چرا استعداد های انسان متنوع است؟
چرا استعداد های انسان متنوع است؟ [استعدادهای انسان تابع جایگاه او در نظام هستی و هدف از آفرینش او ست . انسان خلیفه خدا در زمین و معمار سرنوشت خود و جامعه خویش است و لاجرم باید از همه توانمندیهای ممکن برای رقم زدن بهترین سرنوشت برای خود و یاری دیگران در این عرصه و بویِژه در راستای رسیدن به بالا ترین و والاترین سعادت جاودان ابدی برخوردار باشد. از این رو همه انسانها از استعدادهایی برای انجام کارها و داشتن زندگیی خوب و بهتر بر خور دارند. آنگاه که خداوند انسان را به این کره خاکی وار ساخت به او توانایی ها و استعدادهایی داد تا بتواند به کمک آنها راه درست صحیح خویش را بیابد و سر انجام به مقصد مطلوبش برسد. وجود استعداد، ذاتی است، ولی کشف و پرورش آن اکتسابی است. استعداد یعنی توانایی و توانمندی طبیعی است . مطلب قابل توجه در مورد استعدادها این است که استعداد همانطور که از نامش پیداست امری است که با بالفعل بودن عجین گشته است و تفاوت از ایجا سر بر می آورد که برخی این امر پنهان را آشکار می سازند و بدان فعلیت می بخشند اما دیگری بدان بی توجهی می نماید و موجب از بین رفتنش می گردد. مثلا فردی که توان شعر گفتن یا نوشتن و یا هر کاری دیگر را دارد اگر به این قوه و استعدادش بها دهد و موجب بال و پر گرفتنش گردد سرانجام ثمر داده و فعلیت می یابد. از سوی دیگر تفاوت استعدادها نیز برخی مربوط به شرایط محیطی و بعضی مربوط به عوامل ژنتیکی و یا تغذیه و فعالیت های ورزشی روزانه و کلا در ارتباط با محیطی است که فرد در آن متولد شده و رشد یافته است. البته این بدان معنا نیست که کودکی که در خانواده ثروتمند متولد و رشد می کند با استعداد تر است بلکه ما بطور کلی بحث می کنیم همانطور که می دانیم شرایط سخت تر همواره موجب شکوفاتر شدن استعداد انسان گشته است ، حتما شنیده اید که ( نیاز مادر اختراعات است ). از سوی دیگر انسان موجودی اجتماعی است و در بستر جامعه و در ارتباط با سایر انسانها باید در این کره خاکی زندگی کند : ( انسان ذاتا اجتماعی است) از این رو برخی در تعریف انسان می گویند: انسان ، حیوانی اجتماعی است. نیک می دانید که هر جامعه برای اینکه بتواند به حیاطش ادامه دهد به افراد متعدد با توانایی ها و استعدادهای متفاوتی نساز دارد. بدین خاطر از خالق حکیم انتظار می رود که برای این هدف نیز طرحی اندیشیده باشد و آن هم چیزی نیست جز تفاوتی که ما در توانایی ها و اتعداد ها می بینیم. آیا اگر همه انسانها تنها توان انجام چند کار خاصی را داشتند، مثلا همه فقط می توانستند آواز بخوانند و یا شناگران ماهری باشند ، زندگی اجتماعی بشر تحقق می یافت؛ یقینا چنین نیست. هر جامعه ای برای تداوم حیاطش به افراد مختلف با استعدادهای متفاوت نیاز دارد ، همچون بدن انسان که مجموعه ای از سلولهای مختلف با توات و استعداد های متفاوت است و همن تفاوت و اختلاف راز حیات اوست. یکی در زمینه جسمانی از توانایی خوبی برخوردار است دیگر در زمینه فکری و عملی و فرد سوم در زمینه دیگر و همین افراد میزان توانایی‌شان نیز کم و زیاد است. اما کشف استعدادهای درونی افراد نیازمند دانش و تجربه کافی است. هر چند بعضی استعدادها را می‌توان به سادگی شناخت ولی از آنجا که بعضی استعدادها و میزان آن در افراد نهفته است و هنوز شکوفا نشده و زمینه به فعلیت رسیدن و بروز و ظهور آن فراهم نشده و چه بسا خود فرد نیز از آن اطلاعی ندارد، اینگونه استعدادها را باید با ابزارها و آزمونهای مختلف روانشناختی و استفاده از تجارب افراد متخصّص بدست آورد و شناخت.
عنوان سوال:

چرا استعداد های انسان متنوع است؟


پاسخ:

چرا استعداد های انسان متنوع است؟

[استعدادهای انسان تابع جایگاه او در نظام هستی و هدف از آفرینش او ست . انسان خلیفه خدا در زمین و معمار سرنوشت خود و جامعه خویش است و لاجرم باید از همه توانمندیهای ممکن برای رقم زدن بهترین سرنوشت برای خود و یاری دیگران در این عرصه و بویِژه در راستای رسیدن به بالا ترین و والاترین سعادت جاودان ابدی برخوردار باشد.
از این رو همه انسانها از استعدادهایی برای انجام کارها و داشتن زندگیی خوب و بهتر بر خور دارند. آنگاه که خداوند انسان را به این کره خاکی وار ساخت به او توانایی ها و استعدادهایی داد تا بتواند به کمک آنها راه درست صحیح خویش را بیابد و سر انجام به مقصد مطلوبش برسد. وجود استعداد، ذاتی است، ولی کشف و پرورش آن اکتسابی است. استعداد یعنی توانایی و توانمندی طبیعی است .
مطلب قابل توجه در مورد استعدادها این است که استعداد همانطور که از نامش پیداست امری است که با بالفعل بودن عجین گشته است و تفاوت از ایجا سر بر می آورد که برخی این امر پنهان را آشکار می سازند و بدان فعلیت می بخشند اما دیگری بدان بی توجهی می نماید و موجب از بین رفتنش می گردد.
مثلا فردی که توان شعر گفتن یا نوشتن و یا هر کاری دیگر را دارد اگر به این قوه و استعدادش بها دهد و موجب بال و پر گرفتنش گردد سرانجام ثمر داده و فعلیت می یابد. از سوی دیگر تفاوت استعدادها نیز برخی مربوط به شرایط محیطی و بعضی مربوط به عوامل ژنتیکی و یا تغذیه و فعالیت های ورزشی روزانه و کلا در ارتباط با محیطی است که فرد در آن متولد شده و رشد یافته است.
البته این بدان معنا نیست که کودکی که در خانواده ثروتمند متولد و رشد می کند با استعداد تر است بلکه ما بطور کلی بحث می کنیم همانطور که می دانیم شرایط سخت تر همواره موجب شکوفاتر شدن استعداد انسان گشته است ، حتما شنیده اید که ( نیاز مادر اختراعات است ).
از سوی دیگر انسان موجودی اجتماعی است و در بستر جامعه و در ارتباط با سایر انسانها باید در این کره خاکی زندگی کند : ( انسان ذاتا اجتماعی است) از این رو برخی در تعریف انسان می گویند: انسان ، حیوانی اجتماعی است. نیک می دانید که هر جامعه برای اینکه بتواند به حیاطش ادامه دهد به افراد متعدد با توانایی ها و استعدادهای متفاوتی نساز دارد.
بدین خاطر از خالق حکیم انتظار می رود که برای این هدف نیز طرحی اندیشیده باشد و آن هم چیزی نیست جز تفاوتی که ما در توانایی ها و اتعداد ها می بینیم. آیا اگر همه انسانها تنها توان انجام چند کار خاصی را داشتند، مثلا همه فقط می توانستند آواز بخوانند و یا شناگران ماهری باشند ، زندگی اجتماعی بشر تحقق می یافت؛ یقینا چنین نیست.
هر جامعه ای برای تداوم حیاطش به افراد مختلف با استعدادهای متفاوت نیاز دارد ، همچون بدن انسان که مجموعه ای از سلولهای مختلف با توات و استعداد های متفاوت است و همن تفاوت و اختلاف راز حیات اوست.
یکی در زمینه جسمانی از توانایی خوبی برخوردار است دیگر در زمینه فکری و عملی و فرد سوم در زمینه دیگر و همین افراد میزان توانایی‌شان نیز کم و زیاد است. اما کشف استعدادهای درونی افراد نیازمند دانش و تجربه کافی است. هر چند بعضی استعدادها را می‌توان به سادگی شناخت ولی از آنجا که بعضی استعدادها و میزان آن در افراد نهفته است و هنوز شکوفا نشده و زمینه به فعلیت رسیدن و بروز و ظهور آن فراهم نشده و چه بسا خود فرد نیز از آن اطلاعی ندارد، اینگونه استعدادها را باید با ابزارها و آزمونهای مختلف روانشناختی و استفاده از تجارب افراد متخصّص بدست آورد و شناخت.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین