مقصود شریعتی و آخوندزاده از پروتستانتیسم اسلامی چیست؟ آیا این دو در این مقوله یکسان میاندیشیدهاند؟ مقصود دکتر شریعتی از این واژه، نه تنها غیر از آن چیزی است که امثال میرزا فتحعلی آخوندزاده مطرح میکردند؛ بلکه در مقابل آن است. مراد آخوندزاده از پروتستانتیسم، حذف ابعاد آسمانی و الهی دین و نفی شریعت و منشأ الهی حق و قراردادن اعتبارات و قراردادهای بشری در مرکز حق است: (پروتستانتیسم، عبارت از مذهبی است که حقوق اللَّه و تکالیف عباداللَّه، جمیعاً در آن ساقط بوده، فقط حقوقالناس باقی بماند). میرزا فتحعلی آخوندزاده، مکتوبات کمال الدوله، ص 12. به عبارت دیگر پروتستانتیسم وی چیزی جز سکولاریسم و اومانیسم غربی نیست.<BR> او که تمدن غربی را نقطه اوج آمال خود قرار داده بر آن است که، تا دین از احکام اجتماعی و سیاسی و دخالت در امور بشری به طور کامل خلع نشود، هرگز بازسازی آن، نمیتواند در جهت وصول جامعه به تمدن غرب، کارساز و مفید باشد. از این رو پروتستانتیسم اسلامی و لیبرالیسم دینی، هنگامی ممکن است - که احکام شریعت که به نظر او به مقتضای زمانی خاص از سوی پیامبر(ص) وضع شدهاند - منسوخ شود و احکام دیگری به اقتباس از دنیای غرب اخذ گردد. نگا: همو، مقالات، مقدمه باقر مؤمنی، ص 97 و 101 و الفبای جدید و مکتوبات، ص 268. تفسیری که او از حق و عدالت و آزادی میدهد، تماماً تفسیری دنیوی و زمینی است و هیچ چهرهای الهی و آسمانی و یا حتی عقلانی و ایدئولوژیک، نمیتواند داشته باشد. مقالات، صص 93 - 97 و مکتوبات، ص 55 و 56.<BR> خلاصه کلام آنکه توصیه آخوندزاده به ملت ایران، رهایی از آزادگی دینی و عبودیت الهی و پشت کردن به دانش دینی و عقلی و روی آوردن به آزادی به معنای لیبرالیستی و غربی آن و استفاده از علم تجربی است. صرفنظر از اینکه این رویکرد در قالبی دینی و به نام پروتستانتیسم اسلامی و یا با پوششی سیاسی و به دست پادشاه باشد. برای آشنایی اجمالی از دیدگاههای او نگا: حمید پارسانیا، حدیث پیمانه، صص 206 - 213.<BR> اما دکتر شریعتی درست در مقابل چنین جریانی قرار داشت. او با طرح (بازگشت به خویش)، یکی از قویترین هجومها را بر ضد جریانات روشنفکری سکولار - که امثال آخوندزاده و تابعان او در پی آن بودند - سامان داد. وی مبارزه با آنچه رنگ و لعاب فرهنگ غربی را داشت، وظیفه خود میدانست.<BR> (بازگشت به خویش) از نظر شریعتی، بازگشت به اسلام ایدئولوژیک و به فرهنگ اسلامی است (چیزی که آخوندزاده با آن سرسختانه مبارزه کرد ). از نظر وی، اسلام نه به منزله یک سنت و وراثت یک نظام یا اعتقاد موجود در جامعه؛ بلکه به منزله ایدئولوژی و در مقام یک ایمان است که آگاهی دارد و آن معجزه را در همین جامعه پدید آورده است. علی شریعتی، مجموعه آثار، ج 4، ص 130.<BR> به اعتقاد شریعتی، ثمره دعوت به بازگشت - در جامعهای که اسلام در متن زندگی مردم آن به صورت یک واقعیت اجتماعی حضور دارد - بازگشت به اسلام است. نظر او در این باره، مخالفت با تمامی جریانهای روشنفکرانه چپی است که بعد از شهریور 1320ه .ش با الگو گرفتن از مدلهای خارجی اجرای انقلابهای تقلیدی را در سر میپروراندند؛ همچنین دفاعی روشنفکرانه از مذهب، در برابر تمامی روشنفکر نمایانی است که با داعیه ملتپرستی، در تمام دوران رضاخان و پس از آن، در جهت زدودن مذهب و احیای آثار قبل از اسلام بسیج شدهاند.<BR> در دیدگاه شریعتی، پروتستانتیسم اسلامی به معنای حذف دین از عرصه اجتماع نبود؛ بلکه به نظر او برای رسیدن به اسلامِ ایدئولوژیک، باید در اسلامشناسی انزواگرا تجدید نظر شود. این رویکرد اگر چه بسیار نیکوست؛ اما در چگونگی آن گاه شریعتی دچار خطاهایی گشته از جمله این که در برخی از نگاشتههای خود، معرفت دینی را در سطح علوم تجربی محض تنزل میدهد. همو، اجتهاد و نظریه انقلاب دائمی، ص 15.<BR> به نظر وی، آنچه اسلام را از رکود باز میدارد، (اجتهاد) است؛ زیرا اجتهاد قدرت تفسیر و تغییر مداوم احکام و سنتها را به مقتضای شرایط و نیازهای جدید اجتماعی به مجتهد میدهد، همان، ص 20. اما در عین حال وی مبانی اجتهاد (کتاب، سنت، عقل و اجماع ) را به صورتی تأویل و تعبیر میکند که اجتهاد در حد یک کار علمی - تجربی محض تنزل مینماید. در این باب نگا: همان منبع و علی شریعتی، فلسفه تعلیم و تربیت، ص 200.<BR> با دقت در آنچه گفته شد، روشن میگردد که پروتستانتیسم آخوندزاده غیر از پروتستانتیسم شریعتی؛ بلکه در مقابل آن است. پروتستانتیسم شریعتی اگر چه از نظر روشی کاستیها و اشکالاتی دارد؛ اما غایتی احیاگرانه، خودباورانه و غربستیزانه در سر میپرورد؛ اما آخوندزاده در جستجوی غایتی غربگرایانه و اسلام گریزانه است.
مقصود شریعتی و آخوندزاده از پروتستانتیسم اسلامی چیست؟ آیا این دو در این مقوله یکسان میاندیشیدهاند؟
مقصود شریعتی و آخوندزاده از پروتستانتیسم اسلامی چیست؟ آیا این دو در این مقوله یکسان میاندیشیدهاند؟
مقصود دکتر شریعتی از این واژه، نه تنها غیر از آن چیزی است که امثال میرزا فتحعلی آخوندزاده مطرح میکردند؛ بلکه در مقابل آن است. مراد آخوندزاده از پروتستانتیسم، حذف ابعاد آسمانی و الهی دین و نفی شریعت و منشأ الهی حق و قراردادن اعتبارات و قراردادهای بشری در مرکز حق است: (پروتستانتیسم، عبارت از مذهبی است که حقوق اللَّه و تکالیف عباداللَّه، جمیعاً در آن ساقط بوده، فقط حقوقالناس باقی بماند). میرزا فتحعلی آخوندزاده، مکتوبات کمال الدوله، ص 12. به عبارت دیگر پروتستانتیسم وی چیزی جز سکولاریسم و اومانیسم غربی نیست.<BR> او که تمدن غربی را نقطه اوج آمال خود قرار داده بر آن است که، تا دین از احکام اجتماعی و سیاسی و دخالت در امور بشری به طور کامل خلع نشود، هرگز بازسازی آن، نمیتواند در جهت وصول جامعه به تمدن غرب، کارساز و مفید باشد. از این رو پروتستانتیسم اسلامی و لیبرالیسم دینی، هنگامی ممکن است - که احکام شریعت که به نظر او به مقتضای زمانی خاص از سوی پیامبر(ص) وضع شدهاند - منسوخ شود و احکام دیگری به اقتباس از دنیای غرب اخذ گردد. نگا: همو، مقالات، مقدمه باقر مؤمنی، ص 97 و 101 و الفبای جدید و مکتوبات، ص 268. تفسیری که او از حق و عدالت و آزادی میدهد، تماماً تفسیری دنیوی و زمینی است و هیچ چهرهای الهی و آسمانی و یا حتی عقلانی و ایدئولوژیک، نمیتواند داشته باشد. مقالات، صص 93 - 97 و مکتوبات، ص 55 و 56.<BR> خلاصه کلام آنکه توصیه آخوندزاده به ملت ایران، رهایی از آزادگی دینی و عبودیت الهی و پشت کردن به دانش دینی و عقلی و روی آوردن به آزادی به معنای لیبرالیستی و غربی آن و استفاده از علم تجربی است. صرفنظر از اینکه این رویکرد در قالبی دینی و به نام پروتستانتیسم اسلامی و یا با پوششی سیاسی و به دست پادشاه باشد. برای آشنایی اجمالی از دیدگاههای او نگا: حمید پارسانیا، حدیث پیمانه، صص 206 - 213.<BR> اما دکتر شریعتی درست در مقابل چنین جریانی قرار داشت. او با طرح (بازگشت به خویش)، یکی از قویترین هجومها را بر ضد جریانات روشنفکری سکولار - که امثال آخوندزاده و تابعان او در پی آن بودند - سامان داد. وی مبارزه با آنچه رنگ و لعاب فرهنگ غربی را داشت، وظیفه خود میدانست.<BR> (بازگشت به خویش) از نظر شریعتی، بازگشت به اسلام ایدئولوژیک و به فرهنگ اسلامی است (چیزی که آخوندزاده با آن سرسختانه مبارزه کرد ). از نظر وی، اسلام نه به منزله یک سنت و وراثت یک نظام یا اعتقاد موجود در جامعه؛ بلکه به منزله ایدئولوژی و در مقام یک ایمان است که آگاهی دارد و آن معجزه را در همین جامعه پدید آورده است. علی شریعتی، مجموعه آثار، ج 4، ص 130.<BR> به اعتقاد شریعتی، ثمره دعوت به بازگشت - در جامعهای که اسلام در متن زندگی مردم آن به صورت یک واقعیت اجتماعی حضور دارد - بازگشت به اسلام است. نظر او در این باره، مخالفت با تمامی جریانهای روشنفکرانه چپی است که بعد از شهریور 1320ه .ش با الگو گرفتن از مدلهای خارجی اجرای انقلابهای تقلیدی را در سر میپروراندند؛ همچنین دفاعی روشنفکرانه از مذهب، در برابر تمامی روشنفکر نمایانی است که با داعیه ملتپرستی، در تمام دوران رضاخان و پس از آن، در جهت زدودن مذهب و احیای آثار قبل از اسلام بسیج شدهاند.<BR> در دیدگاه شریعتی، پروتستانتیسم اسلامی به معنای حذف دین از عرصه اجتماع نبود؛ بلکه به نظر او برای رسیدن به اسلامِ ایدئولوژیک، باید در اسلامشناسی انزواگرا تجدید نظر شود. این رویکرد اگر چه بسیار نیکوست؛ اما در چگونگی آن گاه شریعتی دچار خطاهایی گشته از جمله این که در برخی از نگاشتههای خود، معرفت دینی را در سطح علوم تجربی محض تنزل میدهد. همو، اجتهاد و نظریه انقلاب دائمی، ص 15.<BR> به نظر وی، آنچه اسلام را از رکود باز میدارد، (اجتهاد) است؛ زیرا اجتهاد قدرت تفسیر و تغییر مداوم احکام و سنتها را به مقتضای شرایط و نیازهای جدید اجتماعی به مجتهد میدهد، همان، ص 20. اما در عین حال وی مبانی اجتهاد (کتاب، سنت، عقل و اجماع ) را به صورتی تأویل و تعبیر میکند که اجتهاد در حد یک کار علمی - تجربی محض تنزل مینماید. در این باب نگا: همان منبع و علی شریعتی، فلسفه تعلیم و تربیت، ص 200.<BR> با دقت در آنچه گفته شد، روشن میگردد که پروتستانتیسم آخوندزاده غیر از پروتستانتیسم شریعتی؛ بلکه در مقابل آن است. پروتستانتیسم شریعتی اگر چه از نظر روشی کاستیها و اشکالاتی دارد؛ اما غایتی احیاگرانه، خودباورانه و غربستیزانه در سر میپرورد؛ اما آخوندزاده در جستجوی غایتی غربگرایانه و اسلام گریزانه است.
- [سایر] دکتر شریعتی چه دیدگاهی نسبت به امام خمینی(ره) داشت؟مرجع تقلید دکتر شریعتی که بود؟
- [سایر] چرایی انتقاد شریعتی نسبت به روحانیت؟
- [سایر] آیا خواندن کتاب های دکتر علی شریعتی به درد می خورد؟
- [سایر] نظر امام راحل راجع به دکتر علی شریعتی چیست؟
- [سایر] خواندن کتاب های اشخاصی مانند دکتر علی شریعتی چگونه است؟
- [سایر] آیا استاد مطهری با عقاید آقای دکتر علی شریعتی موافق است یا مخالف؟
- [سایر] حضرت عیسی علیه السلام بعد از نزول به چه شریعتی عمل می کنند؟
- [سایر] حضرت عیسی (ع) بعد از نزول به چه شریعتی عمل می کند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] نظر معظم له در مورد خواندن کتاب های (جلال آل احمد) و (دکتر شریعتی) چیست؟
- [سایر] چه نقدهایی بر کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی دکتر شریعتی وارد است؟
- [آیت الله اردبیلی] همه مردم در بهره بردن و استفاده از مشترکات یکسان میباشند، ولی هر که زودتر شروع به بهرهبرداری نماید، حقّ تقدّم دارد، همچنین در اموری که قابل تملّک است مانند صید ماهی هر کس صید کند مالک آن خواهد شد، ولی دولت صالح اسلامی حق دارد به خاطر مصالح کشور و مردم، بهرهبرداری از برخی مشترکات را موقّتا یا برای همیشه به خودش یا بعضی از اشخاص یا اوقات اختصاص دهد.
- [آیت الله علوی گرگانی] مقصود از یک ماه، از ابتدای خون دیدن است تا سی روز، نه از اوّل ماه تا آخر ماه.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مقصود از یک ماه، از ابتدای خون دیدن است تا سی روز، نه از روز اول ماه تا آخر ماه.
- [آیت الله سبحانی] مقصود از یک ماه، از ابتدای خون دیدن است تا سی روز، نه از روز اول ماه تا آخر ماه.
- [آیت الله بروجردی] مقصود از یک ماه از ابتدای خون دیدن است تا سی روز، نه از روز اوّل ماه تا آخر ماه.
- [آیت الله اردبیلی] اگر کسی که وصیّت کرده بمیرد، وصیّ نمیتواند دیگری را برای انجام کارهای میّت معیّن کند و خود از کار کناره گیری نماید، ولی اگر بداند مقصود میّت این نبوده که خود وصی آن کار را انجام دهد بلکه مقصود او فقط انجام کار بوده، میتواند دیگری را از طرف خود وکیل نماید.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که میخواهد وصیّت کند، میتواند با اشارهای که مقصودش را بفهماند وصیّت کند، ولی تا میتواند باید به گونهای وصیّت کند که مقصود را بدون ابهام بفهماند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر نوشتهای به امضا یا مُهر میّت ببینند، چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشد که برای وصیّت کردن نوشته، باید مطابق آن عمل کنند.
- [آیت الله علوی گرگانی] خرید و فروش مجسّمه مکروه است به کراهت شدید، ولی خرید و فروش صابونی که روی آن مجسمه دارد، اگر مقصود معامله صابون باشد کراهتی ندارد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر نوشته ای به امضاء یاا مهر میّت ببینند چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشد که برای وصیّت کردن نوشته ، باید مطابق آن عمل کنند .