بنابر اعتقاد شیعیان، امام علی(ع) جانشین پیامبر اسلام(ص) بوده و این جانشینی ادله قرآنی و غیر قرآنی بسیاری دارد.[1] حتی برخی از روایات بیان داشته‌اند که در کتاب مقدس نیز به خلافت امام علی(ع) اشاره شده است.[2] اما در این‌که اولین بار چه زمانی پیامبر(ص) این مسئله را بیان کردند، با جست‌وجویی که ما انجام داده‌ایم، پیامبر(ص) برای اولین بار و به صورت عمومی در جلسه‌ای که با اقوام خود داشت و آنها را به اسلام دعوت کرد، بوده است. این جلسه به داستان «یوم الدار» معروف بوده و در همان روزهای نخستین آغاز تبلیغ عمومی پیامبر اکرم(ص) بود که مشروح آن در ذیل آمده است: «در آن هنگام که آیه مبارکه: «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ‏»[3] نازل گردید، رسول اکرم(ص) فرزندان عبد المطلب را که جمعاً چهل تن بودند، در خانه ابوطالب جمع کرد. ... پس از صرف غذا، رسول خدا(ص) رو به جمع حاضر نمود و مأموریت خویش را ابلاغ و انذار الهی را آغاز کرد و فرمود: بدانید که خدای متعال، مرا به سوی شما فرزندان عبدالمطلب خصوصاً و به سایر مردم، عموماً مبعوث نموده، ... هم اکنون شما را به‏ دو کلمه‌ای که بر زبان سبک‌بار، امّا در میزان عمل سنگین و پُربار است دعوت می‏کنم، شما به وسیله این دو کلمه، زمام امور عرب و عجم را به دست گرفته و امت‌های مختلف در اطاعت و انقیاد شما در خواهند آمد، از آتش دوزخ نجات یافته و به بهشت وارد خواهید شد آن دو کلمه یکی شهادت به وحدانیّت خدای متعال و دیگری گواهی به رسالت و پیامبری من است. هر کدام از شما که در این امر خطیر، مرا اجابت نماید و در پیشرفت برنامه‏های آن وزیر و همگام با من باشد؛ او برادر، وصی، وزیر، وارث و جانشین بعد از من خواهد بود، از آن جماعت حتی یک نفر به وی جواب مثبت نداد. علی(ع) فرمود: من که از همه، عمرم کمتر بود، از جای برخاسته عرض کردم یا رسول اللَّه! افتخار این فرمان را به من واگذار کنید، رسول خدا(ص) فرمود: بنشین، ببینم دیگران چه می‏گویند؛ برای نوبت دوّم سخن را تکرار نموده، باز هم همگی خاموش بودند و جوابی ندادند، بار دیگر از جای برخاستم و فرمان وی را اجابت نمودم، باز مرا به نشستن امر نمود برای سوّمین بار سخن را اعاده نمود در این مرحله نیز همگی مُهر خاموشی بر لب زده و جواب ندادند، این بار نیز فقط من از جا برخاستم و آمادگی خود را اعلام کردم، رسول خدا(ص) فرمود: یا علی! در جای خود باش همانا تو وصی، برادر، وزیر، وارث و جانشین منی همین که سخن رسول خدا(ص) به پایان رسید، آن جماعت در حالی که خنده تمسخر آمیزی بر لب داشتند، از جای برخاسته رو به ابوطالب نموده و گفتند: بر تو گوارا باد که اگر به آیین فرزند برادرت درآیی، فرزندت علی بر تو امیر خواهد شد [یعنی سیادت و بزرگی قبیله‏ات از دست تو بیرون می‏رود و به صورت یک مأمور فرمان‌بردار فرزندت در خواهی آمد]».[4] این روایت با کمی اختلاف در الفاظ و در حدود همین محتوا در منابع دیگر نیز نقل شده است.[5] برخی از منابع اهل سنت نیز در نقل این داستان کوتاهی کرده و آنجا که به بیان خلافت و وصایت علی(ع) می‌پردازد با عبارت «کذا و کذا» از نقل آن خودداری کرده‌اند. [6] و برخی دیگر نیز روایت را ناقص بیان کرده‌اند.[7] اما در اینکه چرا در این جلسه، کسی جزء حضرت علی(ع) دست خود را بلند نکرد؟ علت این امر را در این می‌توان جست که پیامبر(ص) در ابتدای نبوت بود و بسیار به پیروزی او اطمینان نداشتند. در ضمن، پیامبر برای جانشین خود شرط دشوار همکاری کامل در مقطع فعلی را پیشنهاد کرد که افراد دیگر از فرزندان عبد المطلب به خود اجازه ندادند تا آن را قبول کنند. در نتیجه تنها کسی که جواب پیامبر(ص) را داد، امام علی(ع) بود که نشان می‌دهد در آن مقطع حساس تنها ایشان به پیامبر(ص) ایمان داشته و ایمان او برای مقام و پول و ... نبوده است. [1] . برای اطلاعات بیشتر ر.ک: اثبات امامت امام علی (ع)؛ ‌999 [2] . برای نمونه؛ ر.ک: طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، محقق و مصحح: خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 206 - 207، نشر مرتضی، مشهد، چاپ اول، 1403ق. [3] شعرا؛ 214: «نزدیک‌ترین خویشاوندانت را [از عذاب الهی‏] بیم ده». [4] . علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین فی فضائل أمیر المؤمنین(ع)، محقق و مصحح: درگاهی، حسین، ص 40 - 42، وزارت ارشاد، تهران، چاپ اول، 1411ق. [5] . قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، سید طیب،‏ ج ‏2، ص 124، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق؛ طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 2، ص 319 – 321، دار التراث، بیروت، چاپ دوم، 1387ق. [6] . ابن کثیر الدمشقی، أبو الفداء اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ‏3، ص 39 - 40، بیروت، دار الفکر، 1407ق. [7] . مقریزی، تقی الدین‏، امتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع‏، تحقیق: نمیسی، محمد عبد الحمید، ج‏ 5، ص 176 – 177، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1420ق.
مسئله جانشینی حضرت امام علی(ع) اولین بار در چه زمانی مطرح شد؟
بنابر اعتقاد شیعیان، امام علی(ع) جانشین پیامبر اسلام(ص) بوده و این جانشینی ادله قرآنی و غیر قرآنی بسیاری دارد.[1] حتی برخی از روایات بیان داشتهاند که در کتاب مقدس نیز به خلافت امام علی(ع) اشاره شده است.[2]
اما در اینکه اولین بار چه زمانی پیامبر(ص) این مسئله را بیان کردند، با جستوجویی که ما انجام دادهایم، پیامبر(ص) برای اولین بار و به صورت عمومی در جلسهای که با اقوام خود داشت و آنها را به اسلام دعوت کرد، بوده است. این جلسه به داستان «یوم الدار» معروف بوده و در همان روزهای نخستین آغاز تبلیغ عمومی پیامبر اکرم(ص) بود که مشروح آن در ذیل آمده است:
«در آن هنگام که آیه مبارکه: «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ»[3] نازل گردید، رسول اکرم(ص) فرزندان عبد المطلب را که جمعاً چهل تن بودند، در خانه ابوطالب جمع کرد. ... پس از صرف غذا، رسول خدا(ص) رو به جمع حاضر نمود و مأموریت خویش را ابلاغ و انذار الهی را آغاز کرد و فرمود: بدانید که خدای متعال، مرا به سوی شما فرزندان عبدالمطلب خصوصاً و به سایر مردم، عموماً مبعوث نموده، ... هم اکنون شما را به دو کلمهای که بر زبان سبکبار، امّا در میزان عمل سنگین و پُربار است دعوت میکنم، شما به وسیله این دو کلمه، زمام امور عرب و عجم را به دست گرفته و امتهای مختلف در اطاعت و انقیاد شما در خواهند آمد، از آتش دوزخ نجات یافته و به بهشت وارد خواهید شد آن دو کلمه یکی شهادت به وحدانیّت خدای متعال و دیگری گواهی به رسالت و پیامبری من است. هر کدام از شما که در این امر خطیر، مرا اجابت نماید و در پیشرفت برنامههای آن وزیر و همگام با من باشد؛ او برادر، وصی، وزیر، وارث و جانشین بعد از من خواهد بود، از آن جماعت حتی یک نفر به وی جواب مثبت نداد. علی(ع) فرمود: من که از همه، عمرم کمتر بود، از جای برخاسته عرض کردم یا رسول اللَّه! افتخار این فرمان را به من واگذار کنید، رسول خدا(ص) فرمود: بنشین، ببینم دیگران چه میگویند؛ برای نوبت دوّم سخن را تکرار نموده، باز هم همگی خاموش بودند و جوابی ندادند، بار دیگر از جای برخاستم و فرمان وی را اجابت نمودم، باز مرا به نشستن امر نمود برای سوّمین بار سخن را اعاده نمود در این مرحله نیز همگی مُهر خاموشی بر لب زده و جواب ندادند، این بار نیز فقط من از جا برخاستم و آمادگی خود را اعلام کردم، رسول خدا(ص) فرمود: یا علی! در جای خود باش همانا تو وصی، برادر، وزیر، وارث و جانشین منی همین که سخن رسول خدا(ص) به پایان رسید، آن جماعت در حالی که خنده تمسخر آمیزی بر لب داشتند، از جای برخاسته رو به ابوطالب نموده و گفتند: بر تو گوارا باد که اگر به آیین فرزند برادرت درآیی، فرزندت علی بر تو امیر خواهد شد [یعنی سیادت و بزرگی قبیلهات از دست تو بیرون میرود و به صورت یک مأمور فرمانبردار فرزندت در خواهی آمد]».[4]
این روایت با کمی اختلاف در الفاظ و در حدود همین محتوا در منابع دیگر نیز نقل شده است.[5] برخی از منابع اهل سنت نیز در نقل این داستان کوتاهی کرده و آنجا که به بیان خلافت و وصایت علی(ع) میپردازد با عبارت «کذا و کذا» از نقل آن خودداری کردهاند. [6] و برخی دیگر نیز روایت را ناقص بیان کردهاند.[7]
اما در اینکه چرا در این جلسه، کسی جزء حضرت علی(ع) دست خود را بلند نکرد؟ علت این امر را در این میتوان جست که پیامبر(ص) در ابتدای نبوت بود و بسیار به پیروزی او اطمینان نداشتند. در ضمن، پیامبر برای جانشین خود شرط دشوار همکاری کامل در مقطع فعلی را پیشنهاد کرد که افراد دیگر از فرزندان عبد المطلب به خود اجازه ندادند تا آن را قبول کنند. در نتیجه تنها کسی که جواب پیامبر(ص) را داد، امام علی(ع) بود که نشان میدهد در آن مقطع حساس تنها ایشان به پیامبر(ص) ایمان داشته و ایمان او برای مقام و پول و ... نبوده است. [1] . برای اطلاعات بیشتر ر.ک: اثبات امامت امام علی (ع)؛ 999 [2] . برای نمونه؛ ر.ک: طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، محقق و مصحح: خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 206 - 207، نشر مرتضی، مشهد، چاپ اول، 1403ق. [3] شعرا؛ 214: «نزدیکترین خویشاوندانت را [از عذاب الهی] بیم ده». [4] . علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین فی فضائل أمیر المؤمنین(ع)، محقق و مصحح: درگاهی، حسین، ص 40 - 42، وزارت ارشاد، تهران، چاپ اول، 1411ق. [5] . قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، سید طیب، ج 2، ص 124، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق؛ طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 2، ص 319 – 321، دار التراث، بیروت، چاپ دوم، 1387ق. [6] . ابن کثیر الدمشقی، أبو الفداء اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 3، ص 39 - 40، بیروت، دار الفکر، 1407ق. [7] . مقریزی، تقی الدین، امتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقیق: نمیسی، محمد عبد الحمید، ج 5، ص 176 – 177، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1420ق.
- [سایر] چه احادیثی در اثبات جانشینی حضرت علی ع وجود دارد؟
- [سایر] زیارت امام علی ع به نقل از امام هادی ع در روز غدیرچه فضایلی برای حضرت مطرح شده است؟
- [سایر] چرا پیامبر(ص) در مکه پیام غدیر و جانشینی حضرت علی (ع) را اعلام نکرد؟
- [سایر] آیا حضرت علی(ع) اولین مسلمان بوده است؟
- [سایر] آیا حضرت علی(ع) اولین مسلمان بوده است؟
- [سایر] آیا حضرت علی(ع) اولین مسلمان بوده است؟
- [سایر] با سلام خدمت استاد گرامی. در شب 23 ماه مبارک رمضان درمراسم احیا شب قدر جنابعالی فرمودید اولین مسلمانان به ترتیب ، اول حضرت محمد(ص) بعد حضرت علی (ع) و سپس بانو خدیجه(ع) بوده اند . اما تا جائی که از قبل می دانستم و باز هم نحقیق کردم اول حضرت خدیجه(ع) مسلمان شدند و سپس جضرت علی (ع). آیا اشتباه نکردید ؟
- [سایر] عقیده شیعه در مسئله خلافت و جانشینی بعد از پیامبر(ص) چیست، آیا آنان علی(ع) را خلیفه بلافصل پیامبر(ص) میدانند و خلفای دیگر را که صحابه پیامبر(ص) بودند قبول ندارند؟
- [سایر] آیا نام مبارک علی اولین بار که برای نامیدن بشر بهکار رفته بر روی حضرت علی(ع) گذاشته شده یا قبل از حضرت هم بر روی کسی بوده است؟
- [سایر] اولین مسلمان چه کسی بود؟ حضرت علی (ع) یا ابوبکر؟
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل انچه او بذل کرده از هم جدا شدیم پس او رها است و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید بارات زوجه موکلی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یا بگوید عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و لزوم گفتن فهی طالق در صیغه های ذکر شده مبنی بر احتیاط واجب است و اگر به جای علی ما بذلت بما بذلت بگوید اشکال ندارد
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر بخواهد صیغ مبارات را بخواند، چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارأُتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلْتْ فَهِیَ طالِق) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کردة او از هم جدا شدیم پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلِی بارَأُتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَة عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق) ودر هر دو صورت اگر بهجای کلم (علی ما بذلت) (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله سیستانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند ، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد بگوید : (بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ) و بنابر احتیاط لازم نیز بگوید : (فَهِیَ طالِقٌ) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او ، از هم جدا شدیم پس او رها است . و اگر دیگری را وکیل کند ، وکیل باید بگوید : (عَنْ قِبَلِ مُوَکّلِی بارَأْتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِقٌ) ، و در هر دو صورت اگر بجای کلمه (عَلی ما بَذَلَتْ) (بِما بَذَلَتْ) بگوید ، اشکال ندارد .
- [آیت الله نوری همدانی] اگر شوهر بخواهد صیغة مبارات را بخواند ، چنانچه مثلاً اسم زن فاطم باشد ، باید بگوید : بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمَهَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ . یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل همر او پس او رها است ، و اگر دیگری را وکیل کند ، وکیل باید بگوید : بارأْتُ زَوْجَهَ مُوَکِلی فاطِمَهَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ . و در هر دو صورت به جای دو کلمه ( عَلی مَهْرِها ) ( بِمَهْرِها ) بگوید ، اشکال ندارد .
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] نماز در حرم امامان (علیهم السلام ) مستحب ، بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) برابر دویست هزار نماز است .