اگر کسی در حق ما بدی کرد و یا با کاری موجب ناراحتی ما شد. ما برای درد دل آن را برای کسی بازگو کردیم. این کار غیبت محسوب شده و یا فقط درد دل است. بعضی وقتها چنان ناراحتم می کنند که فقط گفتن آنها به دوست محرم راز یا همسرم باعث سبک شدن من می شود. من با این کار گناه می کنم؟
غیبت از گناهان بزرگ و مورد نهی شدید اسلام است. اما حرمت آن عمومیت نداشته، بلکه در بعضی موارد استثنا و حلال شمرده شده است. این حکم از قرآن و روایات به دست می آید: «خدا دوست نمی‏دارد که کسی با گفتار زشت به عیب خلق صدا بلند کند، مگر آنکه ظلمی به او رسیده باشد». [1] بر اساس این آیه، غیبت به عنوان درخواست کمک، مجاز شمرده شده است تا این که بتوان از مظلوم در مقابل ظالم دفاع کرده و ظالم را رسوا کنیم.   ذیل آی ه ذکر شده، روایتی نیز نقل شده که مصداقی از ستم های اجتماعی را بیان می کند:   «کسی که عده ای را به مهمانی دعوت کند اما در پذیرایی از آنان کوتاهی کند، مصداقی از این ستمکاران (مذکور در آیه) است و اگر بعدها میهمانان کوتاهی او را یادآور شوند، گناهی متوجهشان نیست». [2]   این روایت اگرچه در یک مورد خاص است، اما می توان حکم آن را به موارد مشابه عمومیت داد و تمام مواردی که ستم و اجحافی متوجه افراد شده است را نیز مصادیق دیگری از این روایت برشمرد.   با این وجود، در این مورد باید نهایت احتیاط را لحاظ کرد و در هر مورد خود را مظلوم نپنداشت؛ زیرا در بسیاری موارد به اشتباه گمان ظلم می رود، بدون این که ستمی در واقع وجود داشته باشد.   از طرفی اگر ما ستم های دیگران به خود را نادیده گرفته و از آن گذشت نماییم، راه را برای عفو و بخشش پروردگار در مورد گناهان خویش هموار می کنیم، چنانچه در قرآن می خوانیم: «افراد با ایمان باید گذشت و چشم پوشی کنند. آیا دوست ندارید که خدا گناهانتان را ببخشد؟! البته او بخشنده و مهربان است». [3] بر این اساس باید دانست «همان گونه که خداوند "ستار العیوب" است دوست ندارد که افراد بشر پرده‏دری کنند و عیوب مردم را فاش سازند و آبروی آنها را ببرند- به علاوه می دانیم هر انسانی معمولاً نقاط ضعف پنهانی دارد که اگر بنا شود این عیوب اظهار گردد، یک روح بدبینی عجیب بر سراسر جامعه سایه می‏افکند، و همکاری آنها را با یکدیگر مشکل می سازد، بنابراین، به خاطر استحکام پیوندهای اجتماعی و هم به جهت رعایت جهات انسانی، لازم است بدون در نظر گرفتن یک هدف صحیح پرده‏دری نشود». [4] علاوه بر این احتیاط نیز حکم می کند انسان دست به این کار نزند؛ زیرا بسیاری از مواردی که ما ذهنیت منفی نسبت به شخصی داریم موضوعی است که تنها بر اثر سوء تفاهم پیش آمده و همچنین حتی اگر مطابق واقع نیز بوده باشد، در بسیاری از موارد زیاده روی در نقل ستمی که بر انسان وارد شده سرانجام خوشی نخواهد داشت و به فرموده امام صادق (ع): یک فرد گاهی مورد ستم قرار می گیرد، اما در نفرین بر ظالم تا حدی زیاده روی می کند که پروردگار خود او را نیز از ستمکاران به شمار می آورد. [5]   برای آگاهی بیشتر نمایه های زیر را مطالعه کنید:   غیبت و استثنائات آن، 3217 (سایت: 3478) .   غیبت شخصی که به دیگران بدی می کند، 11962 (سایت: 14055) .   این سؤال، پاسخ تفصیلی ندارد.   [1] . نساء، 148.   [2]   شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 12، ص 289، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، 1409 ق.   [3]     نور، 22.   [4]   . مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه ج 4، ص 184، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، تهران، 1374.   [5]     کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 333، ح 17، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ه ش.  
عنوان سوال:

اگر کسی در حق ما بدی کرد و یا با کاری موجب ناراحتی ما شد. ما برای درد دل آن را برای کسی بازگو کردیم. این کار غیبت محسوب شده و یا فقط درد دل است. بعضی وقتها چنان ناراحتم می کنند که فقط گفتن آنها به دوست محرم راز یا همسرم باعث سبک شدن من می شود. من با این کار گناه می کنم؟


پاسخ:

غیبت از گناهان بزرگ و مورد نهی شدید اسلام است. اما حرمت آن عمومیت نداشته، بلکه در بعضی موارد استثنا و حلال شمرده شده است. این حکم از قرآن و روایات به دست می آید: «خدا دوست نمی‏دارد که کسی با گفتار زشت به عیب خلق صدا بلند کند، مگر آنکه ظلمی به او رسیده باشد». [1] بر اساس این آیه، غیبت به عنوان درخواست کمک، مجاز شمرده شده است تا این که بتوان از مظلوم در مقابل ظالم دفاع کرده و ظالم را رسوا کنیم.   ذیل آی ه ذکر شده، روایتی نیز نقل شده که مصداقی از ستم های اجتماعی را بیان می کند:   «کسی که عده ای را به مهمانی دعوت کند اما در پذیرایی از آنان کوتاهی کند، مصداقی از این ستمکاران (مذکور در آیه) است و اگر بعدها میهمانان کوتاهی او را یادآور شوند، گناهی متوجهشان نیست». [2]   این روایت اگرچه در یک مورد خاص است، اما می توان حکم آن را به موارد مشابه عمومیت داد و تمام مواردی که ستم و اجحافی متوجه افراد شده است را نیز مصادیق دیگری از این روایت برشمرد.   با این وجود، در این مورد باید نهایت احتیاط را لحاظ کرد و در هر مورد خود را مظلوم نپنداشت؛ زیرا در بسیاری موارد به اشتباه گمان ظلم می رود، بدون این که ستمی در واقع وجود داشته باشد.   از طرفی اگر ما ستم های دیگران به خود را نادیده گرفته و از آن گذشت نماییم، راه را برای عفو و بخشش پروردگار در مورد گناهان خویش هموار می کنیم، چنانچه در قرآن می خوانیم: «افراد با ایمان باید گذشت و چشم پوشی کنند. آیا دوست ندارید که خدا گناهانتان را ببخشد؟! البته او بخشنده و مهربان است». [3] بر این اساس باید دانست «همان گونه که خداوند "ستار العیوب" است دوست ندارد که افراد بشر پرده‏دری کنند و عیوب مردم را فاش سازند و آبروی آنها را ببرند- به علاوه می دانیم هر انسانی معمولاً نقاط ضعف پنهانی دارد که اگر بنا شود این عیوب اظهار گردد، یک روح بدبینی عجیب بر سراسر جامعه سایه می‏افکند، و همکاری آنها را با یکدیگر مشکل می سازد، بنابراین، به خاطر استحکام پیوندهای اجتماعی و هم به جهت رعایت جهات انسانی، لازم است بدون در نظر گرفتن یک هدف صحیح پرده‏دری نشود». [4] علاوه بر این احتیاط نیز حکم می کند انسان دست به این کار نزند؛ زیرا بسیاری از مواردی که ما ذهنیت منفی نسبت به شخصی داریم موضوعی است که تنها بر اثر سوء تفاهم پیش آمده و همچنین حتی اگر مطابق واقع نیز بوده باشد، در بسیاری از موارد زیاده روی در نقل ستمی که بر انسان وارد شده سرانجام خوشی نخواهد داشت و به فرموده امام صادق (ع): یک فرد گاهی مورد ستم قرار می گیرد، اما در نفرین بر ظالم تا حدی زیاده روی می کند که پروردگار خود او را نیز از ستمکاران به شمار می آورد. [5]   برای آگاهی بیشتر نمایه های زیر را مطالعه کنید:   غیبت و استثنائات آن، 3217 (سایت: 3478) .   غیبت شخصی که به دیگران بدی می کند، 11962 (سایت: 14055) .   این سؤال، پاسخ تفصیلی ندارد.  
[1] . نساء، 148.   [2]   شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 12، ص 289، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، 1409 ق.   [3]     نور، 22.   [4]   . مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه ج 4، ص 184، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، تهران، 1374.   [5]     کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 333، ح 17، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ه ش.  





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین