فرقه امامیه چه اعتقاداتی دارد که امروزه در دست تحریف قرار گرفته است؟
فرقه امامیه چه اعتقاداتی دارد که امروزه در دست تحریف قرار گرفته است؟ مذهب امامیه اثنی عشریه براساس روش و منش اهل بیت پیامبر اسلام است. و با پیروی از مکتب اهل بیت پیامبر (ص) شکل گرفته است. اگر به صورت منطقی و حقیقی اعتقادات و دستورات علمی شیعه اثنی عشری را برشماریم باید بگوئیم اعتقادات شیعه در واقع همان اسلام نابی است که پیامبر اسلام آن را ابلاغ و ترویج و تحکیم فرمودند نه چیزی را بر آن اضافه کرده اند و نه چیزی را از آن کاهش داده اند. اتهاماتی که نسبت به شیعه از سوی مخالفان مطرح می شود ناشی از درک صحیح مخالفان است به خود نمونه اعتقاد به شفاعت و توسل را شرک می خوانند که جهت توضیح دراین باره توجه شما را به چند پرسش و پاسخ جلب می کنیم: اگر بخواهیم به نتیجه‌ای درست در مورد شفاعت از دیدگاه قرآن کریم برسیم، باید مجموع آیات مربوط به آن را بررسی کنیم. استناد به بعضی آیات و نادیده گرفتن برخی دیگر، منجر به فهم نادرست و برداشت غیرقابل اعتماد است. به عنوان مثال آیا درست است با استناد به آیه (اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها)؛ (خداست که جان‌ها را هنگام مرگشان می‌گیرد): زمر (39)، آیه 42. نقش ملک الموت (عزرائیل) را در قبض ارواح منکر شویم و آیه (قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ)؛ (بگو: فرشته مرگ که بر شما گماشته شده، جان شما را می‌گیرد): سجده (32)، آیه 11. را فراموش کنیم؟ مجموع آیات قرآن در زمینه شفاعت - به معنای واسطه شدن در رسیدن فیض الهی به مخلوقات - سه دسته است. آیات شفاعت: دسته اوّل: آیاتی که شفاعت را فقط از آنِ خدا دانسته است: (قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِیعاً)؛ زمر (39)، آیه 44. (بگو تمام شفاعت یکسره برای خدا است). دسته دوّم: آیاتی که به کلی شفاعت را نفی می‌کند: (یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ)؛ بقره (2)، آیه 254. . دسته سوّم: آیاتی که شفاعت غیر خدا را، مشروط به اذن خدا می‌داند: (یَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلاً)؛ طه (20)، آیه 109. (در آن روز شفاعت کسی سود نمی‌بخشد، مگر آن کس که خدای رحمان به او اذن ذهد و سخن او را بپسندد). شفاعت و توحید افعالی‌ اگر مجموع این آیات با هم در نظر گرفته شود، مفاد آن اثبات شفاعت و تبیین آن، بر اساس (توحید افعالی) است. بنابر توحید افعالی، جهان هستی - با نظام علّت و معلولی‌اش - اثر و فعل خداوند و قائم به اراده و قدرت او است. همچنان که اصل وجود و هستی علّت‌ها و اسباب از خدا است؛ هرگونه سبب بودن و تأثیرگذاری‌شان نیز از او است. در حقیقت، علت‌های مادی و معنوی، واسطه‌های فیض الهی‌اند و فاعلیت آنها، در طول فاعلیت خداوند است. بر این اساس قبض روح، کار ملک الموت است؛ اما در عین حال او واسطه است و بدون اراده و قدرت الهی کاری انجام نمی‌دهد و کار او به (اللَّه) نسبت داده می‌شود. آیات مربوط به شفاعت نیز، بیانگر سه نتیجه به دست آمده از توحید افعالی است: دسته اوّل، بیانگر این است که شفاعت یکسره و به تمامی متعلق به خدا است؛ چون شفاعت‌کننده‌ای بدون اراده و مشیت خداوند، قدرت بر هیچ تأثیری ندارد. دسته دوم - به قرینه آیات دسته اول و سوم - نفی شفاعت به غیر اذن خداوند و به صورت استقلالی است. مفاد آیات، این است که اسباب و وسایط با قطع نظر از اراده و مشیت الهی، هیچ گونه تأثیری ندارند. دسته سوم، اثبات‌کننده شفاعت برای غیر خدا و تأثیر گذاری آنان به اذن و اراده و مشیت خداوند است. یک. حکمت شفاعت‌ نخست باید دانست از ویژگی‌های انسان آن است که اگر نافرمانی کند، به طور طبیعی احساس جدایی می‌کند؛ هر چند راه توبه باز است و به طور مستقیم می‌تواند از خداوند آمرزش بخواهد. بسیاری از افراد از نافرمانی خود، شرمنده بوده و از توبه شکستن احساس ناامیدی می‌کنند؛ لذا از آنجا که تمام افعال خداوند بر اساس حکمت و مصلحت استوار است، گشودن باب شفاعت به روی گنه‌کاران - با شرایط خاص - بر همین اساس است. بعضی از حکمت‌ها در زمینه شفاعت عبارت است از: 1-1. روزنه امید اعتقاد به شفاعت، پدید آورنده روزنه امید در دل گنه‌کاران است. به هر حال هر انسانی در طول زندگی خود، گرفتار گناهان و لغزش‌هایی می‌شود. اعتقاد به شفاعت، سبب می‌شود که فرد گنه‌کار امیدوار باشد که گناهان برای او سرنوشت قطعی و غیر قابل تغییر رقم نزده است و او می‌تواند با جلب رضایت خداوند، از طریق اجتناب از گناه و عمل به دستورات او و هم‌سنخ شدن با اولیای الهی، درِ رحمت و مغفرت الهی را تا روز قیامت به روی خود باز نگه دارد و از شفاعت آنان بهره‌مند گردد. اگر انسان گنه‌کار معتقد باشد که گناهان گذشته او یا لغزش‌های احتمالی، برای او سرنوشت قطعی نامطلوبی پدید می‌آورد و به هیچ وسیله‌ای نمی‌توان آن را تغییر داد؛ ممکن است دچار یأس و ناامیدی شده و روز به روز بار گناه خود را سنگین‌تر کند و چنین بیندیشد: دیگر چه سود که نیمه باقی مانده عمرم را با رنج طاعت همراه سازم و از لذت گناهان چشم بپوشم. شفاعت، دری از رحمت الهی است که به سوی انسان گشوده شده تا او را از خطر یأس و نا امیدی، نجات دهد و به آینده امیدوار سازد. 1-2. تشویق به انجام وظایف‌ نوید به شفاعت و قرار دادن شروطی برای آن، سبب می‌شود انسان تلاش و سعی خود را در جهت تحصیل آنها به کار بندد؛ زیرا شفاعت تنها شامل حال کسانی می‌شود که در دنیا با انجام دادن وظایف و دستورات الهی، رشته پیوند خود را با خدا و اولیای الهی، محکم کنند؛ یعنی، بر خلاف گمان عده‌ای - که اعتقاد به شفاعت را موجب جرأت افراد بر گناه و سر باز زدن از مسؤولیت می‌دانند - شفاعت عاملی انگیزاننده در جهت عمل به وظایف و ترک گناهان و ایجاد رابطه با خدا و اولیای الهی است. 1-3. شفاعت پاداش صالحان‌ در بیان یکی از حکمت‌های شفاعت آمده است: (شفاعت هدیه و جایزه‌ای است برای کسانی که عقیده و عمل آنان در دنیا، مورد رضایت خداوند بوده است). بحار الانوار، ج 8، ص 40، ح 22 و 23. این سخن با توجه به شرایط شفاعت روشن‌تر می‌شود؛ زیرا میان کسی که توشه‌ای جز مخالفت، عصیان و کفر نسبت به خداوند ندارد، فرق است با کسی که سعی و تلاش او در جهت جلب رضایت خدا و حرکت در مسیر او بوده، لکن گاهی هم دچار خطا و لغزش شده است. شفاعت هدیه و جایزه‌ای به چنین انسان‌هایی است تا به سبب عقیده و عمل نیک آنها، لغزش‌ها و گناهانشان بخشوده شود. دو. حکمت وساطت اولیای خدا گزینش بندگان صالح به عنوان سبب و واسطه فیض، بر اساس حکمت و مصالحی است: 2-1. بزرگداشت اولیای الهی‌ برگزیدن اولیای الهی به عنوان واسطه‌های فیض مغفرت، در حقیقت نوعی تکریم و تجلیل از کسانی است که تمام عمر خود را در مسیر عبودیت و بندگی حضرت حق و جلب رضای او به کار بسته‌اند. به همین جهت هر کس در درگاه الهی مقرب‌تر باشد، از شفاعت بیشتری برخوردار خواهد بود. همه مؤمنان، شهیدان، عالمان ربانی، اوصیا، ملائکه، امامان معصوم و پیامبر اکرم(ص) شفاعت می‌کنند؛ لکن میزان شفاعت‌شان یکسان نیست. امام باقر(ع) در مورد شفاعت مؤمنان می‌فرماید: (مؤمن به اندازه عمل خود شفاعت می‌کند: برای دو نفر، یا خانواده‌اش و یا قومش). میزان الحکمه، ج 4، ص 1476، ح 9523. پس تکریم اولیای الهی به میزان درجه عبودیت و بندگی آنان است؛ هر اندازه شفیعان از مرتبه بالاتری از قرب برخوردار باشند، میزان شفاعت و تکریم آنان بیشتر است. 2-2. اثر سازنده در هدایت مردم‌ قرار دادن اسوه‌های هدایت - پیامبران، اوصیا، عالمان و شهیدان - به عنوان شفیعان روز رستاخیز، موجب می‌شود که آنان هر چه بیشتر در کانون توجه و اقبال مردم قرار گیرند. مشروط کردن شفاعت به وجود رابطه معنوی و هم‌سنخی عقیدتی و عملی میان شفیعان و شفاعت شوندگان، موجب الگوگیری از ایشان است و نقش تربیتی مهمی را در سعادت و رستگاری انسان‌ها دارد. در روایات نیز بر محبت پیامبر اکرم و امامان معصوم(ع) و نقش آن در شفاعت، تأکید شده است؛ زیرا محبت و پیوند عاطفی، سبب شیفتگی و همگونگی با آنان در عقاید و راه و روش عملی است. 2-3. تجلی رابطه دنیوی‌ همان گونه که اعمال در آخرت تجسّم می‌یابد، روابط نیز مجسم خواهد شد. شفاعت اولیای الهی، در حقیقت جلوه‌گری رابطه معنوی و هم‌سنخی روحی شفیعان و شفاعت شوندگان است. اینان کسانی‌اند که در زندگی دنیوی، تحت جذبه هدایت‌گری اولیای الهی قرار گرفته و با آنان در مسیر اطاعت و بندگی خداوند، هم عقیده و همراه بوده و به درجه‌ای از همراهی و همرازی با آنان رسیده‌اند. ضرورت توسّل‌ بدون شک آدمی برای تحصیل کمالات مادی و معنوی، به غیر خود؛ یعنی، خارج از محدوده وجودی خویش، نیازمند است. عالم هستی بر اساس نظام اسباب و مسببات استوار شده و تمسّک به سبب‌ها و وسایل برای رسیدن به کمالات مادی و معنوی، لازمه این نظام است. بر همین اساس قرآن کریم، انسان را در جهت کسب کمالات معنوی و قرب به درگاه الهی، امر به توسّل به اسباب تقرب کرده است:(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ)؛ (ای مؤمنان پروای الهی داشته باشید و به سوی او وسیله تحصیل کنید): مائده (5)، آیه 35.. در روایات پیامبر اکرم و امامان معصوم(ع) نیز بر لزوم توسّل به اولیای الهی هنگام دعا، تأکید شده است؛ چنان‌که در روایت نبوی مستند نزد شیعه و اهل سنت آمده است: (کل دعاء محجوب حتّی یُصلّی علی محمد و آل محمد)؛ میزان الحکمه، ج 4، ص 1662، ح 10794؛ کنزالعمال، ح 2153؛ المعجم الاوسط، ج 1، ص 220. (هر دعایی محجوب است تا اینکه بر محمد و آل محمد درود فرستاده شود). بنابراین همچنان که اصل دعا از اسباب و وسیله‌های فیض است و می‌توان حاجت را به طور مستقیم از خداوند درخواست کرد؛ توسّل به اولیای الهی در هنگام دعا نیز از اسباب فیض و وسایل قرب به خداوند است. حکمت توسّل‌ یکم. حکمت اعطای این نقش به بزرگان دین و اولیای الهی، جایگاه معنوی آنان است. همه موجودات عالم هستی، آیات و نشانه‌های حضرت حقّ‌اند. هر موجودی به اندازه وسعت وجودی‌اش، نشانگر اسما و صفات خداوند سبحان است. عالی‌ترین و تابناک‌ترین جلوه و ظهور حضرت حق، در آینه وجود انسان کامل (پیشوایان معصوم) محقق می‌گردد. انسان کامل آینه تمام نمای اسما و صفات حضرت حق و جلوه و مظهر جلال و جمال پروردگار است. توسّل به انسان کامل، در حقیقت توجه به جلال و جمال خدا و توسّل به چشمه فیض او است. دوّم. اولیای الهی انسان‌هایی از جنس خود ما هستند و به طور معمول خیلی راحت‌تر و زودتر می‌توان با آنان رابطه عاطفی، برقرار کرد. سوّم. خداوند خواسته است اولیای خود را در کانون توجه و اقبال مردم قرار دهد. توجه به آنان، به عنوان انسان‌های کامل و برقراری ارتباط عاطفی و معنوی با آنان، تأکید بر حقانیت و اسوه بودن آنان است و موجب می‌شود مردم با مراجعه به آنان و الگوگیری از ایشان، به طریق هدایت و سعادت، دست یابند.
عنوان سوال:

فرقه امامیه چه اعتقاداتی دارد که امروزه در دست تحریف قرار گرفته است؟


پاسخ:

فرقه امامیه چه اعتقاداتی دارد که امروزه در دست تحریف قرار گرفته است؟

مذهب امامیه اثنی عشریه براساس روش و منش اهل بیت پیامبر اسلام است. و با پیروی از مکتب اهل بیت پیامبر (ص) شکل گرفته است. اگر به صورت منطقی و حقیقی اعتقادات و دستورات علمی شیعه اثنی عشری را برشماریم باید بگوئیم اعتقادات شیعه در واقع همان اسلام نابی است که پیامبر اسلام آن را ابلاغ و ترویج و تحکیم فرمودند نه چیزی را بر آن اضافه کرده اند و نه چیزی را از آن کاهش داده اند. اتهاماتی که نسبت به شیعه از سوی مخالفان مطرح می شود ناشی از درک صحیح مخالفان است به خود نمونه اعتقاد به شفاعت و توسل را شرک می خوانند که جهت توضیح دراین باره توجه شما را به چند پرسش و پاسخ جلب می کنیم:
اگر بخواهیم به نتیجه‌ای درست در مورد شفاعت از دیدگاه قرآن کریم برسیم، باید مجموع آیات مربوط به آن را بررسی کنیم. استناد به بعضی آیات و نادیده گرفتن برخی دیگر، منجر به فهم نادرست و برداشت غیرقابل اعتماد است.
به عنوان مثال آیا درست است با استناد به آیه (اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها)؛ (خداست که جان‌ها را هنگام مرگشان می‌گیرد): زمر (39)، آیه 42. نقش ملک الموت (عزرائیل) را در قبض ارواح منکر شویم و آیه (قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ)؛ (بگو: فرشته مرگ که بر شما گماشته شده، جان شما را می‌گیرد): سجده (32)، آیه 11. را فراموش کنیم؟
مجموع آیات قرآن در زمینه شفاعت - به معنای واسطه شدن در رسیدن فیض الهی به مخلوقات - سه دسته است.
آیات شفاعت:
دسته اوّل: آیاتی که شفاعت را فقط از آنِ خدا دانسته است: (قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِیعاً)؛ زمر (39)، آیه 44. (بگو تمام شفاعت یکسره برای خدا است).
دسته دوّم: آیاتی که به کلی شفاعت را نفی می‌کند: (یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ)؛ بقره (2)، آیه 254. .
دسته سوّم: آیاتی که شفاعت غیر خدا را، مشروط به اذن خدا می‌داند: (یَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلاً)؛ طه (20)، آیه 109. (در آن روز شفاعت کسی سود نمی‌بخشد، مگر آن کس که خدای رحمان به او اذن ذهد و سخن او را بپسندد). شفاعت و توحید افعالی‌
اگر مجموع این آیات با هم در نظر گرفته شود، مفاد آن اثبات شفاعت و تبیین آن، بر اساس (توحید افعالی) است.
بنابر توحید افعالی، جهان هستی - با نظام علّت و معلولی‌اش - اثر و فعل خداوند و قائم به اراده و قدرت او است. همچنان که اصل وجود و هستی علّت‌ها و اسباب از خدا است؛ هرگونه سبب بودن و تأثیرگذاری‌شان نیز از او است. در حقیقت، علت‌های مادی و معنوی، واسطه‌های فیض الهی‌اند و فاعلیت آنها، در طول فاعلیت خداوند است. بر این اساس قبض روح، کار ملک الموت است؛ اما در عین حال او واسطه است و بدون اراده و قدرت الهی کاری انجام نمی‌دهد و کار او به (اللَّه) نسبت داده می‌شود.
آیات مربوط به شفاعت نیز، بیانگر سه نتیجه به دست آمده از توحید افعالی است:
دسته اوّل، بیانگر این است که شفاعت یکسره و به تمامی متعلق به خدا است؛ چون شفاعت‌کننده‌ای بدون اراده و مشیت خداوند، قدرت بر هیچ تأثیری ندارد.
دسته دوم - به قرینه آیات دسته اول و سوم - نفی شفاعت به غیر اذن خداوند و به صورت استقلالی است. مفاد آیات، این است که اسباب و وسایط با قطع نظر از اراده و مشیت الهی، هیچ گونه تأثیری ندارند.
دسته سوم، اثبات‌کننده شفاعت برای غیر خدا و تأثیر گذاری آنان به اذن و اراده و مشیت خداوند است.
یک. حکمت شفاعت‌
نخست باید دانست از ویژگی‌های انسان آن است که اگر نافرمانی کند، به طور طبیعی احساس جدایی می‌کند؛ هر چند راه توبه باز است و به طور مستقیم می‌تواند از خداوند آمرزش بخواهد. بسیاری از افراد از نافرمانی خود، شرمنده بوده و از توبه شکستن احساس ناامیدی می‌کنند؛ لذا از آنجا که تمام افعال خداوند بر اساس حکمت و مصلحت استوار است، گشودن باب شفاعت به روی گنه‌کاران - با شرایط خاص - بر همین اساس است. بعضی از حکمت‌ها در زمینه شفاعت عبارت است از:
1-1. روزنه امید
اعتقاد به شفاعت، پدید آورنده روزنه امید در دل گنه‌کاران است. به هر حال هر انسانی در طول زندگی خود، گرفتار گناهان و لغزش‌هایی می‌شود. اعتقاد به شفاعت، سبب می‌شود که فرد گنه‌کار امیدوار باشد که گناهان برای او سرنوشت قطعی و غیر قابل تغییر رقم نزده است و او می‌تواند با جلب رضایت خداوند، از طریق اجتناب از گناه و عمل به دستورات او و هم‌سنخ شدن با اولیای الهی، درِ رحمت و مغفرت الهی را تا روز قیامت به روی خود باز نگه دارد و از شفاعت آنان بهره‌مند گردد. اگر انسان گنه‌کار معتقد باشد که گناهان گذشته او یا لغزش‌های احتمالی، برای او سرنوشت قطعی نامطلوبی پدید می‌آورد و به هیچ وسیله‌ای نمی‌توان آن را تغییر داد؛ ممکن است دچار یأس و ناامیدی شده و روز به روز بار گناه خود را سنگین‌تر کند و چنین بیندیشد: دیگر چه سود که نیمه باقی مانده عمرم را با رنج طاعت همراه سازم و از لذت گناهان چشم بپوشم.
شفاعت، دری از رحمت الهی است که به سوی انسان گشوده شده تا او را از خطر یأس و نا امیدی، نجات دهد و به آینده امیدوار سازد.
1-2. تشویق به انجام وظایف‌
نوید به شفاعت و قرار دادن شروطی برای آن، سبب می‌شود انسان تلاش و سعی خود را در جهت تحصیل آنها به کار بندد؛ زیرا شفاعت تنها شامل حال کسانی می‌شود که در دنیا با انجام دادن وظایف و دستورات الهی، رشته پیوند خود را با خدا و اولیای الهی، محکم کنند؛ یعنی، بر خلاف گمان عده‌ای - که اعتقاد به شفاعت را موجب جرأت افراد بر گناه و سر باز زدن از مسؤولیت می‌دانند - شفاعت عاملی انگیزاننده در جهت عمل به وظایف و ترک گناهان و ایجاد رابطه با خدا و اولیای الهی است.
1-3. شفاعت پاداش صالحان‌
در بیان یکی از حکمت‌های شفاعت آمده است: (شفاعت هدیه و جایزه‌ای است برای کسانی که عقیده و عمل آنان در دنیا، مورد رضایت خداوند بوده است). بحار الانوار، ج 8، ص 40، ح 22 و 23. این سخن با توجه به شرایط شفاعت روشن‌تر می‌شود؛ زیرا میان کسی که توشه‌ای جز مخالفت، عصیان و کفر نسبت به خداوند ندارد، فرق است با کسی که سعی و تلاش او در جهت جلب رضایت خدا و حرکت در مسیر او بوده، لکن گاهی هم دچار خطا و لغزش شده است. شفاعت هدیه و جایزه‌ای به چنین انسان‌هایی است تا به سبب عقیده و عمل نیک آنها، لغزش‌ها و گناهانشان بخشوده شود. دو. حکمت وساطت اولیای خدا
گزینش بندگان صالح به عنوان سبب و واسطه فیض، بر اساس حکمت و مصالحی است:
2-1. بزرگداشت اولیای الهی‌
برگزیدن اولیای الهی به عنوان واسطه‌های فیض مغفرت، در حقیقت نوعی تکریم و تجلیل از کسانی است که تمام عمر خود را در مسیر عبودیت و بندگی حضرت حق و جلب رضای او به کار بسته‌اند. به همین جهت هر کس در درگاه الهی مقرب‌تر باشد، از شفاعت بیشتری برخوردار خواهد بود.
همه مؤمنان، شهیدان، عالمان ربانی، اوصیا، ملائکه، امامان معصوم و پیامبر اکرم(ص) شفاعت می‌کنند؛ لکن میزان شفاعت‌شان یکسان نیست. امام باقر(ع) در مورد شفاعت مؤمنان می‌فرماید: (مؤمن به اندازه عمل خود شفاعت می‌کند: برای دو نفر، یا خانواده‌اش و یا قومش). میزان الحکمه، ج 4، ص 1476، ح 9523. پس تکریم اولیای الهی به میزان درجه عبودیت و بندگی آنان است؛ هر اندازه شفیعان از مرتبه بالاتری از قرب برخوردار باشند، میزان شفاعت و تکریم آنان بیشتر است.
2-2. اثر سازنده در هدایت مردم‌
قرار دادن اسوه‌های هدایت - پیامبران، اوصیا، عالمان و شهیدان - به عنوان شفیعان روز رستاخیز، موجب می‌شود که آنان هر چه بیشتر در کانون توجه و اقبال مردم قرار گیرند. مشروط کردن شفاعت به وجود رابطه معنوی و هم‌سنخی عقیدتی و عملی میان شفیعان و شفاعت شوندگان، موجب الگوگیری از ایشان است و نقش تربیتی مهمی را در سعادت و رستگاری انسان‌ها دارد.
در روایات نیز بر محبت پیامبر اکرم و امامان معصوم(ع) و نقش آن در شفاعت، تأکید شده است؛ زیرا محبت و پیوند عاطفی، سبب شیفتگی و همگونگی با آنان در عقاید و راه و روش عملی است.
2-3. تجلی رابطه دنیوی‌
همان گونه که اعمال در آخرت تجسّم می‌یابد، روابط نیز مجسم خواهد شد. شفاعت اولیای الهی، در حقیقت جلوه‌گری رابطه معنوی و هم‌سنخی روحی شفیعان و شفاعت شوندگان است. اینان کسانی‌اند که در زندگی دنیوی، تحت جذبه هدایت‌گری اولیای الهی قرار گرفته و با آنان در مسیر اطاعت و بندگی خداوند، هم عقیده و همراه بوده و به درجه‌ای از همراهی و همرازی با آنان رسیده‌اند.
ضرورت توسّل‌
بدون شک آدمی برای تحصیل کمالات مادی و معنوی، به غیر خود؛ یعنی، خارج از محدوده وجودی خویش، نیازمند است. عالم هستی بر اساس نظام اسباب و مسببات استوار شده و تمسّک به سبب‌ها و وسایل برای رسیدن به کمالات مادی و معنوی، لازمه این نظام است.
بر همین اساس قرآن کریم، انسان را در جهت کسب کمالات معنوی و قرب به درگاه الهی، امر به توسّل به اسباب تقرب کرده است:(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ)؛ (ای مؤمنان پروای الهی داشته باشید و به سوی او وسیله تحصیل کنید): مائده (5)، آیه 35.. در روایات پیامبر اکرم و امامان معصوم(ع) نیز بر لزوم توسّل به اولیای الهی هنگام دعا، تأکید شده است؛ چنان‌که در روایت نبوی مستند نزد شیعه و اهل سنت آمده است:
(کل دعاء محجوب حتّی یُصلّی علی محمد و آل محمد)؛ میزان الحکمه، ج 4، ص 1662، ح 10794؛ کنزالعمال، ح 2153؛ المعجم الاوسط، ج 1، ص 220. (هر دعایی محجوب است تا اینکه بر محمد و آل محمد درود فرستاده شود).
بنابراین همچنان که اصل دعا از اسباب و وسیله‌های فیض است و می‌توان حاجت را به طور مستقیم از خداوند درخواست کرد؛ توسّل به اولیای الهی در هنگام دعا نیز از اسباب فیض و وسایل قرب به خداوند است. حکمت توسّل‌
یکم. حکمت اعطای این نقش به بزرگان دین و اولیای الهی، جایگاه معنوی آنان است. همه موجودات عالم هستی، آیات و نشانه‌های حضرت حقّ‌اند. هر موجودی به اندازه وسعت وجودی‌اش، نشانگر اسما و صفات خداوند سبحان است. عالی‌ترین و تابناک‌ترین جلوه و ظهور حضرت حق، در آینه وجود انسان کامل (پیشوایان معصوم) محقق می‌گردد. انسان کامل آینه تمام نمای اسما و صفات حضرت حق و جلوه و مظهر جلال و جمال پروردگار است. توسّل به انسان کامل، در حقیقت توجه به جلال و جمال خدا و توسّل به چشمه فیض او است.
دوّم. اولیای الهی انسان‌هایی از جنس خود ما هستند و به طور معمول خیلی راحت‌تر و زودتر می‌توان با آنان رابطه عاطفی، برقرار کرد.
سوّم. خداوند خواسته است اولیای خود را در کانون توجه و اقبال مردم قرار دهد. توجه به آنان، به عنوان انسان‌های کامل و برقراری ارتباط عاطفی و معنوی با آنان، تأکید بر حقانیت و اسوه بودن آنان است و موجب می‌شود مردم با مراجعه به آنان و الگوگیری از ایشان، به طریق هدایت و سعادت، دست یابند.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین