اصحاب پیامبر (ص) ایا عهد و پیمان خود را با خدا و پیامبر شکستند ؟
اصحاب پیامبر (ص) ایا عهد و پیمان خود را با خدا و پیامبر شکستند ؟ آیات و روایات فراوانی وجود دارد که نشان می دهد که برخی اصحاب آن حضرت چه در زمان حیات آن بزرگوار و چه بعد از رحلت ایشان عهد و پیمان خود را شکسته اند. خداوند در قرآن کریم می فرماید: (إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ فَمَن نَّکَثَ فَإِنَّمَا یَنکُثُ عَلَی نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَی بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْراً عَظِیماً)(10/فتح). کسانی که با تو بیعت می‌کنند در حقیقت تنها با خدا بیعت می‌نمایند و دست خدا بالای دست آنهاست پس هر کس پیمان شکنی کند، تنهابه زیان خود پیمان شکسته است و آن کس که نسبت به عهدی که باخدا بسته وفا کند به زودی پاداش عظیمی به او خواهد داد. حال باید ببینیم که مسلمانان پس از نزول این آیه و تعهّدی که دادند چه ‌کردند؟ آیا به عهد و پیمان خود عمل کردند یا خیر؟ آیا از حضور در جبهه‌های ‌جنگ برای یاری پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و اسلام طفره نرفتند و شانه خالی نکردند؟ آیا بعد از رحلت ایشان پیمانشان را نشکستند؟ برای‌یافتن پاسخ لازم است به منابع مورد اعتماد اهل تسنّن نظری بیافکنیم. برای گروهی از مسلمانان عادت شده بود که هنگام جنگ فرار می‌کردند و پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را تنها می‌گذاشتند. مسلمانان در بیعت رضوان با پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بیعت‌کردند که دیگر ایشان را تنها نگذارند و از جبهه و کارزار فرار نکنند ولی همانان که‌ در بیعت رضوان از خود اشتیاق نشان می‌دادند - چه قبل از آن و چه بعد از آن - همواره از جنگ فرار می‌کردند. در این رابطه کتاب صحیح مسلم که از کتب معتبر اهل سنّت است روایتی‌ بدین مضمون نقل می‌نماید. (کنّا یوم الحدیبیّة ألفا وأربعمائة فبایعناه وعمر آخذ بیده تحت الشجرة وهی سمرة وقال بایعناه علی أن لا نفرّ ولم نبایعه علی الموت) (صحیح مسلم ج6ص25). در روز حدیبیه هزار و چهارصد نفر بودیم و با پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بیعت‌ کردیم و عمردست پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را در زیر درخت ‌سمره(نام درختی شبه موز –مجمع البحرین ص417) گرفته بود و گفت: با پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بیعت کردیم که دیگر فرارنکنیم و [ولی] بیعت نکردیم که در رکاب او کشته شویم. کسانی که بر این عهد و پیمان خود وفادار ماندند، قطعاً این آیه شریفه ‌شامل حال آنان می‌گردد و خداوند متعال از آنان راضی خواهد بود. امّا این مطلب‌ هم مسلّم است که گروهی نیز بودند که پیمان شکستند و همواره از حضور درجنگهای دیگر شانه خالی کردند و فرار را برقرار ترجیح دادند. به عنوان نمونه، بسیاری از کسانی که در بیعت رضوان حضور داشتند در غزوه حنین در آن لحظات حساس و خطرناکِ جنگ گریختند. در این رابطه ‌ابن‌ مسعود که روایت‌های او برای اهل سنّت ارزش فراوان دارد، می‌گوید: (کنت مع رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم یوم حنین فولّی عنه النّاس وبقیت معه فی ‌ثمانین رجلاً من المهاجرین والأنصار) (مستدرک حاکم ج2ص117ومسند احمد ج1ص453والمعجم الکبیر ج10ص169). در روز حنین همراه رسول‌اللَّه‌صلی الله علیه وآله بودم و مسلمانان از جنگ فرار کردندومن به همراه هشتاد نفر از مهاجرین و انصار در کنار ایشان ماندیم. بنا به شهادت تاریخ در غزوه حنین تعداد سپاهیان اسلام دوازده هزار نفربود(سیره ابن هشام ج4ص83) که از این تعداد، تنها هشتاد نفر در کنار رسول اللَّه‌صلی الله علیه وآله وسلم باقی ماندند و فرار نکردند. آیا این مصداق بارز پیمان شکنی نیست؟ آیا خداوند متعال از این افرادراضی و خشنود است؟ کدام یک از کسانی که اهل سنّت مدعی عدالتشان هستند در میان آن هشتاد نفر بودند؟ اهل سنّت در روایتی دیگر می‌گویند، در غزوه حنین همه سپاهیان فرار کردند و تنها چهار نفر در کنار رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم باقی ماندند. (لمّا فرّ الناس عن النبیّ صلی الله علیه وآله وسلم یوم حنین جعل النبیّ صلی الله علیه وآله وسلم یقول: أنا النبیُّ لا کذب أنا ابن عبدالمطلب، فلم یبق معه إلّا أربعة، ثلاثة من بنی‌هاشم ورجل من غیرهم، علیّ ابن أبی طالب والعبّاس وهما بین یدیه وأبوسفیان ابن الحرث آخذ بالعنان وابن مسعود من جانبه الأیمن) (المصنف ج8ص552). هنگامی‌که در جنگ حنین مسلمانان فرار می‌کردند، پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم‌ فرمودند: من پیامبری راستگو هستم و فرزند عبدالمطلب می‌باشم، در ادامه جنگ همه گریختند و تنها چهار نفر باقی ماندند. سه نفر از بنی هاشم و یک نفر دیگر، آن سه نفر عبارت بودند از علی ابن ابی‌ طالب [علیه السلام] عباس که پیشایش رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم بودند و ابو سفیان که‌افسار مرکب را در دست داشت و نفر چهارم ابن مسعود بود که در طرف راست ایستاده بود. واضح است که یکی از مصادیق روشن پیمان شکنی، گریز از جنگ وجهاد و عدم نصرت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می‌باشد و چنین شخصی نمی‌تواند عادل باشد. البته نمونه های این مطلب زیاد است که از حوصله جواب ما خارج است . از سوی دیگر برخی از صحابه که در دوران رسول خدا بودند قاتل دیگر صحابه شدند که قطعا یک طرف بر باطل بوده مانند کشندگان خلیفه سوم یا کسانی که به امیرمومنان علی علیه السلام جنگ راه انداختند. مثلا یکی از شرکت کنندگان در بیعت رضوان ابو الغادیة (یسار ابن سبع) است. وی قاتل عمار یاسر می‌باشد و بر این کار نیز افتخار می‌نمود، او هنگام ‌اجازه خواستن برای دیدار معاویه (علیه الهاویه) چنین می‌گفت: (قاتل عمّار بالباب) (اسدالغابه ج5ص267والفصل ج4ص161). قاتل عمّار پشت درب ایستاده است. از سوی دیگر روایات متعدّدی از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است که ‌بیان می‌کند قاتل عمّار در آتش جهنّم افکنده خواهد شد. این روایت متواتر است‌و اگر بخواهیم منابعی که در آن این روایت نقل شده است را بیان کنیم، باید تمام‌ کتب اهل سنّت را نام ببریم. رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم خطاب به عمّار فرموده‌اند: (تقتلک الفئة الباغیة) (مسند احمد ج2ص161وصحیح مسلم ج8ص186و مجمع الزوائد ج7ص242). تجاوزکاران تو را می‌کشند. عبداللَّه ابن عمر (فرزند خلیفه دوم)، می‌گوید: شنیدم که رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم ‌فرمودند: (قاتل عمّار فی النار) (المعیار والموازنه ص160وترتیب جمع الجوامع ج7ص74). قاتل عمار در آتش است. عثمان نیز دو روایت فوق را از رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم نقل ‌می‌نماید: (کنز العمال ج13ص528). در روایتی دیگر نیز آمده است: (یدخل سالبک وقاتلک فی النار) (کنز العمال ج11ص727وتاریخ مدینه دمشق ج15ص348). ای عمّار آنکه تو را به بند می‌کشد و آنکه تو را می‌کشد به جهنّم ‌می‌رود. بحث دیگر این است که خود صحابه نگران از حسن عاقبت خود بودند به عنوان نمونه به روایتی در این زمینه توجّه کنید: مسیّب می‌گوید، عازب را دیدم و به وی گفتم: (طوبی لک، صحبت النبیّ صلی الله علیه وآله وسلم وبایعته تحت الشجرة، فقال: یا ابن‌أخی! إنّک لا تدری ما أحدثنا بعده) (صحیح بخاری ج5ص66وفتح الباری ج7ص346). خوشا به حالت، همراه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بودی و با او در زیر درخت ‌بیعت نمودی. عازب پاسخ داد: ای پسر برادرم! نمی‌دانی که پس از آن ‌چه کارها کردیم. روایتی را نیز مالک ابن انس در کتاب موطا بدین مضمون نقل می‌کند. (إنّ رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم قال لشهداء اُحدء هؤلاء أشهد علهیم، فقال أبو بکرالصدیق: ألسنا یا رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم إخوانهم؟ أسلمنا کما أسلموا وجاهدناکما جاهدوا، فقال رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم: بلی ولکن لا أدری ما تحدثون‌بعدی! فبکی أبو بکر ثم قال: إنّنا لکائنون بعدک؟) (موطا ج2ص461والمغازی ج1ص310). هنگامی که رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم به شهدای احد گواهی دادند ]نزد خداوندبه نیّت خالص آنان شهادت دادند] ابو بکر عرض کرد: ای پیامبر [صلی الله علیه وآله وسلم] آیا ما برادران آنان نیستیم، همانند آنان اسلام ‌آوردیم و جهاد کردیم، رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: آری، ولی ‌نمی‌دانم پس از من چه می‌کنید. سپس ابو بکرگریست‌و عرض کرد: آیا ما بعد از شما زنده می‌مانیم؟ پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می‌دانست که آنان پس از وی چه جنایتها و ظلمهایی ‌می‌کنند، امّا ناگزیر به اندازه عقل و درک مخاطب خود سخن می‌فرمودند. اما بالاترین اشکال و انحراف و نقض پیمان بسیاری از صحابه را می توان در غصب خلافت و رها کردن امیرمومنان علی علیه السلام مشاهده کرد. با اینکه دهها هزار نفر در روز عید غدیر خم با پیامبر(ص) پیمان بستند که بعد از ایشان پیرو علی (ع) باشند اما تا پیامبر رحلت کرد پیمان خود را شکستند و خلافت را از صاحب حقیقی آن ربودند.
عنوان سوال:

اصحاب پیامبر (ص) ایا عهد و پیمان خود را با خدا و پیامبر شکستند ؟


پاسخ:

اصحاب پیامبر (ص) ایا عهد و پیمان خود را با خدا و پیامبر شکستند ؟

آیات و روایات فراوانی وجود دارد که نشان می دهد که برخی اصحاب آن حضرت چه در زمان حیات آن بزرگوار و چه بعد از رحلت ایشان عهد و پیمان خود را شکسته اند.
خداوند در قرآن کریم می فرماید:
(إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ فَمَن نَّکَثَ فَإِنَّمَا یَنکُثُ عَلَی نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَی بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْراً عَظِیماً)(10/فتح).
کسانی که با تو بیعت می‌کنند در حقیقت تنها با خدا بیعت می‌نمایند و دست خدا بالای دست آنهاست پس هر کس پیمان شکنی کند، تنهابه زیان خود پیمان شکسته است و آن کس که نسبت به عهدی که باخدا بسته وفا کند به زودی پاداش عظیمی به او خواهد داد.
حال باید ببینیم که مسلمانان پس از نزول این آیه و تعهّدی که دادند چه ‌کردند؟ آیا به عهد و پیمان خود عمل کردند یا خیر؟ آیا از حضور در جبهه‌های ‌جنگ برای یاری پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و اسلام طفره نرفتند و شانه خالی نکردند؟ آیا بعد از رحلت ایشان پیمانشان را نشکستند؟ برای‌یافتن پاسخ لازم است به منابع مورد اعتماد اهل تسنّن نظری بیافکنیم.
برای گروهی از مسلمانان عادت شده بود که هنگام جنگ فرار می‌کردند و پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را تنها می‌گذاشتند. مسلمانان در بیعت رضوان با پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بیعت‌کردند که دیگر ایشان را تنها نگذارند و از جبهه و کارزار فرار نکنند ولی همانان که‌ در بیعت رضوان از خود اشتیاق نشان می‌دادند - چه قبل از آن و چه بعد از آن - همواره از جنگ فرار می‌کردند.
در این رابطه کتاب صحیح مسلم که از کتب معتبر اهل سنّت است روایتی‌ بدین مضمون نقل می‌نماید.
(کنّا یوم الحدیبیّة ألفا وأربعمائة فبایعناه وعمر آخذ بیده تحت الشجرة وهی سمرة وقال بایعناه علی أن لا نفرّ ولم نبایعه علی الموت) (صحیح مسلم ج6ص25).
در روز حدیبیه هزار و چهارصد نفر بودیم و با پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بیعت‌ کردیم و عمردست پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را در زیر درخت ‌سمره(نام درختی شبه موز –مجمع البحرین ص417) گرفته بود و گفت: با پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بیعت کردیم که دیگر فرارنکنیم و [ولی] بیعت نکردیم که در رکاب او کشته شویم.
کسانی که بر این عهد و پیمان خود وفادار ماندند، قطعاً این آیه شریفه ‌شامل حال آنان می‌گردد و خداوند متعال از آنان راضی خواهد بود. امّا این مطلب‌ هم مسلّم است که گروهی نیز بودند که پیمان شکستند و همواره از حضور درجنگهای دیگر شانه خالی کردند و فرار را برقرار ترجیح دادند.
به عنوان نمونه، بسیاری از کسانی که در بیعت رضوان حضور داشتند در غزوه حنین در آن لحظات حساس و خطرناکِ جنگ گریختند. در این رابطه ‌ابن‌ مسعود که روایت‌های او برای اهل سنّت ارزش فراوان دارد، می‌گوید:
(کنت مع رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم یوم حنین فولّی عنه النّاس وبقیت معه فی ‌ثمانین رجلاً من المهاجرین والأنصار)
(مستدرک حاکم ج2ص117ومسند احمد ج1ص453والمعجم الکبیر ج10ص169).
در روز حنین همراه رسول‌اللَّه‌صلی الله علیه وآله بودم و مسلمانان از جنگ فرار کردندومن به همراه هشتاد نفر از مهاجرین و انصار در کنار ایشان ماندیم.
بنا به شهادت تاریخ در غزوه حنین تعداد سپاهیان اسلام دوازده هزار نفربود(سیره ابن هشام ج4ص83) که از این تعداد، تنها هشتاد نفر در کنار رسول اللَّه‌صلی الله علیه وآله وسلم باقی ماندند و فرار نکردند. آیا این مصداق بارز پیمان شکنی نیست؟ آیا خداوند متعال از این افرادراضی و خشنود است؟ کدام یک از کسانی که اهل سنّت مدعی عدالتشان هستند در میان آن هشتاد نفر بودند؟
اهل سنّت در روایتی دیگر می‌گویند، در غزوه حنین همه سپاهیان فرار کردند و تنها چهار نفر در کنار رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم باقی ماندند.
(لمّا فرّ الناس عن النبیّ صلی الله علیه وآله وسلم یوم حنین جعل النبیّ صلی الله علیه وآله وسلم یقول: أنا النبیُّ لا کذب أنا ابن عبدالمطلب، فلم یبق معه إلّا أربعة، ثلاثة من بنی‌هاشم ورجل من غیرهم، علیّ ابن أبی طالب والعبّاس وهما بین یدیه وأبوسفیان ابن الحرث آخذ بالعنان وابن مسعود من جانبه الأیمن)
(المصنف ج8ص552).
هنگامی‌که در جنگ حنین مسلمانان فرار می‌کردند، پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم‌ فرمودند: من پیامبری راستگو هستم و فرزند عبدالمطلب می‌باشم، در ادامه جنگ همه گریختند و تنها چهار نفر باقی ماندند. سه نفر از بنی هاشم و یک نفر دیگر، آن سه نفر عبارت بودند از علی ابن ابی‌ طالب [علیه السلام] عباس که پیشایش رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم بودند و ابو سفیان که‌افسار مرکب را در دست داشت و نفر چهارم ابن مسعود بود که در طرف راست ایستاده بود.
واضح است که یکی از مصادیق روشن پیمان شکنی، گریز از جنگ وجهاد و عدم نصرت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می‌باشد و چنین شخصی نمی‌تواند عادل باشد.
البته نمونه های این مطلب زیاد است که از حوصله جواب ما خارج است .
از سوی دیگر برخی از صحابه که در دوران رسول خدا بودند قاتل دیگر صحابه شدند که قطعا یک طرف بر باطل بوده مانند کشندگان خلیفه سوم یا کسانی که به امیرمومنان علی علیه السلام جنگ راه انداختند. مثلا یکی از شرکت کنندگان در بیعت رضوان ابو الغادیة (یسار ابن سبع) است. وی قاتل عمار یاسر می‌باشد و بر این کار نیز افتخار می‌نمود، او هنگام ‌اجازه خواستن برای دیدار معاویه (علیه الهاویه) چنین می‌گفت:
(قاتل عمّار بالباب)
(اسدالغابه ج5ص267والفصل ج4ص161).
قاتل عمّار پشت درب ایستاده است.
از سوی دیگر روایات متعدّدی از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است که ‌بیان می‌کند قاتل عمّار در آتش جهنّم افکنده خواهد شد. این روایت متواتر است‌و اگر بخواهیم منابعی که در آن این روایت نقل شده است را بیان کنیم، باید تمام‌ کتب اهل سنّت را نام ببریم.
رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم خطاب به عمّار فرموده‌اند:
(تقتلک الفئة الباغیة)
(مسند احمد ج2ص161وصحیح مسلم ج8ص186و مجمع الزوائد ج7ص242).
تجاوزکاران تو را می‌کشند.
عبداللَّه ابن عمر (فرزند خلیفه دوم)، می‌گوید: شنیدم که رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم ‌فرمودند:
(قاتل عمّار فی النار)
(المعیار والموازنه ص160وترتیب جمع الجوامع ج7ص74).
قاتل عمار در آتش است.
عثمان نیز دو روایت فوق را از رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم نقل ‌می‌نماید:
(کنز العمال ج13ص528).
در روایتی دیگر نیز آمده است:
(یدخل سالبک وقاتلک فی النار)
(کنز العمال ج11ص727وتاریخ مدینه دمشق ج15ص348).
ای عمّار آنکه تو را به بند می‌کشد و آنکه تو را می‌کشد به جهنّم ‌می‌رود.
بحث دیگر این است که خود صحابه نگران از حسن عاقبت خود بودند
به عنوان نمونه به روایتی در این زمینه توجّه کنید:
مسیّب می‌گوید، عازب را دیدم و به وی گفتم:
(طوبی لک، صحبت النبیّ صلی الله علیه وآله وسلم وبایعته تحت الشجرة، فقال: یا ابن‌أخی! إنّک لا تدری ما أحدثنا بعده)
(صحیح بخاری ج5ص66وفتح الباری ج7ص346).
خوشا به حالت، همراه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بودی و با او در زیر درخت ‌بیعت نمودی. عازب پاسخ داد: ای پسر برادرم! نمی‌دانی که پس از آن ‌چه کارها کردیم.
روایتی را نیز مالک ابن انس در کتاب موطا بدین مضمون نقل می‌کند.
(إنّ رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم قال لشهداء اُحدء هؤلاء أشهد علهیم، فقال أبو بکرالصدیق: ألسنا یا رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم إخوانهم؟ أسلمنا کما أسلموا وجاهدناکما جاهدوا، فقال رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم: بلی ولکن لا أدری ما تحدثون‌بعدی! فبکی أبو بکر ثم قال: إنّنا لکائنون بعدک؟)
(موطا ج2ص461والمغازی ج1ص310).
هنگامی که رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم به شهدای احد گواهی دادند ]نزد خداوندبه نیّت خالص آنان شهادت دادند] ابو بکر عرض کرد: ای پیامبر [صلی الله علیه وآله وسلم] آیا ما برادران آنان نیستیم، همانند آنان اسلام ‌آوردیم و جهاد کردیم، رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: آری، ولی ‌نمی‌دانم پس از من چه می‌کنید. سپس ابو بکرگریست‌و عرض کرد: آیا ما بعد از شما زنده می‌مانیم؟
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می‌دانست که آنان پس از وی چه جنایتها و ظلمهایی ‌می‌کنند، امّا ناگزیر به اندازه عقل و درک مخاطب خود سخن می‌فرمودند.
اما بالاترین اشکال و انحراف و نقض پیمان بسیاری از صحابه را می توان در غصب خلافت و رها کردن امیرمومنان علی علیه السلام مشاهده کرد. با اینکه دهها هزار نفر در روز عید غدیر خم با پیامبر(ص) پیمان بستند که بعد از ایشان پیرو علی (ع) باشند اما تا پیامبر رحلت کرد پیمان خود را شکستند و خلافت را از صاحب حقیقی آن ربودند.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین