ادله سکولار ها بر جدایی دین از سیاست چیست؟
با پاسخ دادن به استدلالات کسانی که ادعای جدایی دین از سیاست دارند لزوم دخالت دین در سیاست ثابت می شود. در پاسخ به این دلیل آنان که ذات سیاست و دین تفاوت دارد و بهمین دلیل نمی توانند در یک جا جمع شوند باید گفت : سیاست دینی یعنی اداره جامعه بر اساس معیارها و ارزش های دینی تا تأمین کننده سعادت واقعی بشر باشد و هیچ مانع عقلی در تحقق (سیاست دینی) وجود ندارد. در پاسخ به این استدلال که گزاره های دینی، قضایای اقتضایی است باید گفت که این امر اختصاص به دین، یا احکام دین در حوزه سیاست ندارد، بلکه هر مجموعه قانونی به همین صورت است، یعنی اکثریت قضایای آن اقتضایی است. در پاسخ به این استدلال که : دین ثابت و دنیا و سیاست آن متغیّر است و با یک امر ثابت نمی توان امور متغیر را اداره کرد،باید گفت: دین و دنیا هر یک دارای ابعادی ثابت و جنبه هایی متغیر هستند و هر بخش از دین ناظر به بخش متناظر از آن در دنیا می‌باشد. در پاسخ به عدم کارآیی مدیریت فقهی باید گفت فقه اسلامی با توجه به وجود عناصر جهان شمول و موقعیتی در آن در بُعد ثابت و متغیر حیات فرد و جامعه می تواند راهنما و مرجع باشد. وجود روش اجتهاد که شیوه ای معیار برای فهم دین است، هم صحت و اتقان برداشت‌های دینی را تأمین می کند و هم امکان پاسخ به پرسش های جدید را فراهم می‌آورد. به نحوی که مدیریت فقهی به کارگیری توانایی های دانش بشری در رسیدن به اهداف و آرمان های دینی است.
عنوان سوال:

ادله سکولار ها بر جدایی دین از سیاست چیست؟


پاسخ:

با پاسخ دادن به استدلالات کسانی که ادعای جدایی دین از سیاست دارند لزوم دخالت دین در سیاست ثابت می شود. در پاسخ به این دلیل آنان که ذات سیاست و دین تفاوت دارد و بهمین دلیل نمی توانند در یک جا جمع شوند باید گفت : سیاست دینی یعنی اداره جامعه بر اساس معیارها و ارزش های دینی تا تأمین کننده سعادت واقعی بشر باشد و هیچ مانع عقلی در تحقق (سیاست دینی) وجود ندارد. در پاسخ به این استدلال که گزاره های دینی، قضایای اقتضایی است باید گفت که این امر اختصاص به دین، یا احکام دین در حوزه سیاست ندارد، بلکه هر مجموعه قانونی به همین صورت است، یعنی اکثریت قضایای آن اقتضایی است. در پاسخ به این استدلال که : دین ثابت و دنیا و سیاست آن متغیّر است و با یک امر ثابت نمی توان امور متغیر را اداره کرد،باید گفت: دین و دنیا هر یک دارای ابعادی ثابت و جنبه هایی متغیر هستند و هر بخش از دین ناظر به بخش متناظر از آن در دنیا می‌باشد. در پاسخ به عدم کارآیی مدیریت فقهی باید گفت فقه اسلامی با توجه به وجود عناصر جهان شمول و موقعیتی در آن در بُعد ثابت و متغیر حیات فرد و جامعه می تواند راهنما و مرجع باشد. وجود روش اجتهاد که شیوه ای معیار برای فهم دین است، هم صحت و اتقان برداشت‌های دینی را تأمین می کند و هم امکان پاسخ به پرسش های جدید را فراهم می‌آورد. به نحوی که مدیریت فقهی به کارگیری توانایی های دانش بشری در رسیدن به اهداف و آرمان های دینی است.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین