گوشهای از فضایل امام علی(ع) در قرآن پروانۀ حق همواره بر گرد شمع وجود علی علیهالسلام در گردش است، که فرمود: عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ یَدُورُ حَیْثُمَا دَار. مقدمه پروانۀ حق همواره بر گرد شمع وجود علی علیهالسلام در گردش است، که فرمود: عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ یَدُورُ حَیْثُمَا دَار، در ادامه به چند آیه که در کتاب حضرت حق راجع به امام علی علیهالسلام نازل شده اشارهای خواهیم داشت. آیهای که فقط حضرت علی (علیه السلام) به آن عمل نمود. در قرآن آیهای است که فقط و فقط حضرت علی (علیه السلام) به آن عمل نموده است و هیچ کس جز ایشان به این آیه عمل نکرده، فخر رازی در تفسیرش مینویسد: از حضرت علی (علیه السلام) روایت شده که فرمودند: در کتاب خدا آیهای می باشد که عمل نکرد به آن احدی بعد از من. من یک دینار داشتم آن را به ده درهم تبدیل کردم، پیش از نجوی با پیامبر دو درهمش را صدقه دادم. پس از آن آیه نسخ شد و لذا هیچ کس به آن آیه عمل نکرد. آیه را با هم می خوانیم: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَةً ذلِکَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید هنگامی که خواستید با رسول خدا نجوی کنید، قبل از آن صدقه بدهید، این برای شما بهتر و پاکیزه تر است و اگر توانایی نداشته باشید خداوند غفور و رحیم است. (سوره حجرات، آیه 12) این آیه زمانی نازل شد که گروهی از مردم، خصوصاً از اغنیا مرتباً مزاحم پیامبر میشدند و با ایشان نجوی میکردند، کاری که مایه اندوه دیگران و کسب امتیاز بی دلیل برای اینان بود بعلاوه موجب تضییع اوقات گرانبهای پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) میشد. این آیه هم آزمونی برای این افراد و هم کمکی به مستمندان و وسیله مؤثری برای کم کردن مزاحمتها بود. جالب اینکه این دستور تأثیر عجیبی گذاشت و آزمون جالبی شد و همگی جز یک نفر از دادن صدقه و نجوی خودداری کردند و او امیر المؤمنین علی (علیه السلام) بود. اینجا بود که آنچه لازم بود روشن شود و آنچه مسلمانان باید از این دستور بفهمند و درس بگیرند معلوم شد. اما بعضی با قبول این موضوع اصرار دارند که فضیلت بودن آن را برای امیر المومنین (علیه السلام) انکار کنند، (از جمله فخر رازی) که میگوید: اگر بزرگان صحابه به این کار اقدام نکردند نیازی به آن ندیدند، یا وقت کافی نداشتند یا فکر می کردند این کار باعث ناراحتی فقرا می شود و ... . به نظر می رسد که گویا ایشان در متن آیه بعد دقت نفرمودهاند که خداوند به عنوان سرزنش می فرماید: أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَیْکُم؛ آیا از فقر ترسیدید که قبل از نجوا صدقه ندادید و بخل کردید؟ حتی در ذیل آیه تعبیر به توبه میکند و از این جا روشن میشود که اقدام بر صدقه و نجوی با پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) کار مطلوبی بوده و گرنه سرزنش و توبه نداشت. مقایسه! (حلیمه سعدیه) مادر رضاعی رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) بود. او دختری داشت به نام حره که از شیعیان و دوست داران حضرت علی (علیه اسلام) بود. در زمان پیری، وی روزی به مجلس (حجاج) رفت. حجاج به او گفت: شنیدهام تو عقیده داری (علی بن ابیطالب علیه السلام) از صحابه برتر است؟ حره گفت: هر که این حرف را زده، دروغ گفته است. زیرا من عقیده دارم که امیر المؤمنین نه تنها بر صحابه، بلکه بر تمام پیامبران به غیر از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) برتری دارد. حجاج با شنیدن این اعتراف، جسورانه فریاد زد: وای بر تو! آیا علی (علیه السلام) را از پیامبران اولوالعزم برتر میدانی؟ حره پاسخ داد: من او را برتر نمیدانم، بلکه خداوند او را بر تمام انبیا برتری داده و به این مورد در قرآن نیز گواهی داده است. حجاج گفت: اگر بتوانی این موضوع را از قرآن اثبات نمایی نجات مییابی و گرنه دستور میدهم که در همین مجلس گردن تو را بزنند. حره: برای اثبات حرفم حاضرم و بر این عقیده پا فشاری میکنم. اما راجع به حضرت آدم (علیه السلام) قرآن می فرماید: چون آن حضرت به درخت ممنوعه نزدیک شد، خداوند عمل او را نپذیرفت، {و حضرت آدم را ظالم خواند.} اما خداوند در قرآن خطاب به حضرت علی (علیه السلام) میفرماید: عمل شما خانواده عصمت و طهارت مقبول درگاه پروردگار است. در جایی دیگر می گوید که خداوند به حضرت آدم (علیه السلام) فرمود: به این درخت نزدیک نشوید. ولی حضرت آدم ترک اولی و به آن درخت نزدیک شد و از میوه آن چید، اما خداوند همه چیز دنیا را برای امیر المؤمنین حلال کرد اما حضرت به دنیا نزدیک نشد. اما راجع به حضرت نوح (علیه السلام) خداوند در قرآن میفرماید: او دارای زن بدکار و کافر بود. در حالی که حضرت علی (علیه السلام) همسری داشت که خداوند رضای خود را در رضای او قرار داده بود. اما درباره حضرت ابراهیم (علیه السلام) وی به خداوند عرض کرد: خداوندا به من نشان بده که چگونه مردگان را زنده می کنی؟ خداوند فرمود: مگر ایمان نیاوردهای؟ حضرت ابراهیم عرض کردند: ایمان آوردهام ولی میخواهم قلبم مطمئن شود. اما امیر المومنین (علیه السلام) فرمودند: اگر پردهها عقب رود تا غیب را ببینم برای من هیچ فرقی نمیکند و به یقینم افزوده نمیگردد. یعنی حضرت امیر به قدری به قیامت ایمان دارد که گویی هر لحظه قیامت را میبینند. اما در مورد حضرت موسی (علیه السلام) وقتی خداوند به او امر کرد که برای دعوت فرعون برود حضرت موسی گفت: میترسم مرا بکشد چون یک نفر از آنها را کشتهام. در حالی که در آن شب که کفار تصمیم گرفتند رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) را به قتل برسانند و چهل نفر شمشیر زن دور خانه پیغمبر جمع شده بودند، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: یا علی! آیا جای من میخوابی؟ حضرت علی (علیه السلام) عرض کردند: آیا جان شما در امان خواهد بود؟ پیامبر فرمود: آری. امیر المؤمنین عرض کردند: جان من به فدای شما و حضرت در بستر پیامبر خوابید و نترسید. درباره حضرت عیسی (علیه السلام) در روایت داریم که حضرت مریم در عبادتگاه زندگی میکرد وقتی وضع حملش نزدیک شد ندا رسید که اینجا عبادتگاه است نه زایشگاه. در نتیجه حضرت مریم از مسجد القصی بیرون رفت و در بیابان کنار درختی وضع حمل نمود. اما وقتی مادر حضرت علی (علیه السلام) ایشان را حامله بود پرده کعبه را گرفت و خداوند را به حق مولودش قسم داد، ناگهان کعبه شکافته شد و ایشان در داخل خانه خدا که اکنون قبله مسلمانان جهان است حضرت علی (علیه السلام) را به دنیا آوردند. به هر صورت حجاج خونخوار و ستمگر به قدری از این سخنان مبهوت شد که علاوه بر اینکه به حره آزاری نرساند بلکه به او خلعت و پاداش هم داد. کدامین روز؟ پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بیست و سه سال به رسالت مشغول بودند، هر سال سیصد و شصت و پنج روز است، پس مجموعاً ایام رسالت پیامبر تقریباً هشت هزار و سیصد و نود پنج روز میشود. در یکی از آیهها نازل شد که: 1- امروز تمام کفار از شما مسلمانان مأیوس شدند؛ (ألیوم یئس الذین کفروا من دینکم) 2- امروز دین شما را کامل نمودم؛ (الیوم أکملت لکم دینکم) 3- امروز نعمتهای خود را بر شما تمام کردم؛ (و أتممت علیکم نعمتی) 4- امروز مکتب اسلام را برای شما به عنوان یک دین پذیرفتم؛ (ورضیت لکم الاسلام دینا) آنچه مسلم است، این است که این روز از روزهای عادی نیست بلکه از روزهای مهم و حساس میباشد، ما روزهای حساس ایام بعثت را نام میبریم تا ببینیم این آیه با کدام یک قابل تطبیق است. 1- آیا روز اول مبعث است؟ هرگز، زیرا روز اول نه دین کامل شده بود و نه کفار مأیوس شده بودند. 2- آیا روز تبلیغ علنی اسلام است که پیامبر بعد از سه سال فعالیتهای مخفیانه به فرمان خدا مأمور شد دعوت خود را آشکار کند؟ هرگز، زیرا آن روز تازه آغاز راه بود و هنوز کاری انجام نگرفته بود. 3- آیا روز هجرت یا تولد حضرت زهرا (سلام الله علیها) و یا روز فتح، در جنگ بدر است؟ هرگز، زیرا سالها بعد از هجرت و جنگ بدر و تولد حضرت زهرا (سلام الله علیها) بر پیامبر آیاتی نازل می شد و نباید آن روزها را روز اکمال دین دانست. 4- آیا میتوان آن روزی را که خدا با این چهار وصف بیان فرموده، روز فتح مکه، در سال هشتم هجرت یا روز تصفیه زائران مشرک مکه، در سال نهم دانست؟ هرگز، زیرا در فتح مکه تنها کفار مکه مأیوس شدند، نه همه کفار، و تازه از سال هشتم تا سال دهم که پیغمبر رحلت فرمود دهها آیه و دستور نازل شد و لذا نمیتوان سال هشتم را سال اکمال دین و اتمام نعمت دانست. 5- آیا ممکن است آن روز، روز عرفهای باشد که پیامبر با مردم در حج مشغول انجام مراسم حج بودند؟ هرگز، زیرا انجام مراسم حج همراه پیامبر جزئی از دین است نه تمام دین. کوتاه سخن آنکه ما باید کنجکاوی کنیم تا ببینیم آن روز کدام است؟ بعد از بررسی روزها بر میخوریم به روز غدیرخم که هشت روز بعد از عید غدیر و عید قربان است. تقریباً دو ماه و نیم قبل از وفات پیامبر بود که ایشان با مردم مراسم حج را انجام دادند و بر میگشتند که رسیدند به منطقهای که مردم از هم جدا می شدند و اهل هر منطقهای به سوی سرزمین خود باز میگشتند که دستور نصب حضرت علی (علیه اسلام) آمد و پیامبر حضرت علی (علیه اسلام) را از طرف خدا برای رهبری امت نصب فرمود و آیه سه از سورۀ مائده نازل شد که: 1- امروز کفار مأیوس شدند، زیرا تهمت های – شاعر، ساحر و مجنون – کفار نتوانست کاری کند، جنگهای بدر و خیبر و خندق و ... هم به سود اسلام تمام شد و توطئهها هم خنثی گشت، تنها روزنه امید کفار مرگ پیامبر بود چون پیش خود حساب کرده بودند که پیامبر پیر شده و فرزند پسر هم ندارد و جانشین هم تعیین نکرده، با مرگ او سر و صداها میخوابد، اما همین که دیدند در روز غدیر شخصی به نام (علی) که از هر فرزندی لایقتر است، منصوب شد، امید کفار به یأس مبدل گشت. 2- آن روز دین هم کامل شد چون در کنار قانون، حاکم آمد؛ در کنار دستور، مجری نصب شد؛ در کنار طرح، الگو معرفی شد و برای ماشین اسلام راننده معین شد. آری دین بی رهبر همچون داروی بی پزشک نمیتواند کامل باشد. 3- امروز نعمتهای الهی درباره شما مسلمانان به اتمام رسید، آری، براستی تمام نعمتها منهای نعمت رهبری ناقص است. چون رهبر است که با هدایت خود مردم را وادار میکند که نعمتهای الهی را در مسیر واقعی آن بکار برند. 4- امروز که شما دارای قانون و حاکم شدید اسلام با تمام ابعادش کامل شد و من چنین مکتبی را برای شما میپذیرم و برای شما داشتن چنین آئینی را میپسندم. حضرت علی (علیه السلام) نفس پیامبر فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ ؛ پس هر کس با تو در مقام مجادله بر آید درباره حضرت عیسی علیه السلام پس از آنکه به وحی خدا از احوال او آگاه شدی بگو: بیایید ما و شما با فرزندان و زنان خود مباهله کنیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا لعن و عذاب خدا را بر هر طرف که دروغگو میباشد وارد سازیم. (سوره آل عمران، آیه61) به گفته علامه طباطبایی در تفسیر المیزان تمام مفسرین و اهل حدیث اتفاق دارند و تاریخ هم تأیید کرده که رسول اکرم (صلوات الله علیه و آله) برای مباهله با نصاری جز علی و فاطمه و حسنین (علیهما السلام) کس دیگری را حاضر نفرمود. یعنی برای مباهله تنها به خود و علی (علیه السلام) که مصداق انفسنا بود و به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) که مصداق ابناءنا محسوب میشدند و به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که مصداق نساءنا بودند اکتفا نمودند و امتثال امر الهی را به وجود این انوار ملکوتی انجام دادند. پس حضرت علی (علیه السلام) نفس پیامبر است و این تعبیر میرساند که حضرت علی (علیه السلام) از تمام انبیا و اوصیا به جز وجود مقدس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) افضل هستند. چرا نام حضرت علی (علیه اسلام) در قرآن نیامده است؟ ما پیش از آنکه به این سؤال جواب بدهیم سخنی از شهید دستغیب (ره) را که در کتاب امامت ایشان آمده نقل میکنیم، ایشان میفرمایند: از جمله آیاتی که در شأن حضرت علی (علیه السلام) است، اهدنا الصراط المستقیم می باشد. عده ای از مفسرین عامه تصریح کردهاند که صراط مستقیم در قرآن مجید، صراط علی بن ابیطالب (علیه السلام) است. در آیۀ اهدنا الصراط المستقیم در سوره حمد، فراء که یکی از قراء قرآن و مفسرین بزرگ عامه است، مینویسد: یعنی صراط علی بن ابیطالب علیه السلام و ذریهاش. اما جواب سؤال اولاً: نام دیگران هم نیست. ثانیاً: مواردی در قرآن داریم که چون با سلیقه افراد جور در نمیآید، آن را با کمال شهامت از مسیر حقیقی خود خارج کردهاند و حتی در مواردی می گفتند: که مسائلی را که در زمان پیامبر حلال بوده بنده حرام میکنم! آیا با این روحیه اگر نام حضرت علی علیه السلام در قرآن ذکر میشد، برای قرآن خطر نداشت؟ و قرآن در معرض رد و ایراد و اثبات و انکار و تحریف قرار نمیگرفت. ثالثاً: ما اگر صفات و معیارهایی به مردم بدهیم تا خودشان آن را تطبیق بدهند و انتخاب کنند، بهتر است از آنکه نام ببریم. به عبارتی تعلیق حکم بر وصف به اصطلاح ابلغ است. حال، به چند آیهای از آیاتی که در شأن حضرت امیر علیه السلام است، اشارهای کوتاه خواهیم نمود. انشاء الله کاری که فرشته ها هم نکردند وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ؛ و بعضی از مردم برای کسب خشنودی خدا جان خود را می فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است. (سوره بقره، آیه 207) خلاصه ماجرا از این قرار است که: مشرکان مکه قرار گداشتند از هر قبیله ای یک نفر را برای کشتن پیامبر انتخاب کنند و آن حضرت را دسته جمعی از بین ببرند تا بنی هاشم به خونخواهی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) قیام نکنند و با این عمل از شر پیامبر راحت شوند. پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) از نقشه آنان با خبر شد و حضرت علی (علیه السلام) برای اینکه پیامبر به سلامت از مکه خارج شود، آماده شد در بستر ایشان بخوابد. همینکه حضرت علی (علیه السلام) در آن شب خطرناک به جای پیامبر خوابیدند خداوند به دو فرشته عزیز خود جبرائیل و میکائیل فرمود: من عمر یکی از شما را طولانی تر قرار دادم، کدام یک حاضر هستید ایثار کنید و زندگی دیگری را برخود مقدم دارید و فدای دیگری شوید؟ هیچکدام از آنها حاضر نشدند. خداوند فرمود: اینک مشاهده کنید که چگونه علی ابن ابیطالت (علیه السلام) حاضر است جان خود را فدای رسول خدا کند. این آیه نازل شد و خدا از حضرت علی (علیه السلام) به خاطر این کار خطیر تقدیر نمود. منابع و مآخذ 1. قرآن کریم 2. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی (ره)، ج3، چاپ چهارم، 1376. 3. تفسیر نمونه، جمعی از نویسندگان، ج2، پ بیست و چهارم، تهران، دارالکتاب اسلامیه، 1371. 4. تفسیر نور، محسن قرائتی، چاپ چهارم، قم:مؤسسه در راه حق، 1375 5. تفسیر کبیر، فخر رازی، چاپ سوم، جلد 29. 6. امامت، محسن قرائتی، چاپ یازدهم، قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1375 7. امامت، آیت الله دستغیب، شیراز:دفتر نشر محراب و دفتر نشر سعادت. 8. ولایت و امامت، آیت الله دستغیب، تهران، واحد کودکان و نوجوانان بنیاد بعثت، 1365. 9. إعلام الوری بأعلام الهدی، شیخ طبرسی، چاپ سوم، تهران: اسلامیه، 1390 ق. به نقل :پایگاه خبری وتحلیلی اهل بیت ع .
گوشهای از فضایل امام علی(ع) در قرآن
پروانۀ حق همواره بر گرد شمع وجود علی علیهالسلام در گردش است، که فرمود: عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ یَدُورُ حَیْثُمَا دَار.
مقدمه
پروانۀ حق همواره بر گرد شمع وجود علی علیهالسلام در گردش است، که فرمود: عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ یَدُورُ حَیْثُمَا دَار، در ادامه به چند آیه که در کتاب حضرت حق راجع به امام علی علیهالسلام نازل شده اشارهای خواهیم داشت.
آیهای که فقط حضرت علی (علیه السلام) به آن عمل نمود.
در قرآن آیهای است که فقط و فقط حضرت علی (علیه السلام) به آن عمل نموده است و هیچ کس جز ایشان به این آیه عمل نکرده، فخر رازی در تفسیرش مینویسد: از حضرت علی (علیه السلام) روایت شده که فرمودند: در کتاب خدا آیهای می باشد که عمل نکرد به آن احدی بعد از من. من یک دینار داشتم آن را به ده درهم تبدیل کردم، پیش از نجوی با پیامبر دو درهمش را صدقه دادم. پس از آن آیه نسخ شد و لذا هیچ کس به آن آیه عمل نکرد. آیه را با هم می خوانیم:
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَةً ذلِکَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید هنگامی که خواستید با رسول خدا نجوی کنید، قبل از آن صدقه بدهید، این برای شما بهتر و پاکیزه تر است و اگر توانایی نداشته باشید خداوند غفور و رحیم است. (سوره حجرات، آیه 12)
این آیه زمانی نازل شد که گروهی از مردم، خصوصاً از اغنیا مرتباً مزاحم پیامبر میشدند و با ایشان نجوی میکردند، کاری که مایه اندوه دیگران و کسب امتیاز بی دلیل برای اینان بود بعلاوه موجب تضییع اوقات گرانبهای پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) میشد. این آیه هم آزمونی برای این افراد و هم کمکی به مستمندان و وسیله مؤثری برای کم کردن مزاحمتها بود.
جالب اینکه این دستور تأثیر عجیبی گذاشت و آزمون جالبی شد و همگی جز یک نفر از دادن صدقه و نجوی خودداری کردند و او امیر المؤمنین علی (علیه السلام) بود.
اینجا بود که آنچه لازم بود روشن شود و آنچه مسلمانان باید از این دستور بفهمند و درس بگیرند معلوم شد. اما بعضی با قبول این موضوع اصرار دارند که فضیلت بودن آن را برای امیر المومنین (علیه السلام) انکار کنند، (از جمله فخر رازی) که میگوید: اگر بزرگان صحابه به این کار اقدام نکردند نیازی به آن ندیدند، یا وقت کافی نداشتند یا فکر می کردند این کار باعث ناراحتی فقرا می شود و ... .
به نظر می رسد که گویا ایشان در متن آیه بعد دقت نفرمودهاند که خداوند به عنوان سرزنش می فرماید: أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَیْکُم؛ آیا از فقر ترسیدید که قبل از نجوا صدقه ندادید و بخل کردید؟ حتی در ذیل آیه تعبیر به توبه میکند و از این جا روشن میشود که اقدام بر صدقه و نجوی با پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) کار مطلوبی بوده و گرنه سرزنش و توبه نداشت.
مقایسه!
(حلیمه سعدیه) مادر رضاعی رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) بود. او دختری داشت به نام حره که از شیعیان و دوست داران حضرت علی (علیه اسلام) بود. در زمان پیری، وی روزی به مجلس (حجاج) رفت. حجاج به او گفت:
شنیدهام تو عقیده داری (علی بن ابیطالب علیه السلام) از صحابه برتر است؟ حره گفت: هر که این حرف را زده، دروغ گفته است. زیرا من عقیده دارم که امیر المؤمنین نه تنها بر صحابه، بلکه بر تمام پیامبران به غیر از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) برتری دارد.
حجاج با شنیدن این اعتراف، جسورانه فریاد زد: وای بر تو! آیا علی (علیه السلام) را از پیامبران اولوالعزم برتر میدانی؟
حره پاسخ داد: من او را برتر نمیدانم، بلکه خداوند او را بر تمام انبیا برتری داده و به این مورد در قرآن نیز گواهی داده است.
حجاج گفت: اگر بتوانی این موضوع را از قرآن اثبات نمایی نجات مییابی و گرنه دستور میدهم که در همین مجلس گردن تو را بزنند.
حره: برای اثبات حرفم حاضرم و بر این عقیده پا فشاری میکنم.
اما راجع به حضرت آدم (علیه السلام) قرآن می فرماید: چون آن حضرت به درخت ممنوعه نزدیک شد، خداوند عمل او را نپذیرفت، {و حضرت آدم را ظالم خواند.} اما خداوند در قرآن خطاب به حضرت علی (علیه السلام) میفرماید: عمل شما خانواده عصمت و طهارت مقبول درگاه پروردگار است.
در جایی دیگر می گوید که خداوند به حضرت آدم (علیه السلام) فرمود: به این درخت نزدیک نشوید. ولی حضرت آدم ترک اولی و به آن درخت نزدیک شد و از میوه آن چید، اما خداوند همه چیز دنیا را برای امیر المؤمنین حلال کرد اما حضرت به دنیا نزدیک نشد.
اما راجع به حضرت نوح (علیه السلام) خداوند در قرآن میفرماید: او دارای زن بدکار و کافر بود. در حالی که حضرت علی (علیه السلام) همسری داشت که خداوند رضای خود را در رضای او قرار داده بود.
اما درباره حضرت ابراهیم (علیه السلام) وی به خداوند عرض کرد: خداوندا به من نشان بده که چگونه مردگان را زنده می کنی؟
خداوند فرمود: مگر ایمان نیاوردهای؟
حضرت ابراهیم عرض کردند: ایمان آوردهام ولی میخواهم قلبم مطمئن شود. اما امیر المومنین (علیه السلام) فرمودند: اگر پردهها عقب رود تا غیب را ببینم برای من هیچ فرقی نمیکند و به یقینم افزوده نمیگردد. یعنی حضرت امیر به قدری به قیامت ایمان دارد که گویی هر لحظه قیامت را میبینند.
اما در مورد حضرت موسی (علیه السلام) وقتی خداوند به او امر کرد که برای دعوت فرعون برود حضرت موسی گفت: میترسم مرا بکشد چون یک نفر از آنها را کشتهام.
در حالی که در آن شب که کفار تصمیم گرفتند رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) را به قتل برسانند و چهل نفر شمشیر زن دور خانه پیغمبر جمع شده بودند، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: یا علی! آیا جای من میخوابی؟
حضرت علی (علیه السلام) عرض کردند: آیا جان شما در امان خواهد بود؟
پیامبر فرمود: آری.
امیر المؤمنین عرض کردند: جان من به فدای شما و حضرت در بستر پیامبر خوابید و نترسید.
درباره حضرت عیسی (علیه السلام) در روایت داریم که حضرت مریم در عبادتگاه زندگی میکرد وقتی وضع حملش نزدیک شد ندا رسید که اینجا عبادتگاه است نه زایشگاه. در نتیجه حضرت مریم از مسجد القصی بیرون رفت و در بیابان کنار درختی وضع حمل نمود. اما وقتی مادر حضرت علی (علیه السلام) ایشان را حامله بود پرده کعبه را گرفت و خداوند را به حق مولودش قسم داد، ناگهان کعبه شکافته شد و ایشان در داخل خانه خدا که اکنون قبله مسلمانان جهان است حضرت علی (علیه السلام) را به دنیا آوردند.
به هر صورت حجاج خونخوار و ستمگر به قدری از این سخنان مبهوت شد که علاوه بر اینکه به حره آزاری نرساند بلکه به او خلعت و پاداش هم داد.
کدامین روز؟
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بیست و سه سال به رسالت مشغول بودند، هر سال سیصد و شصت و پنج روز است، پس مجموعاً ایام رسالت پیامبر تقریباً هشت هزار و سیصد و نود پنج روز میشود.
در یکی از آیهها نازل شد که:
1- امروز تمام کفار از شما مسلمانان مأیوس شدند؛ (ألیوم یئس الذین کفروا من دینکم)
2- امروز دین شما را کامل نمودم؛ (الیوم أکملت لکم دینکم)
3- امروز نعمتهای خود را بر شما تمام کردم؛ (و أتممت علیکم نعمتی)
4- امروز مکتب اسلام را برای شما به عنوان یک دین پذیرفتم؛ (ورضیت لکم الاسلام دینا)
آنچه مسلم است، این است که این روز از روزهای عادی نیست بلکه از روزهای مهم و حساس میباشد، ما روزهای حساس ایام بعثت را نام میبریم تا ببینیم این آیه با کدام یک قابل تطبیق است.
1- آیا روز اول مبعث است؟
هرگز، زیرا روز اول نه دین کامل شده بود و نه کفار مأیوس شده بودند.
2- آیا روز تبلیغ علنی اسلام است که پیامبر بعد از سه سال فعالیتهای مخفیانه به فرمان خدا مأمور شد دعوت خود را آشکار کند؟
هرگز، زیرا آن روز تازه آغاز راه بود و هنوز کاری انجام نگرفته بود.
3- آیا روز هجرت یا تولد حضرت زهرا (سلام الله علیها) و یا روز فتح، در جنگ بدر است؟
هرگز، زیرا سالها بعد از هجرت و جنگ بدر و تولد حضرت زهرا (سلام الله علیها) بر پیامبر آیاتی نازل می شد و نباید آن روزها را روز اکمال دین دانست.
4- آیا میتوان آن روزی را که خدا با این چهار وصف بیان فرموده، روز فتح مکه، در سال هشتم هجرت یا روز تصفیه زائران مشرک مکه، در سال نهم دانست؟
هرگز، زیرا در فتح مکه تنها کفار مکه مأیوس شدند، نه همه کفار، و تازه از سال هشتم تا سال دهم که پیغمبر رحلت فرمود دهها آیه و دستور نازل شد و لذا نمیتوان سال هشتم را سال اکمال دین و اتمام نعمت دانست.
5- آیا ممکن است آن روز، روز عرفهای باشد که پیامبر با مردم در حج مشغول انجام مراسم حج بودند؟
هرگز، زیرا انجام مراسم حج همراه پیامبر جزئی از دین است نه تمام دین.
کوتاه سخن آنکه ما باید کنجکاوی کنیم تا ببینیم آن روز کدام است؟ بعد از بررسی روزها بر میخوریم به روز غدیرخم که هشت روز بعد از عید غدیر و عید قربان است. تقریباً دو ماه و نیم قبل از وفات پیامبر بود که ایشان با مردم مراسم حج را انجام دادند و بر میگشتند که رسیدند به منطقهای که مردم از هم جدا می شدند و اهل هر منطقهای به سوی سرزمین خود باز میگشتند که دستور نصب حضرت علی (علیه اسلام) آمد و پیامبر حضرت علی (علیه اسلام) را از طرف خدا برای رهبری امت نصب فرمود و آیه سه از سورۀ مائده نازل شد که:
1- امروز کفار مأیوس شدند، زیرا تهمت های – شاعر، ساحر و مجنون – کفار نتوانست کاری کند، جنگهای بدر و خیبر و خندق و ... هم به سود اسلام تمام شد و توطئهها هم خنثی گشت، تنها روزنه امید کفار مرگ پیامبر بود چون پیش خود حساب کرده بودند که پیامبر پیر شده و فرزند پسر هم ندارد و جانشین هم تعیین نکرده، با مرگ او سر و صداها میخوابد، اما همین که دیدند در روز غدیر شخصی به نام (علی) که از هر فرزندی لایقتر است، منصوب شد، امید کفار به یأس مبدل گشت.
2- آن روز دین هم کامل شد چون در کنار قانون، حاکم آمد؛ در کنار دستور، مجری نصب شد؛ در کنار طرح، الگو معرفی شد و برای ماشین اسلام راننده معین شد. آری دین بی رهبر همچون داروی بی پزشک نمیتواند کامل باشد.
3- امروز نعمتهای الهی درباره شما مسلمانان به اتمام رسید، آری، براستی تمام نعمتها منهای نعمت رهبری ناقص است. چون رهبر است که با هدایت خود مردم را وادار میکند که نعمتهای الهی را در مسیر واقعی آن بکار برند.
4- امروز که شما دارای قانون و حاکم شدید اسلام با تمام ابعادش کامل شد و من چنین مکتبی را برای شما میپذیرم و برای شما داشتن چنین آئینی را میپسندم.
حضرت علی (علیه السلام) نفس پیامبر
فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ ؛ پس هر کس با تو در مقام مجادله بر آید درباره حضرت عیسی علیه السلام پس از آنکه به وحی خدا از احوال او آگاه شدی بگو: بیایید ما و شما با فرزندان و زنان خود مباهله کنیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا لعن و عذاب خدا را بر هر طرف که دروغگو میباشد وارد سازیم. (سوره آل عمران، آیه61)
به گفته علامه طباطبایی در تفسیر المیزان تمام مفسرین و اهل حدیث اتفاق دارند و تاریخ هم تأیید کرده که رسول اکرم (صلوات الله علیه و آله) برای مباهله با نصاری جز علی و فاطمه و حسنین (علیهما السلام) کس دیگری را حاضر نفرمود. یعنی برای مباهله تنها به خود و علی (علیه السلام) که مصداق انفسنا بود و به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) که مصداق ابناءنا محسوب میشدند و به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که مصداق نساءنا بودند اکتفا نمودند و امتثال امر الهی را به وجود این انوار ملکوتی انجام دادند.
پس حضرت علی (علیه السلام) نفس پیامبر است و این تعبیر میرساند که حضرت علی (علیه السلام) از تمام انبیا و اوصیا به جز وجود مقدس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) افضل هستند.
چرا نام حضرت علی (علیه اسلام) در قرآن نیامده است؟
ما پیش از آنکه به این سؤال جواب بدهیم سخنی از شهید دستغیب (ره) را که در کتاب امامت ایشان آمده نقل میکنیم، ایشان میفرمایند:
از جمله آیاتی که در شأن حضرت علی (علیه السلام) است، اهدنا الصراط المستقیم می باشد. عده ای از مفسرین عامه تصریح کردهاند که صراط مستقیم در قرآن مجید، صراط علی بن ابیطالب (علیه السلام) است. در آیۀ اهدنا الصراط المستقیم در سوره حمد، فراء که یکی از قراء قرآن و مفسرین بزرگ عامه است، مینویسد: یعنی صراط علی بن ابیطالب علیه السلام و ذریهاش.
اما جواب سؤال
اولاً: نام دیگران هم نیست.
ثانیاً: مواردی در قرآن داریم که چون با سلیقه افراد جور در نمیآید، آن را با کمال شهامت از مسیر حقیقی خود خارج کردهاند و حتی در مواردی می گفتند: که مسائلی را که در زمان پیامبر حلال بوده بنده حرام میکنم!
آیا با این روحیه اگر نام حضرت علی علیه السلام در قرآن ذکر میشد، برای قرآن خطر نداشت؟ و قرآن در معرض رد و ایراد و اثبات و انکار و تحریف قرار نمیگرفت.
ثالثاً: ما اگر صفات و معیارهایی به مردم بدهیم تا خودشان آن را تطبیق بدهند و انتخاب کنند، بهتر است از آنکه نام ببریم. به عبارتی تعلیق حکم بر وصف به اصطلاح ابلغ است.
حال، به چند آیهای از آیاتی که در شأن حضرت امیر علیه السلام است، اشارهای کوتاه خواهیم نمود. انشاء الله
کاری که فرشته ها هم نکردند
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ؛ و بعضی از مردم برای کسب خشنودی خدا جان خود را می فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است. (سوره بقره، آیه 207)
خلاصه ماجرا از این قرار است که: مشرکان مکه قرار گداشتند از هر قبیله ای یک نفر را برای کشتن پیامبر انتخاب کنند و آن حضرت را دسته جمعی از بین ببرند تا بنی هاشم به خونخواهی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) قیام نکنند و با این عمل از شر پیامبر راحت شوند. پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) از نقشه آنان با خبر شد و حضرت علی (علیه السلام) برای اینکه پیامبر به سلامت از مکه خارج شود، آماده شد در بستر ایشان بخوابد.
همینکه حضرت علی (علیه السلام) در آن شب خطرناک به جای پیامبر خوابیدند خداوند به دو فرشته عزیز خود جبرائیل و میکائیل فرمود: من عمر یکی از شما را طولانی تر قرار دادم، کدام یک حاضر هستید ایثار کنید و زندگی دیگری را برخود مقدم دارید و فدای دیگری شوید؟ هیچکدام از آنها حاضر نشدند. خداوند فرمود: اینک مشاهده کنید که چگونه علی ابن ابیطالت (علیه السلام) حاضر است جان خود را فدای رسول خدا کند. این آیه نازل شد و خدا از حضرت علی (علیه السلام) به خاطر این کار خطیر تقدیر نمود.
منابع و مآخذ
1. قرآن کریم
2. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی (ره)، ج3، چاپ چهارم، 1376.
3. تفسیر نمونه، جمعی از نویسندگان، ج2، پ بیست و چهارم، تهران، دارالکتاب اسلامیه، 1371.
4. تفسیر نور، محسن قرائتی، چاپ چهارم، قم:مؤسسه در راه حق، 1375
5. تفسیر کبیر، فخر رازی، چاپ سوم، جلد 29.
6. امامت، محسن قرائتی، چاپ یازدهم، قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1375
7. امامت، آیت الله دستغیب، شیراز:دفتر نشر محراب و دفتر نشر سعادت.
8. ولایت و امامت، آیت الله دستغیب، تهران، واحد کودکان و نوجوانان بنیاد بعثت، 1365.
9. إعلام الوری بأعلام الهدی، شیخ طبرسی، چاپ سوم، تهران: اسلامیه، 1390 ق.
به نقل :پایگاه خبری وتحلیلی اهل بیت ع .
- [سایر] در قرآن چه فضائلی برای حضرت علی ع بیان شده است؟
- [سایر] زیارت امام علی ع به نقل از امام هادی ع در روز غدیرچه فضایلی برای حضرت مطرح شده است؟
- [سایر] دشمنان حضرت علی ع چه فضائلی برای ایشان بیان کرده اند؟
- [سایر] در منابع اهل سنت چه فضائلی از پیامبر ص در مورد حضرت علی ع نقل شده است؟
- [سایر] امام باقر ع چه ویژگی ها و فضائلی داشتند؟
- [سایر] چرا نام علی ع در قران نیامده ؟
- [سایر] آیا قرآن عثمان با قرآن امام علی(ع) تفاوت دارد؟
- [سایر] چرا نام حضرت علی ع در قرآن نیامده است؟
- [سایر] چرا نام امام علی(ع) در قرآن به صراحت نیامده؟
- [سایر] امام علی(ع) در نامه 31 نهج البلاغه به فرزندش امام حسن (ع) چه سفارشهایی میفرمایند؟
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.