وهابی ها نوسل به اولیای الهی و وسیله قرار دادن آنها نزد خداوند متعال را جایز نمی دانند و سیره عموم مسلمانان را در این باره انکار می کنند. گروه فتوای وهابیون در جواب سوالی از توسل پاسخ دادند: (توسل به پیامبر (ص) و غیر او از انبیا و صالحان جایز نیست.همچنین توسل به مقام آن حضرت(ص) و غیر او حرام است زیرا این عمل بدعت است و از پیامبر (ص) و از صحابه درباره آن حکمی نرسیده است.) (البدع و المحدثات وما لا اصل لهص 265-266) نقد افکار وهابیون درباره توسل: - توسل چیست؟توسل در لغت یعنی انجام دادن عملی که به سبب آن به خدا نزدیک شویم و اما در اصطلاح توسل آن است که بنده چیز یا شخصی را نزد خداوند واسطه قرار دهد تا او وسیله تقرب آن شخص به خدا گردد. - آیا هر توسلی حرام است؟ توسل به اولیای الهی به دو صورت انجام می گیرد: 1.توسل به ذات آنها :مثلا انسان بگوید:خدایا من به پیامبرت محمد(ص) توسل می جویم که حاجت مرا روا کنی. 2.توسل به مقام و مرتبه بلند آنان نزد خداوند: مثلا بگوید خدایا من مقام و حرمت محمد(ص) و حق او را نزد تو وسیله قرار می دهم که نیاز مرا برآورده سازی. وهابی ها در دو صورت توسل را حرام و بدعت می دانند بر خلاف روایات اسلامی و سیره مسلمانان که توسل به انبیا و اولیا را به هر دو نوعش اجازه می دهند. وقتی شیعه به پیامبر (ص) توسل می کند یا یکی از ائمه(ع) را زیارت می کند هرگز این تصور به ذهنش نمی آید که انها خدا و پروردگار او هستند بلکه در نظر او انها واسطه های فیض و حلقه های وصل و رابط بین خدا و بندگان او هستند. - دیدگاه روایات و سیره مسلمانان: * سیوطی در الدر المنثور از عمر بن خطاب نقل کرده است که پیامبر (ص) فرمود: وقتی آدم آن گناه را مرتکب شد سر بر آسمان بلند کرد و گفت: خدایا به حق محمد از تو می خواهم که مرا بیامرزی....(مسند احمدج 4 ص 138) * در اسد الغابه می خوانیم:در آن سال که قحطی به اوج خود رسید عمر به وسیله عباس بن عبدالمطلب طلب باران کرد و خداوند به وسیله او آنان را سیراب نمود و زمین ها را خرم ساخت. عمر رو به مردم کرد و گفت:عباس وسیله ماست به سوی خدا و مقامی بلند نزد او دارد.(اسد الغابه ج 13 ص 111)
وهابی ها نوسل به اولیای الهی و وسیله قرار دادن آنها نزد خداوند متعال را جایز نمی دانند و سیره عموم مسلمانان را در این باره انکار می کنند. گروه فتوای وهابیون در جواب سوالی از توسل پاسخ دادند:
(توسل به پیامبر (ص) و غیر او از انبیا و صالحان جایز نیست.همچنین توسل به مقام آن حضرت(ص) و غیر او حرام است زیرا این عمل بدعت است و از پیامبر (ص) و از صحابه درباره آن حکمی نرسیده است.)
(البدع و المحدثات وما لا اصل لهص 265-266)
نقد افکار وهابیون درباره توسل:
- توسل چیست؟توسل در لغت یعنی انجام دادن عملی که به سبب آن به خدا نزدیک شویم و اما در اصطلاح توسل آن است که بنده چیز یا شخصی را نزد خداوند واسطه قرار دهد تا او وسیله تقرب آن شخص به خدا گردد.
- آیا هر توسلی حرام است؟
توسل به اولیای الهی به دو صورت انجام می گیرد:
1.توسل به ذات آنها :مثلا انسان بگوید:خدایا من به پیامبرت محمد(ص) توسل می جویم که حاجت مرا روا کنی.
2.توسل به مقام و مرتبه بلند آنان نزد خداوند: مثلا بگوید خدایا من مقام و حرمت محمد(ص) و حق او را نزد تو وسیله قرار می دهم که نیاز مرا برآورده سازی.
وهابی ها در دو صورت توسل را حرام و بدعت می دانند بر خلاف روایات اسلامی و سیره مسلمانان که توسل به انبیا و اولیا را به هر دو نوعش اجازه می دهند.
وقتی شیعه به پیامبر (ص) توسل می کند یا یکی از ائمه(ع) را زیارت می کند هرگز این تصور به ذهنش نمی آید که انها خدا و پروردگار او هستند بلکه در نظر او انها واسطه های فیض و حلقه های وصل و رابط بین خدا و بندگان او هستند.
- دیدگاه روایات و سیره مسلمانان:
* سیوطی در الدر المنثور از عمر بن خطاب نقل کرده است که پیامبر (ص) فرمود: وقتی آدم آن گناه را مرتکب شد سر بر آسمان بلند کرد و گفت: خدایا به حق محمد از تو می خواهم که مرا بیامرزی....(مسند احمدج 4 ص 138)
* در اسد الغابه می خوانیم:در آن سال که قحطی به اوج خود رسید عمر به وسیله عباس بن عبدالمطلب طلب باران کرد و خداوند به وسیله او آنان را سیراب نمود و زمین ها را خرم ساخت. عمر رو به مردم کرد و گفت:عباس وسیله ماست به سوی خدا و مقامی بلند نزد او دارد.(اسد الغابه ج 13 ص 111)
- [سایر] وهابیون درباره توسل چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] اهل سنت در مورد توسل چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] وهابیت در مورد خدا چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] وهابیت در مورد شیعه چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] وهابیت در مورد خدا چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] وهابیت چه دیدگاهی در مورد شیعه دارد؟
- [سایر] وهابیت در مورد شهید چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] از دیدگاه وهابیون توسل چه حکمی دارد؟
- [سایر] وهابیت در مورد جسمانیت خدا چه دیدگاهی دارد؟
- [سایر] آیا در وهابیت نمونه هایی از توسل دیده شده است؟
- [امام خمینی] مرتبه سوم توسل به زور و جبر است، پس اگر بداند یا اطمینان داشته باشد که ترک منکر نمیکند یا واجب را به جا نمیآورد مگر با اعمال زور و جبر، واجب است لکن باید تجاوز از قدر لازم نکند.
- [آیت الله اردبیلی] یاد گرفتن سحر و عمل به آن حرام است، مگر این که به وسیله افراد متعهد و لایقی برای باطل کردن سحر و یا روشن کردن اذهان مردم نسبت به کسی که با توسّل به سحر، ادّعای نبوّت یا امامت و امثال آن را دارد، باشد که در حدّ ضرورت اشکال ندارد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مرتبه سوم توسل به زور و جبر است، پس اگر بداند یا اطمینان داشته باشد که ترک منکر نمی کند یا واجب را بجا نمی آورد مگر با اعمال زور و جبر، واجب است لکن باید تجاوز از قدر لازم نکند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر گناهکار جز به جمع ما بین مرتبه اوّل و دوم از انکار، ترک معصیت نکند، جمع واجب است؛ به این نحو که هم از او اعراض کند و ترک معاشرت نماید و با چهره عبوس با او برخورد کند و هم او را با زبان امر به معروف و نهی از منکر کند. * مرتبه سوم: توّسل به زور و جبر؛ پس اگر بداند یا اطمینان داشته باشد که کسی جز با اِعمال زور و جبر ترک منکر نمیکند یا واجب را بجا نمیآورد، این کار واجب است، لکن باید از مقدار لازم تجاوز نکند.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که مال یا حقّ او غصب شده است، میتواند با مراجعه به حکومت صالح و در حال ضرورت به حکومت جائر یا توسل به زور، ضمن حفظ مقرّرات شرع، مال یا حقّ خود را به دست آورد؛ ولی اگر در این راه متحمّل مخارجی شود، نمیتواند آن را از غاصب بگیرد مگر این که صرف این مخارج طبق معمول جهت پس گرفتن مال لازم باشد، مانند هزینهای که برای دادرسی هزینه کرده است، در صورتی که آن را ضمن دادخواست مطالبه نموده باشد.
- [آیت الله اردبیلی] بر اساس احکام اسلام، باید به آبادی دنیا و رفاه خانواده و جامعه، کمال توجّه را داشت و با دیدگاهی اُخروی و عادلانه و نیز با تدبیر و آگاهی از احکام معاملات، به تجارت و زراعت و کسب حسنات دنیا و رشد اقتصادی و وسعت در رزق و معاش رسید. در روایت آمده است که تجارت موجب توانگری و فزونی عقل وعزت است(1) و نیز آن کسی که به جهت بینیازی از مردم و تأمین خانواده و نیکی به همسایگان به طلب دنیا رود، در روز قیامت چهرهای چون ماه درخشنده خواهد داشت(2) و نیز در روایات، بازرگانان و کسبه به آموختن فقه و پرهیز از ربا و راستگویی و مدارا امر شدهاند (3).
- [آیت الله مکارم شیرازی] امر به معروف و نهی از منکر مراتبی دارد که بعضی از این مراتب، احتیاج به اجازه حاکم شرع ندارد و بعضی دارد، آنچه احتیاج به اجازه حاکم شرع ندارد همان امر به معروف با زبان و دل و نصیحت کردن یا اعراض و بی اعتنایی و ترک مراوده نمودن است و اگر تأثیر نکرد جایز است با کلمات تند و خشن که خالی از گناه باشد یا با توسل به زور، به این طریق که جلو فرد گنهکار را بگیرد، یا وسایل گناه را از دسترس او خارج سازد، اقدام نماید ولی اگر برای امر به معروف و نهی از منکر لازم شود که متوسل به ضرب و جرح یا اتلاف اموال و بالاتر از آن گردد در این صورت هیچ کس بدون اجازه حاکم شرع حق اقدام ندارد، بلکه باید اصل کار و مقدار و اندازه آن طبق ضوابط اسلامی با نظر حاکم شرع تعیین گردد.
- [آیت الله مظاهری] برای امر به معروف و نهی از منکر مراتبی است: مرتبه اوّل: اهمیّت دادن به واجبات و اجتناب از منکرات است به طوری که دیگران از رفتار او متنبه شوند و واجبات را به جا آورند و گناهان را ترک کنند، و این مرتبه از بهترین مراتب است و تأثیر آن هم زیاد است مخصوصاً پدر و مادر در خانه، و معلم در مدرسه، و بزرگان در اجتماع. مرتبه دوّم: امر و نهی به زبان است که واجب است اهل معصیت را نهی کنند و تارک واجب را به آوردن واجب امر کنند. مرتبه سوّم: با شخص معصیت کار طوری عمل شود که بفهمد برای ارتکاب او به معصیت، با او این نحو عمل شده است، مثل اینکه از او رو برگرداند یا با چهره عبوس با او ملاقات کند یا با او ترک مراوده کند. مرتبه چهارم: توسّل به زور و جبر است، پس اگر اطمینان داشته باشد که ترک منکر نمیکند یا واجب را به جا نمیآورد مگر با اعمال زور و جبر، واجب است لکن باید تجاوز از قدر لازم نکند. مرتبه پنجم: اگر توقف داشته باشد جلوگیری از معصیت بر جرح و کتک زدن و سخت گرفتن بر شخص معصیت کار و در مضیقه قرار دادن او، جایز است، لکن لازم است مراعات شود که زیادهروی نشود و لازم است در این امر و نظیر آن اجازه از مجتهد جامع الشرایط گرفته شود.