فرق عملیاتهای استشهادی شیعیان با عملیاتهای انتحاری وهابیون چیست؟ فرق عملیاتهای استشهادی شیعیان با عملیاتهای انتحاری وهابیون بسیار واضح و روشن است. اگر کمی طرز عقائد و تفکر افرادی که دست به این گونه عملیاتها می زنند و نیز ثمره آن را ملاحظه کنید به خوبی فرق آن برایتان روشن می شود. وهابیون در عملیاتهای انتحاری، خون مخالفان خود را مباح و زن و ناموس آنان را بر خود حلال می دانند و آیات مرتبط با کفر و شرک را به نحوی تفسیر و تعبیر می کنند که برای جانیان و مرتکب شوندگان چنین جنایاتی، بهشت نیز واجب می گردد! آنان برای کشتن مخالفان خود هیچ حد و مرزی ندارند و از هیچ جنایتی بر علیه آنان کوتاهی نمی کنند. فقط می خواهند بکشند حال این کشته شونده مسلمان باشد یا کافر، مرد باشد یا زن، کودک باشد یا بالغ، پیر باشد یا جوان، حتی اگر میان کشته شوندگان انسانهای بی گناه هم وجود داشته باشد. اما در عملیاتهای استشهادی شیعیان، ملاک و معیار بسیار تفاوت می کند و کاملا برعکس تفکرات وهابیون است. در عملیاتهای استشهادی شیعیان، کشتن افراد به هر قیمتی جایز نیست. استشهادیون زمانی اقدام به این کار می کنند که یقین داشته باشند افراد بی گناه آسیبی نمی بینند. هدف استشهادیون از بین بردن کسانی است که علیه اسلام اقدامات عملی انجام می دهند. به هر حال به طور خلاصه می توان گفت در عملیات استشهادی شیعیان: اولا: قصد و انگیزه اقدام کننده اعلاء کلمة اللّه و دفاع از ایمان، اعتقاد، مقدسات، دین و سرزمین اسلامی است و به همین خاطر به شرف شهادت نایل می شود. ثانیا: هدف مجاهد شیعه از جنبه شخصی نیل به فوز عظیم شهادت و سعادت ابدی، و از جنبه اجتماعی کشتن یا مجروح ساختن دشمن و ضربه زدن به او و ایجاد رعب و وحشت در دل او و روحیه بخشیدن به مسلمانان است. ثالثاً: چنین شخصی از جنبه فردی دارای قدرت و قوت روحی، شجاعت، شهامت، ایمان و اعتقاد است، و با آگاهی کامل اقدام به چنین رفتاری می کند. در حالی که شخص منتحر وهابی در هیچ یک از ابعاد سه گانه یاد شده کمترین شباهت را به مجاهد فی سبیل اللّه ندارد. فردی که دست به خودکشی می زند نه قصد و انگیزه اش الهی است و نه در مقام دفاع از ایمان و اعتقاد دینی است. بلکه عمل او نشانه بی ایمانی یا ضعف ایمان است. و با انجام این عمل گناه کبیره مرتکب شده و گرفتار عذاب الهی می شود. منتحر هدفی جز نفله کردن خود و راحت شدن از مشکلات و گرفتاریهای روحی خود ندارد. و از جنبه اجتماعی نیز کوچکترین تأثیر در رشد اجتماع یا مقابله با دشمن ندارد. اساساً چنین فردی با خود مشکل دارد و شخص ضعیف النفسی است که برای گریز از مشکلات و گرفتاریها و واقعیات زندگی به حیات خود خاتمه داده و جان چند انسان بی گناه دیگر را هم می گیرد. گردآوری و پاسخ: سید محمد مهدی حسین پور مدیر گروه سایت وهابیت
فرق عملیاتهای استشهادی شیعیان با عملیاتهای انتحاری وهابیون چیست؟
فرق عملیاتهای استشهادی شیعیان با عملیاتهای انتحاری وهابیون بسیار واضح و روشن است. اگر کمی طرز عقائد و تفکر افرادی که دست به این گونه عملیاتها می زنند و نیز ثمره آن را ملاحظه کنید به خوبی فرق آن برایتان روشن می شود.
وهابیون در عملیاتهای انتحاری، خون مخالفان خود را مباح و زن و ناموس آنان را بر خود حلال می دانند و آیات مرتبط با کفر و شرک را به نحوی تفسیر و تعبیر می کنند که برای جانیان و مرتکب شوندگان چنین جنایاتی، بهشت نیز واجب می گردد! آنان برای کشتن مخالفان خود هیچ حد و مرزی ندارند و از هیچ جنایتی بر علیه آنان کوتاهی نمی کنند. فقط می خواهند بکشند حال این کشته شونده مسلمان باشد یا کافر، مرد باشد یا زن، کودک باشد یا بالغ، پیر باشد یا جوان، حتی اگر میان کشته شوندگان انسانهای بی گناه هم وجود داشته باشد.
اما در عملیاتهای استشهادی شیعیان، ملاک و معیار بسیار تفاوت می کند و کاملا برعکس تفکرات وهابیون است. در عملیاتهای استشهادی شیعیان، کشتن افراد به هر قیمتی جایز نیست. استشهادیون زمانی اقدام به این کار می کنند که یقین داشته باشند افراد بی گناه آسیبی نمی بینند. هدف استشهادیون از بین بردن کسانی است که علیه اسلام اقدامات عملی انجام می دهند.
به هر حال به طور خلاصه می توان گفت در عملیات استشهادی شیعیان:
اولا: قصد و انگیزه اقدام کننده اعلاء کلمة اللّه و دفاع از ایمان، اعتقاد، مقدسات، دین و سرزمین اسلامی است و به همین خاطر به شرف شهادت نایل می شود.
ثانیا: هدف مجاهد شیعه از جنبه شخصی نیل به فوز عظیم شهادت و سعادت ابدی، و از جنبه اجتماعی کشتن یا مجروح ساختن دشمن و ضربه زدن به او و ایجاد رعب و وحشت در دل او و روحیه بخشیدن به مسلمانان است.
ثالثاً: چنین شخصی از جنبه فردی دارای قدرت و قوت روحی، شجاعت، شهامت، ایمان و اعتقاد است، و با آگاهی کامل اقدام به چنین رفتاری می کند.
در حالی که شخص منتحر وهابی در هیچ یک از ابعاد سه گانه یاد شده کمترین شباهت را به مجاهد فی سبیل اللّه ندارد. فردی که دست به خودکشی می زند نه قصد و انگیزه اش الهی است و نه در مقام دفاع از ایمان و اعتقاد دینی است. بلکه عمل او نشانه بی ایمانی یا ضعف ایمان است. و با انجام این عمل گناه کبیره مرتکب شده و گرفتار عذاب الهی می شود. منتحر هدفی جز نفله کردن خود و راحت شدن از مشکلات و گرفتاریهای روحی خود ندارد. و از جنبه اجتماعی نیز کوچکترین تأثیر در رشد اجتماع یا مقابله با دشمن ندارد. اساساً چنین فردی با خود مشکل دارد و شخص ضعیف النفسی است که برای گریز از مشکلات و گرفتاریها و واقعیات زندگی به حیات خود خاتمه داده و جان چند انسان بی گناه دیگر را هم می گیرد.
گردآوری و پاسخ:
سید محمد مهدی حسین پور
مدیر گروه سایت وهابیت
- [سایر] آیا عملیات انتحاری از نظر شیعه موردی دارد و کسی که این عمل را انجام می دهد شهید حساب می شود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا عملیات انتحاری از نظر شیعه موردی دارد و کسی که این عمل را انجام می دهد شهید حساب می شود؟
- [سایر] وهابیون تکفیری که به قول خودشان برای رضای خداوند عملیات انتحاری انجام میدهند آیا در قیامت با توجه به هدف آنها که جلب رضای خداوند بوده, آیا خداوند آنها را معذب میکند؟
- [سایر] وهابیت چه اشکالاتی بر شیعیان می گیرند؟
- [سایر] وهابیت در مورد شیعه چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] وهابیت چه دیدگاهی در مورد شیعه دارد؟
- [سایر] نظر وهابیون در مورد ائمه شیعه چیست؟
- [سایر] نظر وهابیت در مورد تشیع جنازه چیست؟
- [سایر] عجیب ترین دروغ وهابیت در مورد شیعه چیست؟
- [سایر] وهابیت چه کتبی را به نام شیعه منتشر کرده است؟
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شخصی از عامه بمیرد و از او یک دختر عامی مذهب بماند و برادری داشته باشد اگر برادر شیعه باشد و یا پس از مرگ برادرش شیعه شود بنا به قاعده الزام برادر شیعه می تواند انچه از ترکه میت زیاد می اید از باب تعصیب بگیرد هر چند تعصیب در مذهب شیعه باطل است و همچنین اگر شخصی از عامه یک خواهر عامی مذهب وارث داشته باشد و عموی ابوینی داشته باشد چنانچه عموی او شیعه باشد و یا بعد از مرگ پسر برادرش شیعه شود بنا به قاعده الزام می تواند انچه از باب تعصیب به او می رسد بگیرد و همچنین است حکم در سایر موارد تعصیب
- [آیت الله بروجردی] کسی که زکات میگیرد باید شیعه دوازده امامی باشد و اگر انسان کسی را شیعه بداند و به او زکات بدهد، بعد معلوم شود شیعه نبوده، باید دوباره زکات بدهد.
- [آیت الله بهجت] مسلمانی که مستبصر (شیعه) شد عباداتی که موافق مذهب خودش انجام داده اعاده ندارد، مگر زکات که باید آن را به فقیر شیعه بدهد، ولی اگر از اول آن را به فقیر شیعه و با قصد قربت داده باشد، اعاده ندارد.
- [آیت الله سبحانی] کسی که زکات می گیرد باید شیعه دوازده امامی باشد و اگر با حجت شرعی، شیعه بودن کسی ثابت و به او زکات بدهد، و زکات تلف شود بعد معلوم شود شیعه نبوده لازم نیست دوباره زکات بدهد. و در عین حال در صورتی که مصلحت شرعی ایجاب کند می توان از سهم (سبیل الله) به غیر شیعه امامی زکات داد.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که زکاْ میگیرد باید شیعه دوازده امامی باشد و اگر انسان کسی را شیعه بداند و به او زکاْ بدهد، بعد معلوم شود شیعه نبوده، باید دوباره زکاْ بدهد با تفصیلی که در )مسأله 1951) گذشت.
- [آیت الله علوی گرگانی] کافری که بعد از غروب شب عید فطر مسلمان شده، فطره بر او واجب نیست ولی مسلمانی که شیعه نبوده، اگر بعد از دیدن ماه شیعه شود، باید زکاْ فطره را بدهد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کافری که بعد از غروب شب عید فطر مسلمان شود، فطره بر او واجب نیست، ولی مسلمانی که شیعه نبوده، اگر بعد از دیدن ماه، شیعه شود، باید زکات فطره را بدهد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کافری که بعد از مغرب شب عید فطر مسلمان شده فطره بر او واجب نیست، ولی مسلمانی که شیعه نبوده، اگر بعد از دیدن ماه شیعه شود، باید زکات فطره را بدهد.
- [آیت الله جوادی آملی] :اگرچه امامان (ع) ،انفال را برای شیعیان حلال کرده اند؛ ولی تصرف در آن باید به اذن ولیّ مسلمین باشد . ولیّ مسلمین گاهی مجانی اذن می دهد و گاهی برای رعایت حال محرومان جامعه، با دریافت عوض , اجازه میدهد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که زکات می گیرد باید شیعه دوازده امامی باشد و اگر انسان کسی را شیعه بداند و به او زکات بدهد، بعد معلوم شود شیعه نبوده، باید دوباره زکات بدهد.