الهامات خاصی که ناخودآگاه به آدم میشه و بعضا نتایج خوب یا بدی بجا می گذاره، ازکجاست؟ خطوراتی که انسان با آنها مواجه می شود به طور کلّی بر دو گونه اند: یا شخص ، نسبت به آن خصورات نقش فاعلی دارد یا نقش قابلی. خطوراتی که نفس خود شخص ، فاعل آنهاست در حقیقت ناشی از ملکات و عادات درونی فرد می باشد که به خاطر عملکرد خودکار و ناخودآگاهشان گاه ما آنها را اموری القاء شده از خارج می پنداریم ؛ لکن با مقداری تمرکز و دقّت می توان به منشاء درونی آنها پی برد چرا که ( بَلِ الْإِنْسانُ عَلی نَفْسِهِ بَصیرَةٌ بلکه انسان خودش بر نفس خود بیناست.). این مورد یکی از معانی آیه 84 اسراء می باشد که می فرماید: ( قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ بگو هر کسی بر اساس ساختار خود عمل می کند.). مثل معروف ( از کوزه همان برون تراود که در اوست ) هم از همین حقیقت حکایت دارد. همچنین از این حقیقت حکایت دارد آیه 18 سوره یوسف که ( وَ جاؤُ عَلی قَمیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُم و پیراهن او را با خونی دروغین آوردند؛ گفت: هوسهای نفسانی شما این کار را برایتان آراسته است.) همچنین آنجا که حضرت یعقوب (ع) فرمود:( أَخافُ أَنْ یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غافِلُون از این میترسم که گرگ او (یوسف ) را بخورد، و شما از او غافل باشید.) ، برخی اهل باطن گفته اند؛ مقصود حضرتش از گرگ ، خود برادران یوسف بودند که ملکاتشان ، ملکات گرگ گونه بود ، و الّا خود آن جناب می دانست که گرگ بیابان حقّ تعرّض به انبیاء (ع) را ندارد. این خطورات بسته به خوبی یا بدی ملکه ای که از آن صادر می شوند می توانند خوب یا بد باشند. امّا بی تردید بخشی از خطورات که انسانها با آن مواجه می شوند ، منشاء درونی نداشته از خارج به وجود انسان راه پیدا می کنند. این خطورات ، خود بر دو گونه اند: برخی از آنها خطوراتی هستند که موجب هدایت می باشند ؛ اهل معرفت فرموده اند: علامت اینگونه خطورات آن است که باعث یک نحوه انبساط ، نورانیّت و خود شکفتگی درونی می شوند. منشاء این قبیل خطورات ، که در اصطلاح ، الهام گفته می شوند ، ملائک الهی می باشند ؛ لذا یکی از براهین وجود ملائک از همین راه به دست می آید. امّا قسم دوم از خطورات خارجی ، آنهایی هستند که در صورت ترتیب اثر دادن به آنها منشاء گمراهی می شوند ؛ این خطورات نیز از جانب شیاطین می باشند. اهل معرفت فرموده اند: نشان این گونه خطورات آن است که موجب یک نحوه ضیق صدر و تاریکی درونی می شوند. خداوند متعال می فرماید: ( إِنَّ الشَّیاطینَ لَیُوحُونَ إِلی أَوْلِیائِهِمْ لِیُجادِلُوکُم و شیاطین به دوستان خود مطالبی مخفیانه القا میکنند، تا با شما به مجادله برخیزند. ) (الأنعام : 121 ). همچنین فرمود: ( وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ ؛ وَ إِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبیلِ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُون و هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او می فرستیم پس همواره قرین اوست ؛ و آنها ( شیاطین) این گروه را از راه خدا بازمیدارند، در حالی که گمان میکنند هدایتیافتگان حقیقی آنها هستند.) (زخرف: 36 و 37). امّا شاهد قرآنی سخن اهل معرفت در شناخت الهام فرشتگان از خطورات شیاطین ، آیه ی 125 انعام می باشد که می فرماید: ( فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ کَذلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینهاش را برای اسلام، گشاده می سازد؛ و آن کس را که [بخاطر اعمال خلافش] بخواهد گمراه سازد، سینهاش را آن چنان تنگ میکند که گویا میخواهد به آسمان بالا برود؛ این گونه خداوند پلیدی را بر افرادی که ایمان نمیآورند قرار میدهد.)
الهامات خاصی که ناخودآگاه به آدم میشه و بعضا نتایج خوب یا بدی بجا می گذاره، ازکجاست؟
الهامات خاصی که ناخودآگاه به آدم میشه و بعضا نتایج خوب یا بدی بجا می گذاره، ازکجاست؟
خطوراتی که انسان با آنها مواجه می شود به طور کلّی بر دو گونه اند: یا شخص ، نسبت به آن خصورات نقش فاعلی دارد یا نقش قابلی. خطوراتی که نفس خود شخص ، فاعل آنهاست در حقیقت ناشی از ملکات و عادات درونی فرد می باشد که به خاطر عملکرد خودکار و ناخودآگاهشان گاه ما آنها را اموری القاء شده از خارج می پنداریم ؛ لکن با مقداری تمرکز و دقّت می توان به منشاء درونی آنها پی برد چرا که ( بَلِ الْإِنْسانُ عَلی نَفْسِهِ بَصیرَةٌ بلکه انسان خودش بر نفس خود بیناست.).
این مورد یکی از معانی آیه 84 اسراء می باشد که می فرماید: ( قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ بگو هر کسی بر اساس ساختار خود عمل می کند.). مثل معروف ( از کوزه همان برون تراود که در اوست ) هم از همین حقیقت حکایت دارد. همچنین از این حقیقت حکایت دارد آیه 18 سوره یوسف که ( وَ جاؤُ عَلی قَمیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُم و پیراهن او را با خونی دروغین آوردند؛ گفت: هوسهای نفسانی شما این کار را برایتان آراسته است.) همچنین آنجا که حضرت یعقوب (ع) فرمود:( أَخافُ أَنْ یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غافِلُون از این میترسم که گرگ او (یوسف ) را بخورد، و شما از او غافل باشید.) ، برخی اهل باطن گفته اند؛ مقصود حضرتش از گرگ ، خود برادران یوسف بودند که ملکاتشان ، ملکات گرگ گونه بود ، و الّا خود آن جناب می دانست که گرگ بیابان حقّ تعرّض به انبیاء (ع) را ندارد.
این خطورات بسته به خوبی یا بدی ملکه ای که از آن صادر می شوند می توانند خوب یا بد باشند.
امّا بی تردید بخشی از خطورات که انسانها با آن مواجه می شوند ، منشاء درونی نداشته از خارج به وجود انسان راه پیدا می کنند. این خطورات ، خود بر دو گونه اند: برخی از آنها خطوراتی هستند که موجب هدایت می باشند ؛ اهل معرفت فرموده اند: علامت اینگونه خطورات آن است که باعث یک نحوه انبساط ، نورانیّت و خود شکفتگی درونی می شوند.
منشاء این قبیل خطورات ، که در اصطلاح ، الهام گفته می شوند ، ملائک الهی می باشند ؛ لذا یکی از براهین وجود ملائک از همین راه به دست می آید. امّا قسم دوم از خطورات خارجی ، آنهایی هستند که در صورت ترتیب اثر دادن به آنها منشاء گمراهی می شوند ؛ این خطورات نیز از جانب شیاطین می باشند. اهل معرفت فرموده اند: نشان این گونه خطورات آن است که موجب یک نحوه ضیق صدر و تاریکی درونی می شوند. خداوند متعال می فرماید: ( إِنَّ الشَّیاطینَ لَیُوحُونَ إِلی أَوْلِیائِهِمْ لِیُجادِلُوکُم و شیاطین به دوستان خود مطالبی مخفیانه القا میکنند، تا با شما به مجادله برخیزند. ) (الأنعام : 121 ). همچنین فرمود: ( وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ ؛ وَ إِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبیلِ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُون و هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او می فرستیم پس همواره قرین اوست ؛ و آنها ( شیاطین) این گروه را از راه خدا بازمیدارند، در حالی که گمان میکنند هدایتیافتگان حقیقی آنها هستند.) (زخرف: 36 و 37). امّا شاهد قرآنی سخن اهل معرفت در شناخت الهام فرشتگان از خطورات شیاطین ، آیه ی 125 انعام می باشد که می فرماید: ( فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ کَذلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینهاش را برای اسلام، گشاده می سازد؛ و آن کس را که [بخاطر اعمال خلافش] بخواهد گمراه سازد، سینهاش را آن چنان تنگ میکند که گویا میخواهد به آسمان بالا برود؛ این گونه خداوند پلیدی را بر افرادی که ایمان نمیآورند قرار میدهد.)
- [سایر] با سلام میخواهم بدانم که اگر کسی در حق آدم، بدی کند و آدم او را به خدا واگذار کند، خدا جزای آن شخص را میدهد؟
- [سایر] سلام.من از بچگی ادم استرسی بودم دکتر هم رفتم نتیجه نگرفتم خواهش میکنم راههنماییم کنید اعتماد به نفس ندارم مثلا نمیتونم یک مطلب رو کنفرانس بدم دستام میلرزه صدام عوض میشه همیشه نگرانم مکه الان اتفاق بدی برای خانوادم میوفته چیکار کنم از نظر طب سنتی؟
- [سایر] با سلام اگر نسبت به چیزی شرطی شده باشیم و به شرط اتفاق افتادن موضوعی یا شنیدن صدایی یا قرار گرفتن در موقعیت یا مکانی یا هر چیز دیگر، به طور ناخودآگاه احساس خاصی در ما ایجاد شود و یا رفتار خاصی از ما بروز کند، چه راهکاری وجود دارد تا این خصوصیت (شرطی شدن) را از خود بزداییم. با تشکر فراوان
- [سایر] سلام من پرکاری تیروئید دارم آیا این بیماری با طب سنتی درمان میشه خیلی اذیت میشم و هر بار کم و زیاد میشه چیکار کنم آیا به برنامه غذایی خاصی نیاز هست؟ باتشکر
- [سایر] سلام من داخل ماه سوم بارداری شده ام مشکل خاصی ندارم فقط همش گرسنم میشه و ضعف میکنم ایا باید ماه رمضان روزه بگیرم
- [سایر] سلام، این آخرین پیامی است که من برای شما ارسال میکنم و برای همیشه با شما و سایتتان خداحافظی میکنم،خیلی چیزها این مدت از شما یاد گرفتم.مرا حلال کنید .من آدم خیلی بدی هستم و لیاقت هیچ چیز را ندارم... ... امیدوارم از اینکه فکر میکردید من معصومتر هستم و بعد دیدید آدم کثیفی هستم... من را حلال کنید.خداحافظ آقای مرادی.
- [سایر] با سلام اگه میشه در برنامه هاتون در مورد دخالت های بیجای مادر شوهر ها صحبت کنید برای خواهرم که بچه دار نمیشود دعا کنید پس خدا کی جواب این ادم ها را می دهد دیگه خسته شدیم
- [سایر] باسلام سوال داشتم از حضورتون. به تازگی عقد کردم من همسری دارم که به همه زنها با دقت خاصی نگاه می کنه همه تیپشون رو ورانداز میکنه. من حس بدی بهم دست میده . . شاید حساسیت از منه اما خیلی با دقت نگاه میکنه. من چیکار باید بکنم؟
- [سایر] سلام خانم کهتری خواهش میکنم به سوال من جواب کامل بذید من شهرستان زندگی میکنم مشاور خوبی نداره برم پیشش بزرگترین مشکل من اضطراب و استرس من خیلی ادم استرسی هستم هر روز استرس دارم وقتی تلفن زنگ میزنه احساس میکنم میخان خبر بدی بدن وقتی 2 نفر با هم حرف میزنن احساس میکنم راجب من حرف میزنن تورو خدا کمکم کنین
- [سایر] حاجی این 5یا ششمین باره که الکی خودمو خسته میکنم برات پیام میدم جواب میدی . این سوالای من درد خیلی از جووناس . 1.توبه از گناهی مثل زنا چجوریه 2.این که میگن این گناه دامن گیره و پاشو میخوری بعدازتوبه هم؟ 3. فقط توبه به درگاه خداوند کافیه.یا حق الناس هم محسوب میشه یعنی نیاز به رضایت و بخشش همسر زانییه هم هست؟ حاجی میدونم شاید دلت نمیخاد جوابمو بدی شاید فک میکنی آدم عوضی هستم روت نمیشه این پیامو بذاری رو سایتت . از اول ماه رمضون میام سایتت همش به به و چه چه خسته شدیم .اگه امشب تو برنامه این شبها دس از رو در واسی بردارین مشگل خیلیل حل میشه نشد تو سایت نشد به میلم بابا به کی بگم.
- [آیت الله علوی گرگانی] قسم چند شرط دارد: اوّل - کسی که قسم میخورد باید بالغ وعاقل باشد و از روی قصد واختیار قسم بخورد پس قسم خوردن بچه ودیوانه ومست و کسی که مجبورش کردهاند، درست نیست و همچنین است اگر در حال عصبانیبودن بیاختیار قسم بخورد. دوم - کاری را که قسم میخورد انجام دهد، باید حرام ومکروه نباشد وکاری را که قسم میخورد ترک کند، باید واجب ومستحبّ نباشد و اگر قسم بخورد که کار مباحی را بجا آورد، باید ترک آن در نظر مردم بهتر از انجامش نباشد، و نیز اگر قسم بخورد که کار مباحی را ترک کند، باید انجام آن در نظر مردم بهتر از ترکش نباشد. سوم - به یکی از اسمهای خداوند عالم قسم بخورد که بغیر ذات مقدّس او گفته نمیشود مانند خداوند وا& و نیز اگر باسمی قسم بخورد که بغیر خدا هم میگویند ولی به قدری بخدا گفته میشود که هروقت کسی آن اسم را بگوید، ذات مقدّس حقّ در نظر میآید، مثل آن که بخالق ورازق قسم بخورد صحیح است بلکه قسم باسمی که انصراف بذات حقّ نداشته باشد ولی نیّت خدا را بکند مثل بصیر و سمیع به احتیاط واجب هم صحیح است. چهارم - قسم را به زبان بیاورد و اگر بنویسد یا در قلبش آن را قصد کند صحیح نیست ولی آدم لال اگر با اشاره قسم بخورد، صحیح است. پنجم - عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد و اگرموقعی که قسم میخورد ممکن باشد و بعداً از عمل به آن عاجز شود، از وقتی که عاجز میشود قسم او به هم میخورد و همچنین است اگر عمل کردن به قسم به قدری مشقّت پیدا میکند که نشود آن را تحمّل کرد.
- [آیت الله نوری همدانی] قَسَم چند شرط دارد : اوّل : کسی که قَسَم می خورد باید بالغ و عاقل باشد و اگر می خواهد راجع به مال خودش قَسَم بخورد باید در حال بالغ شدن سفیه نباشد و حاکم شرع او را از تصّرف در اموالش منع نکرده باشد و از روی قصد و اختیار قَسَم بخورد پس قَسَم خوردن بچّه و دیوانه و مست و کسی که مجبورش کرده اند ، درست نیست و همچنین است اگر در حال عصبانی بودن بی قصد قَسَم بخورد . دوّم : کاری را که قَسَم می خورد انجام دهد ، باید حرام و مکروه نباشد و کاری را که قَسَم می خورد ترک کند ، باید واجب و مستحبّ نباشد و اگر قَسَم بخورد که کار مباحی را بجا آورد ، باید ترک آن را نظر مردم بهتر از انجامش نباشد و نیز اگر قَسَم بخورد کار مباحی را ترک کند باید انجام آن در نظر مردم بهتر از ترکش نباشد . سوّم : به یکی از اسمهای خداوند عالم قَسَم بخورد که به غیر ذات مقدّس او گفته نمی شود مانند ( خدا ) و ( اَلله ) و نیز اگر به اسمی قَسَم بخورد که به غیر خدا هم می گویند ولی به قدری به خدا گفته می شود که هر وقت کسی آن اسم را بگوید ؛ ذات مقدّس حقّ در نظر می آید ، مثل آنکه به خالق و رازق قَسَم بخورد صحیح است بلکه اگر به لفظی قَسَم بخورد که بدون قرینه ، خدا به نظر نم آید ولی او قصد خدا را کند بنابر احتیاط باید به آن قَسَم نماید . چهارم : قَسَم را به زبان بیاورد و اگر بنویسد یا در قلبش آن را قصد کند صحیح نیست ولی آدم لال اگر با اشاره قَسَم بخورد است . پنجم : عمل کردن به قَسَم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قَسَم می خورد ممکن باشد و بعد تا آخر وقتی که برای قَسَم معیّن کرده عاجز شود یا برایش مشقّت داشته باشد قَسَم او از وقتی که عاجز شده بهم مس خورد .