در گفتگوی حضرت خضر(ع) و حضرت موسی(ع) -که در آیه 74 سوره کهف بیان شده- از نقطه نظر عاطفی، کشته شدن بچه توسط حضرت خضر(ع) چه توجیهی دارد؟ آیا باید این حادثه را یک اتفاق خاص قلمداد کرد که به اذن الهی صورت گرفته است؟
در پاسخ به این سؤال چنین می‌توان گفت: 1. از مجموع آیات و روایات استفاده می‌شود که کشته شدن جوان تازه به بلوغ رسیده (غلام)، حادثه‌ای اتفاقی و یا عملی که از میل نفسانی و یا غضب نشأت گرفته باشد، نبوده است. 2. قرآن کریم، از حضرت خضر(ع) به عنوان بنده‌ای از بندگان خود که مشمول رحمت و علم خاص الهی، نام می‌برد. 3. کشته شدن آن جوان به دست حضرت خضر(ع)، به دستور و حکم خداوند متعال صورت پذیرفته است. 4. بدون این‌که گفتگو و مشاجره‌ای خاص میان حضرت خضر(ع) و آن جوان انجام پذیرفته باشد، حضرت خضر(ع) با آگاهی و عمد اقدام به کشتن او نموده و عمل وی، کاری اتفاقی نبوده است. 5. پدر و مادر جوان کشته شده، از مؤمنانی بودند که خداوند عنایت ویژه‌ای به آنان داشت و حضرت خضر(ع) از مبتلا شدن آنان به عصیان و گمراهی، توسط آن جوان در خشیت بود؛ زیرا وجود این فرزند، سبب کفر و فساد و ضررهای بیشتری در آینده می‌شد. 6. از آیات مربوط به این جریان و روایاتی که از امامان معصوم‏(ع) به دست ما رسیده است، استفاده می‌شود که خداوند اراده فرمود به جای این جوان، فرزند دختری به پدر و مادر او بدهد تا نسل‌های زیادی از او به درجه نبوت برسند. بر اساس همین نقل‌ها، هفتاد پیامبر از همان یک دختر، قدم به عرصه وجود نهادند و وجود این پسر، مانعی از نزول این برکات الهی بود. 7. جوان مذکور، گرفتار کفر شدیدی بود؛ به گونه‌ای که هیچ امیدی به تأثیر نور هدایت الهی در آن وجود نداشت و مُهر لجاجت و انکار و نپذیرفتن ایمان بر قلب او زده شده بود، هرچند که در ظاهر، فردی پاک به نظر می‌رسید. به دیگر سخن؛ می‌توان گفت: جرم جوان، کفر و یا ارتداد فطری بود و جزای چنین امری قتل می‌باشد. 8. کشته شدن جوان، فواید و نتایج فراوانی را به همراه داشت که برخی از آنها عبارتند از: محفوظ ماندن ایمان پدر و مادر او؛ جلوگیری از ناراحتی‌هایی که پدر و مادر جوان به خاطر احساسات و عواطف خانوادگی دچار آن می‌شدند؛ سربلند بیرون آمدن از امتحان و قضا و قدر الهی؛ رسیدن به خیری (دختر) که با کشته شدن جوان تحقق پذیرفت؛ آگاهی حضرت موسی از اسرار و علوم غیبی و حقایق باطنی؛ اجرای حدود الهی به دست حضرت خضر(ع)؛ جلوگیری از سنگین شدن پرونده سیاه أعمال جوان به خاطر کارهایی که در آینده مرتکب آن می‌شد (از جمله: گمراه نمودن پدر و مادر و اذیت آنان) و... .
عنوان سوال:

در گفتگوی حضرت خضر(ع) و حضرت موسی(ع) -که در آیه 74 سوره کهف بیان شده- از نقطه نظر عاطفی، کشته شدن بچه توسط حضرت خضر(ع) چه توجیهی دارد؟ آیا باید این حادثه را یک اتفاق خاص قلمداد کرد که به اذن الهی صورت گرفته است؟


پاسخ:

در پاسخ به این سؤال چنین می‌توان گفت:
1. از مجموع آیات و روایات استفاده می‌شود که کشته شدن جوان تازه به بلوغ رسیده (غلام)، حادثه‌ای اتفاقی و یا عملی که از میل نفسانی و یا غضب نشأت گرفته باشد، نبوده است.
2. قرآن کریم، از حضرت خضر(ع) به عنوان بنده‌ای از بندگان خود که مشمول رحمت و علم خاص الهی، نام می‌برد.
3. کشته شدن آن جوان به دست حضرت خضر(ع)، به دستور و حکم خداوند متعال صورت پذیرفته است.
4. بدون این‌که گفتگو و مشاجره‌ای خاص میان حضرت خضر(ع) و آن جوان انجام پذیرفته باشد، حضرت خضر(ع) با آگاهی و عمد اقدام به کشتن او نموده و عمل وی، کاری اتفاقی نبوده است.
5. پدر و مادر جوان کشته شده، از مؤمنانی بودند که خداوند عنایت ویژه‌ای به آنان داشت و حضرت خضر(ع) از مبتلا شدن آنان به عصیان و گمراهی، توسط آن جوان در خشیت بود؛ زیرا وجود این فرزند، سبب کفر و فساد و ضررهای بیشتری در آینده می‌شد.
6. از آیات مربوط به این جریان و روایاتی که از امامان معصوم‏(ع) به دست ما رسیده است، استفاده می‌شود که خداوند اراده فرمود به جای این جوان، فرزند دختری به پدر و مادر او بدهد تا نسل‌های زیادی از او به درجه نبوت برسند. بر اساس همین نقل‌ها، هفتاد پیامبر از همان یک دختر، قدم به عرصه وجود نهادند و وجود این پسر، مانعی از نزول این برکات الهی بود.
7. جوان مذکور، گرفتار کفر شدیدی بود؛ به گونه‌ای که هیچ امیدی به تأثیر نور هدایت الهی در آن وجود نداشت و مُهر لجاجت و انکار و نپذیرفتن ایمان بر قلب او زده شده بود، هرچند که در ظاهر، فردی پاک به نظر می‌رسید. به دیگر سخن؛ می‌توان گفت: جرم جوان، کفر و یا ارتداد فطری بود و جزای چنین امری قتل می‌باشد.
8. کشته شدن جوان، فواید و نتایج فراوانی را به همراه داشت که برخی از آنها عبارتند از: محفوظ ماندن ایمان پدر و مادر او؛ جلوگیری از ناراحتی‌هایی که پدر و مادر جوان به خاطر احساسات و عواطف خانوادگی دچار آن می‌شدند؛ سربلند بیرون آمدن از امتحان و قضا و قدر الهی؛ رسیدن به خیری (دختر) که با کشته شدن جوان تحقق پذیرفت؛ آگاهی حضرت موسی از اسرار و علوم غیبی و حقایق باطنی؛ اجرای حدود الهی به دست حضرت خضر(ع)؛ جلوگیری از سنگین شدن پرونده سیاه أعمال جوان به خاطر کارهایی که در آینده مرتکب آن می‌شد (از جمله: گمراه نمودن پدر و مادر و اذیت آنان) و... .





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین