عاص بن وائل سهمی، از افرادی بود که پیامبر گرامی اسلام(ص) را بسیار مورد اذیت قرار می‌داد. محقّقان اسلامی او را جزو پنج نفری دانسته‌اند که پیامبر اکرم(ص) را مسخره می‌‌کردند[1] و خداوند آیه «إِنَّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئینَ»[2] را درباره این افراد نازل فرمود.[3] برخی از مفسّران شأن نزول سوره کوثر را در جواب عاص بن وائل دانسته‌اند.[4] ابن عباس می‌گوید: «عاص بن وائل که از سران مشرکان بود، پیامبر اکرم(ص) را هنگام خارج شدن از مسجد الحرام ملاقات کرد، و مدتی با حضرت گفت‌وگو نمود، گروهی از سران قریش در مسجد نشسته بودند و این منظره را از دور مشاهده کردند، هنگامی که عاص بن وائل وارد مسجد شد به او گفتند: با که صحبت می‌‏کردی؟ گفت با این مرد «ابتر»! این تعبیر را به خاطر این انتخاب کرد که عبد اللَّه پسر پیامبر(ص) از دنیا رفته بود، و عرب کسی را که پسر نداشت ابتر(بدون عقب) می‌نامید».[5] به‌علاوه، مفسران شأن نزول برخی آیات دیگر را نیز کار قبیح عاص می‌دانند.[6] دشمنی عاص با پیامبر اسلام(ص) به حدی بود که وی در هر اجتماعی که علیه پیامبر برگزار می‌شد، حضور می‌یافت؛ لذا زمانی که تعدادی از کفار به خانه ابوطالب رفتند و از پیامبر خواستند تا از دعوت خود دست بکشد و آنها به او مال و مقام می‌دهند، عاص نیز با آنها همراه بود و پیامبر در جواب آنها فرمود: «اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپ من قرار دهید از دعوت خود دست نخواهم کشید».[7] حتی در برخی از منابع او را جزو افرادی دانسته‌اند که به پیامبر پیشنهاد داد تا او خدای آنها را بپرستد و آنها نیز خدای او را بپرستند و در جواب این افراد، خداوند سوره کافرون را نازل فرمود.[8] از عاص فرزندانی نیز باقی ماندند که در تاریخ نام آنها آمده است، معروف‌‌ترین آنها عمرو بن عاص مشاور و مغز متفکر معاویه است[9] که بعدها به حکومت مصر نیز رسید. در مورد مرگ عاص بن وائل سخنان متفاوتی وجود دارد: الف. در نقلی آمده است که خر یا قاطری به او لگد زد و در اثر آن ضربت مرد.[10] ب. او برای انجام کاری به کدا (کوهی در ارتفاعات مکه) رفت، سنگی که روی آن نشسته بود از زیرش غلطید و از کوه پرت شد و به شدت آسیب دید و ناله می‌کرد که پروردگار محمد مرا کشت و در اثر همان حادثه مرد.[11] ج. عاص چند ماهی پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه در سن هشتاد و پنج سالگی مرد.[12] [1] . شیخ صدوق، الخصال، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج‏ 1، ص 279، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1362ش. [2] حجر، 95: «همانا ما تو را از شر استهزا کنندگان محفوظ نمودیم». [3] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏6، ص 533، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش؛ فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 19، ص 165، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، 1420ق. [4] . برای اطلاعات بیشتر ر.ک: 39269؛ تفسیر سوره کوثر. [5] . واحدی، علی بن احمد، اسباب نزول القرآن، تحقیق: زغلول، کمال بسیونی، ص 494، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1411ق؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: شمس الدین، محمد حسین، ج 8، ص 477، دار الکتب العلمیة، منشورات محمدعلی بیضون، بیروت، چاپ اول، 1419ق. [6] . ر.ک: تستری، سهل بن عبدالله، تفسیر التستری، تحقیق: عیون السود، محمد باسل، ص 206، منشورات محمدعلی بیضون، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1423ق. [7] . مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 4، ص 146- 147، مکتبة الثقافة الدینیة، بی‌تا. [8] . ابن هشام، عبد الملک، السیرة النبویة، ج 1، ص 362، دار المعرفة، بیروت، چاپ اول، بی‌تا. [9] . ابن أثیر، علی بن محمد، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج ‏3، ص 362، دار الفکر، بیروت، 1409ق. [10] . بلاذری، احمد بن یحیی، أنساب الأشراف، تحقیق: زکار، سهیل، زرکلی، ج 1، ص 138، ریاض، دار الفکر، بیروت، چاپ اول، 1417ق. [11] . الخصال، ج ‏1، ص 279. [12] . أنساب ‏الأشراف، ج ‏1، ص 139.
عاص بن وائل سهمی، از افرادی بود که پیامبر گرامی اسلام(ص) را بسیار مورد اذیت قرار میداد. محقّقان اسلامی او را جزو پنج نفری دانستهاند که پیامبر اکرم(ص) را مسخره میکردند[1] و خداوند آیه «إِنَّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئینَ»[2] را درباره این افراد نازل فرمود.[3] برخی از مفسّران شأن نزول سوره کوثر را در جواب عاص بن وائل دانستهاند.[4] ابن عباس میگوید: «عاص بن وائل که از سران مشرکان بود، پیامبر اکرم(ص) را هنگام خارج شدن از مسجد الحرام ملاقات کرد، و مدتی با حضرت گفتوگو نمود، گروهی از سران قریش در مسجد نشسته بودند و این منظره را از دور مشاهده کردند، هنگامی که عاص بن وائل وارد مسجد شد به او گفتند: با که صحبت میکردی؟ گفت با این مرد «ابتر»! این تعبیر را به خاطر این انتخاب کرد که عبد اللَّه پسر پیامبر(ص) از دنیا رفته بود، و عرب کسی را که پسر نداشت ابتر(بدون عقب) مینامید».[5] بهعلاوه، مفسران شأن نزول برخی آیات دیگر را نیز کار قبیح عاص میدانند.[6]
دشمنی عاص با پیامبر اسلام(ص) به حدی بود که وی در هر اجتماعی که علیه پیامبر برگزار میشد، حضور مییافت؛ لذا زمانی که تعدادی از کفار به خانه ابوطالب رفتند و از پیامبر خواستند تا از دعوت خود دست بکشد و آنها به او مال و مقام میدهند، عاص نیز با آنها همراه بود و پیامبر در جواب آنها فرمود: «اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپ من قرار دهید از دعوت خود دست نخواهم کشید».[7] حتی در برخی از منابع او را جزو افرادی دانستهاند که به پیامبر پیشنهاد داد تا او خدای آنها را بپرستد و آنها نیز خدای او را بپرستند و در جواب این افراد، خداوند سوره کافرون را نازل فرمود.[8]
از عاص فرزندانی نیز باقی ماندند که در تاریخ نام آنها آمده است، معروفترین آنها عمرو بن عاص مشاور و مغز متفکر معاویه است[9] که بعدها به حکومت مصر نیز رسید.
در مورد مرگ عاص بن وائل سخنان متفاوتی وجود دارد:
الف. در نقلی آمده است که خر یا قاطری به او لگد زد و در اثر آن ضربت مرد.[10]
ب. او برای انجام کاری به کدا (کوهی در ارتفاعات مکه) رفت، سنگی که روی آن نشسته بود از زیرش غلطید و از کوه پرت شد و به شدت آسیب دید و ناله میکرد که پروردگار محمد مرا کشت و در اثر همان حادثه مرد.[11]
ج. عاص چند ماهی پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه در سن هشتاد و پنج سالگی مرد.[12] [1] . شیخ صدوق، الخصال، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 279، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1362ش. [2] حجر، 95: «همانا ما تو را از شر استهزا کنندگان محفوظ نمودیم». [3] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغی، محمد جواد، ج 6، ص 533، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش؛ فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 19، ص 165، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، 1420ق. [4] . برای اطلاعات بیشتر ر.ک: 39269؛ تفسیر سوره کوثر. [5] . واحدی، علی بن احمد، اسباب نزول القرآن، تحقیق: زغلول، کمال بسیونی، ص 494، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1411ق؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: شمس الدین، محمد حسین، ج 8، ص 477، دار الکتب العلمیة، منشورات محمدعلی بیضون، بیروت، چاپ اول، 1419ق. [6] . ر.ک: تستری، سهل بن عبدالله، تفسیر التستری، تحقیق: عیون السود، محمد باسل، ص 206، منشورات محمدعلی بیضون، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1423ق. [7] . مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 4، ص 146- 147، مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا. [8] . ابن هشام، عبد الملک، السیرة النبویة، ج 1، ص 362، دار المعرفة، بیروت، چاپ اول، بیتا. [9] . ابن أثیر، علی بن محمد، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 3، ص 362، دار الفکر، بیروت، 1409ق. [10] . بلاذری، احمد بن یحیی، أنساب الأشراف، تحقیق: زکار، سهیل، زرکلی، ج 1، ص 138، ریاض، دار الفکر، بیروت، چاپ اول، 1417ق. [11] . الخصال، ج 1، ص 279. [12] . أنساب الأشراف، ج 1، ص 139.
- [سایر] معاویه و عمرو عاص با توج هبه کلام رسول خدا ص چه جایگاهی دارند؟
- [سایر] دختر بزرگ پیامبراکرم(ص) «زینب» در چه سالی وفات نمودند؟ شرح مختصری از زندگی وی را بیان کنید؟
- [سایر] محمد بن عبدالوهاب چه توهینی به قبر مطهر رسول خدا ص کرد؟
- [سایر] با توجه به روایات زیر، معنای اختیال چیست؟ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَی بْنِ عُمَرَ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ مَشَی علی الْأَرْضِ اخْتِیالًا لَعَنَتْهُ الْأَرْضُ وَ مَنْ تَحْتَهَا وَ مَنْ فَوْقَهَا. عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَیلٌ لِمَنْ یخْتَالُ فِی الْأَرْضِ یعَانِدُ جَبَّارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ.
- [سایر] بعضی از دشمنان سرسخت پیامبراکرم(ص) و اسلام را نام ببرید؟
- [سایر] ورقة بن نوفل که بود و چه نقشی در زندگی پیامبر اسلام(ص) داشت؟
- [سایر] چرا زنان پیامبر اسلام (ص ) بعد از وفات پیامبر اکرم(ص ), نمی توانستند ازدواج کنند؟
- [سایر] معنای حدیث زیر چیست؟ و عن علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن ابن أبیعمیر، عن إبراهیم بن عبد الحمید، عن مصعب بن عبد الله النوفلی، عمن رفعه قال: قَدِمَ أعرابی بِإبل له علی عهد رسول الله(ص) ... فقال: فَاسْتَهْدِنِی یا رسول الله، قال: لا، قال: بَلی یا رسول الله فَلَم یَزَل یُکَلّمُه حتّی قال: أَهْدِ لَنَا نَاقَةً وَ لَا تَجْعَلْهَا وَلْهَی.
- [سایر] آیا جریان انکار رحلت پیامبراکرم(ص) توسط عمر بن خطاب از پیش تعیین شده بود؟
- [سایر] چه چیزی در این روایت نهی شده است؟ آنرا توضیح دهید: (مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ مِسْمَعٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَا یمْسَحْ أَحَدُکمْ بِثَوْبِ مَنْ لَمْ یکسُهُ).
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است بعد از تکبیرةالاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ الْمُسیءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسیءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی: (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده درگذر.)