چرا پیامبراکرم(ص) بااینکه خواندن و نوشتن نمیدانست ولی در آخر عمرشان گفت قلم و کاغذ بیاورید تا چیزی برایتان بنویسم تا رستگار شوید؟ یکی از شبهاتی که اخیراً وهابیها آنرا مطرح کرده و به آن آب و تاب داده اند تا بدین وسیله اهانت خلیفه دوم به پیامبر(ص) (که گفت این مرد هذیان می گوید) را بپوشانند، این است که پیامبری که خواندن و نوشتن نمیدانستند ؛ چطور شد که در آخرین لحظات عمر شریفش دستور دادند که قلم و دوات بیاورند تا چیزی را بنویسد که مسلمانان هرگز گمراه نشوند ؟ در پاسخ به این شبهه باید گفت: اولا پیامبر اکرم بعد از بعثت هم خواندن می دانست و هم نوشتن(رک: بحارالانوار، ج 16، ص 135) از آیات و روایات بسیاری نیز بر تایید این نظر وجود دارد چراکه چگونه ممکن است گیرنده وحی - که همه چیز را می آموخته است - خواندن و نوشتن را نیاموخته باشد؟!( مرتضی مطهری، همان، ص 212) ثانیا پیامبر اکرم (ص)در طول عمر شریفشان بارها اتفاق افتاده است که ایشان هم خواندهاند و هم نوشتهاند . این مطلب هم از کتابهای شیعه و هم از کتابهای اهل سنت قابل اثبات است . مرحوم شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه در معانی الأخبار مینویسد : از امام جواد علیه السلام سؤال کردند : ای فرزند رسول خدا ! چرا به پیامبر اسلام ( امی ) میگفتند ؟ حضرت سؤال کرد : " مردم [مخالفین شیعه ] چه میگویند ؟ گفتند : مردم فکر میکنند که آن حضرت به این خاطر امی نامیده شده بود ؛ چون نمیتوانست بنویسد . امام جواد در جواب فرمود : دروغ میگویند ! لعن بر آنها باد . چطور نمیتوانستند بنویسند ؛ در حالی که خداوند در آیات محکم قرآنش میفرماید : او خدای است که رسولش را در میان بی سوادان برانگیخت تا برای آنها آیات خداوند را تلاوت و آنها را پاکیزه سازد و کتاب و حکمت به آنها بیاموزد . چطور کسی که نمیتواند بنوسید ، میتواند کتاب را به دیگران بیاموزد ؟ به خدا قسم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به هفتاد و دو یا هفتاد و سه زبان میخواندند و مینوشتند . به این دلیل به آن حضرت (امی ) میگفتند ؛ چون او از اهل مکه بود و مکه در آن زمان ( ام القری ) محسوب میشده است ؛ چنانچه خداوند در قرآّنش میفرماید : ما تو را فرستادیم تا اهل (ام القری ) [مکه ] را و کسانی که در اطراف آن زندگی میکنند ، انذار کنی.( معانی الأخبار ،شیخ الصدوق ، ص 53 – 54؛ بحار الأنوار علامة مجلسی ، ج 16 ، ص 132 – 133 ). باز نظیر این روایت را عبد الرحمن بن الحجاج از امام صادق علیه السلام نقل میکند : پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم هم میخواندند و هم مینوشتند و حتی چیزهایی را که هنوز نوشته نشده بود ، میخواندند . ( بصائر الدرجات - محمد بن الحسن الصفار - ص 247 . ) عامر شعبی از علمای اهل سنت که در نزد اهل سنت جایگاه ویژهای دارد در این باره مینویسد: پیامبر اکرم نامة شخصی به نام عیینه را شخصاً مطالعه کرد و از آنچه در آّن نوشته شده بود ، خبر داد . ( المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز ،ابن عطیة أندلسی ، ج 4 - ص 322 ؛تفسیر القرطبی ، ج 13 ، ص 352 ) جالب اینجاست که آلوسی که از متعصب ترین علمای اهل سنت است به نقل از بخاری که مهمترین و بالاترین کتاب را در میان کتب اهل سنت به نام صحیح بخاری دارد اذعان می کند که در صلح حدیبه، پیامبر شخصا صلح نامه را خوانده و نوشته اند: آلوسی از علمای بزرگ اهل سنت در تفسیرش : ج 21 - ص 5 می نویسد : قدرت بر خواندن ، فرع بر کتاب است ... روایاتی در صحیح بخاری و ... نیز تأیید میکند که رسول خدا میتوانستند بنویسند . چنانچه در قضیۀ صلح حدیبیه خود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شخصاً عقد نامه را گرفت و نوشت .(اذعان بخاری را می توانید در این آدرس بیابید: صحیح البخاری ، ج 3 ، ص 168 . ) سیوطی نیز می نویسد: پیامبر اسلام از دنیا نرفت ؛ مگر این که مینوشت و میخواند . (الدر المنثور - جلال الدین السیوطی - ج 3 - ص 131 .) با این توضیحات ثابت میشود که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هم قدرت بر خواندن داشتند و هم در موارد متعددی نوشتهاند . حتی اگر فرض کنیم که نعوذ بالله پیامبر اسلام نوشتن نمیدانست ، باز هم اهل سنت نمیتوانند اهانت عمر بن الخطاب به پیامبر(ص) در آخرین لحظات عمر شریفش را توجیه کنند ؛ چرا که در طول تاریخ رسم نبوده است که خود حاکم ، پادشاه و یا امیر یک مملکت خودش قلم بردارد و شروع کند به نوشتن نامه و ... ؛ بلکه هر حاکمی نفراتی داشته است که آنها نامه را مینوشتند و در آخر خود حاکم آن را امضاء میکرده است . و اگر از مردم بپرسند که این نامه را کی نوشته ، میگویند فلان حاکم نه کاتب او ؛ یعنی این نامه به نام همان حاکم ثبت میشود ؛ با اینکه خود او نامه را ننوشته ؛ بلکه کاتب او نوشته و او در آخر امضاء کرده است . این مطلب در مورد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نیز صادق است . همانطور که در طول حکومت ده سالۀ پیامبر در مدینه ، دهها نامه ، به پادشاهان و امراء کشورهای دیگر نوشته بود، این نامه را مینوشت . اگر آنها را خودش نوشته باشد ، این نامۀ آخری را هم میتوانست بنویسد . اگر آنها را صحابه به دستور رسول خدا نوشته باشد ، این نامه را نیز همانطور مینوشتند و رسول خدا(ص) در آخر آن را مهر میکرد .
چرا پیامبراکرم(ص) بااینکه خواندن و نوشتن نمیدانست ولی در آخر عمرشان گفت قلم و کاغذ بیاورید تا چیزی برایتان بنویسم تا رستگار شوید؟
چرا پیامبراکرم(ص) بااینکه خواندن و نوشتن نمیدانست ولی در آخر عمرشان گفت قلم و کاغذ بیاورید تا چیزی برایتان بنویسم تا رستگار شوید؟
یکی از شبهاتی که اخیراً وهابیها آنرا مطرح کرده و به آن آب و تاب داده اند تا بدین وسیله اهانت خلیفه دوم به پیامبر(ص) (که گفت این مرد هذیان می گوید) را بپوشانند، این است که پیامبری که خواندن و نوشتن نمیدانستند ؛ چطور شد که در آخرین لحظات عمر شریفش دستور دادند که قلم و دوات بیاورند تا چیزی را بنویسد که مسلمانان هرگز گمراه نشوند ؟
در پاسخ به این شبهه باید گفت:
اولا پیامبر اکرم بعد از بعثت هم خواندن می دانست و هم نوشتن(رک: بحارالانوار، ج 16، ص 135) از آیات و روایات بسیاری نیز بر تایید این نظر وجود دارد چراکه چگونه ممکن است گیرنده وحی - که همه چیز را می آموخته است - خواندن و نوشتن را نیاموخته باشد؟!( مرتضی مطهری، همان، ص 212)
ثانیا پیامبر اکرم (ص)در طول عمر شریفشان بارها اتفاق افتاده است که ایشان هم خواندهاند و هم نوشتهاند . این مطلب هم از کتابهای شیعه و هم از کتابهای اهل سنت قابل اثبات است .
مرحوم شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه در معانی الأخبار مینویسد : از امام جواد علیه السلام سؤال کردند :
ای فرزند رسول خدا ! چرا به پیامبر اسلام ( امی ) میگفتند ؟ حضرت سؤال کرد : " مردم [مخالفین شیعه ] چه میگویند ؟ گفتند : مردم فکر میکنند که آن حضرت به این خاطر امی نامیده شده بود ؛ چون نمیتوانست بنویسد . امام جواد در جواب فرمود :
دروغ میگویند ! لعن بر آنها باد . چطور نمیتوانستند بنویسند ؛ در حالی که خداوند در آیات محکم قرآنش میفرماید :
او خدای است که رسولش را در میان بی سوادان برانگیخت تا برای آنها آیات خداوند را تلاوت و آنها را پاکیزه سازد و کتاب و حکمت به آنها بیاموزد .
چطور کسی که نمیتواند بنوسید ، میتواند کتاب را به دیگران بیاموزد ؟ به خدا قسم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به هفتاد و دو یا هفتاد و سه زبان میخواندند و مینوشتند . به این دلیل به آن حضرت (امی ) میگفتند ؛ چون او از اهل مکه بود و مکه در آن زمان ( ام القری ) محسوب میشده است ؛ چنانچه خداوند در قرآّنش میفرماید :
ما تو را فرستادیم تا اهل (ام القری ) [مکه ] را و کسانی که در اطراف آن زندگی میکنند ، انذار کنی.( معانی الأخبار ،شیخ الصدوق ، ص 53 – 54؛ بحار الأنوار علامة مجلسی ، ج 16 ، ص 132 – 133 ).
باز نظیر این روایت را عبد الرحمن بن الحجاج از امام صادق علیه السلام نقل میکند :
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم هم میخواندند و هم مینوشتند و حتی چیزهایی را که هنوز نوشته نشده بود ، میخواندند . ( بصائر الدرجات - محمد بن الحسن الصفار - ص 247 . )
عامر شعبی از علمای اهل سنت که در نزد اهل سنت جایگاه ویژهای دارد در این باره مینویسد: پیامبر اکرم نامة شخصی به نام عیینه را شخصاً مطالعه کرد و از آنچه در آّن نوشته شده بود ، خبر داد . ( المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز ،ابن عطیة أندلسی ، ج 4 - ص 322 ؛تفسیر القرطبی ، ج 13 ، ص 352 )
جالب اینجاست که آلوسی که از متعصب ترین علمای اهل سنت است به نقل از بخاری که مهمترین و بالاترین کتاب را در میان کتب اهل سنت به نام صحیح بخاری دارد اذعان می کند که در صلح حدیبه، پیامبر شخصا صلح نامه را خوانده و نوشته اند:
آلوسی از علمای بزرگ اهل سنت در تفسیرش : ج 21 - ص 5 می نویسد : قدرت بر خواندن ، فرع بر کتاب است ... روایاتی در صحیح بخاری و ... نیز تأیید میکند که رسول خدا میتوانستند بنویسند . چنانچه در قضیۀ صلح حدیبیه خود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شخصاً عقد نامه را گرفت و نوشت .(اذعان بخاری را می توانید در این آدرس بیابید: صحیح البخاری ، ج 3 ، ص 168 . )
سیوطی نیز می نویسد: پیامبر اسلام از دنیا نرفت ؛ مگر این که مینوشت و میخواند . (الدر المنثور - جلال الدین السیوطی - ج 3 - ص 131 .)
با این توضیحات ثابت میشود که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هم قدرت بر خواندن داشتند و هم در موارد متعددی نوشتهاند .
حتی اگر فرض کنیم که نعوذ بالله پیامبر اسلام نوشتن نمیدانست ، باز هم اهل سنت نمیتوانند اهانت عمر بن الخطاب به پیامبر(ص) در آخرین لحظات عمر شریفش را توجیه کنند ؛ چرا که در طول تاریخ رسم نبوده است که خود حاکم ، پادشاه و یا امیر یک مملکت خودش قلم بردارد و شروع کند به نوشتن نامه و ... ؛ بلکه هر حاکمی نفراتی داشته است که آنها نامه را مینوشتند و در آخر خود حاکم آن را امضاء میکرده است . و اگر از مردم بپرسند که این نامه را کی نوشته ، میگویند فلان حاکم نه کاتب او ؛ یعنی این نامه به نام همان حاکم ثبت میشود ؛ با اینکه خود او نامه را ننوشته ؛ بلکه کاتب او نوشته و او در آخر امضاء کرده است .
این مطلب در مورد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نیز صادق است . همانطور که در طول حکومت ده سالۀ پیامبر در مدینه ، دهها نامه ، به پادشاهان و امراء کشورهای دیگر نوشته بود، این نامه را مینوشت . اگر آنها را خودش نوشته باشد ، این نامۀ آخری را هم میتوانست بنویسد . اگر آنها را صحابه به دستور رسول خدا نوشته باشد ، این نامه را نیز همانطور مینوشتند و رسول خدا(ص) در آخر آن را مهر میکرد .
- [سایر] چرا پیامبراکرم(ص) در مریضی آخر عمرشان ابوبکر را برای نماز به مسجد فرستاد؟
- [سایر] آیا پیامبر اسلام(ص) سواد خواندن و نوشتن داشته اند؟
- [سایر] سلام؛ آیا این درست است که پیامبر(ص) بیسواد و امی بودند؟ اگر اینگونه است؛ چرا در زمان وفاتشان قلم و کاغذ میخواهند؟ امام جواد(ع) فرمودند: (بدون شک پیامبر اسلام(ص) هم میخواندند و هم مینوشتند و حتی چیزهایی را که هنوز نوشته نشده بود، میخواندند) (بصائر الدرجات، محمد بن الحسن الصفار، طبع منشورات شرکة الاعلمی للمطبوعات، جزء 5، ص 264، حدیث)5.
- [سایر] چرا زنان پیامبر اسلام (ص ) بعد از وفات پیامبر اکرم(ص ), نمی توانستند ازدواج کنند؟
- [سایر] بهترین جملهای که محمد رسول الله(ص) به انسان فرمود، چیست؟
- [سایر] محمد بن عبدالوهاب چه توهینی به قبر مطهر رسول خدا ص کرد؟
- [سایر] آیا پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) در اذان و اقامه شان ذکر اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله را می گفتند؟
- [سایر] رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در تشویق به نوشتن دانش چه فرمودند؟
- [سایر] رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم - در تشویق به نوشتن دانش چه فرمود؟
- [سایر] برای اولین بار چه کسی حضرت محمد (ص) را یا رسول الله خطاب کرد؟
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است بعد از تکبیرةالاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ الْمُسیءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسیءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی: (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده درگذر.)