در مورد ازدیاد فرزندان با دوستان بحث بود یکی می‌گفت با این وضع اقتصادی نمی‌شود. گفتم روزی رسان خداوند است. این مسئله یک اصل کلی است. آیا این طور است؟ دیگر این‌که روزی به چه چیزی اطلاق می‌شود؟
در زمینه فرزندآوری لازم است در ابتدا به نکاتی توجه شود: الف. بی‌گمان روزی‌رسان ما و تمام موجودات خداوند است و این بستگی به وضعیت اقتصادی نیز ندارد، امّا با توجه به این‌که خداوند تمام مخلوقات و همچنین روزی ما را نیز بر اساس اسباب و مسببات آفرید، از این‌رو؛ ازدیاد روزی به چگونگی برنامه‌ریزی، تلاش و پشت کار افراد نیز بستگی دارد. ب. باید دانست که کمی یا زیادی فرزند، اگر چه می‌تواند در آسایش و آرامش زندگی دخیل هستند، اما این‌گونه نیست که هیچ کدامشان به تنهایی عامل خوشبختی و یا بدبختی انسان گردند. افراد بسیاری وجود دارند که با وجود فرزند کم، به دلیل وجود برخی مشکلات، زندگی دشواری دارند؛ در مقابل خانواده‌هایی نیز وجود دارند که با وجود فرزندان زیاد و حتی با وضع مالی متوسط، زندگی شیرین و مناسبی دارند. وجود فرزند کمتر اگر چه ممکن است در زمان کوتاهی، برای برخی از خانواده‌ها، آسایش را فراهم آورد اما در بلند مدت، تضمینی به ادامه این وضعیت نخواهد بود. البته این امکان هم وجود دارد که پدر و مادری در ایام کهنسالی تحت حمایت تنها فرزندشان باشند اما در طرف مقابل، والدینی با فرزندان زیاد از چتر حمایتی هیچ کدام از آنان برخوردار نشوند. ج. با آن‌که به صورت طبیعی، کسانی که تلاش بیشتر و افراد تحت پوشش کمتری داشته باشند از نعمت‌های دنیا بهره بیشتری می‌برند؛ اما در برخی اوقات می‌بینیم کسانی هستند که با آن‌که فرزندان بیشتری دارند، اما روز به روز نعمات دنیوی آنان نیز بیشتر می‌شود و البته در پاره‌ای از موارد نیز عکس آن دیده می‌شود. بنابر این، این‌گونه نیست که لزوماً با فرزند بیشتر، روزی انسان بیشتر و یا کمتر شود، بلکه این موضوع علاوه بر تلاش تا حد زیادی نیز وابسته به توکل و ارتباط معنوی انسان‌ها با پروردگارشان و نیز تقدیر او در رزق و روزی است. انسان می‌تواند به دلیل فقر مادی، تعداد فرزندان خود را محدود کند و با این عمل، کار حرامی انجام نداده است؛ چون «قِلَّةُ الْعِیَالِ إِحْدَی الْیَسَارَیْن‏»؛[1] فرزند کمتر یکی از اسباب رفاه است. اما بر اساس تصریح قرآن، حق سقط جنین را به دلیل ترس از فقر ندارد. آنچه اکنون موجب نگرانی شده، آن است که حتی خانواده‌های مرفّه و متوسط که از توانایی مادی کامل و یا نسبی برای ازدیاد جمعیت برخوردارند نیز آن‌را ضد ارزش می‌پندارند و احیاناً فرزند زیاد را نشانه بی‌فرهنگی می‌دانند و با آن‌که هزینه‌های بسیاری در امور غیر لازم انجام می‌دهند، اما هزینه در تربیت فرزند را باری سنگین برای خود می‌دانند که این تفکر غلط باید اصلاح شود وگرنه نیازی نیست افرادی که در برآورده کردن حداقل نیازهای افراد تحت تکفل خود ناتوانند، لزوماً به دنبال فرزند جدیدی باشند. د. با آن‌که فرزندآوری در شرایط عادی به عنوان امری پسندیده در دین اسلام اعلام شده است، اما ممکن است در شرایط و موقعیت‌های خاص با توصیه حاکم اسلامی (در جامعه) و یا با صلاحدید والدین (در خانواده)، فرزندآوری گسترده موقّتاً متوقف شود که این امر با وجود دلیل قابل قبول، می‌تواند به عنوان حکمی ثانویه مورد پذیرش قرار گیرد. با توجه به نکات فوق، اکنون به ذکر چند روایت در مورد سفارش به فرزندآوری خواهیم پرداخت: 1. اشعث بن قیس نقل می‌کند که با نمایندگان قبیله کنده، خدمت پیامبر خدا(ص) رسیدم. حضرتشان به من فرمود: «آیا فرزندی داری؟» گفتم: هنگام حرکت به سوی شما، پسری برایم متولد شد؛ ولی دوست داشتم به‏‌جای این فرزند، غذایی پیدا می‌شد تا قبیله‌ام سیر شوند! پیامبر(ص) فرمود: «هرگز این را مگو؛ چرا که فرزندان، روشنی چشم‌اند و اگر هم بمیرند، مایه پاداش [الهی‏] در آخرت هستند».[2] 2. امام سجاد(ع): «همانا از سعادت مرد ... داشتن فرزندی است که کمک او باشد».[3] 3. امام صادق(ع) نام مردی را بُرد و فرمود: «او به من گفت: من به فرزند علاقه‌ای نداشتم تا این‌که در عَرَفه جوانی را در کنار خود دیدم که دعا می‌کرد و می‌گریست و می‌گفت: خدایا! پدر و مادرم را دریاب، پدر و مادرم را دریاب! از آن هنگام بود که به داشتن فرزند علاقه‌مند شدم».[4] 4. بکر بن صالح به امام کاظم(ع) نوشت: من، پنج سال است که از فرزنددار شدن، خودداری کرده‌ام و این، بدان جهت است که همسرم آن‌را ناخوش ‌داشته و می‌گوید: به خاطر کمی مال، پرورش آنان برای من سخت است. نظر شما چیست؟ امام(ع) در پاسخ نوشت: «بچه‌دار شو؛ چرا که خداوند عزّ وجلّ روزی آنان را می‌دهد».[5] روایات بیشتری در این زمینه وجود دارد که برای اطلاع از آن باید به منابع روایی مراجعه شود.[6] تمام این روایت شاهد بر آن است که در شرایط عادی، فرزندآوری از سوی اسلام توصیه شده است و اگر حداقل زندگی برای انسان فراهم باشد، نباید برای فرزنددار شدن در انتظار آماده شدن بهترین امکانات بود زیرا گرچه این احتمال وجود دارد که با داشتن فرزند بتوان امکانات بهتری را برای او فراهم کرد، اما نباید این واقعیت را از یاد برد که از میان خانواده‌های پُرجمعیت و با امکانات اندک نیز دانشمندان بزرگ و انسان‌های کارآفرینی به وجود آمدند.   [1] . اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج 2، ص 184، تبریز، نشر بنی هاشمی، چاپ اول، 1381ق. [2] . شیبانی، احمد بن محمد بن حنبل، مسند احمد، محقق، شعیب الأرنؤوط، عادل مرشد، إشراف، ترکی، عبدالله بن عبدالمحسن، ج 36، ص 161، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول،‌ 1421ق. [3] . طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص 262، نجف اشرف، المکتبة الحیدریة، چاپ دوم، 1385ق. [4] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏6، ص 3، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [5] . طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 224، قم، شریف رضی،چاپ چهارم، 1412ق. [6] . قادری شاذلی هندی(متقی هندی)، علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، محقق، بکری حیانی، صفوة السقا، ج 16، ص 274، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ پنجم، 1401ق؛ ابن فهد حلی، احمد، عدة الداعی و نجاح الساعی، محقق، مصحح، موحدی قمی، احمد، ص 86، بیروت، دارالکتب الإسلامی، چاپ اول، 1407ق؛ الکافی، ج 5، ص 333؛ شیخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 614 - 615، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
عنوان سوال:

در مورد ازدیاد فرزندان با دوستان بحث بود یکی می‌گفت با این وضع اقتصادی نمی‌شود. گفتم روزی رسان خداوند است. این مسئله یک اصل کلی است. آیا این طور است؟ دیگر این‌که روزی به چه چیزی اطلاق می‌شود؟


پاسخ:

در زمینه فرزندآوری لازم است در ابتدا به نکاتی توجه شود:
الف. بی‌گمان روزی‌رسان ما و تمام موجودات خداوند است و این بستگی به وضعیت اقتصادی نیز ندارد، امّا با توجه به این‌که خداوند تمام مخلوقات و همچنین روزی ما را نیز بر اساس اسباب و مسببات آفرید، از این‌رو؛ ازدیاد روزی به چگونگی برنامه‌ریزی، تلاش و پشت کار افراد نیز بستگی دارد.
ب. باید دانست که کمی یا زیادی فرزند، اگر چه می‌تواند در آسایش و آرامش زندگی دخیل هستند، اما این‌گونه نیست که هیچ کدامشان به تنهایی عامل خوشبختی و یا بدبختی انسان گردند. افراد بسیاری وجود دارند که با وجود فرزند کم، به دلیل وجود برخی مشکلات، زندگی دشواری دارند؛ در مقابل خانواده‌هایی نیز وجود دارند که با وجود فرزندان زیاد و حتی با وضع مالی متوسط، زندگی شیرین و مناسبی دارند. وجود فرزند کمتر اگر چه ممکن است در زمان کوتاهی، برای برخی از خانواده‌ها، آسایش را فراهم آورد اما در بلند مدت، تضمینی به ادامه این وضعیت نخواهد بود.
البته این امکان هم وجود دارد که پدر و مادری در ایام کهنسالی تحت حمایت تنها فرزندشان باشند اما در طرف مقابل، والدینی با فرزندان زیاد از چتر حمایتی هیچ کدام از آنان برخوردار نشوند.
ج. با آن‌که به صورت طبیعی، کسانی که تلاش بیشتر و افراد تحت پوشش کمتری داشته باشند از نعمت‌های دنیا بهره بیشتری می‌برند؛ اما در برخی اوقات می‌بینیم کسانی هستند که با آن‌که فرزندان بیشتری دارند، اما روز به روز نعمات دنیوی آنان نیز بیشتر می‌شود و البته در پاره‌ای از موارد نیز عکس آن دیده می‌شود. بنابر این، این‌گونه نیست که لزوماً با فرزند بیشتر، روزی انسان بیشتر و یا کمتر شود، بلکه این موضوع علاوه بر تلاش تا حد زیادی نیز وابسته به توکل و ارتباط معنوی انسان‌ها با پروردگارشان و نیز تقدیر او در رزق و روزی است. انسان می‌تواند به دلیل فقر مادی، تعداد فرزندان خود را محدود کند و با این عمل، کار حرامی انجام نداده است؛ چون «قِلَّةُ الْعِیَالِ إِحْدَی الْیَسَارَیْن‏»؛[1] فرزند کمتر یکی از اسباب رفاه است. اما بر اساس تصریح قرآن، حق سقط جنین را به دلیل ترس از فقر ندارد. آنچه اکنون موجب نگرانی شده، آن است که حتی خانواده‌های مرفّه و متوسط که از توانایی مادی کامل و یا نسبی برای ازدیاد جمعیت برخوردارند نیز آن‌را ضد ارزش می‌پندارند و احیاناً فرزند زیاد را نشانه بی‌فرهنگی می‌دانند و با آن‌که هزینه‌های بسیاری در امور غیر لازم انجام می‌دهند، اما هزینه در تربیت فرزند را باری سنگین برای خود می‌دانند که این تفکر غلط باید اصلاح شود وگرنه نیازی نیست افرادی که در برآورده کردن حداقل نیازهای افراد تحت تکفل خود ناتوانند، لزوماً به دنبال فرزند جدیدی باشند.
د. با آن‌که فرزندآوری در شرایط عادی به عنوان امری پسندیده در دین اسلام اعلام شده است، اما ممکن است در شرایط و موقعیت‌های خاص با توصیه حاکم اسلامی (در جامعه) و یا با صلاحدید والدین (در خانواده)، فرزندآوری گسترده موقّتاً متوقف شود که این امر با وجود دلیل قابل قبول، می‌تواند به عنوان حکمی ثانویه مورد پذیرش قرار گیرد.
با توجه به نکات فوق، اکنون به ذکر چند روایت در مورد سفارش به فرزندآوری خواهیم پرداخت:
1. اشعث بن قیس نقل می‌کند که با نمایندگان قبیله کنده، خدمت پیامبر خدا(ص) رسیدم. حضرتشان به من فرمود: «آیا فرزندی داری؟» گفتم: هنگام حرکت به سوی شما، پسری برایم متولد شد؛ ولی دوست داشتم به‏‌جای این فرزند، غذایی پیدا می‌شد تا قبیله‌ام سیر شوند! پیامبر(ص) فرمود: «هرگز این را مگو؛ چرا که فرزندان، روشنی چشم‌اند و اگر هم بمیرند، مایه پاداش [الهی‏] در آخرت هستند».[2]
2. امام سجاد(ع): «همانا از سعادت مرد ... داشتن فرزندی است که کمک او باشد».[3]
3. امام صادق(ع) نام مردی را بُرد و فرمود: «او به من گفت: من به فرزند علاقه‌ای نداشتم تا این‌که در عَرَفه جوانی را در کنار خود دیدم که دعا می‌کرد و می‌گریست و می‌گفت: خدایا! پدر و مادرم را دریاب، پدر و مادرم را دریاب! از آن هنگام بود که به داشتن فرزند علاقه‌مند شدم».[4]
4. بکر بن صالح به امام کاظم(ع) نوشت: من، پنج سال است که از فرزنددار شدن، خودداری کرده‌ام و این، بدان جهت است که همسرم آن‌را ناخوش ‌داشته و می‌گوید: به خاطر کمی مال، پرورش آنان برای من سخت است. نظر شما چیست؟ امام(ع) در پاسخ نوشت: «بچه‌دار شو؛ چرا که خداوند عزّ وجلّ روزی آنان را می‌دهد».[5]
روایات بیشتری در این زمینه وجود دارد که برای اطلاع از آن باید به منابع روایی مراجعه شود.[6]
تمام این روایت شاهد بر آن است که در شرایط عادی، فرزندآوری از سوی اسلام توصیه شده است و اگر حداقل زندگی برای انسان فراهم باشد، نباید برای فرزنددار شدن در انتظار آماده شدن بهترین امکانات بود زیرا گرچه این احتمال وجود دارد که با داشتن فرزند بتوان امکانات بهتری را برای او فراهم کرد، اما نباید این واقعیت را از یاد برد که از میان خانواده‌های پُرجمعیت و با امکانات اندک نیز دانشمندان بزرگ و انسان‌های کارآفرینی به وجود آمدند.   [1] . اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج 2، ص 184، تبریز، نشر بنی هاشمی، چاپ اول، 1381ق. [2] . شیبانی، احمد بن محمد بن حنبل، مسند احمد، محقق، شعیب الأرنؤوط، عادل مرشد، إشراف، ترکی، عبدالله بن عبدالمحسن، ج 36، ص 161، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول،‌ 1421ق. [3] . طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص 262، نجف اشرف، المکتبة الحیدریة، چاپ دوم، 1385ق. [4] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏6، ص 3، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [5] . طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 224، قم، شریف رضی،چاپ چهارم، 1412ق. [6] . قادری شاذلی هندی(متقی هندی)، علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، محقق، بکری حیانی، صفوة السقا، ج 16، ص 274، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ پنجم، 1401ق؛ ابن فهد حلی، احمد، عدة الداعی و نجاح الساعی، محقق، مصحح، موحدی قمی، احمد، ص 86، بیروت، دارالکتب الإسلامی، چاپ اول، 1407ق؛ الکافی، ج 5، ص 333؛ شیخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 614 - 615، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین