آیا حضرت علی (ع) به حدیث غدیر و ماجرای غدیر خم استدلال کرده است؟
آیا حضرت علی (ع) به حدیث غدیر و ماجرای غدیر خم استدلال کرده است؟ امیر مؤمنان علیه السلام در موارد بسیاری به حدیث غدیر احتجاج کرده‌اند، ما به طور نمونه با استفاده از منابع معتبر شیعه و اهل سنت به بعضی از آن موارد اشاره می کنیم: 1 . احمد بن حنبل در مسندش با سند صحیح نقل می‌کند : ابوطفیل می گوید : حضرت علی علیه السّلام مردم را در رحبه گرد آورد و فرمود : سوگند می‌دهم هر مرد مسلمانی که غدیر خم را به خاطر دارد و سخنی را که در آن روز از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله شنیده است ، از جا برخیزد . سی تن از مردم برای اقامه شهادت بپا خاستند ابو نعیم گفته است که افراد بسیاری‌ شهادت دادند و اعلام کردند آن هنگام که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله دست امیر المؤمنین علی علیه السّلام را به دست مبارک خود گرفت خطاب به مردم فرمود : آیا می‌دانید که من شایسته‌تر به مؤمنان از خود آنها می‌باشم ؟ همگی فرمایش رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله را تصدیق کردند . رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود : هر کس من مولای او هستم ،‌ این [علی] مولای او است ، پروردگارا ! دوست علی را دوست بدار ، و دشمن علی را دشمن بدار . ابو طفیل گفت : از میان جمع در حالی بیرون رفتم که در خودم احساس ناراحتی می‌کردم ، و در بازگشت از اجتماع مردم ، به دیدار (زید بن ارقم) رفتم و به او گفتم : از علی چنین و چنان شنیدم و ناراحت شدم ! (زید) گفت : آنچه را که شنیدی انکار مکن ! به دلیل آن که، آنچه را که استماع کرده‌ای من خود از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله شنیده‌ام ! (مسند احمد ، ج 4 ، ص 370 ، ح 19823). 2 . احمد بن حنبل در جای دیگر از مسندش می‌نویسد : سعید بن وهب گوید : حضرت علی علیه السّلام در رحبه ، حاضران را سوگند داد که هر کس در روز غدیر خم سخنی در حق من از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله شنیده است از جا برخیزد . در این هنگام پنج تن و یا شش تن برخاستند و گواهی دادند که آنان در آن روز از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله در محل غدیر شنیدند، خطاب به مردم فرمود: هر کس من مولای او هستم ، این علی نیز مولای اوست. (مسند احمد ، ج 5 ، ص 366 ، ح 23808) 3 . ابوبکر بزار در بحر الذخار می‌نویسد : ابو اسحاق از عمرو بن ذی مرّ ، سعید بن وهب و زید بن یثیع نقل کرده است که هر سه به اتفاق هم گفتند که شنیدیم حضرت علی علیه السّلام سوگند می‌داد که هر کسی از شما از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله در روز غدیر خم آن چه را درباره من فرموده ، شنیده است ، شهادت خود را اعلام نماید . سیزده تن از حاضران از جای خود برخاستند و گواهی خود را اعلام داشتند که از آن حضرت صلّی اللّه علیه و آله شنیدیم ، فرمود : آیا من از جان مؤمنان سزاوارتر از خود آنها نیستم ؟ مردم فرموده آن حضرت را تصدیق کردند . در این هنگام دست علی علیه السّلام را گرفت و فرمود : (من کنت مولاه فعلیّ مولاه اللهمّ وال من والاه و عاد من عاداه واحبّ من احبّه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله) . (البحر الزخار (مسند البزار) ، أبو بکر البزار (متوفای292 ه ) ج 3 ، ص 35 ، ح 786 ، ناشر : مؤسسة علوم القرآن , مکتبة العلوم والحکم - بیروت , المدینة - 1409 ، الطبعة : الأولی ، تحقیق : د. محفوظ الرحمن زین الله) . 4. هفت روز پس از رحلت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله امیرالمؤمنین علیه‌السلام به مسجد آمدند و خطاب به مردم ضمن سخنانی فرمودند: (پیامبر صلی اللَّه علیه و آله به حجه الوداع رفت و سپس به غدیر خم آمد و در آنجا شبیه منبری برای او ساخته شد و بر فراز آن رفت و بازوی مرا گرفت و بلند کرد به حدی که سفیدی زیر بغلش دیده شد و در آن مجلس با صدای بلند فرمود: (مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ...) خداوند در آن روز این آیه را نازل کرد: (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَرَضیتُ لَکُمُ الإِسْلامَ دیناً). (اثبات الهداه، محمد بن حسن حر عاملی، ج 2، ص 18، ح 72) . 5. بار اول که امیرالمؤمنین علیه‌السلام را به اجبار برای بیعت آوردند و حضرت امتناع کرد، در آنجا فرمود: (... گمان ندارم پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در روز غدیر خم برای احدی حجتی و برای گوینده‌ای سخنی باقی گذاشته باشد. قسم می‌دهم کسانی را که از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در روز غدیر (من کنت مولاه فعلی مولاه...) را شنیدند که برخیزند و شهادت دهند). دوازده نفر از اهل بدر برخاستند و به ماجرای غدیر شهادت دادند و سایر مردم هم در این باره مطالبی گفتند، به طوری که عمر از ترس مجلس را تعطیل کرد!! (بحار الانوار،ج 28،ص 186؛ اثبات الهدی، ج2،‌ص 115) . 6. بار دوم که حضرت را طناب برگردن و شمشیر بالای سر به اجبار برای بیعت آوردند، عمر گفت: بیعت کن و گرنه تو را می‌کشیم. حضرت فرمود: (ای مسلمانان، ای مهاجران و انصار، شما را به خدا قسم می‌دهم آیا از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدید که در روز غدیر خم چه می‌فرمود...)؟ همه تصدیق کردند و گفتند: آری به خدا قسم. (بحار الانوار، ج 28، ص 273). مرحوم علامه در بحار به موارد متعدد دیگری هم اشاره می کند که برای آگاهی بیشتر می توانید به جلد 28 ، 29 ، 31 ، 38 ، 41 مراجعه بفرمایید. 7. در میدان جنگ جمل در بصره، امیرالمؤمنین علیه‌السلام به طلحه فرمود: تو را به خدا قسم می‌دهم، آیا از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدی که می‌فرمود: (من کنت مولاه فعلی مولاه). گفت: آری. فرمود: پس چرا به جنگ من آمده‌ای؟ گفت: (در خاطرم نبود و فراموش کرده بودم)! لازم به یادآوری است طلحه پس از اینکه غدیر را به یاد آورد باز هم به جنگ ادامه داد تا کشته شد. (الغدیر، علامه امینی، ج 1، ص 186) . 8. در روز جنگ صفین مردی از لشکر معاویه قرآن به دست به میدان مبارزه آمد در حالی که این آیه را تلاوت می‌کرد: (عم یتسائلون عن النبا العظیم...). حضرت شخصا به جنگ او رفتند و ابتدا پرسیدند: آیا نبأ عظیم را که مردم بر سر آن اختلاف دارند می‌شناسی؟ آن مرد گفت: نه!! فرمود: (به خدا قسم منم نبأ عظیم که بر سر آن اختلاف دارند. بر سر ولایت من نزاع دارید... در روز غدیر دانستید و روز قیامت خواهید دانست که چه کردید)؟ (مناقب ابن شهر آشوب، ج 3،ص 80) . 9. مردی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام خواست که ایمان را در حد کاملی برایش بیان کند که نیاز به سؤال از دیگری نباشد. حضرت مطالبی فرمودند و از جمله این بود که کمترین باعث گمراهی نشناختن حجت خداست. آن مرد از حضرت خواست تا حجج الهی را به او معرفی کند. حضرت فرمود: کسی که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله او را در غدیر خم منصوب کرد و خبر داد که نسبت به آنان از خودشان صاحب اختیارتر است. (کتاب سلیم بن قیس، ح 8؛ برای مطالعه بیشتر ر ک: اسرار غدیر، محمد باقر انصاری زنجانی، ص 263 به بعد، انتشارات مولود کعبه). این موارد تنها نمونه ای بود از دهها مورد استدلال حضرت به واقعه غدیر که در کتب معتبر ذکر شده است. گردآوری و پاسخ: سید محمد مهدی حسین پور مدیر گروه سایت وهابیت
عنوان سوال:

آیا حضرت علی (ع) به حدیث غدیر و ماجرای غدیر خم استدلال کرده است؟


پاسخ:

آیا حضرت علی (ع) به حدیث غدیر و ماجرای غدیر خم استدلال کرده است؟

امیر مؤمنان علیه السلام در موارد بسیاری به حدیث غدیر احتجاج کرده‌اند، ما به طور نمونه با استفاده از منابع معتبر شیعه و اهل سنت به بعضی از آن موارد اشاره می کنیم:
1 . احمد بن حنبل در مسندش با سند صحیح نقل می‌کند :
ابوطفیل می گوید : حضرت علی علیه السّلام مردم را در رحبه گرد آورد و فرمود : سوگند می‌دهم هر مرد مسلمانی که غدیر خم را به خاطر دارد و سخنی را که در آن روز از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله شنیده است ، از جا برخیزد . سی تن از مردم برای اقامه شهادت بپا خاستند ابو نعیم گفته است که افراد بسیاری‌ شهادت دادند و اعلام کردند آن هنگام که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله دست امیر المؤمنین علی علیه السّلام را به دست مبارک خود گرفت خطاب به مردم فرمود :
آیا می‌دانید که من شایسته‌تر به مؤمنان از خود آنها می‌باشم ؟ همگی فرمایش رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله را تصدیق کردند . رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود :
هر کس من مولای او هستم ،‌ این [علی] مولای او است ، پروردگارا ! دوست علی را دوست بدار ، و دشمن علی را دشمن بدار .
ابو طفیل گفت : از میان جمع در حالی بیرون رفتم که در خودم احساس ناراحتی می‌کردم ، و در بازگشت از اجتماع مردم ، به دیدار (زید بن ارقم) رفتم و به او گفتم : از علی چنین و چنان شنیدم و ناراحت شدم ! (زید) گفت : آنچه را که شنیدی انکار مکن ! به دلیل آن که، آنچه را که استماع کرده‌ای من خود از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله شنیده‌ام ! (مسند احمد ، ج 4 ، ص 370 ، ح 19823).
2 . احمد بن حنبل در جای دیگر از مسندش می‌نویسد :
سعید بن وهب گوید : حضرت علی علیه السّلام در رحبه ، حاضران را سوگند داد که هر کس در روز غدیر خم سخنی در حق من از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله شنیده است از جا برخیزد . در این هنگام پنج تن و یا شش تن برخاستند و گواهی دادند که آنان در آن روز از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله در محل غدیر شنیدند، خطاب به مردم فرمود: هر کس من مولای او هستم ، این علی نیز مولای اوست. (مسند احمد ، ج 5 ، ص 366 ، ح 23808)
3 . ابوبکر بزار در بحر الذخار می‌نویسد :
ابو اسحاق از عمرو بن ذی مرّ ، سعید بن وهب و زید بن یثیع نقل کرده است که هر سه به اتفاق هم گفتند که شنیدیم حضرت علی علیه السّلام سوگند می‌داد که هر کسی از شما از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله در روز غدیر خم آن چه را درباره من فرموده ، شنیده است ، شهادت خود را اعلام نماید . سیزده تن از حاضران از جای خود برخاستند و گواهی خود را اعلام داشتند که از آن حضرت صلّی اللّه علیه و آله شنیدیم ، فرمود :
آیا من از جان مؤمنان سزاوارتر از خود آنها نیستم ؟ مردم فرموده آن حضرت را تصدیق کردند . در این هنگام دست علی علیه السّلام را گرفت و فرمود :
(من کنت مولاه فعلیّ مولاه اللهمّ وال من والاه و عاد من عاداه واحبّ من احبّه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله) . (البحر الزخار (مسند البزار) ، أبو بکر البزار (متوفای292 ه ) ج 3 ، ص 35 ، ح 786 ، ناشر : مؤسسة علوم القرآن , مکتبة العلوم والحکم - بیروت , المدینة - 1409 ، الطبعة : الأولی ، تحقیق : د. محفوظ الرحمن زین الله) .
4. هفت روز پس از رحلت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله امیرالمؤمنین علیه‌السلام به مسجد آمدند و خطاب به مردم ضمن سخنانی فرمودند: (پیامبر صلی اللَّه علیه و آله به حجه الوداع رفت و سپس به غدیر خم آمد و در آنجا شبیه منبری برای او ساخته شد و بر فراز آن رفت و بازوی مرا گرفت و بلند کرد به حدی که سفیدی زیر بغلش دیده شد و در آن مجلس با صدای بلند فرمود: (مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ...) خداوند در آن روز این آیه را نازل کرد: (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَرَضیتُ لَکُمُ الإِسْلامَ دیناً). (اثبات الهداه، محمد بن حسن حر عاملی، ج 2، ص 18، ح 72) .
5. بار اول که امیرالمؤمنین علیه‌السلام را به اجبار برای بیعت آوردند و حضرت امتناع کرد، در آنجا فرمود: (... گمان ندارم پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در روز غدیر خم برای احدی حجتی و برای گوینده‌ای سخنی باقی گذاشته باشد. قسم می‌دهم کسانی را که از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در روز غدیر (من کنت مولاه فعلی مولاه...) را شنیدند که برخیزند و شهادت دهند). دوازده نفر از اهل بدر برخاستند و به ماجرای غدیر شهادت دادند و سایر مردم هم در این باره مطالبی گفتند، به طوری که عمر از ترس مجلس را تعطیل کرد!! (بحار الانوار،ج 28،ص 186؛ اثبات الهدی، ج2،‌ص 115) .
6. بار دوم که حضرت را طناب برگردن و شمشیر بالای سر به اجبار برای بیعت آوردند، عمر گفت: بیعت کن و گرنه تو را می‌کشیم. حضرت فرمود: (ای مسلمانان، ای مهاجران و انصار، شما را به خدا قسم می‌دهم آیا از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدید که در روز غدیر خم چه می‌فرمود...)؟ همه تصدیق کردند و گفتند: آری به خدا قسم. (بحار الانوار، ج 28، ص 273).
مرحوم علامه در بحار به موارد متعدد دیگری هم اشاره می کند که برای آگاهی بیشتر می توانید به جلد 28 ، 29 ، 31 ، 38 ، 41 مراجعه بفرمایید.
7. در میدان جنگ جمل در بصره، امیرالمؤمنین علیه‌السلام به طلحه فرمود: تو را به خدا قسم می‌دهم، آیا از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدی که می‌فرمود: (من کنت مولاه فعلی مولاه). گفت: آری. فرمود: پس چرا به جنگ من آمده‌ای؟ گفت: (در خاطرم نبود و فراموش کرده بودم)! لازم به یادآوری است طلحه پس از اینکه غدیر را به یاد آورد باز هم به جنگ ادامه داد تا کشته شد. (الغدیر، علامه امینی، ج 1، ص 186) .
8. در روز جنگ صفین مردی از لشکر معاویه قرآن به دست به میدان مبارزه آمد در حالی که این آیه را تلاوت می‌کرد: (عم یتسائلون عن النبا العظیم...). حضرت شخصا به جنگ او رفتند و ابتدا پرسیدند: آیا نبأ عظیم را که مردم بر سر آن اختلاف دارند می‌شناسی؟ آن مرد گفت: نه!! فرمود: (به خدا قسم منم نبأ عظیم که بر سر آن اختلاف دارند. بر سر ولایت من نزاع دارید... در روز غدیر دانستید و روز قیامت خواهید دانست که چه کردید)؟ (مناقب ابن شهر آشوب، ج 3،ص 80) .
9. مردی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام خواست که ایمان را در حد کاملی برایش بیان کند که نیاز به سؤال از دیگری نباشد. حضرت مطالبی فرمودند و از جمله این بود که کمترین باعث گمراهی نشناختن حجت خداست. آن مرد از حضرت خواست تا حجج الهی را به او معرفی کند. حضرت فرمود: کسی که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله او را در غدیر خم منصوب کرد و خبر داد که نسبت به آنان از خودشان صاحب اختیارتر است. (کتاب سلیم بن قیس، ح 8؛ برای مطالعه بیشتر ر ک: اسرار غدیر، محمد باقر انصاری زنجانی، ص 263 به بعد، انتشارات مولود کعبه).
این موارد تنها نمونه ای بود از دهها مورد استدلال حضرت به واقعه غدیر که در کتب معتبر ذکر شده است.

گردآوری و پاسخ:
سید محمد مهدی حسین پور
مدیر گروه سایت وهابیت





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین