آیا نظریه کارکردگرایان در مورد نفس قابل پذیرش است؟ چه پاسخی می‌توان به ادعاهای آنان ارائه کرد؟
«هیلاری پاتنم» یکی از طرفداران نظریه کارکردگرایی ماشینی و از نظریه پردازان آن است. در نظر کارکردگرایان «بهترین تلقی از آدمیان و سایر ارگانیسم‌های روان شناختی این است که اینها از یک جهت همچون سیستم‌های پردازش اطلاعات و کامپیوتر تلقی می‌شوند. این نظریه پردازان معتقدند؛ نتیجۀ پژوهش‌گران رشته هوش مصنوعی که برای برنامه ریزی رفتار هوش‌مندانه تلاش می‌کنند؛ این عقیده کارکردگرایانه را تأیید می‌کند که به طور کلی، هوش و معرفت انسانی چیزی بیش از پردازش کامپیوتری اطلاعات نیست.  نظریه کارکردگرایی با چالش‌ها و مشکلاتی مواجه است؛ یکی از مشکلات و چالش‌های نظریه کارکردگرایی تشبیه ذهن و نفس به کامپیوتر است؛ اگر منظور از تشبیه از باب تقریب به ذهن و وسیله برای آموزش مبتدیان باشد کار خوبی است که هم در باب آموزش نفس برای دانش آموزان، مفید است؛ از باب تشبیه معقول به محسوس، نفس مثل نرم افزار است و بدن مانند سخت افزار است؛ از این طریق مفاهیم اخلاقی را نیز می‌توان آموزش داد. چنان‌که در آموزش کامپیوتر نیز می‌توان از مثال ذهن و بدن بهره برد. اما اگر مقصود بالاتر از این باشد که کامپیوتر دقیقاً همان ذهن و نفس است و  ذهن و نفس نیز چیزی بیشتر از کامپیوتر نیست. این ادعا را نمی‌توان پذیرفت؛ زیرا پردازش اطلاعات کامپیوتر را نمی‌توان فکر، هوش و فهم نامید؛ کارهای منظمی که کامپیوتر انجام می‌دهد، بر اساس برنامه تعیین شده است، نه بر اساس فکر، هوش و فهم؛ یعنی این‌گونه نیست که کامپیوتر چیزی فهمیده باشد و بر اساس فهم خود پاسخ‌های مناسب بدهد. یک دلیل روشن آن این است که  برنامه‌های کامپیوتری تنها بر اساس طراحی های اولیه پیشرفت می کنند و هرگونه ابتکار عمل جدیدی، نیاز به طراحی و برنامه نویسی جدید دارد. برای اطلاع بیشتر به پاسخ تفصیلی رجوع شود.
عنوان سوال:

آیا نظریه کارکردگرایان در مورد نفس قابل پذیرش است؟ چه پاسخی می‌توان به ادعاهای آنان ارائه کرد؟


پاسخ:

«هیلاری پاتنم» یکی از طرفداران نظریه کارکردگرایی ماشینی و از نظریه پردازان آن است. در نظر کارکردگرایان «بهترین تلقی از آدمیان و سایر ارگانیسم‌های روان شناختی این است که اینها از یک جهت همچون سیستم‌های پردازش اطلاعات و کامپیوتر تلقی می‌شوند. این نظریه پردازان معتقدند؛ نتیجۀ پژوهش‌گران رشته هوش مصنوعی که برای برنامه ریزی رفتار هوش‌مندانه تلاش می‌کنند؛ این عقیده کارکردگرایانه را تأیید می‌کند که به طور کلی، هوش و معرفت انسانی چیزی بیش از پردازش کامپیوتری اطلاعات نیست.  نظریه کارکردگرایی با چالش‌ها و مشکلاتی مواجه است؛ یکی از مشکلات و چالش‌های نظریه کارکردگرایی تشبیه ذهن و نفس به کامپیوتر است؛ اگر منظور از تشبیه از باب تقریب به ذهن و وسیله برای آموزش مبتدیان باشد کار خوبی است که هم در باب آموزش نفس برای دانش آموزان، مفید است؛ از باب تشبیه معقول به محسوس، نفس مثل نرم افزار است و بدن مانند سخت افزار است؛ از این طریق مفاهیم اخلاقی را نیز می‌توان آموزش داد. چنان‌که در آموزش کامپیوتر نیز می‌توان از مثال ذهن و بدن بهره برد. اما اگر مقصود بالاتر از این باشد که کامپیوتر دقیقاً همان ذهن و نفس است و  ذهن و نفس نیز چیزی بیشتر از کامپیوتر نیست. این ادعا را نمی‌توان پذیرفت؛ زیرا پردازش اطلاعات کامپیوتر را نمی‌توان فکر، هوش و فهم نامید؛ کارهای منظمی که کامپیوتر انجام می‌دهد، بر اساس برنامه تعیین شده است، نه بر اساس فکر، هوش و فهم؛ یعنی این‌گونه نیست که کامپیوتر چیزی فهمیده باشد و بر اساس فهم خود پاسخ‌های مناسب بدهد. یک دلیل روشن آن این است که  برنامه‌های کامپیوتری تنها بر اساس طراحی های اولیه پیشرفت می کنند و هرگونه ابتکار عمل جدیدی، نیاز به طراحی و برنامه نویسی جدید دارد. برای اطلاع بیشتر به پاسخ تفصیلی رجوع شود.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین