با توجه به روایت زیر، (تَوَشُّح) را توضیح بدهید. (محمّد بن یحیی عن أحمد بن محمد عن علی بن الحکم عن هشام بن سالم عن أبی بصیر عن أبی عبد الله(ع) قال: لَا یَنْبَغِی أَنْ تَتَوَشَّحَ بِإِزَارٍ فَوْقَ الْقَمِیصِ وَ أَنْتَ تُصَلِّی وَ لَا تَتَّزِرْ بِإِزَارٍ فَوْقَ الْقَمِیصِ إِذَا أَنْتَ صَلَّیْتَ فَإِنَّهُ مِنْ زِیِّ الْجَاهِلِیَّةِ).
«تَوَشُّح» در لغت از ماده «وشح»؛ به معنای آویختن حمایل (آنچه به شانه و پهلو آویزند[1] ) و جامه به دوش افکندن است.[2] اما با توجه به این‌که روایات مربوط به توشّح، یک بحث شرعی و فقهی را پیش می‌کشند، لغت‌دانان و فقهای بزرگوار توشّح ‌را به گونه‌های مختلف معنا کرده‌اند: 1. معروف فقها[3] و بیشتر ارباب لغت:[4] گذراندن یک طرف لباس از زیر بغل راست و افکندن آن بر دوش چپ، آن‌گونه که شخص مُحرم در احرام حج انجام می‌دهد. 2. افکندن لباس از شانه تا تهیگاه و بستن آن در وسط.[5] 3. برخی از اهل سنت: داخل کردن یک طرف لباس در زیر بغل راست و افکندن آن بر دوش چپ و طرف دیگر، زیر بغل چپ و افکندن آن بر دوش راست، سپس گره زدن آن دو به هم بر روی سینه.[6] در روایات زیر توشّح به همان معنای معروف فقها و لغت‌دانان است؛ یعنی گذراندن یک طرف لباس از زیر بغل راست و افکندن آن بر دوش چپ. امام صادق(ع) فرمود: «شایسته نیست که روی پیراهن، یک ملافه را به صورت توشّح آویزان کنی و نماز بخوانی. و شایسته نیست که روی پیراهن، یک ملافه را مانند لنگ حمام به کمر ببندی و نماز بخوانی. این گونه لباس، شیوه دوران جاهلیت بود».[7] عمّار ساباطی، می‌گوید: از حضرت امام صادق(ع) پرسیدم؛ شخصی که امام جماعت برای گروهی است، آیا جایز است در هنگام امامت لباس را به صورت توشّح بپوشد؟ آن‌حضرت فرمود: «خیر، شخص با جماعت و گروهی نماز نخواند و حال آن‌که روی لباس‌هایش، توشّح بپوشد، اگر چه لباس‌هایش زیاد هم باشند؛ زیرا امامی که این‌گونه لباس پوشیده حق ندارد با مردم نماز جماعت بخواند».[8] امام باقر یا امام صادق(ع) فرمود: «پوشیدن ردا و عبا بر روی توشّح، در نماز مکروه است و پوشیدن لباس به صورت توشّح بر روی پیراهن [نیز] مکروه است».[9] از امام باقر و امام صادق(ع) سؤال کردند: علّت چیست که شخص نباید در حال نماز روی پیراهنش، لباس را به صورت توشّح بپوشد؟ فرمودند: «علّتش آن است که در نماز باید با تواضع و خواری باشند و توشّح نشانه تکبّر و گردن فرازی است، از این‌رو؛ در نماز جایز نیست این طور لباس بپوشید».[10] از توشّح در بخش‌های نماز[11] و حج[12] کتاب‌های فقهی بحث شده است. توشّح در حال نماز به‌ویژه برای امام جماعت کراهت دارد.[13] اما توشّح یکی از دو لباس احرام برای مُحرم جایز است.[14] ‌   [1] . فرهنگ فارسی معین، واژه «حمایل». [2] . بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 273، انتشارات اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1375ش؛ فرهنگ لغت عمید، واژه «توشح». [3] . فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحکام، ج ‌5، ص 275، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1416ق؛ کاشف الغطاء، جعفر بن خضر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، ج ‌4، ص 531، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1422ق؛ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محقق و مصحح: قوچانی، عباس، آخوندی، علی، ‌ج ‌18، ص 238، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ هفتم، 1404ق. [4] . «وَ هُوَ أن یُدْخِلَهُ تَحْتَ إِبْطِهِ الْأَیْمَنِ و یُلْقِیهِ عَلَی مَنْکِبِه الْأَیْسَرِ کَمَا یَفْعَلُهُ الْمُحَرِمُ»؛ فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، منشورات دار الرضی، قم، چاپ اول، بی‌تا؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ‏2، ص 633، دار صادر، بیروت، چاپ سوم؛ واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق و مصحح: شیری، علی، ج 4، ص 246، دار الفکر، بیروت، چاپ اول، 1414ق؛  ‏طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق: حسینی‏، سید احمد، ج ‌2، ص 423، کتابفروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم، 1375ش. [5] .  «و التوشح و هو إرسال الرداء من العاتقین الی الکشحین و شده»؛ ابن فهد حلّی، جمال الدین احمد بن محمد، الرسائل العشر، محقق و مصحح: رجائی‌، سید مهدی، ص 68، انتشارات کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی قدس سره، قم، چاپ اول، 1409ق. [6] . «ابن سیدة: و التوشُّح أَن یَتَّشِحَ بالثوب، ثم یُخرجَ طَرَفه الذی أَلقاه علی عاتقه الأَیسر من تحت یده الیمنی، ثم یَعْقِدَ طرفیهما علی صدره‏»؛ لسان العرب، ج ‏2، ص 633؛ تاج العروس من جواهر القاموس، ج 4، ص 246. [7] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏3، ص  395 ، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. [8] . شیخ صدوق، علل الشرائع، ج ‏2، ص 329، کتاب فروشی داوری، قم، چاپ اول، 1385ش؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج ‏4، ص 396، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق. [9] . وسائل الشیعة، ج ‏4، ص 396. [10] . علل الشرائع، ج ‏2، ص 329؛ وسائل الشیعة، ج ‏4، ص 398. [11] . ر.ک: موسوی خویی، سید ابو القاسم، موسوعة الإمام الخوئی، ج 12، ص 426، مؤسسة إحیاء آثار الإمام الخوئی، قم، چاپ اول، 1418ق. [12] . ر.ک: همان، ج ‌27، ص 447 و 451. [13] . طباطبایی یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی (المحشّی)، محقق و مصحح: محسنی سبزواری‌، احمد، ج 2، ص 358، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1419ق. [14] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج ‌18، ص 238؛ العروة الوثقی (المحشّی)، ج ‌4، ص 671.
عنوان سوال:

با توجه به روایت زیر، (تَوَشُّح) را توضیح بدهید. (محمّد بن یحیی عن أحمد بن محمد عن علی بن الحکم عن هشام بن سالم عن أبی بصیر عن أبی عبد الله(ع) قال: لَا یَنْبَغِی أَنْ تَتَوَشَّحَ بِإِزَارٍ فَوْقَ الْقَمِیصِ وَ أَنْتَ تُصَلِّی وَ لَا تَتَّزِرْ بِإِزَارٍ فَوْقَ الْقَمِیصِ إِذَا أَنْتَ صَلَّیْتَ فَإِنَّهُ مِنْ زِیِّ الْجَاهِلِیَّةِ).


پاسخ:

«تَوَشُّح» در لغت از ماده «وشح»؛ به معنای آویختن حمایل (آنچه به شانه و پهلو آویزند[1] ) و جامه به دوش افکندن است.[2] اما با توجه به این‌که روایات مربوط به توشّح، یک بحث شرعی و فقهی را پیش می‌کشند، لغت‌دانان و فقهای بزرگوار توشّح ‌را به گونه‌های مختلف معنا کرده‌اند:
1. معروف فقها[3] و بیشتر ارباب لغت:[4] گذراندن یک طرف لباس از زیر بغل راست و افکندن آن بر دوش چپ، آن‌گونه که شخص مُحرم در احرام حج انجام می‌دهد.
2. افکندن لباس از شانه تا تهیگاه و بستن آن در وسط.[5]
3. برخی از اهل سنت: داخل کردن یک طرف لباس در زیر بغل راست و افکندن آن بر دوش چپ و طرف دیگر، زیر بغل چپ و افکندن آن بر دوش راست، سپس گره زدن آن دو به هم بر روی سینه.[6]
در روایات زیر توشّح به همان معنای معروف فقها و لغت‌دانان است؛ یعنی گذراندن یک طرف لباس از زیر بغل راست و افکندن آن بر دوش چپ.
امام صادق(ع) فرمود: «شایسته نیست که روی پیراهن، یک ملافه را به صورت توشّح آویزان کنی و نماز بخوانی. و شایسته نیست که روی پیراهن، یک ملافه را مانند لنگ حمام به کمر ببندی و نماز بخوانی. این گونه لباس، شیوه دوران جاهلیت بود».[7]
عمّار ساباطی، می‌گوید: از حضرت امام صادق(ع) پرسیدم؛ شخصی که امام جماعت برای گروهی است، آیا جایز است در هنگام امامت لباس را به صورت توشّح بپوشد؟ آن‌حضرت فرمود: «خیر، شخص با جماعت و گروهی نماز نخواند و حال آن‌که روی لباس‌هایش، توشّح بپوشد، اگر چه لباس‌هایش زیاد هم باشند؛ زیرا امامی که این‌گونه لباس پوشیده حق ندارد با مردم نماز جماعت بخواند».[8]
امام باقر یا امام صادق(ع) فرمود: «پوشیدن ردا و عبا بر روی توشّح، در نماز مکروه است و پوشیدن لباس به صورت توشّح بر روی پیراهن [نیز] مکروه است».[9]
از امام باقر و امام صادق(ع) سؤال کردند: علّت چیست که شخص نباید در حال نماز روی پیراهنش، لباس را به صورت توشّح بپوشد؟ فرمودند: «علّتش آن است که در نماز باید با تواضع و خواری باشند و توشّح نشانه تکبّر و گردن فرازی است، از این‌رو؛ در نماز جایز نیست این طور لباس بپوشید».[10]
از توشّح در بخش‌های نماز[11] و حج[12] کتاب‌های فقهی بحث شده است. توشّح در حال نماز به‌ویژه برای امام جماعت کراهت دارد.[13] اما توشّح یکی از دو لباس احرام برای مُحرم جایز است.[14] ‌   [1] . فرهنگ فارسی معین، واژه «حمایل». [2] . بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 273، انتشارات اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1375ش؛ فرهنگ لغت عمید، واژه «توشح». [3] . فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحکام، ج ‌5، ص 275، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1416ق؛ کاشف الغطاء، جعفر بن خضر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، ج ‌4، ص 531، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1422ق؛ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محقق و مصحح: قوچانی، عباس، آخوندی، علی، ‌ج ‌18، ص 238، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ هفتم، 1404ق. [4] . «وَ هُوَ أن یُدْخِلَهُ تَحْتَ إِبْطِهِ الْأَیْمَنِ و یُلْقِیهِ عَلَی مَنْکِبِه الْأَیْسَرِ کَمَا یَفْعَلُهُ الْمُحَرِمُ»؛ فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، منشورات دار الرضی، قم، چاپ اول، بی‌تا؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ‏2، ص 633، دار صادر، بیروت، چاپ سوم؛ واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق و مصحح: شیری، علی، ج 4، ص 246، دار الفکر، بیروت، چاپ اول، 1414ق؛  ‏طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق: حسینی‏، سید احمد، ج ‌2، ص 423، کتابفروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم، 1375ش. [5] .  «و التوشح و هو إرسال الرداء من العاتقین الی الکشحین و شده»؛ ابن فهد حلّی، جمال الدین احمد بن محمد، الرسائل العشر، محقق و مصحح: رجائی‌، سید مهدی، ص 68، انتشارات کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی قدس سره، قم، چاپ اول، 1409ق. [6] . «ابن سیدة: و التوشُّح أَن یَتَّشِحَ بالثوب، ثم یُخرجَ طَرَفه الذی أَلقاه علی عاتقه الأَیسر من تحت یده الیمنی، ثم یَعْقِدَ طرفیهما علی صدره‏»؛ لسان العرب، ج ‏2، ص 633؛ تاج العروس من جواهر القاموس، ج 4، ص 246. [7] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏3، ص  395 ، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. [8] . شیخ صدوق، علل الشرائع، ج ‏2، ص 329، کتاب فروشی داوری، قم، چاپ اول، 1385ش؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج ‏4، ص 396، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق. [9] . وسائل الشیعة، ج ‏4، ص 396. [10] . علل الشرائع، ج ‏2، ص 329؛ وسائل الشیعة، ج ‏4، ص 398. [11] . ر.ک: موسوی خویی، سید ابو القاسم، موسوعة الإمام الخوئی، ج 12، ص 426، مؤسسة إحیاء آثار الإمام الخوئی، قم، چاپ اول، 1418ق. [12] . ر.ک: همان، ج ‌27، ص 447 و 451. [13] . طباطبایی یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی (المحشّی)، محقق و مصحح: محسنی سبزواری‌، احمد، ج 2، ص 358، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1419ق. [14] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج ‌18، ص 238؛ العروة الوثقی (المحشّی)، ج ‌4، ص 671.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین