عبارت «تَسْقُطُ الْآدَابُ‏ُُِِّ بَیْنَ‏ الْأَحْبَابِ» به این معنا است که رعایت آداب بین دوستان ساقط می‌شود (لازم نیست). با جست‌وجویی که در منابع روایی انجام پذیرفت چنین متنی یافت نشد و شیخ عباس قمی(ره) این سخن را بدون استناد به معصوم(ع) نقل کرده است.[1] گفتنی است؛ اگر مقصود از رعایت آداب، برخی تعارفات و اموری است که معمولاً انسان در میان افراد غریبه خود را ملزم به آن می‌داند (مانند پوشیدن لباس رسمی و...)، این سخن صحیح است؛ زیرا طبیعی است که رعایت برخی از این امور با افرادی که همیشه انسان با آنها رفت و آمد دارد مشکلاتی را به دنبال دارد. اما اگر منظور از آن، تمام آداب و سنت‌هایی است که در اسلام به آن توصیه شده؛ مانند ظاهر آراسته، رعایت بهداشت، خوش اخلاقی، خوش زبانی، و همچنین رعایت نکردن اموری که خارج از ادب است، مانند: به زبان آوردن سخنان زشت و رکیک و...، سخن ناروایی است و مورد تأیید نیست. برای اطلاع بیشتر دراین باره نمایه‌های زیر را مطالعه نمایید: ویژگی های اخلاقی جلسات پیامبر اسلام(ص)، سؤال 23876 طریقه معاشرت با دیگران، سؤال 8795 ویژگی های دوست خوب، سؤال 13888 [1] . محدث قمی، نزهة النواظر فی ترجمة معدن الجواهر، ص 23، اسلامیه، تهران، بی‌تا.
این سخن که (تَسْقُطُ الْآدَابُُُِِّ بَیْنَ الْأَحْبَابِ) روایت است؟ و معنای آنرا توضیح دهید و در صورتی که روایت نباشد آیا با آیات و روایات موافقت و مطابقت دارد؟
عبارت «تَسْقُطُ الْآدَابُُُِِّ بَیْنَ الْأَحْبَابِ» به این معنا است که رعایت آداب بین دوستان ساقط میشود (لازم نیست). با جستوجویی که در منابع روایی انجام پذیرفت چنین متنی یافت نشد و شیخ عباس قمی(ره) این سخن را بدون استناد به معصوم(ع) نقل کرده است.[1]
گفتنی است؛ اگر مقصود از رعایت آداب، برخی تعارفات و اموری است که معمولاً انسان در میان افراد غریبه خود را ملزم به آن میداند (مانند پوشیدن لباس رسمی و...)، این سخن صحیح است؛ زیرا طبیعی است که رعایت برخی از این امور با افرادی که همیشه انسان با آنها رفت و آمد دارد مشکلاتی را به دنبال دارد. اما اگر منظور از آن، تمام آداب و سنتهایی است که در اسلام به آن توصیه شده؛ مانند ظاهر آراسته، رعایت بهداشت، خوش اخلاقی، خوش زبانی، و همچنین رعایت نکردن اموری که خارج از ادب است، مانند: به زبان آوردن سخنان زشت و رکیک و...، سخن ناروایی است و مورد تأیید نیست.
برای اطلاع بیشتر دراین باره نمایههای زیر را مطالعه نمایید:
ویژگی های اخلاقی جلسات پیامبر اسلام(ص)، سؤال 23876
طریقه معاشرت با دیگران، سؤال 8795
ویژگی های دوست خوب، سؤال 13888 [1] . محدث قمی، نزهة النواظر فی ترجمة معدن الجواهر، ص 23، اسلامیه، تهران، بیتا.
- [سایر] در آیات و روایات با سخن چینی چگونه برخورد کرده اند؟
- [سایر] در کلمات قصار حضرت علی(ع) در نهج البلاغه آمده است: (فرمان خدا را تنها کسی میتواند برپا دارد که سازشکار نباشد و یا از کسی رشوه نگیرد و به روش اهل باطل عمل نکند و در پی آزمندیها نرود)؛ این حدیث را توضیح دهید. مخصوصاً قسمت اول سخن آنحضرت که سازشکار نباشد.
- [سایر] در دستهای از روایات آمده: (أمتی أمة مرحومة)؛ این حدیث به چه معنا است؟ در صورتی که به معنای نبودن حساب بر امت مسلمان در آخرت، یا عذاب افرادی از سایر امم به جای آنها باشد، با برخی آیات قرآن، و نیز دستهای دیگر از روایات معتبر در تعارض صریح است. این تعارض چگونه برطرف میشود؟
- [سایر] با عرض سلام و احترام؛ سؤالم بیشتر با استناد به احادیث و آیات قرآن جواب داده شود و کمتر با استناد به مطالب فلسفی و عقلی باشد. و اما سؤال: پیرامون مسائل جبر و اختیار سخن زیاد رانده شده و دلایلی در باب هر دو گفتهاند، اما سؤال من این است که از کجا معلوم این افکار و نتایجی که حاصل میشود خود آنها جبری نباشد؟! شاید تحمیل و تزریقی باشد از سمت خدا که ما فکر میکنیم ذهن و عقل ما این نتایج را به دست آورده و آن چیزی که به فکر و عقل انسان خطور میکند و انسان تشخیص میدهد که خود، این فرمان را صادر کرده، از کجا معلوم از ناحیهی خدا نباشد که خواسته انسان به این نتیجه برسد و فکر کند خودش این نتایج را به دست آورده، در صورتی که از ناحیهی خدا است.
- [سایر] در آیات قرآن و احادیث آمده که خواسته ی خود را از خدا بخواهید تا آن را برآورده کند. از طرفی گفته می شود هیچ وقت چیزی را به زور از خدا نخواهید شاید به صلاحتان نباشد. از کجا بدانیم که چیزی که برایش دعا می کنیم به صلاح ما هست یا نه؟
- [سایر] چگونه میتوان به دو روایت زیر عمل کرد: الف. (اُنْظُرْ اِلی ما قالَ وَ لا تَنْظُرْ اِلی مَنْ قالَ). ب. (هر کس که به گویندهای گوش دهد براستی که او را پرستیده، پس اگر گوینده از جانب خدا باشد در واقع خدا را پرستیده و اگر گوینده از زبان ابلیس سخن گوید، براستی که ابلیس را پرستیده است). توضیح بیشتر اینکه: اگر بخواهیم به سخنان کسی گوش کنیم (اُنْظُرْ اِلی ما قالَ ) و آنرا سبک و سنگین کنیم که در این صورت لازم میآید که در مواقعی ابلیس را بپرستیم.
- [سایر] در چندین آیه قرآن اشاره شده است که ترکیب جمعیتی اهل بهشت به صورتی است که اکثر آنها از مردم گذشته و فقط تعداد کمی از مردم آخرالزمان میباشند. حال در روایات ما (یعنی شیعه) آمده که در آخرالزمان هنگام ظهور امام عصر، مردم جهان آن قدر خوب و با ایمان میشوند که جهان پر از عدالت میشود و همچنین مؤمن دست در جیب مؤمن دیگر کرده و نفر اول هیچ جلوی او را نخواهد گرفت و یا، یک دختر خانم بدون این که کسی مزاحم او شود، از این طرف دنیا تا طرف دیگرش مسافرت خواهد کرد. حال آیا این روایات به معنای این است که مردم آخرالزمان همگی مؤمن و اهل بهشت هستند؟ یا خیر و در صورت مثبت بودن جواب، آیا این موضوع با آیات قرآن تناقض ایجاد نمیکند؟!
- [سایر] عقیده قرآن در مورد پدر و مادر ناباور چیست؟ قرآن در مورد رفتار یک شخص با والدینی که خدایانی به جز الله را میپرستند اطلاعات متناقضی میدهد. در سوره 31 آیه 15 از مسلمان معتقد میخواهد که همنشینی با والدین را حتی اگر آنها در ناباوری اسرار ورزیدند حفظ کند، اما سوره 9 آیه 23 میگوید پدران و برادرانتان را در صورتی که معتقد نیستند همنشین و دوست خود خود قرار ندهید! البته مشخص است که ایندو آیه در زمانها و در زمینههای مختلفی آورده شدهاند. ممکن است اسلامگرایان شبهه وارد کنند که سوره 9 آیه 23 تنها در زمینه و زمان خصومت آورده شده است، نه در هیچ موقعیت دیگری. اگر چنین شبههای وارد شود، سپس باید ما خصومت را تعریف کنیم و نباید فراموش کنیم که بسیاری از آیات قرآن از شرایط نوسانی بین باورمندان و ناباوران سخن میگوید. از آنجا که نه تمامی سورههای قرآن و نه حتی آیات درون یک سوره با توجه به مفادشان مرتب شدهاند و تمامی قرآن همینگونه سازمان نیافته است، موقعیت و زمینههای این آیات را به دشواری میتوان دریافت. اما جالب است که سوره 31 آیه 15 نیز همانند سوره 9 آیه 23 در زمینه و مفاد حمله به ناباوران آمده است. به عبارت (و ان جاهداک) در این آیه دقت کنید.
- [سایر] با سلام و خسته نباشید حدیثی را به روایت زیر در چند سایت به نقل از کتاب "أنوار المشعشعین"دیدم. به شدت علاقه مند به دانستن کل متن آن از آغاز تا پایان هستم در صورتی که هیچ دسترسی به کتاب مورد اشاره ندارم. لطفا در صورت امکان اصل کامل آن را در اختیار بنده قرار دهید. این حدیث از امیر مؤمنان (ع) بوده، که فرازهایی از آن عبارت است از: در کتاب خلاصة البلدان از کتاب مونس الحزین - از تصنیفات شیخ صدوق - با سند صحیح و معتبر، از امیر مؤمنان(ع) روایت کرده که خطاب به حذیفه فرمود: ای پسر یمانی! در اوّل ظهور، خروج نماید قائم آل محمّد (ع) از شهری که آن را قم گویند و مردم را دعوت به حق میکند، همه خلائق از شرق و غرب، به آن شهر روی آورند و اسلام، تازه شود. ای پسر یمانی! این زمین، مقدّس است، از همهی لوثها، پاک است. عمارت آن، هفت فرسنگ در هشت فرسنگ باشد. رایت وی بر این کوه سفید بزنند(اخیرا مشاهده می شود که برخی "کوه خضر" واقع در شهر قم را مصداق این کوه سفید می پندارند)، به نزد دهی کهن، که در جنب مسجد است، و قصری کهن - که قصر مجوس است - و آن را جمکران خوانند. از زیر یک مناره آن مسجد بیرون آید، نزدیک آن جا که آتشخانه گبران بوده ... از این حدیث شریف، استفاده میشود به طوری که مسجد سهله در دوران ظهور حضرت بقیّةاللَّه(عج)، پایگاه آن حضرت خواهد بود، مسجد مقدّس جمکران نیز در عصر ظهور، جایگاه خاصّی دارد و پایگاه دیگری برای آن حضرت است. مرحوم کاتوزیان، پس از نقل متن کامل حدیث، به شرح و تفسیر آن پرداخته، در باره کوه سفید و قصر مجوس و دیگر تعبیرهایی که در حدیث شریف آمده و ما به جهت اختصار نیاوردیم، به تفصیل، سخن گفته است. خوانندگان گرامی، توجّه دارند که احادیث ملاحم، چندان نیازی به تحقیق در سند ندارند؛ زیرا، جز معصومان علیهم السلام که با سرچشمه وحی مربوط بودند، شخص دیگری نمیتوانست خبری بگوید که صدها سال بعد تحقّق پیدا کند. روزی که امیرمؤمنان(ع) به حذیفه از مسجد جمکران خبر میداد، در سرزمین حجاز و عراق، کمتر کسی نام قم را شنیده بود، لذا میبینیم که در احادیث فراوانی، به هنگام بحث از قم، به "در نزدیکی ری" تعبیر شده تا به این وسیله، موقعیّت جغرافیایی شهر قم، برای اصحاب ائمّه (ع) روشن گردد. از این رهگذر، احتمال نمیرود که احدی از مردم حجاز، نام جمکران را به عنوان یکی از دهات قم شنیده باشد. سپاس مهدی
- [آیت الله جوادی آملی] ضمن عرض سلام 1/ معیار و ملاک در قصد توطن چیست؟ 2/ آیا انسان می تواند 3تا یا 4تا وطن داشته باشد؟ 3/الف= آیا پس لرزه ها نماز آیات دارند؟ ب: نظر حضرتعالی در مورد قمه زنی و شرح آیه 32 سوره حج در ادله مراجعی که قمه زنی را باتوجه به آیه شریفه آیه32 سوره حج از شعایر دینی جایز و مستحب دانسته اند، همچنین با توجه به احادیثی دیگر و به بعضی از احادیث 4/آیا حکم حاکم مقدم بر فتوای مرجع تقلید است 5/تغییر جنسیت مرد به زن یا زن به مرد در صورتی که حکم پزشک باشد که در صورت عدم تغییر جنسیت بیماری های خطیری برای وی بوجود می آرود حکم آن چیست؟ 6/الف: نظر حضرتعالی در راجع به نماز جمعه در زمان غیبت امام زمان ب: نظر حضرتعالی در راجع به سورد های تشکیل شده از دختر و پسر جوان (نامحرم) در وضع زمانی چیست،
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر یک یا چند نفر بگویند که خورشید یا ماه گرفته است و اعتبار گفتار آنان از نظر شرع ثابت نباشد چنانچه نماز آیات نخواند و بعد از راهی که شرعاً معتبر است ثابت شود که گفتار آنها راست بوده در صورتی که تمام خورشید یا ماه گرفته باشد، باید نماز آیات بخواند، بلکه اگر مقداری از آن هم گرفته باشد، بنا بر احتیاط خواندن نماز آیات بر او واجب است.
- [آیت الله خوئی] اگر عدهای که اطمینان به گفتار آنها نباشد بگویند که خورشید یا ماه گرفته است، چنانچه انسان از گفتة آنان یقین یا اطمینان شخصی پیدا نکند و در آن اشخاص شخصی که ثقه باشد نباشد و نماز آیات نخواند و بعد معلوم شود راست گفتهاند، در صورتی که تمام خورشید یا ماه گرفته باشد، نماز آیات را بخواند ولی اگر مقداری از آن گرفته باشد، خواندن نماز آیات را بر او واجب نیست و همچنین است اگر دو نفر که عادل بودن آنان معلوم نیست، بگویند خورشید یا ماه گرفته، بعد معلوم شود که عادل بودهاند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . تعزیه و شبیه خوانی اگر مشتمل بر آلات لهو از قبیل طبل و شیپور و صنج نباشد و اشعار دروغ و غنا نخوانند و مرد لباس زن نپوشد و اجتماع مرد و زن در یک جا نباشد، اشکال ندارد. ولی سزاوار است که به تعزیه خوانی تنها اکتفا نکنند و مجالس روضه که در آنها علاوه بر ذکر مصائب حضرت خامس آل عبا علیه السلام ، معارف و عقاید اسلامی و تفسیر آیات و احادیث و احکام شرعیه بیان می شود نیز تشکیل دهند.
- [آیت الله اردبیلی] دادن قرآن به دست کفار و اهل کتاب به امید هدایت آنان و به منظور مطالعه و بررسی و درک آیات آن، در صورتی که در معرض نجس شدن و هتک و اهانت نباشد و واقعا بخواهند از آن استفاده کنند، مانعی ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر عده ای که اطمینان به گفتار آنها نباشد بگویند که خورشید یا ماه گرفته است؛ چنانچه انسان از گفته آنان یقین یا اطمینان شخصی پیدا نکند و نماز آیات نخواند و بعد معلوم شود راست گفته اند؛ در صورتی که تمام خورشید یا ماه گرفته باشد؛ باید نماز آیات را بخواند؛ ولی اگر مقداری از آن گرفته باشد؛ خواندن نماز آیات بر او واجب نیست و همچنین است اگر دو نفر که عادل بودن آنان معلوم نیست بگویند خورشید یا ماه گرفته؛ بعد معلوم شود که عادل بوده اند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر عده ای بگویند خورشید یا ماه گرفته است چنانچه انسان از گفته انان یقین یا اطمینان پیدا نکند و در ان اشخاص شخصی که گفته او شرعا معتبر است نباشد و نماز ایات نخواند و بعد معلوم شود راست گفته اند در صورتی که تمام خورشید یا ماه گرفته باشد نماز ایات را بخواند ولی اگر مقداری از ان گرفته باشد خواندن نماز ایات بر او واجب نیست و همچنین است اگر دو نفر که عادل بودن انان معلوم نیست یا شخصی که ثقه بودن او معلوم نیست بگویند خورشید یا ماه گرفته بعد معلوم شود که ان دو عادل بوده اند و یا ان شخص ثقه ای بوده که ظن بر خلاف قول او نبوده است
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام دروغ است و معنای آن فریب دیگران است به چیزی که در نظر او واقعیّت ندارد و قرآن شریف به طور مؤکّد، سلب ایمان از دروغگو نموده است: (انَّما یَفْتَرِی الکَذِبَ الَّذین لایُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّه).[1] (تنها کسانی دروغپردازی میکنند که به آیات خدا ایمان ندارند.) بلکه در روایات آمده است که دروغگو دشمن خداست و آن اقسامی دارد: الف) نسبت دروغ دادن به پیامبران گرامی و ائمّه طاهرین(سلاماللهعلیهم) و این قسم از دروغ که بدعت به آن میگویند، شدیدترین عذاب الهی را دارد و از همه اقسام دروغ بزرگتر و از اکبر کبائر است، مخصوصاً اگر سبب گمراهی کسی شود. ب) دروغ مفسدهآمیز نظیر دروغی که روابط بین دو مسلمان را تیره کند و نظیر دروغی که آبروی کسی را ببرد و نظیر دروغی که کسی را در خطر اندازد و مانند اینها. و قدر متیقّن از آیات و روایاتی که در مذمّت دروغ است همین قسم از دروغ میباشد. ج) نسبت دادن عیبی به کسی که آن عیب را نداشته باشد؛ نظیر نسبت زنا به زن عفیفه و یا مرد عفیف و نظیر نسبت سرقت به کسی که سرقت نکرده باشد و نظیر اینها، و به آن تهمت هم میگویند و این قسم علاوه بر اینکه دروغ است، غیبت نیز میباشد و در روایات آمده است کسی که تهمت بزند، در روز قیامت او را بر تپّهای از چرک و خون که صورت برزخی آن تهمت است نگاه میدارند تا مردم از حساب فارغ شوند. د) دروغی که مفسده آمیز نباشد، نظیر تعریف بیجا از خود یا دیگران و نظیر اظهار محبّت و ارادت به کسی که محبّت و ارادت به او ندارد و مانند اینها، و حرمت این قسم دروغ نزد فقها مسلّم است و از آیات و روایات نیز به خوبی استفاده حرمت میشود. ه) دروغی که علاوه بر اینکه مفسده ندارد، فریب کسی هم نیست، نظیر قصّهها و داستانهای دروغ آمیز و شوخیهای دروغ آمیز و مانند اینها، و این قسم از دروغ گرچه حرام نیست، ولی از روایات به خوبی استفاده میشود که مسلمان واقعی از مثل این دروغها نیز پرهیز میکند. صفحه 401 و) توریه، و معنای آن این است که لفظی بگوید و معنایی را اراده کند که مخاطب توجّه به آن معنی نداشته باشد، و این قسم از دروغ نیز جایز نیست. و اینکه مشهور در میان مردم است که توریه بدون ضرورت جایز است، صحّت ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] نماز رابطه انسان با خداست و مایه صفای روح و پاکی دل و پیدایش روح تقوا و تربیت انسان و پرهیز از گناهان است. نماز مهمترین عبادات است که طبق روایات اگر قبول درگاه خدا شود عبادات دیگر نیز قبول خواهد شد و اگر قبول نگردد اعمال دیگر نیز قبول نخواهد شد. و نیز بر طبق روایات، کسی که نمازهای پنجگانه را انجام می دهد از گناهان پاک می شود همان گونه که اگرشبانه روز پنج مرتبه در نهر آبی شست و شو کند اثری از آلودگی در بدنش باقی نمی ماند. به همین دلیل، در آیات قرآن مجید و روایات اسلامی و وصایا و سفارشهای پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و ائمه هدی(علیهم السلام)از مهمترین کارهایی که روی آن تأکید شده همین نماز است و لذا ترک نماز از بزرگترین گناهان کبیره محسوب می شود. سزاوار است انسان نماز را در اول وقت بخواند و به آن اهمیت بسیار دهد و از تند خواندن نماز که ممکن است مایه خرابی نماز گردد جداً بپرهیزد. در حدیث آمده است روزی پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) مردی را در مسجد مشغول نماز دید که رکوع و سجود را بطور کامل انجام نمی دهد، فرمود: اگر این مرد از دنیا برود در حالی که نمازش این گونه باشد به دین من از دنیا نخواهد رفت. روح نماز (حضور قلب) است و سزاوار است از آنچه مایه پراکندگی حواس می شود بپرهیزد، معانی کلمات نماز را بفهمد و در حال نماز به آن توجه داشته باشد و با حال خضوع و خشوع نماز را انجام دهد، بداند با چه کسی سخن می گوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند بسیار کوچک ببیند. در حالات معصومین(علیهم السلام) آمده است به هنگام نماز آنچنان غرق یاد خدا می شدند که از خود بی خبر می گشتند، تا آنجا که پیکان تیری در پای امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)مانده بود، در حال نماز بیرون آوردند و آن حضرت متوجه نشد. برای قبولی نماز و کمال و فضیلت آن علاوه بر شرایط واجب باید امور زیر را نیز رعایت کند: قبل از نماز از خطاهای خود توبه و استغفار نماید و از گناهانی که مانع قبول نماز است مانند (حسد) و (تکبر) و (غیبت) و (خوردن مال حرام) و (آشامیدن مسکرات) و (ندادن خمس و زکات) بلکه هر معصیتی بپرهیزد. همچنین سزاوار است کارهائی که ارزش نماز و حضور قلب را کم می کند انجام ندهد، مثلاً در حال خواب آلودگی و خودداری از بول و در میان سر و صداها و در برابر منظره هایی که جلب توجه می کند به نماز نایستد و کارهایی که ثواب نماز را زیاد می کند انجام دهد، مثلاً لباس پاکیزه بپوشد، موهای خود را شانه زند و مسواک کند و خود را خوشبو نماید و انگشتر عقیق به دست کند.
- [آیت الله علوی گرگانی] مرسوم در بانکها این است که یک امضأ را نمیخرند ولی اشخاصی هستند که یک امضأ را هم معامله میکنند وچون عموماً این اشخاص وجه میدهند وسفته میگیرند وغالباً بعنوان قرض است و در قرض زیاده ربا است لهذا معاملات مزبور حرام وزیاده ربا است، ولی اگرخواسته باشند معاملهشان صحیح باشد وزیادهای که میگیرند ربا نباشد چند راه دارد، ودو راهش که آسانتر از بقیه است ذکر میشود: 1 - آن که وجه را که میدهد بعنوان معامله منتقل نماید نه بعنوان قرض واستقراض )مثلاً( صد هزار ریال نقد را بفروشد به پانصد دینار عراقی در زمان مشخص آن را تحویل گیرد. 2 - آن که یک جعبه کبریت یا یک طاقه دستمال یا چیز دیگری را بفروشد به ده هزار ریال بشرط این که صد هزار ریال تا مدّتمثلاً یک سال بدون منفعت قرض بدهد و یا این که کسی که قرض گرفته است ومدت آن سر آمده و میخواهد تمدید نماید طلبکار یک جعبه کبریت را به مقروض میفروشد به هزار ریال بشرط این که طلب خود را تا مدّت یک ماه بدون منفعت تمدید نماید واین چارهجویی به این نحو برایتجدید وتمدید مدت بملاحظه این است که جائز نیست ابتدأً در مقابل تجدید یا تمدید مدت طلبکار چیزی از بدهکار بگیرد وتوهّم این که این معامله صوری است زیرا که هیچکس یک جعبه کبریت را که قیمتش یک ریال است به هزار ریال نمیخرد، توهّم بیجایی است زیرا که احدی بدون جهت چنین معاملهای نمیکند اما در صورتی که صد هزار ریال قرض دادن بدون منفعت تا یکسال ضمیمه شود همه میخرند و در این موضوع چند روایت در کتاب وسایل الشیعه ابواب احکام عقود نقل فرمودهاند وما برای رفع شبهه یک روایت از آن را در اینجا نقل مینماییم: شیخ طوسی قدس ا& روحه بسند صحیح از محمّد بن اسحاق بن عمّار که موثق است روایت نموده میگوید به حضرت موسی بن جعفر8 عرض کردم: )وَیَکونُ لی عَلَی الرَّجُلِ دَراهِمُ، فَیَقولُ أخّرْنی بِها وَأنا أرْبَحُکَ فَأَبیعُهُ جُبًَّْ تَقومُ عَلَیَّ بِألْفَ دِرْهَمً بِعَشَرَِْ آلافِ دِرْهَمً أو قالَ: بِعِشْرینَ ألفَاً وَأُؤَخِّرُهُ بِالمالِ؟ قالَ: لا بَأسَ(، ترجمه: من چند درهم از شخصی طلبکارم و آنشخص خواهش میکند او را مهلت دهم و به من منفعتی برساند من جبهای را که قیمتش هزار درهم است به او به ده هزار درهم یا بیست هزار درهم میفروشم وطلب خود را تأخیر میاندازم؟ حضرت فرمودند: عیبی ندارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] بعضی از معاملات باطل است و حرام نیست و بعضی حرام است و باطل نیست و بعضی باطل و حرام است و عمده اینها از این قرار است اول بعضی از اعیان نجسه مانند مشروبات مسکر و خوک که خرید و فروش این دو باطل و حرام است و همچنین مردار نجس و سگ غیر شکاری که خرید و فروش این دو باطل و بنابر احتیاط حرام است و در غیر اینها در صورتی که منفعت عقلایی حلالی داشته باشد مثلا غایط را کود کنند یا خون را به مریض تزریق نمایند خرید و فروش ان صحیح و حلال است ولی احتیاط مستحب ترک ان است دوم خرید و فروش مال غصبی که بدون اجازه مالکش باطل است ولی تکلیفا حرام نیست بلکه تصرفات خارجیه در مال غصبی حرام است سوم خرید و فروش چیزی که نزد مردم مالیت ندارد و خرید و فروش ان نزد انان سفیهانه است مانند حیواناتی که پیش مردم ارزش ندارد باطل است و حرام نیست چهارم معامله چیزی که منافع معمولی ان فقط کار حرام باشد مانند اسباب قمار که باطل و حرام است پنجم معامله ای که در ان ربا باشد باطل و حرام است ششم فروش جنسی که با چیز دیگر مخلوط است در صورتی که ان چیز معلوم نباشد و فروشنده هم به خریدار نگوید مثل فروختن روغنی که ان را با پیه مخلوط کرده است یا بها قرار دادن چیزی که در ان غش شده است و چنین معامله ای حرام و در بعضی از صور که خواهد امد باطل است پیغمبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم فرموده ای دارد به این مضمون از مسلمانان نیست کسی که با مسلمانان غش کند و از ان حضرت روایت شده که هر که با برادر مسلمان خود غش کند خداوند برکت روزی او را می برد و معیشت او را بر او فاسد می کند و او را به خودش واگذار می کند