آیا همسر پیامبر اسلام(ص) ام حبیبه دختر همان ابوسفیان است؟
اُمّ حبیبه دختر ابوسفیان، نام اصلی‌اش «رَملة»، هفده سال قبل از بعثت پیامبر(ص) به دنیا آمد.[1] وی پیش از این‌که با پیامبر اسلام(ص) ازدواج کند، همسر عبید اللَّه بن جحش اسدی بود. ام حبیبه به اتفاق شوهرش عبید اللَّه به حبشه مهاجرت کردند، و در همان سرزمین فرزندشان حبیبه متولد شد[2] و با تولد فرزند، کنیه‌اش امّ حبیبه شد. عبید اللَّه در آن سرزمِین نصرانی شد و در همان‌جا درگذشت. بعد از فوت شوهرش،[3] پیامبر از طریق عمرو بن امیه ضَمری با وی ازدواج کرد.[4] ابن سعد از طریق إسماعیل بن عمرو بن سعید الأموی، روایت کرده است که أم حبیبه گفت: گویا در خواب شوهرم را با چهره‌‌ای بسیار زشت مشاهده نمودم، با حالت ترس از خواب بیدار شدم در این هنگام او را نصرانی یافتم(دیدم به آئین مسیحیت گرایش پیدا کرده است)؛ خوابم را برایش بازگو نمودم و توجهی به آن ننمود و شراب خواری را پیشه خود ساخت تا مرگش فرا رسید، پس از آن شخصی در خواب من آمد، به من گفت «ای مادر مؤمنان!» از این خطاب هراسان شدم، مدتی طول نکشید که عِدّه‌ام پایان یافت؛ طولی نکشید که ابرهه نماینده نجاشی اجازه ورود به منزلم را گرفت و به من گفت: پادشاه به تو می‌گوید: کسی را از جانب خود برای ازدواجت وکیل کن، من شخصی را به دنبال خالد بن سعید بن العاص بن امیه فرستادم و او را وکیل نمودم، به ابرهه دو النگوی نقره دادم و هنگام شب، نجاشی به جعفر بن ابی‌طالب برای جاری ساختن عقد دستور داد، پس جعفر حمد و ثنای الهی و شهادتین را بجا آورد، سپس گفت: همانا رسول خدا(ص) به من نامه نوشت که امّ حبیبه را به ازدواج آن‌حضرت درآورم، و من نیز این کار را انجام دادم  و مهریه او را از جانب پیامبر(ص) چهار صد دینار قرار دادم ... .[5] این بانو در اسلام خود ثابت قدم ماند و پیامبر(ص) را بر پدر، برادر، دایی و دیگر اقوام خود ترجیح داد. همچنین نقل شده است: هنگامی که پیامبر(ص) آهنگ گشودن مکه را داشت ابوسفیان به مدینه آمد تا با ایشان درباره افزودن به مدت صلح حدیبیه گفت‌وگو کند و آن‌حضرت او را نپذیرفتند برخاست و به خانه دختر خود ام حبیبه رفت، همین که ابوسفیان خواست روی تشکچه‌ای که ویژه پیامبر بود بنشیند، ام حبیبه شتابان آن‌را در هم پیچید و جمع کرد، ابوسفیان پرسید که دختر عزِیزم آیا مرا شایسته نشستن بر آن ندیدی یا آن‌را در خور من ندانستی؟ ام حبیبه گفت: این بستر ویژه رسول خدا(ص) است و تو مردی مشرک و نجس هستی.[6]   [1] . ابن حجر عسقلانی، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 8، ص 140، دار الکتب العلمیة، بیروت‏، 1415ق. [2] . گفته شده است که حبیبه در مکه به دنیا آمد و ام حبیبه با این فرزند به حبشه مهاجرت کرد. بعدها دخترشان حبیبه با داود بن عروة بن مسعود ازدواج کرد. الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 8، ص 140. [3] . عبید اللَّه بن جحش شوهر ام حبیبه، در حبشه از اسلام برگشت و آئین مسیحیت را انتخاب کرد و به این جهت ام حبیبه از او جدا گشت. همان. [4] . طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص 141، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ سوم، 1390ق. [5] . ر.ک: الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 8، ص 141 – 140‏. [6] . ابن سعد کاتب واقدی، الطبقات الکبری، ج 8، ص 79، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1418ق.‏
عنوان سوال:

آیا همسر پیامبر اسلام(ص) ام حبیبه دختر همان ابوسفیان است؟


پاسخ:

اُمّ حبیبه دختر ابوسفیان، نام اصلی‌اش «رَملة»، هفده سال قبل از بعثت پیامبر(ص) به دنیا آمد.[1] وی پیش از این‌که با پیامبر اسلام(ص) ازدواج کند، همسر عبید اللَّه بن جحش اسدی بود. ام حبیبه به اتفاق شوهرش عبید اللَّه به حبشه مهاجرت کردند، و در همان سرزمین فرزندشان حبیبه متولد شد[2] و با تولد فرزند، کنیه‌اش امّ حبیبه شد. عبید اللَّه در آن سرزمِین نصرانی شد و در همان‌جا درگذشت. بعد از فوت شوهرش،[3] پیامبر از طریق عمرو بن امیه ضَمری با وی ازدواج کرد.[4]
ابن سعد از طریق إسماعیل بن عمرو بن سعید الأموی، روایت کرده است که أم حبیبه گفت: گویا در خواب شوهرم را با چهره‌‌ای بسیار زشت مشاهده نمودم، با حالت ترس از خواب بیدار شدم در این هنگام او را نصرانی یافتم(دیدم به آئین مسیحیت گرایش پیدا کرده است)؛ خوابم را برایش بازگو نمودم و توجهی به آن ننمود و شراب خواری را پیشه خود ساخت تا مرگش فرا رسید، پس از آن شخصی در خواب من آمد، به من گفت «ای مادر مؤمنان!» از این خطاب هراسان شدم، مدتی طول نکشید که عِدّه‌ام پایان یافت؛ طولی نکشید که ابرهه نماینده نجاشی اجازه ورود به منزلم را گرفت و به من گفت: پادشاه به تو می‌گوید: کسی را از جانب خود برای ازدواجت وکیل کن، من شخصی را به دنبال خالد بن سعید بن العاص بن امیه فرستادم و او را وکیل نمودم، به ابرهه دو النگوی نقره دادم و هنگام شب، نجاشی به جعفر بن ابی‌طالب برای جاری ساختن عقد دستور داد، پس جعفر حمد و ثنای الهی و شهادتین را بجا آورد، سپس گفت: همانا رسول خدا(ص) به من نامه نوشت که امّ حبیبه را به ازدواج آن‌حضرت درآورم، و من نیز این کار را انجام دادم  و مهریه او را از جانب پیامبر(ص) چهار صد دینار قرار دادم ... .[5]
این بانو در اسلام خود ثابت قدم ماند و پیامبر(ص) را بر پدر، برادر، دایی و دیگر اقوام خود ترجیح داد. همچنین نقل شده است: هنگامی که پیامبر(ص) آهنگ گشودن مکه را داشت ابوسفیان به مدینه آمد تا با ایشان درباره افزودن به مدت صلح حدیبیه گفت‌وگو کند و آن‌حضرت او را نپذیرفتند برخاست و به خانه دختر خود ام حبیبه رفت، همین که ابوسفیان خواست روی تشکچه‌ای که ویژه پیامبر بود بنشیند، ام حبیبه شتابان آن‌را در هم پیچید و جمع کرد، ابوسفیان پرسید که دختر عزِیزم آیا مرا شایسته نشستن بر آن ندیدی یا آن‌را در خور من ندانستی؟ ام حبیبه گفت: این بستر ویژه رسول خدا(ص) است و تو مردی مشرک و نجس هستی.[6]   [1] . ابن حجر عسقلانی، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 8، ص 140، دار الکتب العلمیة، بیروت‏، 1415ق. [2] . گفته شده است که حبیبه در مکه به دنیا آمد و ام حبیبه با این فرزند به حبشه مهاجرت کرد. بعدها دخترشان حبیبه با داود بن عروة بن مسعود ازدواج کرد. الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 8، ص 140. [3] . عبید اللَّه بن جحش شوهر ام حبیبه، در حبشه از اسلام برگشت و آئین مسیحیت را انتخاب کرد و به این جهت ام حبیبه از او جدا گشت. همان. [4] . طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص 141، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ سوم، 1390ق. [5] . ر.ک: الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 8، ص 141 – 140‏. [6] . ابن سعد کاتب واقدی، الطبقات الکبری، ج 8، ص 79، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1418ق.‏





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین