسلام دارد یعنی وجهه عبودیت آنان واقع میشد نه معبود، همانطور که کعبه وجهه عبودیت مسلمین است نه معبود آنان بلکه مسلمین خدای تعالی را روبروی آنعبادت میکنند.و این آقایان در باره حجر الاسود و استحباب بوسیدن آن و دست مالیدن به آن را در اسلام چگونه توجیه میکنند؟ و همچنین در باره خود کعبه چه میگویند؟ آیا طواف پیرامون کعبه و بوسیدن و استلام حجر شرکی است که در اسلام استثناء نشده؟- که مساله شرک، حکم ضروری عقلی است و قابل تخصیص و استثناء نیست- و یا میگویند: این کار فقط عبادت خدا است (و کعبه) و حجر الاسود حکم طریق و جهت را دارد؟ اگر این را میگویند، از ایشان میپرسیم پس چه فرقی بین سنگ کعبه و بین غیر آن هست؟ اگر تعظیم غیر خدا بر وجه استقلال دادن به آن غیر نباشد و جنبه پرستش نباشد، چرا شرک شمرده شود؟ و تمامی روایات و آیاتی که بطور مطلق به تعظیم شعائر الهی و تعظیم رسول خدا (ص) و دوست داشتن آن جناب و مودت با حضرتش و حب اهل بیتش و مودت آنان سفارش کرده و همچنین سفارشات دیگری از این قبیل، سفارشهایی است که بجا و هیچ اشکالی در آنها نیست.
(1) این خدایان دروغین که مشرکین آنان را میخوانند مالک مقام شفاعت نیستند، مگر کسانی که بدانند و بر توحید حق گواهی دهند. سوره زخرف، آیه 86(2) و هرگز مقربان درگاه الهی برای کسی شفاعت نمیکنند مگر اینکه خدا راضی باشد. سوره انبیاء، آیه 28(3) فرمان ما به سود بندگان مرسل ما از ازل چنین بوده است که تنها آنان منصورند و اینکه تنها لشکر ما غالبند. سوره صافات، آیات 171- 173.(4) ما بطور حتم، رسولان خود و آنهایی که به آنان ایمان آوردهاند یاری میکنیم.
سوره مؤمن، آیه 51(5) و کسی که شعائر خدا را تعظیم میکند این از تقوای دل او است. سوره حج، آیه 32 [.....](6) ای اهل ایمان از خدا بترسید و به او توسل جویید. سوره مائده، آیه 35(7) ما غیر خدا را میپرستیم تا آنها ما را به خدای تعالی نزدیک کنند. سوره زمر، آیه 3
- [سایر] دیدگاه پیامبراکرم(ص) نسبت به یاری امام حسین(ع) چیست؟
- [سایر] در برخی از روایات بیان شده است که امام حسین(ع) نسبت به امام حسن(ع) در مقابل معاویه و عمال او موضع تندتری از خود بروز میداد. این روایات تا چه حد درست است؟
- [سایر] در حالی که بهشتیان همه جوان هستند، چطور در میان پیامبران و ائمه، فقط امام حسن(ع) و امام حسین (ع) سید جوانان اهل بهشت اند؟
- [سایر] آیا بلا برای عقوبت نیست؟ پس چرا امام حسین (ع) دچار بلا و مصیبت شدند؟
- [سایر] در حالی که بهشتیان همه جوان هستند، چطور در میان پیامبران و ائمه، فقط امام حسن(ع) و امام حسین (ع) سید جوانان اهل بهشت اند؟
- [سایر] آیا دلیلی بر افضلیت اشک برای امام حسین(ع) نسبت به اشک از خوف خدا داریم؟
- [سایر] چرا ما فقط برای امام حسین(ع) این همه عزاداری میکنیم و برای بقیه ائمه اینگونه عزاداری نمیکنیم ؟
- [سایر] چرا اسم امام حسین(ع) را حسین گذاشتند؟ چرا اسم امام علی(ع) را علی گذاشتند؟
- [سایر] چرا فرزندان امام حسن مجتبی (ع) مانند قاسم و عبد الله کوچک تر از فرزندان امام حسین (ع) مانند امام سجاد (ع) و علی اکبر هستند، با وجود آن که امام مجتبی بزرگ تر از امام حسین (ع) می باشند؟
- [سایر] قرآن در آیاتی شرک را گناهی نابخشودنی عنوان کرده است، آیا ابراهیم(ع) با پرستش ماه و خورشید و ستاره به عنوان خدایش دچار شرک نشد؟!
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بر جایی از بدن ایه قران یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد چنانچه بخواهد غسل ترتیبی به جا اورد باید اب را طوری به بدن برساند که مس ان نوشته نشود و همچنین است اگر بخواهد وضوی ترتیبی بگیرد و بر بعض اعضای وضو ایه قران باشد و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر اسم خداوند متعال باشد و در غسل و وضو مراعات احتیاط نسبت به اسماء انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام مستحب است
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر روزه دار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره و مانند اینها به خدا و پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم و ایمه معصومین علیهم السلام عمدا خبری را به دروغ نسبت بدهد اگر چه فورا بگوید دروغ گفتم یا توبه کند روزه او باطل است و نسبت دادن به دروغ به سایر پیغمبران و اوصیای انان علی نبینا و اله و علیهم السلام بنابر احتیاط واجب روزه را باطل می کند مگر این که ان نسبت برگردد به خداوند متعال که در این صورت روزه اش باطل است و همچنین است نسبت دادن به دروغ به حضرت زهراء علیها السلام مگر این که ان نسبت برگردد به خداوند متعال و حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم و ایمه علیهم السلام که در این صورت روزه اش باطل است
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . نماز در حرم ائمه: مستحب بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیر المؤمنین علیه السلام برابر با دویست هزار نماز است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مشرک یعنی افرادی که خدایی غیر از خدای یگانه را بپرستند (بت پرست) یا برای خدا شریک قائل باشند و دو یا چند خدا را بپرستند، نجس می باشند ولی کسانی که وحدت خدای سبحان را قبول دارند و یکی از پیامبران الهی را قبول داشته باشند (یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان و صابئیان) پاک می باشند. و اهل کتاب اگر به واسطه تحریف در دین خود مشرک شده باشند حکم سایر مشرکین را دارند و نجس می باشند و همچنین کسانی که بی دین بوده و هیچ خدایی را قبول ندارند نجس می باشند. ناصبی ها نیز که دشمن ائمه اطهار(علیهم السلام) هستند نجس می باشند. خوارج و نیز مسلمانانی که مشرک شده باشند و حضرت علی(علیه السلام) را خدا بدانند یا یکی از ضروریات دین را انکار کنند به نحوی که به انکار خدا و رسول خدا برگردد نجس می باشند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز در حرم امامان (ع) مستحب بلکه بهتر از مسجد است و مروی است که نماز حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر خبری را به اعتقاد این که راست است به خدا یا پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم یا ایمه علیهم السلام نسبت بدهد و بعد بفهمد دروغ بوده روزه اش باطل نمی شود
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر روزه دار دروغی را به خدا و پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم و ایمه معصومین علیهم السلام عمدا نسبت دهد بنابر احتیاط کفاره جمع که تفصیل ان در مساله پیش گذشت بر او واجب می شود
- [آیت الله سیستانی] اگر بخواهد خبری را که دلیلی بر حجیت او ندارد و نمیداند راست است یا دروغ نقل کند بنا بر احتیاط واجب باید به نحو نقل بگوید، و آن را به پیامبر و ائمه علیهم السلام مستقیماً نسبت ندهد.
- [آیت الله سیستانی] اگر دروغی را که دیگری ساخته عمداً به خدا و پیغمبر و ائمه علیهم السلام نسبت دهد بنا بر احتیاط لازم روزهاش باطل میشود، ولی اگر از قول کسی که آن دروغ را ساخته نقل کند اشکال ندارد.
- [آیت الله بهجت] بعید نیست مستحب بودن اقرار به ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام در اذان مستحبی، در صورتی که به نیت مطلوب بودن گفته شود، به عبارات مختلفی که در (نهایه) و (فقیه) و (احتجاج) نقل شده است که (اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّه) و یا (عَلِیٌ اَمیرُ المُؤمِنین) و یا به عبارت (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّه) باشد، و اما اقرار به ولایت اگرچه در غیر اذان باشد خوب است، پس احتیاج به دلیل مخصوص ندارد؛ و کاملترین عبارتی که در اینجا گفته میشود آن است که اقرار به خلیفه بودن یا وصی بودن حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام و ائمه طاهرین علیهمالسلام در آن باشد.