هرمانسن مارسیاک دهلوی، شاه ولی الله (11151176/1703 1762)[1]، برجستهترین روشنفکر مسلمان قرن دوازدهم/ هجدهم هند و یک نویسنده پر کار که درباره طیف وسیعی از موضوعات اسلامی به زبان عربی و فارسی مطلب نوشته است. اسم رسمی شاه ولی الله قطب الدین احمد ابوالفیّاض است. مطالب مربوط به شرح احوال و نیز لطایف مربوط به زندگی او و خانوادهاش را میتوان در شرح احوال مختصر فارسی او به نام الجزء اللطیف فی ترجمة العبد الضعیف و نیز در کتاب فارسی او انفاس العارفین مشاهده کرد. برخی مطالب دیگر درباره زندگی او در القول الجلی آمده است که نوشته مرید و شاگرد او محمد عاشق (1187/1773) است. پدر و راهنمای روحانی شاه ولی الله، شاه عبدالرحیم (متوفی 1131/1719) بود که فقیهی مشهور و مسئول مدرسه خود در دهلی و نیز یک عارف بود. شاه عبدالرحیم توجه زیادی به آموزش پسر استثنائی خود مبذول میداشت. چنانکه علاوه بر آموزش موضوعات مذهبی در زمینه نجوم، ریاضیات، عربی، فارسی، دستور زبان و طب نیز به وی آموزش داد که این مفاهیم و نظریات تأثیر زیادی بر کارهای او باقی گذارد. او در چهارده سالگی با دختر عموی مادریش ازدواج کرد. هنگامی که پانزده ساله بود، پدرش او را به شاگردی در فرقه نقشبندیه پذیرفت و او به آموزش اعمال مذهبی این طریقه پرداخت. او هم چنین درس مطالعات اسلامی خود را در همان سال به پایان برد و از طرف پدرش اجازه یافت به تدریس دیگران بپردازد. شاه ولی الله برای مدت دوازده سال پس از مرگ پدرش به تدریس و یادگیری علوم مذهبی پرداخت و به کار سیر و سوک[2] ادامه داد. در 1144/1731 او هند را به قصد انجام مناسک حج ترک گفت و به مکه و مدینه رفت و در آنجا چهارده ماه اقامت کرد. توقف او در حجاز تأثیر سازنده مهمی بر تفکر و زندگی بعدی او بر جا نهاد. او در آنجا حدیث، فقه وتصوف را از نزد استادان برجستهی متعددی آموخت که در این میان بیشترین تأثیر را بر وی شیخ ابوطاهر الکردی المدنی (متوفی 1146/1733) باقی گذارد. این استادان در مکه، شاه ولی الله را با روند جهان وطنی فزاینده در پژوهشهای مربوط به حدیث آشنا کردند که در قرن دوازدهم/ هجدهم از میان معجونی از سنن مطالعه و ارزیابی آفریقای شمالی، حجازی و هندی، پدیدار میشدند. شاه ولی الله به هنگامی که در شهرهای مقدّس بود احترام ویژهای نسبت به کار مالک (مُوطّأ) پیدا کرد و بعدها درباره آن دو شرح نوشت: مُسوّا (عربی) و مصفّا (فارسی). کار نویسندگی ساعیانه شاه ولی الله در بازگشت از زیارت آغاز شد. مهم ترین و پر نفوذترین کار او، حجت الله البالغه (به عربی) بود که در آن کوشید تا علوم اسلامی را از طریق بررسی احادیث احیا کند. این کتاب در طول یک دهه پس از بازگشت تدوین شد. این کتاب مشهورترین و پر تیراژترین کتاب اوست. حتی امروز نیز مصلحین اسلامی یا تجدد گرایان این کتاب را مهم میدانند و در خاورمیانه عربی و جنوب شرقی آسیا و نیز در جنوب آسیا تدریس و مطالعه میشود. فعالیتهای شاه ولی الله پس از بازگشت به هند، از جمله تدریس در مدرسهاش، ایفای وظیفه به عنوان راهنمای صوفیان و نوشتن مطلب درباره طیف گستردهای از موضوعات اسلامی بود. او در 1157/ 1744 و پس از آنکه همسرش را از دست داد مجدداً ازدواج کرد که از آن چهار پسر و یک دختر حاصل شد. او از ازدواج اولش نیز یک پسر و یک دختر داشت. غالباً ویژگی کارهای او را رویکردی تاریخی و سیستمی همراه با تلاش جهت توضیح و تعمق درباره گرایشهای تفرقه افکنانه تشکیل میدهد: از جمله مهمترین نوشتههای او عبارتند از: البدور البازغة که نوشتهای عربی است و نظریه توسعه اجتماعی و مذهبی او را در تاریخ بشر شرح میدهد که شباهت زیادی به برخی فصول حجت الله البالغه دارد؛ فتح الرحمان فی ترجمه القرآن (1738) که ترجمه حاشیه نویسی شده قرآن به فارسی است؛ الفوزالکبیر فی اصول التفسیر (فارسی) که بررسی اصول تفسیر قرآن است؛ و التفهیمات الالهیه که مجموعهای دو جلدی از تأملات عرفانی به زبان عربی و فارسی است. او علاوه بر این، دو کتاب به زبان فارسی نوشت که دفاعی است از موضع سنیان در مورد موضوع جانشینی پیامبر: قرة العینین فی تفضیل الشیخین و ازالة الخفاء عن خلافت الخلفاء. پس از مرگ شاه ولی الله در 1157/1762، آموزشهای او را اخلافش، ویژه به پسرانش شاه عبدالعزیز (1239/1824) و شاه رفیع الدین (متوفی 1233/1818) و نوهاش شاه اسماعیل شهید (متوفی 1247ق/1831) ادامه دادند. عبیدالله سندی (متوفی 1323ش/1944)، یکی از فعالان جنوب آسیا که مطالب بسیاری به زبان اردو در تفسیر اندیشه شاه ولی الله و تأکید بر گرایش های اصلاح طلبانه و مترقی وی نوشت، و جهت تأکید بر نفوذ این خانواده سرشناس، آن را (جنبش ولی اللهی) نامید. با پیدایش پاکستان، برخی مورخان و تخیل عامه، شاه ولی الله را قهرمانی ملی و فعالی سیاسی محسوب داشتند، به همان شکل که در وصف نقش صوفی قرن یازدهم/ هفدهم شیخ احمد سرهندی از این تعابیر استفاده شده بود. [=سرهندی] امروزه همه جنبشهای مذهبی مهم در کشورهای مسلمان جنوب آسیا شاه ولی الله را پدر فکری خود مینامند. یکی از گروهها، یعنی دئوبندیها خود را ادامه دهنده اندیشههای پسر او شاه عبدالعزیز میدانند که یک فقیه و آموزگار برجسته با حلقه گستردهای از شاگردان بود که برخی از آنها مستقیماً در تأسیس مدرسه دئوبند مشارکت داشتند. این نهاد، نماد شیوه تفکر خاصی در میان مسلمانان جنوب آسیا بود که میتوان ویژگی آنرا پذیرش عناصر عرفانی سنّت فکری و عملی اسلام توأم با طرد آن اعمالی دانست که با عادات محلی و تودههای عوام پیوند دارند (متکالف[3]، 1984).[=دئوبندیان؛ دهلوی، عبدالعزیز] جنبشهایی که ویژگی آنها را نگرش ضد صوفیگری پاکدینی تشکیل میدهد، نظیر اهل حدیث و حتی پیروان مولانا مودودی، بازگشت شاه ولی الله به بنیانهای شریعت و طرد سیاسی نفوذ بیگانه را صورت ابتدایی باورهای اصلاح طلبانه خود میدانند. نوه ولی الله، شاه اسماعیل شهید، که از پاکسازی اعمال بومی و جهاد علیه نیروهای غیر مسلمان حمایت میکرد را میتوان نزدیکترین حلقه فکری مرتبط با این جنبشها دانست (به شرط آنکه انسان این واقعیت را که او در عین حال کارهایی عرفانی به سبک و سیاق ابن عربی نیز تألیف کرده است، نادیده بگیرد). با وجود این، گروه دیگری از جانشیان او، که بهترین نمونه شان نزدیکترین شاگردش محمد عاشق (1187) است عملاً گرایشهای عرفانی او را دنبال کردند، زیرا شواهدی وجود دارد که ولی الله میکوشید تا فرقه التقاطی صوفیانهای مستقّل و نظریه و مجموعه اعمال عرفانیی خاص خود را به وجود آورد (=التفهیمات الالهیه 2، 5 98). سرانجام تجدیدگرایان جنوب آسیا، نظیر محمد اقبال (متوفی 1317ش/1938) و فضل الرحمان (متوفی1988) نیز در وجود شاه ولی الله متفکری یافتهاند که با هماهنگ کردن عقاید حقوقی و ایدئولوژیک گوناگون، نسبت به بحران عصر خود واکنش نشان داده و خواستار اجتهادی تازه و تلاش برای یافته این روح جدید در پشت سنت شده است. [=اقبال لاهوری؛ فضل الله رحمان] -------------------------------------------------------------------------------- [1] .WALi ALLAH, SHAH. [2] .Meditative discipline. [3] .Metcalf. [4] Marcia K. Hermansen. منابع: 1.Baljon,J.M.S. Religion and Thought of Shah Wali Allah Dihlaw,1703-1762. Leiden 1986. (مذهب و اندیشه شاه ولی الله دهلوی، 1703 1762)؛ کاملترین و خواندنیترین بررسی مضامین اصلی اندیشه شاه ولی الله، به انضمام فهرستی مشروح از آثار وی (صفحات8-14) 2. Metcalf, Barbara D. Islamic Recical in British India: Deoband,1800-1900. Berckely 1984. (تجدید حیات اسلامی در هند انگلیس: دئوبند، 1800-1900)؛ 3. Rahman, Fazlur."Revival and Reform in Islam". In the Cambridge History of Islam, edited by P.M. Holt et at., vol.2,pp.632-656. Cambridge 1978. (تجدید حیات و اصلاح در اسلام)؛ 4.Rizvi, S.A.A. Shah Wali-Allah und His Times. Canberra 1980. (شاه ولی الله و دوران وی)؛ مطالعه مفصّل محیط تاریخی و نیز آثار ولی الله، که به لحاظ کاربرد گسترده منابع خطی قابل توجه است. 5. Voll. John Obert. "Hadith Scholars and Tariqahs: An Ulema, Group". Journal of Asian and African Studies 15 (July- October 1980): 264-273. (دانشمندان حدیث و طریقتها: گروه علما)؛ مولف فعالیتهای خود را به عنوان بخشی از یک شبکه وسیعتر صوفی اصلاح طلب بیان میکند. ترجمهها ترجمههای انگلیسی منتشر شده آثار شاه ولی الله تاکنون معمولاً فاقد ابزار نقد و پژوهش تحقیقی (زیر نویس، حواشی، فهرست و...) بودهاند. این نقیصه خصوصاً از این جهت که وی از لغات بسیار تخصصی و اغلب غیر متعارف استفاده میکند، حائز اهمیت است. 6. A Mystical Interpretation of Prophetic Tales by an Indran Muslim: Shah Wali Allah,s Ta ,wil al-Ahaduth. Translated by J.M. S. Baljon. Leiden 1973. Abridged and annotated translation. [تفسیر صوفیانه داستانهای نبوی توسط یک مسلمان هندی: تأویل الاحادیث شاه ولی الله]. ترجمه جی . ام. اس بالیون؛ ترجمهای مشروح و تلخیص شده. 7. الخیر الکثیر، ترجمه جی. ان. جلبانی. حیدرآباد 1974. 8. الطاف القدس فی معرفة لطائف النفس، ترجمه جی . ان. جلبانی و دی، پندلبری، لندن 1984. 9. The principles of Quran Commentary (Al- fauz al-Kabir fi usul al- tafsir). Translated by G. N. Jalbani. Islamabad 1985. [اصول تفسیر قرآن (الفصل الکبیر فی اصول التفسیر)] ترجمه جی. ان. جلبانی. 10.Sufism and the Islamic Tradition: The Lamahat and Sata at of Shah Waliullah. Translated by G.N. Jalbani. London 1986. [تصوف و سنّت اسلامی: لمحات و سطعات شاه ولی الله] ترجمه جی. ان. جلبانی. 11. Full Moon Rising on the Horizon (Al-budur al-bazighah). Translated by J.M.S. Baljon. Lahore 1988. [طلوع ماه کامل در افق(البدور البازغة)]. ترجمه جی. ام . اس. بالیون، ترجمهای تفسیری اما خواندنی. مارسیا ک.هرمانسن[4] منبع: دائره المعارف جهان نوین اسلام، جان ل. اسپوزیتو، ترجمه و تحقیق حسن طارمی، محمددشتی و مهدی دشتی، نشر کنگره، تهران، 1388ش.
هرمانسن مارسیاک
دهلوی، شاه ولی الله (11151176/1703 1762)[1]، برجستهترین روشنفکر مسلمان قرن دوازدهم/ هجدهم هند و یک نویسنده پر کار که درباره طیف وسیعی از موضوعات اسلامی به زبان عربی و فارسی مطلب نوشته است. اسم رسمی شاه ولی الله قطب الدین احمد ابوالفیّاض است. مطالب مربوط به شرح احوال و نیز لطایف مربوط به زندگی او و خانوادهاش را میتوان در شرح احوال مختصر فارسی او به نام الجزء اللطیف فی ترجمة العبد الضعیف و نیز در کتاب فارسی او انفاس العارفین مشاهده کرد. برخی مطالب دیگر درباره زندگی او در القول الجلی آمده است که نوشته مرید و شاگرد او محمد عاشق (1187/1773) است.
پدر و راهنمای روحانی شاه ولی الله، شاه عبدالرحیم (متوفی 1131/1719) بود که فقیهی مشهور و مسئول مدرسه خود در دهلی و نیز یک عارف بود. شاه عبدالرحیم توجه زیادی به آموزش پسر استثنائی خود مبذول میداشت. چنانکه علاوه بر آموزش موضوعات مذهبی در زمینه نجوم، ریاضیات، عربی، فارسی، دستور زبان و طب نیز به وی آموزش داد که این مفاهیم و نظریات تأثیر زیادی بر کارهای او باقی گذارد.
او در چهارده سالگی با دختر عموی مادریش ازدواج کرد. هنگامی که پانزده ساله بود، پدرش او را به شاگردی در فرقه نقشبندیه پذیرفت و او به آموزش اعمال مذهبی این طریقه پرداخت. او هم چنین درس مطالعات اسلامی خود را در همان سال به پایان برد و از طرف پدرش اجازه یافت به تدریس دیگران بپردازد. شاه ولی الله برای مدت دوازده سال پس از مرگ پدرش به تدریس و یادگیری علوم مذهبی پرداخت و به کار سیر و سوک[2] ادامه داد. در 1144/1731 او هند را به قصد انجام مناسک حج ترک گفت و به مکه و مدینه رفت و در آنجا چهارده ماه اقامت کرد.
توقف او در حجاز تأثیر سازنده مهمی بر تفکر و زندگی بعدی او بر جا نهاد. او در آنجا حدیث، فقه وتصوف را از نزد استادان برجستهی متعددی آموخت که در این میان بیشترین تأثیر را بر وی شیخ ابوطاهر الکردی المدنی (متوفی 1146/1733) باقی گذارد. این استادان در مکه، شاه ولی الله را با روند جهان وطنی فزاینده در پژوهشهای مربوط به حدیث آشنا کردند که در قرن دوازدهم/ هجدهم از میان معجونی از سنن مطالعه و ارزیابی آفریقای شمالی، حجازی و هندی، پدیدار میشدند. شاه ولی الله به هنگامی که در شهرهای مقدّس بود احترام ویژهای نسبت به کار مالک (مُوطّأ) پیدا کرد و بعدها درباره آن دو شرح نوشت: مُسوّا (عربی) و مصفّا (فارسی).
کار نویسندگی ساعیانه شاه ولی الله در بازگشت از زیارت آغاز شد. مهم ترین و پر نفوذترین کار او، حجت الله البالغه (به عربی) بود که در آن کوشید تا علوم اسلامی را از طریق بررسی احادیث احیا کند. این کتاب در طول یک دهه پس از بازگشت تدوین شد. این کتاب مشهورترین و پر تیراژترین کتاب اوست. حتی امروز نیز مصلحین اسلامی یا تجدد گرایان این کتاب را مهم میدانند و در خاورمیانه عربی و جنوب شرقی آسیا و نیز در جنوب آسیا تدریس و مطالعه میشود.
فعالیتهای شاه ولی الله پس از بازگشت به هند، از جمله تدریس در مدرسهاش، ایفای وظیفه به عنوان راهنمای صوفیان و نوشتن مطلب درباره طیف گستردهای از موضوعات اسلامی بود. او در 1157/ 1744 و پس از آنکه همسرش را از دست داد مجدداً ازدواج کرد که از آن چهار پسر و یک دختر حاصل شد. او از ازدواج اولش نیز یک پسر و یک دختر داشت.
غالباً ویژگی کارهای او را رویکردی تاریخی و سیستمی همراه با تلاش جهت توضیح و تعمق درباره گرایشهای تفرقه افکنانه تشکیل میدهد: از جمله مهمترین نوشتههای او عبارتند از: البدور البازغة که نوشتهای عربی است و نظریه توسعه اجتماعی و مذهبی او را در تاریخ بشر شرح میدهد که شباهت زیادی به برخی فصول حجت الله البالغه دارد؛ فتح الرحمان فی ترجمه القرآن (1738) که ترجمه حاشیه نویسی شده قرآن به فارسی است؛ الفوزالکبیر فی اصول التفسیر (فارسی) که بررسی اصول تفسیر قرآن است؛ و التفهیمات الالهیه که مجموعهای دو جلدی از تأملات عرفانی به زبان عربی و فارسی است. او علاوه بر این، دو کتاب به زبان فارسی نوشت که دفاعی است از موضع سنیان در مورد موضوع جانشینی پیامبر: قرة العینین فی تفضیل الشیخین و ازالة الخفاء عن خلافت الخلفاء.
پس از مرگ شاه ولی الله در 1157/1762، آموزشهای او را اخلافش، ویژه به پسرانش شاه عبدالعزیز (1239/1824) و شاه رفیع الدین (متوفی 1233/1818) و نوهاش شاه اسماعیل شهید (متوفی 1247ق/1831) ادامه دادند. عبیدالله سندی (متوفی 1323ش/1944)، یکی از فعالان جنوب آسیا که مطالب بسیاری به زبان اردو در تفسیر اندیشه شاه ولی الله و تأکید بر گرایش های اصلاح طلبانه و مترقی وی نوشت، و جهت تأکید بر نفوذ این خانواده سرشناس، آن را (جنبش ولی اللهی) نامید. با پیدایش پاکستان، برخی مورخان و تخیل عامه، شاه ولی الله را قهرمانی ملی و فعالی سیاسی محسوب داشتند، به همان شکل که در وصف نقش صوفی قرن یازدهم/ هفدهم شیخ احمد سرهندی از این تعابیر استفاده شده بود. [=سرهندی]
امروزه همه جنبشهای مذهبی مهم در کشورهای مسلمان جنوب آسیا شاه ولی الله را پدر فکری خود مینامند. یکی از گروهها، یعنی دئوبندیها خود را ادامه دهنده اندیشههای پسر او شاه عبدالعزیز میدانند که یک فقیه و آموزگار برجسته با حلقه گستردهای از شاگردان بود که برخی از آنها مستقیماً در تأسیس مدرسه دئوبند مشارکت داشتند. این نهاد، نماد شیوه تفکر خاصی در میان مسلمانان جنوب آسیا بود که میتوان ویژگی آنرا پذیرش عناصر عرفانی سنّت فکری و عملی اسلام توأم با طرد آن اعمالی دانست که با عادات محلی و تودههای عوام پیوند دارند (متکالف[3]، 1984).[=دئوبندیان؛ دهلوی، عبدالعزیز]
جنبشهایی که ویژگی آنها را نگرش ضد صوفیگری پاکدینی تشکیل میدهد، نظیر اهل حدیث و حتی پیروان مولانا مودودی، بازگشت شاه ولی الله به بنیانهای شریعت و طرد سیاسی نفوذ بیگانه را صورت ابتدایی باورهای اصلاح طلبانه خود میدانند. نوه ولی الله، شاه اسماعیل شهید، که از پاکسازی اعمال بومی و جهاد علیه نیروهای غیر مسلمان حمایت میکرد را میتوان نزدیکترین حلقه فکری مرتبط با این جنبشها دانست (به شرط آنکه انسان این واقعیت را که او در عین حال کارهایی عرفانی به سبک و سیاق ابن عربی نیز تألیف کرده است، نادیده بگیرد). با وجود این، گروه دیگری از جانشیان او، که بهترین نمونه شان نزدیکترین شاگردش محمد عاشق (1187) است عملاً گرایشهای عرفانی او را دنبال کردند، زیرا شواهدی وجود دارد که ولی الله میکوشید تا فرقه التقاطی صوفیانهای مستقّل و نظریه و مجموعه اعمال عرفانیی خاص خود را به وجود آورد (=التفهیمات الالهیه 2، 5 98). سرانجام تجدیدگرایان جنوب آسیا، نظیر محمد اقبال (متوفی 1317ش/1938) و فضل الرحمان (متوفی1988) نیز در وجود شاه ولی الله متفکری یافتهاند که با هماهنگ کردن عقاید حقوقی و ایدئولوژیک گوناگون، نسبت به بحران عصر خود واکنش نشان داده و خواستار اجتهادی تازه و تلاش برای یافته این روح جدید در پشت سنت شده است. [=اقبال لاهوری؛ فضل الله رحمان]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] .WALi ALLAH, SHAH.
[2] .Meditative discipline.
[3] .Metcalf.
[4] Marcia K. Hermansen.
منابع:
1.Baljon,J.M.S. Religion and Thought of Shah Wali Allah Dihlaw,1703-1762. Leiden 1986.
(مذهب و اندیشه شاه ولی الله دهلوی، 1703 1762)؛ کاملترین و خواندنیترین بررسی مضامین اصلی اندیشه شاه ولی الله، به انضمام فهرستی مشروح از آثار وی (صفحات8-14)
2. Metcalf, Barbara D. Islamic Recical in British India: Deoband,1800-1900. Berckely 1984.
(تجدید حیات اسلامی در هند انگلیس: دئوبند، 1800-1900)؛
3. Rahman, Fazlur."Revival and Reform in Islam". In the Cambridge History of Islam, edited by P.M. Holt et at., vol.2,pp.632-656. Cambridge 1978.
(تجدید حیات و اصلاح در اسلام)؛
4.Rizvi, S.A.A. Shah Wali-Allah und His Times. Canberra 1980.
(شاه ولی الله و دوران وی)؛ مطالعه مفصّل محیط تاریخی و نیز آثار ولی الله، که به لحاظ کاربرد گسترده منابع خطی قابل توجه است.
5. Voll. John Obert. "Hadith Scholars and Tariqahs: An Ulema, Group". Journal of Asian and African Studies 15 (July- October 1980): 264-273.
(دانشمندان حدیث و طریقتها: گروه علما)؛ مولف فعالیتهای خود را به عنوان بخشی از یک شبکه وسیعتر صوفی اصلاح طلب بیان میکند.
ترجمهها
ترجمههای انگلیسی منتشر شده آثار شاه ولی الله تاکنون معمولاً فاقد ابزار نقد و پژوهش تحقیقی (زیر نویس، حواشی، فهرست و...) بودهاند. این نقیصه خصوصاً از این جهت که وی از لغات بسیار تخصصی و اغلب غیر متعارف استفاده میکند، حائز اهمیت است.
6. A Mystical Interpretation of Prophetic Tales by an Indran Muslim: Shah Wali Allah,s Ta ,wil al-Ahaduth. Translated by J.M. S. Baljon. Leiden 1973. Abridged and annotated translation.
[تفسیر صوفیانه داستانهای نبوی توسط یک مسلمان هندی: تأویل الاحادیث شاه ولی الله]. ترجمه جی . ام. اس بالیون؛ ترجمهای مشروح و تلخیص شده.
7. الخیر الکثیر، ترجمه جی. ان. جلبانی. حیدرآباد 1974.
8. الطاف القدس فی معرفة لطائف النفس، ترجمه جی . ان. جلبانی و دی، پندلبری، لندن 1984.
9. The principles of Quran Commentary (Al- fauz al-Kabir fi usul al- tafsir). Translated by G. N. Jalbani. Islamabad 1985.
[اصول تفسیر قرآن (الفصل الکبیر فی اصول التفسیر)] ترجمه جی. ان. جلبانی.
10.Sufism and the Islamic Tradition: The Lamahat and Sata at of Shah Waliullah. Translated by G.N. Jalbani. London 1986.
[تصوف و سنّت اسلامی: لمحات و سطعات شاه ولی الله] ترجمه جی. ان. جلبانی.
11. Full Moon Rising on the Horizon (Al-budur al-bazighah). Translated by J.M.S. Baljon. Lahore 1988.
[طلوع ماه کامل در افق(البدور البازغة)]. ترجمه جی. ام . اس. بالیون، ترجمهای تفسیری اما خواندنی.
مارسیا ک.هرمانسن[4]
منبع: دائره المعارف جهان نوین اسلام، جان ل. اسپوزیتو، ترجمه و تحقیق حسن طارمی، محمددشتی و مهدی دشتی، نشر کنگره، تهران، 1388ش.
- [سایر] آیا امام خمینی در زندان شاه شکنجه شد؟
- [سایر] غیر از امام خمینی کدام یک از مراجع نجف و قم با شاه مخالف بودند؟
- [سایر] روحانیت در عصر رضاخان با او همکاری کردند؟ آیت الله بروجردی چرا مخالف شاه نبود؟
- [سایر] غیر از امام خمینی کدامیک از مراجع نجف و قم با شاه مخالف بودند؟
- [سایر] اولین برخورد و درگیری روحانیت به رهبری امام خمینی با شاه، درباره چه مسئلهای بود؟
- [سایر] شاه نعمت الله ولی که در شهر ماهان استان کرمان مدفون است، را معرفی کنید.
- [سایر] غیر از امام خمینی کدامیک از مراجع نجف و قم با شاه مخالف بودند؟
- [سایر] غیر از امام خمینی کدامیک از مراجع نجف و قم با شاه مخالف بودند؟
- [سایر] قاتل حضرت زهرا (سلام الله علیها) کیست؟
- [سایر] چرا شاه و همسرش فرح تصمیم گرفتند از ایران فرار کنند تا امام خمینی به موقع به ایران بیاید؟
- [آیت الله وحید خراسانی] الله اکبر یعنی الله بزرگتر از ان است که وصف شود اشهد ان لا اله الا الله یعنی شهادت می دهم که نیست خدایی معبودی به غیر از الله اشهد ان محمدا رسول الله یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه واله وسلم فرستاده خداست حی علی الصلاه یعنی بشتاب برای نماز حی علی الفلاح یعنی بشتاب برای رستگاری حی علی خیر العمل یعنی بشتاب برای بهترین کارها قد قامت الصلاه یعنی به تحقیق که نماز بر پا شد لا اله الا الله یعنی نیست معبودی مگر الله
- [آیت الله مظاهری] بعد از نماز مغرب و عشاء شب عید فطر و بعد از نماز صبح و ظهر و عصر روز عید و نیز بعد از نماز عید فطر مستحب است این تکبیرها را بگوید: (اَللَّهُ اَکْبَرُ اَللَّهُ اَکْبَرُ لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ اَکْبَرُ اَللَّهُ اَکْبَرُ وَللَّهِِالْحَمْدُ اَللَّهُ اَکْبَرُ عَلی ما هَدانا).
- [امام خمینی] بعد از نماز مغرب و عشای شب عید فطر و بعد از نماز صبح و ظهر و عصر روز عید و نیز بعد از نماز عید فطر مستحب است این تکبیرها را بگویند:"الله اکبر الله اکبر لا اله الا الله و الله اکبر الله اکبر و لله الحمد الله اکبر علی ما هدانا".
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است بعد از نماز مغرب و عشاء شب عید فطر و بعد از نماز صبح ان و بعد از نماز عید فطر این تکبیرها را بگوید الله اکبر الله اکبر لا اله الا الله و الله اکبر الله اکبر و لله الحمد الله اکبر علی ما هدانا
- [آیت الله خوئی] بعد از نماز مغرب و عشاء شب عید صبح آن و بعد از نماز فطر و بعد از نماز عید فطر مستحب است این تکبیرها را بگویند: (اللهُ اکْبَرُ، اللهُ اکْبَرُ لا الهَ الَّا اللهُ، وَ اللهُ اکْبَرُ، اللهُ اکْبَرُ، وَ للهِ الْحَمْدُ، اللهُ اکْبَرُ، عَلَی ما هَدانا).
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.