فتح مکه در سال هشتم روی داد،[1] این فتح بزرگ یکی از حوادث مهم و سرنوشت ساز تاریخ اسلام بود که پیروزی داخلی پیامبر اسلام در این فتح رقم زده شد، و دین اسلام پس از فتح مکه در جزیرة العرب از گسترش چشمگیری برخوردار گردید، و در همین ایام بود که خداوند، مژده پیروزی و فتح کامل را به پیامبرش داد.[2] یکی از اساسی ترین عناصر پیروزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و گسترش دین مبین اسلام اخلاق و سعه صدر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بود، این ویژگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مورد تأیید قرآن کریم نیز بوده است.[3] اخلاق و ویژگی های فردی و سابقه دیرین، برتری اخلاقی و شهرت به امانت حضرت در بین مردم مکه، در پیشبرد اهداف عالیه آن حضرت نقش بسزایی داشت. نیروهای مهاجری که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم قبل از هجرت در مکه دراطراف خود جمع کرده بودند بیشتر آنها مجذوب و شیفته اخلاق و درستکاری آن حضرت شده بودند ودر طول دوره حیاتشان دروغی از آن حضرت نشنیده بودند.[4] قرآن به صراحت آن حضرت را حامل رحمت الهی دانسته و او را مصداق واقعی تجلی رحمت الهی معرفی کرده و از نرمش و خوی پسندیده آن حضرت تعریف و تمجید می کند: فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِک فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکلْ عَلَی اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکلِینَ[5]. پس به سبب رحمت الهی که در وجود تو جلوه گر است با آنان به نرمی برخورد کرده و آنان را شیفته خود گردانیدی، اگر خشن و سخت دل بودی هرگز به گرد تو فراهم نمی آمدند و از دور تو پراکنده می شدند، ای پیامبر در حق آنان از خداوند طلب بخشش کن و با آنان در امور حکومت مشورت کن و به آنان شخصیت بده. ابوسفیان در مقابل این ویژگی های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با آن حضرت به دشمنی برخاست و مقابله کرد . تا زمان فتح مکه که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با سپاهی گسترده به سوی مکه روان بود در سال هشتم هجرت با دیدن گسترش بلا مانع دین پیامبر با تحریک عباس عموی پیامبر پس از 21 سال مقاومت و مبارزه با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و ایجاد چندین جنگ و انجام دشمنی های بسیار تصمیم گرفت تسلیم شود.، آن هنگام که سپاه اسلام در شرف ورود به مکه بود با وساطت عباس عموی پیامبر ابوسفیان به حضور آن حضرت رسیده و تظاهر به مسلمانی کرده و شهادتین را گفت و مسلمان شد.[6] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پس از اسلام آوردن ابوسفیان به وی ابلاغ کرد که هر کس به خانه تو جمع شود در امان خواهد بود.[7] هدف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از این نرمش در مقابل فردی که عمری در مقابل او ایستاده و از پیشرفت اسلام جلوگیری کرد این بود که: 1. با این حرکت نشان دهد که دین اسلام دین رحمت و رأفت است و خداوند گذشته را به شرط اصلاح می بخشد و هر کس به سوی او روی بیاورد عزیز می شود. 2. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم همیشه راه های فرهنگی را برای رونق دین در پیش می گرفتند. و حضرت در صورت امکان از درگیری نظامی دوری می کرد؛ چنانکه در دستورات خود به سپاهش فرمود: حتی المقدور از درگیری نظامی دوری کرده و با صلح و آرامش مکه را تصرف کنید و فقط هر کس قصد رویارویی با شما را داشت با او مقابله کنید. از اینروی رفتار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بهترین دلیل بر اثبات فرهنگی بودن و محوری بودن حرکت های فرهنگی بر سایر اسباب بود. 3. آن حضرت علاوه بر اینکه بر تمام تاکتیک های فرهنگی مسلط بود، به تاکتیک های نظامی نیز اشراف کامل داشت. به جهت اینکه که مکه شهر دشمنان او بود و امکان داشت آنها در خانه ها کمین کرده و به سپاه اسلام از بالای پشت بام ها هجوم برده و خانه ها را سنگر قرار دهند با این حرکت پیامبر طرفداران ابوسفیان را با این تاکتیک و نرمش غافلگیر نمود تا آنها به جای پایداری و جنگ به آن حضرت ایمان آورده و اسلام را بر کفر ترجیح دهند و این چنین نیز شد، چون بسیاری از این طرح استقبال کرده و به خانه ابوسفیان روی آوردند. 4. به ابوسفیان و تمام مشرکان منّت نهاد و آنان را پس از تسلیم و اسارت آزاد کرد که تا آخر عمر خود آزاد شده نامیده شوند چنانکه حضرت زینب سلام الله علیها در مقابل یزید او را خطاب به (یابن طلقا) کرد (ای پسر آزاد شدگان) تا به او بفهماند که اسلام آوردن اجدادش، به خاطر آزادی و از روی اکراه کامل بوده نه از روی رغبت، چون جمعی از مسلمانان، مهاجرین نامیده شدند، چون با رغبت اسلام آوردند، و جمعی از اهل مدینه انصار نامیده شدندچون پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را با میل و رغبت یاری کرده و در پیروزی حضرت نقش اساسی داشتند، و افرادی که این گونه مثل ابوسفیان ایمان آوردند (طلقا) یعنی آزاد شدگان نامیده شدند، یعنی اسلام آنان به اسارت و آزادی بود. 5. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با این روش می خواست دشمنی و کینه های دیرین را از دل آنان پاک کرده و آنان را با رغبت خودشان به دین دعوت کند، چنانکه برای تحقق همین هدف بود که از اموال و غنایم به آنان به عنوان (مؤلفة القلوب) بخشید تا در ایمانشان ثابت قدم شده و در گسترش اسلام شریک باشند و از کارشکنی در راه پیشرفت اسلام خودداری کنند. 6. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می خواست به او و مشرکان بفهماند تصوری که در گذشته درباره دین خدا و آن حضرت، داشتند نادرست بوده، و اینکه از گذشته خود سخت پشیمان شده و توبه نمایند و با رغبت به آن حضرت و دینش ایمان بیاورند، عده ای از آنان متحول شدند، اما برخی مثل ابوسفیان دلی از سنگ داشتند و هیچ گاه از سر رغبت به اسلام ایمان نیاوردند. 7. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با این روش با آنان اتمام حجت کرده تا راهی برای برگشت و بهانه ای برای ستیز مجدد نداشته باشند، و اگر فردای قیامت قصوری انجام دادند در مقابل خداوند وآیندگان شرمسار باشند. که چرا با چنین رأفت و رحمتی از سوی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مخالفت کردند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 سیره صحیح پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، جعفر مرتضی عاملی.ترجمه سپهری 2 سیره پیامبر، باقر شریف القرشی. پی نوشتها: [1]. یعقوبی، تاریخ، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات 1413ق، ج1، ص376. [2]. سوره فتح؛ ابن هشام، سیره، بیروت، دارالکتب العربی، 1418ق، ج3، ص266. [3]. قلم / 4. [4]. ر.ک: عاملی، مرتضی، جعفر، الصحیح من سیرة النبی الاعظم. [5]. آل عمران / 159. [6]. یعقوبی، همان، ج1، ص377، [7]. همان. منبع: اندیشه قم
چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در فتح مکه بر ابوسفیان منت نهاده و او را آزاد گذاشت؟
فتح مکه در سال هشتم روی داد،[1] این فتح بزرگ یکی از حوادث مهم و سرنوشت ساز تاریخ اسلام بود که پیروزی داخلی پیامبر اسلام در این فتح رقم زده شد، و دین اسلام پس از فتح مکه در جزیرة العرب از گسترش چشمگیری برخوردار گردید، و در همین ایام بود که خداوند، مژده پیروزی و فتح کامل را به پیامبرش داد.[2]
یکی از اساسی ترین عناصر پیروزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و گسترش دین مبین اسلام اخلاق و سعه صدر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بود، این ویژگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مورد تأیید قرآن کریم نیز بوده است.[3]
اخلاق و ویژگی های فردی و سابقه دیرین، برتری اخلاقی و شهرت به امانت حضرت در بین مردم مکه، در پیشبرد اهداف عالیه آن حضرت نقش بسزایی داشت. نیروهای مهاجری که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم قبل از هجرت در مکه دراطراف خود جمع کرده بودند بیشتر آنها مجذوب و شیفته اخلاق و درستکاری آن حضرت شده بودند ودر طول دوره حیاتشان دروغی از آن حضرت نشنیده بودند.[4]
قرآن به صراحت آن حضرت را حامل رحمت الهی دانسته و او را مصداق واقعی تجلی رحمت الهی معرفی کرده و از نرمش و خوی پسندیده آن حضرت تعریف و تمجید می کند: فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِک فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکلْ عَلَی اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکلِینَ[5].
پس به سبب رحمت الهی که در وجود تو جلوه گر است با آنان به نرمی برخورد کرده و آنان را شیفته خود گردانیدی، اگر خشن و سخت دل بودی هرگز به گرد تو فراهم نمی آمدند و از دور تو پراکنده می شدند، ای پیامبر در حق آنان از خداوند طلب بخشش کن و با آنان در امور حکومت مشورت کن و به آنان شخصیت بده.
ابوسفیان در مقابل این ویژگی های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با آن حضرت به دشمنی برخاست و مقابله کرد . تا زمان فتح مکه که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با سپاهی گسترده به سوی مکه روان بود در سال هشتم هجرت با دیدن گسترش بلا مانع دین پیامبر با تحریک عباس عموی پیامبر پس از 21 سال مقاومت و مبارزه با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و ایجاد چندین جنگ و انجام دشمنی های بسیار تصمیم گرفت تسلیم شود.، آن هنگام که سپاه اسلام در شرف ورود به مکه بود با وساطت عباس عموی پیامبر ابوسفیان به حضور آن حضرت رسیده و تظاهر به مسلمانی کرده و شهادتین را گفت و مسلمان شد.[6]
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پس از اسلام آوردن ابوسفیان به وی ابلاغ کرد که هر کس به خانه تو جمع شود در امان خواهد بود.[7] هدف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از این نرمش در مقابل فردی که عمری در مقابل او ایستاده و از پیشرفت اسلام جلوگیری کرد این بود که:
1. با این حرکت نشان دهد که دین اسلام دین رحمت و رأفت است و خداوند گذشته را به شرط اصلاح می بخشد و هر کس به سوی او روی بیاورد عزیز می شود.
2. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم همیشه راه های فرهنگی را برای رونق دین در پیش می گرفتند. و حضرت در صورت امکان از درگیری نظامی دوری می کرد؛ چنانکه در دستورات خود به سپاهش فرمود: حتی المقدور از درگیری نظامی دوری کرده و با صلح و آرامش مکه را تصرف کنید و فقط هر کس قصد رویارویی با شما را داشت با او مقابله کنید. از اینروی رفتار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بهترین دلیل بر اثبات فرهنگی بودن و محوری بودن حرکت های فرهنگی بر سایر اسباب بود.
3. آن حضرت علاوه بر اینکه بر تمام تاکتیک های فرهنگی مسلط بود، به تاکتیک های نظامی نیز اشراف کامل داشت. به جهت اینکه که مکه شهر دشمنان او بود و امکان داشت آنها در خانه ها کمین کرده و به سپاه اسلام از بالای پشت بام ها هجوم برده و خانه ها را سنگر قرار دهند با این حرکت پیامبر طرفداران ابوسفیان را با این تاکتیک و نرمش غافلگیر نمود تا آنها به جای پایداری و جنگ به آن حضرت ایمان آورده و اسلام را بر کفر ترجیح دهند و این چنین نیز شد، چون بسیاری از این طرح استقبال کرده و به خانه ابوسفیان روی آوردند.
4. به ابوسفیان و تمام مشرکان منّت نهاد و آنان را پس از تسلیم و اسارت آزاد کرد که تا آخر عمر خود آزاد شده نامیده شوند چنانکه حضرت زینب سلام الله علیها در مقابل یزید او را خطاب به (یابن طلقا) کرد (ای پسر آزاد شدگان) تا به او بفهماند که اسلام آوردن اجدادش، به خاطر آزادی و از روی اکراه کامل بوده نه از روی رغبت، چون جمعی از مسلمانان، مهاجرین نامیده شدند، چون با رغبت اسلام آوردند، و جمعی از اهل مدینه انصار نامیده شدندچون پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را با میل و رغبت یاری کرده و در پیروزی حضرت نقش اساسی داشتند، و افرادی که این گونه مثل ابوسفیان ایمان آوردند (طلقا) یعنی آزاد شدگان نامیده شدند، یعنی اسلام آنان به اسارت و آزادی بود.
5. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با این روش می خواست دشمنی و کینه های دیرین را از دل آنان پاک کرده و آنان را با رغبت خودشان به دین دعوت کند، چنانکه برای تحقق همین هدف بود که از اموال و غنایم به آنان به عنوان (مؤلفة القلوب) بخشید تا در ایمانشان ثابت قدم شده و در گسترش اسلام شریک باشند و از کارشکنی در راه پیشرفت اسلام خودداری کنند.
6. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می خواست به او و مشرکان بفهماند تصوری که در گذشته درباره دین خدا و آن حضرت، داشتند نادرست بوده، و اینکه از گذشته خود سخت پشیمان شده و توبه نمایند و با رغبت به آن حضرت و دینش ایمان بیاورند، عده ای از آنان متحول شدند، اما برخی مثل ابوسفیان دلی از سنگ داشتند و هیچ گاه از سر رغبت به اسلام ایمان نیاوردند.
7. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با این روش با آنان اتمام حجت کرده تا راهی برای برگشت و بهانه ای برای ستیز مجدد نداشته باشند، و اگر فردای قیامت قصوری انجام دادند در مقابل خداوند وآیندگان شرمسار باشند. که چرا با چنین رأفت و رحمتی از سوی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مخالفت کردند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 سیره صحیح پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، جعفر مرتضی عاملی.ترجمه سپهری
2 سیره پیامبر، باقر شریف القرشی.
پی نوشتها:
[1]. یعقوبی، تاریخ، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات 1413ق، ج1، ص376.
[2]. سوره فتح؛ ابن هشام، سیره، بیروت، دارالکتب العربی، 1418ق، ج3، ص266.
[3]. قلم / 4.
[4]. ر.ک: عاملی، مرتضی، جعفر، الصحیح من سیرة النبی الاعظم.
[5]. آل عمران / 159.
[6]. یعقوبی، همان، ج1، ص377،
[7]. همان.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] پیامبر اکرم(ص) چه کسانی(گروهی) را پس از فتح مکه نبخشیدند؟
- [سایر] با توجه به آیات 2 سوره فتح و 19 سوره محمد،چرا اهل سنت عصمت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) را فقط در دریافت وحی می پذیرند؟
- [سایر] اولین نماز پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)به سمت مکه کدام نماز بود؟
- [سایر] آیا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دربازگشت از طائف و ورود به مکه از حمایت مشرکان برخوردار گردید ؟
- [سایر] داستان وعده پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگ خندق مبنی بر فتح ایران و روم و یمن چیست؟
- [سایر] چرا پیامبراکرم(ص) ابوسفیان را نکشت تا از اعمال بعدی او جلوگیری کند؟
- [سایر] حضرت محمد-صلی الله علیه و آله - چه مذهبی داشتند؟
- [سایر] با توجه به آیات 2 سوره فتح و 19 سوره محمد، چرا اهل سنت عصمت پیامبراکرم(ص) را فقط در دریافت وحی می پذیرند؟
- [سایر] آیا همسر پیامبر اسلام(ص) ام حبیبه دختر همان ابوسفیان است؟
- [سایر] چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای حضرت خدیجه نماز میت نخواندند؟
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] صلوات بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و آل او از مستحبات مؤکد است و هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد یا لقب یا کنیه آن جناب؛ مثل مصطفی و ابو القاسم، را بگوید یا بشنود، اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد صلی الله علیه و آله یا لقب و کنیه آن جناب را مثل مصطفی و ابو القاسم بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.