کتاب روح مجرد علامه طهرانی چه موردی یا مسأله ای دارد که بعضیها به این کتاب ایراد می گیرند؟ لطفا مرا در این موضوع راهنمایی کنید.
کتاب روح مجرد علامه طهرانی چه موردی یا مسأله ای دارد که بعضیها به این کتاب ایراد می گیرند؟ لطفا مرا در این موضوع راهنمایی کنید. 1 این کتاب که توسّط علامه ی شهیر محمدحسین حسینی طهرانی نوشته شده در حقیقت یادنامه ی استادش سیدهاشم حداد می باشد که به تأیید بزرگان و نامداران وادی سیر و سلوک الی الله ، عالمی بوده جلیل و عارفی بوده کبیر. این محبّ دلسوخته خدا و اهل بیت از جمله شاگرادان عارف شهیر آیة الله آقا سید علی قاضی (قدس سرّه) بوده و مثل دیگر شاگردان آیةالله قاضی ، نظیر آیةالله بهجت و علّامه طباطبایی از مکتب عرفانی وی تبعیّت می نموده که اساس آن پیروی بی چون و چرا از شریعت و مودّت اهل بیت (ع) می باشد.محور اصلی این کتاب اختصاص به شرح حالات سید هاشم حداد دارد لکن در ضمن بحث اصلی اشاراتی نیز به مباحث متعدّد عرفانی شده است. 2 امّا مخالفت برخی افراد با این کتاب ، یک مخالفت ویژه و مخصوص به این کتاب نیست بلکه این مخالفتها در راستای مخالفت این افراد با هر گونه نوشتار عرفانی است ؛ لکن از آنجا که این کتاب به زبان فارسی است آتش اعتراضات نسبت به آن داغتر می باشد. در این کتاب تعابیری در مورد سید هاشم حداد و دیگر عرفا به کار رفته که از نظر ناآشنایان به اصطلاحات عرفانی ممکن است بد برداشت شود ؛ در حالی که نزد اهل فنّ تعابیری مجاز می باشند ؛ برای مثال علامه ی طهرانی در حقّ وی گفته اند: حضرت آقای حاج سیدهاشم ... در لاافق زندگی می‌کرد؛ آنجا که از تعیّن برون جسته و از اسم و صفت گذشته و جامع جمیع اسماء و صفات حضرت حق متعال به نحو اَتَمّ و اکمل شده ... ؛ اسفار اربعه را تماما طی نموده و به مقام انسان کامل رسیده بود. هیچ یک از قوا و استعدادات در جمیع منازل و مراحل سلوکی از ملکوت اسفل و ملکوت اعلی پیمودن و گردش کردن در ادوار عالم لاهوت نبود، مگر آنکه در وجود گرانقدرش به فعلیت رسیده بود.) روشن است که این سخنان برای افراد ناآشنا با اصطلاحات عرفا قابل هضم نیست و چنین افرادی ممکن است چنین بپندارند که علامه طهرانی مقامات ویژه ی اهل بیت (ع) و یا حتّی خدا را برای مرحوم حداد نسبت داده است ؛ در حالی که چنین نیست. از منظر عرفانی تک تک موجودات عالم ، مظاهر جمیع اسماء خدا هستند لکن در هر موجودی اسم یا اسماء خاصّی غلبه ی ظهور دارد و محال است در موجودی جز انسان همه ی اسماء ظهور یکسان داشته باشند ؛ از این رو ، تنها انسان بالفعل مشرّف به خلعت خلیفةاللّهی شده است و از همین روست که خداوند متعال در آیه 31 بقره فرمود: ( وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ) و این در حالی است که مقام آدم(ع) پایین تر از اهل بیت (ع) می باشد. اگر مظهر تامّ اسماء الله شدن به معنی برابری وجودی با اهل بیت (ع) باشد در آن صورت حضرت آدم (ع) نیز باید هم رتبه ی اهل بیت باشد در حالی که نیست. سرّ مطلب این است خود انسان کامل بودن و مظهر تامّ اسماء الله شدن نیز دارای مراتب است ؛ همه انبیاء و اوصیاء مظاهر تامّ اسماءالله و انسان کامل می باشند ولی مظهریّت تامّ همه در یک سطح نیست ؛ یعنی همه ی این بزرگواران تمام قوای وجودی خود را بالفعل نموده اند و هیچ استعداد شکوفا نشده ای در وجودشان باقی نمانده است لکن استعداد این بزرگواران همه در یک سطح نبوده ، لذا بعد از فعلیّت تامّ یافتن نیز همه در یک سطح نخواهند بود. در میان غیر انبیاء و اوصیاء نیز هر کس تمام استعدادهای وجودی خود را بالفعل نموده باشد انسان کامل است لکن رتبه ی وجودی او هیچگاه به رتبه ی وجودی انبیاء و اوصیاء نخواهد رسید. 3 امر دیگری که ممکن است به مخالفت مخالفین با این کتاب دامن زده باشد ، دفاعیّاتی است که علاّمه طهرانی از برخی مشاهیر عرفان نظیر محی الدین ابن عربی کرده و با ارائه ی دلائلی ، از تحریف عبارات وی پرده برداشته و نیز با مدارکی سعی نموده اند تشیّع وی را اثبات نمایند.
عنوان سوال:

کتاب روح مجرد علامه طهرانی چه موردی یا مسأله ای دارد که بعضیها به این کتاب ایراد می گیرند؟ لطفا مرا در این موضوع راهنمایی کنید.


پاسخ:

کتاب روح مجرد علامه طهرانی چه موردی یا مسأله ای دارد که بعضیها به این کتاب ایراد می گیرند؟ لطفا مرا در این موضوع راهنمایی کنید.

1 این کتاب که توسّط علامه ی شهیر محمدحسین حسینی طهرانی نوشته شده در حقیقت یادنامه ی استادش سیدهاشم حداد می باشد که به تأیید بزرگان و نامداران وادی سیر و سلوک الی الله ، عالمی بوده جلیل و عارفی بوده کبیر. این محبّ دلسوخته خدا و اهل بیت از جمله شاگرادان عارف شهیر آیة الله آقا سید علی قاضی (قدس سرّه) بوده و مثل دیگر شاگردان آیةالله قاضی ، نظیر آیةالله بهجت و علّامه طباطبایی از مکتب عرفانی وی تبعیّت می نموده که اساس آن پیروی بی چون و چرا از شریعت و مودّت اهل بیت (ع) می باشد.محور اصلی این کتاب اختصاص به شرح حالات سید هاشم حداد دارد لکن در ضمن بحث اصلی اشاراتی نیز به مباحث متعدّد عرفانی شده است.
2 امّا مخالفت برخی افراد با این کتاب ، یک مخالفت ویژه و مخصوص به این کتاب نیست بلکه این مخالفتها در راستای مخالفت این افراد با هر گونه نوشتار عرفانی است ؛ لکن از آنجا که این کتاب به زبان فارسی است آتش اعتراضات نسبت به آن داغتر می باشد. در این کتاب تعابیری در مورد سید هاشم حداد و دیگر عرفا به کار رفته که از نظر ناآشنایان به اصطلاحات عرفانی ممکن است بد برداشت شود ؛ در حالی که نزد اهل فنّ تعابیری مجاز می باشند ؛ برای مثال علامه ی طهرانی در حقّ وی گفته اند: حضرت آقای حاج سیدهاشم ... در لاافق زندگی می‌کرد؛ آنجا که از تعیّن برون جسته و از اسم و صفت گذشته و جامع جمیع اسماء و صفات حضرت حق متعال به نحو اَتَمّ و اکمل شده ... ؛ اسفار اربعه را تماما طی نموده و به مقام انسان کامل رسیده بود. هیچ یک از قوا و استعدادات در جمیع منازل و مراحل سلوکی از ملکوت اسفل و ملکوت اعلی پیمودن و گردش کردن در ادوار عالم لاهوت نبود، مگر آنکه در وجود گرانقدرش به فعلیت رسیده بود.)
روشن است که این سخنان برای افراد ناآشنا با اصطلاحات عرفا قابل هضم نیست و چنین افرادی ممکن است چنین بپندارند که علامه طهرانی مقامات ویژه ی اهل بیت (ع) و یا حتّی خدا را برای مرحوم حداد نسبت داده است ؛ در حالی که چنین نیست. از منظر عرفانی تک تک موجودات عالم ، مظاهر جمیع اسماء خدا هستند لکن در هر موجودی اسم یا اسماء خاصّی غلبه ی ظهور دارد و محال است در موجودی جز انسان همه ی اسماء ظهور یکسان داشته باشند ؛ از این رو ، تنها انسان بالفعل مشرّف به خلعت خلیفةاللّهی شده است و از همین روست که خداوند متعال در آیه 31 بقره فرمود: ( وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ) و این در حالی است که مقام آدم(ع) پایین تر از اهل بیت (ع) می باشد. اگر مظهر تامّ اسماء الله شدن به معنی برابری وجودی با اهل بیت (ع) باشد در آن صورت حضرت آدم (ع) نیز باید هم رتبه ی اهل بیت باشد در حالی که نیست. سرّ مطلب این است خود انسان کامل بودن و مظهر تامّ اسماء الله شدن نیز دارای مراتب است ؛ همه انبیاء و اوصیاء مظاهر تامّ اسماءالله و انسان کامل می باشند ولی مظهریّت تامّ همه در یک سطح نیست ؛ یعنی همه ی این بزرگواران تمام قوای وجودی خود را بالفعل نموده اند و هیچ استعداد شکوفا نشده ای در وجودشان باقی نمانده است لکن استعداد این بزرگواران همه در یک سطح نبوده ، لذا بعد از فعلیّت تامّ یافتن نیز همه در یک سطح نخواهند بود. در میان غیر انبیاء و اوصیاء نیز هر کس تمام استعدادهای وجودی خود را بالفعل نموده باشد انسان کامل است لکن رتبه ی وجودی او هیچگاه به رتبه ی وجودی انبیاء و اوصیاء نخواهد رسید.
3 امر دیگری که ممکن است به مخالفت مخالفین با این کتاب دامن زده باشد ، دفاعیّاتی است که علاّمه طهرانی از برخی مشاهیر عرفان نظیر محی الدین ابن عربی کرده و با ارائه ی دلائلی ، از تحریف عبارات وی پرده برداشته و نیز با مدارکی سعی نموده اند تشیّع وی را اثبات نمایند.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین