خداوند در آیات مختلفی، قرآن کریم را به عنوان وسیله شفای افراد با ایمان معرفی نموده است.[1] از ظاهر آیات و نیز برخی روایات و تفاسیر استفاده می شود که مراد از شفا، از بین رفتن رذایل اخلاقی و حرکت در مسیر معنویت و نزدیکی به خداوند است،[2] اما روایاتی نیز وجود دارد که بیانگر آن است که بیماری های جسمانی را نیز می توان با کمک قرآن درمان نمود که صد البته، این موضوع، بستگی به میزان اخلاص و اعتقاد افراد دارد.[3] در هین راستا، امام صادق (ع) می فرمایند: "ر مؤمنی که دچار بیماری شده و با اخلاص نیت، آیه "وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً" را بخواند، از بیماری خود رهایی خواهد یافت.[4] اما آیا روایاتی وجود دارند که برای هر یک از آیات قرآن، خاصیتی دارویی در نظر گرفته و آن را درمان کننده نوعی از بیماری ها بداند؟ در جواب، باید گفت: در مجامع روایی ما چنین روایتی وجود نداشته و طبیعتا با استناد به روایات، نمی توان کتابی را در این زمینه نگاشت. بیان این نکته نیز ضروری است که حتی در مواردی که توصیه به خواندن آیاتی از قرآن و یا دعاهایی جهت رفع بیماری ها شده، مراد پیشوایان ما این نبوده که درمان بیماری ها را از راه متعارف و مرسوم خود متوقف نموده و تنها با خواندن آیاتی از قرآن به درمان آنها بپردازیم، بلکه باید تلاش طبیعی خود را انجام دهیم و همزمان با اخلاص نیت، و با ارتباط معنوی با پروردگار، از او که شفا دهنده اصلی است،[5] درمان نهایی را بخواهیم و این منافاتی با مراجعه به پزشک و مصرف دارو ندارد، بلکه روایاتی وجود دارد که حتی مراجعه به پزشگان غیر مسلمان را نیز روا می داند.[6] در نهایت، هر آیه ای از قرآن می تواند شفای معنوی انسان ها باشد، اما مستندی از آیات و روایات وجود ندارد که هر قسمت از قرآن را داروی دردی جسمانی بدانیم. [1] یونس، 57؛ اسراء، 82؛ فصلت، 44. [2] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 1، ص 217، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق؛ طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 81، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1417 ق. [3] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 6، ص 200، ح 7، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ش. [4] حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج 2، ص 424، ح 2537، مؤسسة آل البیت، قم، 1409 ق. [5] شعراء، 80 ، "وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفین‏". [6] همان، ج 7، ص 118، ح 8898.
اگر کتاب هایی - در باره روایتی که هر آیه ای از قرآن حکم دارویی را دارد – وجود دارد، برای تحقیق و پژوهش به من معرفی کنید. آیا برای تمام آیات قرآن می توان چنین حکمی صادر کرد؟
خداوند در آیات مختلفی، قرآن کریم را به عنوان وسیله شفای افراد با ایمان معرفی نموده است.[1] از ظاهر آیات و نیز برخی روایات و تفاسیر استفاده می شود که مراد از شفا، از بین رفتن رذایل اخلاقی و حرکت در مسیر معنویت و نزدیکی به خداوند است،[2] اما روایاتی نیز وجود دارد که بیانگر آن است که بیماری های جسمانی را نیز می توان با کمک قرآن درمان نمود که صد البته، این موضوع، بستگی به میزان اخلاص و اعتقاد افراد دارد.[3]
در هین راستا، امام صادق (ع) می فرمایند: "ر مؤمنی که دچار بیماری شده و با اخلاص نیت، آیه "وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً" را بخواند، از بیماری خود رهایی خواهد یافت.[4]
اما آیا روایاتی وجود دارند که برای هر یک از آیات قرآن، خاصیتی دارویی در نظر گرفته و آن را درمان کننده نوعی از بیماری ها بداند؟ در جواب، باید گفت: در مجامع روایی ما چنین روایتی وجود نداشته و طبیعتا با استناد به روایات، نمی توان کتابی را در این زمینه نگاشت. بیان این نکته نیز ضروری است که حتی در مواردی که توصیه به خواندن آیاتی از قرآن و یا دعاهایی جهت رفع بیماری ها شده، مراد پیشوایان ما این نبوده که درمان بیماری ها را از راه متعارف و مرسوم خود متوقف نموده و تنها با خواندن آیاتی از قرآن به درمان آنها بپردازیم، بلکه باید تلاش طبیعی خود را انجام دهیم و همزمان با اخلاص نیت، و با ارتباط معنوی با پروردگار، از او که شفا دهنده اصلی است،[5] درمان نهایی را بخواهیم و این منافاتی با مراجعه به پزشک و مصرف دارو ندارد، بلکه روایاتی وجود دارد که حتی مراجعه به پزشگان غیر مسلمان را نیز روا می داند.[6]
در نهایت، هر آیه ای از قرآن می تواند شفای معنوی انسان ها باشد، اما مستندی از آیات و روایات وجود ندارد که هر قسمت از قرآن را داروی دردی جسمانی بدانیم.
[1] یونس، 57؛ اسراء، 82؛ فصلت، 44.
[2] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 1، ص 217، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق؛ طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 81، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1417 ق.
[3] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 6، ص 200، ح 7، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ش.
[4] حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج 2، ص 424، ح 2537، مؤسسة آل البیت، قم، 1409 ق.
[5] شعراء، 80 ، "وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفین".
[6] همان، ج 7، ص 118، ح 8898.
- [سایر] کتاب هایی در زمینه دستیابی به ارامش در پرتوی ایات قران معرفی کنید
- [سایر] با سلام وعرض ادب لطفاً جهت آموزش مفاهیم قرآن کریم وروش تدبر در آیات شریف آن کتاب ،سی دی ویا کلاس و.... معرفی فرمائید. با تشکر
- [آیت الله شبیری زنجانی] آیا کتاب یا مقاله ای را می توان وقف نمود؟ در صورت صحت وقف، آیا چنین فردی، دیگر نمی تواند از حق التألیف یا امتیاز پژوهش استفاده کند؟
- [سایر] خداوند می فرماید: (اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِی...) و می فرماید: (الر کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکیمٍ خَبیر)؛ در آیه اول، همه کتاب با وصف متشابه آمده است و در آیه دوّم، همه آیات کتاب با وصف محکم آمده است. با توجّه به این دو آیه و آیه سوم که می فرماید: (هُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ...)، چه برداشتی می توان داشت؟
- [سایر] باسلام یک تحقیق در مورد ایه های 20 تا 26 سوره مائده می خواستم و در مورد قوم بنی اسرائیل . اگر به صورت اینترنتی باشد بهتر است ولی اگر کتاب هم معرفی کردید تشکر می کنم .
- [آیت الله علوی گرگانی] شخصی کتابی درباره وقف نوشته است و در آن کتاب با استناد به آیه هفتم سوره مبارکه نساء وقف خاصّ به اولاد ذکور را احیای سنّت جاهلیّت معرفی نموده است آیا تفسیر این آیه اینگونه است؟
- [سایر] قلّه قرآن کدام سوره و کدام آیه است؟ آیا روایتی در اینباره داریم؟
- [سایر] در قرآن آمده که اگر می توانید حتی یک آیه مثل آیات قرآن بیاورید (البته تعبیر یک آیه در قرآن نیامده است ولی در یک کتابی خواندم که مثله در آیه مذکور شامل یک آیه هم می شود) حال سوال اینست که یکی از آیات قرآن (حروف مقطعه) می باشد و هر شخصی می تواند مانند اینگونه آیات بیاورد خلاصه اینکه یا حروف مقطعه به عنوان یک آیه جداگانه به حساب نمی آیند ( که می گوئیم پس چرا در شماره های آیات قرآن به عنوان یک آیه به حساب آمده اند) و یا اینکه یک آیه به حساب می آیند ( که می گوئیم آوردن مثل این آیات هیچ کاری ندارد.)!
- [سایر] مقصود از خریدن ضلالت به هدایت در آیه (اولئک الذین اشتروا الضلاله بالهدی...) چیست؟ اگر روایتی در تفسیر این آیه وجود دارد در پاسخ خود بیاورید.
- [سایر] قرآن چند آیه دارد و علت اختلاف تعداد آیات چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] دادن قرآن به دست کفار و اهل کتاب به امید هدایت آنان و به منظور مطالعه و بررسی و درک آیات آن، در صورتی که در معرض نجس شدن و هتک و اهانت نباشد و واقعا بخواهند از آن استفاده کنند، مانعی ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] پنج چیز بر جنب حرام است: اول: رساندن جایی از بدن خود به خط قرآن و بنا بر احتیاط به اسم خدا و صفات خاصه او به هر لغت که باشد، مگر پولی که بر آن نام خدا نوشته شده باشد که دست زدن به آن اشکال ندارد و احتیاط مستحب آن است که جایی از بدن خود را به اسم پیغمبران و امامان و حضرت زهرا علیهمالسلام نیز نرساند. دوم: رفتن یا ماندن در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و حرم امامان علیهمالسلام اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود و مراد از حرم امامان علیهمالسلام : محوّطهایست که ضریح مقدّس و قبر مطهّر در آن قرار دارد، نه تمام رواقها یا صحنها. سوم: داخل شدن یا ماندن در مساجد دیگر، مگر آنکه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. چهارم: گذاشتن چیزی در مسجد. پنجم: خواندن هر یک از آیات سجده واجب و آن آیات در چهار سوره است. اول: سوره سی و دوم قرآن (الم تنزیل (=سجده) )، آیه پانزدهم؛ دوم: سوره چهل و یکم (حم سجده (=فُصّلت) )، آیه سی و هفتم؛ سوم: سوره پنجاه و سوم (النجم)، آیه آخر؛ چهارم: سوره نود و ششم (اقرء (=العلق) )، آیه آخر. بلکه بنا بر احتیاط خواندن آیات دیگر یا قسمتی از یک آیه از سورههای سجده نیز جایز نیست. چیزهایی که بر جنب مکروهست
- [آیت الله مکارم شیرازی] قرض دادن از کارهای بسیار مستحب است و در آیات قرآن مجید و اخبار معصومین(علیهم السلام) درباره آن زیاد سفارش شده، از پیغمبراکرم(صلی الله علیه وآله) روایت شده که (هرکس به برادر مسلمان خود قرض دهد مال او زیاد می شود و ملائکه بر او رحمت می فرستند و اگر با بدهکار خود مدارا کند بدون حساب و به سرعت از صراط می گذرد و کسی که برادر مسلمانش از او قرض بخواهد و ندهد بهشت بر او حرام می شود) و نیز در روایتی آمده است که (ثواب صدقه ده برابر است و ثواب قرض هیجده برابر!)
- [آیت الله مظاهری] سه چیز بر جنب حرام است: اوّل: رساندن جایی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا و اسم پیغمبران و امامان و حضرت زهراعلیهم السلام. دوّم: گذاشتن چیزی یا توقف در مساجد و حرم ائمّه طاهرینعلیهم السلام، ولی اگر از یک در مسجد یا حرم داخل شود و از در دیگر خارج شود مانعی ندارد مگر مسجدالحرام و مسجد پیغمبراکرمصلی الله علیه وآله وسلم، ولی توقف در جاهایی که مربوط بهمسجد است ولی مسجد نیست و توقف در صحنها و رواقهای پیامبران و ائمه علیهم السلام و حرمهای امامزادهها مانعی ندارد. سوّم: خواندن هر یک از آیاتی که سجده واجب دارد و آن آیات در چهار سوره است: 1 - آیه پانزده، سورة سجده 2 - آیه سی و هفت، سورة فصّلت. 3 - آیه شصت و دو، سورة النّجم. 4 - آیه نوزده، سورة علق.
- [آیت الله مکارم شیرازی] پنج کار بر جنب حرام است: 1 مس خط قرآن یا اسم خدا و پیامبران و امامان بنابر احتیاط واجب، همانطور که در وضو گفته شد. 2 رفتن به مسجدالحرام و مسجد پیغمبر(صلی الله علیه وآله)، هرچند از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. 3 توقف کردن در مساجد دیگر، اما اگر از یک در داخل و از در دیگر خارج شود، یا برای برداشتن چیزی برود مانعی ندارد و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان هم توقف نکند. 4 داخل شدن در مسجد برای گذاشتن چیزی در آن. 5 خواندن یکی از آیات سجده، ولی خواندن غیر آیه سجده از سوره سجده مانعی ندارد.
- [آیت الله جوادی آملی] .انجام دادن نماز غُفیله بین نماز م غرب و عشاء ثواب دارد و سزاوار است از زوال سرخی طرف مغرب تأخیر نشود و کیفیت آن، این است که در رکعت اول پس از حمد، بهجای سوره این آیات خوانده شود: (وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَی فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ -- فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ )انبیاء/87 و 88 (و در رکعت دوم , پس از حمد، به جای سوره این آیه خوانده شود: (وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُهَا إِلا هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلا یَعْلَمُهَا وَلا حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الأرْضِ وَلا رَطْبٍ وَلا یَابِسٍ إِلا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ )(انعام/59
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . پنج عمل بر جنب حرام است: اول رساندن جایی از بدن بخط قرآن، یا به اسم خدا و سائر اسما و صفات خاصه خدا، و بنابر احتیاط رساندن جایی از بدن به نام پیغمبران و ائمه:، و حضرت زهرا علیها السلام، بطوری که در وضو گفته شد. دوم رفتن در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه وآله اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. سوم توقف در مساجد دیگر، ولی اگر از یک در داخل و از در دیگر خارج شود، یا برای برداشتن چیزی برود مانعی ندارد. و احتیاط واجب نرفتن در حرم ائمه:است اگر چه از یک در وارد و از در دیگر خارج شود. چهارم گذاشتن چیزی در مسجد بلکه بنابر احتیاط لازم از خارج هم چیزی در مسجد نگذارد. پنجم خواندن آیه ای که سجده واجب دارد و آن در چهار سوره است: 1. سوره سی و دوم قرآن " الم تنزیل". 2. سوره چهل و یکم " حم سجده". 3. سوره پنجاه و سوم " والنجم". 4. سوره نود و ششم " اقرأ " و اگر یک حرف از این چهار آیه را هم بخواند حرام است و احتیاط مستحب آن است که آیات دیگر سوره سجده دار را نیز نخواند.
- [آیت الله اردبیلی] نماز غفیله نمازی است که بین نماز مغرب و عشاء خوانده میشود و بنابر احتیاط باید به قصد قربت مطلقه خوانده شود و ابتدای وقت آن بعد از نماز مغرب و انتهای آن بنابر احتیاط وقتی است که سرخی طرف مغرب از بین برود. در رکعت اوّل آن، بعد از حمد باید به جای سوره این آیات را بخوانند: (وَذَا النُّونِ إذْ ذَهَبَ مُغاضِبا فَظَنَّ أنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أنْ لا إلهَ إلاّ أنْتَ سُبْحانَکَ إنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ)(1) و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره، این آیه را بخوانند: (وَعِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إلاّ هُوَ وَیَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاّ یَعْلَمُها وَلا حَبَّةٍ فی ظُلُماتِ الاْءرْضِ وَلا رَطْبٍ وَلا یابِسٍ إِلاّ فی کِتابٍ مُبینٍ)(2) و در قنوت آن بگویند: (اَللّهُمَّ إنّی أَسْأَلُکَ بِمَفاتِحِ الْغَیْبِ الَّتِی لا یَعْلَمُها إِلاّ أنْتَ أنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأنْ تَفْعَلَ بی کَذا وَکَذا) و به جای کلمه (کذا و کذا)، حاجتهای خود را بگویند، و بعد ادامه دهند: (اَللّهُمَّ أنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتِی وَالْقادِرُ عَلی طَلِبَتِی تَعْلَمُ حاجَتِی فَأَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ السَّلامُ لَمّا قَضَیْتَها لِی).
- [آیت الله مکارم شیرازی] نماز آیات دو رکعت است و هر رکعت پنج رکوع دارد و می توان آن را دو گونه به جا آورد: 1 بعد از نیت، تکبیر بگوید و یک حمد و سوره تمام بخواند و به رکوع رود و سر از رکوع بردارد، دوباره یک حمد و یک سوره تمام بخواند، باز به رکوع رود، تا پنج بار این کار را انجام دهد، بعد از بلند شدن از رکوع پنجم دو سجده نماید و برخیزد و رکعت دوم را مانند رکعت اول به جا آورد و تشهد بخواند و سلام دهد. 2 بعد از نیت و تکبیر و خواندن حمد، آیه های یک سوره را پنج قسمت کند و یک قسمت از آن را بخواند و به رکوع رود، بعد سر بردارد و قسمت دوم از همان سوره را (بدون حمد) بخواند و به رکوع رود و همین طور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید و بعد به رکوع رود و رکعت دوم را هم به همین صورت به جا آورد، مثلاً سوره (قلْ هو الله احدٌ) را به ترتیب زیر تقسیم کند: قبل از رکوع اول: (بسْم الله الرحْمن الرحیم) بگوید و به رکوع رود بعد بایستد و بگوید: (قلْ هو الله احدٌ) باز به رکوع رود و سربردارد و بگوید: (الله الصمد)، باز به رکوع رود و سر بردارد و بگوید: (لمْ یلدْ و لمْ یولدْ) و به رکوع رود و سر بردارد و بگوید: (و لمْ یکنْ له کفواً احدٌ)، بعد به رکوع رود و بعد از سر برداشتن دو سجده کند و رکعت دوم را نیز مانند رکعت اول به جا آورد و در آخر تشهد بخواند و سلام گوید.
- [آیت الله وحید خراسانی] قبل از ورود در احکام نماز اشاره به دو نکته لازم است اول اهمیت نماز در قران مجید نزدیک به صد مورد از نماز گفتگو شده و اشاره به دو مورد ان کافیست بعد از ان که خداوند متعال حضرت ابراهیم علیه السلام را به مقام نبوت و رسالت و خلت اختیار نمود و به کلمات ازمایش و مبتلا کرد و ان حضرت کلمات را اتمام نمود به مقام امامت نایل شد و ان قدر عظمت مقام امامت بعد از ان همه مقامات در نظرش جلوه کرد که قال و من ذریتی گفت و از برای فرزندان من هم جواب شنید لا ینال عهدی الظالمین پیمان من به ظالمین نمی رسد و در عظمت نماز همین اندازه بس که ان کس که خداوند متعال برای او مقام امامت را خواست و او برای ذریه اش مسالت کرد بعد از طی تمام مقامات در جوار خانه خدا از خداوند متعال خواست رب اجعلنی مقیم الصلوه و من ذریتی پروردگارا مرا اقامه کننده نماز قرار بده و ذریه مرا و همچنین بعد از ان که ذریه خود را در نزد بیت مسکن داد گفت ربنا انی اسکنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع عند بیتک المحرم ربنا لیقیموا الصلوه پروردگار ما هر اینه من از ذریه خودم مسکن دادم به بیابان بدون زرع نزد خانه محترم تو پروردگارا برای این که اقامه نماز بنمایند در قران مجید یک سوره به نام مومنون است و در ان مومنان به خصوصیاتی معرفی شده اند و اول خصوصیتی که به ان ابتدا شده این است که الذین هم فی صلاتهم خاشعون انان که همانا در نمازشان خاشعند و اخر خصوصیتی هم که به ان ختم می شود و الذین هم علی صلواتهم یحافظون و ان چنان کسانی که همانها بر نمازهایشان محافظت دارند پس افتتاح ایمان و ختم ایمان به نماز است و ثمره ان هم این ایه است اولیک هم الوارثون الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون و از سنت همین اندازه بس است که از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند بعد از معرفت خدا چیزی را افضل از این صلوات پنجگانه نمی دانم و عدم علم از ان حضرت علم به عدم است و این روایت بیان کلام خداست و خداوند متعال هم در قران مجید می فرماید ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوه بعد از ایمان به غیب اقامه نماز ذکر شده است و در عظمت نماز همین اندازه کفایت می کند که جامع تر از نماز بین عبادات عبادتی یافت نمی شود زیرا این عبادتی است مشتمل بر عبادت فعلی و بر عبادت قولی و عبادت فعلی ان شامل افعال عبادی از رکوع و سجود و قیام و قعود است و عبادت قولی ان شامل قرایت و ذکر و جامع جمیع معارف الهیه از تسبیح و تکبیر و تحمید و تهلیل که ارکان اربعه معارف حضرت حق سبحانه و تعالی است و مشتمل است بر تمام عبادات ملایکه مقربین که عده ای از انها عبادتشان در قیام است و عده ای در قعود و جمعی در رکوع و جمعی در سجود و عناوینی که برای نماز در روایات وارد شده زیاد است که از ان جمله است راس الدین و اخر وصایا الانبیاء و احب الاعمال و خیر الاعمال و قوام الاسلام و استقبال الرحمن منهاج الانبیاء و به یبلغ العبد الی الدرجه العلیا