تولی و تبری از مسائل قطعی اسلام هستند. و از نظر منطقی نیز این دو باید همراه هم وجود داشته باشند. انسانی که نسبت به مساله ای عشق می ورزد، باید با عوامل آسیب رسان به عشق و علاقه خود، دشمنی کند. از همین روست که عشق و محبت انسان، برای او مرز و خط قرمز می آفریند. کسی که ادعای دوستی با همه کس و همه فرقه ها را دارد، قطعا منافق است که می تواند هر دقیقه به شکلی و رنگی دربیاید و کنار عوامل کاملا ناسازگار، باقی بماند. به عنوان مثال چگونه ممکن است کسی طرفدار مظلومین باشد و در عین حال ظالمان را نیز دوست داشته باشد؟ و تعامل و رابطه اش با هر دو گروه مظلوم و ظالم یکسان باشد؟ بنابراین اگر باید با اولیای الهی دوستی کرد، با دشمنان خدا هم باید دشمنی کرد. و اگر (دشمنی) با دشمنان خدا نباشد، به تدریج رفته رفته، همان دشمنی ها عادی و طبیعی جلوه می کند و شخص خود در صف دشمنان اولیاء الهی در می آید. در واقع تبری جستن به مانند سیستم دفاعی بدن است که مانع رشد میکروب ها می شود. علاوه بر اینکه می تواند معیار و محکی جدی برای مدعیان باشد که در ادعای دوستی و عشق خود، چقدر جدی و صادق هستند. بنابراین تبری (دوری جستن) و لعن کاملا منطقی و معقول است همان گونه که منابع دینی نیز به کرات آن را بیان کرده اند. ( قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُواْ لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَءآَؤُاْ مِنکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَ بَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَآءُ أَبَداً حَتَّی تُؤْمِنُواْ بِاللَّهِ وَحْدَهُ؛[ممتحنه/4] همانا برای شما در (روش) ابراهیم و کسانی که با او بودند، سرمشق و الگوی خوبی است، زیرا به قوم (مشرک) خود گفتند: همانا ما از شما و از آنچه جز خدا میپرستید، بیزاریم. ما به (آیین) شما کفر ورزیدیم و میان ما و شما کینه و دشمنی ابدی است، مگر آنکه به خدای یگانه ایمان بیاورید.) خداوند میفرماید شما باید به ابراهیم (ع) تأسی کنید. ابراهیم (ع) و یارانش به بت پرستانی که با آنها دشمنی کردند و ایشان را از شهر و دیار خود بیرون راندند، گفتند: (إِنَّا بُرَءآَؤُاْ مِنکُمْ؛ ما از شما بیزاریم.) اعلان برائت کردند. بعد به این هم اکتفا نمیکند، میفرماید: (وَ بَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَآءُ أَبَداً؛ بین ما و شما تا روز قیامت دشمنی و کینه برقرار است) مگر اینکه دست از خیانتکاری خود بردارید. در جای دیگر در ذکر صفات مسلمانان موضع گیری سخت در مقابل دشمنان را مقدم بر مهربانی با خودی ها ذکر می کند: (مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ؛[فتح/29] محمّد(ص) فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند.) حال باید بنگریم که از منظر دینی چرا خلفا شایسته لعن شده اند. در این جا کوتاه به دو مورد اشاره می کنیم: 1- (إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَی مِن بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ أُولَئِکَ یَلعَنُهُمُ اللّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ؛[بقره/159] کسانی که دلایل روشن، و وسیله هدایتی را که نازل کرده ایم، بعد از آنکه در کتاب برای مردم بیان نمودیم، کتمان کنند، خدا آنها را لعنت میکند؛ و همه لعنت کنندگان نیز، آنها را لعن میکنند). پس یک گروه از کسانی که مستحق لعن خداوند و همه لعنت کنندگان هستند ، کسانی هستند که حقایق کتاب و بیان (شرح و توضیح کتاب) را کتمان و جلوی نشر آن را گرفتند. در بین همه مذاهب اسلامی مورد اتفاق است که خلفای سه گانه، جلوی نشر حدیث پیامبر(ص) و تفسیر قرآن را گرفتند. 2- (إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً مُّهِیناً؛[احزاب/57] آنها که خدا و پیامبرش را آزار میدهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته، و برای آنها عذاب خوارکنندهای آماده کرده است). آزار خدا و پیامبر(ص) هم یکی دیگر از مصادیق ملعون شدن است. به تصریح معتبر ترین کتاب حدیثی اهل سنت صحیح بخاری پیامبر(ص) فرمودند: (فاطمه (س) پاره تن من است ، هر کس او را بیازارد مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد خدا را آزرده است)[1] در جای دیگری از همین کتاب آمده که حضرت فاطمه(س) وفات یافتند در حالیکه بر ابوبکر و عمر غضبناک بودند.[2] پس غضب او ، غضب پیامبر و خداست. پس آن دو نفر نیز به جهت آزردن او مشمول حکم این آیه شده اند. علاوه بر اینکه در موارد متعددی در زمان حیات رسول اکرم (ص) این دو نفر با نافرمانی ها سبب آزار پیامبر (ص) شده اند. [1]. صحیح البخاری ج 6، ص 158، ح 5230. [2]. صحیح البخاری، ج 8، ص 3، ح 6726.
تولی و تبری از مسائل قطعی اسلام هستند. و از نظر منطقی نیز این دو باید همراه هم وجود داشته باشند. انسانی که نسبت به مساله ای عشق می ورزد، باید با عوامل آسیب رسان به عشق و علاقه خود، دشمنی کند. از همین روست که عشق و محبت انسان، برای او مرز و خط قرمز می آفریند.
کسی که ادعای دوستی با همه کس و همه فرقه ها را دارد، قطعا منافق است که می تواند هر دقیقه به شکلی و رنگی دربیاید و کنار عوامل کاملا ناسازگار، باقی بماند. به عنوان مثال چگونه ممکن است کسی طرفدار مظلومین باشد و در عین حال ظالمان را نیز دوست داشته باشد؟ و تعامل و رابطه اش با هر دو گروه مظلوم و ظالم یکسان باشد؟
بنابراین اگر باید با اولیای الهی دوستی کرد، با دشمنان خدا هم باید دشمنی کرد. و اگر (دشمنی) با دشمنان خدا نباشد، به تدریج رفته رفته، همان دشمنی ها عادی و طبیعی جلوه می کند و شخص خود در صف دشمنان اولیاء الهی در می آید. در واقع تبری جستن به مانند سیستم دفاعی بدن است که مانع رشد میکروب ها می شود. علاوه بر اینکه می تواند معیار و محکی جدی برای مدعیان باشد که در ادعای دوستی و عشق خود، چقدر جدی و صادق هستند.
بنابراین تبری (دوری جستن) و لعن کاملا منطقی و معقول است همان گونه که منابع دینی نیز به کرات آن را بیان کرده اند.
( قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُواْ لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَءآَؤُاْ مِنکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَ بَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَآءُ أَبَداً حَتَّی تُؤْمِنُواْ بِاللَّهِ وَحْدَهُ؛[ممتحنه/4] همانا برای شما در (روش) ابراهیم و کسانی که با او بودند، سرمشق و الگوی خوبی است، زیرا به قوم (مشرک) خود گفتند: همانا ما از شما و از آنچه جز خدا میپرستید، بیزاریم. ما به (آیین) شما کفر ورزیدیم و میان ما و شما کینه و دشمنی ابدی است، مگر آنکه به خدای یگانه ایمان بیاورید.)
خداوند میفرماید شما باید به ابراهیم (ع) تأسی کنید. ابراهیم (ع) و یارانش به بت پرستانی که با آنها دشمنی کردند و ایشان را از شهر و دیار خود بیرون راندند، گفتند: (إِنَّا بُرَءآَؤُاْ مِنکُمْ؛ ما از شما بیزاریم.) اعلان برائت کردند. بعد به این هم اکتفا نمیکند، میفرماید: (وَ بَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَآءُ أَبَداً؛ بین ما و شما تا روز قیامت دشمنی و کینه برقرار است) مگر اینکه دست از خیانتکاری خود بردارید.
در جای دیگر در ذکر صفات مسلمانان موضع گیری سخت در مقابل دشمنان را مقدم بر مهربانی با خودی ها ذکر می کند:
(مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ؛[فتح/29] محمّد(ص) فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند.)
حال باید بنگریم که از منظر دینی چرا خلفا شایسته لعن شده اند. در این جا کوتاه به دو مورد اشاره می کنیم:
1- (إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَی مِن بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ أُولَئِکَ یَلعَنُهُمُ اللّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ؛[بقره/159] کسانی که دلایل روشن، و وسیله هدایتی را که نازل کرده ایم، بعد از آنکه در کتاب برای مردم بیان نمودیم، کتمان کنند، خدا آنها را لعنت میکند؛ و همه لعنت کنندگان نیز، آنها را لعن میکنند).
پس یک گروه از کسانی که مستحق لعن خداوند و همه لعنت کنندگان هستند ، کسانی هستند که حقایق کتاب و بیان (شرح و توضیح کتاب) را کتمان و جلوی نشر آن را گرفتند.
در بین همه مذاهب اسلامی مورد اتفاق است که خلفای سه گانه، جلوی نشر حدیث پیامبر(ص) و تفسیر قرآن را گرفتند.
2- (إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً مُّهِیناً؛[احزاب/57] آنها که خدا و پیامبرش را آزار میدهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته، و برای آنها عذاب خوارکنندهای آماده کرده است).
آزار خدا و پیامبر(ص) هم یکی دیگر از مصادیق ملعون شدن است. به تصریح معتبر ترین کتاب حدیثی اهل سنت صحیح بخاری پیامبر(ص) فرمودند: (فاطمه (س) پاره تن من است ، هر کس او را بیازارد مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد خدا را آزرده است)[1] در جای دیگری از همین کتاب آمده که حضرت فاطمه(س) وفات یافتند در حالیکه بر ابوبکر و عمر غضبناک بودند.[2] پس غضب او ، غضب پیامبر و خداست. پس آن دو نفر نیز به جهت آزردن او مشمول حکم این آیه شده اند.
علاوه بر اینکه در موارد متعددی در زمان حیات رسول اکرم (ص) این دو نفر با نافرمانی ها سبب آزار پیامبر (ص) شده اند.
[1]. صحیح البخاری ج 6، ص 158، ح 5230.
[2]. صحیح البخاری، ج 8، ص 3، ح 6726.
- [سایر] آیا لعن خلفا جایز است؟
- [سایر] چرا در زیارت عاشورا بر همه بنی امیه لعن می فرستیم و می گوییم (لَعَنَ اللَّهُ بَنی اُمَیَّةَ قاطِبَةً) ؟ خوبان بنیامیه چه گناهی دارند که باید مورد لعن قرار گیرند؟
- [سایر] آیا خلفا قرآن را جمعآوری کرده اند؟
- [سایر] شیعه می گوید نامگذاری فرزندانشان به نام خلفا به خاطر خلفا نبوده اگر اینگونه است چرا به نام ابوجهل و ابولهب نام گذاری نکردند؟
- [سایر] شما اهل سنت پیامبر هستید یا سنت خلفا؟
- [سایر] علت اینهمه لعن در زیارت عاشورا چیست؟
- [سایر] دلایل لعن دشمنان اهل بیت چیست؟
- [سایر] آیا حسنین(علیهما السلام) در فتوحات زمان خلفا شرکت داشتند؟
- [سایر] کدام دانشمند لعن و نفرین شده است؟
- [سایر] اهل سنت از علمای خود با لقب حضرت یاد می کنند، آیا مقام حضرت مخصوص پیامبر و خلفا نیست؟ آیا مکتب اهل سنت علمای خود را در ردیف پیامبر و خلفا می بیند؟
- [آیت الله مظاهری] رشوه دادن و رشوه گرفتن و دلّالی در رشوه و مانند آن حرام است و پیامبر همه آنها را مورد لعن قرار داده است. (الرَّاشی وَ الْمُرْتَشی وَ الْماشی بَیْنَهُما مَلْعُونُون)[2] (رشوه دهنده و رشوه گیرنده و واسطه بین آنان، از نفرین شدگان هستند.)
- [آیت الله نوری همدانی] در آشامیدن آب چند چیز مستحّب است : اوّل : آب را بطور مکیدن بیاشامد . دوّم : در روز ایستاده آب بخورد . سوّم : پیش از آشامیدن آب بِسْمِ اللهِ و بعد از آن اَلْحَمْدُ لِلهِ بگوید . چهارم : به سه نفس آب بیاشامد . پنجم : بعد از آشامیدن آب حضرت اَبا عَبْدِ اَللهِ ( علیه السّلام ) و اهل بیت ایشان را یاد کند و قاتلان آن حضرت را لعن نماید . مکروهات آب آشامیدن
- [آیت الله مظاهری] از گناهان در اسلام فحش دادن به مسلمان است و چون فحش دادن اهانت به مسلمان است، باید گفت از این جهت از گناهان کبیره در اسلام است و آن اقسامی دارد: الف) فحش دادن و استهزاء و توهین و تعریض و لعن و مانند اینها- نعوذ باللَّه- به خداوند متعال یا پیامبر گرامی خاتم الانبیا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمّه طاهرین(سلاماللهعلیهم) و حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) علاوه بر اینکه فحشدهنده را نجس و کافر میکند، او را واجب القتل مینماید. ب) فحش دادن به انبیای عظام و علمای دین، بلکه همه افرادی که منتسب به اسلام میباشند، و گناه این قسم فحش در حدّ کفر است که در روایات آمده است جنگ با خدای متعال است. ج) فحش دادن به افراد معمولی و بچهها و دیوانههایی که متوجّه فحش میشوند، نیز حرام، بلکه چون ظلم و اهانت است از گناهان کبیره است. د) فحش دادن به غیر مسلمان یا به حیوانات، گرچه حرام نیست، ولی مسلمان باید مؤدّب باشد.
- [آیت الله مظاهری] از محرّمات در اسلام دشمنی و کینهتوزی و اظهار عداوت و بغض و قهر با مسلمانان است و قرآن شریف یکی از علل حرمت خمر و قمار را عداوت و بغض میداند (انَّما یُریدُ الشَّیْطانُ انْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِر)[1] (همانا شیطان میخواهد به وسیله شراب و قمار، میان شما دشمنی و کینه ایجاد کند.) و آن اقسامی دارد: الف) دشمنی با افراد وابسته به دین نظیر علما و متدیّنین به خاطر دینشان و گناه این قسم در حدّ کفر است، بلکه اگر توجّه به لوازم آن داشته باشد کفر است. ب) دشمنی با آنان به خاطر اغراض شخصیّه و این قسم نیز گناهش بزرگ است. ج) دشمنی با خویشان نظیر پدر و مادر و اولاد و برادر و خواهر و امثال اینها که این قسم علاوه بر حرمت دشمنی و قهر، حرمت قطع رحم را نیز دارد و قطع رحم به اندازهای گناهش بزرگ است که در قرآن سه مرتبه بر او لعن شده است. د) دشمنی با افراد دیگر از غیر خویشاوندان و وابستگان و این قسم نیز حرام بلکه از گناهان کبیره است.