ریشه لغوی ولایت عبارت است از: دو چیز یا بیشتر از یک جنس که پی در پی به وجود آیند، بیآن که چیزی از غیر آن جنس میان آنها حایل شود. این لفظ و مشتقات آن در قرب و نزدیکی به کار میرود. نزدیکی یا از جهت مکان است یا فامیلی یا دوستی یا نصرت و یا اعتقاد.( ر.ک: راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، مکتبه المرتضویه، ص 570. ) ولایت در معانی نصرت، محبت، قبول اولویت کسی در تدبیر امری، سلطه، سلطنت و... به کار رفته است. در قرآن کریم ولایت در معانی گوناگونی به کار رفته و مصادیق متعددی برای کسانی که ولایت دارند ذکر شده است. در یک تفسیم بندی کلی، ولایت در قرآن را به دو قسم میتوان تقسیم نمود: 1. ولایت حق، صحیح یا ایجابی ؛ یعنی ولایتی که قرآن آن را به رسمیت شناخته است و از مسلمانان خواسته آن را بپذیرند تا از برکات دنیوی و اخروی آن بهرهمند شوند. 2. ولایت باطل یا سلبی؛ یعنی ولایتی که قرآن آن را به رسمیت نشناخته است و از مسلمانان خواسته تا آن را نپذیرند. این ولایت در مورد کسانی است که ولایت خدا را نپذیرند. قسم اول از ولایت انواعی دارد: 1. ولایت خداوند؛ ولایت خداوند چند قسم است: الف ولایت تکوینی و حقیقی؛ یعنی خداوند در همه اشیأ تصرف میکند و تدبیر امر خلق به دست اوست. "اَمِ اتَّخَذوا مِن دونِهِ اَولِیأَ فَاللّهُ هُوَ الوَلیُّ وهُوَ یُحیِ المَوتیَ وهُوَ عَلیَ کُلِّ شَیءٍ قَدیر؛ (شوری،9)آیا به جای او اولیایی برای خود گرفتهاید؟ خداست که ولیّ راستین است و اوست که مردگان را زنده میکند و هموست که بر هر چیزی تواناست." "اَنتَ ولیّی فِی الدُّنیا والأَخِرَه ...؛ (یوسف، 101)... تنها تو در دنیا و آخرت ولیّ من هستی..." ولایت به معنای نصرت مؤمنان، زیر مجموعه ولایت تکوینی است. "ذَلِکَ بِاَنَّ اللّهَ مَولَی الَّذینَ ءامَنوا واَنَّ الکَفِرینَ لا مَولیَ لَهُم؛(محمد،11) چرا که خدا سرپرست و یاریکننده کسانی است که ایمان آوردهاند، ولی کافران را سرپرست و یاری کننده نیست." ب ولایت تشریعی و اعتباری؛ یعنی تشریع احکام و هدایت و ارشاد مردم. "اللّهُ ولِیُّ الَّذینَ ءامَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُمَتِ اِلَی النُّورِ ...؛ (بقره،257) خداوند سرور کسانی است که ایمان آوردهاند. آنان را از تاریکیها به سوی روشنایی به در میبرد... " " ... واللّهُ وَلِیُّ المُؤمِنین؛ (ال عمران،68) ؛ " ... واللّهُ ولِیُّ المُتَّقین؛ (جاثیه،19) 2. ولایت فرشتگان؛ فرشتگان به اذن الهی تدبیر برخی از امور عالم را برعهده دارند. " و النَّزِعَتِ غَرقا* والنَّشِطَتِ نَشطا * والسَّبِحَتِ سَبحا * فَالسَّبِقَتِ سَبقا * فَالمُدَبِّرَتِ اَمرا؛ (نازعات5) سوگند به فرشتگانی که ]از کافران[ به سختی جان ستانند، و به فرشتگانی که جان ]مؤمنان[ را به آرامی گیرند، و به فرشتگانی که ]در دریای بیمانند[ شناکنان شناورند، پس در پیشی گرفتن ]در فرمان خدا[ سبقت گیرندهاند، و کار ]بندگان[ را تدبیر میکنند." و نیز مؤمنان را یاری میکنند. "...اَنّی مُمِدُّکُم بِاَلفٍ مِنَ المَلَغکَهِ مُردِفین؛(انفال،9) من شما را با هزار فرشته پیاپی، یاری خواهم کرد." 3. ولایت بشری؛ این نوع ولایت، اقسامی دارد: الف ولایت رسول، پیامبران و معصومیناینان دوگونه ولایت دارند. ولایت تکوینی و ولایت تشریعی. ولایت تکوینی آنان به این معناست که میتوانند به اذن الهی در جهان آفرینش و تکوین تصرف کنند و بر خلاف عادت و جریان طبیعی، حوادثی را به وجود آورند، مانند: شفای بیماری غیر قابل علاج، زندهکردن مردگان و... آیههای فراوانی به این نوع ولایت دلالت دارند. مانند: آل عمران ،48 و 49؛ ص ،36 ؛ نمل ،40، مائده ،110 و... ولایت تشریعی آنان به این معنا است که حاکمیت و سرپرستی قانون الهی را بر عهده دارند، مردم را به دین دعوت میکنند، بین آنان حکومت و قضاوت میکنند. "اَلنَّبِیُّ اَولیَ بِالمُؤمِنینَ مِن اَنفُسِهِم...؛"(احزاب،6)"اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ ورَسولُهُ والَّذینَ ءامَنوا... ؛" (مائده،55)؛ "و ما کانَ لِمُؤمِنٍ ولا مُؤمِنَهٍ اِذا قَضَی اللّهُ ورَسولُهُ اَمرًا اَن یَکونَ لَهُمُ الخِیَرَهُ مِن اَمرِهِم...؛"(احزاب،36)؛ "یَاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اَطیعُوا اللّهَ واَطیعُوا الرَّسولَ واُولِی الاَمرِ مِنکُم..."(نسأ،59) ب ولایت افرادی خاص در محدوده خاص: مانند ولایت اولیای دم (وارثان مقتول)، اولیای صغار، اولیای ارث "... ومَن قُتِلَ مَظلومًا فَقَد جَعَلنا لِوَلیِّهِ سُلطَنًا...؛"(اسرأ،33)... و هر کس مظلوم کشته شود، به سرپرست وی قدرت دادهایم..." و بقره، 282 و 237؛ نسأ، 33. ج ولایت عموم مردان و زنان مؤمن بر یکدیگر؛ "والمُؤمِنونَ والمُؤمِنَتُ بَعضُهُم اَولِیأُ بَعضٍ...؛" (توبه، 71) و (انفال،72) ولایت باطل یا سلبی، انواعی دارد: 1. ولایت طاغوت؛ "... والَّذینَ کَفَرُوا اَولِیاؤُهُمُ الطَّغوتُ یُخرِجونَهُم مِنَ النُّورِ اِلَی الظُّلُمَتِ...؛" (بقره،257) 2. ولایت کافران؛ "لا یَتَّخِذِ المُؤمِنونَ الکَفِرینَ اَولِیأَ مِن دونِ المُؤمِنِینَ...؛" (آل عمران، 28) 3. ولایت اهلکتاب؛ "یَاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَتَّخِذوا الیَهودَ والنَّصَرَیَ اَولِیأَ...؛" (مائده، 51) 4. ولایت شیطان؛ "... اِنّا جَعَلنَا الشَّیَطینَ اَولِیأَ لِلَّذینَ لا یُؤمِنون...؛" (اعراف،27) "... اِنَّهُمُ اتَّخَذواالشَّیَطینَ اَولِیأَ مِن دونِ اللّهِ...؛" (اعراف،30) با توجه به آنچه گفته شد، مشخص میشود که خداوند، پیامبر و امامان: بر همه مردم ولایت دارند، با این تفاوت که ولایت خداوند بالاصاله است، ولی ولایت پیامبر و امامان در طول ولایت الهی بلکه مظهر ولایت الهی است. اولیای دم، اولیای صغار، اولیای ارث و مردمان و زنان مؤمن بر یکدیگر ولایت دارند. ولایت آنان در محدوده شریعت اسلام و قانون اسلامی است.( ر.ک: علامه طباطبایی، المیزان، دفتر انتشارات اسلامی، ج 6، ص 12 14، و ج 18، ص 230 231 ؛ آیت الله شیرازی و دیگران، پیام قرآن، دارالکتب الاسلامیه، ج 9، ص 161 175 ؛ آیت الله جوادی آملی، ولایت در قرآن.) eporsesh.com
ریشه لغوی ولایت عبارت است از: دو چیز یا بیشتر از یک جنس که پی در پی به وجود آیند، بیآن که چیزی از غیر آن جنس میان آنها حایل شود. این لفظ و مشتقات آن در قرب و نزدیکی به کار میرود. نزدیکی یا از جهت مکان است یا فامیلی یا دوستی یا نصرت و یا اعتقاد.( ر.ک: راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، مکتبه المرتضویه، ص 570. ) ولایت در معانی نصرت، محبت، قبول اولویت کسی در تدبیر امری، سلطه، سلطنت و... به کار رفته است.
در قرآن کریم ولایت در معانی گوناگونی به کار رفته و مصادیق متعددی برای کسانی که ولایت دارند ذکر شده است.
در یک تفسیم بندی کلی، ولایت در قرآن را به دو قسم میتوان تقسیم نمود:
1. ولایت حق، صحیح یا ایجابی ؛ یعنی ولایتی که قرآن آن را به رسمیت شناخته است و از مسلمانان خواسته آن را بپذیرند تا از برکات دنیوی و اخروی آن بهرهمند شوند.
2. ولایت باطل یا سلبی؛ یعنی ولایتی که قرآن آن را به رسمیت نشناخته است و از مسلمانان خواسته تا آن را نپذیرند. این ولایت در مورد کسانی است که ولایت خدا را نپذیرند.
قسم اول از ولایت انواعی دارد:
1. ولایت خداوند؛ ولایت خداوند چند قسم است:
الف ولایت تکوینی و حقیقی؛ یعنی خداوند در همه اشیأ تصرف میکند و تدبیر امر خلق به دست اوست. "اَمِ اتَّخَذوا مِن دونِهِ اَولِیأَ فَاللّهُ هُوَ الوَلیُّ وهُوَ یُحیِ المَوتیَ وهُوَ عَلیَ کُلِّ شَیءٍ قَدیر؛ (شوری،9)آیا به جای او اولیایی برای خود گرفتهاید؟ خداست که ولیّ راستین است و اوست که مردگان را زنده میکند و هموست که بر هر چیزی تواناست." "اَنتَ ولیّی فِی الدُّنیا والأَخِرَه ...؛ (یوسف، 101)... تنها تو در دنیا و آخرت ولیّ من هستی..." ولایت به معنای نصرت مؤمنان، زیر مجموعه ولایت تکوینی است. "ذَلِکَ بِاَنَّ اللّهَ مَولَی الَّذینَ ءامَنوا واَنَّ الکَفِرینَ لا مَولیَ لَهُم؛(محمد،11) چرا که خدا سرپرست و یاریکننده کسانی است که ایمان آوردهاند، ولی کافران را سرپرست و یاری کننده نیست."
ب ولایت تشریعی و اعتباری؛ یعنی تشریع احکام و هدایت و ارشاد مردم. "اللّهُ ولِیُّ الَّذینَ ءامَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُمَتِ اِلَی النُّورِ ...؛ (بقره،257) خداوند سرور کسانی است که ایمان آوردهاند. آنان را از تاریکیها به سوی روشنایی به در میبرد... "
" ... واللّهُ وَلِیُّ المُؤمِنین؛ (ال عمران،68) ؛ " ... واللّهُ ولِیُّ المُتَّقین؛ (جاثیه،19)
2. ولایت فرشتگان؛ فرشتگان به اذن الهی تدبیر برخی از امور عالم را برعهده دارند.
" و النَّزِعَتِ غَرقا* والنَّشِطَتِ نَشطا * والسَّبِحَتِ سَبحا * فَالسَّبِقَتِ سَبقا * فَالمُدَبِّرَتِ اَمرا؛ (نازعات5) سوگند به فرشتگانی که ]از کافران[ به سختی جان ستانند، و به فرشتگانی که جان ]مؤمنان[ را به آرامی گیرند، و به فرشتگانی که ]در دریای بیمانند[ شناکنان شناورند، پس در پیشی گرفتن ]در فرمان خدا[ سبقت گیرندهاند، و کار ]بندگان[ را تدبیر میکنند."
و نیز مؤمنان را یاری میکنند. "...اَنّی مُمِدُّکُم بِاَلفٍ مِنَ المَلَغکَهِ مُردِفین؛(انفال،9) من شما را با هزار فرشته پیاپی، یاری خواهم کرد."
3. ولایت بشری؛ این نوع ولایت، اقسامی دارد:
الف ولایت رسول، پیامبران و معصومیناینان دوگونه ولایت دارند. ولایت تکوینی و ولایت تشریعی.
ولایت تکوینی آنان به این معناست که میتوانند به اذن الهی در جهان آفرینش و تکوین تصرف کنند و بر خلاف عادت و جریان طبیعی، حوادثی را به وجود آورند، مانند: شفای بیماری غیر قابل علاج، زندهکردن مردگان و... آیههای فراوانی به این نوع ولایت دلالت دارند. مانند: آل عمران ،48 و 49؛ ص ،36 ؛ نمل ،40، مائده ،110 و...
ولایت تشریعی آنان به این معنا است که حاکمیت و سرپرستی قانون الهی را بر عهده دارند، مردم را به دین دعوت میکنند، بین آنان حکومت و قضاوت میکنند. "اَلنَّبِیُّ اَولیَ بِالمُؤمِنینَ مِن اَنفُسِهِم...؛"(احزاب،6)"اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ ورَسولُهُ والَّذینَ ءامَنوا... ؛" (مائده،55)؛ "و ما کانَ لِمُؤمِنٍ ولا مُؤمِنَهٍ اِذا قَضَی اللّهُ ورَسولُهُ اَمرًا اَن یَکونَ لَهُمُ الخِیَرَهُ مِن اَمرِهِم...؛"(احزاب،36)؛ "یَاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اَطیعُوا اللّهَ واَطیعُوا الرَّسولَ واُولِی الاَمرِ مِنکُم..."(نسأ،59)
ب ولایت افرادی خاص در محدوده خاص: مانند ولایت اولیای دم (وارثان مقتول)، اولیای صغار، اولیای ارث "... ومَن قُتِلَ مَظلومًا فَقَد جَعَلنا لِوَلیِّهِ سُلطَنًا...؛"(اسرأ،33)... و هر کس مظلوم کشته شود، به سرپرست وی قدرت دادهایم..." و بقره، 282 و 237؛ نسأ، 33.
ج ولایت عموم مردان و زنان مؤمن بر یکدیگر؛ "والمُؤمِنونَ والمُؤمِنَتُ بَعضُهُم اَولِیأُ بَعضٍ...؛" (توبه، 71) و (انفال،72)
ولایت باطل یا سلبی، انواعی دارد:
1. ولایت طاغوت؛ "... والَّذینَ کَفَرُوا اَولِیاؤُهُمُ الطَّغوتُ یُخرِجونَهُم مِنَ النُّورِ اِلَی الظُّلُمَتِ...؛" (بقره،257)
2. ولایت کافران؛ "لا یَتَّخِذِ المُؤمِنونَ الکَفِرینَ اَولِیأَ مِن دونِ المُؤمِنِینَ...؛" (آل عمران، 28)
3. ولایت اهلکتاب؛ "یَاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَتَّخِذوا الیَهودَ والنَّصَرَیَ اَولِیأَ...؛" (مائده، 51)
4. ولایت شیطان؛ "... اِنّا جَعَلنَا الشَّیَطینَ اَولِیأَ لِلَّذینَ لا یُؤمِنون...؛" (اعراف،27) "... اِنَّهُمُ اتَّخَذواالشَّیَطینَ اَولِیأَ مِن دونِ اللّهِ...؛" (اعراف،30) با توجه به آنچه گفته شد، مشخص میشود که خداوند، پیامبر و امامان: بر همه مردم ولایت دارند، با این تفاوت که ولایت خداوند بالاصاله است، ولی ولایت پیامبر و امامان در طول ولایت الهی بلکه مظهر ولایت الهی است.
اولیای دم، اولیای صغار، اولیای ارث و مردمان و زنان مؤمن بر یکدیگر ولایت دارند. ولایت آنان در محدوده شریعت اسلام و قانون اسلامی است.( ر.ک: علامه طباطبایی، المیزان، دفتر انتشارات اسلامی، ج 6، ص 12 14، و ج 18، ص 230 231 ؛ آیت الله شیرازی و دیگران، پیام قرآن، دارالکتب الاسلامیه، ج 9، ص 161 175 ؛ آیت الله جوادی آملی، ولایت در قرآن.)
eporsesh.com
- [سایر] نام چند پیامبر در قرآن کریم ذکر شده است؟
- [سایر] لفظ قرآن کریم در کدام سورهها آمده است؟
- [سایر] حرف همزه چند بار در قرآن کریم تکرار شده است؟
- [سایر] قرآن کریم پیرامون ولایت تکوینی محدود برخی از پیامبران چه میفرماید؟
- [سایر] کدام سوره نیمی از معنی قرآن کریم را در بر گرفته است؟
- [سایر] آیا داستان اصحاب کهف در قرآن کریم به صورت کامل و دقیق آمده است؟
- [سایر] چرا درباره حضرت یوسف(علیه السلام)، مطالب فراوانی در قرآن کریم آمده است؟
- [سایر] ویژگیهای مکذبین بر اساس قرآن کریم و روایات معصومان(علیهم السلام) کدام است؟
- [سایر] آیا در آیات قرآن کریم به ولایت معصومین علیهم السلام اشاره ای شده است؟
- [سایر] خداوند در قرآن کریم چند بار مشرکان و کافران را مورد خشم و غضب خود قرار داده است؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] برای سجده واجب قرآن اگر با شرایطی که در مسأله قبل گفته شد سجده کند کافیست هر چند ذکر نگوید و گفتن ذکر مستحب است و بهتر آن است که این ذکر را بگوید: (سَجَدْتُ لکَ تعبُّداً وَ رِقّاً، لا مُسْتَکْبِراً عن عِبادَتِکَ ولا مُسْتَنْکِفاً ولا مُتَعَظِّماً، بل أَنَا عَبْدٌ ذَلیلٌ خائِفٌ مُسْتَجِیر). تشهد
- [آیت الله مکارم شیرازی] ذکر خدا، قرائت قرآن دعا، در هر جای نماز جایز است اگر جمله ای را مانند (الله اکْبر) به قصد ذکر خدا بگوید، اما در موقع گفتن، صدا را بلندکند که چیزی را به دیگری بفهماند اشکال ندارد، ولی دعا و ذکر به زبانهای غیر عربی اشکال دارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] أَشْهَدُ أَنَّ عَلیّاً وَلِیُّ اللَّه) جزء اذان و اقامه نیست؛ البته ولایت امیر المؤمنین و ائمه معصومین علیهمالسلام از ارکان ایمان است و اسلام بدون آن ظاهری بیش نیست و قالبی از معنی تهیست و خوب است که پس از (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، به قصد تیمن و تبرّک، شهادت به ولایت و امامت بلافصل حضرت امیر المؤمنین و سایر معصومین علیهمالسلام به گونهای که عرفاً از اجزاء اذان و اقامه به حساب نیاید؛ ذکر گردد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر معروف، واجب باشد و انسان ملتفت شود که شخصی آن را ترک می کند امر به آن با شرایطی که بعداً ذکر می شود واجب است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] انسان می تواند با غسلهای مستحبی که در مسأله (651) ذکر شد؛ کاری که مانند نماز؛ وضو لازم دارد انجام دهد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] برای سجده واجب قرآن کافی است به سجده رود و ذکر گفتن واجب نمی باشد، اما بهتر است ذکر بگوید و بهتر است این ذکر را انتخاب کند: (لا اله إلا الله حقاً حقاً لا اله إلا الله ایماناً و تصْدیقاً لا اله إلا الله عبودیةً ورقاً سجدْت لک یا رب تعبداً ورقاً لا مسْتنْکفاً و لا مسْتکْبراً بلْ انا عبْدٌ ذلیلٌ ضعیفٌ خائفٌ مسْتجیرٌ).
- [آیت الله اردبیلی] چنانچه در سجده واجب قرآن پیشانی را به قصد سجده به زمین بگذارد اگرچه ذکر نگوید کافی است و گفتن ذکر مستحب است و بهتر است بگوید: (لا إلهَ إلاَّ اللّهُ حَقّا حَقّا لا إلهَ إلاَّ اللّهُ إیمانا وَتَصْدیقا لا إلهَ إلاَّ اللّهُ عُبُودِیَّةً وَ رِقّا سَجَدْتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّدا وَ رِقّا لا مُسْتَنْکِفا وَلا مُسْتَکْبِرا بَلْ أنَا عَبْدٌ ذَلیلٌ ضَعیفٌ خائِفٌ مُسْتَجیرٌ).
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باید از دادن قرآن به کافر خودداری کنند، و اگر قرآن در دست اوست در صورت امکان از او بگیرند ولی چنانچه مقصود از دادن قرآن و یا داشتن قرآن تحقیق و مطالعه در دین باشد و نیز انسان بداند که کافری که محکوم به نجاست است با دست تر قرآن را لمس نمی کند اشکالی ندارد.
- [آیت الله علوی گرگانی] هرگاه در سجده واجب قرآن پیشانی را به قصد سجده بر زمین بگذارد، اگرچه ذکر نگوید کافی است وگفتن ذکر مستحبّ است و بهتر است بگوید: )لا اًّلهَ اًّلا اللّهُ حَقَّاً حَقّا، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ ایماناً وَتَصْدِیقاً، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ عُبودِیًَّْ وَرِقّاً، سَجَدتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّداً وَرِقّاً لا مُسْتَنْکِفَاً وَلا مُسْتَکْبِراً، بَلْ أنَا عَبْد ذَلیل ضَعیف خائِف مُسْتَجیر(.
- [آیت الله وحید خراسانی] قران خواندن در سجده مکروه است و نیز مکروه است برای بر طرف کردن گرد و غبار جای سجده را فوت کند و اگر در اثر فوت کردن حرفی از دهان عمدا بیرون اید حکم ان در مبطلات نماز ششم ذکر شده است و غیر از اینها مکروهات دیگری هم در کتابهای مفصل ذکر شده است