آیاحضرت علی علیه السلام بعدازسقط شدن حضرت محسن از خلیفه دوم که باعث این قتل شده بود درخواست دیه نمود؟آیابه سبب جراحت حضرت زهرا سلام الله علیها اعتراض وشکایتی،درخواست مجازات یادیه ای فرموده اند؟اگرجواب منفی است به چه علت؟وهابیون میگویند اگرچنین که شیعیان میگویند چرا حضرت امیرعلیه السلام دیه نگرفته و..؟ دانشجوی گرامی، متاسفانه وهابیت برای سرپوش گذاشتن به جنایات بی شرمانه خلیفه دوم در حق صدیقه شهیده فاطمه زهرا سلام الله علیها به هر وسیله و سخن سخیف و سست و بی پایه و اساسی روی آورده و حتی حقائق تصریح شده از این جنایات غاصبان خلافت در کتب علمای خودشان را نیز نادیده می گیرند. اشکال و شبهه ای که ذکر کردید نیز از همین مقوله است. جواب دادن به اینگونه مطالب سست اگرچه وقت تلف کردن است و خود شما نیز به راحتی می توانید به اینگونه شبهات پاسخ دهید با این حال برای اینکه لااقل وقت شما تلف نشود باید گفت: وقتی امیر مومنان علیه السلام نتوانست حق اصلی خود یعنی خلافت را از این غاصبان خلافت بگیرد چگونه انتظار دارند بتواند دیه همسر یا فرزند خود را این ظالمان زورگو و مستبد بگیرد؟ آنان حق مسلم و مستند حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها یعنی فدک را در روز روشن غصب کردند آن وقت دیه به آن حضرت می دهند؟ آنانی که تمامی سفارشات پیامبر اکرم(ص) را نادیده گرفته و به هر جنایتی دست زدند آیا انتظار از آنان می رود به سنت دیه متعهد و پایبند باشند؟ آنان در آن دوران در راس قدرت بوده و مزدورانشان در همه جا به هر جنایتی دست می زدند چگونه امیر مومنان(ع) یک تنه می تواند از آنها درخواست دیه کند؟ اگر آنان به این چیزها معتقد بودند اول فدک را که غصب کرده بودند بر می گرداندند. واقعا بی شرمانه و چقدر سخت و دردناک است که بشنویم که امیر مومنان(ع) در حالی که فرزند و همسرش به دست غاصبان خلافت به شهادت رسیده است بدون در نظر گرفتن این غم عظمی به فکر گرفتن دیه از این افراد باشد که به خون خود حضرت نیز تشنه اند و از هر فرصتی برای نابودی آن حضرت استفاده می کردند. و چه قدر ساده لوحانه است که فکر کنیم این افراد بعد از انجام جنایات خود حاضر به پرداخت دیه به حضرت امیر(ع) می شوند... گو اینکه اینجا اصلا بحث دیه مطرح نیست و این جنایتکاران می بایست به خاطر جنایاتی که مرتکب شدند و به خاطر به شهادت رساندن دو انسان پاک و معصوم به قصاص و مرگ محکوم می شدند نه دیه. کسانی که این شبهه را مطرح کرده اند حتی این قدر بی سواد و جاهل بوده اند که هنوز نمی دانند که جزای قتل عمد قصاص است نه دیه. البته این شبهه گران ناخواسته از جهتی به نفع ما هم صحبت کرده اند و آن اینکه با زبان خود اعتراف به قاتل بودن خلیفه دوم و دارو دسته اش کرده اند و اینجاست که خداوند آنان را رسوا نموده است. در پایان توجه شما را به یک حدیث از امیرالمومنین علی(ع) در این باره جلب می کنیم: روزی اشعث بن قیس گفت: یا علی! چرا شمشیر نکشیدی؟( علاوه بر گرفتن حق خود؛ قاتلین همسرت را قصاص نکردی؟) علی(ع) به او فرمود:همه اهل بدر و پیش کسوتان مهاجر و انصار را به کمک خواستم ولی از آن همه مسلمان فقط چهار نفر پاسخ مثبت دادند: سلمان، ابوذر، مقداد و زبیر و از اهل بیت خودم هم کسی نداشتم که با آن بتوانم حقم را بگیرم چون حمزه در احد به شهادت رسید و برادرم جعفر هم در موته شهید شد و کسی برایم نماند مگر دو نفر ذلیل، خوار، عاجز و ناتوان، عباس و عقیل. به خاطر نبودن یار و یاور حقم را گرفتند.) (بحارالانوار، ج 29، ص 465 ، ح 55 به نقل از کتاب سلیم بن قیس) با توجه به این فرمایش حضرت به خوبی روشن می شود که تنهایی آن حضرت و نداشتن قدرت سبب شد که هم نتواند حق خودش را بگیرد و هم نتواند که قاتلین همسر و فرزندش را قصاص کند.
آیاحضرت علی علیه السلام بعدازسقط شدن حضرت محسن از خلیفه دوم که باعث این قتل شده بود درخواست دیه نمود؟آیابه سبب جراحت حضرت زهرا سلام الله علیها اعتراض وشکایتی،درخواست مجازات یادیه ای فرموده اند؟اگرجواب منفی است به چه علت؟وهابیون میگویند اگرچنین که شیعیان میگویند چرا حضرت امیرعلیه السلام دیه نگرفته و..؟
آیاحضرت علی علیه السلام بعدازسقط شدن حضرت محسن از خلیفه دوم که باعث این قتل شده بود درخواست دیه نمود؟آیابه سبب جراحت حضرت زهرا سلام الله علیها اعتراض وشکایتی،درخواست مجازات یادیه ای فرموده اند؟اگرجواب منفی است به چه علت؟وهابیون میگویند اگرچنین که شیعیان میگویند چرا حضرت امیرعلیه السلام دیه نگرفته و..؟
دانشجوی گرامی، متاسفانه وهابیت برای سرپوش گذاشتن به جنایات بی شرمانه خلیفه دوم در حق صدیقه شهیده فاطمه زهرا سلام الله علیها به هر وسیله و سخن سخیف و سست و بی پایه و اساسی روی آورده و حتی حقائق تصریح شده از این جنایات غاصبان خلافت در کتب علمای خودشان را نیز نادیده می گیرند.
اشکال و شبهه ای که ذکر کردید نیز از همین مقوله است. جواب دادن به اینگونه مطالب سست اگرچه وقت تلف کردن است و خود شما نیز به راحتی می توانید به اینگونه شبهات پاسخ دهید با این حال برای اینکه لااقل وقت شما تلف نشود باید گفت: وقتی امیر مومنان علیه السلام نتوانست حق اصلی خود یعنی خلافت را از این غاصبان خلافت بگیرد چگونه انتظار دارند بتواند دیه همسر یا فرزند خود را این ظالمان زورگو و مستبد بگیرد؟ آنان حق مسلم و مستند حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها یعنی فدک را در روز روشن غصب کردند آن وقت دیه به آن حضرت می دهند؟ آنانی که تمامی سفارشات پیامبر اکرم(ص) را نادیده گرفته و به هر جنایتی دست زدند آیا انتظار از آنان می رود به سنت دیه متعهد و پایبند باشند؟ آنان در آن دوران در راس قدرت بوده و مزدورانشان در همه جا به هر جنایتی دست می زدند چگونه امیر مومنان(ع) یک تنه می تواند از آنها درخواست دیه کند؟ اگر آنان به این چیزها معتقد بودند اول فدک را که غصب کرده بودند بر می گرداندند.
واقعا بی شرمانه و چقدر سخت و دردناک است که بشنویم که امیر مومنان(ع) در حالی که فرزند و همسرش به دست غاصبان خلافت به شهادت رسیده است بدون در نظر گرفتن این غم عظمی به فکر گرفتن دیه از این افراد باشد که به خون خود حضرت نیز تشنه اند و از هر فرصتی برای نابودی آن حضرت استفاده می کردند.
و چه قدر ساده لوحانه است که فکر کنیم این افراد بعد از انجام جنایات خود حاضر به پرداخت دیه به حضرت امیر(ع) می شوند...
گو اینکه اینجا اصلا بحث دیه مطرح نیست و این جنایتکاران می بایست به خاطر جنایاتی که مرتکب شدند و به خاطر به شهادت رساندن دو انسان پاک و معصوم به قصاص و مرگ محکوم می شدند نه دیه. کسانی که این شبهه را مطرح کرده اند حتی این قدر بی سواد و جاهل بوده اند که هنوز نمی دانند که جزای قتل عمد قصاص است نه دیه.
البته این شبهه گران ناخواسته از جهتی به نفع ما هم صحبت کرده اند و آن اینکه با زبان خود اعتراف به قاتل بودن خلیفه دوم و دارو دسته اش کرده اند و اینجاست که خداوند آنان را رسوا نموده است.
در پایان توجه شما را به یک حدیث از امیرالمومنین علی(ع) در این باره جلب می کنیم:
روزی اشعث بن قیس گفت: یا علی! چرا شمشیر نکشیدی؟( علاوه بر گرفتن حق خود؛ قاتلین همسرت را قصاص نکردی؟) علی(ع) به او فرمود:همه اهل بدر و پیش کسوتان مهاجر و انصار را به کمک خواستم ولی از آن همه مسلمان فقط چهار نفر پاسخ مثبت دادند: سلمان، ابوذر، مقداد و زبیر و از اهل بیت خودم هم کسی نداشتم که با آن بتوانم حقم را بگیرم چون حمزه در احد به شهادت رسید و برادرم جعفر هم در موته شهید شد و کسی برایم نماند مگر دو نفر ذلیل، خوار، عاجز و ناتوان، عباس و عقیل. به خاطر نبودن یار و یاور حقم را گرفتند.) (بحارالانوار، ج 29، ص 465 ، ح 55 به نقل از کتاب سلیم بن قیس)
با توجه به این فرمایش حضرت به خوبی روشن می شود که تنهایی آن حضرت و نداشتن قدرت سبب شد که هم نتواند حق خودش را بگیرد و هم نتواند که قاتلین همسر و فرزندش را قصاص کند.
- [سایر] نظر شیعه در مورد محسن، فرزند حضرت زهرا س و حضرت علی ع چیست؟
- [سایر] آیا آتش زدن درب خانه امام علی(علیه السلام) و بی احترامی عمر به حضرت زهرا(سلام الله علیها) سند تاریخی دارد؟
- [سایر] ابوبکر و عمر بعد از اطلاع از دفن شبانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) چه کردند؟
- [سایر] آیا قضیه کتک خوردن حضرت زهرا(سلام الله علیها) توسط عمر صحت دارد ؟
- [سایر] اینکه شیعیان می گویند حضرت فاطمه الزهرا دختر گرامی رسول خدا(ص) از ابوبکر و عمر ناراضی بوده است دروغ محض است و دلیلی بر آن وجود ندارد؟
- [سایر] آیا شکستن پهلوی حضرت فاطمه و سیلی خوردن آن حضرت از خلیفه دوم صحت دارد؟
- [سایر] اینکه شیعیان می گویند حضرت فاطمه الزهرا دختر گرامی رسول خدا(ص) از ابوبکر و عمر ناراضی بوده است دروغ محض است و دلیلی بر آن وجود ندارد؟
- [سایر] آیا سندی در رابطه با حقانیت و مظلومیت شیعه و آتش زدن در خانه حضرت زهرا(سلام الله علیها) توسط عمر داریم ؟
- [آیت الله سبحانی] اگر عاقد بگوید انکحت موکلاتی فاطمه، زهرا، زینب لموکِلی احمد، علی، حسین یعنی قصد دارد فاطمه را به عقد احمد و زهرا به عقد علی و زینب را به عقد حسین درآورد آیا چنین عقدی صحیح است؟
- [سایر] چرا علی (ع) با عمر که از عوامل اصلی شهادت همسرش بود همکاری می کرد؟ در تاریخ هست که بارها عمر می گفت: "اگر علی نبود عمر هلاک می شد." با این دست آویز، برخی اهل سنت شهادت حضرت زهرا (س) را انکار می کنند. حتی شنیده ام امام حسن و امام حسین(ع) در جنگ های عمر علیه ایران شرکت داشتند. اگرمطالب فوق صحت دارد این همکاری ها را چگونه توضیح می دهید؟
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر بخواهد صیغ مبارات را بخواند، چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارأُتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلْتْ فَهِیَ طالِق) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کردة او از هم جدا شدیم پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلِی بارَأُتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَة عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق) ودر هر دو صورت اگر بهجای کلم (علی ما بذلت) (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله سیستانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند ، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد بگوید : (بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ) و بنابر احتیاط لازم نیز بگوید : (فَهِیَ طالِقٌ) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او ، از هم جدا شدیم پس او رها است . و اگر دیگری را وکیل کند ، وکیل باید بگوید : (عَنْ قِبَلِ مُوَکّلِی بارَأْتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِقٌ) ، و در هر دو صورت اگر بجای کلمه (عَلی ما بَذَلَتْ) (بِما بَذَلَتْ) بگوید ، اشکال ندارد .
- [آیت الله نوری همدانی] اگر شوهر بخواهد صیغة مبارات را بخواند ، چنانچه مثلاً اسم زن فاطم باشد ، باید بگوید : بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمَهَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ . یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل همر او پس او رها است ، و اگر دیگری را وکیل کند ، وکیل باید بگوید : بارأْتُ زَوْجَهَ مُوَکِلی فاطِمَهَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ . و در هر دو صورت به جای دو کلمه ( عَلی مَهْرِها ) ( بِمَهْرِها ) بگوید ، اشکال ندارد .
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: )زَوْجَتی فاطِمَُْ خَلَعْتُها یا خالَعْتُها عَلی مابَذَلَتْ هِیَ طالِقٌ یا بگوید فاطِمَْ مُخْتَلَعٌَْ هِیَ طالِقٌ( یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها شد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در صیغه طلاق مبارات نیز مثل خلع باید اول زن مهریه خودش را به شوهر ببخشد تا شوهر او را طلاق دهد و حتی می تواند به فارسی بگوید: (مهریه خودم را به تو بخشیدم تا مرا طلاق دهی). اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رها است و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَهْرِها) (بِمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.