آیا مذهب حنبلی از مذاهب فقهی اهل سنت است توضیح دهید؟ مذهب حنبلی، یکی از چهار مذهب اهل سنت است که مؤسس آن امام احمد بن حنبل می باشد ، نام او ابو عبدالله است ، ایشان در بغداد به دنیا آمده و در همان شهر از دنیا رفتند . او فقیهی بود که بسیار سفر می نموده و در طلب علم و حدیث به شام ، حجاز ، یمن ، کوفه و بصره رفت و احادیث بسیاری گردآوری و آنها را در مجموعه ای که ( مسند ابن حنبل) خوانده می شود ، فراهم آورد . ابن حنبل از تمسک به رای تبری می جست و تنها به کتاب الله و حدیث استدلال می کرد . ابن حنبل از بزرگترین شاگردان شافعی بود ولی از مذهب وی روی برتافت و مذهب مستقلی به نام مذهب حنبلی ایجاد کرد. [1] امام احمد بن حنبل مذهب خود را بر اصول ذیل بنیاد نهاد : 1- نص قرآن و سنت 2- فتاوی صحابة پیغمبر (ص) سبب اشتهار احمد بن حنبل ، پافشاری او بر حادث نبودن قرآن است که در زمان مأمون و دو زمامدار عباسی پس از وی یعنی (معتصم و واثق) مورد اختلاف شدید قرار گرفته بود . احمد بن حنبل هر گونه فشاری را در این باره تحمل کرد و از عقیدة خود دست بر نداشت . این امر موجب شهرت احمد بن حنبل و رسمیت یافتن عقاید وی شد.[2] وی در ضبط و نقل احادیث و اینکه ایمان به همة آنچه در احادیث دربارة صفات خداوند آمده ، تلاش نمود و با استناد به احادیث ، اصول عقاید اسلامی را تدوین کرد . لذا از او به عنوان امام ( اهل حدیث) یاد می شود ، چنانکه گاهی تعبیر ( حنبلیه ) معادل اصطلاح اهل الحدیث به شمار می رود. عقاید احمد ابن حنبل : 1- از دیدگاه احمد ابن حنبل ایمان به قدر و روایاتی که در این باره وارد شده ، واجب است و هیچ گونه پرسشی در این مورد جایز نیست . توصیه می کند که در این مورد از مناظره اجتناب شود و کسی علم جدال را نیاموزد . 2- در اثبات صفات برای خداوند ، تا مرز تشبیه به صفات مخلوق پیش می رود. 3- وی معتقد بود که قرآن حادث نیست ، بلکه قدیم است.[3] یعنی مانند ذات الله که قدیم می باشد . از بزرگان مذهب حنبلی می توان به ابن تیمیه (بنیانگذار عقاید وهابیت) و ابن قیم اشاره کرد. سیر تاریخی مذهب حنبلی: این مذهب بعد از احمد حنبل اندکی گسترش یافت و بار دیگر در قرن هشتم هجری توسط احمد بن تیمیة حرانی دمشقی تبلیغ و ترویج گردید. هرچند می توان گفت وی در حقیقت روش عثمانیه در عهد معاویه و بنی امیه را احیا کرد و عقاید خود را به عنوان مذهب سلفیه که برگرفته از اهل حدیث و حنبلی بود، نام گذاشت و بعدها مذهب حنبلیه به سلفیه معروف و مشهور گردید . بنابراین ، ابن تیمیه با عقاید و آرائی که بوجود آورد زمینة فکری مذهب وهابیت را فراهم ساخت.[4] وضعیت مذهب حنبلی در حال حاضر: عقاید و آراء ابن تیمیه قرنها به بوتة فراموشی سپرده شد، تا اینکه در قرن دوازدهم هجری عبدالوهاب ظهور کرده و به ترویج عقاید ابن تیمیه پرداخت . ولی بیش از هر چیز بر همان آرائی که ابن تیمیه ابداع کرده بود ، پای فشرد. عقاید و روش نادرست وهابیت در حال حاضر زیر پوشش ( سلفیت) ترویج می شود . ویژگی مهم حنبلی ها ، توجه آنان نسبت به قضیه امر به معروف و نهی از منکر است. مذهب حنبلی در عربستان مذهب نخست است . در منطقه نجد عربستان اهل تسنن بیشتر حنبلی بوده ودر حجاز با مذهب شافعی و در احساء با مذهب مالکی رقابت می کند . مسلمانان شام حنبلی هستند . این مذهب سومین مذهب در فلسطین است و پیروان کمی هم در مصر ، عمان و افغانستان دارد . معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر : 1- شهرستانی، ملل و نحل، تألیف. 2- مشکور، جواد، تاریخ شیعه و فرقه های اسلامی. 3- سبحانی، جعفر، عقاید و فرهنگ فرق اسلامی. 4- ربانی، علیط، فرق و مذاهب کلامی. پی نوشت ها: [1] مشکور، محمد جواد، تاریخ شیعه و فرقه های اسلامی، انتشارات اشراقی، چاپ پنجم 1372، ص 101 و 102 و 103 و 104. [2] ربانی، علی، درآمدی بر علم کلام، انتشارات دارالفکر، چاپ اول، 1378، ص 245. [3] ربانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، ص 243 و 244، همان. [4] ربانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، ص 175، همان.
آیا مذهب حنبلی از مذاهب فقهی اهل سنت است توضیح دهید؟
مذهب حنبلی، یکی از چهار مذهب اهل سنت است که مؤسس آن امام احمد بن حنبل می باشد ، نام او ابو عبدالله است ، ایشان در بغداد به دنیا آمده و در همان شهر از دنیا رفتند . او فقیهی بود که بسیار سفر می نموده و در طلب علم و حدیث به شام ، حجاز ، یمن ، کوفه و بصره رفت و احادیث بسیاری گردآوری و آنها را در مجموعه ای که ( مسند ابن حنبل) خوانده می شود ، فراهم آورد .
ابن حنبل از تمسک به رای تبری می جست و تنها به کتاب الله و حدیث استدلال می کرد . ابن حنبل از بزرگترین شاگردان شافعی بود ولی از مذهب وی روی برتافت و مذهب مستقلی به نام مذهب حنبلی ایجاد کرد. [1]
امام احمد بن حنبل مذهب خود را بر اصول ذیل بنیاد نهاد :
1- نص قرآن و سنت
2- فتاوی صحابة پیغمبر (ص)
سبب اشتهار احمد بن حنبل ، پافشاری او بر حادث نبودن قرآن است که در زمان مأمون و دو زمامدار عباسی پس از وی یعنی (معتصم و واثق) مورد اختلاف شدید قرار گرفته بود . احمد بن حنبل هر گونه فشاری را در این باره تحمل کرد و از عقیدة خود دست بر نداشت . این امر موجب شهرت احمد بن حنبل و رسمیت یافتن عقاید وی شد.[2]
وی در ضبط و نقل احادیث و اینکه ایمان به همة آنچه در احادیث دربارة صفات خداوند آمده ، تلاش نمود و با استناد به احادیث ، اصول عقاید اسلامی را تدوین کرد . لذا از او به عنوان امام ( اهل حدیث) یاد می شود ، چنانکه گاهی تعبیر ( حنبلیه ) معادل اصطلاح اهل الحدیث به شمار می رود.
عقاید احمد ابن حنبل :
1- از دیدگاه احمد ابن حنبل ایمان به قدر و روایاتی که در این باره وارد شده ، واجب است و هیچ گونه پرسشی در این مورد جایز نیست . توصیه می کند که در این مورد از مناظره اجتناب شود و کسی علم جدال را نیاموزد .
2- در اثبات صفات برای خداوند ، تا مرز تشبیه به صفات مخلوق پیش می رود.
3- وی معتقد بود که قرآن حادث نیست ، بلکه قدیم است.[3] یعنی مانند ذات الله که قدیم می باشد . از بزرگان مذهب حنبلی می توان به ابن تیمیه (بنیانگذار عقاید وهابیت) و ابن قیم اشاره کرد.
سیر تاریخی مذهب حنبلی:
این مذهب بعد از احمد حنبل اندکی گسترش یافت و بار دیگر در قرن هشتم هجری توسط احمد بن تیمیة حرانی دمشقی تبلیغ و ترویج گردید. هرچند می توان گفت وی در حقیقت روش عثمانیه در عهد معاویه و بنی امیه را احیا کرد و عقاید خود را به عنوان مذهب سلفیه که برگرفته از اهل حدیث و حنبلی بود، نام گذاشت و بعدها مذهب حنبلیه به سلفیه معروف و مشهور گردید . بنابراین ، ابن تیمیه با عقاید و آرائی که بوجود آورد زمینة فکری مذهب وهابیت را فراهم ساخت.[4]
وضعیت مذهب حنبلی در حال حاضر:
عقاید و آراء ابن تیمیه قرنها به بوتة فراموشی سپرده شد، تا اینکه در قرن دوازدهم هجری عبدالوهاب ظهور کرده و به ترویج عقاید ابن تیمیه پرداخت . ولی بیش از هر چیز بر همان آرائی که ابن تیمیه ابداع کرده بود ، پای فشرد. عقاید و روش نادرست وهابیت در حال حاضر زیر پوشش ( سلفیت) ترویج می شود .
ویژگی مهم حنبلی ها ، توجه آنان نسبت به قضیه امر به معروف و نهی از منکر است.
مذهب حنبلی در عربستان مذهب نخست است . در منطقه نجد عربستان اهل تسنن بیشتر حنبلی بوده ودر حجاز با مذهب شافعی و در احساء با مذهب مالکی رقابت می کند . مسلمانان شام حنبلی هستند . این مذهب سومین مذهب در فلسطین است و پیروان کمی هم در مصر ، عمان و افغانستان دارد .
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر :
1- شهرستانی، ملل و نحل، تألیف.
2- مشکور، جواد، تاریخ شیعه و فرقه های اسلامی.
3- سبحانی، جعفر، عقاید و فرهنگ فرق اسلامی.
4- ربانی، علیط، فرق و مذاهب کلامی.
پی نوشت ها:
[1] مشکور، محمد جواد، تاریخ شیعه و فرقه های اسلامی، انتشارات اشراقی، چاپ پنجم 1372، ص 101 و 102 و 103 و 104.
[2] ربانی، علی، درآمدی بر علم کلام، انتشارات دارالفکر، چاپ اول، 1378، ص 245.
[3] ربانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، ص 243 و 244، همان.
[4] ربانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، ص 175، همان.
- [سایر] چرا وچگونه در جهان اهل سنت این چهار مذهب فقهی تشکیل شد وباقی ماند؟
- [سایر] چرا و به چه دلیل مذهب شیعه امامیه نسبت به مذاهب چهارگانه اهل سنت ، راستین و بر حقّ است؟
- [سایر] برای آشنایی با فروعات فقهی مذاهب اهل تسنن چه کتابی مناسب است؟ آیا همه ی فرق اهل تسنن، بعد از قرائت سوره ی مبارکه ی حمد در نماز، کلمه ی آمین بر زبان می آورند؟
- [سایر] لطفا در همه زمینه های مربوط به ادیان و مذاهب - کتابهای مرجع معرفی کنید از جمله مذهب سنی و ادیان الهی و مکاتب الهادی و غیره.
- [سایر] چرا مذاهب چهارگانه اهل سنت که در مکتب یکی از امامان مذهب تشیع آموزش دیده اند ترویج دهندة مذهب آن امام نشدند ؟
- [سایر] مذاهب اهل سنت به ترتیب تاریخی کدام است؟
- [سایر] مکاتب فقهی اهل سنت چیست؟
- [آیت الله بهجت] آیا اقتدا به امام جماعت سنّی مذهب جایز است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر یک فرد سُنّی در میان شیعیان از دنیا برود باید طبق احکام فقهی اهل سنت عمل نمود؟
- [سایر] مذاهب اربعه اهل سنت چگونه پیدا شدند و چگونه باب اجتهاد مسدود شد؟ و به دست چه کسانی از اهل سنت، باب اجتهاد باز و مفتوح شد؟
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله مظاهری] مرد شیعه میتواند با زن سنّی ازدواج کند و همچنین زن شیعه میتواند به عقد سنّی درآید ولی سزاوار نیست که این کار عملی شود.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله سیستانی] ابوحنیفه و شافعی برای مغبون قائل به خیار غبن نیستند، حال آنکه در مذهب ما این خیار ثابت است، و ظاهراً بحث ثبوت یا عدم ثبوت این خیار شامل موردی که بنای شخص مغبون بر بیتوجّهی به قیمت و خرید و فروش کالا به هر قیمتی باشد، نمیشود، در این فرض ظاهراً خیار غبن ثابت نیست. همچنین شامل جایی که بنای طرفین معامله نقلوانتقال طبق قیمت بازار است نه بیشتر و شخص مغبون بر ادّعای غابن مبنی بر بالا نبودن قیمت اعتماد کرده، نمیشود؛ زیرا ظاهراً از نظر همگان در اینجا خیار ثابت است، از جهت فریب دادن بایع. همچنین این خیار شامل جایی که بنا به شرط ارتکازی در عرف خاص، جز حقّ فسخ، حقّ دیگری مانند حقّ مطالبه مابهالتفاوت وجود دارد، نمیشود. در هر حال، هر جا که از نظر مذهب امامیه خیار غبن ثابت باشد و مذهب اهل سنّت، آن را منکر باشد، برای شخص امامی مذهب از باب مقاصّه نوعی جایز است که پیرو اهل سنّت را به نبود خیار غبن ملزم کند. این در جایی است که مذهب اهل سنّت بر همگان، از جمله شخص امامی مذهب نافذ و جاری باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله وحید خراسانی] در مذهب عامه در طلاق زن یایسه و یا صغیره ای که شوهر با انها نزدیکی کرده باشد بر ان زن واجب است عده نگه دارد هر چند در مورد صغیره در بعضی از مذاهب عامه تفصیلی است ولی در مذهب شیعه در طلاق زن یایسه و صغیره عده واجب نیست بنابراین بر مذهب عامه انها ملزم هستند که احکام عده را رعایت کنند پس اگر زن یایسه یا صغیره از عامه شیعه گردد لازم نیست عده نگه دارد و اگر طلاق او رجعی باشد جایز است نفقه ایام عده را از شوهر عامی مطالبه کند و جایز است با شخص دیگری در ان ایام ازدواج نماید و همچنین اگر مرد عامی شیعه شود جایز است با خواهر زن یایسه و صغیره ای که طلاق داده است و هنوز به مذهب عامه در ایام عده هستند ازدواج کند و لازم نیست احکام عده را رعایت نماید
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله سیستانی] صحت طلاق، از نظر فقه امامیه، شرایطی دارد که از نظر دیگر مذاهب اسلامی، هیچیک یا برخی از آنها در صحت طلاق معتبر نیست، لذا اگر شخص غیر امامی زن خود را به گونهای طلاق دهد که از نظر مذهبش صحیح و از نظر مذهب ما فاسد است، برای پیرو مذهب امامیه بنا به الزام طرف طبق احکام مذهبش جایز است که پس از انقضای عدّه آن زن در صورتی که از کسانی باشد که طبق مذهبشان عدّه دارد با او ازدواج کند. همچنین در صورتی که زن مطلقه از امامیه باشد، میتواند با دیگری، ازدواج نماید. برخی شرایط صحت طلاق از نظر امامیه، که از نظر دیگر مذاهب هیچیک، یا برخی از آنها معتبر نیست، عبارتند از: 1 طلاق در پاکی زن که در آن نزدیکی صورت نگرفته باشد. 2 طلاق قطعی باشد و بر چیزی معلّق نباشد. 3 طلاق با گفتار باشد، نه نوشتار. 4 طلاق از سر اختیار باشد، نه اجباری. 5 طلاق، با حضور دو شاهد عادل باشد.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.