در علوم تربیتی و روانشناسی تکیه بر اعتماد به نفس می‌شود، و در معارف اسلامی و اخلاقی و عرفانی، مسئله توکل بر خدا مطرح است، آیا این دو منافاتی با هم ندارند؟
شناخت منافات یا عدم منافات اعتماد به نفس با توکل، بسته به دریافت مفاهیم این دو واژه است. مفهوم اعتماد به نفس، دو گونه تفسیر شده: 1. شناختِ توانمندی‌ها، ظرفیّت‌ها و تکیه بر داشته‌ها، جهت رسیدن به خواسته‌ها و نیل و هویّت واقعی. این برداشت، هیچ تباینی با فرهنگِ توکّل ندارد. از امتیازات این تعبیر، تناسبش با دو تعبیر کلیدی و اصیل دینی «معرفت نفس» و «شناختِ نعمت‌ها و استفاده از آنهاست». 2. اعتماد به نفس خود! به گونه‌ای که آن‌چنان به داشته‌ها و دانسته‌هایش تکیه کند که خود، خواسته و خواهش‌هایش را منشأ همه خوبی‌ها و موفقیّت‌ها بداند. این برداشت، نه تنها همسوی با معارف دینی نیست، بلکه سَرابی است در خیال! و این اعتماد به نفسِ «مذموم»، چیزی جز، «نفس‌مداری» و «به خود مطمئن بودن، نیست». حضرت علی(ع) درباره این اعتماد به نفس فرمودند: «هر که اعتماد کند بر نفس خود خیانت کند آن او را». توکّل، در اصل از مادّه «وکالت»، به معنای انتخاب وکیل است و منظور از هم جهتیِ اعتماد به نفس (در مفهوم یاد شده) با توکّل این است که: آدمی در برابرِ عظمتِ مشکلات، احساسِ حقارت و ضعف نکند، بلکه با تکیه کردن بر قدرتِ بی‌پایانِ خداوند، خود را پیروز و فاتح بداند. این‌گونه که در برابرِ مشکلات و پیچیدگی‌ها، تلاش بر گشودن کند و آن‌جا که توانایی ندارد به خدا توکّل نماید، یعنی بر او تکیه کرده و از تلاش و کوشش باز نایستد و بلکه در آن‌جا هم که توانایی بر انجام کاری دارد، باز مؤثر اصلی را خدا بداند؛ زیرا از دریچه چشم یک موحّد، سرچشمه تمام قدرت‌ها و نیروها اوست و جدا کردنِ اثراتِ عوامل طبیعی از اراده خدا، نوعی شرک است! چون عوامل طبیعی نیز هر چه دارند از اوست و همه به اراده فرمانِ اویند. امّا تفسیر دوم اعتماد به نفس، توافقی با توکّل ندارد؛ چون عوامل و توانمندی‌ها را دستگاهی مستقل در برابر اراده او دانسته‌ایم و خود اتّکایی و تکیه بر غیر، مصادیق و مفاهیمی مقابلِ توکّل بر خدا و تکیه بر اویند. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «از جبرئیل پرسیدم: توکل چیست؟ پاسخ داد: آگاهی به این واقعیّت که مخلوق، نه زیان می‌رساند و نه عطا و منعی دارد، و این‌که چشم از دست و سرمایه مردم برداری؛ هنگامی که بنده‌ای چنین شد جُز برای خدا کار نمی‌کند و به غیر او امیدی ندارد. و اینها همگی حقیقت و مرز توکّل‌اند».
عنوان سوال:

در علوم تربیتی و روانشناسی تکیه بر اعتماد به نفس می‌شود، و در معارف اسلامی و اخلاقی و عرفانی، مسئله توکل بر خدا مطرح است، آیا این دو منافاتی با هم ندارند؟


پاسخ:

شناخت منافات یا عدم منافات اعتماد به نفس با توکل، بسته به دریافت مفاهیم این دو واژه است. مفهوم اعتماد به نفس، دو گونه تفسیر شده:
1. شناختِ توانمندی‌ها، ظرفیّت‌ها و تکیه بر داشته‌ها، جهت رسیدن به خواسته‌ها و نیل و هویّت واقعی. این برداشت، هیچ تباینی با فرهنگِ توکّل ندارد. از امتیازات این تعبیر، تناسبش با دو تعبیر کلیدی و اصیل دینی «معرفت نفس» و «شناختِ نعمت‌ها و استفاده از آنهاست».
2. اعتماد به نفس خود! به گونه‌ای که آن‌چنان به داشته‌ها و دانسته‌هایش تکیه کند که خود، خواسته و خواهش‌هایش را منشأ همه خوبی‌ها و موفقیّت‌ها بداند.
این برداشت، نه تنها همسوی با معارف دینی نیست، بلکه سَرابی است در خیال! و این اعتماد به نفسِ «مذموم»، چیزی جز، «نفس‌مداری» و «به خود مطمئن بودن، نیست». حضرت علی(ع) درباره این اعتماد به نفس فرمودند: «هر که اعتماد کند بر نفس خود خیانت کند آن او را».
توکّل، در اصل از مادّه «وکالت»، به معنای انتخاب وکیل است و منظور از هم جهتیِ اعتماد به نفس (در مفهوم یاد شده) با توکّل این است که: آدمی در برابرِ عظمتِ مشکلات، احساسِ حقارت و ضعف نکند، بلکه با تکیه کردن بر قدرتِ بی‌پایانِ خداوند، خود را پیروز و فاتح بداند. این‌گونه که در برابرِ مشکلات و پیچیدگی‌ها، تلاش بر گشودن کند و آن‌جا که توانایی ندارد به خدا توکّل نماید، یعنی بر او تکیه کرده و از تلاش و کوشش باز نایستد و بلکه در آن‌جا هم که توانایی بر انجام کاری دارد، باز مؤثر اصلی را خدا بداند؛ زیرا از دریچه چشم یک موحّد، سرچشمه تمام قدرت‌ها و نیروها اوست و جدا کردنِ اثراتِ عوامل طبیعی از اراده خدا، نوعی شرک است! چون عوامل طبیعی نیز هر چه دارند از اوست و همه به اراده فرمانِ اویند.
امّا تفسیر دوم اعتماد به نفس، توافقی با توکّل ندارد؛ چون عوامل و توانمندی‌ها را دستگاهی مستقل در برابر اراده او دانسته‌ایم و خود اتّکایی و تکیه بر غیر، مصادیق و مفاهیمی مقابلِ توکّل بر خدا و تکیه بر اویند.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «از جبرئیل پرسیدم: توکل چیست؟ پاسخ داد: آگاهی به این واقعیّت که مخلوق، نه زیان می‌رساند و نه عطا و منعی دارد، و این‌که چشم از دست و سرمایه مردم برداری؛ هنگامی که بنده‌ای چنین شد جُز برای خدا کار نمی‌کند و به غیر او امیدی ندارد. و اینها همگی حقیقت و مرز توکّل‌اند».





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین