لطفا بیوگرافی ابن بطه را توضیح دهید: اِبْنِ بَطّة عُکْبَری، ابوعبدالله عبیدالله بن محمد (304-387ق/ 917- 997م)، متکلم، فقیه و محدث حنبلی. نسبت وی به عتبة بن فرقد، صحابی پیامبر اکرم میرسد (ابن ابی یعلی، 2/144). او در عکبرا (شهر کوچکی در حومة بغداد) به دنیا آمد و در کودکی برای کسب علم راهی بغداد شد (همو، 2/145؛ قس: خطیب، 10/372). بر اساس اطلاعای که خطیب (10/371-372، 375) و ذهبی ( سیر، 16/529) میدهند، ظاهراً وی پس از تحصیل در بغداد به بصره، شام، مکه و اردبیل رفته و در حددو 345ق به بغداد مراجعت کرده است، اما چنانکه از بررسی احوال مشایخ و شاگردانش برمیآید، در آن شهر چندان اقامت نکرد و حدود 40 سال آخر زندگی خود را در زادگاهش عکبرا گذراند. ابن بطه و کلام: ابن بطه در مباحث کلامی صرفاً به کتاب و سنت، چنانکه روش اسلاف وی بوده، تکیه دارد و تفکر حنبلی را با تعصب شدید طرح میکند و در فصل اول کتاب ابانه لبة تیز حملات خود را متوجه مخالفین به خصوص شیعه نموده است (ابن بطه، 89 -90)، حتی فصل دوم این کتاب (ص 46- 68) که با هدف تبیین معتقدات تألیف شده است، جنبة جدلی دارد و به طور کلی با توجه به همین خصیصه در کلام ابن بطه، درک بهتر آن مستلزم مقایسه کتاب ابانة او با آثار مخالفین معاصرش، مانند استغاثة ابوالقاسم کوفی امامی، خواهد بود. ابن بطه یکی از شخصیتهای برجستة جنبشی است که در سدة 4ق/10م پدید آمد و هدف آن دفاع از ابوبکر، عمر، عثمان و نیز معاویه و کلاً آن دسته از اصحاب پیامبر(ص) بوده که مورد بیمهری شیعیان بودهاند (نک: ابن بطه، 6 -46، 65؛ ابناثیر، مبارکبنمحمد،3/168؛ قس:مقدسی،126). مثلاً وی از نخستینکسانی است که معاویه را با لقبخالالمؤمنین یاد کرده است (ابن بطه، 65). شگفت اینکه او حتی مردم را از تحقیق در وقایعی نظیر دو جنگ جمل و صفین نهی کرده است (همو، 64). ابن بطه به رغم نقل و نقد عقاید مخالفان، در زمینة آرای فرق مختلف اسلامی چندان مطلع نبوده است. مثلاً از قول معتزله میگوید که مرتکب صغیره کافر است (ص 63)، حال آنکه معتزله حتی مرتکب کبیره را هم (کافر) نمیدانند، بلکه چنین کسی به اعتقاد آنان (فاسق) است. به طور کلی ابن بطه فرق اسلامی را به صورتی آشفته ذکر کرده (ص 90)، چنانکه برخی از مشاهیر معتزله چون مردار، ابوبکر اصم، ابن ابی دؤاد را در عداد جهمیه ذکر کرده (ص 91) و هشام فوطی و فضیل رقاشی را در عداد شیعه (ص 92) آورده است. ابن بطه و فقه: ذهبی ( میزان، 3/15) او را در فقه امام دانسته است و حتی گفتهاند که وی در 15 سالگی فتوا داده است (ابن عماد، 3/124). وی نزد فقهای نامور حنبلی چون ابوبکر نجاد و ابوبکر عبدالعزیز معروف به غلام خلال درس خوانده (علیمی، 2/51، 68) و فقیه برجستة حنبلی ابوعبدالله بن حامد از شاگردانش بوده است (ابن ابی یعلی، 2/144). با این حال آرای ابن بطه انعکاس وسیعی در فقه حنبلی نداشته است. نگاهی به فصل سوم ابانه (ابن بطه، 68 -84) و نیز عناوین آثار فقهی مفقود وی (نک: دنبالة مقاله) نشان دهندة حالت جدلی او در فقه است. او اوامر موجود در کتاب و سنت را به واجب و مستحب تقسیم نکرده (در مورد سابقة ابن رویه بین حنبلیان نک: ابن هبیره، 2/324) و در چند مسألة اختلافی بین فقهای حنبلی موضع معقولتر را اتخاذ کرده است، مثلاً: عدم استحباب نکاح برای فرد فاقد رغبت (همانجا)، منع از اجبار دختر صغیر به ازدواج (همو، 2/326)، حکم به بدعت بودن طلاق ثلاث (ابن بطه، 69 -70؛ قس: ابن هبیره، 2/348) و حکم وی در مورد عرض معابر (ابویعلی، 213). ابن بطه و حدیث: سند روایات ابن بطه از زمان خود او مورد طعن مخالفان قرار گرفته (نک: خطیب، 10/372-374) و ابن جوزی حنبلی (7/194) به نقض این ایرادها پرداخته است. علمای غیر حنبلی پس از ابن بطه، در عین احترام به شخصیت او، وی را در حدیث ضعیف دانستهاند (نک: ابن اثیر، علی بن محمد، 9/137؛ ذهبی، العبر، 2/171؛ همو، میزان، 3/15). اما بعضی از نقدها و توضیحات او در مورد برخی احادیث نشان دهندة وسعت اطلاعات او در این فن است (نک: ابن بطه، 76؛ خطیب، 10/372). از مشایخ بنام وی میتوان عبدالله بن محمد بغوی، ابوبکر بن ابی داوود سجستانی و ابوذر بن باغندی را ذکر کرد (برای تهیة فهرستی از مشایخ وی نک: ابن بطه، جم؛ خطیب، 1/371- 375؛ ابن ابی یعلی، 2/144- 148؛ ذهبی، سیر، 16/529 -532؛ علیمی، 2/16، 24- 25). از روات و شاگردان معروف وی نیز میتوان حافظ ابونعیم اصفهانی و ابوالفتح بن ابی الفوارس را نام برد. ابوعلی حسن بن شهاب عکبری نیز از شاگردان خاص ابن بطه است که تقریباً یگانه راوی کتاب ابانة اوست (برای تهیة فهرستی از روات وی نک: خطیب، 10/371- 375؛ ابن ابی یعلی، 2/144؛ ابن رجب، 1/107- 108؛ ذهبی، سیر، 16/529؛ علیمی، 2/126؛ نیز در مورد اسناد روایت ابانه نک: لائوست، عکس صفحات اول نسخه خطی متعدد ابانه در مقدمة او بر کتاب، ص 152 به بعد). ابن بطه در مکه با ابوبکر آجری مؤلف کتاب الشریعة آشنا شد و با وی باب مکاتبه را گشود (علیمی، 2/65). ابن بطه و مسائل اجتماعی: در سدة 4ق/10م بر اثر بروز برخی وقایع تاریخی مانند تأسیس خلافت فاطمی در مصر و فعال شدن داعیان اسماعیلی مانند ابوحاتم رازی صاحب کتاب اعلام النبوة در شرق و قدرت یافتن شرفای بغداد همچون شریف ابواحمد موسوی که از سوی خلیفة عباسی به نقابت طالبیان بغداد منصوب شده بود و از همه مهمتر ورود آل بویه به بغداد و ضعف عمومی خلافت عباسی، قدرت مذهب شیعه رو به فرزونی نهاد و رقیب عمدة مذهب حنبلی شد (قس: مقدسی، 126؛ ابن اثیر، علی بن محمد، حوادث قرن چهارم) که متعاقب آن برخوردهایی که گاهی خشونت آمیز بود، بین پیروان این دو مذهب رخ داد. و حتی برخی از متفکران حنبلی همچون مروزی و بر بهاری نقش مؤثری در این برخوردها داشتهاند (همو، 8/213، 307). در چنین احوالی بود که ابن بطه نیز با مخالفان مذهبی خود به مقابلة تند برخاست و حتی بسیاری از آنان را تکفیر کرد و مهدور الدم دانست (ص 50). احتمالاً به همین جهت بوده که وی از طرف حکومت بغداد که عوامل آلبویه در آن نفوذ زیادی داشتند، تحت تعقیب قرار گرفت و این امر سبب شد که ابن بطه از بغداد خارج شود و در عکبرا انزوا گزیند (ابن ابی یعلی، 2/146). وی ضمن اینکه به عنوان یک اصل، اطاعت از حاکم را میپذیرد و حتی قائل به یک رشته اختیارات برای حاکم میشود (به عنوان نمونه نک: ابویعلی، 213) در عین حال در مسأله رابطه بین حاکم و رعیت نمیتواند یک راه حل عملی ارائه کند (ابن بطه، 13، 34-36، 67). وی گاه برخی از اعمال حکام را مورد نکوهش قرار میدهد، از قبیل مخالفت با شکنجة زندانیان برای گرفتن اعتراف (همو، 89). او دانشمندان اهل سنت را به جهت سکوت آنان در برابر برخی بدعتها سرزنش کرده است (همو، 72). ابن بطه نه تنها از بدعتهای مذهبی، بلکه از بیبند و باریهای اجتماعی و رواج خرافات در میان مردم سخت آزرده خاطر بود (همو، 85 - 89) و اساساً کتاب ابانه را به سبب مشاهدة انواع مختلف بدعتها در جامعه تألیف کرده است (همو، 4). آثار: چنانکه گفته شد، ابن بطه افزون بر 100 تألیف داشته (ابن ابی یعلی، 2/152) که تنها نام برخی از آنها بر ما معلوم است. آثار چاپی: 1. الشرح و الابانة علی اصول السنة و الدیانة، یا در واقع همان ابانة کوچک (نک: ابن ابی یعلی، 2/152) به همراه ترجمة فرانسوی آن به کوشش هانری لائوست، دمشق، 1958م؛ 2. جزء فی الکلام علی مسألة الخلع یا الخلع و ابطال الحیلة، ضمن مجموعة دفائن الکنوز، به کوشش محمد حامد الفقی، قاهره، 1349ق I/515) ؛ GAS, فولتون، .(723-724 آثار خطی: 1. الابانة بزرگ، به گفتة ذهبی ( سیر، 16/529) در 3 مجلد بوده است. نسخهای ناقص از آن مشتمل بر جزء 8 تا 14 در مسألة قدر و رد جهمیه در کتابخانة تیموریه موجود است (تیموریه، 4/3؛ نیز نک: سید، 1/4). همچنین اختصاری از آن کتاب توسط شخصی نامعلوم، در کتابخانههای کوپریلی و ظاهریه وجود دارد (کوپریلی، 1/125؛ GAS, 515 .(I, ابن شهر آشوب به وفور در مناقب، نیز ابن اثیر، مبارک بن محمد (3/168) و ذهبی ( سیر، 16/532) از آن نقل حدیث کردهاند و موارد منقول نشان میدهد که در ابانة بزرگ بر خلاف ابانة کوچک اسناد احادیث ابقا شده است. احتمالاً 20 حدیث مسند منقول در ابن ابی یعلی (2/147-152) مربوط به همین کتاب است؛ 2. جزء یا حدیث که نسخ آن در دوبلین و دمشق یافت میشود ، GAS) همانجا). در مورد سایر آثار منسوب به ابن بطه به الاحکام السلطانیة (ابویعلی، 98، 297) و طبقات الحنابلة (ابن ابی یعلی، 2/152) رجوع شود. مآخذ: ابن ابی یعلی، محمد، طبقات الحنابلة، به کوشش محمد حامد الفقی، قاهره، 1371ق؛ ابن اثیر، علی، الکامل؛ ابن اثیر، مبارک، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، به کوشش طاهر احمد الزاوی و محمود محمد طناحی، قاهره، مصر، 1383ق/1963م؛ ابن بطه، عبیدالله، الشرح و الابانة، به کوشش لائوست، دمشق، 1958م؛ ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دکن، 1358ق؛ ابن رجب، عبدالرحمان، ذیل طبقات الحنابلة، به کوشش لائوست و سامی الدهان، دمشق، 1370ق؛ ابن شهر آشوب، محمد، المناقب، قم، انتشارات علامه؛ ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، 1350ق؛ ابن هبیرة، یحیی، الافصاح، حلب، 1366ق/1947م؛ ابویعلی، محمد، الاحکام السلطانیة، به کوشش محمد حامد فقی، بیروت، 1403ق/1983م؛ تیموریه، فهرست؛ خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، بیروت، 1349ق؛ ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب الارنؤوط و دیگران، بیروت، 1404ق؛ همو، العبر فی خبر بن غبر، بیروت، 1405ق؛ همو، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، 1383ق؛ سید، خطی؛ علیمی، عبدالرحمان، المنهج الاحمد، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، 1404ق/1984م؛ کوپریلی، خطی؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906م؛ نیز: Fulton, A.S., Second Supplementary Catalogue of Arabic Printed Books in the British Museum, London, 1959; GAS; Laoust, Henri, La Profession de foi d'Ibn Batta, Damas, 1958.
ابن بطه کیست؟
لطفا بیوگرافی ابن بطه را توضیح دهید:
اِبْنِ بَطّة عُکْبَری، ابوعبدالله عبیدالله بن محمد (304-387ق/ 917- 997م)، متکلم، فقیه و محدث حنبلی. نسبت وی به عتبة بن فرقد، صحابی پیامبر اکرم میرسد (ابن ابی یعلی، 2/144). او در عکبرا (شهر کوچکی در حومة بغداد) به دنیا آمد و در کودکی برای کسب علم راهی بغداد شد (همو، 2/145؛ قس: خطیب، 10/372). بر اساس اطلاعای که خطیب (10/371-372، 375) و ذهبی ( سیر، 16/529) میدهند، ظاهراً وی پس از تحصیل در بغداد به بصره، شام، مکه و اردبیل رفته و در حددو 345ق به بغداد مراجعت کرده است، اما چنانکه از بررسی احوال مشایخ و شاگردانش برمیآید، در آن شهر چندان اقامت نکرد و حدود 40 سال آخر زندگی خود را در زادگاهش عکبرا گذراند.
ابن بطه و کلام: ابن بطه در مباحث کلامی صرفاً به کتاب و سنت، چنانکه روش اسلاف وی بوده، تکیه دارد و تفکر حنبلی را با تعصب شدید طرح میکند و در فصل اول کتاب ابانه لبة تیز حملات خود را متوجه مخالفین به خصوص شیعه نموده است (ابن بطه، 89 -90)، حتی فصل دوم این کتاب (ص 46- 68) که با هدف تبیین معتقدات تألیف شده است، جنبة جدلی دارد و به طور کلی با توجه به همین خصیصه در کلام ابن بطه، درک بهتر آن مستلزم مقایسه کتاب ابانة او با آثار مخالفین معاصرش، مانند استغاثة ابوالقاسم کوفی امامی، خواهد بود. ابن بطه یکی از شخصیتهای برجستة جنبشی است که در سدة 4ق/10م پدید آمد و هدف آن دفاع از ابوبکر، عمر، عثمان و نیز معاویه و کلاً آن دسته از اصحاب پیامبر(ص) بوده که مورد بیمهری شیعیان بودهاند (نک: ابن بطه، 6 -46، 65؛ ابناثیر، مبارکبنمحمد،3/168؛ قس:مقدسی،126). مثلاً وی از نخستینکسانی است که معاویه را با لقبخالالمؤمنین یاد کرده است (ابن بطه، 65).
شگفت اینکه او حتی مردم را از تحقیق در وقایعی نظیر دو جنگ جمل و صفین نهی کرده است (همو، 64). ابن بطه به رغم نقل و نقد عقاید مخالفان، در زمینة آرای فرق مختلف اسلامی چندان مطلع نبوده است. مثلاً از قول معتزله میگوید که مرتکب صغیره کافر است (ص 63)، حال آنکه معتزله حتی مرتکب کبیره را هم (کافر) نمیدانند، بلکه چنین کسی به اعتقاد آنان (فاسق) است. به طور کلی ابن بطه فرق اسلامی را به صورتی آشفته ذکر کرده (ص 90)، چنانکه برخی از مشاهیر معتزله چون مردار، ابوبکر اصم، ابن ابی دؤاد را در عداد جهمیه ذکر کرده (ص 91) و هشام فوطی و فضیل رقاشی را در عداد شیعه (ص 92) آورده است.
ابن بطه و فقه: ذهبی ( میزان، 3/15) او را در فقه امام دانسته است و حتی گفتهاند که وی در 15 سالگی فتوا داده است (ابن عماد، 3/124). وی نزد فقهای نامور حنبلی چون ابوبکر نجاد و ابوبکر عبدالعزیز معروف به غلام خلال درس خوانده (علیمی، 2/51، 68) و فقیه برجستة حنبلی ابوعبدالله بن حامد از شاگردانش بوده است (ابن ابی یعلی، 2/144). با این حال آرای ابن بطه انعکاس وسیعی در فقه حنبلی نداشته است. نگاهی به فصل سوم ابانه (ابن بطه، 68 -84) و نیز عناوین آثار فقهی مفقود وی (نک: دنبالة مقاله) نشان دهندة حالت جدلی او در فقه است. او اوامر موجود در کتاب و سنت را به واجب و مستحب تقسیم نکرده (در مورد سابقة ابن رویه بین حنبلیان نک: ابن هبیره، 2/324) و در چند مسألة اختلافی بین فقهای حنبلی موضع معقولتر را اتخاذ کرده است، مثلاً: عدم استحباب نکاح برای فرد فاقد رغبت (همانجا)، منع از اجبار دختر صغیر به ازدواج (همو، 2/326)، حکم به بدعت بودن طلاق ثلاث (ابن بطه، 69 -70؛ قس: ابن هبیره، 2/348) و حکم وی در مورد عرض معابر (ابویعلی، 213).
ابن بطه و حدیث: سند روایات ابن بطه از زمان خود او مورد طعن مخالفان قرار گرفته (نک: خطیب، 10/372-374) و ابن جوزی حنبلی (7/194) به نقض این ایرادها پرداخته است. علمای غیر حنبلی پس از ابن بطه، در عین احترام به شخصیت او، وی را در حدیث ضعیف دانستهاند (نک: ابن اثیر، علی بن محمد، 9/137؛ ذهبی، العبر، 2/171؛ همو، میزان، 3/15). اما بعضی از نقدها و توضیحات او در مورد برخی احادیث نشان دهندة وسعت اطلاعات او در این فن است (نک: ابن بطه، 76؛ خطیب، 10/372). از مشایخ بنام وی میتوان عبدالله بن محمد بغوی، ابوبکر بن ابی داوود سجستانی و ابوذر بن باغندی را ذکر کرد (برای تهیة فهرستی از مشایخ وی نک: ابن بطه، جم؛ خطیب، 1/371- 375؛ ابن ابی یعلی، 2/144- 148؛ ذهبی، سیر، 16/529 -532؛ علیمی، 2/16، 24- 25). از روات و شاگردان معروف وی نیز میتوان حافظ ابونعیم اصفهانی و ابوالفتح بن ابی الفوارس را نام برد. ابوعلی حسن بن شهاب عکبری نیز از شاگردان خاص ابن بطه است که تقریباً یگانه راوی کتاب ابانة اوست (برای تهیة فهرستی از روات وی نک: خطیب، 10/371- 375؛ ابن ابی یعلی، 2/144؛ ابن رجب، 1/107- 108؛ ذهبی، سیر، 16/529؛ علیمی، 2/126؛ نیز در مورد اسناد روایت ابانه نک: لائوست، عکس صفحات اول نسخه خطی متعدد ابانه در مقدمة او بر کتاب، ص 152 به بعد). ابن بطه در مکه با ابوبکر آجری مؤلف کتاب الشریعة آشنا شد و با وی باب مکاتبه را گشود (علیمی، 2/65).
ابن بطه و مسائل اجتماعی: در سدة 4ق/10م بر اثر بروز برخی وقایع تاریخی مانند تأسیس خلافت فاطمی در مصر و فعال شدن داعیان اسماعیلی مانند ابوحاتم رازی صاحب کتاب اعلام النبوة در شرق و قدرت یافتن شرفای بغداد همچون شریف ابواحمد موسوی که از سوی خلیفة عباسی به نقابت طالبیان بغداد منصوب شده بود و از همه مهمتر ورود آل بویه به بغداد و ضعف عمومی خلافت عباسی، قدرت مذهب شیعه رو به فرزونی نهاد و رقیب عمدة مذهب حنبلی شد (قس: مقدسی، 126؛ ابن اثیر، علی بن محمد، حوادث قرن چهارم) که متعاقب آن برخوردهایی که گاهی خشونت آمیز بود، بین پیروان این دو مذهب رخ داد. و حتی برخی از متفکران حنبلی همچون مروزی و بر بهاری نقش مؤثری در این برخوردها داشتهاند (همو، 8/213، 307). در چنین احوالی بود که ابن بطه نیز با مخالفان مذهبی خود به مقابلة تند برخاست و حتی بسیاری از آنان را تکفیر کرد و مهدور الدم دانست (ص 50). احتمالاً به همین جهت بوده که وی از طرف حکومت بغداد که عوامل آلبویه در آن نفوذ زیادی داشتند، تحت تعقیب قرار گرفت و این امر سبب شد که ابن بطه از بغداد خارج شود و در عکبرا انزوا گزیند (ابن ابی یعلی، 2/146). وی ضمن اینکه به عنوان یک اصل، اطاعت از حاکم را میپذیرد و حتی قائل به یک رشته اختیارات برای حاکم میشود (به عنوان نمونه نک: ابویعلی، 213) در عین حال در مسأله رابطه بین حاکم و رعیت نمیتواند یک راه حل عملی ارائه کند (ابن بطه، 13، 34-36، 67). وی گاه برخی از اعمال حکام را مورد نکوهش قرار میدهد، از قبیل مخالفت با شکنجة زندانیان برای گرفتن اعتراف (همو، 89). او دانشمندان اهل سنت را به جهت سکوت آنان در برابر برخی بدعتها سرزنش کرده است (همو، 72). ابن بطه نه تنها از بدعتهای مذهبی، بلکه از بیبند و باریهای اجتماعی و رواج خرافات در میان مردم سخت آزرده خاطر بود (همو، 85 - 89) و اساساً کتاب ابانه را به سبب مشاهدة انواع مختلف بدعتها در جامعه تألیف کرده است (همو، 4).
آثار: چنانکه گفته شد، ابن بطه افزون بر 100 تألیف داشته (ابن ابی یعلی، 2/152) که تنها نام برخی از آنها بر ما معلوم است.
آثار چاپی: 1. الشرح و الابانة علی اصول السنة و الدیانة، یا در واقع همان ابانة کوچک (نک: ابن ابی یعلی، 2/152) به همراه ترجمة فرانسوی آن به کوشش هانری لائوست، دمشق، 1958م؛ 2. جزء فی الکلام علی مسألة الخلع یا الخلع و ابطال الحیلة، ضمن مجموعة دفائن الکنوز، به کوشش محمد حامد الفقی، قاهره، 1349ق I/515) ؛ GAS, فولتون، .(723-724
آثار خطی: 1. الابانة بزرگ، به گفتة ذهبی ( سیر، 16/529) در 3 مجلد بوده است. نسخهای ناقص از آن مشتمل بر جزء 8 تا 14 در مسألة قدر و رد جهمیه در کتابخانة تیموریه موجود است (تیموریه، 4/3؛ نیز نک: سید، 1/4). همچنین اختصاری از آن کتاب توسط شخصی نامعلوم، در کتابخانههای کوپریلی و ظاهریه وجود دارد (کوپریلی، 1/125؛ GAS, 515 .(I, ابن شهر آشوب به وفور در مناقب، نیز ابن اثیر، مبارک بن محمد (3/168) و ذهبی ( سیر، 16/532) از آن نقل حدیث کردهاند و موارد منقول نشان میدهد که در ابانة بزرگ بر خلاف ابانة کوچک اسناد احادیث ابقا شده است. احتمالاً 20 حدیث مسند منقول در ابن ابی یعلی (2/147-152) مربوط به همین کتاب است؛ 2. جزء یا حدیث که نسخ آن در دوبلین و دمشق یافت میشود ، GAS) همانجا).
در مورد سایر آثار منسوب به ابن بطه به الاحکام السلطانیة (ابویعلی، 98، 297) و طبقات الحنابلة (ابن ابی یعلی، 2/152) رجوع شود.
مآخذ: ابن ابی یعلی، محمد، طبقات الحنابلة، به کوشش محمد حامد الفقی، قاهره، 1371ق؛ ابن اثیر، علی، الکامل؛ ابن اثیر، مبارک، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، به کوشش طاهر احمد الزاوی و محمود محمد طناحی، قاهره، مصر، 1383ق/1963م؛ ابن بطه، عبیدالله، الشرح و الابانة، به کوشش لائوست، دمشق، 1958م؛ ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دکن، 1358ق؛ ابن رجب، عبدالرحمان، ذیل طبقات الحنابلة، به کوشش لائوست و سامی الدهان، دمشق، 1370ق؛ ابن شهر آشوب، محمد، المناقب، قم، انتشارات علامه؛ ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، 1350ق؛ ابن هبیرة، یحیی، الافصاح، حلب، 1366ق/1947م؛ ابویعلی، محمد، الاحکام السلطانیة، به کوشش محمد حامد فقی، بیروت، 1403ق/1983م؛ تیموریه، فهرست؛ خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، بیروت، 1349ق؛ ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب الارنؤوط و دیگران، بیروت، 1404ق؛ همو، العبر فی خبر بن غبر، بیروت، 1405ق؛ همو، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، 1383ق؛ سید، خطی؛ علیمی، عبدالرحمان، المنهج الاحمد، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، 1404ق/1984م؛ کوپریلی، خطی؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906م؛ نیز:
Fulton, A.S., Second Supplementary Catalogue of Arabic Printed Books in the British Museum, London, 1959; GAS; Laoust, Henri, La Profession de foi d'Ibn Batta, Damas, 1958.
- [سایر] ابن قتیبه دینوری کیست؟
- [سایر] ابن قیم جوزی کیست؟
- [سایر] ابنتیمیه کیست و مبانی فکری او چیست؟
- [سایر] محمد صالح ابن عثیمین کیست؟
- [سایر] ابن جریج کیست؟ لطفاً رندگی نامه کوتاهی نیز از او بگوید.
- [سایر] ابن غضائری کیست؟ آیا کتاب رجالی (الضعفاء) نزد علمای شیعه معتبر است؟
- [سایر] ابن بابویه کیست ؟ و چه کتابهای در رابطه با حضرت نوشت ؟
- [سایر] سلام در تفسیر در المنثور منظور از ابن زید کیست ؟ آیا همان اسامه بن زید است یا شخص دیگری؟ حسن کیست؟ در تفسیر مجمع البیان نیز حسن و ابن زید داریم که معلوم نیست منظور کدام حسن و ابن زید است اگر راهنمایی ام کنید ممنون میشوم چون خیلی به علوم قرآنی وارد نیستم و باید برای درس تاریخ آیاتی از تفسیر را بر اساس راویان بررسی کنم با تشکر
- [سایر] در سند حدیثی آمده: (محمد، عن أحمد، عن ابن محبوب، عن جمیل بن صالح، عن أبان بن تغلب)؛ منظور کدام محمد و کدام احمد است؟ جمیل بن صالح کیست؟ آیا وثاقت دارد؟
- [سایر] ابن حجر عسقلانی در مورد نظرات ابن تیمیه در مورد حضرت علی ع چه نظری دارد؟
- [آیت الله وحید خراسانی] بنا به نقل ابن قدامه در المغنی در مذهب ابی حنیفه و مذهب شافعی اگر کسی در معامله مغبون شود خیار غبن ندارد بنابراین اگر شیعه از شافعی یا حنفی مذهب چیزی خرید و بعد معلوم شد که فروشنده مغبون می باشد بنا به قاعده الزام خریدار شیعی می تواند فروشنده را به وفای به عقد ملزم کند
- [آیت الله جوادی آملی] .در توزیع سهم سادات (خمس ) میان اَ یتام , مساکین و ابنالسبیل, لازم نی ست به تمام افراد از آنان بپرازند, بلکه اگر به بعضی از افراد آن ها پرداخت شود کافی است , همچنین لازم نیست سهم سادات (خمس) را به هر سه گروه (ایتام، مساکین و ابن السبیل) بپرازند، بلکه اگر به یکی از آن سه گروه داده شود, کافی است. شروط موارد مصرف
- [آیت الله وحید خراسانی] به فتوای ابی حنیفه به نقل ابن قدامه اگر کسی چیزی را بدون رویت به وصف فروشنده خریداری کند و بعد رویت نماید اگر چه ان چیز مطابق وصف فروشنده باشد برای خریدار خیار رویت ثابت می شود ولی در مذهب امامیه در این مورد خیار رویت نیست بنابراین اگر شیعه از پیروی ابی حنیفه چیزی به وصف خرید و بعد رویت کرد بنا به قاعده الزام برای ان شیعه خیار رویت ثابت می شود
- [آیت الله جوادی آملی] .مال خُمسی، به شش سهم تقسیم می شود: سه سهم (نصف خمس) آن، برای خدا و پیامبر و امام (ع) است که به امام می رسد، و در دوران غیبت باید آن را به فقیه جامع شرایط فتوا پرداخت کنند و سه سهم دیگر برای سادات (ذوی القربی ) است که ب اید به ایتام , مساکین و ابن السبیل آنان پرداخت شود و اختیار این سه سهم نیز، با فقیه جامع الشرای ط است ؛ یعنی با اذن او میتوان به سادات فقیر پرداخت کرد.
- [آیت الله سبحانی] اگر مال حلالی با حرام مخلوط شود و مقدار حرام معلوم باشد و انسان بداند که صاحب آن از چند نفر معین بیرون نیست ولی نتواند بفهمد کیست، اگر می تواند همه آنها را با تقسیم راضی سازد وگرنه قرعه بیندازد و به نام هر کس افتاد، مال را به او بدهد. 5 جواهری که با غواصی به دست می آید
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مال حلالی با حرام مخلوط شود و مقدار حرام معلوم باشد و انسان بداند که صاحب ان از چند نفر معین بیرون نیست ولی نتواند بفهمد کیست در صورت امکان بنابر احتیاط واجب همه انها را راضی کند و در صورت عدم امکان باید مالک به قرعه معین شود
- [آیت الله اردبیلی] اگر مال حلالی با حرام مخلوط شود و مقدار حرام معلوم باشد و انسان بداند که صاحب آن از چند نفر معیّن بیرون نیست ولی نتواند بفهمد کیست، باید تا حدّ امکان از تمام آنان تحصیل رضایت نماید و اگر ممکن نگردید، آن مقدار از مال را بین آنان به طور مساوی تقسیم نماید.
- [آیت الله بروجردی] اگر مال حلالی با حرام مخلوط شود و مقدار حرام معلوم باشد و انسان بداند که صاحب آن از چند نفر معین بیرون نیست ولی نتواند بفهمد کیست، باید آن مال را به طور مساوی بین آن چند نفر قسمت کند.
- [آیت الله بهجت] اگر مال حلالی با حرام مخلوط شود و مقدار حرام معلوم باشد و انسان بداند که صاحب آن از چند نفر معین بیرون نیست، ولی نتواند بفهمد کیست، باید بنابر احتیاط با آنها مصالحه نماید، و اگر مصالحه ممکن نیست، بنابر اظهر بین آنها به نسبت سهم هر کدام تقسیم نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر مال حلالی با حرام مخلوط شود ومقدار حرام معلوم باشد وانسان بداند که صاحب آن از چند نفر معیّن بیرون نیست ولی نتواند بفهمد کیست، واجب آن است که رضایت همه را تحصیل کند و اگر ممکن نباشد یا مستلزم ضرر فوقالعاده باشد، باید عمل به قرعه در تعیین مالک بنماید.