عبدالمنعم نویسنده کتاب (اهتدیت بنور فاطمه) چگونه شیعه شد؟
او با مطالعات فراوان در تاریخ و حدیث, به حقانیت مذهب اهل بیت علیهم السّلام پی برده و با رها کردن مذهب خود, تشیع را انتخاب می کند. او در توصیف و وجه نام گذاری کتابش, بنور فاطمه اهتدیت می گوید:( هر انسانی در اندرون خود نوری را احساس می کند که راهنمای به حق است, ولی هواهای نفسانی و پیروی ازگمان بر آن نور پرده می اندازد, لذا انسان نیازمند تذکر و بیداری است و فاطمه علیها السّلام اصل آن نور است. من آن نور را دائماً در وجود خود احساس می کنم...) او نیز دربارة نظریة عدالت صحابه می گوید: ( عدالت صحابه نظریه ای است که اهل سنت در مقابل عصمت اهل بیت علیهم السّلام جعل نمودند, و چقدر بین این دو فرق است. عصمت اهل بیت علیهم السّلام حقیقتی است قرآنی و پیامبر صلّی الله علیه و آله نیز بر آن تأکید دارد و در واقع نیز تحقق پیدا کرده است. اما نظریة عدالت صحابه, مخالف قرآن کریم است. همان گونه که پیامبر صلّی الله علیه و آله نیز تصریح به خلاف آن نموده است, بلکه خود صحابه به بدعت هایی که در زمان پیامبر صلّی الله علیه و آله نیز تصریح بر خلاف آن نموده است, بلکه خود صحابه به بدعت هایی که در زمان پیامبر صلّی الله علیه و آله و نیز بعد از آن ایجاد کردند, اقرار نمودند.) و نیز می فرماید: ( من در وجود خود چیزی می یابم و احساس می کنم, که نمی توانم توصیفش کنم. ولی نهایت تعبیری که می توانم از آن داشته باشم این که: هر روز احساس می کنم که به جهت تمسک به ولای اهل بیت علیهم السّلام در خود قرب بیشتری به خداوند متعال پیدا کرده ام, و هر چه در کلمات آنان بیشتر تدبر می کنم معرفت و یقینم به دین بیشتر می شود. معتقدم اگر تشیع نبود, از اسلام خبری نبود. و هر گاه در صدد تطبیق و پیاده کردن تعلیمات اهل بیت علیهم السّلام در خود بر می آیم, لذت ایمان و لطافت یقین را در خود احساس می کنم.و هنگامی که دعاهای مبارکی را که از طریق اهل بیت علیهم السّلام رسیده و در هیچ مذهبی یافت نمی شود, قرائت می کنم, شیرینی مناجات پروردگار را می چشم...)
عنوان سوال:

عبدالمنعم نویسنده کتاب (اهتدیت بنور فاطمه) چگونه شیعه شد؟


پاسخ:

او با مطالعات فراوان در تاریخ و حدیث, به حقانیت مذهب اهل بیت علیهم السّلام پی برده و با رها کردن مذهب خود, تشیع را انتخاب می کند. او در توصیف و وجه نام گذاری کتابش, بنور فاطمه اهتدیت می گوید:( هر انسانی در اندرون خود نوری را احساس می کند که راهنمای به حق است, ولی هواهای نفسانی و پیروی ازگمان بر آن نور پرده می اندازد, لذا انسان نیازمند تذکر و بیداری است و فاطمه علیها السّلام اصل آن نور است. من آن نور را دائماً در وجود خود احساس می کنم...)
او نیز دربارة نظریة عدالت صحابه می گوید: ( عدالت صحابه نظریه ای است که اهل سنت در مقابل عصمت اهل بیت علیهم السّلام جعل نمودند, و چقدر بین این دو فرق است. عصمت اهل بیت علیهم السّلام حقیقتی است قرآنی و پیامبر صلّی الله علیه و آله نیز بر آن تأکید دارد و در واقع نیز تحقق پیدا کرده است. اما نظریة عدالت صحابه, مخالف قرآن کریم است. همان گونه که پیامبر صلّی الله علیه و آله نیز تصریح به خلاف آن نموده است, بلکه خود صحابه به بدعت هایی که در زمان پیامبر صلّی الله علیه و آله نیز تصریح بر خلاف آن نموده است, بلکه خود صحابه به بدعت هایی که در زمان پیامبر صلّی الله علیه و آله و نیز بعد از آن ایجاد کردند, اقرار نمودند.)
و نیز می فرماید: ( من در وجود خود چیزی می یابم و احساس می کنم, که نمی توانم توصیفش کنم. ولی نهایت تعبیری که می توانم از آن داشته باشم این که: هر روز احساس می کنم که به جهت تمسک به ولای اهل بیت علیهم السّلام در خود قرب بیشتری به خداوند متعال پیدا کرده ام, و هر چه در کلمات آنان بیشتر تدبر می کنم معرفت و یقینم به دین بیشتر می شود. معتقدم اگر تشیع نبود, از اسلام خبری نبود. و هر گاه در صدد تطبیق و پیاده کردن تعلیمات اهل بیت علیهم السّلام در خود بر می آیم, لذت ایمان و لطافت یقین را در خود احساس می کنم.و هنگامی که دعاهای مبارکی را که از طریق اهل بیت علیهم السّلام رسیده و در هیچ مذهبی یافت نمی شود, قرائت می کنم, شیرینی مناجات پروردگار را می چشم...)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین