اگر نگاهی دقیقی داشته باشیم، بسیاری از ایمان ها، ایمان عمیق و راسخی نیست: (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلی حَرْفٍ؛[حج/11] و از میان مردم کسی است که خدا را با تردید می پرستد.) همین مطلب در حدیثی از امام حسین (ع) بیان شده که بسیار مشهور نیز می باشد: (إِنَّ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ؛[1] راستی مردم همه دنیاپرستند و دین بر سر زبان آنها است و تا برای آنها وسیله زندگیست میچرخانندش و وقتی ببلا آزموده شدند دیندار کم است.) یعنی در واقع اگر عده ای نماز می خوانند و روزه می گیرند، به این خاطر است که این کار زحمت زیادی برایشان ندارد. در حالی که در مساله ولایت این گونه نیست. مساله ولایت با دنیای عده ای تزاحم پیدا می کند و آن هنگام است که ایمان های بر کنار (علی حرف) و لقلقه های زبانی، حقیقت خود را نشان می دهد! پذیرش ولایت یکی از سخت ترین امتحان های الهی است! همه از پیامبر (ص) به راحتی پذیرفتند که باید نماز بخوانند و روزه بگیرند و حج بروند و ... اما آنجا که بحث ولایت شد ، با تمام غضب این گونه موضع گرفتند: شخصی نزد پیامبر اسلام صل الله و علیه و آله وسلم آمد و عرض کرد یا رسوالله، گفتی نماز بخوانید خواندیم، گفتی روزه بگیرید گرفتیم، گفتی جهاد کنید کردیم، امّا چرا این جوان را به عنوان وصی ات بر ما تحمیل نمودی؟ چرا او را برای جانشینی ات انتخاب کردی؟ اعرابی کور دل که انتخاب امام علی علیه اسلام به عنوان وصی و جانیشین رسوالله صل الله و علیه آله برایش گران آمده بود، بعد از ترک پیامبر عزیز رو به آسمان نموده و خطاب به پروردگار عالم گفت: خدایا اگر این انتخاب از ناحیه توست سنگی از آسمان بر سر من فرود آر زیرا که تحمل مردی مانند علی علیه السلام را ندارم که بر ما حکم راند. در همان لحظه دعای او مستجاب شد و سنگی از آسمان فرود آمده و بر فرق او اصابت نموده و در دم بدرک واصل گردید.[2] در اینجاست که حق چنان گران و سنگین است که عده ای به جای درخواست شرح صدر برای پذیرش آن، حاضرند با خدا نیز محاجه کنند! شیطان که سردسته گمراهان است نیز، سرنوشتی همین گونه دارد! او شش هزار سال خدای تعالی را عبادت کرد. که به تعبیر حضرت امیر (ع) معلوم نیست این سال ها به اندازه سال های زمینی بوده یا آسمانی![3] اما آنجا که پای غرور او در میان می آید و باید در مقابل دیگری تعظیم کند، تمام عبادات خود را در یک لحظه نابود می کند و حاضر نیست از این اشتباه خود دست بردارد! خیلی ها حاضر هستند سخن علما درباره عبادات را قبول کنند! هر چه علما درباره نماز و روزه و حج و ... بگویند، می پذیرند؛ اما آنجا که بحث دنیای آنهاست و بناست که حکومت نظری خلاف نظر آنها داشته باشد، غربال الهی ایمان های واقعی را مشخص می کند! خیلی ها حاضر نیستند، در مقابل نظر خودشان نظری را بپذیرند! و وضعیت امروز ما در مقابل ولی فقیه، می تواند معیاری در دستمان ایجاد کند، که بعد از ظهور، چه موضعی در مقابل امام زمان (عج) خواهیم گرفت. [1]. تحف العقول، النص، ص: 245. [2]. تفسیر نور الثقلین، ج5، ص: 411. [3]. خطبه 192 نهج البلاغه.
اگر نگاهی دقیقی داشته باشیم، بسیاری از ایمان ها، ایمان عمیق و راسخی نیست:
(وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلی حَرْفٍ؛[حج/11] و از میان مردم کسی است که خدا را با تردید می پرستد.)
همین مطلب در حدیثی از امام حسین (ع) بیان شده که بسیار مشهور نیز می باشد: (إِنَّ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ؛[1] راستی مردم همه دنیاپرستند و دین بر سر زبان آنها است و تا برای آنها وسیله زندگیست میچرخانندش و وقتی ببلا آزموده شدند دیندار کم است.)
یعنی در واقع اگر عده ای نماز می خوانند و روزه می گیرند، به این خاطر است که این کار زحمت زیادی برایشان ندارد. در حالی که در مساله ولایت این گونه نیست. مساله ولایت با دنیای عده ای تزاحم پیدا می کند و آن هنگام است که ایمان های بر کنار (علی حرف) و لقلقه های زبانی، حقیقت خود را نشان می دهد! پذیرش ولایت یکی از سخت ترین امتحان های الهی است! همه از پیامبر (ص) به راحتی پذیرفتند که باید نماز بخوانند و روزه بگیرند و حج بروند و ... اما آنجا که بحث ولایت شد ، با تمام غضب این گونه موضع گرفتند:
شخصی نزد پیامبر اسلام صل الله و علیه و آله وسلم آمد و عرض کرد یا رسوالله، گفتی نماز بخوانید خواندیم، گفتی روزه بگیرید گرفتیم، گفتی جهاد کنید کردیم، امّا چرا این جوان را به عنوان وصی ات بر ما تحمیل نمودی؟ چرا او را برای جانشینی ات انتخاب کردی؟ اعرابی کور دل که انتخاب امام علی علیه اسلام به عنوان وصی و جانیشین رسوالله صل الله و علیه آله برایش گران آمده بود، بعد از ترک پیامبر عزیز رو به آسمان نموده و خطاب به پروردگار عالم گفت: خدایا اگر این انتخاب از ناحیه توست سنگی از آسمان بر سر من فرود آر زیرا که تحمل مردی مانند علی علیه السلام را ندارم که بر ما حکم راند. در همان لحظه دعای او مستجاب شد و سنگی از آسمان فرود آمده و بر فرق او اصابت نموده و در دم بدرک واصل گردید.[2]
در اینجاست که حق چنان گران و سنگین است که عده ای به جای درخواست شرح صدر برای پذیرش آن، حاضرند با خدا نیز محاجه کنند!
شیطان که سردسته گمراهان است نیز، سرنوشتی همین گونه دارد! او شش هزار سال خدای تعالی را عبادت کرد. که به تعبیر حضرت امیر (ع) معلوم نیست این سال ها به اندازه سال های زمینی بوده یا آسمانی![3] اما آنجا که پای غرور او در میان می آید و باید در مقابل دیگری تعظیم کند، تمام عبادات خود را در یک لحظه نابود می کند و حاضر نیست از این اشتباه خود دست بردارد!
خیلی ها حاضر هستند سخن علما درباره عبادات را قبول کنند! هر چه علما درباره نماز و روزه و حج و ... بگویند، می پذیرند؛ اما آنجا که بحث دنیای آنهاست و بناست که حکومت نظری خلاف نظر آنها داشته باشد، غربال الهی ایمان های واقعی را مشخص می کند! خیلی ها حاضر نیستند، در مقابل نظر خودشان نظری را بپذیرند!
و وضعیت امروز ما در مقابل ولی فقیه، می تواند معیاری در دستمان ایجاد کند، که بعد از ظهور، چه موضعی در مقابل امام زمان (عج) خواهیم گرفت.
[1]. تحف العقول، النص، ص: 245.
[2]. تفسیر نور الثقلین، ج5، ص: 411.
[3]. خطبه 192 نهج البلاغه.
- [سایر] مساله ولایت فقیه در کجای قرآن ذکر شده است؟
- [آیت الله بهجت] آیا ولایت فقیه یک مسأله ی تقلیدی است یا اعتقادی؟
- [آیت الله نوری همدانی] آیا ولایت فقیه مساله تقلیدی است یا اعتقادی ؟
- [سایر] آیا ولایت فقیه، یک مسأله کلامی است یا مسأله فقهی و تقلیدی؟
- [سایر] چرا نظریه ولایت فقیه, تنها شکل حکومت دینی تلقی می شود؟
- [سایر] رابطه مقبولیت و مشروعیت در حکومت دینی بویژه در نظریه ولایت فقیه چگونه است؟
- [سایر] آیا نظام مبتنی بر ولایت فقیه با مردم سالاری دینی قابل جمع است؟
- [سایر] آیا نظریّه ی ولایت فقیه، تنها نظریّه ی شکل حکومت دینی است؟
- [سایر] آیا ولایت فقیه جزء مسائل تحقیقی یا تقلیدی( اصول یا فروع یا هر دو) است؟
- [سایر] آیا شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه درست است؟ یعنی کسی نمی تواند ولایت فقیه را قبول نداشته باشد؟ یعنی اینکه بدون اینکه باعث آشفتگی در نظام جمهوری اسلامی شود، مسأله ولایت را نیز قبول نداشته باشد؟
- [آیت الله بهجت] عدول از مجتهد زنده به مجتهد دیگر، در صورت تساوی دو مجتهد در اعلمیّت، در جمیع مسائل یا در بعض مسائل که ارتباطی با هم ندارند، جایز است؛ ولی احوط ترک عدول است مگر به اعلم؛ و حکم اَورَعیّت نیز مانند اعلمیّت است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر مجتهدی که انسان از او تقلید می کند، از دنیا برود باید از مجتهد زنده تقلید کند، ولی کسی که در مسأله ای به فتوای مجتهدی عمل کرده یا آن را یاد گرفته و ملتزم به عمل به آن شده باشد، اگر بعد از مردن آن مجتهد در آن مسأله به فتوای مجتهد زنده رفتار نکرده باشد، می تواند در آن مسأله به فتوای مجتهدی که از دنیا رفته باقی باشد، بلکه جواز بقا بر تقلید او در سایر مسائل نیز بعید نیست. ولی اگر مجتهد میتی که از او تقلید می کرده اعلم از حی باشد بقا بر تقلید او بنابر احتیاط واجب است چنان که اگر مجتهد حی از میت اعلم باشد عدول به حی واجب است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] انسان نمیتواند برخی از مسائل را از یک مجتهد و برخی دیگر را از مجتهد دیگر تقلید کند، ولی اگر یکی از مجتهدین در یک باب از احکام - مثلاً در باب نماز - از دیگران اعلم باشد و مجتهد دیگر در باب دیگر - مثلاً روزه - اعلم باشد، باید در احکام نماز از مجتهد اول و در احکام روزه از مجتهد دوم تقلید کند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر مجتهد اعلم در مسأله ای فتوی دهد مقلد آن مجتهد نمی تواند در آن مسأله به فتوای دیگری عمل بنماید ولی اگر فتوی ندهد و احتیاط واجب نماید مقلد می تواند یا به این احتیاط عمل کند یا به مجتهدی که علم او از مجتهد اول کمتر یا مساوی است رجوع نماید.
- [آیت الله بروجردی] اگر مجتهدی که انسان از او تقلید میکند، از دنیا برود باید از مجتهد زنده تقلید کرد، ولی کسی که در مسألهای به فتوای مجتهدی عمل کرده، اگر بعد از مردن آن مجتهد در آن مسأله به فتوای مجتهد زنده رفتار نکرده باشد، میتواند در آن مسأله به فتوای مجتهدی که از دنیا رفته باقی باشد، اگر چه احتیاط مستحب آن است که به فتوای مجتهد زنده رفتار نماید.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر مجتهدی که انسان از او تقلید میکند ، از دنیا برود باید از مجتهد زنده تقلید کند .ولی کسی که در بعضی از مسائل به فتوای مجتهدی عمل کرده،بعد از مردن آن مجتهد می تواند در همه مسائل از او تقلید کند ، مگر اینکه مجتهد زنده اعلم از میّت باشد ، که در این صورت رجوع به آن زنده واجب است . (مسائل10) اگر در مساله ای به فتوای مجتهدی عمل کند و بعد از مردن او در همان مساله به فتوای مجتهد زنده رفتار نماید ، دوباره نمی تواند آن را مطابق فتوای مجتهدی که از دنیا رفته است انجام دهد.ولی اگر مجتهد زنده در مساله ای فتوی ندهد ، و احتیاط نماید و مقلدمدتی به آن احتیاط عمل کند، دوباره می تواند به فتوای مجتهدی که از دنیا رفته عمل نماید مثلا اگر مجتهدی گفتن یک مرتبه سُبحانَ اللهِ والحَمدُ للهِ ولااِله اِلا اللهُ واللهُ اَکبرُرادر رکعت سوم و چهارم نماز کافی بداند و مقلد مدتی به این دستور عمل نماید و یک مرتبه بگوید ، چنانچه آن مجتهد از دنیا برود و مجتهد زنده احتیاط واجب را در سه مرتبه گفتن بداند و مقلد مدتی به این احتیاط عمل کند و سه مرتبه بگوید ، دوباره می تواند به فتوای مجتهدی که از دنیا رفته برگردد و یک مرتبه بگوید .
- [امام خمینی] تقلید میّت ابتداءً جایز نیست، ولی بقاء بر تقلید میّت اشکال ندارد و باید بقاء بر تقلید میّت به فتوای مجتهد زنده باشد و کسی که در بعضی از مسائل به فتوای مجتهدی عمل کرده، بعد از مردن آن مجتهد میتواند در همه مسائل از او تقلید کند.
- [آیت الله بهجت] در صورت مساوی بودن دو مجتهد ، جایز است انسان در مسائلی که ارتباطی با هم ندارند، بعضی مسائل را از یکی و بعضی دیگر را از مجتهد دیگر تقلید نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر مجتهدی که انسان از او تقلید میکند، از دنیا برود احوط این است که از مجتهد زنده تقلید کند، اگر احراز کند که مجتهد زنده اعلم از مجتهد مرده است، واما اگر مجتهد مرده اعلم باشد جائز است باقی ماندن بر تقلید او در مسائل عمل کرده شده و اگر مساوی باشند مخیّر است بین بقأ و عدول، وعدول اولی واحوط است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] واجب است بر مکلف که در مسأله لزوم (تقلید از اعلم) یا (عدم لزوم) آن از یک مجتهد اعلم تقلید نماید.