می خواستم بدونم در غدیر خم اولین کسانی که به پیامبر و امیر مومنان حضرت علی(ع)تبریک گفتند چه کسانی بودند؟و آیا ثقل در خطبه غدیر به معنی سنگ گران است یا نه؟ پاسخ: در برخی منابع آمده است: در غدیر خم اولین کسی که با امیرمومنان بیعت کرد عمر بن خطاب بود و در دستهای دیگر از منابع آمده است: اولین کسانی که با امیرمومنان علی علیه السلام به عنوان جانشین پیامبر خدا بیعت کردند عمر، ابوبکر و عثمان بودند. در باره بیعت عمر به عنوان اولین نفر در کتاب جامع الاخبار آمده است: (اصحاب رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله نزد امیر المؤمنین آمدند و ولایتش را تبریک گفتند و اولین کسی که به وی تبریک گفت، عمر بن خطاب بود که گفت: ای علی، مولای من، و مولای هر مرد و زن مؤمنی گردیدی.) [1] علامه امینی در کتاب گرانسنگ الغدیر به نقل از منابع کهن اهل تسنن درباره اولین بعیت کنندگان مینویسد: (ثمّ طَفِق القوم یهنِّئون أمیر المؤمنین- صلوات اللَّه علیه- و ممّن هنّأه- فی مُقدّم الصحابة- الشیخان: أبو بکر و عمر کلٌّ یقول: بَخٍ بخٍ لک یا ابن أبی طالب أصبحتَ و أمسیتَ مولایَ و مولی کلّ مؤمن و مؤمنة) آنگاه مردم برای گفتن تبریک نزد امیرمومنان آمدند و از جمله کسانی که پیش از دیگر صحابه به او تبریک گفت ابوبکر و عمر بودند که هر یک میگفتند: مبارک باد بر تو ای فرزند ابوطالب از پس مولای هر مرد و زن مومن گردیدی. [2] در روایتی از امام باقر علیه السّلام نیز آمده: مردم در جواب پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فریاد زدند: شنیدیم و امر خدا و رسولش را با قلبها و زبانها و دستهایمان اطاعت کردیم. سپس به طرف علی علیه السّلام رفتند و با او بیعت کردند و اولین کسانی که با وی بیعت کردند، اولی، دومی و سومی بودند و بعد از آن مهاجرین و انصار و سپس بقیه مردم ... و رسول خدا میفرمود: حمد و سپاس خدایی را که ما را بر تمام جهانیان برتری داده است) [3] کلمه ثقل نیز در تمام لغتنامههای عرب (گرانسنگ)، (ارزشمند)، (مهم) و امثال آن ترجمه شده است به عنوان نمونه ابن منظور در لغتنامه مشهورش به نام (لسان العرب) مینویسد: و قال ثعلب: سُمِّیا ثَقَلَین لأَن الأَخذ بهما ثَقِیل و العمل بهما ثَقِیل، قال: و أَصل الثَّقَل أَن العرب تقول لکل شیءٍ نَفیس خَطِیر مَصون ثَقَل، فسمَّاهما ثَقَلین إِعظاماً لقدرهما و تفخیماً لشأْنهما به کلمه این کلمه ثقلین میگویند زیرا دریافت و عمل به آن بسیار مهم و گران است. و عرب به چیزی (ثقل) میگوید که نفیس، پر مخاطره و ارزشمند باشد ...[4] پی نوشت: 1 . جامع الاخبار، ص10. مرحوم مجلسی نیز در بحار الانوار، ج 37، ص 166 این گزارش را به نقل از جامع الاخبار نقل کرده است. و مناقب آن را از خبر ابو سعید خدری و از شرف المصطفی از براء بن عازب و از التمهید باقلانی نقل کرده و معنای آن را هم از سمعانی ذکر کرده است و در بحار الانوار، ج 37، ص 107 از امالی شیخ صدوق از ابی هریره آمده است و فخر رازی آن را در تفسیر مفاتیح الغیب، ج 3، ص 433 آورده است و علامه امینی در الغدیر، ج 1، ص 272- 282 به طور مفصل این مطلب را از 60 مصدر نقل کرده است. 2 . علامه امینی، الغدیر، ج1، ص35. در دیگر صفحات اولین نفر عمر بن خطاب معرفی شده است (الغدیر، ج1، ص 435 و 451 و510) 3 . طبرسی، احتجاج، ج 1، ص 82- 84 و این را قبل از او شهید فتال نیشابوری به صورت مرسل در روضة الواعظین، ص 109- 121 روایت کرده است که سیزده صفحه از کتاب را از ص 68 تا 84 شامل شده است. 4 . ابن منظور، لسان العرب، ج11، ص88
می خواستم بدونم در غدیر خم اولین کسانی که به پیامبر و امیر مومنان حضرت علی(ع)تبریک گفتند چه کسانی بودند؟و آیا ثقل در خطبه غدیر به معنی سنگ گران است یا نه؟
می خواستم بدونم در غدیر خم اولین کسانی که به پیامبر و امیر مومنان حضرت علی(ع)تبریک گفتند چه کسانی بودند؟و آیا ثقل در خطبه غدیر به معنی سنگ گران است یا نه؟
پاسخ: در برخی منابع آمده است: در غدیر خم اولین کسی که با امیرمومنان بیعت کرد عمر بن خطاب بود و در دستهای دیگر از منابع آمده است: اولین کسانی که با امیرمومنان علی علیه السلام به عنوان جانشین پیامبر خدا بیعت کردند عمر، ابوبکر و عثمان بودند.
در باره بیعت عمر به عنوان اولین نفر در کتاب جامع الاخبار آمده است: (اصحاب رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله نزد امیر المؤمنین آمدند و ولایتش را تبریک گفتند و اولین کسی که به وی تبریک گفت، عمر بن خطاب بود که گفت: ای علی، مولای من، و مولای هر مرد و زن مؤمنی گردیدی.) [1]
علامه امینی در کتاب گرانسنگ الغدیر به نقل از منابع کهن اهل تسنن درباره اولین بعیت کنندگان مینویسد: (ثمّ طَفِق القوم یهنِّئون أمیر المؤمنین- صلوات اللَّه علیه- و ممّن هنّأه- فی مُقدّم الصحابة- الشیخان: أبو بکر و عمر کلٌّ یقول: بَخٍ بخٍ لک یا ابن أبی طالب أصبحتَ و أمسیتَ مولایَ و مولی کلّ مؤمن و مؤمنة) آنگاه مردم برای گفتن تبریک نزد امیرمومنان آمدند و از جمله کسانی که پیش از دیگر صحابه به او تبریک گفت ابوبکر و عمر بودند که هر یک میگفتند: مبارک باد بر تو ای فرزند ابوطالب از پس مولای هر مرد و زن مومن گردیدی. [2]
در روایتی از امام باقر علیه السّلام نیز آمده: مردم در جواب پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فریاد زدند: شنیدیم و امر خدا و رسولش را با قلبها و زبانها و دستهایمان اطاعت کردیم. سپس به طرف علی علیه السّلام رفتند و با او بیعت کردند و اولین کسانی که با وی بیعت کردند، اولی، دومی و سومی بودند و بعد از آن مهاجرین و انصار و سپس بقیه مردم ... و رسول خدا میفرمود: حمد و سپاس خدایی را که ما را بر تمام جهانیان برتری داده است) [3]
کلمه ثقل نیز در تمام لغتنامههای عرب (گرانسنگ)، (ارزشمند)، (مهم) و امثال آن ترجمه شده است به عنوان نمونه ابن منظور در لغتنامه مشهورش به نام (لسان العرب) مینویسد:
و قال ثعلب: سُمِّیا ثَقَلَین لأَن الأَخذ بهما ثَقِیل و العمل بهما ثَقِیل، قال: و أَصل الثَّقَل أَن العرب تقول لکل شیءٍ نَفیس خَطِیر مَصون ثَقَل، فسمَّاهما ثَقَلین إِعظاماً لقدرهما و تفخیماً لشأْنهما به کلمه این کلمه ثقلین میگویند زیرا دریافت و عمل به آن بسیار مهم و گران است. و عرب به چیزی (ثقل) میگوید که نفیس، پر مخاطره و ارزشمند باشد ...[4]
پی نوشت:
1 . جامع الاخبار، ص10. مرحوم مجلسی نیز در بحار الانوار، ج 37، ص 166 این گزارش را به نقل از جامع الاخبار نقل کرده است. و مناقب آن را از خبر ابو سعید خدری و از شرف المصطفی از براء بن عازب و از التمهید باقلانی نقل کرده و معنای آن را هم از سمعانی ذکر کرده است و در بحار الانوار، ج 37، ص 107 از امالی شیخ صدوق از ابی هریره آمده است و فخر رازی آن را در تفسیر مفاتیح الغیب، ج 3، ص 433 آورده است و علامه امینی در الغدیر، ج 1، ص 272- 282 به طور مفصل این مطلب را از 60 مصدر نقل کرده است.
2 . علامه امینی، الغدیر، ج1، ص35. در دیگر صفحات اولین نفر عمر بن خطاب معرفی شده است (الغدیر، ج1، ص 435 و 451 و510)
3 . طبرسی، احتجاج، ج 1، ص 82- 84 و این را قبل از او شهید فتال نیشابوری به صورت مرسل در روضة الواعظین، ص 109- 121 روایت کرده است که سیزده صفحه از کتاب را از ص 68 تا 84 شامل شده است.
4 . ابن منظور، لسان العرب، ج11، ص88
- [سایر] آیا حضرت علی (ع) به حدیث غدیر و ماجرای غدیر خم استدلال کرده است؟
- [سایر] پیامبر (ص) در خطبۀ غدیر چند مرتبه کلمات وصی و امام را در مورد حضرت علی (ع) ذکر فرمودند؟
- [سایر] پیامبر (ص) در خطبه غدیر چند مرتبه کلمات وصی و امام را در مورد حضرت علی (ع) ذکر فرمودند؟
- [سایر] اثبات عقلانی ولایت حضرت علی (ع) در غدیر خم؟
- [سایر] اثبات عقلانی ولایت حضرت علی (ع) در غدیر خم؟
- [سایر] پیامبر (ص) در خطبۀ غدیر چند مرتبه کلمۀ علی را ذکر فرمودند؟
- [سایر] پیامبر (ص) در خطبه غدیر چند مرتبه کلمه علی را ذکر فرمودند؟
- [سایر] چرا پیامبر(ص) در مکه پیام غدیر و جانشینی حضرت علی (ع) را اعلام نکرد؟
- [سایر] اگر در غدیر خم هزاران نفر شاهد تعیین خلافت علی (ع) بودند، چرا اصحاب به ابوبکر و عمر اعتراض نکردند؟
- [سایر] اگر در غدیر خم هزاران نفر شاهد تعیین خلافت علی (ع) بودند، چرا اصحاب به ابوبکر و عمر اعتراض نکردند؟
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن (فاطمه) باشد، باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها، فَهِیَ طالِقٌ) یعنی: (طلاق مبارات دادم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست) و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها، فَهِیَ طالِقٌ) یعنی: (طلاق مبارات دادم زن موکّلم فاطمه را در برابر مهر او، پس او رهاست) و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَهْرِها)، (بِمَهرِها) بگوید، اشکال ندارد و اگر مالی را که زن بخشیده مقداری از مهر باشد، باید به جای (مَهرِها) بگوید: (عَلی هَذَا الْمِقْدارِ مِنْ مَهْرِها) و اگر مالی که زن بخشیده از مهر نباشد باید به جای آن بگوید: (عَلی ما بَذَلَتْ).
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، بگوید: )بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمََْ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ( یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: )بارَأتُ زَوْجََْ مُوَکِّلی فاطِمََْ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ( و در هر دو صورت اگر به جای کلمه )عَلی مَهْرِها( )بِمَهْرِها( بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله سبحانی] اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد موقت را بخوانند، بعد از آن که مدت و مهر را معین کردند، چنانچه زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی الی الاجل المعلوم عَلَی المَهْرِ المَعْلُومِ)، بعد بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التزویجَ الی الاجلِ المعلومِ علی المهرِ المعلومِ)، صحیح است. و اگر دیگری را وکیل کنند و اول وکیل زن به وکیل مرد بگوید: (مَتَّعْتُ مُوَکِّلَتِی مُوَکّلَکَ الی الاجل المعلوم عَلَی المَهْرِ المَعْلُومِ)، پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ ذلک لِمُوَکِّلِی) صحیح می باشد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغ? مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: ب?ارَأتُ زَوْجَتِی ف?اطِمَةَ عَلی? مَهْرِه?ا فَهِیَ ط?الِقٌ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیلباید بگوید: ب?ارَأتُ زَوْجَةَ مُوکِّلی ف?اطِمَةَ عَلی? مَهْرِه?ا فَهِیَ ط?الِقٌ و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی? مَهْرِه?ا) (بِمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد. دستور خواندن عقد موقت
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد.
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).