آیا لعن خلفا جایز است؟
در رابطه با لعن کردن خلفا باید ابتدا چند مقدمه را عرض کنیم : اولاً: ائمه اطهار در شرایطی نبودند که بتوانند هر چه در سینه دارند، آزادانه برای همه مردم بیان نمایند. اما به برخی یاران خود مطالبی در قالب دعا یا حدیث یا رفتاری که حاکی از نفرت و نارضایتی از آنان باشد، آموخته اند. ثانیاً: شما ببینید، در حالیکه امیر المؤمنین(علیه السلام) صریحا آنان را لعن نکرد، چه رفتاری با ایشان و همسر عزادارشان داشتند؟ چه بلوایی در کربلا بپا کردند؟ ائمه دیگر را چگونه به شهادت رساندند؟ حال اگر آشکارا به لعن می پرداختند، همین مهلت کوتاه زندگیشان را نیز کوتاهتر می کردند و شیعیانشان را بیشتر در فشار و رنج قرار می دادند و همین مقدار از میراث پیامبر هم به دست ما نمی رسید. به هر حال این عدم رضایت تنها با لعن کردن نیست همینکه از اعمال و رفتار آنان با عمل و رفتارشان بی زاری می جسته اند خود دلیل بر تبری جستن از آنان است. پس از ذکر این مقدمه توجه به چند مطلب ضروری است: 1-‌ یکی از اتّهاماتی که همواره از طرف اهل سنّت به شیعه نسبت داده شده ، داستان سبّ ولعن بعضی از اصحاب و یاران پیامبر اکرم ( ص ) است ، که این امر در طول تاریخ باعث رنجهای فراوان و گرفتاریهای بی‌شماری برای شیعه گردیده است . 2 - سبّ خلفا ابزاری برای فتوا به قتل شیعه ‌ الف : به شهادت تاریخ وسیره‌نویسان ، سلاطین وخلفاء مستبدّ همیشه از این موضوع برای قتل عام ونابودی شیعه استفاده کرده‌اند همانگونه که صاحب کتاب (المنتظم ) به این نکته اشاره کرده و می‌گوید : حکّام وسردمداران قدرت هر وقت که می‌خواستند فردی شیعی مذهب را تعقیب و دستگیر وسپس او را مجازات کنند به جرم فحش وناسزا به أبو بکر وعمر بود ، نه اینکه چون پیرو علی ( ع ) است ، ویا از آن حضرت دفاع کرده است‌ (المنتظم : 2 / ص 36 ، وضوء النبی ( ص )) ‌ ب : ابن اثیر در حوادث سال 407 ه می‌نویسد : در این سال در تمام شهرهای آفریقا شیعیان را به جرم سبّ ولعن شیخین ( أبو بکر و عمر ) از بین بردند. (الکامل : 9 / 110 ). ‌ ج : سرخسی از فقهاء بزرگ اهل سنّت این چنین فتوا داده است : هر کس در باره خلفا سخنی بگوید که در آن طعن و اعتراض باشد ، ملحد و بی‌دین است و از مسلمانی خارج شده است ، و دوای درد چنین شخصی اگر توبه نکند ، شمشیر است. (اصول السرخسی : 2 / 134 ). ‌ زمینه صدور فتواهایی خشن بر ضدّ شیعه ، احادیثی است که با استفاده از نام پیامبر اکرم ( ص ) ساخته شده است ، و جالب است که شما بار دیگر سخن سرخسی را مرور کنید که گفت : کسی که أبو بکر و عمر را لعنت کند اگر توبه نکند دوای او شمشیر است ، و سپس به این فتوای خشن‌تر بنگرید که می‌گوید : (وأنّه إذا تاب لا تقبل توبته بل یجب قتله )‌ اگر توبه هم کرد پذیرفته نمی‌شود ، بلکه باید کشته شود .(رسائل ابن عابدین : 1 / 364 ). نتیجه این سخنان اعمّ از احادیث دروغینی که در فضائل ساختگی اشخاص در لابلای کتابهای حدیثی و تفسیری و تاریخی نوشته شده و یا فتواهایی که به قلم مدّعیان فقاهت صادر شده ، جز قتل و خون ریزی انسانهای بی‌گناه نبوده است . ‌ به یک نمونه از جنایات تاریخی که محصول این اندیشه‌های دروغین است اشاره می‌کنیم و قضاوت را به شما خواننده محترم واگذار می‌کنیم . ‌سلطان مراد چهارمین پادشاه عثمانی در صدد جنگ افروزی علیه ایران بود ، و لذا به بعضی از دانشمندان اهل سنّت متوسّل شد تا جهت شعله ور کردن فتنه جنگ داخلی بین مسلمانان فتوایی از آنان بگیرد ، ولی هیچ یک از علماء و دانشمندان جرأت این کار را نداشت و به خود اجازه نداد تا مسبّب قتل و خون ریزی شود ، امّا یک جوان دین فروش به نام (نوح افندی ) که بویی از فقه و انسانیّت به مشامش نرسیده بود ، در کمال وقاحت و بی‌شرمی فتوایی صادر کرد که در آن ابتدا کفر شیعه را ثابت و سپس قتل او را واجب می‌کرد ، متن فتوای او چنین است : (من قتل رافضیّاً واحداً وجبت له الجنّه ). هر کس یک نفر از شیعیان را بکشد بهشت بر او واجب می‌شود . ‌ با صدور این فتوا دهها هزار نفر به قتل رسیدند ، و تنها در حادثه خونین (حلب ) چهل هزار نفر از شیعیان این شهر به شهادت رسیدند. (رجوع کنید به مجلّه تراثنا ج 6 ، ص 32 ، ( موقف الشیعة من هجمات الحضومی )) . 3 - لعن و سبّ أمیر المؤمنین علیه السلام یکی از ظلمهای بزرگی که در حق مولا أمیر مؤمنان حضرت علی ( ع ) روا داشته‌اند ، دشنامها وبدگوئیهای فراوان در باره آن حضرت است . و بنیانگذار این روش زشت و ضدّ دینی و اخلاقی کسی نیست جز معاویة بن أبی سفیان که به اصطلاح مفتخر به خال المؤمنین است که عده‌ای جاهل و یا معاند ، از اعمال و کردار او با عظمت یاد می‌کنند . او کسی است که در پایان نمازهایش چه جمعه و غیر جمعه و بر بالای منبر هنگام سخنرانی از علی ( ع ) به زشتی یاد می‌کند و حتّی فرمانی هم برای دیگر سخنرانان در دور افتاده‌ترین شهرها صادر می‌کند تا به شایسته ‌ترین بنده خدا فحش و ناسزا بگویند . حَمَوی از دانشمندان اهل سنّت می‌گوید : علیّ بن أبی طالب در منابر شرق و غرب کشور اسلامی سبّ و لعن می‌شد حتّی در دو شهر مقدّس ، یکی محلّ ولادت او ، و دیگری محلّ هجرت و همراهی او با پیامبر یعنی شهر مدینه ، در منبرها بر او نفرین و به بدی یاد می‌کردند. (معجم البلدان : 3 / 191 ، و5 / 38 ). زمخشری و سیوطی دو تن از بزرگان و دانشمندان سنّی مذهب می‌گویند: در دوران بنو امیّه بر بالای بیش از هزار منبر علی را لعنت می‌کردند ، و پایه گذار این سنّت ، شخص معاویه بود. (بیع الأبرار زمخشری : 2 / 186 ؛ النصاع الکافیة محمد بن عقیل : 79 ؛السیوطی ، النص والاجتهاد : 496) . چرا این همه نا سزا؟! اکنون این سؤال که ریشه در اعماق دردهای روحی و روانی هر مسلمان با غیرت دارد مطرح می‌شود که : ‌ مگر علیّ بن أبی طالب ( ع ) از أصحاب و یاران رسول خدا ( ص ) نبود؟ ‌ مگر آن حضرت از خلفا و جانشینان پیامبر خدا شمرده نمی‌شد؟ مگر داماد پیامبر گرامی ( ص ) و همسر پاره تن آن حضرت نبود؟ ‌ مگر او - نستجیر باللّه - مسلمان نبود؟ مگر نه این است که رسول گرامی فرمود : هر گونه ناسزا گفتن به مسلمان موجب فسق است : (سباب المسلم فسوق ) (صحیح بخاری : 171 ح 48 ، کتاب الایمان - باب خوف المؤمن من أن یحبط عمله ؛ صحیح مسلم : 1 / 58 ، باب قول النبی ( ص ) : (سباب المسلم فسوق ) ) . پس چرا سبّ و لعن علی ( ع ) از ناحیه بعضی از بزرگان اهل سنت جنبه شرعی و قانونی به خود می‌گیرد؟ معاویه چگونه حکومتی تشکیل داده که پایه‌های آن باید با سبّ علی ( ع ) استوار می‌گردد که بنا به نقل ابن عساکر ، مروان به امام زین العابدین ( ع ) گفت : هنگام محاصره عثمان ، کسی همانند علی ( ع ) از وی دفاع ننمود . حضرت فرمود : پس چرا این همه او را در بالای منابر ناسزا می‌گویید؟ ‌ مروان پاسخ داد : اساس حکومت ما ، استوار نمی‌گردد مگر با این ناسزاها . (تاریخ مدینة دمشق لابن عساکر : 42 / 438 ؛ الصواعق المحرقة ص 33 ؛ النصائح الکافیة ص 114 عن الدار قطنی ؛ شرح نهج البلاغه : 13 / 220 ) ‌ چه اتفاقی در تاریخ اسلام می‌افتد که وقتی عمر بن عبد العزیز تصمیم می‌گیرد از لعن علی ( ع ) جلوگیری کند ، مردم از گوشه و کنار مسجد فریاد بر می‌آورند (ترکت السنّة ، ترکت السنّة ) هان ، سنت پیامبرا را ترک کردی!! (العتب الجمیل ص 74 - 75 ؛ النصایح الکافیة : 116 ؛ شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید : 13 / 222 ) آنان کار را به جایی رساندند که حتی وقتی می‌شنیدند خانواده‌ای اسم نوزاد خود را به نام علی نهاده وی را بدون هیچ جرم و گناهی به قتل می‌رساندند!!! وقتی این خبر به گوش شخصی به نام (رَباح ) رسید نام فرزندش را تغییر داد . (سیر أعلام النبلاء : 5 / 102 ، 7 / 413 ؛تهذیب الکمال : 20 / 429 ، تهذیب التهذیب : 7 / 281 ، ترجمة علی بن رباح) از این نمونه ها بسیار است که به جهت اختصار به همین موارد بسنده می کنیم. نسل کشی شیعه به چه جرمی؟ آری یکی دیگر از لکه‌های ننگ تاریخ بنو امیه این است که بنا به نقل ابن ابی الحدید سنی معتزلی ، به دستور معاویه ، دوستان و شیعیان علی را از زیر هر سنگ و کلوخی بیرون کشیدند و دست و پاهای آنان را بریده و با آهن گداخته به چشمان آنان سرمه کشیدند و بر بالای شاخه‌ها خرما به دار آویختند. (شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید : 11 / 44 ، النصایح الکافیة : 72 ) و بنا به نقل همو از امام باقر ( ع ) که فرمود : شیعیان ما را در هر دهی و دهکده‌ای یافتند به قتل رساندند و دست و پای آنان را مثله کردند و هر کس که به ما اظهار محبت می‌کرد ، زندانی کردند ، اموال او را مصادره نمودند و خانه او را ویران ساختند . و کار را به جایی رساندند که اگر به یک نفر زندیق و ملحد و یا کافر می‌گفتند بهتر از این بود که او را شیعه بنامند. (شرح نهج البلاغة : 11 / 43 ) ‌ 4- لعن در سنّت نبوی پژوهشگران حدیث نبوی که تحقیقات و تفحّص ارزشمندی پیرامون سخنان و فرمایشات پیامبر اکرم ( ص ) داشته‌اند ، تقریباً تعداد سیصد عنوان در موضوع لعن که فقط از این کلمه استفاده شده است استخراج نموده و در معرض مطالعه و دید دیگران قرار داده‌اند ، که این نکته دلیلی روشن بر اهمیّت موضوع در سیره نبوی است‌ (موسوعة أطراف الحدیث النبویّ ( ص ) : 6 / 594 ، مادّه (لعن )) . اما باید توجه داشت که لعن کردن آداب و شرایط و ملزمات مخصوص خود را دارد و در هر جا و هر زمان و هر شخصی نمی تواند جاری شود برای توضیح بیشتر به چند نمونه از لعن کردن درست آنهم با توجه به مقتضیات زمان، توجه بفرمایید: الف - لعن و نفرین پیامبر ( ص ) نسبت به بنو امیّه در بین فرمایشات و سخنان پیامبر اکرم ( ص ) علاوه بر نهی از سبّ و لعن انسانها خصوصاً افراد با ایمان ، مواردی دیده می‌شود که آن حضرت اشخاص و یا گروههایی را مورد لعن و نفرین قرار داده است . از جمله حکم بن العاص ، که جبیر بن مطعم می‌گوید : با رسول خدا ( ص ) کنار حجر نشسته بودم ، حکم بن ابی العاص در حال گذر از نزدیک ما بود ، پیامبر فرمود : وای بر امّت من از فرزندان و آنچه در صلب این مرد است‌. (المعجم الأوسط للطبرانی : 2 / 144 ) . و زمانی که معاویه برای فرزندش یزید از مردم بیعت می‌گرفت ، مروان گفت : این روش ابو بکر و عمر بود ، عبد الرحمن بن ابو بکر در جوابش گفت : سنّت و روش هرقل و قیصر است . مروان متقابلاً گفت : این آیه را خداوند در باره تو نازل فرمود : ( وَالَّذِی قَالَ لِوَلِدَیْهِ أُفٍّ لَّکُمَآ ) أحقاف / 17 . ، و کسی که به پدر و مادرش می‌گوید : أفّ بر شما . سخنان این دو نفر بگوش عائشه رسید ، گفت : مروان دروغ می‌گوید ، رسول خدا پدرش را لعنت کرد ، در حالیکه او در صلب پدرش بود (المنثور سیوطی : 6 / 41 ؛ أسد الغابة : 2 / 34 ؛ سنن الکبری نسائی : 6 / 459 ؛ تفسیر ابن کثیر : 4 / 172 ؛ المستدرک علی الصحیحین للحاکم : 4 / 481) امام حسن مجتبی ( ع ) به مروان فرمود : (لقد لعن اللّه أباک الحکم وأنت فی صلبه علی لسان نبیّه ، فقال : لعن اللّه الحکم وما ولد ) خداوند بر زبان پیامبرش پدرت حکم را لعنت کرد و تو در صلب او بودی ، فرمود : خدا لعنت کند حکم را و آنچه از او به دنیا آید (البدایة والنهایة : 8 / 284 ؛ کنز العمال : 11 / 257 ؛ تاریخ مدینة دمشق : 57 / 244 ؛ سیر أعلام النبلاء : 3 / 478 ). ب - لعنت کردن پیامبر اکرم ( ص ) ابو سفیان و معاویه را اظهار ناراحتی و عدم رضایت پیامبر از بعضی چهره‌های سرشناس صدر اسلام دلیلی قاطع بر انحراف آنان از سیره و روش آن حضرت است ، مخصوصاً اگر این عدم رضایت به شکل لعن و نفرین باشد ، از جمله این افراد ابو سفیان و معاویه است ، پدر و پسری که منشأ بسیاری از فتنه‌ها و آشوب بوده و حوادث دردناکی برای اسلام و امّت اسلام آفریدند . عبد اللّه بن عمر می‌گوید : پیامبر از مکانی در حال عبور بود ، چشمش به ابو سفیان افتاد که سوار بر شتر بود و معاویه و برادرش یکی پیشاپیش و دیگری پشت سر در حرکت بودند فرمود : (اللّهمّ العن القائد والسائق والراکب ) . بار خدایا آنکه سواره است و آن دو که همراه او و پیاده هستند را لعنت کن ، افرادی که این حدیث را از عبد الله بن عمر شنیدند ، سؤال کردند : آیا خودت از پیامبر شنیدی یا کسی دیگر برایت تعریف کرده است؟ گفت : آری خودم شنیدم ، و اگر دروغ بگویم ، گوشهایم کر شوند همانگونه که دو چشمم کور شده است‌. (تاریخ الامم والملوک : 10 / 58 ؛ حوادث سال 284 ه ؛ کتاب صفین : 247 ، چاپ مصر) . ج - لعنت کردن بعضی از صحابه به بعضی دیگر ابو بکر در محضر پیامبر لعنت می‌شود: ابوهریره می‌گوید : مردی در حضور پیامبر ابو بکر را سبّ و لعن می‌کرد و آن حضرت متعجّبانه می‌خندید (تفسیر ابن کثیر : 4 / 129 ، مسند احمد : 2 / 436 ، الدر المنثور : 6 / 11 ). و در نقلی دیگر آمده است : ( أنّ رجلاً سبّ أبا بکر عند النبی ( ص ) والنبیّ لا یقول شیئاً ) . شخصی در حضور رسول خدا ( ص ) ابو بکر را لعنت می‌کرد و آن حضرت هیچ سخنی نمی‌گفت . (ابن حجر نیز می‌گوید : در حضور پیامبر شخصی ابو بکر را سبّ می‌گفت؛‌ تاریخ النمازی : 2 / 102 ؛ سبل السلام : 4 / 197) ‌ 5 - آثار نوشته شده در بدیهای شیخین یکی از روشهای دیگر در یادآوری نقصهای گفتاری و رفتاری افراد استفاده از نوشتن و ضبط آن است که در طول تاریخ در این زمینه آثاری مکتوب از اهل قلم و تصنیف به رشته تحریر در آمده است ، از آن جمله راجع به مسلمانان صدر اسلام و یاران پیامبر اکرم و چهره‌های سرشناس که به فصلهایی کوتاه از رفتار و کردار آنان پرداخته‌اند ، مانند ابن خراش که دو جلد در باره زشتکاریهای خلیفه اول و دوم نوشت ، و چون مورد اعتماد و اطمینان بود و به دروغگویی از نقل حوادث و گزارشات تاریخی متّهم نبود ، او را به طرفداری از اهل بیت پیامبر ( ص ) متّهم نمودند ، و اشخاصی از قبیل او را که به نقل زشتکاریها پرداخته‌اند به همین اتّهام مورد حمله و هجوم قرار داده‌اند (الکامل فی ضعفاء الرجال : 5 / 519 ، تهذیب التهذیب : 2 / 83 )و ... نتیجه نهایی: لعن و نفرین در هر زمان و مکانی جایز نمی باشد و سنت پیامبر و اهل بیت هم همینگونه بوده که علانا از لعن و نفرین خودداری می کردند مگر در زمان های خاص و افراد خاصی که شرایط آن دوران اقتضاء این امر را داشته است.ائمه اطهار در شرایطی نبودند که بتوانند علانا به لعن مخالفین خود دست بزنند و تنها با ذکر اذکار و ادعیه ای نارضایتی خود را نشان می دادند که همین روش نیز باید برای ما الگوی عملیباشد. در پایان این مطلب را نیز تاکید می کنیم که نظر به اینکه لعن به خلفا خلاف سیره ائمه و باعث اختلاف شیعه و سنی شده و روز به روز موجبات افزایش کینه و نفرت بین مسلمانان می شود علمای ما به شدت از انجام علنی آن نهی کرده اند و شیعیان را به دوری از اینگونه اعمال و رفتارهای نامناسب برحذر داشته اند و بر ما نیز واجب است که به دستورات آنان عمل کنیم و از اینگونه رفتارهای تحریک آمیز و دشمن تراش دوری کنیم.
عنوان سوال:

آیا لعن خلفا جایز است؟


پاسخ:

در رابطه با لعن کردن خلفا باید ابتدا چند مقدمه را عرض کنیم :
اولاً: ائمه اطهار در شرایطی نبودند که بتوانند هر چه در سینه دارند، آزادانه برای همه مردم بیان نمایند. اما به برخی یاران خود مطالبی در قالب دعا یا حدیث یا رفتاری که حاکی از نفرت و نارضایتی از آنان باشد، آموخته اند.
ثانیاً: شما ببینید، در حالیکه امیر المؤمنین(علیه السلام) صریحا آنان را لعن نکرد، چه رفتاری با ایشان و همسر عزادارشان داشتند؟ چه بلوایی در کربلا بپا کردند؟ ائمه دیگر را چگونه به شهادت رساندند؟ حال اگر آشکارا به لعن می پرداختند، همین مهلت کوتاه زندگیشان را نیز کوتاهتر می کردند و شیعیانشان را بیشتر در فشار و رنج قرار می دادند و همین مقدار از میراث پیامبر هم به دست ما نمی رسید.
به هر حال این عدم رضایت تنها با لعن کردن نیست همینکه از اعمال و رفتار آنان با عمل و رفتارشان بی زاری می جسته اند خود دلیل بر تبری جستن از آنان است.
پس از ذکر این مقدمه توجه به چند مطلب ضروری است:
1-‌ یکی از اتّهاماتی که همواره از طرف اهل سنّت به شیعه نسبت داده شده ، داستان سبّ ولعن بعضی از اصحاب و یاران پیامبر اکرم ( ص ) است ، که این امر در طول تاریخ باعث رنجهای فراوان و گرفتاریهای بی‌شماری برای شیعه گردیده است .
2 - سبّ خلفا ابزاری برای فتوا به قتل شیعه
الف : به شهادت تاریخ وسیره‌نویسان ، سلاطین وخلفاء مستبدّ همیشه از این موضوع برای قتل عام ونابودی شیعه استفاده کرده‌اند همانگونه که صاحب کتاب (المنتظم ) به این نکته اشاره کرده و می‌گوید : حکّام وسردمداران قدرت هر وقت که می‌خواستند فردی شیعی مذهب را تعقیب و دستگیر وسپس او را مجازات کنند به جرم فحش وناسزا به أبو بکر وعمر بود ، نه اینکه چون پیرو علی ( ع ) است ، ویا از آن حضرت دفاع کرده است‌ (المنتظم : 2 / ص 36 ، وضوء النبی ( ص ))
‌ ب : ابن اثیر در حوادث سال 407 ه می‌نویسد : در این سال در تمام شهرهای آفریقا شیعیان را به جرم سبّ ولعن شیخین ( أبو بکر و عمر ) از بین بردند. (الکامل : 9 / 110 ).
‌ ج : سرخسی از فقهاء بزرگ اهل سنّت این چنین فتوا داده است : هر کس در باره خلفا سخنی بگوید که در آن طعن و اعتراض باشد ، ملحد و بی‌دین است و از مسلمانی خارج شده است ، و دوای درد چنین شخصی اگر توبه نکند ، شمشیر است. (اصول السرخسی : 2 / 134 ).
‌ زمینه صدور فتواهایی خشن بر ضدّ شیعه ، احادیثی است که با استفاده از نام پیامبر اکرم ( ص ) ساخته شده است ، و جالب است که شما بار دیگر سخن سرخسی را مرور کنید که گفت : کسی که أبو بکر و عمر را لعنت کند اگر توبه نکند دوای او شمشیر است ، و سپس به این فتوای خشن‌تر بنگرید که می‌گوید : (وأنّه إذا تاب لا تقبل توبته بل یجب قتله )‌ اگر توبه هم کرد پذیرفته نمی‌شود ، بلکه باید کشته شود .(رسائل ابن عابدین : 1 / 364 ).
نتیجه این سخنان اعمّ از احادیث دروغینی که در فضائل ساختگی اشخاص در لابلای کتابهای حدیثی و تفسیری و تاریخی نوشته شده و یا فتواهایی که به قلم مدّعیان فقاهت صادر شده ، جز قتل و خون ریزی انسانهای بی‌گناه نبوده است .
‌ به یک نمونه از جنایات تاریخی که محصول این اندیشه‌های دروغین است اشاره می‌کنیم و قضاوت را به شما خواننده محترم واگذار می‌کنیم .
‌سلطان مراد چهارمین پادشاه عثمانی در صدد جنگ افروزی علیه ایران بود ، و لذا به بعضی از دانشمندان اهل سنّت متوسّل شد تا جهت شعله ور کردن فتنه جنگ داخلی بین مسلمانان فتوایی از آنان بگیرد ، ولی هیچ یک از علماء و دانشمندان جرأت این کار را نداشت و به خود اجازه نداد تا مسبّب قتل و خون ریزی شود ، امّا یک جوان دین فروش به نام (نوح افندی ) که بویی از فقه و انسانیّت به مشامش نرسیده بود ، در کمال وقاحت و بی‌شرمی فتوایی صادر کرد که در آن ابتدا کفر شیعه را ثابت و سپس قتل او را واجب می‌کرد ، متن فتوای او چنین است : (من قتل رافضیّاً واحداً وجبت له الجنّه ). هر کس یک نفر از شیعیان را بکشد بهشت بر او واجب می‌شود .
‌ با صدور این فتوا دهها هزار نفر به قتل رسیدند ، و تنها در حادثه خونین (حلب ) چهل هزار نفر از شیعیان این شهر به شهادت رسیدند. (رجوع کنید به مجلّه تراثنا ج 6 ، ص 32 ، ( موقف الشیعة من هجمات الحضومی )) .
3 - لعن و سبّ أمیر المؤمنین علیه السلام
یکی از ظلمهای بزرگی که در حق مولا أمیر مؤمنان حضرت علی ( ع ) روا داشته‌اند ، دشنامها وبدگوئیهای فراوان در باره آن حضرت است . و بنیانگذار این روش زشت و ضدّ دینی و اخلاقی کسی نیست جز معاویة بن أبی سفیان که به اصطلاح مفتخر به خال المؤمنین است که عده‌ای جاهل و یا معاند ، از اعمال و کردار او با عظمت یاد می‌کنند .
او کسی است که در پایان نمازهایش چه جمعه و غیر جمعه و بر بالای منبر هنگام سخنرانی از علی ( ع ) به زشتی یاد می‌کند و حتّی فرمانی هم برای دیگر سخنرانان در دور افتاده‌ترین شهرها صادر می‌کند تا به شایسته ‌ترین بنده خدا فحش و ناسزا بگویند .
حَمَوی از دانشمندان اهل سنّت می‌گوید : علیّ بن أبی طالب در منابر شرق و غرب کشور اسلامی سبّ و لعن می‌شد حتّی در دو شهر مقدّس ، یکی محلّ ولادت او ، و دیگری محلّ هجرت و همراهی او با پیامبر یعنی شهر مدینه ، در منبرها بر او نفرین و به بدی یاد می‌کردند. (معجم البلدان : 3 / 191 ، و5 / 38 ).
زمخشری و سیوطی دو تن از بزرگان و دانشمندان سنّی مذهب می‌گویند: در دوران بنو امیّه بر بالای بیش از هزار منبر علی را لعنت می‌کردند ، و پایه گذار این سنّت ، شخص معاویه بود. (بیع الأبرار زمخشری : 2 / 186 ؛ النصاع الکافیة محمد بن عقیل : 79 ؛السیوطی ، النص والاجتهاد : 496) .
چرا این همه نا سزا؟! اکنون این سؤال که ریشه در اعماق دردهای روحی و روانی هر مسلمان با غیرت دارد مطرح می‌شود که :
‌ مگر علیّ بن أبی طالب ( ع ) از أصحاب و یاران رسول خدا ( ص ) نبود؟
‌ مگر آن حضرت از خلفا و جانشینان پیامبر خدا شمرده نمی‌شد؟
مگر داماد پیامبر گرامی ( ص ) و همسر پاره تن آن حضرت نبود؟
‌ مگر او - نستجیر باللّه - مسلمان نبود؟ مگر نه این است که رسول گرامی فرمود : هر گونه ناسزا گفتن به مسلمان موجب فسق است : (سباب المسلم فسوق ) (صحیح بخاری : 171 ح 48 ، کتاب الایمان - باب خوف المؤمن من أن یحبط عمله ؛ صحیح مسلم : 1 / 58 ، باب قول النبی ( ص ) : (سباب المسلم فسوق ) ) .
پس چرا سبّ و لعن علی ( ع ) از ناحیه بعضی از بزرگان اهل سنت جنبه شرعی و قانونی به خود می‌گیرد؟
معاویه چگونه حکومتی تشکیل داده که پایه‌های آن باید با سبّ علی ( ع ) استوار می‌گردد که بنا به نقل ابن عساکر ، مروان به امام زین العابدین ( ع ) گفت : هنگام محاصره عثمان ، کسی همانند علی ( ع ) از وی دفاع ننمود . حضرت فرمود : پس چرا این همه او را در بالای منابر ناسزا می‌گویید؟
مروان پاسخ داد : اساس حکومت ما ، استوار نمی‌گردد مگر با این ناسزاها . (تاریخ مدینة دمشق لابن عساکر : 42 / 438 ؛ الصواعق المحرقة ص 33 ؛ النصائح الکافیة ص 114 عن الدار قطنی ؛ شرح نهج البلاغه : 13 / 220 )
‌ چه اتفاقی در تاریخ اسلام می‌افتد که وقتی عمر بن عبد العزیز تصمیم می‌گیرد از لعن علی ( ع ) جلوگیری کند ، مردم از گوشه و کنار مسجد فریاد بر می‌آورند (ترکت السنّة ، ترکت السنّة ) هان ، سنت پیامبرا را ترک کردی!! (العتب الجمیل ص 74 - 75 ؛ النصایح الکافیة : 116 ؛ شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید : 13 / 222 )
آنان کار را به جایی رساندند که حتی وقتی می‌شنیدند خانواده‌ای اسم نوزاد خود را به نام علی نهاده وی را بدون هیچ جرم و گناهی به قتل می‌رساندند!!! وقتی این خبر به گوش شخصی به نام (رَباح ) رسید نام فرزندش را تغییر داد . (سیر أعلام النبلاء : 5 / 102 ، 7 / 413 ؛تهذیب الکمال : 20 / 429 ، تهذیب التهذیب : 7 / 281 ، ترجمة علی بن رباح)
از این نمونه ها بسیار است که به جهت اختصار به همین موارد بسنده می کنیم.
نسل کشی شیعه به چه جرمی؟
آری یکی دیگر از لکه‌های ننگ تاریخ بنو امیه این است که بنا به نقل ابن ابی الحدید سنی معتزلی ، به دستور معاویه ، دوستان و شیعیان علی را از زیر هر سنگ و کلوخی بیرون کشیدند و دست و پاهای آنان را بریده و با آهن گداخته به چشمان آنان سرمه کشیدند و بر بالای شاخه‌ها خرما به دار آویختند. (شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید : 11 / 44 ، النصایح الکافیة : 72 )
و بنا به نقل همو از امام باقر ( ع ) که فرمود : شیعیان ما را در هر دهی و دهکده‌ای یافتند به قتل رساندند و دست و پای آنان را مثله کردند و هر کس که به ما اظهار محبت می‌کرد ، زندانی کردند ، اموال او را مصادره نمودند و خانه او را ویران ساختند . و کار را به جایی رساندند که اگر به یک نفر زندیق و ملحد و یا کافر می‌گفتند بهتر از این بود که او را شیعه بنامند. (شرح نهج البلاغة : 11 / 43 )
‌ 4- لعن در سنّت نبوی
پژوهشگران حدیث نبوی که تحقیقات و تفحّص ارزشمندی پیرامون سخنان و فرمایشات پیامبر اکرم ( ص ) داشته‌اند ، تقریباً تعداد سیصد عنوان در موضوع لعن که فقط از این کلمه استفاده شده است استخراج نموده و در معرض مطالعه و دید دیگران قرار داده‌اند ، که این نکته دلیلی روشن بر اهمیّت موضوع در سیره نبوی است‌ (موسوعة أطراف الحدیث النبویّ ( ص ) : 6 / 594 ، مادّه (لعن )) . اما باید توجه داشت که لعن کردن آداب و شرایط و ملزمات مخصوص خود را دارد و در هر جا و هر زمان و هر شخصی نمی تواند جاری شود برای توضیح بیشتر به چند نمونه از لعن کردن درست آنهم با توجه به مقتضیات زمان، توجه بفرمایید:
الف - لعن و نفرین پیامبر ( ص ) نسبت به بنو امیّه
در بین فرمایشات و سخنان پیامبر اکرم ( ص ) علاوه بر نهی از سبّ و لعن انسانها خصوصاً افراد با ایمان ، مواردی دیده می‌شود که آن حضرت اشخاص و یا گروههایی را مورد لعن و نفرین قرار داده است . از جمله حکم بن العاص ، که جبیر بن مطعم می‌گوید : با رسول خدا ( ص ) کنار حجر نشسته بودم ، حکم بن ابی العاص در حال گذر از نزدیک ما بود ، پیامبر فرمود : وای بر امّت من از فرزندان و آنچه در صلب این مرد است‌. (المعجم الأوسط للطبرانی : 2 / 144 ) .
و زمانی که معاویه برای فرزندش یزید از مردم بیعت می‌گرفت ، مروان گفت : این روش ابو بکر و عمر بود ، عبد الرحمن بن ابو بکر در جوابش گفت : سنّت و روش هرقل و قیصر است . مروان متقابلاً گفت : این آیه را خداوند در باره تو نازل فرمود : ( وَالَّذِی قَالَ لِوَلِدَیْهِ أُفٍّ لَّکُمَآ ) أحقاف / 17 . ، و کسی که به پدر و مادرش می‌گوید : أفّ بر شما .
سخنان این دو نفر بگوش عائشه رسید ، گفت : مروان دروغ می‌گوید ، رسول خدا پدرش را لعنت کرد ، در حالیکه او در صلب پدرش بود (المنثور سیوطی : 6 / 41 ؛ أسد الغابة : 2 / 34 ؛ سنن الکبری نسائی : 6 / 459 ؛ تفسیر ابن کثیر : 4 / 172 ؛ المستدرک علی الصحیحین للحاکم : 4 / 481)
امام حسن مجتبی ( ع ) به مروان فرمود : (لقد لعن اللّه أباک الحکم وأنت فی صلبه علی لسان نبیّه ، فقال : لعن اللّه الحکم وما ولد ) خداوند بر زبان پیامبرش پدرت حکم را لعنت کرد و تو در صلب او بودی ، فرمود : خدا لعنت کند حکم را و آنچه از او به دنیا آید (البدایة والنهایة : 8 / 284 ؛ کنز العمال : 11 / 257 ؛ تاریخ مدینة دمشق : 57 / 244 ؛ سیر أعلام النبلاء : 3 / 478 ).
ب - لعنت کردن پیامبر اکرم ( ص ) ابو سفیان و معاویه را
اظهار ناراحتی و عدم رضایت پیامبر از بعضی چهره‌های سرشناس صدر اسلام دلیلی قاطع بر انحراف آنان از سیره و روش آن حضرت است ، مخصوصاً اگر این عدم رضایت به شکل لعن و نفرین باشد ، از جمله این افراد ابو سفیان و معاویه است ، پدر و پسری که منشأ بسیاری از فتنه‌ها و آشوب بوده و حوادث دردناکی برای اسلام و امّت اسلام آفریدند .
عبد اللّه بن عمر می‌گوید : پیامبر از مکانی در حال عبور بود ، چشمش به ابو سفیان افتاد که سوار بر شتر بود و معاویه و برادرش یکی پیشاپیش و دیگری پشت سر در حرکت بودند فرمود : (اللّهمّ العن القائد والسائق والراکب ) . بار خدایا آنکه سواره است و آن دو که همراه او و پیاده هستند را لعنت کن ، افرادی که این حدیث را از عبد الله بن عمر شنیدند ، سؤال کردند : آیا خودت از پیامبر شنیدی یا کسی دیگر برایت تعریف کرده است؟ گفت : آری خودم شنیدم ، و اگر دروغ بگویم ، گوشهایم کر شوند همانگونه که دو چشمم کور شده است‌. (تاریخ الامم والملوک : 10 / 58 ؛ حوادث سال 284 ه ؛ کتاب صفین : 247 ، چاپ مصر) .
ج - لعنت کردن بعضی از صحابه به بعضی دیگر
ابو بکر در محضر پیامبر لعنت می‌شود:
ابوهریره می‌گوید : مردی در حضور پیامبر ابو بکر را سبّ و لعن می‌کرد و آن حضرت متعجّبانه می‌خندید (تفسیر ابن کثیر : 4 / 129 ، مسند احمد : 2 / 436 ، الدر المنثور : 6 / 11 ).
و در نقلی دیگر آمده است : ( أنّ رجلاً سبّ أبا بکر عند النبی ( ص ) والنبیّ لا یقول شیئاً ) . شخصی در حضور رسول خدا ( ص ) ابو بکر را لعنت می‌کرد و آن حضرت هیچ سخنی نمی‌گفت . (ابن حجر نیز می‌گوید : در حضور پیامبر شخصی ابو بکر را سبّ می‌گفت؛‌ تاریخ النمازی : 2 / 102 ؛ سبل السلام : 4 / 197)
‌ 5 - آثار نوشته شده در بدیهای شیخین
یکی از روشهای دیگر در یادآوری نقصهای گفتاری و رفتاری افراد استفاده از نوشتن و ضبط آن است که در طول تاریخ در این زمینه آثاری مکتوب از اهل قلم و تصنیف به رشته تحریر در آمده است ، از آن جمله راجع به مسلمانان صدر اسلام و یاران پیامبر اکرم و چهره‌های سرشناس که به فصلهایی کوتاه از رفتار و کردار آنان پرداخته‌اند ، مانند ابن خراش که دو جلد در باره زشتکاریهای خلیفه اول و دوم نوشت ، و چون مورد اعتماد و اطمینان بود و به دروغگویی از نقل حوادث و گزارشات تاریخی متّهم نبود ، او را به طرفداری از اهل بیت پیامبر ( ص ) متّهم نمودند ، و اشخاصی از قبیل او را که به نقل زشتکاریها پرداخته‌اند به همین اتّهام مورد حمله و هجوم قرار داده‌اند (الکامل فی ضعفاء الرجال : 5 / 519 ، تهذیب التهذیب : 2 / 83 )و ...
نتیجه نهایی:
لعن و نفرین در هر زمان و مکانی جایز نمی باشد و سنت پیامبر و اهل بیت هم همینگونه بوده که علانا از لعن و نفرین خودداری می کردند مگر در زمان های خاص و افراد خاصی که شرایط آن دوران اقتضاء این امر را داشته است.ائمه اطهار در شرایطی نبودند که بتوانند علانا به لعن مخالفین خود دست بزنند و تنها با ذکر اذکار و ادعیه ای نارضایتی خود را نشان می دادند که همین روش نیز باید برای ما الگوی عملیباشد.
در پایان این مطلب را نیز تاکید می کنیم که نظر به اینکه لعن به خلفا خلاف سیره ائمه و باعث اختلاف شیعه و سنی شده و روز به روز موجبات افزایش کینه و نفرت بین مسلمانان می شود علمای ما به شدت از انجام علنی آن نهی کرده اند و شیعیان را به دوری از اینگونه اعمال و رفتارهای نامناسب برحذر داشته اند و بر ما نیز واجب است که به دستورات آنان عمل کنیم و از اینگونه رفتارهای تحریک آمیز و دشمن تراش دوری کنیم.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین