برای اثبات و حقانیت شیعه مطالعه چه کتاب هایی پیشنهاد می شود؟
چند تا کتاب مهم و اساسی برای اثبات و حقانیت شیعه را برام معرفی کنید برای مطالعه دراین زمینه ر.ک: - تیجانی سماوی، آن گاه هدایت شدم، ترجمه: سید محمد جواد مهری؛ - همو، اهل سنت واقعی کیست؟، ترجمه: سید محمد جواد مهری؛ - همو، از آگاهان بپرسید، ترجمه: سید محمد جواد مهری؛ - علامه عسکری، عبداللَّه بن سبا، ج 1- 3؛ - همو، نقش ائمه در احیای دین، ج 1- 15؛ - همو، یکصد و پنجاه صحابی ساختگی؛ - همو، نقش عایشه در تاریخ اسلام؛ - همو، اندیشه‌های اسلامی در دیدگاه دو مکتب (ترجمه معالم المدرستین)، ج 1- 2، - علامه سید شرف الدین، رهبری امام علی‌علیه السلام در قرآن (ترجمة المراجعات)؛ - علامه طباطبایی، شیعه در اسلام؛ - معنویت تشیع، علامه طباطبایی - کلام شیعه، محمدرضا کاشفی - علی اصغر رضوانی، شیعه شناسی و پاسخ به شبهات - علی ربانی گلپایگانی، درآمدی بر مذاهب کلام شیعه [پایان کد انتخابی] اعتقادی: 1-سری جهان بینی توحیدی شهید مطهری 2-سری عقاید جعفر سبحانی 3- بررسی مسائل کلی امامت ابراهیم امینی 4-رهبران راستین شهید هاشمی نژاد 5-آفریدگار و آفریده ناصر مکارم شیرازی 6-سری عقاید و شناخت محمدی ری شهری 7-نقش ائمه در احیای دین علامه عسکری 8- پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک محمد تقی مصباح 9-راه شناسی محمد تقی مصباح 10-راهنما شناسی محمد تقی مصباح 11-آموزش فلسفه ج 1 و 2محمد تقی مصباح 12- اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبائی - شهید مطهری 13-علل گرایش به مادیگری شهید مطهری 14- امامت و رهبری شهید مطهری 15-معالم المدرستین علامه عسکری 16-عبدالله بن سبا علامه عسکری معرفت: - سرشت انسان، علی شیروانی - مقالات، استاد محمد شجاعی، ج 1 - دروس معرفت نفس، حسن زاده آملی، ج 1 - شرح غرر الحکم، خوانساری، ج 1 - علم الیقین، فیض کاشانی، ج 1 معرفت نفس: 1- مسئله شناخت، استاد شهید مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران 2- معرفت شناسی در قرآن، حضرت آیت الله جوادی آملی، مرکز نشر اسراء، قم 3- معرفت شناسی، حسن معلمی، کانون اندیشه جوان، تهران 4- آموزش فلسفه، استاد مصباح یزدی، جلد اول، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران 5- معرفت دینی از منظر معرفت شناسی، علی ربانی گلپایگانی، کانون اندیشه جوان 6 - سرشت انسان. شیروانی، 7 - دروس معرفت نفس حسن‌زاده آملی، حسن، 8 - مقالات، ، ج 1و2 و 3.شجاعی، محمد، 9 - المیزان، ج 6، ص 163 - 169 طباطبایی، سیدمحمدحسین، خودسازی: 1- خودسازی یا تزکیه نفس، ابراهیم امینی 2- خودسازی، شهید باهنر 3- خودسازی، محمد یزدی 4- جهاد با نفس، ج 3، حسین مظاهری 5- نقطه های آغاز در اخلاق عملی آیت الله مهدوی کنی عرفان: 1- آداب الصلوة , امام خمینی 2- چهل حدیث ,امام خمینی 3- المراقبات , میرزا جواد ملکی تبریزی 4- اسرار الصلوة , میرزا جواد ملکی تبریزی 5- رساله لقاءالله , میرزا جواد ملکی تبریزی 6- رساله لب اللباب , علامه طهرانی 7- رساله سیر و سلوک بحرالعلوم 8- سیر و سلوک , یک بانوی ایرانی (مجتهده امین) 9- اسرار عبادات , آیت‌اللّه‌جوادی آملی 10- عرفان اسلامی , شهید مطهری 11- نامه‌ها و برنامه‌ها , حسن زاده آملی 12- در آسمان معرفت , حسن زاده آملی جبر و اختیار: 1 - (جبر و اختیار)، استاد جعفر سبحانی 2 - (جبر و اختیار) زین‌الدین قربانی 3 - (جبر و اختیار) محمد تقی جعفری 4 - (انسان و سرنوشت) شهید مطهری 5 - المیزان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 18 به بعد و نیز ج 3، ص 12 به بعد 6 - جبرهای اجتماعی و اختیار یا آزادی انسان، ژرژ گورویچ، ترجمه: حسن حبیبی 7 - اصول فلسفی و روش رئالیسم، علامه طباطبایی، ج 3 8 - تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 5، ص 254 9 - خیرالاثر در رد جبر و قدر ، آیت الله حسن زاده آملی 10 - عدل الهی، استاد مطهری 11 - آموزش عقاید ، آیت الله مصباح 12 - آموزش کلام اسلامی ، محمد سعیدی مهر ازدواج: 1- جوانان و انتخاب همسر علی اکبر مظاهری 2- ازدواج آسان و شیوه همسرداری محمد محمدی اشتهاردی 3- ازدواج آسمانی علی اکبر مظاهری 4- ازدواج پایدار کاظمی حقیقی 5- ازدواج در اسلام مصطفی کاشفی خوانساری 6- ازدواج و روابط زن و مرد نجفی یزدی 7- پیوند دو قلب یا راهنمای ازدواج مهدی پاکزاد 8- جوانان و ازدواج - زندگی بهتر سید احمد واحدی 9- جوانان، ازدواج و مسایل جنسی روح اللّه‌ خالقی 10- راهنمایی ازدواج بهزاد رحمتی 11- همسران برتر، غلامعلی افروز 12- انتخاب همسر، ابراهیم امینی 13- ازدواج مکتب انسان‌سازی، دکتر پاک‌نژاد تربیت فرزند: 1- تربیت کودک، ابراهیم امینی 2- راه تربیت، مجید رشید پور، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان 3- آشنایی با تعلیم و تربیت اسلامی، مجید رشید پور، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان 4- روانشناسی و تربیت کودکان و نوجوانان، دکتر غلامعلی افروز، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان 5- تربیت طبیعی در مقابل تربیت عاریه ای، عبدالعظیم کریمی، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان 6- والدین و مربیان مسؤول، رضا فرهادیان، انتشارات دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم 7- خانواده و دشواری های رفتاری کودکان، دکتر علی قائمی، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان 8- مجموعه کتاب های خانواده، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان 9- پرورش مذهبی کودکان، دکتر علی قائمی 10- آزادی کودک و حدود آن، دکتر علی قائمی 11- اصول و روشهای تربیت در اسلام ، احمدی ،سید احمد ، تهران : انتشارات انجمن اولیاء و مربیان ، 1373 12- اسلام و تعلیم و تربیت ،حجتی ، سید محمد باقر ، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی ،1368 13- گفتارهائی پیرامون اثرات پنهان تربیت آسیب زا ،کریمی ، عبدالعظیم ، تهران : انتشارات انجمن اولیاء و مربیان ، 1373 14- با تربیت مکتبی آشنا شویم ، مظلومی، رجبعلی ، تهران : انتشارات امیر کبیر، 1366 15-جایگاه پرورش حسِ دینی در تربیت کودکان نویسنده : محمد قمی فر زن: 1- زن در آیینه جلال و جمال، آیت‌الله جوادی آملی 2-زن از دیدگاه امام علی(ع)، اثر علامه جعفری 3- خرد زیبا تألیف آقای محمدرضا رجب‌نژاد 4- فضیلت زنان تالیف آقای مظلومی 5- زن در اسلام علامه طباطبایی 6- نظام حقوق زن در اسلام شهید مطهری 7- مسأله حجاب استاد شهید مطهری 8- کتاب نقد شماره های 12 و 17 و 29 و 30 9- منزلت زن در اندیشه اسلامی محمد فنایی اشکوری 10- بررسی پاره ای از شبهات زن در نگاه امام علی علیه السلام ، علی سائلی 11-روانشناسی زن در نهج البلاغه ، مریم معین الاسلام - ناهید طیبی سیاست: 1- احمد جهان‌بزرگی، اصول سیاست و حکومت 2- محمدباقر حشمت‌زاده، مسائل اساسی علم سیاست 3- محمد جواد نوروزی، نظام سیاسی اسلام 4- مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، فلسفه سیاست 5- عبدالحسین خسروپناه، جامعه مدنی و حاکمیت دینی 6- آیت‌الله‌مصباح یزدی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها در مورد ادیان و مذاهب : آشنایی با ادیان بزرگ , احمد توفیقی, 2. چرا دین , چرا اسلام , چرا تشیع , حمیدرضا شاکرین. برای این منظور پشنهاد می کنیم برنامه ای برای سیر مطالعاتی در آثار شهید بزرگوار مطهری تنظیم نمایید و سعی کنید طی دو سه سال مروری در آثار ایشان داشته باشید. در این مسیر در صورتی که مشکلی پیش آمد و یا سوالی به ذهنتان رسد ما را در جریان قرار دهید تا بتوانیم برای رفع شبهه و سوال درخدمت شما باشیم. سیر مطالعاتی راههای مختلفی دارد یکی از بهترین شیوه‌ها سیر مطالعاتی (آسان به مشکل) است. ما سعی نموده‌ایم ضمن دسته‌بندی آثار شهید مطهری ‌قدس سره به چند بخش، شیوه فوق را نیز رعایت نموده باشیم: الف) بخش سیره معصومین و بزرگان ( شامل کتابهای: 1- داستان راستان، 2- سیری در سیره نبوی(ص)، 3- سیری در سیره ائمّه اطهار علیهم السلام، 4- جاذبه و دافعه علی‌علیه السلام، 5- حماسه حسینی، 6- سیری در نهج البلاغه،7- پیامبر امّی) ب) بخش گفتارها ( شامل کتابهای 8- ده گفتار، 9- پانزده گفتار، 10- بیست گفتار، 11- حکمت‌ها و اندرزها) پ) بخش انسان‌شناسی ( شامل کتابهای 12- ولاءها و ولایت‌ها، 13- امدادهای غیبی در زندگی بشر، 14- تکامل اجتماعی انسان، 15- نبرد حقّ و باطل، 16- فطرت) ت) بخش اخلاقی تربیتی ( شامل کتابهای 17- آزادی معنوی، 18- تعلیم و تربیت در اسلام، 19- انسان کامل، 20- عرفان حافظ، 21- فلسفه اخلاق) ث) بخش زنان (شامل کتابهای 22- نظام حقوق زن در اسلام، 23- مسأله حجاب، 24- پاسخهای استاد، 25- اخلاق جنسی) ج) بخش سیاسی اجتماعی (شامل کتابهای 26- اسلام و نیازهای زمان، 27- احیای تفکر اسلامی، 28- جهاد، 29- قیام و انقلاب مهدی‌علیه السلام، 30- پیرامون جمهوری اسلامی، 31- پیرامون انقلاب اسلامی) چ) بخش تاریخ (شامل 32 کتابهای - نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، 33- خدمات متقابل اسلام و ایران، 34- فلسفه تاریخ) ح) بخش جهان بینی (35- شامل 6 جلد مقدمه‌ای بر جهان بینی اسلامی ) خ) بخش اصول عقاید (شامل کتابهای 36- توحید، 37- عدل الهی، 38- نبوت، 39- ختم نبوت، 40- خاتمیت، 41- امامت و رهبری، 42- انسان و سرنوشت، 43- معاد، 44- علل گرایش به مادیگری) د) بخش تفسیر (45- شامل دوره 14 جلدی آشنایی با قرآن) ذ) بخش اقتصاد (شامل کتابهای 46- مسأله ربا و بانک، 47- مسأله بیمه، 48- نظری به نظام اقتصادی اسلام) ر) بخش آشنایی با علوم اسلامی (شامل کلیات 49- منطق و فلسفه، 50- فقه و اصول فقه، 51- کلام، عرفان و حکمت عملی) ز) بخش فلسفه (شامل کتابهای 52- اصول فلسفه و روش رئالیسم، 53- شرح منظومه، 54- مقالات فلسفی، 55- درسهای اسفار، 56- مسأله شناخت، 57- نقدی بر مارکسیسم) جدول ترتیبی مطالعه کتب استاد شهید مرتضی مطهری‌ داستانِ راستان - حماسه حسینی‌(3 جلد) - گفتارهای معنوی‌ - ده گفتار - پانزده گفتار، بیست گفتار - سیره نبوی - سیره ائمه اطهار - جاذبه و دافعه علی‌(ع) - ولاءها و ولایت‌ها - خاتمیت - ختم نبوت‌ - پیامبر امی - اسلام و مقتضیات زمان (جلد 2 و 1) - امدادهای غیبی در زندگی بشر - توکل و رضا - گریز از ایمان و گریز از عمل - تکامل اجتماعی‌ انسان‌ - انسان کامل‌ ( جلد 2 و 1) - انسان‌شناسی‌ - تعلیم و تربیت‌ در اسلام‌ - عرفان حافظ - حق و باطل - مسأله حجاب - پاسخ‌های استاد - نظام حقوق‌ زن در اسلام‌ - اخلاق جنسی در ایران و غرب‌ - نهضت‌های اسلامی‌ در صد ساله اخیر - پیرامون جمهوری‌ اسلامی - پیرامون انقلاب‌ اسلامی‌ - خدمات متقابل اسلام و ایران‌ - سیری در نهج البلاغه‌ - جهاد - آشنایی با قرآن (جلد 1) - مسأله شناخت - شناخت در قرآن - فطرت - فلسفه اخلاق - انسان و سرنوشت - عدل الهی - علل گرایش به مادیگری‌ - آشنایی با علوم اسلامی (جلد 7 - 1) - توحید - نبوت - معاد - آشنایی با جهان بینی اسلامی (جلد 7 - 1) - قیام و انقلاب مهدی - تاریخ عقاید اقتصادی - نظام اقتصادی اسلام - ربا، بانک، بیمه - نقدی بر مارکسیسم‌ - فلسفه تاریخ‌، (جلد 4 - 1) - مقالات فلسفی‌( جلد 3 - 1) - تعارضات منطقی - اصول فلسفه و روش رئالیسم (جلد 5 - 1) - مختصر شرح‌ منظومه (جلد 2 - 1) - مبسوط شرح‌ منظومه (جلد 4 - 1) - حرکت و زمان‌ (جلد 4 - 1) - الهیات شفاء (جلد 2 - 1 در ضمن جزوه چرا دین چرا یک دین چر ا اسلام تقدیم می گردد. چرا تشیّع؟(قسمت اول) در جستجوی چیستی و چرایی تشیع ابتدا نکاتی مقدماتی تقدیم می‌گردد و آنگاه به بررسی ماهیت تشیع، خاستگاه آن، پاره‌ای از مستندات دینی و امتیازات آن در برابر دیگر فرقه‌ها خواهیم پرداخت: یک) ملاک مسلمانی: شاخص و ملاک اصلی مسلمان‌بودن و شرط رستگاری امت ختمیه از نظر قرآن مجید عبارت است از ایمان به خدا و رسول و هر آنچه بر پیامبر نازل شده است، همراه با پیروی بی‌قید و شرط از فرامین و دستورات خدا و پیامبر. این مسئله به گونه‌های مختلف در قرآن مجید مورد تأکید قرار گرفته است. پاره‌ای از آیات قرآن در این باره عبارت است از: 1 لزوم پیروی از خدا و پیامبر : (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ ؛ ای مؤمنان خدا و پیامبر را فرمان برید)؛ (مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ؛ آنچه را که پیامبر به شما عرضه کرد برگیرید و آنچه را نهی کرد فرو گذارید.) 2 مرجعیت نهایی خدا و پیامبر: ( ... فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَالرَّسُولِ ؛ پس اگر در چیزی اختلاف کردید آن را به خدا و پیامبر عرضه کنید). 3 اطاعت از پیامبر مساوی با اطاعت از خداست: (مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ؛ هر کس پیامبر را اطاعت کند همانا خدا را فرمان برده است.) 4 بنیاد وحیانی سخن پیامبر: (وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَی * إِنْ هُوَ إِلا وَحْیٌ یُوحَی ؛ و او (پیامبر) از خود سخن نمی‌گوید، آنچه می‌گوید همه وحی است که به او فرو فرستاده شده است.) اطلاق آیات یاد شده و همسنگ بودن اطاعت خدا و پیامبر، به علاوه خاتمیت آیین آن حضرت، هر یک به تنهایی دلالت بر جاودانگی و همیشگی‌بودن لزوم اطاعت از پیامبر دارد. بنابراین همانگونه که مسلمانان در زمان حیات پیامبر(ص) موظف به پیروی از فرامین ایشان بوده‌اند، پس از رحلت آن حضرت نیز باید مسیر خود را دقیقاً بر اساس آنچه ایشان ترسیم نموده و به آن راهنمایی و سفارش فرموده‌ تنظیم کنند. دو) افتراق امت؛ امت اسلامی پس از پیامبر(ص) به علل مختلفی به گروه‌ها و فرقه‌های مختلفی تقسیم شدند؛ نخستین و عمده‌ترین آنها تقسیم به دو گروه شیعه و سنی است. تشیع یا (مکتب اهل بیت) به دلیل توصیه‌های مکرر پیامبر اسلام(ص) پس از رحلت آن حضرت در کنار قرآن و سنت پیامبر بر افضلیت، اعلمیت و عصمت اهل بیت و لزوم تبعیت از آنان تأکید می‌ورزد. از نظر شیعه، امامت امت پس از پیامبر بر عهده امامان معصوم(ع) است که همگی از اهل‌بیت پیامبرند و به وسیله نص به امت اسلامی معرفی شده‌اند، اولین آنان حضرت علی(ع) و آخرین آنها حضرت مهدی(عج) است که به اعتقاد همة مسلمانان منجی نهایی بشریت و عدالت گسترجهانی است. در مقابل تسنن و به تعبیر دیگر (مکتب خلفا) هرگونه وابستگی امامت به نص و نیز شرط بودن عصمت در آن را انکار نموده و امامت را امری زمینی و نامشروط به عصمت می‌داند. در نظر این گروه، پس از پیامبر کسی دارای مقام عصمت و علم لدنی نیست. در عین حال آنان سنت و سیرة خلفای راشدین و عمل اصحاب را همسنگ سیره معصومین می‌انگارند و پس از قرآن و پیامبر بر سنت خلفا تأکید می‌ورزند. بنابراین مرجع و حجت وضعی شرعی نزد شیعه عبارت است از: (قرآن + سیره پیامبر + سیره اهل بیت(ع)) و نزد اهل سنت عبارت است از: (قرآن + سیره پیامبر + سیره خلفای راشدین و عمل اصحاب) بنابراین تفاوت این دو گروه منحصراً در رهبری سیاسی پس از پیامبر نیست، بلکه حجت و مرجع معتبر دینی نیز یکی از وجوه اساسی تمایز آن دو است. سه) عدم تکثر حقانیت: چنانکه گذشت حقانیت همه ادیان در عرض یکدیگر مردود است، اما حقانیت فرقه‌های مختلف در درون دین حق چطور؟ آنچه به حکم خرد و نصوص دینی می‌توان گفت این است که مذاهب فرقه‌های گوناگون اسلامی در اصول مشترکشان همه بر حقند، اما در وجوه اختلافی نمی‌توان همه را حق انگاشت؛ چرا که چنین چیزی به تناقض و یا نسبیت حقیقت می‌انجامد. در مَثَل استناد امامت به نص و شرط بودن عصمت در آن یا درست است و یا نادرست؛ اگر درست است حق با طرفداران این انگاره است و در غیر این صورت مخالفان آن بر حقند. در روایات متعددی که فرق مختلف اسلامی از پیامبر اعظم(ص) نقل کرده‌اند نیز خبر داده شده است که امت به بیش از هفتاد فرقه تقسیم خواهد شد و در این میان تنها یک فرقه اهل نجات و رستگاری است. چهار) سنجه‌های حقانیت: برای شناخت حقیقت و صراط مستقیم هدایت در میان فرقه‌های مختلف سنجه‌های خردپذیری وجود دارد؛ و هر کسی موظف است با دقت و اخلاص و پیراسته از هرگونه تعصب‌ و لجاجت در پی تحری حقیقت برآید و بر اساس ادله روشن در برابر آن تسلیم و انقیاد ورزد. عمده‌ترین سنجه‌های حقانیت عبارتند از: 1 اصالت و قوت استنادپذیری به منابع اولیه دینی. 2 صیانت‌پذیری حداکثری: یعنی دارا بودن عوامل و سازوکارهایی که بیشترین توانایی را در جهت حفظ خلوص و سلامت دینی و بازداری از انحراف، به ویژه در خطوط اساسی دین فراهم آورد. از جمله این عوامل عبارت است از پیشوایان و راهنمایانی که در علم و عمل تجسم اعلای دین و جلوه حقایق آن باشند. 3 عدم ابتلا به تناقض و تعارض درونی. 4 عقلانیت، اعتدال، جامع‌نگری و دوری از تعصب‌ها و افراط‌ و تفریط‌های دین‌سوز و خردستیز. 5 استقبال از پرسش‌های بشر از دین و توان پاسخگویی هر چه بهتر و بیشتر به مسائل پیچیده و غامض دینی و مذهبی. پنج) اصل راهبردی پیامبر(ص) پیامبر اعظم(ص) همواره در طول حیات شریف خود نسبت به آینده امت و چگونگی استمرار حیات دینی آن اهتمام ورزیده و به گونه‌های مختلف درباره آن سخن گفته ‌است. راهبرد اساسی تعیین شده توسط آن حضرت که به صراحت و تکرار از آن سخن گفته‌ و همة فرق اسلامی در معتبرترین کتب روایی خود آن را نقل کرده‌اند (راهبرد پیروی از ثقلین) یعنی قرآن و اهل بیت است. تأکیدات آن حضرت و نحوه سخن گفتن در این‌باره به گونه‌ای است که کمترین تردیدی بر کسی باقی نمی‌گذارد. با توجه به نقل گسترده این حدیث در منابع اهل سنت اکنون به ذکر آن از همان منابع بسنده می‌کنیم. در صحیح مسلم آمده است که پیامبر فرمود: (ای مردم!‌ همانا من بشری هستم که نزدیک است پیک الهی مرا رسد و من دعوت حق را اجابت کنم پس در میان شما دو چیز گرانبها می‌گذارم: اول آنها کتاب خدا که در آن هدایت و نور است پس به آن چنگ زنید و تمسک جویید ... و دیگری اهل بیتم). در مسند احمد حنبل آمده است: (همانا من در میان شما دو جانشین قرار می‌دهم که یکی عظیم‌تر از دیگری است: کتاب خدا، ریسمان کشیده شده مابین آسمان و زمین و عترت خود یعنی اهل بیتم. این دو از یکدیگر جدایی‌ناپذیرند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند). در صحیح ترمذی از پیامبر نقل شده است: (ای مردم!‌ در میان شما چیزی می‌گذارم که اگر به آن تمسک کنید، هرگز گمراه نخواهید شد، آن دو عبارتند از: کتاب خدا و عترتم). از این سخن پیامبر(ص) چنین نتیجه می‌گیریم: 1 گرانبها بودن اهل بیت: ابن حجر مکی می‌نویسد: (رسول خدا(ص) قرآن و عترت را ثقلین نامید (ثَقَل) هر چیز گرانبها و پر ارج را گویند و کتاب و عترت این گونه‌اند؛ زیرا هر یک از آن دو گنجینه علوم لدنی و اسرار و حکمت‌های الهی‌اند. از این‌رو پیامبر مردم را به پیروی از آن دو فراخوانده و سفارش نموده است.) 2 عصمت و حجیت اهل بیت قرار دادن قرآن و اهل بیت در کنار یکدیگر و تأکید بر لزوم پیروی و انفکاک ناپذیری آن دو آشکارا بر عصمت اهل بیت(ع) دلالت دارد؛ چرا که قرآن کتاب معصوم خداست و ابتلا به هر گناه و آلودگی انفکاک و جدایی از قرآن می‌باشد و هماهنگی و انطباق کامل با کتاب معصوم الهی مساوی با عصمت است. استاد توفیق ابو اعلم نویسنده و دانشمند مصری می‌نویسد: (پیامبر اهل بیت خود را به کتاب عزیز خداوند مقرون ساخته است، کتابی که هرگز در او باطل نفوذ نخواهد کرد و هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد. واضح است که صدور هر نوع مخالفت با احکام دین افتراق و جدایی از قرآن محسوب می‌گردد، در حالی که پیامبر(ص) خبر از عدم جدایی این دو داده است. از همین رو، حدیث دلالتی آشکار بر عصمت اهل بیت دارد. و پیامبر(ص) که این حدیث را در مواقف بسیاری ذکر کرده در پی این هدف است که امت خود را صیانت کرده و آنان را سفارش به استقامت بر تمسک به این دو نموده تا در امور مختلف اعم از اعتقادات و فروع به ضلالت و گمراهی گرفتار نشوند...) آیت الله مکارم شیرازی نیز بر آن است که: (اهلبیت(ع) معصومند، زیرا جدایی پذیر بودن آنها از قرآن از یک سو، و لزوم پیروی بی‌قید و شرط از آنان از سوی دیگر، دلیل روشنی بر معصوم بودن آنها از خطا و اشتباه و گناه است، چرا که اگر آنها گناه یا خطایی داشتند از قرآن جدا می‌‌شدند، و پیروی از آنان مسلمانان را از ضلالت و گمراهی بیمه نمی‌کرد و اینکه می‌فرماید با پیروی از آنان در برابر گمراهی‌ها مصونیت دارید، دلیل روشنی بر عصمت آنهاست.) 3 پایندگی تا قیامت تعبیر به جدایی‌ناپذیری تا حوض کوثر نشانگر این است که پیامبر درصدد تعیین یک استراتژی جاودانه و دائمی برای امت بوده و نشانگر آن است که همواره هادیان و پیشوایانی از اهل بیت در میان امت وجود دارند. ابن‌حجر آورده است: ( این حدیث نشانگر وجود کسانی از اهل بیت همراه قرآن است که همچون قرآن شایستگی تمسک و پیروی تا قیامت را دارا باشند...) آیت الله مکارم شیرازی نیز می‌نویسد: (این به خوبی نشان می‌دهد که در تمام طول تاریخ اسلام فردی از اهلبیت(ع) وجود دارد، و همان‌گونه که قرآن همیشه چراغ هدایت است، آنها نیز همیشه چراغ هدایتند. پس باید کاوش کنیم و در هر عصر و زمان آنها را پیدا کنیم). 4 لزوم پیروی از هر دو اینکه پیامبر(ص) فرمود: تا به آن دو چنگ زنید گمراه نخواهید شد. و برخی از دیگر تعابیر آن حضرت، لزوم پیروی از هر دو را نمایان ساخته و هر حرکت و شعاری که به گسست آن دو انجامد را انحرافی و ضلالت بار معرفی می‌کند. علامه مناوی می‌گوید: (در این حدیث اشاره، بلکه تصریح به این است که قرآن و عترت دو قلویی را می‌مانند که رسول خدا(ص) آن دو را پس از خود معرفی فرموده و از امت خواسته است که به خوبی با آن دو برخورد نموده و آنها را برخود مقدم دارند و در دین خود به آنها چنگ زنند.) نکات دیگری نیز از حدیث ثقلین قابل استفاده است که به جهت اختصار از ذکر آنها خودداری می‌شود. آنچه در اینجا اهمیت ویژه دارد این است که پیامبر برای همیشه امت را به پیروی از قرآن و عترت فراخوانده و هدایت و بازداری امت از انحراف را در گرو این مسئله دانسته‌اند. نیز پیامبر(ص) اهل بیت(ع) را همچون کتاب الهی معصوم و مصون از هر کژی و ناراستی دانسته و بر آن شده‌اند که برای همیشه هادیانی از اهل بیت در کنار قرآن برای راهنمایی امت وجود دارند. شش) کیستی اهل بیت(ع) پیامبر(ص) در مواقع مختلف (اهل بیت(ع) و امامان ایشان را معرفی کرده‌اند. عمر بن خطاب از پیامبر(ص) پرسید آیا باید به همه اهل بیت تمسک کنیم؟ پیامبر(ص) فرمود: (خیر بلکه به اوصیای اهل بیتم: اول آنها برادر و وزیر و وارث و خلیفه‌ام در میان امت و آن کسی که ولیّ هر مؤمنی است؛ (امام علی(ع)) پس از او فرزندم حسن، و بعد از او فرزندم حسین است، آنگاه نه نفر از فرزندان حسین، یکی پس از دیگری...) در بسیاری از مجامع روایی اهل سنت روایاتی مشاهده می‌شود که پیامبر(ص) بر جانشینی دوازده خلیفه تصریح نموده‌ است که جز بر امامان دوازده‌گانه اهل بیت(ع) قابل انطباق نمی‌باشد. پاره‌ای از این روایات عبارتند از: 1. (کار مردم پیوسته می‌گذرد تا آنکه دوازده مرد بر آنان فرمان برانند) . 2. (شمار جانشینان من به تعداد نقبای موسی (12) است) . 3. (تا وقتی که دوازده خلیفه و جانشین بر شما حکومت کنند، دین پیوسته برپاست). 4. (همواره کار این امت پابرجاست تا دوازده خلیفه و جانشین بر آنان بگذرند که همگی از قریشند). 5. بر این امت دوازده خلیفه حکومت خواهند کرد، به عدد نقبای بنی‌اسرائیل). 6. امام علی(ع) در توضیح انحصار امامت در قریش می‌فرماید: امامان از قریش، تنها از نسل هاشم هستند و امامت بر غیر آنان شایسته نیست...) . 7. (الائمة بعدی اثنی عشر، تسعة من صلب الحسین و التاسع مهدیهم) نظیر این روایات را که از اهل سنت در مورد تعداد ائمه(ع) وارد شده است می‌توان در سایر منابع مطالعه کرد. 8. در روایات سفیان بن عینیه به نقل ینابیع المودة از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: (همواره دین پایدار است تا آنکه قیامت به پا شود یا بر شما، دوازده خلیفه حکم رانند که همة آنان از بنی‌هاشمند). 9. امام الحرمین جوینی از ابن عباس از پیامبر(ص) نقل می‌کند که فرمود: (من سرور پیامبرانم و علی سرور اوصیا. اوصیای بعد از من دوازده نفرند، اولشان علی است و آخرشان مهدی). 10. ابن عباس از پیامبر(ص) نقل کرده که فرمود: (جانشینان و اوصیای من و حجت‌های خدا بر خلق پس از من دوازده نفرند، اولشان برادرم و آخرشان فرزند من است). پرسیده شد: برادرتان کیست؟ فرمود: علی‌ابن ابیطالب. پرسیده شد: فرزندتان کیست؟ فرمود: مهدی، همان کسی که زمین را پر از عدل و داد کند، همانگونه که پر از ظلم و جور شده است...) بنابراین با نصوصی که از پیامبر اکرم در مورد تعداد ائمه وارد شده و اهل سنت و شیعه آن را نقل کرده‌اند، حقانیت شیعه اثبات می‌شود. اضافه بر آن در مورد امامت ائمه دوازده‌گانه ‌ چه به صورت دسته جمعی و چه به صورت فرد به فرد نصوص خاص وارد شده و هر یک از امامان امام بعد از خود را معرفی کرده است. به فضل الهی برآنیم تا در ادامه پاره‌ای از امتیازات مکتب اهل‌بیت(ع) را بر اساس سنجه‌های حقانیت بازکاویم. سوتیترها آنچه به حکم خرد و نصوص دینی می‌توان گفت این است که مذاهب و فرقه‌های گوناگون اسلامی در اصول مشترکشان که بسیار هم زیاد است بر حقند، اما در وجوه اختلافی نمی‌توان همه را حق انگاشت؛ چرا که چنین چیزی به تناقض و یا نسبیت حقیقت می‌انجامد. قرار دادن قرآن و اهل بیت در کنار یکدیگر و تأکید بر لزوم پیروی و انفکاک ناپذیری آن دو آشکارا بر عصمت اهل بیت(ع) دلالت دارد؛ چرا که قرآن کتاب معصوم خداست و ابتلا به هر گناه و آلودگی انفکاک و جدایی از قرآن می‌باشد و هماهنگی و انطباق کامل با کتاب معصوم الهی مساوی با عصمت است. پیامبر اهل بیت(ع) را همچون کتاب الهی معصوم و مصون از هر کژی و ناراستی دانسته و بر آن شده‌اند که برای همیشه هادیانی از اهل بیت در کنار قرآن برای راهنمایی امت وجود دارند. پی‌نوشت‌ها: محمد/ 33، نیز بنگرید؛ نساء/ 59؛ تغابن/ 12؛ مائده/ 92؛ آل عمران/ 32؛ انفال/ 1و 20و 24و 27؛ حجرات/ 1. حشر/ 59. نساء/ 59. نساء/ 80. نجم/ 30. حدیث ثقلین، منزلت بلندی در ادبیات اسلامی دارد این حدیث که در قطعیت صدوری و وضوح دلالی آن خدشه‌‌ای وارد نیست توسط 341 نفر از راویان صحابه و 19 تن از تابعان نقل شده است. در قرون مختلف نیز ده‌ها راوی از محدثین شیعه و سنی به نقل آن پرداخته و در صحاح و مسانید اهل سنت جایگاه ویژه‌ای یافته است، همچنین تک نگاشتهای بسیار مفصلی توسط عالمان و اندیشمندان شیعه پیرامون آن به نگارش در آمده است. از جمله میرحامد حسین لکنهوی بخش زیادی از کتاب عبقات‌الانوار را به بررسی این حدیث شریف اختصاص داده است. (الا یا ایها الناس فانما انا بشر یوشک انها یأتی رسول ربی فأجیب و انی تارک فیکم ثقلین اولهما کتاب الله فیه الهدی و النور فخذوا بکتاب الله و استمسکوا به ... و اهل بیتی (صحیح مسلم باب فضائل علی بن ابیطالب؛ مسند احمد 4/366، سنن دارمی 2/431، سنن بیهقی 2/148 و 7/30، الطماوی، مشکل الآثار 4/368. (انی تارک فیکم ما ان تمسکتم به لن تضلوا بعدی، احدهما اعظم من الاخر: کتاب الله حبل ممدود من السماء الی الارض و عترتی اهل بیتی و لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض فانظروا کیف تخلفونی فیهما) ترمذی 13/201، اسدالغابة 2/12 در شرح حال امام حسن(ع) و الدر المنثور ذیل آیه مودت. ترمذی، 5/621. ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص 90. مکارم شیرازی، فاطمة الزهرا، ص 75. آیت الله مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج 9، ص 75 و 76. الصواعق المحرقه، ص 149. مکارم شیرازی، همان. فیض الغدیر، ج 2، ص 174. علی اصغر رضوانی، شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، ج 2، ص 95- 118. فرائد السمطین، ج 1، ص 317. صحیح مسلم به شرح نووی، ج 12، ص202. کنزالعمال، ح 14971. صحیح مسلم، ج 6، (کتاب الاماره)، صحیح بخاری، ج 4، ص 165. منتخب کنزالعمال، ج5، ص 338. همان. نهج البلاغه، خطبه 142. کفایة الاثر، ص 23. (به نقل از موسوعه الامام علی ابن ابیطالب، ج 2، ص 48). ر.ک: الف. ینابیع الموده، ص 2، 44؛ ب. البدایه و النهایه، ج 6، ص3. 247؛ پ. سنن ابن ماجه، ج4، 4085/1367. ت. مسند احمدبن حنبل، ج 5، ص 645/183. ث. سنن ابی داود، 107/4. ینابیع الموده، ج 3، باب 77. فرائد السمطین، ج2، ص 312. همان. روایات متعدد دیگر نیز در این باب وجود دارد، بنگرید: معالم المدرستین، ج1، ص 333 و... برای آگاهی بیشتر بنگرید: الف. امامان دوازده نفرند، علامه عسگری؛ ب. منتخب الاثر فی الامام الاثنی عشر. چرا تشیع (قسمت دوم) امتیازات شیعه 1 اصالت در خاستگاه تشیع اصیل‌ترین جریان همراه با ظهور اسلام، مدافع مسلمات دین حنیف، مولود طبیعی آن و مورد تأیید پیامبر اسلام است. علامه طباطبایی می‌نویسد: (حقیقت این است که شیعه طایفه‌ای از مسلمین است که به واسطة مخالفت‌هایی که از اکثریت، نسبت به مسلمات کتاب و سنت مشاهده کرده، در مقام اعتراض و انتقاد برآمده و به ملازمت مسلمات کتاب و سنت برخاسته و دعوت کرده است... غرض آنها از این انتقاد، دفاع از یک دسته نصوص مسلمه‌ای بود که به موجب آنها، ولایت عموم مسلمین به دست امیرالمؤمنین علی (ع) سپرده شده بود؛ نصوصی که به موجب آنها اهل بیت پیغمبر، پیشوایان دین و مرجع جمیع شئون علمی و عملی اسلام معرفی شده بودند و همین نصوص هم‌اکنون نیز به نحو تواتر در دست فریقین اهل سنت و شیعه موجود می‌باشد.) شواهد و قرائنی که شیعه پیرامون خاستگاه خود به ویژه تأیید آن از سوی پیامبر و بنیانگذار آیین اسلام به دست داده دارای چنان قوتی است که فی‌الجمله مورد قبول دیگران نیز قرار گرفته است. نصوص تاریخی و روایی متعددی در توصیف گروهی به عنوان شیعه از سوی رسول اکرم(ص) وارد گشته است. از جمله سیوطی در الدرالمنثور به نقل از جابر بن عبدالله آورده است: (نزد پیامبر(ص) بودیم که علی وارد شد، آنگاه پیامبر فرمود: قسم به او که جانم در دست اوست، او(علی) و شیعیانش رستگاران روز رستاخیزند...) ابوحاتم رازی بر آن است که (شیعه نام گروهی بود که در زمان رسول خدا(ص) دوست و همراه صمیمی امیرمؤمنان علی‌بن‌ابیطالب (ع) بودند و به این نام شناخته می‌شدند؛ مانند: سلمان فارسی، ابوذر غفاری، مقداد بن اسود، عمار یاسر و دیگران. رسول خدا دربارة اینان که شیعه و یاران علی خوانده می‌شدند،‌ فرمود: (بهشت مشتاق چهار نفر است: سلمان، ابوذر، مقداد و عمار.) از آن پس تا زمان ما به هر کس که معتقد به برتری علی باشد شیعه اطلاق می‌شود. این انگاره مورد قبول برخی مستشرقان و عالمان اهل سنت نیز قرار گرفته است. 2 قوت استنادپذیری از جمله امتیازات شیعه، درجه استنادپذیری آن به منابع اصیل اسلامی است. علمای شیعه در طول تاریخ در اثبات مبانی اعتقادی خویش به همه ادله معتبر همچون دلیل عقلی، قرآن مجید و سنت قطعیه تمسک جسته‌اند. به عنوان مثال در بحث امامت که اصلی‌ترین شاخص تشیع به حساب می‌آید به ادله ذیل استناد کرده‌اند: الف) دلایل قرآنی: پاره‌ای از دلایل قرآنی امامت و مرجعیت دینی سیاسی اهل‌بیت عبارتند از: آیه ولایت، آیه تبلیغ و اکمال، آیه تطهیر، آیه اولی‌الامر و نیز ده‌ها آیة‌ دیگر که در شأن و فضیلت اهل بیت و یا در بیان جایگاه امامت و مبدء مشروعیت آن نازل شده است. از جملة این آیات، آیه (امامت) است که مبدأ آن را جعل الهی می‌داند و در میان فضایل از همه مهم‌تر آیه مباهله است که امیرمؤمنان را نفس نبی خوانده است. ب) دلایل روایی: چندی از دلایل روایی مورد استناد شیعه بر ولایت اهل بیت، به ویژه امام علی(ع) عبارتند از: حدیث غدیر، احادیث دوازده خلیفه، حدیث ولایت، حدیث وصایت، حدیث منزلت، حدیث خلافت، حدیث ثقلین، حدیث سفینه، حدیث امان و ده‌ها حدیث دیگر در فضایل اهل بیت که شایستگی انحصاری آنان در مرجعیت دینی و رهبری سیاسی را نشان می‌دهد. برخی روایات فوق از نخستین مراحل اعلام رسالت تا واپسین لحظات حیات بارها توسط پیامبر مطرح و مورد تأکید قرار گرفته است. این احادیث به صورت متواتر نقل گردیده و در صحاح، مسانید و سنن اهل سنت به وفور یافت می‌شود. آنان هرگز نتوانسته‌اند در برابر دیدگاه شیعه توجیه خردپذیری از اینگونه نصوص ارائه کنند. ج) دلایل عقلی: استدلال عقلی شیعه شامل چهار جهت می‌شود: 1.استدلال‌های عقلی مربوط به ضرورت وجود امام؛ 2.استدلال‌های راجع به شرایط امام، 3.استدلال‌های مربوط به مبدأ مشروعیت و چگونگی تعیین امام؛ 4.استدلال‌های راجع به واکنش و پاسخ خداوند به نیازهای جامعه اسلامی همچون ‌قاعده لطف. آنچه در این راستا شایان ذکر است اینکه هیچ یک از مذاهب اسلامی مانند تشیع از قوّت و کثرت و تنوع ادله و مستندات در اثبات عقاید اساسی و بنیادین خود بهره‌مند نیست. بررسی مقایسه‌ای ادله هر یک از مذاهب بر بنیادهادی اعتقادی خود گواه روشنی بر این مطلب است. 3 مصونیت‌پذیری حداکثری از ویژگی‌های ممتاز تشیع حداکثر مصونیت‌پذیری در برابر انحرافات و کژاندیشی‌ها در عرصه درک و فهم حقایق و آموزه‌های دینی است. این مهم تابع عواملی چند است از جمله: استمرار نص و وجود رهبرانی معصوم که اقیانوس دانش و معارفشان بهترین مبیّن معارف دینی و زداینده غبار تحریف‌ها و ناراستی‌هاست. شهید مطهری در این باره معتقد است: (شیعه از نعمت‌هایی برخوردار است که دیگر فرق اسلامی فاقد آنند. از جمله آنها استمرار دوران عصمت است. عصمت برای اهل سنت منحصر به بیست و سه سال و برای شیعه 273 سال است.) یعنی برای آنها دوران عصمت تنها زمان پیامبر است، اما شیعه افزون بر آن 250 سال یعنی تا وفات امام عسکری(ع) امام معصوم ظاهر دارد که سیره‌اش حجت است. در این مدت تغییرات بسیاری در اوضاع زمانه پدید آمد و اوضاع رنگ و روی بسیار متفاوتی یافت. وجود امام معصوم(ع) در این دوران مشکل اقتضای زمان را به خوبی حل می‌نمود و آنچه را که جامعه نمی‌توانست با مراجعه به سیره پیامبر پاسخش را دریابد با وجود امام معصوم به راحتی حل می‌شد. معارف قرآن به زیباترین شکل و عمیق‌ترین وجه بیان می‌گردید و گنجینه معارف بدون ابتلا به التباسات و کژی‌ها و انحرافات سهوی و عمدی گشوده می‌شد. در مقابل، دیگر فرق اسلامی نه تنها به قدر کافی از فیض وجود امامان بهره نجستند، بلکه منع شدن احادیث نبوی توسط خلفا مدت‌های مدیدی آنان را از معارف ارزشمند نبوی نیز محروم ساخت و در چنین خلأ بزرگی راه برای ورود اسرائیلیات و احادیث جعلی و خرافی گشوده شد و چنان ضربه‌ای بر پیکر معارف ناب اسلامی وارد آمد که آثار آن همچنان باقی است و از میان بردن آن کاری بس دشوار، بلکه همچنان ناشدنی است. 4 جامعیت و اجتهاد استمرار نص در تشیع تا اواخر قرن سوم و بهره‌گیری وافر از روایات معصومین(ع) جامعیت آیین خاتم را به بهترین وجه به نمایش گذاشته و جریان اجتهاد را به گونه‌ای ممتاز از اهل سنت سامان داده است. جهت توضیح این مطلب مبانی و گونه‌‌های اجتهاد را از دیدگاه دو مذهب باز می‌کاویم: الف) اجتهاد در اهل سنت در دیدگاه اهل سنت، احکامی که به وسیلة کتاب و سنت تشریع شده محدود و متناهی است؛ در حالی که حوادث و وقایع پیش‌‌آینده نامحدود است؛ لاجرم منبع دیگری غیر از کتاب و سنت برای تشریع احکام لازم است و آن همان (اجتهاد رأی) ‌است. در اینکه (اجتهاد رأی) چگونه است و به چه ترتیبی باید صورت بگیرد در میان اهل تسنن اختلاف نظر است: شافعی در کتاب معروف خود (الرساله) اصرار دارد که اجتهاد در (قیاس) است اجمالاً یعنی اینکه موارد مشابه را در نظر بگیریم و در قضیة مورد نظر خود، مطابق آن موارد مشابه حکم کنیم. مبتکر اینگونه اجتهاد ابوحنیفه بوده است. بعضی از فقهای اهل تسنن، اجتهاد رأی را منحصر به (قیاس) ندانسته و (استحسان) را نیز معتبر شمرده‌اند؛ رأی بدون در نظر گرفتن موارد مشابه، بر اساس ذوق و عقل. همچنین است (استصلاح) یعنی تقدیم مصلحتی بر مصلحت دیگر. و نیز (تأول) یعنی هر چند حکمی در نصّی از نصوص دینی، آیه‌ای از آیات قرآن و یا حدیثی از احادیث معتبر پیامبر خدا(ص) رسیده، ولی به واسطة بعضی مناسبات، ما حق داشته باشیم از مدلول نص صرف نظر کنیم و رأی اجتهادی خود را مقدم بداریم. دربارة اجتهاد در مقابل نص، کتابهایی نوشته شده است و شاید از همه بهتر رساله‌ای است که علامه سید شرف‌الدین به نام (النص و الاجتهاد) نگاشته‌ است. در فقه شیعه، قیاس و رأی به هیچ روی معتبر نیست و ائمه اطهار(ع) به جد با آن مبارزه کرده‌اند؛‌ زیرا: اولاً حکم تشریع نشده، هرچند به طور کلی به وسیلة کتاب و سنت نداریم؛ ثانیاً، قیاس و رأی از نوع گمان‌ها و تخمین‌هایی است که در احکام شرعی زیاد به خطا می‌رود. حق اجتهاد در میان اهل تسنن دیری نپایید. شاید علت امر، اشکالاتی بود که عملاً به وجود آمد؛ زیرا اگر چنین حقی ادامه پیدا می‌کرد و به ویژه اگر (تأول) و تصرف در نصوص را جایز بشماریم و هر کس مطابق رأی خود تصرف و تأولی بنماید چیزی از دین باقی نمی‌ماند. به همین علت به تدریج حق اجتهاد مستقل سلب شد و نظر علمای تسنن بر این قرار گرفت که مردم را فقط به تقلید از چهار امام فقهی معروف: ابوحنیفه، شافعی، مالک بن انس و احمد بن حنبل سوق دهند و از پیروی غیر آنها منع کنند. این کار ابتدا در مصر، و در قرن هفتم و پس از آن در سایر کشورهای اسلامی صورت گرفت. اما از نظر شیعه، اجتهاد بابی است که در همة زمان‌ها باید باز باشد. تخطئة قیاس در شیعه نه به جهت عدم حجیت عقل، بلکه به دو جهت دیگر است: یکی اینکه رأی و قیاس، عمل به ظن است نه عمل به علم، تبعیت از خیال است نه تبعیت از عقل؛ دوم اینکه مبنای لزوم رجوع به رأی و قیاس وافی نبودن اصول و کلیات اسلامی است و این ظلم و یا جهل به اسلام است. درست است که احکام همة مسائل، به طور جزئی و فردی بیان نشده است و امکان هم ندارد، ولی کلیات اسلامی به گونه‌ای تنظیم شده که پاسخ‌گوی جزئیات بی‌پایان و اوضاع مختلف مکانی و شرایط متغیر زمانی است. بنابراین وظیفه یک فقیه این نیست که به لفظ، جمود کند و حکم هر واقعة‌ جزئی را از قرآن یا حدیث بخواهد و این هم نیست که به بهانة نبودن حکم یک مسئله، به خیالبافی و قیاس‌پردازی روی آورد. وظیفة فقیه ردّ فروع بر اصول است. اصول اسلامی در کتاب و سنت موجود است. فقط یک (هنر) لازم است و آن هنر (اجتهاد) یعنی تطبیق هوشیارانه و زیرکانة کلیات اسلامی بر جریانات متغیر و زودگذر است. ب) اجتهاد در شیعه بنیاد نظری اجتهاد در شیعه بر اساس باور جامعیت اسلام و مردودانگاری خلأ تشریع است. اخبار و احادیث فراوانی در متون روایی آمده است که حکم هر چیزی به طور کلی در کتاب و سنت موجود است. در کتاب کافی بابی وجود دارد به عنوان (باب رجوع به کتاب و سنت و اینکه همة حلال‌ها و حرام‌ها و احتیاجات مردم در قرآن یا سنت موجود است.) با توجه به دیدگاه شیعه، اجتهاد از نوع تشریع و قانون‌گذاری بر اساس رأی و نظر خود یا قیاس نیست، و اساساً چنین اجتهادی در نگرش شیعه باطل است. اجتهاد در شیعه به معنای تلاش و کوشش عالمانه و تدبر و تعقل در فهم ادلة شرعیه و تفریع و استنباط حکم فروع از اصول است. در سخنان امیرمؤمنان(ع) دربارة کار ویژة مجتهد آمده است که فروع را بر اصول تطبیق می‌دهد و پاسخ مسئله را بر اساس آن باز می‌گوید. اینگونه از اجتهاد هیچ‌یک از آفات اجتهاد رأی را ندارد. از این رو اجتهاد شیعی توانسته است در طول تاریخ پیوسته بپاید و همواره رشد و بالندگی یابد. 5 عقلانیت از جمله امتیازات برجسته تشیع عقلانیت بالای آن است. عقلانیت شیعه نه در هیچ یک از مذاهب اسلامی مانندی دارد و نه در دیگر ادیان. در مکتب تشیع بر اساس روایات رسیده از معصومان(ع) عقل و خرد، حجت و پیامبر باطنی است و پیامبر حجت بیرونی؛ از این رو شیعه بنیادی‌ترین مسائل اعتقادی خویش را بر پایه عقل و براهین قطعی عقلی استوار می‌سازد و آن را یکی از ادله چهارگانه در استنباط فقهی قرار داده است. عقلانیت شیعه ویژگی‌هایی دارد که ممیز اساسی آن با دیگر فرق اسلامی است، از جمله اینکه عقل فسلفی عمدتاً در میان شیعه رشد کرد و فیلسوفان بزرگ اسلامی نوعاً شیعه بوده‌اند. احمد امین مصری، فارابی را شیعه می‌داند، تنها از آن رو که گرایش‌های فلسفی و عقلانی وی فقط و فقط در بستر تشیع می‌تواند شکل گرفته باشد. در اهل سنت اگر چه معتزله گرایش عقلی داشتند؛ لیکن اولاً عقل اعتزالی عقل جدلی بوده و از عقل برهانی بهره‌‌ای نداشت. ثانیاً معتزله گروهی اندک بوده که دیری نپاییدند و از جهان تسنن رخت بربستند. این مسئله نشان می‌دهد که عقلانیت اعتزالی فاقد سرمایه‌ها و پشتوانه‌های لازم برای بقا و دوام خود بوده و در جهان تسنن تحمل‌پذیر نبوده است. این مسئله ناشی از عوامل مختلفی است از جمله احتمالاً پاره‌ای افراطی‌گری‌های خردشعارانه معتزلیان؛ همچنین فقدان مباحث و بنیادهای عقل‌گرایانه در منابع حدیثی جهان تسنن و قرار گرفتن جریان عقل‌گرا در برابر نص و حدیث‌گرایی. اما در جهان تشیع این مسئله به طور بنیادی حل شده است. یعنی نه تنها امامان معصوم(ع) بر جایگاه عقل و خرد تأکید فراوان می‌نمودند بلکه احادیث شیعه، بر خلاف احادیث اهل سنت، مشتمل بر احادیثی است که منطقاً مسایل عمیق ماوراء الطبیعی، اجتماعی و... را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. استاد مطهری بر آن است که در احادیث اهل سنت تجزیه و تحلیلی درباره این موضوعات صورت نگرفته است. مثلاً اگر سخن از قضا و قدر، اسماء و صفات باری، روح، انسان، عالم پس از مرگ، صراط، میزان، امامت، خلافت و... به میان آمده هیچگونه بحث و توضیحی در پیرامون آنها ارائه نشده است؛ ولی در احادیث شیعه همه این مسائل طرح شده و درباره آنها استدلال شده است. مقایسه‌ای میان ابواب حدیث کتاب کافی و ابواب حدیث صحاح سته به خوبی این مطلب را روشن می‌سازد. تفکر شیعی از آغاز استدلالی و تعقلی بوده و تنها تشیع توانسته است حیات فلسفی اسلام را حفظ کند. شیعه این حیات عقلی را بیش و پیش از همه وامدار امیرالمؤمنین علی(ع) است که نخستین‌بار ژرف‌ترین بحث‌های عقلی در حوزه معارف اسلامی در خطبه‌ها و مذاکرات و دعوات آن حضرت مطرح شده و توسط دیگر امامان بسط و توسعه یافته است. کثرت نصوص عقلی و استدلالی در منابع شیعه زمینه مساعدی جهت استقبال از پرسش‌های بنیادین فلسفی انسان و توانمندی بسیار بالایی در جهت پاسخ به آنها پدید آورده است؛ در حالی که پاسخ و شعار بزرگان اهل سنت در برابر ساده‌ترین پرسش‌های خداشناختی (السئوال بدعة) ، بوده است. استاد لگنهاوزن بر همین مسئله انگشت نهاده و راز اسلام آوردن و تشیع خود را استقبال بی‌نظیر این آیین از پرسش‌های انسان می‌دانند. 6 اندیشه سیاسی مضبوط از ویژگی‌های تشیع برخورداری از اندیشه سیاسی ضابطه‌مند و معیارگراست. در نظر شیعه امامت منصبی، الهی است و امام دارای شرایطی مشخص شده در شریعت می‌باشد. این شرایط عبارتند از: عصمت، مشروعیت الهی و تعیین از جانب خداوند و ابلاغ آن از طریق نص نبوی و یا امام بر حق پیشین. در اهل سنت این مسئله شکل دیگری می‌یابد. آنان امامت را از آسمانی بودن و وابستگی به تعیین و نصب الهی به زمین منتقل کرده و آن را کاملاً بشری و به تعبیری سکولارگونه کردند. اما اینکه پس از زمینی شدن حکومت ساز و کار ایجاد و کاربست و حفظ و انتقال قدرت سیاسی چیست، متأسفانه در این زمینه اندیشه سیاسی اهل سنت بسیار آشوبناک و فاقد یک اصل اساسی و ضابطه و نظریه جامعی در جهت تعیین امام و حاکم است و همواره به تناسب تغییر وضع حکومت‌ها در جهت توجیه آنها تغییر کرده و تابع وضع موجود بوده است. این مسئله در نهایت به توجیه و حمایت از نظام‌های سلطنتی موروثی فاسدی چون حکومت بنی امیه و بنی‌عباس انجامیده است. از نظر تاریخی خلیفه نخست در نزاعی که بین مهاجران و انصار در سقیفه پدید آمد غالب شد و به تعبیر خلیفه دوم (فلتةً) برگزیده شد و با بیعت پنج نفر به نام‌های اسید بن حضیر، بشیربن سعد، عمربن الخطاب، سالم آزاد کرده ابوحذیفه و ابوعبیده جراح به حکومت دست یافت و همین مبنای مشروعیت سیاسی در اهل سنت شد. سپس ابوبکر، عمربن خطاب را برای حکومت پس از خود نصب کرد و از پی آن نصب خلیفه پیشین از مبانی مشروعیت قلمداد شد. عثمان از شورای انتصابی خلیفه دوم بر آمد و این نیز یک عامل توجیه سیاسی شد. امام علی(ع) افزون بر منصوب بودن از جانب خداوند، پس از عثمان توسط مردم به رهبری انتخاب شد و در نتیجه، انتخاب مردم نیز مبنایی برای حکومت شد. پس از آن حضرت مردم با امام حسن(ع) بیعت کردند، ولی معاویه با غلبه در جنگ به قدرت سیاسی مسلط شد. آنگاه (قهر و غلبه) نیز از مبانی مشروعیت در میان اهل سنت شناخته شد!‌ آنگاه معاویه خلافت را به سلطنت موروثی تبدیل کرد و یزید را ولیعهد خود قرار داد و این رویه پس از او در بنی‌امیه و بنی‌عب
عنوان سوال:

برای اثبات و حقانیت شیعه مطالعه چه کتاب هایی پیشنهاد می شود؟


پاسخ:

چند تا کتاب مهم و اساسی برای اثبات و حقانیت شیعه را برام معرفی کنید
برای مطالعه دراین زمینه ر.ک:
- تیجانی سماوی، آن گاه هدایت شدم، ترجمه: سید محمد جواد مهری؛
- همو، اهل سنت واقعی کیست؟، ترجمه: سید محمد جواد مهری؛
- همو، از آگاهان بپرسید، ترجمه: سید محمد جواد مهری؛
- علامه عسکری، عبداللَّه بن سبا، ج 1- 3؛
- همو، نقش ائمه در احیای دین، ج 1- 15؛
- همو، یکصد و پنجاه صحابی ساختگی؛
- همو، نقش عایشه در تاریخ اسلام؛
- همو، اندیشه‌های اسلامی در دیدگاه دو مکتب (ترجمه معالم المدرستین)، ج 1- 2،
- علامه سید شرف الدین، رهبری امام علی‌علیه السلام در قرآن (ترجمة المراجعات)؛
- علامه طباطبایی، شیعه در اسلام؛
- معنویت تشیع، علامه طباطبایی
- کلام شیعه، محمدرضا کاشفی
- علی اصغر رضوانی، شیعه شناسی و پاسخ به شبهات
- علی ربانی گلپایگانی، درآمدی بر مذاهب کلام شیعه
[پایان کد انتخابی]
اعتقادی: 1-سری جهان بینی توحیدی شهید مطهری 2-سری عقاید جعفر سبحانی 3- بررسی مسائل کلی امامت ابراهیم امینی 4-رهبران راستین شهید هاشمی نژاد 5-آفریدگار و آفریده ناصر مکارم شیرازی 6-سری عقاید و شناخت محمدی ری شهری 7-نقش ائمه در احیای دین علامه عسکری 8- پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک محمد تقی مصباح 9-راه شناسی محمد تقی مصباح 10-راهنما شناسی محمد تقی مصباح 11-آموزش فلسفه ج 1 و 2محمد تقی مصباح 12- اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبائی - شهید مطهری 13-علل گرایش به مادیگری شهید مطهری 14- امامت و رهبری شهید مطهری 15-معالم المدرستین علامه عسکری 16-عبدالله بن سبا علامه عسکری معرفت: - سرشت انسان، علی شیروانی - مقالات، استاد محمد شجاعی، ج 1 - دروس معرفت نفس، حسن زاده آملی، ج 1 - شرح غرر الحکم، خوانساری، ج 1 - علم الیقین، فیض کاشانی، ج 1 معرفت نفس: 1- مسئله شناخت، استاد شهید مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران 2- معرفت شناسی در قرآن، حضرت آیت الله جوادی آملی، مرکز نشر اسراء، قم 3- معرفت شناسی، حسن معلمی، کانون اندیشه جوان، تهران 4- آموزش فلسفه، استاد مصباح یزدی، جلد اول، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران 5- معرفت دینی از منظر معرفت شناسی، علی ربانی گلپایگانی، کانون اندیشه جوان 6 - سرشت انسان. شیروانی، 7 - دروس معرفت نفس حسن‌زاده آملی، حسن، 8 - مقالات، ، ج 1و2 و 3.شجاعی، محمد، 9 - المیزان، ج 6، ص 163 - 169 طباطبایی، سیدمحمدحسین، خودسازی: 1- خودسازی یا تزکیه نفس، ابراهیم امینی 2- خودسازی، شهید باهنر 3- خودسازی، محمد یزدی 4- جهاد با نفس، ج 3، حسین مظاهری 5- نقطه های آغاز در اخلاق عملی آیت الله مهدوی کنی عرفان: 1- آداب الصلوة , امام خمینی 2- چهل حدیث ,امام خمینی 3- المراقبات , میرزا جواد ملکی تبریزی 4- اسرار الصلوة , میرزا جواد ملکی تبریزی 5- رساله لقاءالله , میرزا جواد ملکی تبریزی 6- رساله لب اللباب , علامه طهرانی 7- رساله سیر و سلوک بحرالعلوم 8- سیر و سلوک , یک بانوی ایرانی (مجتهده امین) 9- اسرار عبادات , آیت‌اللّه‌جوادی آملی 10- عرفان اسلامی , شهید مطهری 11- نامه‌ها و برنامه‌ها , حسن زاده آملی 12- در آسمان معرفت , حسن زاده آملی جبر و اختیار: 1 - (جبر و اختیار)، استاد جعفر سبحانی 2 - (جبر و اختیار) زین‌الدین قربانی 3 - (جبر و اختیار) محمد تقی جعفری 4 - (انسان و سرنوشت) شهید مطهری 5 - المیزان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 18 به بعد و نیز ج 3، ص 12 به بعد 6 - جبرهای اجتماعی و اختیار یا آزادی انسان، ژرژ گورویچ، ترجمه: حسن حبیبی 7 - اصول فلسفی و روش رئالیسم، علامه طباطبایی، ج 3 8 - تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 5، ص 254 9 - خیرالاثر در رد جبر و قدر ، آیت الله حسن زاده آملی 10 - عدل الهی، استاد مطهری 11 - آموزش عقاید ، آیت الله مصباح 12 - آموزش کلام اسلامی ، محمد سعیدی مهر ازدواج: 1- جوانان و انتخاب همسر علی اکبر مظاهری 2- ازدواج آسان و شیوه همسرداری محمد محمدی اشتهاردی 3- ازدواج آسمانی علی اکبر مظاهری 4- ازدواج پایدار کاظمی حقیقی 5- ازدواج در اسلام مصطفی کاشفی خوانساری 6- ازدواج و روابط زن و مرد نجفی یزدی 7- پیوند دو قلب یا راهنمای ازدواج مهدی پاکزاد 8- جوانان و ازدواج - زندگی بهتر سید احمد واحدی 9- جوانان، ازدواج و مسایل جنسی روح اللّه‌ خالقی 10- راهنمایی ازدواج بهزاد رحمتی 11- همسران برتر، غلامعلی افروز 12- انتخاب همسر، ابراهیم امینی 13- ازدواج مکتب انسان‌سازی، دکتر پاک‌نژاد تربیت فرزند: 1- تربیت کودک، ابراهیم امینی 2- راه تربیت، مجید رشید پور، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان 3- آشنایی با تعلیم و تربیت اسلامی، مجید رشید پور، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان 4- روانشناسی و تربیت کودکان و نوجوانان، دکتر غلامعلی افروز، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان 5- تربیت طبیعی در مقابل تربیت عاریه ای، عبدالعظیم کریمی، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان 6- والدین و مربیان مسؤول، رضا فرهادیان، انتشارات دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم 7- خانواده و دشواری های رفتاری کودکان، دکتر علی قائمی، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان 8- مجموعه کتاب های خانواده، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان 9- پرورش مذهبی کودکان، دکتر علی قائمی 10- آزادی کودک و حدود آن، دکتر علی قائمی 11- اصول و روشهای تربیت در اسلام ، احمدی ،سید احمد ، تهران : انتشارات انجمن اولیاء و مربیان ، 1373 12- اسلام و تعلیم و تربیت ،حجتی ، سید محمد باقر ، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی ،1368 13- گفتارهائی پیرامون اثرات پنهان تربیت آسیب زا ،کریمی ، عبدالعظیم ، تهران : انتشارات انجمن اولیاء و مربیان ، 1373 14- با تربیت مکتبی آشنا شویم ، مظلومی، رجبعلی ، تهران : انتشارات امیر کبیر، 1366 15-جایگاه پرورش حسِ دینی در تربیت کودکان نویسنده : محمد قمی فر زن: 1- زن در آیینه جلال و جمال، آیت‌الله جوادی آملی 2-زن از دیدگاه امام علی(ع)، اثر علامه جعفری 3- خرد زیبا تألیف آقای محمدرضا رجب‌نژاد 4- فضیلت زنان تالیف آقای مظلومی 5- زن در اسلام علامه طباطبایی 6- نظام حقوق زن در اسلام شهید مطهری 7- مسأله حجاب استاد شهید مطهری 8- کتاب نقد شماره های 12 و 17 و 29 و 30 9- منزلت زن در اندیشه اسلامی محمد فنایی اشکوری 10- بررسی پاره ای از شبهات زن در نگاه امام علی علیه السلام ، علی سائلی 11-روانشناسی زن در نهج البلاغه ، مریم معین الاسلام - ناهید طیبی سیاست: 1- احمد جهان‌بزرگی، اصول سیاست و حکومت 2- محمدباقر حشمت‌زاده، مسائل اساسی علم سیاست 3- محمد جواد نوروزی، نظام سیاسی اسلام 4- مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، فلسفه سیاست 5- عبدالحسین خسروپناه، جامعه مدنی و حاکمیت دینی 6- آیت‌الله‌مصباح یزدی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها
در مورد ادیان و مذاهب :
آشنایی با ادیان بزرگ , احمد توفیقی,
2. چرا دین , چرا اسلام , چرا تشیع , حمیدرضا شاکرین.
برای این منظور پشنهاد می کنیم برنامه ای برای سیر مطالعاتی در آثار شهید بزرگوار مطهری تنظیم نمایید و سعی کنید طی دو سه سال مروری در آثار ایشان داشته باشید. در این مسیر در صورتی که مشکلی پیش آمد و یا سوالی به ذهنتان رسد ما را در جریان قرار دهید تا بتوانیم برای رفع شبهه و سوال درخدمت شما باشیم.
سیر مطالعاتی راههای مختلفی دارد یکی از بهترین شیوه‌ها سیر مطالعاتی (آسان به مشکل) است. ما سعی نموده‌ایم ضمن دسته‌بندی آثار شهید مطهری ‌قدس سره به چند بخش، شیوه فوق را نیز رعایت نموده باشیم:
الف) بخش سیره معصومین و بزرگان ( شامل کتابهای: 1- داستان راستان، 2- سیری در سیره نبوی(ص)، 3- سیری در سیره ائمّه اطهار علیهم السلام، 4- جاذبه و دافعه علی‌علیه السلام، 5- حماسه حسینی، 6- سیری در نهج البلاغه،7- پیامبر امّی)
ب) بخش گفتارها ( شامل کتابهای 8- ده گفتار، 9- پانزده گفتار، 10- بیست گفتار، 11- حکمت‌ها و اندرزها)
پ) بخش انسان‌شناسی ( شامل کتابهای 12- ولاءها و ولایت‌ها، 13- امدادهای غیبی در زندگی بشر، 14- تکامل اجتماعی انسان، 15- نبرد حقّ و باطل، 16- فطرت)
ت) بخش اخلاقی تربیتی ( شامل کتابهای 17- آزادی معنوی، 18- تعلیم و تربیت در اسلام، 19- انسان کامل، 20- عرفان حافظ، 21- فلسفه اخلاق)
ث) بخش زنان (شامل کتابهای 22- نظام حقوق زن در اسلام، 23- مسأله حجاب، 24- پاسخهای استاد، 25- اخلاق جنسی)
ج) بخش سیاسی اجتماعی (شامل کتابهای 26- اسلام و نیازهای زمان، 27- احیای تفکر اسلامی، 28- جهاد، 29- قیام و انقلاب مهدی‌علیه السلام، 30- پیرامون جمهوری اسلامی، 31- پیرامون انقلاب اسلامی)
چ) بخش تاریخ (شامل 32 کتابهای - نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، 33- خدمات متقابل اسلام و ایران، 34- فلسفه تاریخ)
ح) بخش جهان بینی (35- شامل 6 جلد مقدمه‌ای بر جهان بینی اسلامی )
خ) بخش اصول عقاید (شامل کتابهای 36- توحید، 37- عدل الهی، 38- نبوت، 39- ختم نبوت، 40- خاتمیت، 41- امامت و رهبری، 42- انسان و سرنوشت، 43- معاد، 44- علل گرایش به مادیگری)
د) بخش تفسیر (45- شامل دوره 14 جلدی آشنایی با قرآن)
ذ) بخش اقتصاد (شامل کتابهای 46- مسأله ربا و بانک، 47- مسأله بیمه، 48- نظری به نظام اقتصادی اسلام)
ر) بخش آشنایی با علوم اسلامی (شامل کلیات 49- منطق و فلسفه، 50- فقه و اصول فقه، 51- کلام، عرفان و حکمت عملی)
ز) بخش فلسفه (شامل کتابهای 52- اصول فلسفه و روش رئالیسم، 53- شرح منظومه، 54- مقالات فلسفی، 55- درسهای اسفار، 56- مسأله شناخت، 57- نقدی بر مارکسیسم)
جدول ترتیبی مطالعه کتب استاد شهید مرتضی مطهری‌
داستانِ راستان - حماسه حسینی‌(3 جلد) - گفتارهای معنوی‌ - ده گفتار - پانزده گفتار، بیست گفتار - سیره نبوی - سیره ائمه اطهار - جاذبه و دافعه علی‌(ع) - ولاءها و ولایت‌ها - خاتمیت - ختم نبوت‌ - پیامبر امی - اسلام و مقتضیات زمان (جلد 2 و 1) - امدادهای غیبی در زندگی بشر - توکل و رضا - گریز از ایمان و گریز از عمل - تکامل اجتماعی‌ انسان‌ - انسان کامل‌ ( جلد 2 و 1) - انسان‌شناسی‌ - تعلیم و تربیت‌ در اسلام‌ - عرفان حافظ - حق و باطل - مسأله حجاب - پاسخ‌های استاد - نظام حقوق‌ زن در اسلام‌ - اخلاق جنسی در ایران و غرب‌ - نهضت‌های اسلامی‌ در صد ساله اخیر - پیرامون جمهوری‌ اسلامی - پیرامون انقلاب‌ اسلامی‌ - خدمات متقابل اسلام و ایران‌ - سیری در نهج البلاغه‌ - جهاد - آشنایی با قرآن (جلد 1) - مسأله شناخت - شناخت در قرآن - فطرت - فلسفه اخلاق - انسان و سرنوشت - عدل الهی - علل گرایش به مادیگری‌ - آشنایی با علوم اسلامی (جلد 7 - 1) - توحید - نبوت - معاد - آشنایی با جهان بینی اسلامی (جلد 7 - 1) - قیام و انقلاب مهدی - تاریخ عقاید اقتصادی - نظام اقتصادی اسلام - ربا، بانک، بیمه - نقدی بر مارکسیسم‌ - فلسفه تاریخ‌، (جلد 4 - 1) - مقالات فلسفی‌( جلد 3 - 1) - تعارضات منطقی - اصول فلسفه و روش رئالیسم (جلد 5 - 1) - مختصر شرح‌ منظومه (جلد 2 - 1) - مبسوط شرح‌ منظومه (جلد 4 - 1) - حرکت و زمان‌ (جلد 4 - 1) - الهیات شفاء (جلد 2 - 1
در ضمن جزوه چرا دین چرا یک دین چر ا اسلام تقدیم می گردد.
چرا تشیّع؟(قسمت اول)
در جستجوی چیستی و چرایی تشیع ابتدا نکاتی مقدماتی تقدیم می‌گردد و آنگاه به بررسی ماهیت تشیع، خاستگاه آن، پاره‌ای از مستندات دینی و امتیازات آن در برابر دیگر فرقه‌ها خواهیم پرداخت:
یک) ملاک مسلمانی:
شاخص و ملاک اصلی مسلمان‌بودن و شرط رستگاری امت ختمیه از نظر قرآن مجید عبارت است از ایمان به خدا و رسول و هر آنچه بر پیامبر نازل شده است، همراه با پیروی بی‌قید و شرط از فرامین و دستورات خدا و پیامبر. این مسئله به گونه‌های مختلف در قرآن مجید مورد تأکید قرار گرفته است. پاره‌ای از آیات قرآن در این باره عبارت است از:
1 لزوم پیروی از خدا و پیامبر :
(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ ؛ ای مؤمنان خدا و پیامبر را فرمان برید)؛ (مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ؛ آنچه را که پیامبر به شما عرضه کرد برگیرید و آنچه را نهی کرد فرو گذارید.)
2 مرجعیت نهایی خدا و پیامبر:
( ... فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَالرَّسُولِ ؛ پس اگر در چیزی اختلاف کردید آن را به خدا و پیامبر عرضه کنید).
3 اطاعت از پیامبر مساوی با اطاعت از خداست:
(مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ؛ هر کس پیامبر را اطاعت کند همانا خدا را فرمان برده است.)
4 بنیاد وحیانی سخن پیامبر:
(وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَی * إِنْ هُوَ إِلا وَحْیٌ یُوحَی ؛ و او (پیامبر) از خود سخن نمی‌گوید، آنچه می‌گوید همه وحی است که به او فرو فرستاده شده است.)
اطلاق آیات یاد شده و همسنگ بودن اطاعت خدا و پیامبر، به علاوه خاتمیت آیین آن حضرت، هر یک به تنهایی دلالت بر جاودانگی و همیشگی‌بودن لزوم اطاعت از پیامبر دارد. بنابراین همانگونه که مسلمانان در زمان حیات پیامبر(ص) موظف به پیروی از فرامین ایشان بوده‌اند، پس از رحلت آن حضرت نیز باید مسیر خود را دقیقاً بر اساس آنچه ایشان ترسیم نموده و به آن راهنمایی و سفارش فرموده‌ تنظیم کنند.
دو) افتراق امت؛
امت اسلامی پس از پیامبر(ص) به علل مختلفی به گروه‌ها و فرقه‌های مختلفی تقسیم شدند؛ نخستین و عمده‌ترین آنها تقسیم به دو گروه شیعه و سنی است. تشیع یا (مکتب اهل بیت) به دلیل توصیه‌های مکرر پیامبر اسلام(ص) پس از رحلت آن حضرت در کنار قرآن و سنت پیامبر بر افضلیت، اعلمیت و عصمت اهل بیت و لزوم تبعیت از آنان تأکید می‌ورزد. از نظر شیعه، امامت امت پس از پیامبر بر عهده امامان معصوم(ع) است که همگی از اهل‌بیت پیامبرند و به وسیله نص به امت اسلامی معرفی شده‌اند، اولین آنان حضرت علی(ع) و آخرین آنها حضرت مهدی(عج) است که به اعتقاد همة مسلمانان منجی نهایی بشریت و عدالت گسترجهانی است. در مقابل تسنن و به تعبیر دیگر (مکتب خلفا) هرگونه وابستگی امامت به نص و نیز شرط بودن عصمت در آن را انکار نموده و امامت را امری زمینی و نامشروط به عصمت می‌داند. در نظر این گروه، پس از پیامبر کسی دارای مقام عصمت و علم لدنی نیست. در عین حال آنان سنت و سیرة خلفای راشدین و عمل اصحاب را همسنگ سیره معصومین می‌انگارند و پس از قرآن و پیامبر بر سنت خلفا تأکید می‌ورزند. بنابراین مرجع و حجت وضعی شرعی نزد شیعه عبارت است از: (قرآن + سیره پیامبر + سیره اهل بیت(ع)) و نزد اهل سنت عبارت است از: (قرآن + سیره پیامبر + سیره خلفای راشدین و عمل اصحاب) بنابراین تفاوت این دو گروه منحصراً در رهبری سیاسی پس از پیامبر نیست، بلکه حجت و مرجع معتبر دینی نیز یکی از وجوه اساسی تمایز آن دو است.
سه) عدم تکثر حقانیت:
چنانکه گذشت حقانیت همه ادیان در عرض یکدیگر مردود است، اما حقانیت فرقه‌های مختلف در درون دین حق چطور؟ آنچه به حکم خرد و نصوص دینی می‌توان گفت این است که مذاهب فرقه‌های گوناگون اسلامی در اصول مشترکشان همه بر حقند، اما در وجوه اختلافی نمی‌توان همه را حق انگاشت؛ چرا که چنین چیزی به تناقض و یا نسبیت حقیقت می‌انجامد. در مَثَل استناد امامت به نص و شرط بودن عصمت در آن یا درست است و یا نادرست؛ اگر درست است حق با طرفداران این انگاره است و در غیر این صورت مخالفان آن بر حقند. در روایات متعددی که فرق مختلف اسلامی از پیامبر اعظم(ص) نقل کرده‌اند نیز خبر داده شده است که امت به بیش از هفتاد فرقه تقسیم خواهد شد و در این میان تنها یک فرقه اهل نجات و رستگاری است.
چهار) سنجه‌های حقانیت:
برای شناخت حقیقت و صراط مستقیم هدایت در میان فرقه‌های مختلف سنجه‌های خردپذیری وجود دارد؛ و هر کسی موظف است با دقت و اخلاص و پیراسته از هرگونه تعصب‌ و لجاجت در پی تحری حقیقت برآید و بر اساس ادله روشن در برابر آن تسلیم و انقیاد ورزد. عمده‌ترین سنجه‌های حقانیت عبارتند از:
1 اصالت و قوت استنادپذیری به منابع اولیه دینی.
2 صیانت‌پذیری حداکثری: یعنی دارا بودن عوامل و سازوکارهایی که بیشترین توانایی را در جهت حفظ خلوص و سلامت دینی و بازداری از انحراف، به ویژه در خطوط اساسی دین فراهم آورد. از جمله این عوامل عبارت است از پیشوایان و راهنمایانی که در علم و عمل تجسم اعلای دین و جلوه حقایق آن باشند.
3 عدم ابتلا به تناقض و تعارض درونی.
4 عقلانیت، اعتدال، جامع‌نگری و دوری از تعصب‌ها و افراط‌ و تفریط‌های دین‌سوز و خردستیز.
5 استقبال از پرسش‌های بشر از دین و توان پاسخگویی هر چه بهتر و بیشتر به مسائل پیچیده و غامض دینی و مذهبی.
پنج) اصل راهبردی پیامبر(ص)
پیامبر اعظم(ص) همواره در طول حیات شریف خود نسبت به آینده امت و چگونگی استمرار حیات دینی آن اهتمام ورزیده و به گونه‌های مختلف درباره آن سخن گفته ‌است. راهبرد اساسی تعیین شده توسط آن حضرت که به صراحت و تکرار از آن سخن گفته‌ و همة فرق اسلامی در معتبرترین کتب روایی خود آن را نقل کرده‌اند (راهبرد پیروی از ثقلین) یعنی قرآن و اهل بیت است. تأکیدات آن حضرت و نحوه سخن گفتن در این‌باره به گونه‌ای است که کمترین تردیدی بر کسی باقی نمی‌گذارد. با توجه به نقل گسترده این حدیث در منابع اهل سنت اکنون به ذکر آن از همان منابع بسنده می‌کنیم.
در صحیح مسلم آمده است که پیامبر فرمود: (ای مردم!‌ همانا من بشری هستم که نزدیک است پیک الهی مرا رسد و من دعوت حق را اجابت کنم پس در میان شما دو چیز گرانبها می‌گذارم: اول آنها کتاب خدا که در آن هدایت و نور است پس به آن چنگ زنید و تمسک جویید ... و دیگری اهل بیتم). در مسند احمد حنبل آمده است: (همانا من در میان شما دو جانشین قرار می‌دهم که یکی عظیم‌تر از دیگری است: کتاب خدا، ریسمان کشیده شده مابین آسمان و زمین و عترت خود یعنی اهل بیتم. این دو از یکدیگر جدایی‌ناپذیرند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند). در صحیح ترمذی از پیامبر نقل شده است: (ای مردم!‌ در میان شما چیزی می‌گذارم که اگر به آن تمسک کنید، هرگز گمراه نخواهید شد، آن دو عبارتند از: کتاب خدا و عترتم).
از این سخن پیامبر(ص) چنین نتیجه می‌گیریم:
1 گرانبها بودن اهل بیت:
ابن حجر مکی می‌نویسد: (رسول خدا(ص) قرآن و عترت را ثقلین نامید (ثَقَل) هر چیز گرانبها و پر ارج را گویند و کتاب و عترت این گونه‌اند؛ زیرا هر یک از آن دو گنجینه علوم لدنی و اسرار و حکمت‌های الهی‌اند. از این‌رو پیامبر مردم را به پیروی از آن دو فراخوانده و سفارش نموده است.)
2 عصمت و حجیت اهل بیت
قرار دادن قرآن و اهل بیت در کنار یکدیگر و تأکید بر لزوم پیروی و انفکاک ناپذیری آن دو آشکارا بر عصمت اهل بیت(ع) دلالت دارد؛ چرا که قرآن کتاب معصوم خداست و ابتلا به هر گناه و آلودگی انفکاک و جدایی از قرآن می‌باشد و هماهنگی و انطباق کامل با کتاب معصوم الهی مساوی با عصمت است. استاد توفیق ابو اعلم نویسنده و دانشمند مصری می‌نویسد: (پیامبر اهل بیت خود را به کتاب عزیز خداوند مقرون ساخته است، کتابی که هرگز در او باطل نفوذ نخواهد کرد و هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد. واضح است که صدور هر نوع مخالفت با احکام دین افتراق و جدایی از قرآن محسوب می‌گردد، در حالی که پیامبر(ص) خبر از عدم جدایی این دو داده است. از همین رو، حدیث دلالتی آشکار بر عصمت اهل بیت دارد. و پیامبر(ص) که این حدیث را در مواقف بسیاری ذکر کرده در پی این هدف است که امت خود را صیانت کرده و آنان را سفارش به استقامت بر تمسک به این دو نموده تا در امور مختلف اعم از اعتقادات و فروع به ضلالت و گمراهی گرفتار نشوند...) آیت الله مکارم شیرازی نیز بر آن است که: (اهلبیت(ع) معصومند، زیرا جدایی پذیر بودن آنها از قرآن از یک سو، و لزوم پیروی بی‌قید و شرط از آنان از سوی دیگر، دلیل روشنی بر معصوم بودن آنها از خطا و اشتباه و گناه است، چرا که اگر آنها گناه یا خطایی داشتند از قرآن جدا می‌‌شدند، و پیروی از آنان مسلمانان را از ضلالت و گمراهی بیمه نمی‌کرد و اینکه می‌فرماید با پیروی از آنان در برابر گمراهی‌ها مصونیت دارید، دلیل روشنی بر عصمت آنهاست.)
3 پایندگی تا قیامت
تعبیر به جدایی‌ناپذیری تا حوض کوثر نشانگر این است که پیامبر درصدد تعیین یک استراتژی جاودانه و دائمی برای امت بوده و نشانگر آن است که همواره هادیان و پیشوایانی از اهل بیت در میان امت وجود دارند. ابن‌حجر آورده است: ( این حدیث نشانگر وجود کسانی از اهل بیت همراه قرآن است که همچون قرآن شایستگی تمسک و پیروی تا قیامت را دارا باشند...) آیت الله مکارم شیرازی نیز می‌نویسد: (این به خوبی نشان می‌دهد که در تمام طول تاریخ اسلام فردی از اهلبیت(ع) وجود دارد، و همان‌گونه که قرآن همیشه چراغ هدایت است، آنها نیز همیشه چراغ هدایتند. پس باید کاوش کنیم و در هر عصر و زمان آنها را پیدا کنیم).
4 لزوم پیروی از هر دو
اینکه پیامبر(ص) فرمود: تا به آن دو چنگ زنید گمراه نخواهید شد. و برخی از دیگر تعابیر آن حضرت، لزوم پیروی از هر دو را نمایان ساخته و هر حرکت و شعاری که به گسست آن دو انجامد را انحرافی و ضلالت بار معرفی می‌کند. علامه مناوی می‌گوید: (در این حدیث اشاره، بلکه تصریح به این است که قرآن و عترت دو قلویی را می‌مانند که رسول خدا(ص) آن دو را پس از خود معرفی فرموده و از امت خواسته است که به خوبی با آن دو برخورد نموده و آنها را برخود مقدم دارند و در دین خود به آنها چنگ زنند.)
نکات دیگری نیز از حدیث ثقلین قابل استفاده است که به جهت اختصار از ذکر آنها خودداری می‌شود. آنچه در اینجا اهمیت ویژه دارد این است که پیامبر برای همیشه امت را به پیروی از قرآن و عترت فراخوانده و هدایت و بازداری امت از انحراف را در گرو این مسئله دانسته‌اند. نیز پیامبر(ص) اهل بیت(ع) را همچون کتاب الهی معصوم و مصون از هر کژی و ناراستی دانسته و بر آن شده‌اند که برای همیشه هادیانی از اهل بیت در کنار قرآن برای راهنمایی امت وجود دارند.
شش) کیستی اهل بیت(ع)
پیامبر(ص) در مواقع مختلف (اهل بیت(ع) و امامان ایشان را معرفی کرده‌اند. عمر بن خطاب از پیامبر(ص) پرسید آیا باید به همه اهل بیت تمسک کنیم؟ پیامبر(ص) فرمود: (خیر بلکه به اوصیای اهل بیتم: اول آنها برادر و وزیر و وارث و خلیفه‌ام در میان امت و آن کسی که ولیّ هر مؤمنی است؛ (امام علی(ع)) پس از او فرزندم حسن، و بعد از او فرزندم حسین است، آنگاه نه نفر از فرزندان حسین، یکی پس از دیگری...) در بسیاری از مجامع روایی اهل سنت روایاتی مشاهده می‌شود که پیامبر(ص) بر جانشینی دوازده خلیفه تصریح نموده‌ است که جز بر امامان دوازده‌گانه اهل بیت(ع) قابل انطباق نمی‌باشد. پاره‌ای از این روایات عبارتند از:
1. (کار مردم پیوسته می‌گذرد تا آنکه دوازده مرد بر آنان فرمان برانند) .
2. (شمار جانشینان من به تعداد نقبای موسی (12) است) .
3. (تا وقتی که دوازده خلیفه و جانشین بر شما حکومت کنند، دین پیوسته برپاست).
4. (همواره کار این امت پابرجاست تا دوازده خلیفه و جانشین بر آنان بگذرند که همگی از قریشند).
5. بر این امت دوازده خلیفه حکومت خواهند کرد، به عدد نقبای بنی‌اسرائیل).
6. امام علی(ع) در توضیح انحصار امامت در قریش می‌فرماید: امامان از قریش، تنها از نسل هاشم هستند و امامت بر غیر آنان شایسته نیست...) .
7. (الائمة بعدی اثنی عشر، تسعة من صلب الحسین و التاسع مهدیهم) نظیر این روایات را که از اهل سنت در مورد تعداد ائمه(ع) وارد شده است می‌توان در سایر منابع مطالعه کرد.
8. در روایات سفیان بن عینیه به نقل ینابیع المودة از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: (همواره دین پایدار است تا آنکه قیامت به پا شود یا بر شما، دوازده خلیفه حکم رانند که همة آنان از بنی‌هاشمند).
9. امام الحرمین جوینی از ابن عباس از پیامبر(ص) نقل می‌کند که فرمود: (من سرور پیامبرانم و علی سرور اوصیا. اوصیای بعد از من دوازده نفرند، اولشان علی است و آخرشان مهدی).
10. ابن عباس از پیامبر(ص) نقل کرده که فرمود: (جانشینان و اوصیای من و حجت‌های خدا بر خلق پس از من دوازده نفرند، اولشان برادرم و آخرشان فرزند من است). پرسیده شد: برادرتان کیست؟ فرمود: علی‌ابن ابیطالب. پرسیده شد: فرزندتان کیست؟ فرمود: مهدی، همان کسی که زمین را پر از عدل و داد کند، همانگونه که پر از ظلم و جور شده است...)
بنابراین با نصوصی که از پیامبر اکرم در مورد تعداد ائمه وارد شده و اهل سنت و شیعه آن را نقل کرده‌اند، حقانیت شیعه اثبات می‌شود. اضافه بر آن در مورد امامت ائمه دوازده‌گانه ‌ چه به صورت دسته جمعی و چه به صورت فرد به فرد نصوص خاص وارد شده و هر یک از امامان امام بعد از خود را معرفی کرده است.
به فضل الهی برآنیم تا در ادامه پاره‌ای از امتیازات مکتب اهل‌بیت(ع) را بر اساس سنجه‌های حقانیت بازکاویم.
سوتیترها
آنچه به حکم خرد و نصوص دینی می‌توان گفت این است که مذاهب و فرقه‌های گوناگون اسلامی در اصول مشترکشان که بسیار هم زیاد است بر حقند، اما در وجوه اختلافی نمی‌توان همه را حق انگاشت؛ چرا که چنین چیزی به تناقض و یا نسبیت حقیقت می‌انجامد.
قرار دادن قرآن و اهل بیت در کنار یکدیگر و تأکید بر لزوم پیروی و انفکاک ناپذیری آن دو آشکارا بر عصمت اهل بیت(ع) دلالت دارد؛ چرا که قرآن کتاب معصوم خداست و ابتلا به هر گناه و آلودگی انفکاک و جدایی از قرآن می‌باشد و هماهنگی و انطباق کامل با کتاب معصوم الهی مساوی با عصمت است.
پیامبر اهل بیت(ع) را همچون کتاب الهی معصوم و مصون از هر کژی و ناراستی دانسته و بر آن شده‌اند که برای همیشه هادیانی از اهل بیت در کنار قرآن برای راهنمایی امت وجود دارند.
پی‌نوشت‌ها:
محمد/ 33، نیز بنگرید؛ نساء/ 59؛ تغابن/ 12؛ مائده/ 92؛ آل عمران/ 32؛ انفال/ 1و 20و 24و 27؛ حجرات/ 1.
حشر/ 59.
نساء/ 59.
نساء/ 80.
نجم/ 30.
حدیث ثقلین، منزلت بلندی در ادبیات اسلامی دارد این حدیث که در قطعیت صدوری و وضوح دلالی آن خدشه‌‌ای وارد نیست توسط 341 نفر از راویان صحابه و 19 تن از تابعان نقل شده است. در قرون مختلف نیز ده‌ها راوی از محدثین شیعه و سنی به نقل آن پرداخته و در صحاح و مسانید اهل سنت جایگاه ویژه‌ای یافته است، همچنین تک نگاشتهای بسیار مفصلی توسط عالمان و اندیشمندان شیعه پیرامون آن به نگارش در آمده است. از جمله میرحامد حسین لکنهوی بخش زیادی از کتاب عبقات‌الانوار را به بررسی این حدیث شریف اختصاص داده است.
(الا یا ایها الناس فانما انا بشر یوشک انها یأتی رسول ربی فأجیب و انی تارک فیکم ثقلین اولهما کتاب الله فیه الهدی و النور فخذوا بکتاب الله و استمسکوا به ... و اهل بیتی (صحیح مسلم باب فضائل علی بن ابیطالب؛ مسند احمد 4/366، سنن دارمی 2/431، سنن بیهقی 2/148 و 7/30، الطماوی، مشکل الآثار 4/368.
(انی تارک فیکم ما ان تمسکتم به لن تضلوا بعدی، احدهما اعظم من الاخر: کتاب الله حبل ممدود من السماء الی الارض و عترتی اهل بیتی و لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض فانظروا کیف تخلفونی فیهما) ترمذی 13/201، اسدالغابة 2/12 در شرح حال امام حسن(ع) و الدر المنثور ذیل آیه مودت.
ترمذی، 5/621.
ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص 90.
مکارم شیرازی، فاطمة الزهرا، ص 75.
آیت الله مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج 9، ص 75 و 76.
الصواعق المحرقه، ص 149.
مکارم شیرازی، همان.
فیض الغدیر، ج 2، ص 174.
علی اصغر رضوانی، شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، ج 2، ص 95- 118.
فرائد السمطین، ج 1، ص 317.
صحیح مسلم به شرح نووی، ج 12، ص202.
کنزالعمال، ح 14971.
صحیح مسلم، ج 6، (کتاب الاماره)، صحیح بخاری، ج 4، ص 165.
منتخب کنزالعمال، ج5، ص 338.
همان.
نهج البلاغه، خطبه 142.
کفایة الاثر، ص 23. (به نقل از موسوعه الامام علی ابن ابیطالب، ج 2، ص 48).
ر.ک: الف. ینابیع الموده، ص 2، 44؛ ب. البدایه و النهایه، ج 6، ص3. 247؛ پ. سنن ابن ماجه، ج4، 4085/1367. ت. مسند احمدبن حنبل، ج 5، ص 645/183. ث. سنن ابی داود، 107/4.
ینابیع الموده، ج 3، باب 77.
فرائد السمطین، ج2، ص 312.
همان. روایات متعدد دیگر نیز در این باب وجود دارد، بنگرید: معالم المدرستین، ج1، ص 333 و...
برای آگاهی بیشتر بنگرید: الف. امامان دوازده نفرند، علامه عسگری؛ ب. منتخب الاثر فی الامام الاثنی عشر.
چرا تشیع (قسمت دوم)
امتیازات شیعه
1 اصالت در خاستگاه
تشیع اصیل‌ترین جریان همراه با ظهور اسلام، مدافع مسلمات دین حنیف، مولود طبیعی آن و مورد تأیید پیامبر اسلام است. علامه طباطبایی می‌نویسد: (حقیقت این است که شیعه طایفه‌ای از مسلمین است که به واسطة مخالفت‌هایی که از اکثریت، نسبت به مسلمات کتاب و سنت مشاهده کرده، در مقام اعتراض و انتقاد برآمده و به ملازمت مسلمات کتاب و سنت برخاسته و دعوت کرده است... غرض آنها از این انتقاد، دفاع از یک دسته نصوص مسلمه‌ای بود که به موجب آنها، ولایت عموم مسلمین به دست امیرالمؤمنین علی (ع) سپرده شده بود؛ نصوصی که به موجب آنها اهل بیت پیغمبر، پیشوایان دین و مرجع جمیع شئون علمی و عملی اسلام معرفی شده بودند و همین نصوص هم‌اکنون نیز به نحو تواتر در دست فریقین اهل سنت و شیعه موجود می‌باشد.)
شواهد و قرائنی که شیعه پیرامون خاستگاه خود به ویژه تأیید آن از سوی پیامبر و بنیانگذار آیین اسلام به دست داده دارای چنان قوتی است که فی‌الجمله مورد قبول دیگران نیز قرار گرفته است.
نصوص تاریخی و روایی متعددی در توصیف گروهی به عنوان شیعه از سوی رسول اکرم(ص) وارد گشته است. از جمله سیوطی در الدرالمنثور به نقل از جابر بن عبدالله آورده است: (نزد پیامبر(ص) بودیم که علی وارد شد، آنگاه پیامبر فرمود: قسم به او که جانم در دست اوست، او(علی) و شیعیانش رستگاران روز رستاخیزند...)
ابوحاتم رازی بر آن است که (شیعه نام گروهی بود که در زمان رسول خدا(ص) دوست و همراه صمیمی امیرمؤمنان علی‌بن‌ابیطالب (ع) بودند و به این نام شناخته می‌شدند؛ مانند: سلمان فارسی، ابوذر غفاری، مقداد بن اسود، عمار یاسر و دیگران. رسول خدا دربارة اینان که شیعه و یاران علی خوانده می‌شدند،‌ فرمود: (بهشت مشتاق چهار نفر است: سلمان، ابوذر، مقداد و عمار.) از آن پس تا زمان ما به هر کس که معتقد به برتری علی باشد شیعه اطلاق می‌شود. این انگاره مورد قبول برخی مستشرقان و عالمان اهل سنت نیز قرار گرفته است.
2 قوت استنادپذیری
از جمله امتیازات شیعه، درجه استنادپذیری آن به منابع اصیل اسلامی است. علمای شیعه در طول تاریخ در اثبات مبانی اعتقادی خویش به همه ادله معتبر همچون دلیل عقلی، قرآن مجید و سنت قطعیه تمسک جسته‌اند. به عنوان مثال در بحث امامت که اصلی‌ترین شاخص تشیع به حساب می‌آید به ادله ذیل استناد کرده‌اند:
الف) دلایل قرآنی: پاره‌ای از دلایل قرآنی امامت و مرجعیت دینی سیاسی اهل‌بیت عبارتند از: آیه ولایت، آیه تبلیغ و اکمال، آیه تطهیر، آیه اولی‌الامر و نیز ده‌ها آیة‌ دیگر که در شأن و فضیلت اهل بیت و یا در بیان جایگاه امامت و مبدء مشروعیت آن نازل شده است. از جملة این آیات، آیه (امامت) است که مبدأ آن را جعل الهی می‌داند و در میان فضایل از همه مهم‌تر آیه مباهله است که امیرمؤمنان را نفس نبی خوانده است.
ب) دلایل روایی: چندی از دلایل روایی مورد استناد شیعه بر ولایت اهل بیت، به ویژه امام علی(ع) عبارتند از: حدیث غدیر، احادیث دوازده خلیفه، حدیث ولایت، حدیث وصایت، حدیث منزلت، حدیث خلافت، حدیث ثقلین، حدیث سفینه، حدیث امان و ده‌ها حدیث دیگر در فضایل اهل بیت که شایستگی انحصاری آنان در مرجعیت دینی و رهبری سیاسی را نشان می‌دهد. برخی روایات فوق از نخستین مراحل اعلام رسالت تا واپسین لحظات حیات بارها توسط پیامبر مطرح و مورد تأکید قرار گرفته است. این احادیث به صورت متواتر نقل گردیده و در صحاح، مسانید و سنن اهل سنت به وفور یافت می‌شود. آنان هرگز نتوانسته‌اند در برابر دیدگاه شیعه توجیه خردپذیری از اینگونه نصوص ارائه کنند.
ج) دلایل عقلی: استدلال عقلی شیعه شامل چهار جهت می‌شود: 1.استدلال‌های عقلی مربوط به ضرورت وجود امام؛ 2.استدلال‌های راجع به شرایط امام، 3.استدلال‌های مربوط به مبدأ مشروعیت و چگونگی تعیین امام؛ 4.استدلال‌های راجع به واکنش و پاسخ خداوند به نیازهای جامعه اسلامی همچون ‌قاعده لطف. آنچه در این راستا شایان ذکر است اینکه هیچ یک از مذاهب اسلامی مانند تشیع از قوّت و کثرت و تنوع ادله و مستندات در اثبات عقاید اساسی و بنیادین خود بهره‌مند نیست. بررسی مقایسه‌ای ادله هر یک از مذاهب بر بنیادهادی اعتقادی خود گواه روشنی بر این مطلب است.
3 مصونیت‌پذیری حداکثری
از ویژگی‌های ممتاز تشیع حداکثر مصونیت‌پذیری در برابر انحرافات و کژاندیشی‌ها در عرصه درک و فهم حقایق و آموزه‌های دینی است. این مهم تابع عواملی چند است از جمله: استمرار نص و وجود رهبرانی معصوم که اقیانوس دانش و معارفشان بهترین مبیّن معارف دینی و زداینده غبار تحریف‌ها و ناراستی‌هاست. شهید مطهری در این باره معتقد است: (شیعه از نعمت‌هایی برخوردار است که دیگر فرق اسلامی فاقد آنند. از جمله آنها استمرار دوران عصمت است. عصمت برای اهل سنت منحصر به بیست و سه سال و برای شیعه 273 سال است.) یعنی برای آنها دوران عصمت تنها زمان پیامبر است، اما شیعه افزون بر آن 250 سال یعنی تا وفات امام عسکری(ع) امام معصوم ظاهر دارد که سیره‌اش حجت است. در این مدت تغییرات بسیاری در اوضاع زمانه پدید آمد و اوضاع رنگ و روی بسیار متفاوتی یافت. وجود امام معصوم(ع) در این دوران مشکل اقتضای زمان را به خوبی حل می‌نمود و آنچه را که جامعه نمی‌توانست با مراجعه به سیره پیامبر پاسخش را دریابد با وجود امام معصوم به راحتی حل می‌شد. معارف قرآن به زیباترین شکل و عمیق‌ترین وجه بیان می‌گردید و گنجینه معارف بدون ابتلا به التباسات و کژی‌ها و انحرافات سهوی و عمدی گشوده می‌شد.
در مقابل، دیگر فرق اسلامی نه تنها به قدر کافی از فیض وجود امامان بهره نجستند، بلکه منع شدن احادیث نبوی توسط خلفا مدت‌های مدیدی آنان را از معارف ارزشمند نبوی نیز محروم ساخت و در چنین خلأ بزرگی راه برای ورود اسرائیلیات و احادیث جعلی و خرافی گشوده شد و چنان ضربه‌ای بر پیکر معارف ناب اسلامی وارد آمد که آثار آن همچنان باقی است و از میان بردن آن کاری بس دشوار، بلکه همچنان ناشدنی است.
4 جامعیت و اجتهاد
استمرار نص در تشیع تا اواخر قرن سوم و بهره‌گیری وافر از روایات معصومین(ع) جامعیت آیین خاتم را به بهترین وجه به نمایش گذاشته و جریان اجتهاد را به گونه‌ای ممتاز از اهل سنت سامان داده است. جهت توضیح این مطلب مبانی و گونه‌‌های اجتهاد را از دیدگاه دو مذهب باز می‌کاویم:
الف) اجتهاد در اهل سنت
در دیدگاه اهل سنت، احکامی که به وسیلة کتاب و سنت تشریع شده محدود و متناهی است؛ در حالی که حوادث و وقایع پیش‌‌آینده نامحدود است؛ لاجرم منبع دیگری غیر از کتاب و سنت برای تشریع احکام لازم است و آن همان (اجتهاد رأی) ‌است.
در اینکه (اجتهاد رأی) چگونه است و به چه ترتیبی باید صورت بگیرد در میان اهل تسنن اختلاف نظر است:
شافعی در کتاب معروف خود (الرساله) اصرار دارد که اجتهاد در (قیاس) است اجمالاً یعنی اینکه موارد مشابه را در نظر بگیریم و در قضیة مورد نظر خود، مطابق آن موارد مشابه حکم کنیم. مبتکر اینگونه اجتهاد ابوحنیفه بوده است.
بعضی از فقهای اهل تسنن، اجتهاد رأی را منحصر به (قیاس) ندانسته و (استحسان) را نیز معتبر شمرده‌اند؛ رأی بدون در نظر گرفتن موارد مشابه، بر اساس ذوق و عقل. همچنین است (استصلاح) یعنی تقدیم مصلحتی بر مصلحت دیگر. و نیز (تأول) یعنی هر چند حکمی در نصّی از نصوص دینی، آیه‌ای از آیات قرآن و یا حدیثی از احادیث معتبر پیامبر خدا(ص) رسیده، ولی به واسطة بعضی مناسبات، ما حق داشته باشیم از مدلول نص صرف نظر کنیم و رأی اجتهادی خود را مقدم بداریم. دربارة اجتهاد در مقابل نص، کتابهایی نوشته شده است و شاید از همه بهتر رساله‌ای است که علامه سید شرف‌الدین به نام (النص و الاجتهاد) نگاشته‌ است.
در فقه شیعه، قیاس و رأی به هیچ روی معتبر نیست و ائمه اطهار(ع) به جد با آن مبارزه کرده‌اند؛‌ زیرا: اولاً حکم تشریع نشده، هرچند به طور کلی به وسیلة کتاب و سنت نداریم؛ ثانیاً، قیاس و رأی از نوع گمان‌ها و تخمین‌هایی است که در احکام شرعی زیاد به خطا می‌رود.
حق اجتهاد در میان اهل تسنن دیری نپایید. شاید علت امر، اشکالاتی بود که عملاً به وجود آمد؛ زیرا اگر چنین حقی ادامه پیدا می‌کرد و به ویژه اگر (تأول) و تصرف در نصوص را جایز بشماریم و هر کس مطابق رأی خود تصرف و تأولی بنماید چیزی از دین باقی نمی‌ماند. به همین علت به تدریج حق اجتهاد مستقل سلب شد و نظر علمای تسنن بر این قرار گرفت که مردم را فقط به تقلید از چهار امام فقهی معروف: ابوحنیفه، شافعی، مالک بن انس و احمد بن حنبل سوق دهند و از پیروی غیر آنها منع کنند. این کار ابتدا در مصر، و در قرن هفتم و پس از آن در سایر کشورهای اسلامی صورت گرفت. اما از نظر شیعه، اجتهاد بابی است که در همة زمان‌ها باید باز باشد.
تخطئة قیاس در شیعه نه به جهت عدم حجیت عقل، بلکه به دو جهت دیگر است: یکی اینکه رأی و قیاس، عمل به ظن است نه عمل به علم، تبعیت از خیال است نه تبعیت از عقل؛ دوم اینکه مبنای لزوم رجوع به رأی و قیاس وافی نبودن اصول و کلیات اسلامی است و این ظلم و یا جهل به اسلام است. درست است که احکام همة مسائل، به طور جزئی و فردی بیان نشده است و امکان هم ندارد، ولی کلیات اسلامی به گونه‌ای تنظیم شده که پاسخ‌گوی جزئیات بی‌پایان و اوضاع مختلف مکانی و شرایط متغیر زمانی است. بنابراین وظیفه یک فقیه این نیست که به لفظ، جمود کند و حکم هر واقعة‌ جزئی را از قرآن یا حدیث بخواهد و این هم نیست که به بهانة نبودن حکم یک مسئله، به خیالبافی و قیاس‌پردازی روی آورد. وظیفة فقیه ردّ فروع بر اصول است. اصول اسلامی در کتاب و سنت موجود است. فقط یک (هنر) لازم است و آن هنر (اجتهاد) یعنی تطبیق هوشیارانه و زیرکانة کلیات اسلامی بر جریانات متغیر و زودگذر است.
ب) اجتهاد در شیعه
بنیاد نظری اجتهاد در شیعه بر اساس باور جامعیت اسلام و مردودانگاری خلأ تشریع است. اخبار و احادیث فراوانی در متون روایی آمده است که حکم هر چیزی به طور کلی در کتاب و سنت موجود است. در کتاب کافی بابی وجود دارد به عنوان (باب رجوع به کتاب و سنت و اینکه همة حلال‌ها و حرام‌ها و احتیاجات مردم در قرآن یا سنت موجود است.)
با توجه به دیدگاه شیعه، اجتهاد از نوع تشریع و قانون‌گذاری بر اساس رأی و نظر خود یا قیاس نیست، و اساساً چنین اجتهادی در نگرش شیعه باطل است. اجتهاد در شیعه به معنای تلاش و کوشش عالمانه و تدبر و تعقل در فهم ادلة شرعیه و تفریع و استنباط حکم فروع از اصول است. در سخنان امیرمؤمنان(ع) دربارة کار ویژة مجتهد آمده است که فروع را بر اصول تطبیق می‌دهد و پاسخ مسئله را بر اساس آن باز می‌گوید. اینگونه از اجتهاد هیچ‌یک از آفات اجتهاد رأی را ندارد. از این رو اجتهاد شیعی توانسته است در طول تاریخ پیوسته بپاید و همواره رشد و بالندگی یابد.
5 عقلانیت
از جمله امتیازات برجسته تشیع عقلانیت بالای آن است. عقلانیت شیعه نه در هیچ یک از مذاهب اسلامی مانندی دارد و نه در دیگر ادیان. در مکتب تشیع بر اساس روایات رسیده از معصومان(ع) عقل و خرد، حجت و پیامبر باطنی است و پیامبر حجت بیرونی؛ از این رو شیعه بنیادی‌ترین مسائل اعتقادی خویش را بر پایه عقل و براهین قطعی عقلی استوار می‌سازد و آن را یکی از ادله چهارگانه در استنباط فقهی قرار داده است. عقلانیت شیعه ویژگی‌هایی دارد که ممیز اساسی آن با دیگر فرق اسلامی است، از جمله اینکه عقل فسلفی عمدتاً در میان شیعه رشد کرد و فیلسوفان بزرگ اسلامی نوعاً شیعه بوده‌اند. احمد امین مصری، فارابی را شیعه می‌داند، تنها از آن رو که گرایش‌های فلسفی و عقلانی وی فقط و فقط در بستر تشیع می‌تواند شکل گرفته باشد.
در اهل سنت اگر چه معتزله گرایش عقلی داشتند؛ لیکن اولاً عقل اعتزالی عقل جدلی بوده و از عقل برهانی بهره‌‌ای نداشت. ثانیاً معتزله گروهی اندک بوده که دیری نپاییدند و از جهان تسنن رخت بربستند. این مسئله نشان می‌دهد که عقلانیت اعتزالی فاقد سرمایه‌ها و پشتوانه‌های لازم برای بقا و دوام خود بوده و در جهان تسنن تحمل‌پذیر نبوده است. این مسئله ناشی از عوامل مختلفی است از جمله احتمالاً پاره‌ای افراطی‌گری‌های خردشعارانه معتزلیان؛ همچنین فقدان مباحث و بنیادهای عقل‌گرایانه در منابع حدیثی جهان تسنن و قرار گرفتن جریان عقل‌گرا در برابر نص و حدیث‌گرایی. اما در جهان تشیع این مسئله به طور بنیادی حل شده است. یعنی نه تنها امامان معصوم(ع) بر جایگاه عقل و خرد تأکید فراوان می‌نمودند بلکه احادیث شیعه، بر خلاف احادیث اهل سنت، مشتمل بر احادیثی است که منطقاً مسایل عمیق ماوراء الطبیعی، اجتماعی و... را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. استاد مطهری بر آن است که در احادیث اهل سنت تجزیه و تحلیلی درباره این موضوعات صورت نگرفته است. مثلاً اگر سخن از قضا و قدر، اسماء و صفات باری، روح، انسان، عالم پس از مرگ، صراط، میزان، امامت، خلافت و... به میان آمده هیچگونه بحث و توضیحی در پیرامون آنها ارائه نشده است؛ ولی در احادیث شیعه همه این مسائل طرح شده و درباره آنها استدلال شده است. مقایسه‌ای میان ابواب حدیث کتاب کافی و ابواب حدیث صحاح سته به خوبی این مطلب را روشن می‌سازد. تفکر شیعی از آغاز استدلالی و تعقلی بوده و تنها تشیع توانسته است حیات فلسفی اسلام را حفظ کند. شیعه این حیات عقلی را بیش و پیش از همه وامدار امیرالمؤمنین علی(ع) است که نخستین‌بار ژرف‌ترین بحث‌های عقلی در حوزه معارف اسلامی در خطبه‌ها و مذاکرات و دعوات آن حضرت مطرح شده و توسط دیگر امامان بسط و توسعه یافته است. کثرت نصوص عقلی و استدلالی در منابع شیعه زمینه مساعدی جهت استقبال از پرسش‌های بنیادین فلسفی انسان و توانمندی بسیار بالایی در جهت پاسخ به آنها پدید آورده است؛ در حالی که پاسخ و شعار بزرگان اهل سنت در برابر ساده‌ترین پرسش‌های خداشناختی (السئوال بدعة) ، بوده است. استاد لگنهاوزن بر همین مسئله انگشت نهاده و راز اسلام آوردن و تشیع خود را استقبال بی‌نظیر این آیین از پرسش‌های انسان می‌دانند.
6 اندیشه سیاسی مضبوط
از ویژگی‌های تشیع برخورداری از اندیشه سیاسی ضابطه‌مند و معیارگراست. در نظر شیعه امامت منصبی، الهی است و امام دارای شرایطی مشخص شده در شریعت می‌باشد. این شرایط عبارتند از: عصمت، مشروعیت الهی و تعیین از جانب خداوند و ابلاغ آن از طریق نص نبوی و یا امام بر حق پیشین. در اهل سنت این مسئله شکل دیگری می‌یابد. آنان امامت را از آسمانی بودن و وابستگی به تعیین و نصب الهی به زمین منتقل کرده و آن را کاملاً بشری و به تعبیری سکولارگونه کردند.
اما اینکه پس از زمینی شدن حکومت ساز و کار ایجاد و کاربست و حفظ و انتقال قدرت سیاسی چیست، متأسفانه در این زمینه اندیشه سیاسی اهل سنت بسیار آشوبناک و فاقد یک اصل اساسی و ضابطه و نظریه جامعی در جهت تعیین امام و حاکم است و همواره به تناسب تغییر وضع حکومت‌ها در جهت توجیه آنها تغییر کرده و تابع وضع موجود بوده است. این مسئله در نهایت به توجیه و حمایت از نظام‌های سلطنتی موروثی فاسدی چون حکومت بنی امیه و بنی‌عباس انجامیده است. از نظر تاریخی خلیفه نخست در نزاعی که بین مهاجران و انصار در سقیفه پدید آمد غالب شد و به تعبیر خلیفه دوم (فلتةً) برگزیده شد و با بیعت پنج نفر به نام‌های اسید بن حضیر، بشیربن سعد، عمربن الخطاب، سالم آزاد کرده ابوحذیفه و ابوعبیده جراح به حکومت دست یافت و همین مبنای مشروعیت سیاسی در اهل سنت شد. سپس ابوبکر، عمربن خطاب را برای حکومت پس از خود نصب کرد و از پی آن نصب خلیفه پیشین از مبانی مشروعیت قلمداد شد. عثمان از شورای انتصابی خلیفه دوم بر آمد و این نیز یک عامل توجیه سیاسی شد. امام علی(ع) افزون بر منصوب بودن از جانب خداوند، پس از عثمان توسط مردم به رهبری انتخاب شد و در نتیجه، انتخاب مردم نیز مبنایی برای حکومت شد. پس از آن حضرت مردم با امام حسن(ع) بیعت کردند، ولی معاویه با غلبه در جنگ به قدرت سیاسی مسلط شد. آنگاه (قهر و غلبه) نیز از مبانی مشروعیت در میان اهل سنت شناخته شد!‌ آنگاه معاویه خلافت را به سلطنت موروثی تبدیل کرد و یزید را ولیعهد خود قرار داد و این رویه پس از او در بنی‌امیه و بنی‌عب





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین