توسل به پیامبران و اولیای الهی: یکی از ضروریات دین اسلام و از ارکان توحید که همۀ پیروان پیامبر اکرم (ص) بر آن اتفاق نظر دارند، آن است که تدبیر نظام عالم، صرفاً در دست خداوند است، و مسایلی از قبیل: آفریدن، روزی دادن، زنده کردن، میراندن، قرار دادن شب و روز، تاریکی و نور، نازل کردن باران و ... صرفاً توسط خداوند انجام می شود و قرآن کریم در آیات متعددی بر این معنا تأکید ورزیده است و همۀ انواع شرک (در الوهیت ، ربوبیت، عبودیت و..) را به شدت رد می کند. اما باید توجه داشت که توسل جستن به غیر خدای سبحان، و یاری خواستن از پیامبران و اولیای الهی که در زمان های مختلف نزد مسلمانان معمول و متعارف بوده، به معنای شریک قرار دادن آنان در افعال خداوند نیست. بلکه به این معنا است که آنان از مقرّبان درگاه الهی بوده و در پیشگاه خداوند دارای موقعیت و احترام ویژه ای هستند، و به همین جهت سبب و وسیلۀ جریان فیض خداوند می باشند. برای روشن شدن بحث لازم است واژۀ توسل از لغت و اصطلاح بررسی شود. توسل از نظر لغت عبارت است از هر چیزی که انسان برای دست یابی به هدف خویش، با میل و رغیت به آن متوسل شود.[1] و برخی گفته اند: توسّل عبارت است از شفاعت کردن در روز قیامت.[2] و در اصطلاح دینی مسلمانان عبارت است از واسطه قرار دادن پیامبران، امامان، و صالحان به پیشگاه خداوند، برای رسیدن به مقام قرب الهی. اعتقاد به توسل مسئله ای است که از قرآن کریم و سنت شریف نبوی نشأت گرفته است. قرآن کریم می فرماید: ( ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‌ای برای تقرب به او بجوئید و در راهش جهاد کنید، باشد که رستگار شوید).[3] موجود ارزشمندی که به او متوسل می شویم، گاهی اعمال صالح است که ما را به پروردگار جهان نزدیک می سازد و گاه یک انسان برومند است که در پیشگاه خداوند از جایگاه و احترام ویژه ای برخوردار است. نیز توسل گاه به افرادی است که زنده اند، و گاه به افرادی است که چشم از این جهان فرو بسته اند که به بعضی از نمونه های آن، که در قرآن و روایات ذکر شده است اشاره می کنیم: 1. توسل برادران یوسف به پدرشان یعقوب: گفتند: (ای پدر، برای گناهان ما آمرزش بخواه که ما خطا کار بودیم) گفت: (بزودی از پروردگارم برای شما آمرزش می خواهم، که او همانا آمرزندۀ مهربان است.)[4] چنان که می بینید یعقوب خواستۀ فرزندانش را رد نکرد، و به آنها نگفت چرا خودتان مستقبماً به سراغ خداوند نمی روید، و به من متوسّل می شوید، بلکه توسل شان را تأئید کرد و به آنان وعده داد، برای آنها از خداوند طلب بخشش کند. 2. توسل به پیامبر (ص): (و اگر آنان وقتی به خود ستم کرده بودند، پیش تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند و پیامبر [نیز] برای آنان طلب آمرزش می کرد، قطعاً خدا را توبه پذیر مهربان می یافتند.) [5] این آیه نشان می دهد که باید برای طلب بخشش از خداوند، واسطۀ آبرومند پیدا کرد تا خداوند به خاطر او حاجت های انسان را برآورده سازد. 3. عثمان بن حنیف می گوید: مرد نابینایی نزد پیامبر (ص) آمد و عرض کرد: از خدا بخواهید مرا شفا دهد. پیامبر (ص) فرمود: اگر صبر کنی، برای تو بهتر است. و اگر می خواهی تا از خدا بخواهم تو را شفا دهد. آن مرد گفت: از خدا بخواهید مرا شفا دهد. پیامبر (ص) به او دستور دادند وضو بگیرد و خدا را با این دعا بخواند: (اللهم إنی أسألک و أتوجّه الیک بنبیّک محمّد، نبّی الرحمة، یا محمّد انّنی توجّهت بک إلی ربّی فی حاجتی لیقضیها الی، اللهم شفعه) پروردگارا از تو می خواهم، و به سوی تو توجه می کنم به واسطۀ پیامبرت محمد، پیامبر رحمت، ای محمد، من به واسطۀ تو به درگاه پروردگارم روی می آورم تا حاجتم را برایم برآورده سازد. [6] حدیث صحیح فوق بر مشروع بودن توسل تأکید می کند، چرا که رسول خدا (ص) نه تنها این شخص را از توسل منع نمی کند، که شیوۀ صحیح توسل را نیز به وی می آموزد که چگونه با وسیلۀ قرار دادن پیامبر (ص) بین خود و خدا، از پروردگار جهان درخواست نماید تا او را شفا دهد. و این معنا، همان توسل به اولیای الهی است. 4. انس بن مالک می گوید: مردی نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: ای رسول خدا حیوانات ما از بی آبی تلف شدند! از خدا بخواهید (باران نازل کند) پیامبر (ص) دعا کردند و یک هفتۀ تمام باران آمد، تا آنکه مردی خدمت پیامبر (ص) آمد و گفت: ای پیامبر خدا خانه ها خراب شد، و راهها قطع گردید و ... پیامبر (ص) فرمود: (پروردگارا (باران رحمتت را) بر کوهها و تپه ها و درون دره ها و رود خانه ها، و نقاطی که درخت می روید نازل کن)، پس از آن، باران در شهر مدینه قطع شد، ولی در اطراف همچنان می بارید.[7] 5. نقل است که آدم (ع) چون دچار لغزش شد گفت: (ای پروردگارم از تو می خواهم به حق محمد (ص) مرا ببخشی). خداوند فرمود: (ای آدم، چگونه محمد (ص) را شناختی با آنکه هنوز او را نیافریده ام)؟ آدم پاسخ داد: هنگامی که مرا آفریدی به عرش نگاه کردم، دیدم در آن نوشته است: لا إله الاّ الله، محّمد رسول الله، چون دیدم نام او نزدیک به نام تو است، دانستم که او محبوب ترین آفریدگان است نزد تو، خداوند فرمود: چون به حق محمد (ص) از من خواستی، تو را می بخشم.[8] 6. در نقل دیگری از روایت فوق که سیوطی آن را از طریق ابن عباس از رسول خدا (ص) نقل کرده است: ابن عباس می گوید: از رسول خدا (ص) دربارۀ کلماتی که آدم (ع) از پروردگارش دریافت نمود و باعث بخشودگی او شد سؤال کردم، حضرت فرمود: آدم از پروردگار خواست تا به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین، توبه او را بپذیرد، خداوند نیز توبه او را پذیرفت.[9] 7. در حدیث دیگری که ابوهریره آن را از رسول خدا (ص) نقل کرده آمده است: ... ای آدم! اینان (اهل بیت (ع)) برگزیدگان من هستند ... هر گاه حاجتی داشتند آنان را واسطه قرار بده و به آنها متوسل شو. پیامبر (ص) فرمود: ما (اهل بیت) کشتی نجات هستیم، هر کس سوار این کشتی شود، نجات خواهد یافت و هر کس سرپیچی کند، هلاک خواهد شد، پس هر کس حاجت و نیازی به خداوند دارد، باید ما اهل بیت را واسطه قرار دهد.[10] 8. ابن عباس می گوید: عمر بن خطاب به وسیلۀ عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر (ص) طلب باران نمود و گفت: پروردگارا ما به وسیلۀ عموی پیامبرمان از تو طلب باران می کنیم، و به وسیلۀ موهای سفید او طلب شفاعت می کنیم، پس باران نازل شد و سیر آب شدند.[11]در نقل دیگری از حدیث فوق آمده است که وقتی عباس طلب باران کرد و باران نازل شد، عمر رو به مردم کرد و گفت: به خدا سوگند عباس وسیلۀ ما است به سوی خدا، و مقامی نزد خدا دارد.[12] قسطلانی می گوید: وقتی عمر به وسیله عباس طلب باران کرد، گفت: ای مردم، پیامبر خدا (ص) به عباس به دیدۀ پدر نگاه می کرد، از او پیروی کنید و او را وسیلۀ خود به سوی خدا قرار دهید. [13] این عمل، اندیشۀ کسانی که توسل را مطلقاً و یا توسل به غیر پیامبر(ص) تحریم کرده اند، باطل می کند و صراحت دارد که یکی از مصادیق (وسیله) توسل به افراد محترم و صاحب منزلتی است که مایۀ قرب به خداوند می باشند. و سخن عمر که گفته است: (هذا و الله الوسیله إلی الله و المکان منه) در دلالت بر شایستگی توسل و تقرب، از صراحت کافی برخوردار است. ابن حجر عسقلانی می نویسد: عباس عموی پیامبر (ص) در دعای خود گفت: مردم به من رو آوردند به خاطر رابطۀ خویشاوندی که با پیامبر (ص)تو دارم.[14] البته جای هیچ گونه تردیدی نیست که هدف، توسل به مقام و موقعیت عباس بوده است. بدین سان می توان به طور قطع و یقین گفت که مسلمانان صدر اسلام برای برآورده شدن حاجت های خود به اشخاص پاکدامن و صالح متوسل می شده اند. توسل در سیرۀ مسلمانان: همچنین از احادیث استفاده می شود که این سیرۀ مسلمانان پس از درگذشت ایشان نیز جریان داشته است که نمونه هایی از آن چنین است: 1. بیهقی نقل کرده است: مردی نزد قبر پیامبر(ص) آمد و گفت: ای محمد(ص)، برای امتت طلب باران کن، چیزی نگذشت که باران نازل شد و مردم سیر آب شدند[15]. 2. وقتی منصور، حاکم عباسی، نحوۀ زیارت پیامبر (ص) را از مالک بن انس پیشوای مذهب مالکی پرسید و به او گفت: آیا رو به قبله کنم و دعا نمایم یا رو به پیامبر اکرم (ص) ؟ مالک در پاسخ گفت: چرا چهره از وی بر می تابی؟ او در روز رستاخیر وسیلۀ تو و وسیلۀ پدر تو حضرت آدم (ع) است. به سوی او رو کن و او را شفیع خود قرار ده، خدا شفاعت او را می پذیرد. خدا می فرماید: (ولو انهم إذ ظلموا...) و اگر آنان وقتی به نفس خویش ستم کرده بودند، نزد تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند و پیامبر [نیز] برای آنان طلب آمرزش می کرد، قطعاً خدا را توبه پذیر مهربان می باشد. [16] 3. از محمد بن ادریس شافعی، پیشوای مذهب شافعی نیز اشعاری بر جای مانده که نشان می دهد وی عمیقاً معتقد به توسل بوده است، به ویژه توسل به اهل بیت رسول گرامی اسلام(ص). وی می گوید: خاندان پیامبر وسیلۀ من به سوی خدا هستند و امیدوارم که به خاطر آنان، فردای قیامت، نامۀ اعمالم به دست راست من داده شود.[17] شافعی در جای دیگری از دیوانش در ستایش اهل بیت پیامبر (ص) می گوید: "اگر گناه من دوست داشتن خاندان محمد است، این گناهی است که هیچ گاه از آن توبه نخواهم کرد." خاندان پیامبر (ص) در روز قیامت و در هنگامی که شأن و منزلت آنان برای ناظران آشکار گردد، شفاعت کنندگان من هستند.[18] شافعی در اشعار فوق نیز با صراحت تمام اهل بیت پیامبر (ص) را به عنوان شفاعت کنندگان خود معرفی می کند. 4. مسئلۀ توسل به اولیای خدا در میان مسلمانان صدر اسلام به گونه ای رایج بوده که آنان به طور گسترده ای در اشعار خود از آن یاد کرده و پیامبر (ص) را به عنوان وسیله بین خود و خدا معرفی می کرده اند. از جمله در قصیده ای که سواد بن قارب دربارۀ پیامبر(ص) سروده آمده است: شهادت می دهم که پروردگاری جز خدا نیست و تو بر هر پنهان و پوشیده ای امینی، و گواهی می دهم که تو ای فرزند گرامیان و پاکان در میان دیگر پیامبران، نزدیک ترین وسیله به سوی خدا هستی.[19] پیامبراکرم (ص) این اشعار را شنید ولی هیچگاه سرایندۀ آن را از بیان چنین سخنی منع نکرد، و او را به شرک و بدعت متهم نساخت. 5. و از جمله معتقدان به توسل (ابوعلی خلال) از بزرگان مذهب حنبلی است، وی می گوید: هر گاه برای من ناراحتی و گرفتاری پیش می آمد به سراغ قبر حضرت موسی بن جعفر(ع) رفته، به آن حضرت متوسل می شدم، خداوند گره از مشکلاتم می گشود و گرفتاری هایم حل می شد.[20] توسل از منظر اهل بیت پیامبر (ع): توسل از نگاه امامان اهل بیت (ع) نیز امری پسندیده است، و آنان مردم را به توسل جستن به قرآن و اولیای خدا تشویق می کرده اند. از جمله در دعاهای امام سجاد (ع) آمده است: بار الها! من اینکه به وسیله مقام بلند محمدی، و ولایت و طریقیت روشن علوی به تو تقرب می جویم، و به واسطۀ آن دو به سوی تو رو می کنم که مرا از شر این و آن پناه دهی.[21] ار حضرت فاطمه زهرا (س) نقل است که فرمود: ستایش می کنم خدای را که به خاطر عظمت و نورش، همۀ موجوداتی که در آسمان ها و زمین هستند، برای تقرب به خداوند به دنبال وسیله اند، و ما (خاندان پیامبر (ص)) وسیله تقرب به خداوند در میان بندگانش هستیم.[22] عایشه از پیامبر (ص) نقل کرده که دربارۀ خوارج فرموده اند: خوارج بدترین آفریده های خدا هستند، و بهترین بندۀ خدا (علی بن ابیطالب (ع)) که نزدیک ترین وسیله به خداوند می باشد، آنان را خواهد کشت.[23] همچنین، مرحوم صدوق با ذکر سند از رسول خدا نقل کرده که فرموده اند: (اکثر) امامان از نسل حسین (ع) اند. هر کس از آنان پیروی کند از خدا پیروی کرده است، و هر کس از دستورات آنان سرپیچی کند، از فرامین الهی سرپیچی کرده است، آنان دستاویز محکم و وسیله تقرب بندگان به سوی خداوند هستند.[24] چنان که دیدیم، مسئلۀ توسل به پیامبران و اولیای الهی، چه در زمان حیات شان، و چه پس از درگذشت آنان، حقیقی است که در روزگار پیامبران پیشین، و در عصر پیامبر اسلام (ص)، و پس از پیامبر (ص)، در روزگار صحابه و تابعین، و در قرون مختلف اسلامی، امری جایز و رایج بوده است، و مردم مسلمان، از پیروان مذاهب مختلف اسلامی، پیوسته برای رفع حاجات و نیازهای خود به پیامبران و اولیای الهی متوسل می شده اند. پس توسل مسئله ای است کاملاً مشروع و اسلامی، و اگر فرد یا افرادی این سنت پسندیده اسلامی را نادیده گرفتند، آنها هستند که از صراط مستقیم اسلامی فاصله گرفتند که باید اشتباهات خویش را اصلاح نموده و به صراط مستقیم الهی باز گردند. پی نوشتها: [1] راغب اصفهانی، مفردات راغب، ص 560؛ تفسیر کبیر، فخر رازی، 4/349، النهایة فی غریب الحدیث، ابن اثیر، 5/185. [2] النهایة فی غریب الحدیث، ابن اثیر، 5/185. [3] مائده، 35. یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی‌ سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون‌. [4] یوسف، 97 و 98. قَالُواْ یَأَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِِینَ(97)قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبیّ‌ِ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ. [5] نساء، 64. وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً. [6] الجامع الصحیح، ترمذی، 5/35783569. [7] صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل بن بخاری، ج 1، ص 344 – 346، ح 968 – 976. جاء رجل إلی رسول الله فقال: یا رسول الله، هلکت المواشی و تقطّعت السبل، فادع الله، فدعا الله، فمطرنا من الجمعة إلی الجمعة، فجاأ رجل إلی النبی فقال: یا رسول الله، تهدّمت البیوت، و تقطّعت السبل و هلکت المواشی. فقال رسول الله: (اللهم علی ظهور الجبال و الاکام و بطون الأودیة و منابت الشجر). فانجابت عن المدینة انجیاب الثوب. [8] حاکم المستدرک علی الصحیحین، 3/ 517، ح 4286؛ بیهقی، دلائل النبوة، 5/489؛ وفاء الوفا 4/1371 – 1372؛ سیوطی، در المنثور، 1/59. و نقل أنّ آدم لما اقترف الخطئیة قال: یا ربّی، أسألک بحق محمد لما غفرت لی، فقال، یا آدم، کیف عرفته؟ قال: لأنک لما خلقتنی نظرت إلی العرش فوجدت مکتوباً فیه: لا اله الا الله، محمد رسول الله؛ فرأیت اسمه مقروناً مع اسمک، فعرفته أحب الخلق الیک). [9] سیوطی، در المنثور، ، ج 1، ص 60 و 61، چاپ دارالکتب العراقیه، 1377 ه ق. عن ابن عباس قال سألت رسول الله عن الکلمات التی تلقاها آدم من ربّه فتاب علیه قال: سئل بحق محمد و علی و فاطمة و الحسن و الحسین إلا تبت علیّ فتاب علیه [10] ابراهیم بن جوینی، فرائد سمطین، ج 1، ص 36 و 37، بیروت مؤسسه محمودی چاپ اول، 1398 ه. خوارزمی، مناقب، ص 318، ج 320 انتشارات اسلامی قم، 1441 ه.... یا آدم هؤلاء صفوتی ... فإذا کان لک الی حاجة فبهؤلاء توسل، فقال النبی: نحن سفینة النجاة من تعلق بها نجا و من حاد عنها هلک، فمن کان له إلی الله حاجة فلیسألنا أهل البیت. [11]ابونعیم اصفهانی دلائل النبوة، 2/725 ح 511؛ صحیح بخاری، کتاب الجمعة، باب الاستسقاء. عن ابن عباس، أن عمر قال: اللهم إنا نستسقیک بعم نبیّنا، و نستشفع بشیبته، فسقوا، [12] ابن اثیر، اسد الغابة، 3/11.فقال عمر: هذا و الله الوسیلة الی الله و المکان منه. [13] المواهب اللدنیه، 3/380، فتح الباری، 2/413 . إن عمر لما استسقی بالعباس قال یا ایها الناس أن رسول الله کان یری للعباس ما یری الوالد للوالد فاقتدوا به فی عمه و اتخذوه وسیلة إلی الله تعالی. ففیه التصریح بالتوسل و بهذا یبطل قول من منع التوسل مطلقاً بالاحیاء و الأموات و قول من منع ذلک بغیر النبی. [14]فتح الباری، 2/413، دارالمعرفة لبنان. و قد توجه القوم بی الیک لمکانی من نبیک، [15]روی البیهقی، انه جاء رجل إلی قبر النبی فقال: یا محمد، استق لأمتک؛ فسقوا؛ وفاء الوفاء، 4/1374. [16] سمهودی، وفاء الوفاء ، ج 2، ص 1376. منصور گفت: یا اباعبدالله استقبل القبلة و أدعوا ام استقبل رسول الله (ص)؟ مالک در پاسخ وی گفت: لم تصرف وجهک عنه و هو و سیلتک و وسیلة أبیک آدم (ع) إلی الله یوم القیامة بل إسبقبله و استشفع به فیشفعک الله قال الله تعالی: (ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم). [17] دیوان شافعی، ص 162، الصواعق المحرقه، ص 178. [18] لئن کان ذنبی حب آل محمد فذلک ذنب لست عنه أتوب هم شفعائی یوم حشری و موقفی إذا ما بدت للناظرین خطوب. [19] زینی دحلان، الدررالسنیة، ص 29. و أشهد أن لا رب غیره و أنک مأمون علی کل غائب و أنک أدنی المرسلین وسیلة ألی الله یابن الاکرمین الاطائب. [20] خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، 1/120. ما همنی أمر فقصدت قبر موسی بن جعفر (ع) فتوسلت به الا سهل الله تعالی لی ما احب. [21] صحیفه سجادیه، دعای 49. اللهم فإنی أتقرب الیک بالمحمدیة الرفعیة و العلویة البیضاء، و أتوجه الیک بهما أن تعیذنی من شر کذا و کذا... [22] ابن ابی الحدید شرح نهج البلاغه، 16، 211؛ بغدادی بلاغات النساء. واحمد الله الذی بعظمته و نوره یبتغی من فی السموات و الارض الیه الوسیلة و نحن وسیلة فی خلقه. [23] ، شرح نهج البلاغة 2/267؛ ابن المغازلی، المناقب، ص 100 ح 79، دارالاضواء، بیروت 1412 ه؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج 6، ص 359، دارالفکر 1414 ه. . هم شر الخلق و الخلیقة، یقتلهم خیر الخلق و الخلیقة، و أقربهم عندالله وسیلة. [24] صدوق ،عیون أخبار الرضا (ع) ج 1 ص 63. و باسناد قال قال رسول الله: الائمة من ولد الحسین (ه) من أطاعهم فقد أطاع الله و من عصاهم عصی الله عزوجل هم العروة الوثقی و هم الوسیلة الی الله عزوجل. عیون أخبار الرضا (ع) صدوق ج 1 ص 63. منبع: http://farsi.islamquest.net
توسل چیست؟ آیا در قرآن و سنت پیامبر (ص) و سیرۀ اهل بیت (ع) و صحابه و مسلمانان، دلیلی بر جواز و مشروعیت آن وجود دارد؟
توسل به پیامبران و اولیای الهی:
یکی از ضروریات دین اسلام و از ارکان توحید که همۀ پیروان پیامبر اکرم (ص) بر آن اتفاق نظر دارند، آن است که تدبیر نظام عالم، صرفاً در دست خداوند است، و مسایلی از قبیل: آفریدن، روزی دادن، زنده کردن، میراندن، قرار دادن شب و روز، تاریکی و نور، نازل کردن باران و ... صرفاً توسط خداوند انجام می شود و قرآن کریم در آیات متعددی بر این معنا تأکید ورزیده است و همۀ انواع شرک (در الوهیت ، ربوبیت، عبودیت و..) را به شدت رد می کند.
اما باید توجه داشت که توسل جستن به غیر خدای سبحان، و یاری خواستن از پیامبران و اولیای الهی که در زمان های مختلف نزد مسلمانان معمول و متعارف بوده، به معنای شریک قرار دادن آنان در افعال خداوند نیست. بلکه به این معنا است که آنان از مقرّبان درگاه الهی بوده و در پیشگاه خداوند دارای موقعیت و احترام ویژه ای هستند، و به همین جهت سبب و وسیلۀ جریان فیض خداوند می باشند.
برای روشن شدن بحث لازم است واژۀ توسل از لغت و اصطلاح بررسی شود.
توسل از نظر لغت عبارت است از هر چیزی که انسان برای دست یابی به هدف خویش، با میل و رغیت به آن متوسل شود.[1] و برخی گفته اند: توسّل عبارت است از شفاعت کردن در روز قیامت.[2]
و در اصطلاح دینی مسلمانان عبارت است از واسطه قرار دادن پیامبران، امامان، و صالحان به پیشگاه خداوند، برای رسیدن به مقام قرب الهی.
اعتقاد به توسل مسئله ای است که از قرآن کریم و سنت شریف نبوی نشأت گرفته است.
قرآن کریم می فرماید: ( ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیلهای برای تقرب به او بجوئید و در راهش جهاد کنید، باشد که رستگار شوید).[3]
موجود ارزشمندی که به او متوسل می شویم، گاهی اعمال صالح است که ما را به پروردگار جهان نزدیک می سازد و گاه یک انسان برومند است که در پیشگاه خداوند از جایگاه و احترام ویژه ای برخوردار است.
نیز توسل گاه به افرادی است که زنده اند، و گاه به افرادی است که چشم از این جهان فرو بسته اند که به بعضی از نمونه های آن، که در قرآن و روایات ذکر شده است اشاره می کنیم:
1. توسل برادران یوسف به پدرشان یعقوب: گفتند: (ای پدر، برای گناهان ما آمرزش بخواه که ما خطا کار بودیم) گفت: (بزودی از پروردگارم برای شما آمرزش می خواهم، که او همانا آمرزندۀ مهربان است.)[4]
چنان که می بینید یعقوب خواستۀ فرزندانش را رد نکرد، و به آنها نگفت چرا خودتان مستقبماً به سراغ خداوند نمی روید، و به من متوسّل می شوید، بلکه توسل شان را تأئید کرد و به آنان وعده داد، برای آنها از خداوند طلب بخشش کند.
2. توسل به پیامبر (ص): (و اگر آنان وقتی به خود ستم کرده بودند، پیش تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند و پیامبر [نیز] برای آنان طلب آمرزش می کرد، قطعاً خدا را توبه پذیر مهربان می یافتند.) [5]
این آیه نشان می دهد که باید برای طلب بخشش از خداوند، واسطۀ آبرومند پیدا کرد تا خداوند به خاطر او حاجت های انسان را برآورده سازد.
3. عثمان بن حنیف می گوید: مرد نابینایی نزد پیامبر (ص) آمد و عرض کرد: از خدا بخواهید مرا شفا دهد. پیامبر (ص) فرمود: اگر صبر کنی، برای تو بهتر است. و اگر می خواهی تا از خدا بخواهم تو را شفا دهد. آن مرد گفت: از خدا بخواهید مرا شفا دهد. پیامبر (ص) به او دستور دادند وضو بگیرد و خدا را با این دعا بخواند: (اللهم إنی أسألک و أتوجّه الیک بنبیّک محمّد، نبّی الرحمة، یا محمّد انّنی توجّهت بک إلی ربّی فی حاجتی لیقضیها الی، اللهم شفعه) پروردگارا از تو می خواهم، و به سوی تو توجه می کنم به واسطۀ پیامبرت محمد، پیامبر رحمت، ای محمد، من به واسطۀ تو به درگاه پروردگارم روی می آورم تا حاجتم را برایم برآورده سازد. [6]
حدیث صحیح فوق بر مشروع بودن توسل تأکید می کند، چرا که رسول خدا (ص) نه تنها این شخص را از توسل منع نمی کند، که شیوۀ صحیح توسل را نیز به وی می آموزد که چگونه با وسیلۀ قرار دادن پیامبر (ص) بین خود و خدا، از پروردگار جهان درخواست نماید تا او را شفا دهد. و این معنا، همان توسل به اولیای الهی است.
4. انس بن مالک می گوید: مردی نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: ای رسول خدا حیوانات ما از بی آبی تلف شدند! از خدا بخواهید (باران نازل کند) پیامبر (ص) دعا کردند و یک هفتۀ تمام باران آمد، تا آنکه مردی خدمت پیامبر (ص) آمد و گفت: ای پیامبر خدا خانه ها خراب شد، و راهها قطع گردید و ... پیامبر (ص) فرمود: (پروردگارا (باران رحمتت را) بر کوهها و تپه ها و درون دره ها و رود خانه ها، و نقاطی که درخت می روید نازل کن)، پس از آن، باران در شهر مدینه قطع شد، ولی در اطراف همچنان می بارید.[7]
5. نقل است که آدم (ع) چون دچار لغزش شد گفت: (ای پروردگارم از تو می خواهم به حق محمد (ص) مرا ببخشی). خداوند فرمود: (ای آدم، چگونه محمد (ص) را شناختی با آنکه هنوز او را نیافریده ام)؟
آدم پاسخ داد: هنگامی که مرا آفریدی به عرش نگاه کردم، دیدم در آن نوشته است: لا إله الاّ الله، محّمد رسول الله، چون دیدم نام او نزدیک به نام تو است، دانستم که او محبوب ترین آفریدگان است نزد تو، خداوند فرمود: چون به حق محمد (ص) از من خواستی، تو را می بخشم.[8]
6. در نقل دیگری از روایت فوق که سیوطی آن را از طریق ابن عباس از رسول خدا (ص) نقل کرده است: ابن عباس می گوید: از رسول خدا (ص) دربارۀ کلماتی که آدم (ع) از پروردگارش دریافت نمود و باعث بخشودگی او شد سؤال کردم، حضرت فرمود: آدم از پروردگار خواست تا به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین، توبه او را بپذیرد، خداوند نیز توبه او را پذیرفت.[9]
7. در حدیث دیگری که ابوهریره آن را از رسول خدا (ص) نقل کرده آمده است: ... ای آدم! اینان (اهل بیت (ع)) برگزیدگان من هستند ... هر گاه حاجتی داشتند آنان را واسطه قرار بده و به آنها متوسل شو. پیامبر (ص) فرمود: ما (اهل بیت) کشتی نجات هستیم، هر کس سوار این کشتی شود، نجات خواهد یافت و هر کس سرپیچی کند، هلاک خواهد شد، پس هر کس حاجت و نیازی به خداوند دارد، باید ما اهل بیت را واسطه قرار دهد.[10]
8. ابن عباس می گوید: عمر بن خطاب به وسیلۀ عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر (ص) طلب باران نمود و گفت: پروردگارا ما به وسیلۀ عموی پیامبرمان از تو طلب باران می کنیم، و به وسیلۀ موهای سفید او طلب شفاعت می کنیم، پس باران نازل شد و سیر آب شدند.[11]در نقل دیگری از حدیث فوق آمده است که وقتی عباس طلب باران کرد و باران نازل شد، عمر رو به مردم کرد و گفت: به خدا سوگند عباس وسیلۀ ما است به سوی خدا، و مقامی نزد خدا دارد.[12]
قسطلانی می گوید: وقتی عمر به وسیله عباس طلب باران کرد، گفت: ای مردم، پیامبر خدا (ص) به عباس به دیدۀ پدر نگاه می کرد، از او پیروی کنید و او را وسیلۀ خود به سوی خدا قرار دهید. [13]
این عمل، اندیشۀ کسانی که توسل را مطلقاً و یا توسل به غیر پیامبر(ص) تحریم کرده اند، باطل می کند و صراحت دارد که یکی از مصادیق (وسیله) توسل به افراد محترم و صاحب منزلتی است که مایۀ قرب به خداوند می باشند. و سخن عمر که گفته است: (هذا و الله الوسیله إلی الله و المکان منه) در دلالت بر شایستگی توسل و تقرب، از صراحت کافی برخوردار است.
ابن حجر عسقلانی می نویسد: عباس عموی پیامبر (ص) در دعای خود گفت: مردم به من رو آوردند به خاطر رابطۀ خویشاوندی که با پیامبر (ص)تو دارم.[14]
البته جای هیچ گونه تردیدی نیست که هدف، توسل به مقام و موقعیت عباس بوده است. بدین سان می توان به طور قطع و یقین گفت که مسلمانان صدر اسلام برای برآورده شدن حاجت های خود به اشخاص پاکدامن و صالح متوسل می شده اند.
توسل در سیرۀ مسلمانان:
همچنین از احادیث استفاده می شود که این سیرۀ مسلمانان پس از درگذشت ایشان نیز جریان داشته است که نمونه هایی از آن چنین است:
1. بیهقی نقل کرده است: مردی نزد قبر پیامبر(ص) آمد و گفت: ای محمد(ص)، برای امتت طلب باران کن، چیزی نگذشت که باران نازل شد و مردم سیر آب شدند[15].
2. وقتی منصور، حاکم عباسی، نحوۀ زیارت پیامبر (ص) را از مالک بن انس پیشوای مذهب مالکی پرسید و به او گفت: آیا رو به قبله کنم و دعا نمایم یا رو به پیامبر اکرم (ص) ؟ مالک در پاسخ گفت: چرا چهره از وی بر می تابی؟ او در روز رستاخیر وسیلۀ تو و وسیلۀ پدر تو حضرت آدم (ع) است. به سوی او رو کن و او را شفیع خود قرار ده، خدا شفاعت او را می پذیرد. خدا می فرماید: (ولو انهم إذ ظلموا...) و اگر آنان وقتی به نفس خویش ستم کرده بودند، نزد تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند و پیامبر [نیز] برای آنان طلب آمرزش می کرد، قطعاً خدا را توبه پذیر مهربان می باشد. [16]
3. از محمد بن ادریس شافعی، پیشوای مذهب شافعی نیز اشعاری بر جای مانده که نشان می دهد وی عمیقاً معتقد به توسل بوده است، به ویژه توسل به اهل بیت رسول گرامی اسلام(ص).
وی می گوید:
خاندان پیامبر وسیلۀ من به سوی خدا هستند و امیدوارم که به خاطر آنان، فردای قیامت، نامۀ اعمالم به دست راست من داده شود.[17]
شافعی در جای دیگری از دیوانش در ستایش اهل بیت پیامبر (ص) می گوید: "اگر گناه من دوست داشتن خاندان محمد است، این گناهی است که هیچ گاه از آن توبه نخواهم کرد."
خاندان پیامبر (ص) در روز قیامت و در هنگامی که شأن و منزلت آنان برای ناظران آشکار گردد، شفاعت کنندگان من هستند.[18] شافعی در اشعار فوق نیز با صراحت تمام اهل بیت پیامبر (ص) را به عنوان شفاعت کنندگان خود معرفی می کند.
4. مسئلۀ توسل به اولیای خدا در میان مسلمانان صدر اسلام به گونه ای رایج بوده که آنان به طور گسترده ای در اشعار خود از آن یاد کرده و پیامبر (ص) را به عنوان وسیله بین خود و خدا معرفی می کرده اند. از جمله در قصیده ای که سواد بن قارب دربارۀ پیامبر(ص) سروده آمده است:
شهادت می دهم که پروردگاری جز خدا نیست و تو بر هر پنهان و پوشیده ای امینی، و گواهی می دهم که تو ای فرزند گرامیان و پاکان در میان دیگر پیامبران، نزدیک ترین وسیله به سوی خدا هستی.[19]
پیامبراکرم (ص) این اشعار را شنید ولی هیچگاه سرایندۀ آن را از بیان چنین سخنی منع نکرد، و او را به شرک و بدعت متهم نساخت.
5. و از جمله معتقدان به توسل (ابوعلی خلال) از بزرگان مذهب حنبلی است، وی می گوید: هر گاه برای من ناراحتی و گرفتاری پیش می آمد به سراغ قبر حضرت موسی بن جعفر(ع) رفته، به آن حضرت متوسل می شدم، خداوند گره از مشکلاتم می گشود و گرفتاری هایم حل می شد.[20]
توسل از منظر اهل بیت پیامبر (ع):
توسل از نگاه امامان اهل بیت (ع) نیز امری پسندیده است، و آنان مردم را به توسل جستن به قرآن و اولیای خدا تشویق می کرده اند.
از جمله در دعاهای امام سجاد (ع) آمده است:
بار الها! من اینکه به وسیله مقام بلند محمدی، و ولایت و طریقیت روشن علوی به تو تقرب می جویم، و به واسطۀ آن دو به سوی تو رو می کنم که مرا از شر این و آن پناه دهی.[21]
ار حضرت فاطمه زهرا (س) نقل است که فرمود:
ستایش می کنم خدای را که به خاطر عظمت و نورش، همۀ موجوداتی که در آسمان ها و زمین هستند، برای تقرب به خداوند به دنبال وسیله اند، و ما (خاندان پیامبر (ص)) وسیله تقرب به خداوند در میان بندگانش هستیم.[22]
عایشه از پیامبر (ص) نقل کرده که دربارۀ خوارج فرموده اند:
خوارج بدترین آفریده های خدا هستند، و بهترین بندۀ خدا (علی بن ابیطالب (ع)) که نزدیک ترین وسیله به خداوند می باشد، آنان را خواهد کشت.[23]
همچنین، مرحوم صدوق با ذکر سند از رسول خدا نقل کرده که فرموده اند: (اکثر) امامان از نسل حسین (ع) اند. هر کس از آنان پیروی کند از خدا پیروی کرده است، و هر کس از دستورات آنان سرپیچی کند، از فرامین الهی سرپیچی کرده است، آنان دستاویز محکم و وسیله تقرب بندگان به سوی خداوند هستند.[24]
چنان که دیدیم، مسئلۀ توسل به پیامبران و اولیای الهی، چه در زمان حیات شان، و چه پس از درگذشت آنان، حقیقی است که در روزگار پیامبران پیشین، و در عصر پیامبر اسلام (ص)، و پس از پیامبر (ص)، در روزگار صحابه و تابعین، و در قرون مختلف اسلامی، امری جایز و رایج بوده است، و مردم مسلمان، از پیروان مذاهب مختلف اسلامی، پیوسته برای رفع حاجات و نیازهای خود به پیامبران و اولیای الهی متوسل می شده اند.
پس توسل مسئله ای است کاملاً مشروع و اسلامی، و اگر فرد یا افرادی این سنت پسندیده اسلامی را نادیده گرفتند، آنها هستند که از صراط مستقیم اسلامی فاصله گرفتند که باید اشتباهات خویش را اصلاح نموده و به صراط مستقیم الهی باز گردند.
پی نوشتها:
[1] راغب اصفهانی، مفردات راغب، ص 560؛ تفسیر کبیر، فخر رازی، 4/349، النهایة فی غریب الحدیث، ابن اثیر، 5/185.
[2] النهایة فی غریب الحدیث، ابن اثیر، 5/185.
[3] مائده، 35. یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون.
[4] یوسف، 97 و 98. قَالُواْ یَأَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِِینَ(97)قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبیِّ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ.
[5] نساء، 64. وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً.
[6] الجامع الصحیح، ترمذی، 5/35783569.
[7] صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل بن بخاری، ج 1، ص 344 – 346، ح 968 – 976. جاء رجل إلی رسول الله فقال: یا رسول الله، هلکت المواشی و تقطّعت السبل، فادع الله، فدعا الله، فمطرنا من الجمعة إلی الجمعة، فجاأ رجل إلی النبی فقال: یا رسول الله، تهدّمت البیوت، و تقطّعت السبل و هلکت المواشی. فقال رسول الله: (اللهم علی ظهور الجبال و الاکام و بطون الأودیة و منابت الشجر). فانجابت عن المدینة انجیاب الثوب.
[8] حاکم المستدرک علی الصحیحین، 3/ 517، ح 4286؛ بیهقی، دلائل النبوة، 5/489؛ وفاء الوفا 4/1371 – 1372؛ سیوطی، در المنثور، 1/59.
و نقل أنّ آدم لما اقترف الخطئیة قال: یا ربّی، أسألک بحق محمد لما غفرت لی، فقال، یا آدم، کیف عرفته؟ قال: لأنک لما خلقتنی نظرت إلی العرش فوجدت مکتوباً فیه: لا اله الا الله، محمد رسول الله؛ فرأیت اسمه مقروناً مع اسمک، فعرفته أحب الخلق الیک).
[9] سیوطی، در المنثور، ، ج 1، ص 60 و 61، چاپ دارالکتب العراقیه، 1377 ه ق. عن ابن عباس قال سألت رسول الله عن الکلمات التی تلقاها آدم من ربّه فتاب علیه قال: سئل بحق محمد و علی و فاطمة و الحسن و الحسین إلا تبت علیّ فتاب علیه
[10] ابراهیم بن جوینی، فرائد سمطین، ج 1، ص 36 و 37، بیروت مؤسسه محمودی چاپ اول، 1398 ه. خوارزمی، مناقب، ص 318، ج 320 انتشارات اسلامی قم، 1441 ه.... یا آدم هؤلاء صفوتی ... فإذا کان لک الی حاجة فبهؤلاء توسل، فقال النبی: نحن سفینة النجاة من تعلق بها نجا و من حاد عنها هلک، فمن کان له إلی الله حاجة فلیسألنا أهل البیت.
[11]ابونعیم اصفهانی دلائل النبوة، 2/725 ح 511؛ صحیح بخاری، کتاب الجمعة، باب الاستسقاء. عن ابن عباس، أن عمر قال: اللهم إنا نستسقیک بعم نبیّنا، و نستشفع بشیبته، فسقوا،
[12] ابن اثیر، اسد الغابة، 3/11.فقال عمر: هذا و الله الوسیلة الی الله و المکان منه.
[13] المواهب اللدنیه، 3/380، فتح الباری، 2/413 . إن عمر لما استسقی بالعباس قال یا ایها الناس أن رسول الله کان یری للعباس ما یری الوالد للوالد فاقتدوا به فی عمه و اتخذوه وسیلة إلی الله تعالی. ففیه التصریح بالتوسل و بهذا یبطل قول من منع التوسل مطلقاً بالاحیاء و الأموات و قول من منع ذلک بغیر النبی.
[14]فتح الباری، 2/413، دارالمعرفة لبنان. و قد توجه القوم بی الیک لمکانی من نبیک،
[15]روی البیهقی، انه جاء رجل إلی قبر النبی فقال: یا محمد، استق لأمتک؛ فسقوا؛ وفاء الوفاء، 4/1374.
[16] سمهودی، وفاء الوفاء ، ج 2، ص 1376. منصور گفت: یا اباعبدالله استقبل القبلة و أدعوا ام استقبل رسول الله (ص)؟ مالک در پاسخ وی گفت: لم تصرف وجهک عنه و هو و سیلتک و وسیلة أبیک آدم (ع) إلی الله یوم القیامة بل إسبقبله و استشفع به فیشفعک الله قال الله تعالی: (ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم).
[17] دیوان شافعی، ص 162، الصواعق المحرقه، ص 178.
[18] لئن کان ذنبی حب آل محمد
فذلک ذنب لست عنه أتوب
هم شفعائی یوم حشری و موقفی
إذا ما بدت للناظرین خطوب.
[19] زینی دحلان، الدررالسنیة، ص 29.
و أشهد أن لا رب غیره
و أنک مأمون علی کل غائب
و أنک أدنی المرسلین وسیلة
ألی الله یابن الاکرمین الاطائب.
[20] خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، 1/120. ما همنی أمر فقصدت قبر موسی بن جعفر (ع) فتوسلت به الا سهل الله تعالی لی ما احب.
[21] صحیفه سجادیه، دعای 49. اللهم فإنی أتقرب الیک بالمحمدیة الرفعیة و العلویة البیضاء، و أتوجه الیک بهما أن تعیذنی من شر کذا و کذا...
[22] ابن ابی الحدید شرح نهج البلاغه، 16، 211؛ بغدادی بلاغات النساء. واحمد الله الذی بعظمته و نوره یبتغی من فی السموات و الارض الیه الوسیلة و نحن وسیلة فی خلقه.
[23] ، شرح نهج البلاغة 2/267؛ ابن المغازلی، المناقب، ص 100 ح 79، دارالاضواء، بیروت 1412 ه؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج 6، ص 359، دارالفکر 1414 ه. . هم شر الخلق و الخلیقة، یقتلهم خیر الخلق و الخلیقة، و أقربهم عندالله وسیلة.
[24] صدوق ،عیون أخبار الرضا (ع) ج 1 ص 63.
و باسناد قال قال رسول الله: الائمة من ولد الحسین (ه) من أطاعهم فقد أطاع الله و من عصاهم عصی الله عزوجل هم العروة الوثقی و هم الوسیلة الی الله عزوجل. عیون أخبار الرضا (ع) صدوق ج 1 ص 63.
منبع: http://farsi.islamquest.net
- [سایر] توسل چیست؟ آیا در قرآن و سنت پیامبر(ص) و سیره اهل بیت(ع) و صحابه و مسلمانان، دلیلی بر جواز و مشروعیت آن وجود دارد؟
- [سایر] آیا افراد سنی مذهب به معصومیت پیامبر(ص) و امامان و اهل بیت (ع) اعتقاد دارند؟
- [سایر] آیا اهل سنّت با نوروز مخالفند؟ جایگاه نوروز در کلام و سیره اهلبیت(علیهم السلام) چیست؟
- [سایر] اهل بیت پیامبر ص چه کسانی هستند؟
- [سایر] (اهل بیت) در احادیث پیامبر(ص) چگونه بیان شده اند؟
- [سایر] منزلت اهل بیت پیامبر(ص) در روز قیامت چگونه است؟
- [سایر] آیا موردی وجود دارد که احکام آن در قرآن آمده باشد، ولی در سنت پیامبر و اهل بیت علیهم السلام مطرود شده باشد؟
- [سایر] چرا اهل تسنّن به لعن فرستادن بر دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) اعتراض می کنند؟ و چه دلیلی برای این اعتراض دارند؟
- [سایر] ما معتقدیم که اسلام از تحریف دور مانده است و از طرفی هم اعتقاد داریم که عترت پیامبر(ص) مفسّر قرآن هستند، بنابراین آیا میتوان نتیجه گرفت که اسلام غیر شیعی تحریف شده است؟
- [سایر] با توجه به منابع اهل سنت، توسل در سیره انبیا چه جایگاهی دارد؟
- [آیت الله سیستانی] اگر بخواهد خبری را که دلیلی بر حجیت او ندارد و نمیداند راست است یا دروغ نقل کند بنا بر احتیاط واجب باید به نحو نقل بگوید، و آن را به پیامبر و ائمه علیهم السلام مستقیماً نسبت ندهد.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام کوتاهی در حقوق فرزند است، زیرا همانطور که پدر و مادر در اسلام حقوقی دارند فرزندان نیز چنین هستند، و اگر پدر و مادر آن حقوق را مراعات نکنند، از نظر قرآن موجب خسران در قیامت است. حقوقی که فرزندان بر پدر و مادر دارند چند چیز است: الف) تربیت صحیح اسلامی (آشنا نمودن فرزند با احکام اسلام از اصول و فروع و اخلاق و مقیّد نمودن او به ظواهر شرع از اهمیّت دادن به واجبات و اجتناب از گناهان خصوصاً گناهان بزرگ) و اگر کوتاهی کنند، شریک در جرایم فرزند میباشند. ب) تربیت فرزند به آداب و رسوم اجتماعی و به عبارت دیگر به او ادب آموختن. ج) آموختن دانش در حدّ خوب خواندن و خوب نوشتن. د) فراهم نمودن راهی برای زندگی متوسّط و پرهیزدادن او از تنبلی و بیکاری. ه) فراهم کردن مقدّمات ازدواج برای فرزند خصوصاً اگر دختر باشد که در روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای ازدواج دختر بیشتر سفارش و تأکید شده است. و) گذاشتن اسم اسلامی که سفارش در نامهای پیامبر گرامی و اهلبیت او(سلاماللهعلیهم) زیاد شده است، و شیعه باید از انتخاب نامهای غیر اسلامی برای فرزندان خود پرهیز کند و سزاوار نیست که با وجود اسمهای اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای فرزند خود نام دیگری را انتخاب کند.
- [آیت الله جوادی آملی] .کسانی که دشمن اهل بیت(ع) هستند، ناصبی و نجساند و دست یافتن بر اموال آن ها حلال بوده و حکم غنائم جنگی را دارد و پس از پرداختن خمس، تصرف در آن جایز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی ادّعای نبوّت و پیامبری کند یا به پیغمبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم یا یکی از ائمّه معصومین علیهم السلام یا حضرت زهرا علیها السلام دشنام دهد، بر هر کس که بشنود واجب است او را بکشد مگر اینکه بر جان یا مال یا ناموس خود یا مسلمان دیگری بترسد.
- [آیت الله وحید خراسانی] دراشامیدن اب چند چیز مستحب است اول اب رابه طور مکیدن بیاشامد دوم در روز ایستاده اب بیاشامد سوم پیش از اشامیدن اب بسم الله وبعداز ان الحمدالله بگوید چهارم به سه نفس اب بیاشامد پنجم از روی میل اب بیاشامد ششم بعداز اشامیدن اب حضرت ابی عبدالله علیه السلام و اهل بیت ایشان را یاد کند و قاتلان ان حضرت را لعنت نماید
- [آیت الله بروجردی] در آشامیدن آب چند چیز مستحب است:اوّل:آب را به طور مکیدن بیاشامد.دوم:در روز ایستاده آب بخورد.سوم:پیش از آشامیدن آب (بسم الله) و بعد از آن (الحمد لله) بگوید.چهارم:به سه نفس آب بیاشامد.پنجم:از روی میل آب بیاشامد.ششم:بعد از آشامیدن آب حضرت ابا عبدالله (- ع) و اهل بیت ایشان را یاد کند و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.
- [آیت الله اردبیلی] چند چیز در لباس نمازگزار مکروه است که از آن جملهاند: پوشیدن لباس سیاه مگر برای عزای اهل بیت علیهمالسلام و همچنین لباس چرک و تنگ و لباس شرابخوار و لباس کسی که از نجاست پرهیز نمیکند و پوشیدن لباسی که نقش صورت دارد و نیز باز بودن دکمههای لباس و به دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد.
- [آیت الله اردبیلی] در آشامیدن آب چند چیز مستحب است: اوّل:آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوم:در روز ایستاده آب بخورد.سوم:پیش از آشامیدن آب (بسم اللّه) و بعد از آن (الحمداللّه) بگوید.چهارم: به سه نفس آب بیاشامد. پنجم:از روی میل آب بیاشامد.ششم:بعد از آشامیدن آب حضرت ابا عبداللّه علیهالسلام و اهل بیت و یاران ایشان را یاد کند و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در آشامیدن آب، چند چیز مستحب است: اول آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوم در روز، ایستاده آب بخورد. سوم پیش از آشامیدن آب (بِسْمِ الله) و بعد از آن (اَلْحَمْدُ لله) بگوید. چهارم به سه نفس آب بیاشامد. پنجم از روی میل آب بیاشامد. ششم بعد از آشامیدن آب، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و اهل بیت بزرگوارش را یاد کند، و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.