پیش از آن‌که تعریف این اصطلاح در منطق بیان شود، دو واژه «تأدیبات» و «صلاحیه» در لغت معنا می‌شود تا تناسب آن با معنای اصطلاحی روشن شود: ریشه و سه حرف اصلی «تأدیبات»، «أدَب» است و أدب در لغت به این معانی آمده است: روش پسندیده، اخلاق نیکو، فضیلت، مردمی، و ... .[1] و «تأدیبات» به معنای مقررات و قوانین کیفری نیز آمده است.[2] «صلاحیة» از «صَلاح» به معنای نیکی، ضد فساد و تباهی، مصلحت، شایسته و ... است.[3] با توجه به معنای لغوی؛ «تأدیبات صلاحیه»؛ یعنی روش‌ها و رفتارهای نیک و پسندیده‌ای که به مصلحت و صلاح مردم است، و فساد و تباهی در آن نیست. اما مقصود از تأدیبات صلاحیه در اصطلاح منطق به شرح زیر است: گاهی ادراک انسان مربوط به یک امر کلّی است که در نتیجه، یا انسان حکم به حُسن و نیکی یک کار می‏کند؛ چرا که کمالی برای نفس است؛ مانند علم و شجاعت و یا به جهت این‌که یک مصلحت عمومی (نوعی) در آن است؛ مانند مصلحتی که در عدل برای حفظ نظام و بقای نوع انسان وجود دارد. این ادراک، با قوّه عقل -از آن جهت که عقل است- بوده و لذا مدح و ستایش همه عقلا را به دنبال دارد. و یا قُبح و زشتی یک چیز را درک می‌کند به اعتبار این‌که نقصی برای نفس است؛ مانند جهل و نادانی، یا به دلیل این‌که مفسده‌ای عمومی در آن است؛ مثل ظلم، که در این موارد عقل -از آن جهت که عقل است- قُبح و زشتی را درک می‌کند و مذمّت و نکوهش همه عقلا را به دنبال دارد. لذا این ستایش و نکوهش؛ وقتی که همه عقلا به اعتبار مصلحت یا مفسده نوعی یا به اعتبار کمال و نقص نوعی بر آن متّفق باشند، از احکام عقلیه‌ می‌باشد و این احکام عقلیه همگانی، «آراء محموده» و «تأدیبات صلاحیه» نامیده می‌شوند.[4] با توضیحی که بیان شد، دلیل نام‌گذاری این آرا و احکام عقلی به تأدیبات صلاحیه روشن شد؛ یعنی گزاره‌هایی مانند «عدالت‌ورزی خوب است»، نزد مردم و عقلا جزو رفتارهای نیک و شایسته شمرده می‌شود و مورد پذیرش آنها است. لذا حُسن و خوبی آن درک می‌شود و همین است معنای حُسن و قُبح عقلی‌ای که محل بحث و گفت‌وگو و اختلاف نظر میان اشاعره و عدلیه واقع شده است. تأدیبات صلاحیه، از قسم قضایای مشهورات هستند. و قضایای مشهورات؛ قضایایی هستند که میان مردم شهرت یافته است. کسانی‌که این امور نزد‌شان مشهور شده، گاه همه‌ عقلا، گاه بیشتر ایشان و گاه گروه خاصی است. سبب شهرت یک قضیه یکی از این امور است: بدیهی بودن، فطری بودن، مصلحت عمومی نوع بشر، عادت افراد یک جامعه و عواطف احساسات و حالات خاص روحی. و عقل نیز به این اعتبار به آن حکم می‌کند.[5] [1] . لغت نامه دهخدا، و فرهنگ فارسی معین، واژه «ادب»؛ ر.ک: ‏طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق: حسینی‏، سید احمد، ج 2، ص 5، کتابفروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم، 1375ش؛ واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق و مصحح: شیری، علی، ج 1، ص 296 – 297، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، بیروت، چاپ اول، 1414ق.‌ [2] . بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 203، انتشارات اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1375ش. [3] . لغت نامه دهخدا، واژه «صلاح»؛ ر.ک: تاج العروس من جواهر القاموس، ج 4، ص 125. [4] . ر.ک: مظفر، محمدرضا، المنطق، با تعلیق: فیاضی، غلامرضا، ج 3، ص 342 – 343، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1423ق؛ مظفر، محمد رضا، أصول الفقه، ج 2، ص 280، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1430ق. [5] . رازی، قطب الدین، شرح مطالع الانوار فی المنطق، ص 334 – 335، انتشارات کتبی نجفی، قم، بی‌تا؛ ابو نصر فارابی، المنطقیات، با تحقیق و مقدمه: دانش پژوه‏، محمد تقی، ج 1، ص 19، مکتبة آیة اللّه المرعشی، قم، چاپ اول، 1408ق؛ سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج 3، ص 1686، انتشارات دانشگاه تهران‏، چاپ سوم، 1373ش.
پیش از آنکه تعریف این اصطلاح در منطق بیان شود، دو واژه «تأدیبات» و «صلاحیه» در لغت معنا میشود تا تناسب آن با معنای اصطلاحی روشن شود:
ریشه و سه حرف اصلی «تأدیبات»، «أدَب» است و أدب در لغت به این معانی آمده است: روش پسندیده، اخلاق نیکو، فضیلت، مردمی، و ... .[1] و «تأدیبات» به معنای مقررات و قوانین کیفری نیز آمده است.[2]
«صلاحیة» از «صَلاح» به معنای نیکی، ضد فساد و تباهی، مصلحت، شایسته و ... است.[3]
با توجه به معنای لغوی؛ «تأدیبات صلاحیه»؛ یعنی روشها و رفتارهای نیک و پسندیدهای که به مصلحت و صلاح مردم است، و فساد و تباهی در آن نیست.
اما مقصود از تأدیبات صلاحیه در اصطلاح منطق به شرح زیر است:
گاهی ادراک انسان مربوط به یک امر کلّی است که در نتیجه، یا انسان حکم به حُسن و نیکی یک کار میکند؛ چرا که کمالی برای نفس است؛ مانند علم و شجاعت و یا به جهت اینکه یک مصلحت عمومی (نوعی) در آن است؛ مانند مصلحتی که در عدل برای حفظ نظام و بقای نوع انسان وجود دارد. این ادراک، با قوّه عقل -از آن جهت که عقل است- بوده و لذا مدح و ستایش همه عقلا را به دنبال دارد. و یا قُبح و زشتی یک چیز را درک میکند به اعتبار اینکه نقصی برای نفس است؛ مانند جهل و نادانی، یا به دلیل اینکه مفسدهای عمومی در آن است؛ مثل ظلم، که در این موارد عقل -از آن جهت که عقل است- قُبح و زشتی را درک میکند و مذمّت و نکوهش همه عقلا را به دنبال دارد. لذا این ستایش و نکوهش؛ وقتی که همه عقلا به اعتبار مصلحت یا مفسده نوعی یا به اعتبار کمال و نقص نوعی بر آن متّفق باشند، از احکام عقلیه میباشد و این احکام عقلیه همگانی، «آراء محموده» و «تأدیبات صلاحیه» نامیده میشوند.[4]
با توضیحی که بیان شد، دلیل نامگذاری این آرا و احکام عقلی به تأدیبات صلاحیه روشن شد؛ یعنی گزارههایی مانند «عدالتورزی خوب است»، نزد مردم و عقلا جزو رفتارهای نیک و شایسته شمرده میشود و مورد پذیرش آنها است. لذا حُسن و خوبی آن درک میشود و همین است معنای حُسن و قُبح عقلیای که محل بحث و گفتوگو و اختلاف نظر میان اشاعره و عدلیه واقع شده است.
تأدیبات صلاحیه، از قسم قضایای مشهورات هستند. و قضایای مشهورات؛ قضایایی هستند که میان مردم شهرت یافته است. کسانیکه این امور نزدشان مشهور شده، گاه همه عقلا، گاه بیشتر ایشان و گاه گروه خاصی است. سبب شهرت یک قضیه یکی از این امور است: بدیهی بودن، فطری بودن، مصلحت عمومی نوع بشر، عادت افراد یک جامعه و عواطف احساسات و حالات خاص روحی. و عقل نیز به این اعتبار به آن حکم میکند.[5] [1] . لغت نامه دهخدا، و فرهنگ فارسی معین، واژه «ادب»؛ ر.ک: طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق: حسینی، سید احمد، ج 2، ص 5، کتابفروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم، 1375ش؛ واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق و مصحح: شیری، علی، ج 1، ص 296 – 297، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، بیروت، چاپ اول، 1414ق. [2] . بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 203، انتشارات اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1375ش. [3] . لغت نامه دهخدا، واژه «صلاح»؛ ر.ک: تاج العروس من جواهر القاموس، ج 4، ص 125. [4] . ر.ک: مظفر، محمدرضا، المنطق، با تعلیق: فیاضی، غلامرضا، ج 3، ص 342 – 343، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1423ق؛ مظفر، محمد رضا، أصول الفقه، ج 2، ص 280، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1430ق. [5] . رازی، قطب الدین، شرح مطالع الانوار فی المنطق، ص 334 – 335، انتشارات کتبی نجفی، قم، بیتا؛ ابو نصر فارابی، المنطقیات، با تحقیق و مقدمه: دانش پژوه، محمد تقی، ج 1، ص 19، مکتبة آیة اللّه المرعشی، قم، چاپ اول، 1408ق؛ سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج 3، ص 1686، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1373ش.
- [سایر] وجه تسمیه حضرت فاطمه (علیهاالسلام) به انسیه حوراء چیست؟
- [سایر] درباره وجه تسمیه قرآن مجید توضیحاتی ارائه بفرمایید؟
- [سایر] وجه تسمیه این نام برای بازپرسان قبر چیست؟
- [سایر] وجه تسمیه و شأن نزول سوره حجر چیست؟
- [سایر] وجه تسمیه القاب حضرت زهرا علیها السلام چیست؟
- [سایر] وجه تسمیه القاب حضرت زهرا علیها السلام چیست؟
- [سایر] معنای «تأدیبات صلاحیه» در لغت و علم منطق چیست؟
- [سایر] کوثر به چه معناست؟ و وجه تسمیه حضرت زهرا (سلام الله علیها) به آن چیست؟
- [سایر] توضیحی در خصوص وجه تسمیه (الروضة البهیة) و (لمعه) بدهید.
- [سایر] بسم الله الرحمن الرحیم چند حرف است؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر انسان بخواهد الله اکبر را به چیزی که بعد از آن می خواند مثلاً به بِسْمِ "اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ" بچسباند باید "راء" اکبر را با پیش بخواند.
- [آیت الله سبحانی] اگر انسان بخواهد (الله اکبر) را به چیزی که بعد از آن می خواند مثلا به (بسم الله الرحمن الرحیم) بچسباند، باید (ر) اکبر را پیش بدهد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر انسان بخواهد (اللهُ اکبر) را به چیزی که بعد از آن می خواند مثلاً به بسم الله الرحمن الرحیم ) بچسباند باید (ر) اکبر را با پیش بخواند .
- [آیت الله بروجردی] اگر انسان بخواهد (اَللهُ اَکبَرُ) را به چیزی که بعد از آن میخواند مثلاً به بسم الله الرحمن الرّحیم بچسباند، باید (ر) اکبر را پیش [ضمه] بدهد.
- [امام خمینی] اگر انسان بخواهد "الله اکبر" را به چیزی که بعد از آن می خواند مثلا به"بسم الله الرحمن الرحیم" بچسباند، باید ر اکبر را پیش بدهد.
- [آیت الله مظاهری] اگر در رکعت سوّم و چهارم حمد بخواند باید بسم اللَّه آن را هم آهسته بگوید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر انسان بخواهد (الله اکبر) را به چیزی که بعد از آن می خواند مثلاً به بسم الله الرحمن الرّحیم بچسباند بهتر است حرف (ر) اکبر را ضمه بدهد. هر چند احتیاط مستحب است که در نماز واجب متصل نکند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] نمازگزار میتواند (اللَّه اکبر) را به چیزی که بعد از آن میخواند؛ مثلاً به (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ) بچسباند و در این صورت بنا بر احتیاط مستحب (ر) اکبر را پیش بدهد.
- [آیت الله وحید خراسانی] احتیاط مستحب ان است که الله اکبر را به چیزی که بعد ان می خواند مثلا به بسم الله الرحمن الرحیم نچسباند و اگر خواست وصل کند باید راء اکبر را پیش یعنی ضمه بدهد
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر انسان بخواهد اللّه اکبر را به چیزی که بعد از آن می خواند؛ مثلا به بسم اللّه الرحمن الرحیم بچسباند؛ بهتر است (راء) اکبر را پیش بدهد؛ ولی احتیاط مستحب آن است که در نماز واجب نچسباند.