1. آرایش کردن بانوان به خودی خود ممنوع نیست، ولی نشان دادن آن به نامحرم، حرام است. پس اگر همسر شما آرایش می‌کند باید آن‌را از نامحرم بپوشاند، مگر این‌که آرایش بسیار خفیف باشد و منشأ مفسده‌ای نگردد. 2. اگر همسر شما از آرایش‌هایی که مفسده انگیز است استفاده می‌کند با زبان خوش و لحن ملایم ایشان را امر به معروف و نهی از منکر نمایید، امید است مؤثر واقع شود و در غیر این‌صورت گناهی بر عهده شما نیست. ضمائم: پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است: [1] حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای(مد ظله العالی): 1و 2. فی‌ نفسه مانعی ندارد ولی اگر عرفاً زینت محسوب شود و یا باعث جلب توجه نامحرم گردد، باید از نگاه نامحرم پوشانده شود و در این صورت اگر زن مراعات ننماید، وظیفه مرد با وجود شرایط امر به معروف و نهی از منکر امر و نهی زبانی است و غیر از آن وظیفه‌ای ندارد. حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مد ظله العالی): 1. آرایش گردی صورت و دست‌ها تا مچ در صورتی که بسیار خفیف باشد و منشأ مفسده‌ای نگردد اشکالی ندارد، ولی از آرایش‌های تند یا مفسده انگیز باید پرهیز کرد. 2. اگر از آرایش‌هایی که مفسده انگیز است استفاده می‌کند با زبان خوش و لحن ملایم ایشان را امر به معروف و نهی از منکر نمایید امید است، مؤثر واقع شود و در غیر این‌صورت گناهی بر عهده شما نیست. حضرت آیت الله هادوی تهرانی(دامت برکاته): آرایش کردن بانوان فی حد نفسه ممنوع نیست ولی نشان دادن آن به افراد غیر محرم حرام است. پس اگر همسر شما آرایش می کند باید آن را از نامحرم بپوشاند مگر این که آرایش محسوس نباشد. لینک به سایت استفتائات [1] . استفتا از دفاتر آیات عظام: خامنه ای، مکارم شیرازی، نوری همدانی (مد ظلهم العالی) توسط سایت اسلام کوئست.
من متأهلم و همسرم علاقه و اصرار زیادی بر آرایش کردن دارد. بعد از گذشت چند سال از زندگی مشترکمان نتوانستهام او را راضی به ترک این عمل کنم و در نهایت با هم قرار گذاشتیم که در حد کم (منظور از حد کم یعنی مقداری که واقعاً کم است و تقریبا به 0 نزدیک است شاید کمتر از 10%) آرایش کند. 1. آرایش کردن از نظر اسلام چه حکمی دارد؟ 2. مرد میتواند به هر طریقی جلوی آرایش کردن زن را بگیرد؟
1. آرایش کردن بانوان به خودی خود ممنوع نیست، ولی نشان دادن آن به نامحرم، حرام است. پس اگر همسر شما آرایش میکند باید آنرا از نامحرم بپوشاند، مگر اینکه آرایش بسیار خفیف باشد و منشأ مفسدهای نگردد. 2. اگر همسر شما از آرایشهایی که مفسده انگیز است استفاده میکند با زبان خوش و لحن ملایم ایشان را امر به معروف و نهی از منکر نمایید، امید است مؤثر واقع شود و در غیر اینصورت گناهی بر عهده شما نیست. ضمائم: پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است: [1] حضرت آیت الله العظمی خامنهای(مد ظله العالی): 1و 2. فی نفسه مانعی ندارد ولی اگر عرفاً زینت محسوب شود و یا باعث جلب توجه نامحرم گردد، باید از نگاه نامحرم پوشانده شود و در این صورت اگر زن مراعات ننماید، وظیفه مرد با وجود شرایط امر به معروف و نهی از منکر امر و نهی زبانی است و غیر از آن وظیفهای ندارد. حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مد ظله العالی): 1. آرایش گردی صورت و دستها تا مچ در صورتی که بسیار خفیف باشد و منشأ مفسدهای نگردد اشکالی ندارد، ولی از آرایشهای تند یا مفسده انگیز باید پرهیز کرد. 2. اگر از آرایشهایی که مفسده انگیز است استفاده میکند با زبان خوش و لحن ملایم ایشان را امر به معروف و نهی از منکر نمایید امید است، مؤثر واقع شود و در غیر اینصورت گناهی بر عهده شما نیست. حضرت آیت الله هادوی تهرانی(دامت برکاته): آرایش کردن بانوان فی حد نفسه ممنوع نیست ولی نشان دادن آن به افراد غیر محرم حرام است. پس اگر همسر شما آرایش می کند باید آن را از نامحرم بپوشاند مگر این که آرایش محسوس نباشد. لینک به سایت استفتائات [1] . استفتا از دفاتر آیات عظام: خامنه ای، مکارم شیرازی، نوری همدانی (مد ظلهم العالی) توسط سایت اسلام کوئست.
- [سایر] راستش من دختری جوان هستم که مدتی پیش قصد جدایی از همسرم را گرفتم.حدود 1 سال و چند ماه عقد بودیم .با تمام علاقه و عشقی که به همسرم داشتم ایشون از من خواست که جدا شویم .زیرا وابستگی شدید به مادرشون داشتند. ضربه روحی شدیدی خوردم و تا ماهها از خودم و زندگی بدم می امد.تصمیم به گرفتن مهریه کردم و هنوز درگیر دادگاه هستم. چند ماه پیش یکی از پسرهای دانشگاه به طرف من امد و به من ابراز علاقه کرد ولی من رد کردم چون شرعا شوهر دارم. با این که تو این مدتی که عقد بودیم یکبار هم به سراغ من نیامد ولی من خدا را در نظر میگیرم.این اقا اصرار دارد که با هم تلفنی در ارتباط باشیم و بعد از جدایی رسمی از شوهرم به خواستگاری من می آید. به نظر شما این رابطه تا چه حد غلط و گناه است؟ من در این مدت چی کار کنم که به گناه دچار نشوم؟
- [سایر] با عرض سلام دختری 19 ساله هستم مدتی است یکی از اقوامم به خواستگاری من آمده پسر مورد نظر 24 ساله است و تازه مدرک لیسانسش را گرفته و قرار است که یکی دو ماهه به سربازی برود.پسر مورد نظر از نظر اخلاق و رفتار و قیافه و تحصیلات عالی است اما چند مشکل دارد که مرا مجبور کرده تا جواب منفی بدهم .1- هنوز سربازی نرفته2- کار مشخص ندارد.3-وضع خانه اش معلوم نیست و مشکل مهمتر اینکه پدر این پسر دو زنه است و این پسر از زن اولش است و این مرد بعد از 10 سال زندگی با همسر اولش دوباره ازدواج می کند و الان 5 دختر و یک پ
- [سایر] باسلام وخسته نباشید خدمت آقای دکتر من دختری هستم که 7 ماه نامزد بودم و حدود 2.5 عقد هستم. در حدود 1.5 است که من و همسرم با هم مشکل داریم و در این مدت جر و بحث و قهر بودیم. از نظر فکری و رفتاری کاملا با هم تفاوت داریم ایشان ادم خودمحور و دیکتاتور هستند بسیار وابسته به خانواده هست و ریز اتفاقات بین من و خودشان را برای خانواده مطرح کرده و خانواده هم از هیچ دخالتی در زندگی ما کوتاهی نمیکنن. همسرم قبلا یک ازدواج ناموفق داشته و حاصل این ازدواج کوتاه یک فرزند است که با خود مادر زندگی میکند من به دلیل علاقه زیاد در زمان خواستگاری همسرم از من و به اصرار ایشان که از همسر سابقم تحقیق نکن که فقط از من بد میشنوی این کار را نکردم اما 2 هفته پیش با توجه به مشکلات زیاد بین خودمان تصمیم گرفتم که با همسر سابقش صحبت کنم همسر سابق ایشان می گوید در زمان ازدواج خانواده ایشان و مخصوصا مادر همسرم از هیچ دخالتی در زندگیشان دریغ نکرده و اینکه ایشان(همسرم) بسیار ادم ضعیف و وابسته و زرگویی بودند و اینکه در زمان ازدواجشان همسرم با دو زن شوهر دار رابطه جنسی داشته که یکی از دلایل طلاقشان بوده من نیز پی به چشم چرانی همسرم برده ام در زمان نامزدی هم مرا با دو خانواده اشنا کرد که می گفت این دو خانواده فقیر هستن و من کمکشان می کنم اما زنهای این دو خانواده به نظرم مشکوک امدن. آقای دکتر این مرد به خاطر اینکه من را از خانواده ام جدا کند از کلیه افراد خانواده ام بد می گوید در صورتی که من هیچ گونه اعتراضی به نحوی برخورد خانواده اش با خودم نمی توانم داشته باشم و مرتبا از من میخواهد که به کلیه افراد خانواده اش احترام بگذارم. من بی دقت ازداوج کردم اما نمی خواهم بی دقت وارد زندگی شوم خانواده ام مرتب می گویند این مرد زندگیت نمیشود اما ما تو را در تصمیم گیریت ازاد میگذاریم خوب فکر کن و تصمیم بگیر. در مشاجره ها همسرم اصلا خودش را مقصر نمی داند و من هر چه اصرار میکنم که به مشاوره برویم تا ما رو راهنمایی کنند می گوید من هیچ مشکلی ندارم تو نیاز داری خودت برو من میدانم چطور با تو و هر کسی رفتار کنم پس نیازی به مشاوره ندارم. نمی دانم سر دو راهی ماندم بسیار غمگین و افسرده و حساس شدم .همسرم از نظر مالی هم ورشکسته شده. و وضعیت مالی خوبی ندارد دوست دارم در انتخاب راه کمک شوم با تشکر از شما.
- [آیت الله مکارم شیرازی] از آن جا که در عرف قانون حقوقی کشور ما و بسیاری از کشورهای جهان سن رشد متعاملین برای ذکور و اناث 18 سال شمسی تمام دانسته شده همین طور در قوانین جزایی کشور ما و اکثر کشورها اطفال کسانی هستند که بیش از 6 سال تمام و تا 18 سال تمام سن دارند و باید طبق قانون در دادگاه اطفال به جرایم آن ها رسیدگی شود؛ بفرمایید: 1. آیا حاکم شرع در محاکم قضایی میتواند در احکام کیفری این افراد که از نظر شرعی بالغند ولی زیر سن قانونی 18 سال هستند تخفیفاتی قایل شود؟ 2. اگر جواب منفی است. با توجه به این که در اکثر کشورهای جهان برای بزهکاران زیر سن 18 سال رژیم حقوقی و کیفری خاصی اعمال میشود که بیشتر مبتنی بر اقدامات تأمینی و تربیتی است و این امر به عنوان عرف قانونی در سطح بین المللی شناخته شده است؛ بفرمایید: الف . آیا حاکم شرع میتواند با توجه به عناوین ثانویه (پیشگیری از وهن اسلام و نظام اسلامی و نیز جلوگیری از بهانه جویی سازمان های بین المللی و معاندین اسلام و نظام اسلامی و به منظور عمل اجمالی به تعهدات بین المللی) در بعضی از مجازات های این دسته، تخفیف قایل شود؟ ب . آیا در موارد مذکور بین پسر و دختر تفاوتی وجود دارد؟ ج . آیا در موارد مذکور بین حد و قصاص تفاوتی وجود دارد؟
- [سایر] سلام آقای دکتر خسته نباشید خواستم ازتون کمک بگیرم، بنده دو سال و هفت ماه پیش عقد کردم با یکی از بچه های دانشگاه که الحق پسر خوبی هست و از انتخابم خیلی خیلی راضیم ولی یه مشکل دارم اونم اینکه ما به دلایل مالی نتونستیم عروسی بگیریم تا الان و البته قصد خارج رفتن به منظور ادامه تحصیل داشتیم که تا الان موفق نشدیم، به امید خدا مهرماه امسال عروسیمون برگزار میشه و اکثر کاراش انجام شده و مشکل مالی برای عروسی نداریم. به دلیل اینکه هر دو شهرستانی بودیم و از نظر خانوادم ایرادی نداشت ما حدود تقریبا 1 سال و 4 ماه در خانه دانشجویی همسرم که اجاره بود بودیم و بعد از اتمام قرار داد به دنبال خانه گشتیم که به مشکلات مالی نتونستیم خانه خوبی بیابیم و به پیشنهاد خانوادم به خانه پدرم که در تهران بود و 7 ماه خالی بود رفتیم یعنی اردیبهشت امسال به خانه پدرم در تهران رفتیم( خانواده من در شهرستان گیلان ساکن هستند و این خانه خانه ای بود که به دنبال مستآجر برای آن بودند) . حال خواهرم در تهران تخصص قبول شده و همسرم اصرار به تغییر خانه دارد. من میدانم نه توان مالیش را دارد نه وقتش را ولی اصرار زیادی دارد. من به اجاره دادن راضی نیستم و میگویم وام بگیریم و او میگوید وام نمیتوانم تهیه کنم و اجاره میدهیم و من واقعا نمیخواهم اجاره بدهیم. شما بگویید چه کار کنم.( البته من به او میگویم ما اینجا باشیم و خواهرم هم پیش ما می آید و او قبول نمیکند و میکند هم برای او سخت است و هم برای من، نمیدانم چه کنم که برای 4 ماه دوباره دنبال خانه و اسباب کشی نیفتم یا لااقل زیر اجاره نرم. لطفا راهنماییم کنید
- [سایر] با اینکه احکام پروردگار ابدی است و تا روز قیامت جاری است و تغییر نمی یابد، چگونه است که در برخی موارد این مطلب صحت ندارد؟ مثلا: 1 – اگر حق طلاق از نظر قرآن در اختیار مرد است، چگونه می¬توان این حق را در شرایط ضمن عقد ازدواج به زنان تفویض کرد؟ 2 – در مورد دیه اهل کتابی که در جامعه اسلامی زندگی می¬کنند که قرآن آن را نصف قرار داده است، چگونه مجمع تشخیص مصلحت نظام (زیر نظر ولایت فقیه) آن را برابر با مسلمانان تصویب کرده است و اجرا می¬شود؟ 3- در مورد ارث که نسبت دو به یک برای پسر و دختر حکم شده است، چگونه می¬توان آن را به وسیله وصیت نامه ولی یا بذل از جانب پسر تغییر داد؟ 4 – اگر اختلاط زن و مرد در اسلام حرام است، چطور در طواف کعبه در حالی که در حال احرام، زن و شوهر نسبت به هم حرام می¬شوند، این اختلاط میلیونی اشکال ندارد؟و ... بر اساس آنچه گفته شد؛ اولا: در مورد موضوع اول همین الآن مجامع حقوق بشری غرب و ضد انقلاب فشار می¬آورند و تبلیغ می¬کنند که این حق ناعادلانه است و باید در نظام حقوقی ایران تغییر کند. فکر نمی¬کنید با تفویض حق طلاق به زن در شرایط ضمن عقد، عملا نظر آنها پیاده می¬شود. اگر ما برای آنها استدلال می¬کنیم که این حکم خداست و غیر قابل تغییر، پس این کار چگونه انجام می¬شود و قانونی و شرعی است؟ یعنی با توافق مرد و زن آیا می¬توان حکم خدا را تغییر داد؟ ثانیا: در مورد موضوع دوم، مجمع تشخیص، علت تصویب آن را پاره¬ای از ملاحظات برای زندگی اهل کتاب در ایران اعلام کرده است، آیا خدا این ملاحظات را نمی¬دانست؟ و اگر این ملاحظات واقعا عینی و حقیقی هستند وضع این حکم از جانب خدا نقض غرض است!! و با حکمت او در تقابل.
- [سایر] سلام تا حالا چند بار پیام دادم اما در قسمت \"پیام های شما\" ندیدمش سعی هم کردم که تمام ضوابت ارسال رو رعایت کنم حاج آقا خسته نباشید دختری 21 ساله دانشجوی ترم آخر م 1.با یک پسر 19 ساله که 2 ساله معتاد شده و نمی تونه ترک کنه و تمام خانواده اش عذاب می کشن که نمی تونن ترکش بدن چه کار میشه کرد؟ اگه مادر بد اخلاق بد دهن و ناصبور و کم درک عصبی داشت چه طور باید رفتار کرد هر چه سعی می کنم مثل خودش رفتار نکنم نمیگذاره و من و خواهرم رو هم عصبی کرده می ترسم با تربیت بدی که ما رو کرده ما هم جهنمی بشیم ما که در خانه رفتار خوب نمی بینیم می تونیم در آینده زندگی موفقی داشت؟ من 2 سال پیش چند ماه با پسر خاله ام که با شناختی که ازش داشتم فکر می کردم مذهبی هست نامزد کردم اما بعدش خاله ام مادر شوهر بازی در میاورد و چون علاقه ی کافی هم بهش نداشتم تا کاراش رو نادیده بگیرم و فهمیدم اصلا مذهبی نیست وعلاقه ی زیادی بهم نداره حلقه رو پس دادم و تاحالا هم هیچ خواستگاری نداشتم به نظر شما چطور میشه بدون خواستگار و تربیتی که شدم در آینده زندگی پر از سعادتی داشت؟ ضمنا می خواهم اگر خدا قسمت کند ایام عید به حج برم چطور میشه یک آدم گناه کار حجی بره که قبول بشه؟ از زحماتتون خیلی ممنون خدا خیرتون بده
- [سایر] باسلام، زنی هستم 37 ساله دارای مدرک لیسانس و کارمند.9 سال است که ازدواج کرده ام و دارای یک فرزند 7ساله هستم. همسرم فوق دیپلم دارند و کارمند هستند. چند روزی است اتفاقی در زندگیم افتاده که آرامش از من سلب شده. ما زندگی مان را با سادگی شروع کردیم. از خرید عروسی تا جشن و میزان مهریه همه جوره با همسرم راه آمدم تا زندگی را بر پایه صداقت و روراستی بنا کرده باشم. معیار اصلی بنده صداقت، خانواده دوستی، سلامت اخلاق و ایمان طرف مقابل بود. تمام مدت زندگی گمان می کردم با من روراست و صادق است و خانواده اش را با هیچ چیز عوض نمی کند. 6 سال پیش با ذره ذره پس انداز و با وام بانکی و قرض خانه ای خریدیم. بعد از 3 سال هم با وام دیگری ماشین خریدیم تا جابجایی فرزندمان بهتر صورت گیرد. سطح حقوق بنده از همسرم پایین تر است.در این سالها از نظر مالی سختی کشیدیم و سعی کردم خیلی قناعت کنم هم در خرید لباس و دیگر چیزها تا فشار زیادی به همسرم نیاید و احساس ناتوانی نکند. پدر و مادرم هم در زندگی خیلی کمکم کرده اند چه در نگهداری فرزندم چه حتی رفع بعضی از مشکلات مالی مان. ولی چند روز پیش دفترچه پس انداز همسرم را به طور خیلی اتفاقی پیدا کردم که نشان می داد دقیقاً در زمانی که ما با کلی وام و قرض خانه و ماشین را می خریدیم ایشان پس انداز میلیونی داشته که حتی یک میلیون آن برای زندگی مشترکمان خرج نشده ولی میلیونی در دفعات متعدد از حساب ایشان برداشت شده. وقتی از ایشان سوال کردم جوابی داد که نتوانسته مرا قانع کند. یکبار گفت از ترس بازنشستگی پس انداز کرده ام. وقتی گفتم پس چرا برداشت شده گفت آن پول ها را به همکارانم قرض داده ام. پرسیدم چگونه پس انداز کرده ای. گفت که کل حقوقش را به خانه نمی آورده و مقداری که کم هم نبوده پس انداز می کرده. باور کنید دنیا بر سرم خراب شد. من تمام حقوق و حق الزحمه بسیار اندکم را برای زندگی مشترکمان گذاشته بودم و از تمام خواسته های خودم گذشته بودم ولی همسرم تمام این مدت که ما سختی می کشیدیم راحت پس انداز می کرده تا به دیگران قرض دهد!! دیگر به او به چشم یک مرد خانواده دوست و صادق نمی توانم نگاه کنم. از زندگی دلسرد شده ام. حس می کنم به شعورم توهین شده و به بازی گرفته شده ام. هنوز نمی توانم باور کنم چنین شخصیتی بوده و کاری کرده که به نظر من از مردانگی بدور است. ظاهراً از کار خود احساس شرمندگی می کند و اظهار ناراحتی می کند. ولی دلشکسته شده ام و اعتمادم نسبت به او کم شده. فعلاً هم رابطه سردی با او دارم. هنوز دوستش دارم ولی به راحتی نمی توانم او را ببخشم. لطفاً مرا راهنمایی کنید چه کار کنم؟
- [سایر] سلام. 1-مجرد،23 ساله،دانشجو 2-بین اقوام یک نفر رو دوست داشتم اما تو،توهم عاشقی نبودم. 3-زمستان سال قبل همون شخص از علاقه ی چند سالش به من گفت و خواست که منتظرش بمونم تا شرایط کارش مشخص بشه. 4-بعد از 2هفته برام خواستگار اومد و اونم خواست که همه چیز رو فعلاً فراموش کنیم. 5-دلیلش:از دست دادن موقعیت های بهتر برای من و عوض شدن نظر هرکدوم از ما تا سال دیگه که نتیجه ی خوبی برای طرف مقابل نداره. 6-خواستم که این مسأله بین خانواده ها مطرح بشه اما قبول نکرد بخاطر شرایط کارش و قسمت اول مورد 5. 7-قانع کننده بودن دلایلش و قطع ارتباط بعد از 2هفته چون ما اهل دوستی نبودیم وراهمون رو اشتباه انتخاب کردیم. 8-پدرم با خواستگارم مخالفت کرد بخاطر فرهنگ متفاوت. 9-خواهری دارم که 2سال از من بزرگتره و مجرد. 10-میخوام که اول خواهرم ازدواج کنه. 11-مادرم اصرار به ازدواج ما داره چون میترسه سن ما زیاد بشه و ازدواج نکنیم. 12-هنوز هم بعد از چند ماه بهش علاقمندم وفعلاً هم خواستگاری ندارم ومیخوام که تا یکسال دیگه صبر کنم تا درسم تموم بشه و بخاطر مورد 10. اگه تا یکسال دیگه هیچ اتفاقی نیافته بازم ناراحت نمیشم چون یادگرفتم منطقی باشم.اشکالی داره که بخوام یکسال صبر کنم؟ 13-مشکل اصلیم اصرار مادرم هستش. 14-و از همه مهمتر اینکه یه نفر تمام اتفاقات رو برای من با گرفتن فال گفته بوداز این موضوع حتی خواهرم هم خبر نداشت. 15-فال رو قبول ندارم برای کنجکاوی گرفتم اما نمیدونم چرا تمام حرفهایی که گفته بود برای من اتفاق افتاد. خواهش میکنم که راهنماییم کنید مخصوصاً درمورد 14 چون تمام فکر و زندگی من رو مشغول کرده. حلالم کنید بخاطر طولانی شدن حرفهام.
- [سایر] سلام من 42 سالمه و19 سال پیش باخانمم که ایشان هم دیپلم و 5 سال از خودم کوچکتره ازدواج کردم ودر حال حاضر دوفرند داریم که دخترم 17 سال وپسرم 14 سال دارند و از ابتدای زنگی مشترکمان مشکلات بین من و همسرم به دلیل تک فرزند بودن من و تحت تکفل بودن پدر ومادر پیرم و همچنین کم تجربگی ما وپدر و مادر همسرم شروع شد والبته این موضوع از نظر اقتصادی هم زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده و ضعیت اقتصادی خوبی نداشتیم تا اینکه بعد از 8 سال زندگی مشترک همسرم اعتراف کرد که درگیر یه رابطه شده و نمیتونه تمومش کنه وبا پشیمانی از من درخاست گذشت وکمک کرد با اینکه پذیرفتنش سخت بود سعی کردم با گرفتن راهنمایی از مشاورین بهزیستی به او کمک کنم خلاصه این موضوع حدود 3 سال طول کشید و بارها این رابطه برقرار و دوباره قطع شد و من که در اون سالها با مشکلات ناشی از آلزایمر پدر ومشکلات جسمی ایشان و مادرم درگیر بودم و از طرفی بچه هام به ترتیب 8 و4 ساله بودن و بدون وجود خانمم امکان بزرگ کردن اونا و رسیدگی به مشکلات حاد والدینم امکان پذیر نبود سعی کردم خلاف جهت آب شنا کرده و نهایتا با مراجعه به خانواده ی همسرم به موضوع رابطه خاتمه بدم که البته با مشاوره و بررسیهایی که انجام دادم وبا توجه به داشتن رابطه ی جنسی خوب و کامل خود وهمسرم مطمعن بودم که این روابط به این شکل نبوده و هم در طول اون 3سال وبعد از اون همه تلاشم رو کردم تا از کمبودهایی که باعث بروز این مشکل شده بود سر در بیارم و اونارو رفع کنم و با ایجاد اشتغال برای ایشان کمکش کنم از محیط خونه که از نظر او کسالت بار بود خارجش کنم تا اینکه بعد از گذشت 8 سال در آبان ماه سال گذشته متوجه شدم که باز هم اون کار رو انجام داده وبا یکی از همکاراش که اتفاقا خودم هم خوب میشناختمش وسلام و علیک گرمی هم باهم داشتیم رابطه داره که به پیشنهاد خودش رفتو آمد خانوادگی هم بین ما شروع شده بود و من که حدود 18 سال بود اون آقا رو میشناختم و فکر نمیکردم که همچین آدمی با شه خیلی مشتاقانه پذیرفتم خلاصه بعد از اینکه متوجه ی این موضو شدم تصمیم خودمو گرفتم وبا مراجعه با دادسرا رفتم که از ایشان جدا بشم ولی با وجود اینکه این دفعه شرایط با قبل خیلی فرق داشت و من به راحتی میتونستم از زنگیم خارجش گنم توانایی انجام این کا و ایفای نقش مکمل در خراب کردن زندگی فرزندانم رو نداشته و با شرمندگی از خودم تصمیم گرفتم که یه فرصت دیگه بهش بدم ولی حالا بعد از گذشت حدود 10 ماه از موضوع با خودم درگیرم که آیا کار درستی انجام دادم یا نه و گاهی اوقات احساس پشیمانی خیلی سخت فشار روم میاره ونمیتونم خاطرات بد این اتفاقها رو فراموش کنم با پوزش از طولانی شدن یادداشتم لطفا بگویید چه کنم ممنون!