فکر جدایی دین از سیاست از چه زمانی شروع و به وسیله چه کسانی ترویج شد؟ خاستگاه اصلی اندیشه جدایی دین از سیاست، غرب است. در قرون وسطی و پس از آن، عواملی دست به دست هم داد و این اندیشه را بر فرهنگ غرب حاکم ساخت. مسیحیت تحریف شده با مفاهیمی نارسا و غیر معقول، در کنار حاکمیت استبداد و اختناق رجال کلیسا و نیز تعارض عقل و علم با آموزههای انجیل متحرَّف، باعث شد تعارضی آشکار میان دین و تجدد در گیرد. تعارضی که سرانجام به تفکیک دو حوزه (علم) و (دین) انجامید و در نتیجه دین از همه عرصههایی که ادعا میشد علم در آن سخن میگوید، کنار رفت. در جهان اسلام اندیشه جدایی دین از سیاست، از سوی سه قشر مطرح شده است: گروه نخست حاکمان ستمگر و جوری بودند که در صدر اسلام میخواستند جریان خلافت را به سلطنت تبدیل کنند. به عنوان مثال وقتی معاویه در سال چهلم هجری به خلافت رسید، به عراق آمد و گفت: (من با شما بر سر نماز و روزه نمیجنگیدم؛ بلکه میخواستم بر شما حکومت کنم و به مقصود خود رسیدم)ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 4، ص 160.. پس از او حکومت در جامعه اسلامی، عملاً از جنبه دینی خارج و به سلطنت تبدیل شد. سلاطین جور در هر دورهای، برای مبارزه با عالمان دین، همواره سیاست را جدای از دین و شأن علما را بالاتر از دخالت در سیاست، معرفی میکردندصحیفه نور، ج 13، ص 217: (درباره سخن رضا شاه به آیت الله کاشانی).. گروه دوم استعمارگران خارجی بودند. بزرگ ترین ضربههایی که استعمار از ممالک اسلامی دید، از سوی تعالیم دینی و علمای دین، رهبری میشد. ازاینرو فرهنگی که همواره از سوی استعمارگران برای ممالک اسلامی نسخه بندی و ترویج میشد، فرهنگ (جدایی دین از سیاست) بود. ر.ک: سروش، محمد، دین و دولت در اندیشه اسلامی، صص 120 - 126. قشر سوم، جریان روشنفکری بیمار بود که از سوی تحصیلکردههای غرب آغاز شد. آنان سعی در تطبیق همان جریان جدایی دین از سیاست در فضای غرب بر حوزه اسلام کردند؛ ولی از چند مطلب غافل بودند: یکم. اسلام غیر از مسیحیت است. دوم. آنچه به نام مسیحیت در غرب قرون وسطی بود، آیین ناب حضرت مسیح(ع) نبود. سوم. علمای اسلام، نه تنها دارای حاکمیت استبداد و اختناق نبودند و هرگز با علم سر ستیز نداشتند؛ بلکه هرگاه قدرت به دست آنان یا در کنارشان بود، دوره شکوفایی و رشد علم شناخته می شد. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/500015)
فکر جدایی دین از سیاست از چه زمانی شروع و به وسیله چه کسانی ترویج شد؟
خاستگاه اصلی اندیشه جدایی دین از سیاست، غرب است. در قرون وسطی و پس از آن، عواملی دست به دست هم داد و این اندیشه را بر فرهنگ غرب حاکم ساخت.
مسیحیت تحریف شده با مفاهیمی نارسا و غیر معقول، در کنار حاکمیت استبداد و اختناق رجال کلیسا و نیز تعارض عقل و علم با آموزههای انجیل متحرَّف، باعث شد تعارضی آشکار میان دین و تجدد در گیرد. تعارضی که سرانجام به تفکیک دو حوزه (علم) و (دین) انجامید و در نتیجه دین از همه عرصههایی که ادعا میشد علم در آن سخن میگوید، کنار رفت.
در جهان اسلام اندیشه جدایی دین از سیاست، از سوی سه قشر مطرح شده است:
گروه نخست حاکمان ستمگر و جوری بودند که در صدر اسلام میخواستند جریان خلافت را به سلطنت تبدیل کنند. به عنوان مثال وقتی معاویه در سال چهلم هجری به خلافت رسید، به عراق آمد و گفت: (من با شما بر سر نماز و روزه نمیجنگیدم؛ بلکه میخواستم بر شما حکومت کنم و به مقصود خود رسیدم)ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 4، ص 160..
پس از او حکومت در جامعه اسلامی، عملاً از جنبه دینی خارج و به سلطنت تبدیل شد. سلاطین جور در هر دورهای، برای مبارزه با عالمان دین، همواره سیاست را جدای از دین و شأن علما را بالاتر از دخالت در سیاست، معرفی میکردندصحیفه نور، ج 13، ص 217: (درباره سخن رضا شاه به آیت الله کاشانی)..
گروه دوم استعمارگران خارجی بودند. بزرگ ترین ضربههایی که استعمار از ممالک اسلامی دید، از سوی تعالیم دینی و علمای دین، رهبری میشد. ازاینرو فرهنگی که همواره از سوی استعمارگران برای ممالک اسلامی نسخه بندی و ترویج میشد، فرهنگ (جدایی دین از سیاست) بود. ر.ک: سروش، محمد، دین و دولت در اندیشه اسلامی، صص 120 - 126.
قشر سوم، جریان روشنفکری بیمار بود که از سوی تحصیلکردههای غرب آغاز شد. آنان سعی در تطبیق همان جریان جدایی دین از سیاست در فضای غرب بر حوزه اسلام کردند؛ ولی از چند مطلب غافل بودند:
یکم. اسلام غیر از مسیحیت است.
دوم. آنچه به نام مسیحیت در غرب قرون وسطی بود، آیین ناب حضرت مسیح(ع) نبود.
سوم. علمای اسلام، نه تنها دارای حاکمیت استبداد و اختناق نبودند و هرگز با علم سر ستیز نداشتند؛ بلکه هرگاه قدرت به دست آنان یا در کنارشان بود، دوره شکوفایی و رشد علم شناخته می شد. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/500015)
- [سایر] سکولاریسم یا اندیشه جدایی دین از سیاست چگونه شکل گرفت؟
- [سایر] ادله سکولار ها بر جدایی دین از سیاست چیست؟
- [سایر] ادله سکولار ها بر جدایی دین از سیاست چیست؟
- [سایر] سکولاریسم یا اندیشهی جدایی دین از سیاست چگونه شکل گرفت؟
- [سایر] آیا امیرکبیر به جدایی دین از سیاست معتقد بود؟
- [سایر] در برابر کسانی که اندیشه جدایی دین از سیاست را مطرح میکنند، چه پاسخی میتوان داد؟
- [سایر] آیا این حرف صحت دارد که آیت الله بروجردی موافق جدایی دین از سیاست بود؟
- [سایر] منشأ و مبنای عدم جدایی دین از سیاست چیست؟ و هدف اصلی آن و نفع آن برای مردم چیست؟
- [سایر] آیا قیام امام حسین(ع) و فرهنگ عاشورا، میتواند دلیلی بر بطلان طرفداران جدایی دین از سیاست (سکولاریسم) باشد؟
- [سایر] دیدگاه آیات و روایات در باب جدایی ناپذیری نهاد دولت از دین چیست؟ و رواج «اندیشة جدایی دین از سیاست» در حوزه ناشی از چه علتی است؟
- [آیت الله نوری همدانی] شایسته است امام خطیب در خطبة نماز جمعه مصالح دین و دنیای مسلمین را تَذکّر دهد ومردم را در جریان مسائل زیانبار و سودمند کشورهای اسلامی وغیر اسلامی قرار دهد ونیازهای مسلمین را در اَمر معاد ومعاش تذکر دهد و از امور سیاسی واقتصادی آنچه را که در استقلال وکیان مسلمین نقش مُهِمّی دارد گوشزد کند وکیفیّت روابط آنان را با سائر مِلَل بیان نماید ومردم را از دخالتهای دُوَل ستمگر و اِسْتعمارگر در امور سیاسی واقتصادی مسلمین که مُنْجَرْ به استعمارو استثمار آنها می شود بر حَذَرْ دارد . خلاصه نماز جمعه ودو خطبة آن ، نظیر حجّ ومراکز تجمّع آن ونماز های عید فطر وقربان وغیره ، از سنگرهای بزرگی است که مُتأسِّفانه مسلمانان از وظائف مُهمّ سیاسی خود در آن غافل مانده اند ، چنانچه از سایر پایگاه های عظیم سیاست اسلامی هم غافلند .اسلام دین سیاست ، آن هم در همة شئون آن است وکسی که در احکام قضائی ، سیاسی ، اجتماعی واقتصادی اسلام اندکی تَأمّل کند مُتوجّه این معنی می شود .هر کس گمان کند دین از سیاست جدا است ، جاهلی است که نه اسلام را می شناسد ونه سیاست را.
- [آیت الله وحید خراسانی] انسان می تواند برای رفتن به حج و زیارت و مانند اینها از سهم سبیل الله زکات بگیرد اگر چه فقیر نباشد یا این که فقیر باشد و به مقدار مخارج سالش زکات گرفته باشد و بنابر احتیاط واجب معتبر است که این امور علاوه بر این که طاعت هستند دارای مصلحت عمومی نیز باشند مانند تعظیم شعایر و ترویج دین
- [آیت الله خوئی] کسی که اطمینان دارد که اگر سوره را شروع کند یا تمام نماید به رکوع امام میرسد، درصورتی که زیاد طول نکشد بهتر آن است که سوره را شروع کند، یا اگر شروع کرده تمام نماید و اگر زیاد طول بکشد احتیاط واجب آن است که شروع نکند، و چنانچه شروع کرده تمام ننماید.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که اطمینان دارد که اگر سوره را شروع کند یا تمام نماید؛ به رکوع امام می رسد؛ در صورتی که زیاد طول نکشد بهتر آن است که سوره را شروع کند؛ یا اگر شروع کرده تمام نماید و اگر زیاد طول بکشد احتیاط واجب آن است که شروع نکند و چنانچه شروع کرده تمام ننماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که اطمینان دارد که اگر سوره را شروع کند یا تمام نماید به رکوع امام میرسد، در صورتی که زیاد طول نمیکشد بهتر آن است که سوره را شروع کند، یا اگر شروع کرده، تمام نماید و اگر زیاد طول میکشد، چنانچه بخواهد نماز جماعتش باقی باشد، باید شروع نکند و چنانچه شروع کرده، تمام ننماید.
- [آیت الله سیستانی] اگر با دختر عمّه یا دختر خاله خود ازدواج نماید ، سپس بعد از نزدیکی ، یا قبل از آن با مادرش زنا کند ، موجب جدائی آنها نمیشود .
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که اطمینان دارد که اگر سوره را شروع کند یا تمام نماید به رکوع امام میرسد، احتیاط واجب آن است که سوره را شروع کند یا اگر شروع کرده تمام نماید.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که اطمینان دارد که اگر سوره را شروع کند یا تمام نماید به رکوع امام میرسد، احتیاط واجب آن است که سوره را شروع کند یا اگر شروع کرده تمام نماید.
- [آیت الله بروجردی] کسی که اطمینان دارد که اگر سوره را شروع کند، یا تمام نماید به رکوع امام میرسد، احتیاط واجب آن است که سوره را شروع کند، یا اگر شروع کرده تمام نماید.
- [آیت الله سبحانی] کسی که اطمینان دارد که اگر سوره را شروع کند یا تمام نماید به رکوع امام می رسد; احتیاط واجب آن است که سوره را شروع کند، یا اگر شروع کرده تمام نماید.