چرا مذاهب چهارگانه اهل سنت که در مکتب یکی از امامان مذهب تشیع آموزش دیده اند ترویج دهندة مذهب آن امام نشدند ؟
چرا مذاهب چهارگانه اهل سنت که در مکتب یکی از امامان مذهب تشیع آموزش دیده اند ترویج دهندة مذهب آن امام نشدند ؟ پس از برافتادن حکومت امویان، عباسیان به سلطنت رسیدند. عباسیان نسبتی از خویشاوندی با رسول خدا (ص) داشتند و به این وسیله بیشتر مردم را تحمیق می نمودند. مدینه کانون علم بود و اصحاب پیامبر (ص) و تابعین و از همه مهمتر اهل بیت وحی در آنجا زندگی می کردند. مدینه مرکز فتوا بود. با توجه به منافع حکومت و مغایرت آن با مبانی عقیدتی اسلام به ویژه اسلام اهل بیت، حکومت شروع کرد به ترویج علوم دینی تا به این وسیله عدة بسیاری را تحت حمایت خود در کار دین بگمارد و منافع خویش را تأمین کند. از طرفی انحراف عامة مردم از پیروی خالص اهل بیت سرمنشاء گسترش نظرات گوناگون شده بود و هر عده ای می کوشیدند خود را به موقعیت علمی (!) بالاتری برسانند. مالک و ابوحنیفه که هم زمان در عصر امام صادق (ع) بودند، اگر چه بهترین استاد را یافته بودند ولی نتوانستند عملاً به امانت آن حضرت اعتراف و اقرار نمایند. منصور خلیفة عباسی نیز از فرصت استفاده کرد و آنها را به خود نزدیک ساخت و برای جلوگیری از بازار داغ مذهب سازان، دستور داد فقط مذهب امام مالک (!) و ابوحنیفه(!) می تواند قانونی باشد و سایرین مجازات خواهند شد. ائمه بزرگوار از امام صادق (ع) به بعد نیز از این مجازاتها و اذیتها دور نماندند و همه به نوعی شهید شدند. پس از مالک و ابوحنیفه به نوبت شافعی و حنبلی نیز رایج شد و به دستور خلیفة مصر در سال 666 ه.ق. فقط همین چهار مذهب رسمیت یافت. اگر چه مالک و ابوحنیفه و خیلی های دیگر از محضر درس امام صادق (ع) استفاده می کردند، ولی آنان نتوانستند حتی به اعتراف خودشان داناترین را امام بدانند. بنابراین قضیة شاگردی آنها صرفاً برای عقب نماندن از بازار داغ فرقه سازی و مذهب سازی بوده است و بس . به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی
عنوان سوال:

چرا مذاهب چهارگانه اهل سنت که در مکتب یکی از امامان مذهب تشیع آموزش دیده اند ترویج دهندة مذهب آن امام نشدند ؟


پاسخ:

چرا مذاهب چهارگانه اهل سنت که در مکتب یکی از امامان مذهب تشیع آموزش دیده اند ترویج دهندة مذهب آن امام نشدند ؟

پس از برافتادن حکومت امویان، عباسیان به سلطنت رسیدند. عباسیان نسبتی از خویشاوندی با رسول خدا (ص) داشتند و به این وسیله بیشتر مردم را تحمیق می نمودند. مدینه کانون علم بود و اصحاب پیامبر (ص) و تابعین و از همه مهمتر اهل بیت وحی در آنجا زندگی می کردند. مدینه مرکز فتوا بود. با توجه به منافع حکومت و مغایرت آن با مبانی عقیدتی اسلام به ویژه اسلام اهل بیت، حکومت شروع کرد به ترویج علوم دینی تا به این وسیله عدة بسیاری را تحت حمایت خود در کار دین بگمارد و منافع خویش را تأمین کند. از طرفی انحراف عامة مردم از پیروی خالص اهل بیت سرمنشاء گسترش نظرات گوناگون شده بود و هر عده ای می کوشیدند خود را به موقعیت علمی (!) بالاتری برسانند. مالک و ابوحنیفه که هم زمان در عصر امام صادق (ع) بودند، اگر چه بهترین استاد را یافته بودند ولی نتوانستند عملاً به امانت آن حضرت اعتراف و اقرار نمایند. منصور خلیفة عباسی نیز از فرصت استفاده کرد و آنها را به خود نزدیک ساخت و برای جلوگیری از بازار داغ مذهب سازان، دستور داد فقط مذهب امام مالک (!) و ابوحنیفه(!) می تواند قانونی باشد و سایرین مجازات خواهند شد. ائمه بزرگوار از امام صادق (ع) به بعد نیز از این مجازاتها و اذیتها دور نماندند و همه به نوعی شهید شدند. پس از مالک و ابوحنیفه به نوبت شافعی و حنبلی نیز رایج شد و به دستور خلیفة مصر در سال 666 ه.ق. فقط همین چهار مذهب رسمیت یافت.
اگر چه مالک و ابوحنیفه و خیلی های دیگر از محضر درس امام صادق (ع) استفاده می کردند، ولی آنان نتوانستند حتی به اعتراف خودشان داناترین را امام بدانند. بنابراین قضیة شاگردی آنها صرفاً برای عقب نماندن از بازار داغ فرقه سازی و مذهب سازی بوده است و بس .
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین