شناخت کلی از خالد ابن ولید: خالد ابن ولید از صحابی رسول خدا بود که علاوه براینکه در غزوات شرکت میکرد اما بسیار قلب رسول خدارا هم با کارهایش بدرد می آورد . یکی از شهامتهای او بعداز شهادت رسول الله قتل مالک ابن نویره و کشتن او و مردان قبیله اش و گذاشتن سرهای مردان قبیله مالک زیر دیگ های آب جوش بعنوان هیزم و همبستر شدن و زنای محصنه او با زن مالک ابن نویره در همان شب جنگ بود و همه این اعمال را بخاطر اینکه مالک ابن نویره و قبیله اش موافق با خلافت ابوبکر نبودند مرتکب شد . بعد از این جنایات از طرف ابوبکر مورد تشویق قرار گرفت و بشدت از کار او دفاع شد و ابوبکر گفت : خالد، اجتهاد کرد و در اجتهاد اشتباه کرد. در حالیکه زن شوهر مرده باید عده نگهدارد ولی خالد مقابل سر بریده مالک، به زنش تجاوز کرد و مرتکب زنای محصنه شد ادامه مطلب رو بخونید… .همه اینها در حالیست که وقتی عمر خبر جنایات خالد راشنید قسم یاد کرده بود که خالد را سنگسار کند و به او گفت :ای دشمن خدا مسلمانی را کشتی و به ناموس او تجاوز کردی قسم به خدا که تورا با سنگی که خودت ساختی سنگسار میکنم. و چون به نتیجه خاصی نرسید به مجرد اینکه به خلافت رسید اول خالد ابن ولید را عزل کرد1٫ ولی از آنجا که تاریخ خلفا ی این قوم پر از شگفتیست.وقتی خالد ابن ولید مرد عبدلله عکرمه نقل میکند: تعجب میکنم از خلیفه که خودش از گریه کردن نهی میکرد ولی اینگونه برخالد می گریست بطوریکه تا هفت روز با او زنان عزاداری می کردند و برصورتها میکوبیدند در این هفت روز احسان میدادند و اطعام میکردند2 در جای دیگر نقل شده: وقتی خالد از دنیا رفت از زنان بنی مغیره یک نفر نماند مگر اینکه همه آمدند و و بالای قبر او عزاداری می کردندو لطمه به صورت میزدند و حتی موهای سرشان را بالای قبرش میکند ند 3 و اینجا سوال پیش می آید که اگر گریه کردن برمردگان ممنوع است و شرک است. چرا عمر آن جماعت را منع نمیکرد بلکه خودش همراهیشان مینمود؟! +نکته: اگر خلیفه در مرگ قاتل و زناکاری که خودش قسم خورده بود سنگسارش کند و قصاصش کند اینگونه عزاداری کرده پس اهل سنت حق ندارند خرده بگیرندبر شیعه بخاطر گریه بر پاره قلب رسول الله و کسانیکه مظلومانه به دست فرزندان سقیفه کشته شد ند +نکته دو: اگر قاتل زناکاری چون خالد ابن ولید میتواند در حمص (سوریه)بارگاه و مرقد داشته باشد و تاکنون خراب هم نشد (با وجودیکه شهر مدت طولانی در دست سلفیها و وهابیها بود )پس شیعیان حق دارند برای فرزندان عزیزان خدا و حتی امامزادگان بارگاه و ضریح بسازند… منابع: 1)الطبری ، أبی جعفر محمد بن جریر (متوفای310ه) ، تاریخ الطبری ، ج 2 ، ص 274 ، ناشر : دار الکتب العلمیة – بیروت الإصبهانی ، أبو الفرج (متوفای356ه) ، الأغانی ، ج 15 ، ص 294 ، تحقیق : علی مهنا وسمیر جابر ، ناشر : دار الفکر للطباعة والنشر ، بیروت . الشیبانی ، أبو الحسن علی بن أبی الکرم محمد بن محمد بن عبد الکریم (متوفای630ه) ، الکامل فی التاریخ ، ج 2 ، ص 217 ، تحقیق : عبد الله القاضی ، ناشر : دار الکتب العلمیة – بیروت ، الطبعة الثانیة ، 1415ه . النویری ، شهاب الدین أحمد بن عبد الوهاب (متوفای733ه) ، نهایة الأرب فی فنون الأدب ، ج 19 ، ص 52 ، ، تحقیق : مفید قمحیة وجماعة ، ناشر : دار الکتب العلمیة – بیروت / لبنان ، الطبعة : الأولی ، 1424ه – 2004م . تاریخ دمشق ابن عساکر ج 16 ص 277د. 2(کمال الدین عمرابن احمد ابی جراده متوفی 660 الطلب فی تاریخ حلب ج 7 ص 3170 بدرالدین عینی شرح بربخاری ج 8 ص 82 3صفوی در الوافی بالوفیات ج 13 ص163
شناخت کلی از خالد ابن ولید:
خالد ابن ولید از صحابی رسول خدا بود که علاوه براینکه در غزوات شرکت میکرد اما بسیار قلب رسول خدارا هم با کارهایش بدرد می آورد .
یکی از شهامتهای او بعداز شهادت رسول الله قتل مالک ابن نویره و کشتن او و مردان قبیله اش و گذاشتن سرهای مردان قبیله مالک زیر دیگ های آب جوش بعنوان هیزم و همبستر شدن و زنای محصنه او با زن مالک ابن نویره در همان شب جنگ بود
و همه این اعمال را بخاطر اینکه مالک ابن نویره و قبیله اش موافق با خلافت ابوبکر نبودند مرتکب شد . بعد از این جنایات از طرف ابوبکر مورد تشویق قرار گرفت و بشدت از کار او دفاع شد و ابوبکر گفت : خالد، اجتهاد کرد و در اجتهاد اشتباه کرد.
در حالیکه زن شوهر مرده باید عده نگهدارد ولی خالد مقابل سر بریده مالک، به زنش تجاوز کرد و مرتکب زنای محصنه شد
ادامه مطلب رو بخونید…
.همه اینها در حالیست که وقتی عمر خبر جنایات خالد راشنید قسم یاد کرده بود که خالد را سنگسار کند و به او گفت :ای دشمن خدا مسلمانی را کشتی و به ناموس او تجاوز کردی قسم به خدا که تورا با سنگی که خودت ساختی سنگسار میکنم.
و چون به نتیجه خاصی نرسید به مجرد اینکه به خلافت رسید اول خالد ابن ولید را عزل کرد1٫
ولی از آنجا که تاریخ خلفا ی این قوم پر از شگفتیست.وقتی خالد ابن ولید مرد
عبدلله عکرمه نقل میکند: تعجب میکنم از خلیفه که خودش از گریه کردن نهی میکرد ولی اینگونه برخالد می گریست بطوریکه تا هفت روز با او زنان عزاداری می کردند و برصورتها میکوبیدند
در این هفت روز احسان میدادند و اطعام میکردند2
در جای دیگر نقل شده: وقتی خالد از دنیا رفت از زنان بنی مغیره یک نفر نماند مگر اینکه همه آمدند و و بالای قبر او عزاداری می کردندو لطمه به صورت میزدند و حتی موهای سرشان را بالای قبرش میکند ند 3
و اینجا سوال پیش می آید که اگر گریه کردن برمردگان ممنوع است و شرک است. چرا عمر آن جماعت را منع نمیکرد بلکه خودش همراهیشان مینمود؟!
+نکته: اگر خلیفه در مرگ قاتل و زناکاری که خودش قسم خورده بود سنگسارش کند و قصاصش کند اینگونه عزاداری کرده پس اهل سنت حق ندارند خرده بگیرندبر شیعه بخاطر گریه بر پاره قلب رسول الله و کسانیکه مظلومانه به دست فرزندان سقیفه کشته شد ند
+نکته دو: اگر قاتل زناکاری چون خالد ابن ولید میتواند در حمص (سوریه)بارگاه و مرقد داشته باشد و تاکنون خراب هم نشد
(با وجودیکه شهر مدت طولانی در دست سلفیها و وهابیها بود )پس شیعیان حق دارند برای فرزندان عزیزان خدا و حتی امامزادگان بارگاه و ضریح بسازند…
منابع:
1)الطبری ، أبی جعفر محمد بن جریر (متوفای310ه) ، تاریخ الطبری ، ج 2 ، ص 274 ، ناشر : دار الکتب العلمیة – بیروت
الإصبهانی ، أبو الفرج (متوفای356ه) ، الأغانی ، ج 15 ، ص 294 ، تحقیق : علی مهنا وسمیر جابر ، ناشر : دار الفکر للطباعة والنشر ، بیروت .
الشیبانی ، أبو الحسن علی بن أبی الکرم محمد بن محمد بن عبد الکریم (متوفای630ه) ، الکامل فی التاریخ ، ج 2 ، ص 217 ، تحقیق : عبد الله القاضی ، ناشر : دار الکتب العلمیة – بیروت ، الطبعة الثانیة ، 1415ه .
النویری ، شهاب الدین أحمد بن عبد الوهاب (متوفای733ه) ، نهایة الأرب فی فنون الأدب ، ج 19 ، ص 52 ، ، تحقیق : مفید قمحیة وجماعة ، ناشر : دار الکتب العلمیة – بیروت / لبنان ، الطبعة : الأولی ، 1424ه – 2004م .
تاریخ دمشق ابن عساکر ج 16 ص 277د.
2(کمال الدین عمرابن احمد ابی جراده متوفی 660 الطلب فی تاریخ حلب ج 7 ص 3170
بدرالدین عینی شرح بربخاری ج 8 ص 82
3صفوی در الوافی بالوفیات ج 13 ص163
- [سایر] واژه (ام شمله) که توسط خالد بن ولید برای تحقیر عمر بن خطاب استفاده شد، به چه معنا است؟
- [سایر] چرا پیامبر به امثال ابوبکر و عمر و خالد ابن ولید و... مأموریت میداد و آنها را بعنوان نماینده خود قرار میداد؟
- [سایر] خالبد بن ولید که بود؟
- [سایر] خالد بن ولیدی که با عمر مخالف بود سنی مذهب بود یا شیعه؟
- [سایر] اسد بن مالک، و اسود بن خالد اودی[ازدی] چه کسانی بودند؟
- [سایر] ولید بن عقبه که بود؟ خلفا در مورد او چه نظری داشتند؟
- [سایر] طبق آنچه در ارشاد شیخ مفید آمده، در جنگ بدر سه نفر از مشرکان به نامهای شیبه و ولید و عتبه با عبیدة بن حارث و امام علی(ع) و حمزه تن به تن جنگیدند، علی(ع) ولید را و حمزه عتبه را کشت ولی عبیده چون پایش قطع شد علی به کمک او آمد و همراه حمزه شیبه را کشتند. آیا در جنگ تن به تن این امکان وجود دارد که دو نفر یک نفر را بکشند؟
- [آیت الله سبحانی] در صورتی که شکستگی استخوان نشیمنگاه موجب ناتوانی در امساک باد گردد. آیا استناد به روایت سلیمان بن خالد و عبارت(فلم یملک استه) می توان قائل به دیه شد؟
- [سایر] یک روایت یا شاید داستانی از پیامبر(ص) است؛ مردی به نام (خالد) زن جوانی را در کوچههای مدینه دید و از سر هوس و شهوت، به زور او را گرفت و بوسید. زن، ناراحت و خشمگین خدمت پیامبر(ص) رسید و به خاطر این ماجرا، از خالد شکایت کرد. رسول خدا(ص) کسی را به دنبال خالد فرستاد. وقتی آمد، پیامبر حقیقت را از وی جویا شد. خالد به گناه خود اعتراف کرد و سپس گفت: (اگر زن می خواهد قصاص کند حرفی نیست، بیاید قصاص کند(و او هم مرا ببوسد.)) از حرف خنده دار خالد، پیامبر و یارانش به خنده افتادند. آنگاه حضرت رو به خالد کرد و فرمود: (آیا دیگر این کار را نمیکنی؟) خالد عرض کرد: (نه، به خدا قسم دیگر این کار را نمیکنم ای رسول خدا) و به این تعهد، پیامبر خالد را بخشید. (منبع: لبخند ستاره ها اثر غلامرضا حیدری ابهری). سؤال این است که؛ آیا این روایت درست است و منبع آن معتبر است؟ و اگر معتبر است؛ چرا پیامبر به گناه بندهای میخندند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] بین عمرو و زید درباره ملکی نزاع شده است و هرکدام مدّعی است که آقای خالد آن ملک را به او داده است. هر دو شاهد دارند امّا زید علاوه بر شاهد نوشته ای هم دارد ولی عمرو نوشته خود را گم کرده است و شاهدان عمرو می گویند که خالد چندین سال قبل از تاریخ نوشته زید، ملک را به عمرو داده و ما شاهد هستیم لطفاً بفرمایید شهادت کدام یک از این دو مقدّم است؟
- [آیت الله مظاهری] آب لولههای حمّام یا عمارات که متّصل به آب عاصم است حکم آب عاصم را دارد.
- [آیت الله مظاهری] آب قلیلی که متّصل به آب عاصم است حکم آب عاصم را دارد مثلاً حوضچه یا طشتی که آب لوله به آن متّصل است حکم آب لوله را دارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه ظرفی را زیر آب لوله کشی بگذارند، آبی که درون ظرف است حکم آب جاری را دارد، به شرط این که متصل به آب لوله کشی باشد.
- [آیت الله مظاهری] اگر آب مضاف نجس طوری با آب عاصم مخلوط شود که دیگر به آن، آب مضاف نگویند پاک میشود.
- [آیت الله مظاهری] آب قلیلی که نجس شود اگر متّصل به آب عاصم شود پاک میشود و مخلوط شدن هم لازم نیست.
- [آیت الله مظاهری] اگر در جایی عین نجاست باشد و آب عاصم به آن برسد تا وقتی که آب عاصم موجود باشد آبی که به چیز نجس رسیده پاک است. مثلاً اگر روی بام عین نجاست باشد تا وقتی باران به بام میبارد آبی که به چیز نجس رسیده و از ناودان میریزد پاک است.
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است قبر را به اندازه انسان متوسّط یا تا گلوگاه گود کنند، ومیّت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر، از جهتیبهتر باشد مثل آن که مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند، و نیز مستحبّ است جنازه را در چند ذرعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میّت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن، پارچهای روی قبر بگیرند و نیز مستحبّ است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و در موقع دفن بخوانند و بعد از آن که میّت را در لحد گذاشتند، گرههای کفن را باز کنند وصورت میّت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میّت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت بر نگردد و پیش از آن که لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست میّت بزنند و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میّت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و بشدّت حرکتش دهند وسه مرتبه بگویند: )اًّسْمَعْ اًّفْهَمْ یا فلانَ بْنَ فُلان( و به جای فلان بن فلان اسم میّت وپدرش را بگویند مثلاً اگر اسم او محمّد واسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند: )اًّسْمَعْ افْهَم یا مُحَمَّدِ بنَ عَلی( پس از آن بگویند: )هَل اَنْتَ عَلی العَهْدِ الَذی فارَقْتَنا عَلَیْهِ مِنْ شَهادَِْ أنْ لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَانّ مُحَمّداً صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَیِّدُ النَّبیِّینَ وَخاتَمُ المَرْسَلینَ وَانَّ عَلیّاً أمیرُ المُؤمنِینَ وَسَیّدُ الوَصِیینَ وَاًّمام افْتَرَضَ اللّهُ طاعَتَهُ عَلی العالَمینَ وَاَنّ الحَسَنَ وَالحُسَیْنَ وَعَلیَّ بْنَ الحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلیّ وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد وَمُوسی بْنَ جَعْفَر وَعَلیَّ بْنَ مُوسی وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلی وَعَلیَّ بْنَ مُحَمَّد وَالحَسَنَ بْنَ عَلیّ وَالقائِمَ الحُجََّْ المَهدِیَّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ أئِمَُّْ المُؤمِنینَ وَحُجَجُ اللّهِ عَلی الخَلْقِ أجْمَعینَ وَأئِمَتُکَ أئِمَُّْ هُدی بِکَ أبْرار یا فلانَ بْنُ فُلان( و به جای فلان بن فلان اسم میّت وپدرش را بگوید و بعد بگوید: )اًّذا أتاکَ المَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسولَیْنِ مِن عِنْدِ اللّهِ تَبارَکَ وَتَعالی وَسَئَلاکَ عَنْ رَبِّکَ وَعَنْ نَبِیِّکَ وَعَنْ دِینِکَ وَعَنْ کِتابِکَ وَعَن قِبْلَتِکَ وَعَنْ أئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فِیجَوابِهِما اللّهُ رَبِّی وَمُحَمَّد صَلّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلهِ نَبیّی وَالاسْلامُ دِینی وَالقُرآنُ کِتابیوَالکَعْبَُْ قِبْلَتی وَأمیرُ المُؤمِنینَ عَلیُّ بْنُ أبی طالِب اًّمامی وَالحَسَنُ بْنُ عَلی المُجْتَبی اًّمامی وَالحُسَینُ بْنُ عَلی الشَهیدُ بِکَربَلأ اًّمامی وَعَلی زَیْنُ العابِدینَ اًّمامیوَمُحَمّد الباقِرُ اًّمامی وَجَعْفَر الصادِقُ اًّمامی وَمُوسی الکاظِمُ اًّمامی وَعَلیالرِضا اًّمامی وَمُحَمَّد الجَوادُ اًّمامی وَعَلی الهادِی اًّمامی وَالحَسَنُ العَسْکَرَیُّ اًّمامی وَالحُجَُّْ المُنْتَظَرُ اًّمامی هؤلأ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِم أجْمَعینَ أئِمَّتی وَسادَتیوَقادَتی وَشُفَعائی بِهِم أتَوَلّی وَمِنْ أعْدائِهِم أتَبَرَُ فِی الدُنیا وَالاَّخِرَْ ثُمَّ اعْلَم یا فلان بْنَ فُلان( و به جای فلان بن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید بعد بگوید: )اًّنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالی نِعْمَ الرَّبُ وَأنَّ مُحَمَّداً صَلّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ نِعْمَ الرَسُولُ واَنَّ عَلیَ بْنَ أبی طالِب وَأوْلادَهُ المَعْصومینَ و الأئِمََّْ الاًّثْنَیْ عَشَر نِعْمَ الأئِمََّْ وَأنَ ما جأَ بِهِ مُحَمَّد صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلهِ حَقّ وَأنّ المَوْتَ حَقّ وَسُؤالَ مُنْکَر وَنَکیر فِی القَبْرِ حَقّ وَالبَعْثَ حَقّ وَالنُشُورَ حَقّ وَالصِراطَ حَقّ وَالمیزانَ حَقّ وَتَطایُرَ الکُتُبِ حَقّ وَانَّ الجَنََّْ حَقّ وَالنارَ حَقّ وَانَّ السّاعََْ آتیَْ لا رَیْبَ فیها وَأنَ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی القُبُورِ پس بگوید أفَهِمْتَ یا فلان( و به جای فلان اسم میّت را بگوید پس از آن بگوید: )ثَبَّتَکَ اللّهُ بِالقَوْلِ الثّابِتِ وَهَداکَ اللّهُ اًّلی صِراطً مُسْتَقیم عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ أوْلِیائِکَ فِیمُسْتَقَرً مِن رَّحْمَتِهِ( پس بگوید: )أللّهُمَّ جافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْه وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ اًّلَیْکَ وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً اللّهُمّ عَفوکَ عَفوَک(.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است، قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد مثل آن که مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند و نیز مستحب است جنازه را در چند ذراعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه، زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میت مرد است، در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و دردفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن، پارچه ای روی قبر بگیرند، و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شد، پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آن که میت را در لحد گذاشتند، گره های کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت برنگردد و پیش از آن که لحد را بپوشانند، دست راست را بشانه راست میت بزنند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ میت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و بشدت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند: إسْمَعْ، إفْهَمْ یَا فُلاَنَ بْنَ فُلاَن و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگویند مثلاً اگر اسم او محمد است و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند: إسْمَعْ، إفْهَمْ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی پس از آن بگویند: هَلْ أَنْتَ عَلَی الْعَهْدِ الَّذی فَارَقْتَنَا عَلَیْهِ مِنْ شَهَادَةِ أنْ لاَ إِلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَأَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ وَسَیّدُ النَّبِیّینَ وَخَاتَمُ الْمُرْسَلِینَ وَأنَّ عَلِیاً أمِیرُ المؤمِنِینَ وَسَیِّدُ الْوَصیّیِن وإمَامٌ افْتَرَضَ اللهُ طَاعَتَهُ عَلی الْعَالَمِینَ وَأَنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ وَعلیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد وَموُسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَعَلیَّ بْنَ موُسی وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ وَعَلیَّ بْنَ مُحَمَّد وَالْحَسنَ بْنَ عَلیٍّ وَالْقائِمَ الْحُجَّةَ الْمَهْدیَّ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهِمْ أئِمَّةُ الْمُؤْمِنینَ وَحُجَجُ اللهِ عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعِین وَأَئِمَّتُکَ أَئِمَّةُ هُدی أَبْرارٌ یَا فُلاَنَ بْنَ فُلاَن و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگویند و بعد بگویند: إذا اتَاکَ الْمَلَکَانِ الْمُقَرَّبَانِ رَسوُلَیْنِ مِنْ عِنْدِ الله تَبَارَکَ وَتَعَالی وَسَئَلاَکَ عَنْ رَبِّکَ وَعَنْ نَبِیّک وَعَنْ دِینِکَ وَعَنْ کِتَابِکَ وَعَنْ قِبْلَتِکَ وَعَنْ أَئِمَّتِکَ فَلاَ تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فی جَوَابِهِمَا اللهُ رَبّی وَمُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله نَبِیّی وَالإسْلاَمُ دینی وَالْقُرْآنُ کِتَابی وَالْکَعْبَةُ قِبْلَتی وَأمیرُ الْمُؤمِنینَ عَلیُّ بْنُ أبیطَالِب إمَامی وَالْحَسَنُ بْنُ عَلی الْمُجْتَبی إمَامی وَالْحُسَیْنُ بْنُ عَلیٍّ الشَّهِیدُ بِکَرْبَلاء إِمَامی وَعَلِی زِیْنُ الْعَابِدینَ إمَامی وَمُحَمَّدٌ الْبَاقِرُ إمَامی وَجَعْفَرٌ الصَّادِقُ إمَامی وَموُسَی الْکَاظِمُ إمَامی وَعَلِیٌّ الرِّضَا إمَامی وَمُحَمَّدٌ الْجَوَادُ إمَامی وَعَلیٌّ الْهَادی إمَامی وَالْحَسَنُ الْعَسْکَری إمَامی وَالْحُجَّةُ الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ إمَامی هَؤلاءِ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ أئِمَّتی وَسَادَتی و قادَتی وَشُفَعَائی بِهِمْ اَتَوَلّی وَمِنْ أَعْدَائِهِمْ اَتَبَرَّءُ فی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ ثُمَّ اعْلَمَ یَا فُلانَ بْنَ فُلان و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگویند بعد بگویند: إنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَتَعَالی نِعْمَ الرَّبُّ وَأَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله نِعْمَ الرَّسوُلُ وَأنَّ عَلِیَّ بْنَ ابیطَالِب وَاَوْلاَدَهُ الْمَعْصوُمینَ الأئَمَّةَ الإثْنَیْ عَشَرَ نِعْمَ الأئِمَّةُ وَأنَّ مَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله حَقٌ وَأنَّ الْمَوْتَ حَقٌ وسُؤَالَ مُنْکَر وَنَکیر فی الْقَبْرِ حَقٌ والْبَعْثَ حَقٌ وَالنُّشوُرَ حَقٌ وَالصِّرَاطَ حَقٌ وَتَطَایُرَ الْکُتُبِ حَقٌ وَأنَّ الْجَنَّةَ حَقٌ وَالنَّارَ حَقٌ وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لاَرَیْبَ فیِهَا وَأنَّ اللهُ یَبْعَثُ مَنْ فی الْقُبوُرِ پس بگویند: أفَهِمْتَ یَا فُلان و به جای فلان اسم میت را بگویند پس از آن بگویند: ثَبَّتَکَ اللهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ وَهَدَاکَ اللهُ إلَی صِرَاط مُسْتَقِیم وَعَرَّفَ اللهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ أوْلِیَائِکَ فی مُسْتَقَرّ مِنْ رَحْمَتِهِ پس بگویند: اَللّهُمَّ جَافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَأصْعِدْ بِروُحِهِ إلَیْکَ وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهَاناً اَللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ
- [آیت الله مظاهری] خاک نجسی که به واسطه آب عاصم گِل شود و آب، آن را فرا گیرد پاک است امّا اگر فقط رطوبت به آن برسد پاک نمیشود.
- [آیت الله خوئی] کشی که به قصد بیرون آمدن منی بازی و شوخی کند، اگرچه منی از او بیرون نیاید، باید روزه را تمام کند و قضا هم بنماید.