در سلسله طولی نظام وجود، در عین حالی که همه حقایق وجودی موجودند، اما دارای مراتب و طبقات مختلف‌اند که این مراتب، هم اشتراکشان در وجود است و هم اختلافشان. عالی‏ترین مرتبه در این سلسله، از آنِ حضرت حق است که صرف وجود است و هیچ حَدّی برای هویتش نیست. لذا هیچ‌گونه ترکیبی در ذات اقدس او راه ندارد و بقیه موجودات به عنوان معلول، آیت، مظهر، سایه و مخلوق آن ذات اقدس مطرح می‌گردند و چون وجودی محدود و ضعیف هستند، از این‌رو؛ جنبه‌های عدمی و فقدان کمال در ذات آنها راه یافته، آنان را مرکب می‌سازد، ولی واجب الوجود به خاطر بساطت و عدم تناهی وجودش هیچ‌گونه شریکی ندارد، ممکنات در طول وجود حضرتش و معلول وی و عین ربط به ساحت اقدس باری تعالی می‌باشند، همچون وابستگی سایه به شاخص. نتیجه این‌که واجب الوجود بسیط محض است و ممکن الوجود مرکب و محدود و موجود محدود و مرکب یارای در کنار موجود واجب قرار گرفتن را ندارد. بلکه در طول اوست و جلوه و شانی از او. بساطت حضرتش به خاطر شدت وجود است و ترکیب ممکنات به خاطر محدودیت وجود.
اگر میپذیریم که واجب الوجود بسیط است و ترکیبی در ذات او نیست و در کنار او هیچ موجود دیگری را نمیتوان فرض کرد، چطور در کنار او میتوان ممکن الوجود را تصور نمود؟
در سلسله طولی نظام وجود، در عین حالی که همه حقایق وجودی موجودند، اما دارای مراتب و طبقات مختلفاند که این مراتب، هم اشتراکشان در وجود است و هم اختلافشان. عالیترین مرتبه در این سلسله، از آنِ حضرت حق است که صرف وجود است و هیچ حَدّی برای هویتش نیست. لذا هیچگونه ترکیبی در ذات اقدس او راه ندارد و بقیه موجودات به عنوان معلول، آیت، مظهر، سایه و مخلوق آن ذات اقدس مطرح میگردند و چون وجودی محدود و ضعیف هستند، از اینرو؛ جنبههای عدمی و فقدان کمال در ذات آنها راه یافته، آنان را مرکب میسازد، ولی واجب الوجود به خاطر بساطت و عدم تناهی وجودش هیچگونه شریکی ندارد، ممکنات در طول وجود حضرتش و معلول وی و عین ربط به ساحت اقدس باری تعالی میباشند، همچون وابستگی سایه به شاخص. نتیجه اینکه واجب الوجود بسیط محض است و ممکن الوجود مرکب و محدود و موجود محدود و مرکب یارای در کنار موجود واجب قرار گرفتن را ندارد. بلکه در طول اوست و جلوه و شانی از او. بساطت حضرتش به خاطر شدت وجود است و ترکیب ممکنات به خاطر محدودیت وجود.
- [سایر] می دانم واجب الوجود خداست مثلا شیرینی برای شکر است و همچنین ممکن الوجود غیرخدا شیرینی واسه آب است ممکنه آب شیرین باشه یا نباشه اینها قبول. همان طور که ممکن الوجود را واجب الوجود به وجود می آرود واجب الوجود وجود هستی اش کجاست از کی است از کدام علت است؟ ببینم از ذات اش نباشه؟
- [سایر] اگر وجود خداوند بر همه وجودات (از جمله افعال انسان) محیط است، گناهان انسان در ظرف این وجود مطلق چگونه صورت میگیرد؟ میدانم و میپذیرم که نه جبر مطلق پذیرفتنی است و نه اختیار مطلق، بلکه امری میان این دو (امر بین الامرین). اما پرسشم این است که اگر همه ماجرای آفرینش در ذهن خداوند است که صورت میپذیرد در آن صورت چگونه میتوان گناه و عصیان آدمیان را در ذهن الهی تبیین نمود و اگر فرض ذهن الهی منتفی است، پس اعمال آدمیان در چه ظرفی تحقق مییابد؟ در ظرف ذات الهی یا بیرون از ذات او؟ در حالیکه او وجود مطلق است و مطلق وجود، چگونه میتوان خارج از ذات او را فرض یا تصوّر نمود؟
- [سایر] خدا کیست؟ واجب الوجود یعنی چه؟ یعنی چه که اسماء الله عین ذات خدا هستند؟ وجود خدا را هم اثبات بفرمایید.
- [سایر] چرا وجود واجب الوجود واحد در جهان هستی واجب است؟مگر نمی شود این دنیا را به قسمتهای مختلفی تقسیم کرد که اداره هریک از دیگری مجزا و توسط یک موجود انجام گیرد؟که آن موجود هم ممکن الوجود باشد؟ مرزبندی بقدری دقیق باشد که دخالتی در قسمت دیگر رخ ندهد و آن ممکن الوجود هم اداره قسمت خود را بعد از خود به ممکن الوجود دیگری بسپارد ولی این ممکن الوجود ها سطحشان از ممکن الوجود های دیگر زیر دستشان بالاتر باشد؟ 2- به نظر بنده دلیل اینکه جهان را یک مجموعه بدانیم و بگوییم چون ممکن الوجودها با هم در ارتباطند و مستقل نیستند در نتیجه باید یک مدبر کلی روی کل جهان نظارت کند دلیل قابل قبولی نیست چرا که ما نسبت به جهان کاملا بی اطلاعیم شاید اداره هر کهکشان در اختیار یک مدبر باشد...
- [آیت الله مظاهری] اگر یکی از رصدخانههای بزرگ و معتبر خارجی اعلام کنند که امشب در ایران، شب اول ماه است، ولی در آنجا با چشم غیر مسلح ماه را نمیتوان دید، آیا میتوان به آن اعتماد نمود؟
- [سایر] انسان طبعاً لذتگرا است آیا هدفی که برای او در نظر گرفته شده لذتی دارد؟ و آیا از لذتهای دنیوی زیباتر است؟ پس چرا نمیتوان آنرا درک کرد؟ و چگونه میتوان به سوی هدفی که نمیتوان آنرا درک نمود، حرکت کرد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] با توجّه به این که در زنای محصنه هنگام اثبات جرم با بیّنه، در صورت فرار مجرم از حفره، میتوان وی را برگرداند و حکم را اجراء نمود ولی در صورت اقرار این کار را نمیتوان انجام داد، آیا حکم رجم را میتوان به انواع دیگری از قتل تبدیل نمود یا خیر؟ و آیا حکم فرار را میتوان به انواع دیگر اجراء حدود توسعه داد؟
- [امام خمینی] کفّاراتی که در حج تمتع واجب میشود میتوان بعد از مراجعت به وطن، پرداخت نمود؟
- [سایر] با سلام. چگونه میتوان اثبات کرد که زمان و مکان مخلوقات خدا هستند. مدتی پیش مطلبی خواندم که اثبات میکرد که زمان میتواند واجب الوجود باشد. قسمتی از دلیل این بود؛ دلیل بر اینکه زمان، واجب الوجود است: چون زمان را اگر بخواهی رفع کنی، از رفعش وجودش لازم میآید و چیزی که از رفعش، وجودش لازم آید پس رفعش ممکن نیست و اگر رفعش ممکن نباشد واجب الوجود خواهد بود. لطفاً به تفصیل در ارتباط با چگونگی اثبات مخلوق بودن زمان و مکان پاسخ دهید.
- [آیت الله اردبیلی] آیا در فرض اعلمیتِ مجتهد میّت نسبت به مجتهدین حی و وجوب تقلید از او، میتوان در بعضی از مسائل از مجتهد حی تقلید نمود؟
- [آیت الله اردبیلی] به کسانی که نفقه آنان بر شخص دیگری واجب است، اگر فقیر باشند میتوان زکات داد، هرچند کسی که نفقه آنها بر او واجب است، خرجی آنها را بدهد؛ ولی به زنی که همسرش نفقه او را میپردازد، هرچند فقیر باشد، نمیتوان زکات داد.
- [آیت الله بهجت] پول و مالی که از شخص متوفی بهصورت امانت نزد انسان موجود است، و در عین حال این متوفی به شخصی که مال نزد اوست و یا به شخص دیگر بدهکاری دارد در صورتی که دانسته شود که ورثه او از پرداخت بدهی متوفی امتناع میورزند، میتوان از آن مال برای ادای دین استفاده نمود و در صورتی که زیادتر بود مازاد به ورثه برمیگردد.
- [آیت الله اردبیلی] اقرار به چیزی که عقلاً یا عادتا محال باشد یا بر حسب شرع صحیح نباشد، مؤثر نیست؛ بنابر این اقرار باید به چیزی باشد که دارای اثر و حکم شرعی است، مانند اقرار به مال موجود یا بدهکاری یا منفعت یا کار و یا حقّی که میتوان اقرار کننده را ملزم به انجام یا ادَای آن نمود و یا اقرار به گناهی که میتوان او را به مجازات آن محکوم کرد، پس اقرار به بدهکاری مبلغی که بابت قمار و مانند آن است اعتباری ندارد.
- [آیت الله سیستانی] شرط سوم : لباس نمازگزار که به تنهائی میتوان با آن عورت را پوشانید ، باید از اجزاء مردار حیوانی که خون جهنده دارد یعنی حیوانی که اگر رگش را ببُرند خون از آن جستن میکند نباشد ، و این شرط بنابر احتیاط واجب در لباسی که به تنهائی نمیتوان با آن عورت را پوشانید نیز ثابت است . و احتیاط مستحب آن است که با لباسی که از مردار حیوانی که خون جهنده ندارد مانند مار تهیه شده ، نماز نخواند .
- [آیت الله اردبیلی] از جمله مستحبّات مؤکّد که در روایات از آن به (حجّ اصغر) تعبیر شده (عمره مفرده) است؛ بلکه کسی که استطاعت برای حج را ندارد، ولی میتواند عمره مفرده به جا آورد، بنابر احتیاط واجب باید آن را به جا آورد و در همه اوقات سال میتوان آن را بجا آورد، ولی در یک ماه قمری بیش از یک عمره مفرده نمیتوان به نیت یک نفر انجام داد و نسبت به عمره ماه رجب تأکید بسیار شده است. واجبات عمره مفرده که باید در آنها قصد قربت داشته باشد عبارت از هفت مورد زیر است: (اِحرام)، (طواف خانه خدا)، (نماز طواف)، (سعی بین صفا و مروه)، (تراشیدن سر یا تقصیر)، (طواف نساء) و (نماز طواف نساء). =============================================================================== تفصیل و احکام هر یک از موارد و احکام حجّ و عمره در کتاب (مناسک حجّ و عمره) بیان شده است، و باید بدانجا مراجعه شود.
- [آیت الله علوی گرگانی] تقلید در احکام، عمل کردن به دستور مجتهد است، و از مجتهدی باید تقلید کرد که مرد وبالغ وعاقل وشیعه دوازده امامی وحلال زاده و زنده وعادل باشد، وعادل کسی است که دارای ملکه عدالت باشد، وکارهائی که بر او واجب است بجا آورد، وکارهائی را که بر او حرام است ترک کند، که اگر از اهل محل یا همسایگان او یا کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند، خوبی اور ا تصدیق نمایند، و نیز مجتهدی که انسان از او تقلید میکند بهتر آن است که اعلم باشد، یعنی در فهمیدن حکم خدا از تمام مجتهدهای زمان خود استادتر باشد و در صورتی که اعلمیّت مجتهدی احراز شود واجب است از او تقلید کند; گرچه احراز اعلمیّت مشکل است و اما در صورتی که بین اعلم و غیر اعلم اختلاف فتوائینباشد در مسائلی که با هم اتفاق دارند میتوان از غیر اعلم تقلید نمود.
- [آیت الله خوئی] اگر کسی که بالغ و عاقل است عمداً و به ناحق مسلمانی را بکشد، درصورتی که مقتول، مرد یا پسر باشد، ولیّ مقتول میتواند قاتل را ع- ف- و ک- ند یا بکشد. ولی اگر مقتول کافر باشد قاتل او را که مسلمان است نمیتوان کشت و اگر مقتول مسلمان زن یا دختر باشد اگرچه میتوان قاتل مسلمان او را کشت لکن اگر قاتل مرد باشد باید نصف دیة او را به ولیّ او بدهند و اگر قاتل دیوانه یا نابالغ باشد مطلقاً دیه باید بدهند و دیة آن بر عاقله است که معنای آن خواهد آمد و نیز ولی میتواند به مقداری که طرفین راضی شوند از قاتل دیه بگیرد. و درصورتی که رضایت آنها به دیهای باشد که در شرع معین شده است چون تقدیرات شرعی در دیه مختلف است اختیار تعیین آن با قاتل است و میتواند هر کدام که برای او آسانتر است اختیار نماید. بنابراین میتوان قیمت نقره را که از سایر اقسام دیه کمتر است بدهد و آن به حساب قران قدیم ایرانی که یک مثقال بوده پانصد و بیست و پنج تومان میشود و اعتبار آن به قران قدیم است نه به ریال رائج امروزی امّا اگر از روی خطای محض بکشد مثلًا برای حیوانی تیر بیندازد و اشتباهاً کسی را بکشد، ولیّ کشته حق ندارد او را بکشد، امّا میتواند از عاقله (یعنی قوم و خویشان پدری قاتل) و در صورت ندادن آنها از خود قاتل، دیه بگیرد. و اگر از روی خطای شبیه به عمد بکشد به این معنی که شخصی کسی را با آلتی بزند که عادتاً کشنده نیست و قصد کشتن هم نداشته باشد و اتفاقاً بکشد در این فرض خود قاتل باید دیه بدهد و ولیّ مقتول حق کشتن او را ندارد.