صدق(راستی – راست‌گویی) و دروغ از اوصاف افعال است؛ یعنی آنچه واقعیت خارجی دارد خود فعل است. به عبارت روشن‌تر؛ یعنی فعل، آن گزارش و سخنی است که در خارج تحقق پیدا کرده است. و به تعبیر فلسفی تموج هوایی است که ایجاد شده است؛ اما راست یا دروغ بودن وصفی است که عقل انسان برای این فعل خارجی در نظر می‌گیرد؛ یعنی اگر آن گزارش و سخن مطابق با واقع بود، می‌گویند این سخن صدق و راست است و گرنه دروغ خواهد بود. به تعبیر فلسفی، «راست» و «دروغ»، ما بازاء خارجی ندارند؛ هر چند منشأ انتزاع خارجی دارند. البته، در علم کلام مبحث دیگری مطرح است و آن این‌که آیا عقل بدون کمک شرع می‌تواند خوبی صداقت و بدی را دروغ بفهمد یا نه؟ این مبحث به حسن و قبح ذاتی اشیا معروف است؛ در صورتی که مقصود این مبحث باشد، رجوع شود: به پاسخ 37626. در مورد وجودی بودن خیر و عدمی بودن شر، پاسخ 5529 (انتساب بالعرض شرور به خداوند) را مطالعه کنید.
چگونه میتوان با دلایل عقلی اثبات کرد که صداقت امری وجودی و دروغ امری عدمی است؟ و اینکه به طور کلی خیر، وجودی و شر عدمی است؟
صدق(راستی – راستگویی) و دروغ از اوصاف افعال است؛ یعنی آنچه واقعیت خارجی دارد خود فعل است. به عبارت روشنتر؛ یعنی فعل، آن گزارش و سخنی است که در خارج تحقق پیدا کرده است. و به تعبیر فلسفی تموج هوایی است که ایجاد شده است؛ اما راست یا دروغ بودن وصفی است که عقل انسان برای این فعل خارجی در نظر میگیرد؛ یعنی اگر آن گزارش و سخن مطابق با واقع بود، میگویند این سخن صدق و راست است و گرنه دروغ خواهد بود. به تعبیر فلسفی، «راست» و «دروغ»، ما بازاء خارجی ندارند؛ هر چند منشأ انتزاع خارجی دارند.
البته، در علم کلام مبحث دیگری مطرح است و آن اینکه آیا عقل بدون کمک شرع میتواند خوبی صداقت و بدی را دروغ بفهمد یا نه؟ این مبحث به حسن و قبح ذاتی اشیا معروف است؛ در صورتی که مقصود این مبحث باشد، رجوع شود: به پاسخ 37626.
در مورد وجودی بودن خیر و عدمی بودن شر، پاسخ 5529 (انتساب بالعرض شرور به خداوند) را مطالعه کنید.
- [سایر] آیا وجود برزخ با دلایل عقلی نیز قابل اثبات است؟
- [سایر] در اثبات معاد چه دلایل عقلی وجود دارد؟
- [سایر] دلایل عقلی و نقلی در اثبات حقانیت مذهب شیعه امامیه کدام است؟
- [سایر] در اثبات امامت و ولایت امام علی ع چه دلایل عقلی وجود دارد؟
- [سایر] اگر کسی ادعا کند با دلایل عقلی وجود خدا را رد می کند، باید چه جوابی به او داد؟ آیا می شود با دلایل عقلی بر وجود خداوند چنین حرفی زد و چیزی خلاف آن با عقل اثبات کرد؟
- [سایر] دلایل امامت ائمه البته نه بطور کلی بلکه امامت خاصه یعنی شخصیت حقیقی حضرات معصومین (ع) با اسم و رسم خاص آنها از لحاظ برون دینی مثلا برای اثبات آن برای یک غیر شیعه یا حتی غیر مسلمان چیست؟
- [سایر] چگونه میتوان مهربان بودن خدا را اثبات کرد؟ در این دنیا همان اندازه که زیبایی و خیر و نیکی وجود دارد، شر و زشتی نیز وجود دارد. مثلاً در حیوانات هم حیوان زیبا و ... داریم و هم حیوان درنده....و یا شاید دو خدا وجود دارد خدای خوبی و خدای بدی؟ چطور میتوان آنرا رد کرد؟
- [سایر] چگونه میتوان مهربان بودن خدا را اثبات کرد؟ در این دنیا همان اندازه که زیبایی و خیر و نیکی وجود دارد شر و زشتی نیز وجود دارد و یا شاید دو خدا وجود دارد خدای خوبی و خدای بدی ؟ چطور میتوان آنرا رد کرد؟
- [سایر] پرسش من درباره اصل اولویت در آیهی (النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ) است؛ یعنی اینکه طبق آیه شریفه، اولویت در مدیریت اسلامی را چگونه میتوان اثبات نمود؟ (ارتباط میان اولویت در آیه با مدیریت اسلامی).
- [سایر] سؤال من این است؛ بعد از اینکه ما از طریق برهان امکان و وجوب، به اثبات خداوند می پردازیم می رسیم به موجود واجب الوجود مجردی که در قادر بودن او شکی نیست؛ چرا که او موجودات ممکن را از نیستی و عدم ایجاد کرد، حال می خواهیم بدانیم، آیا او این کار را با علم و دانایی انجام داده یا نه؟ چگونه می توانیم عالم بودن خداوند را اثبات کنیم؟ من پاسخ هایی را که شما در این باره در سایت آوردید مطالعه کردم، اما باز شبهه دارم. مثلا اینکه شما می گویید او موجودات را از عدم ایجاد کرد! پس حتما تمامی جنبه های وجودی آن موجودات در نزد او حاضر بوده و این خود یعنی عالم بودن او، اما با توجه به اینکه در برهان امکان و وجوب اساس استدلال ما بر پایه وجود و عدم (هستی و نیستی) است، آیا وقتی بگوییم جنبه های وجودی موجود ممکن نزد موجود واجب حاضر است، این خارج از بحث ما که فقط بر پایه هستی و نیستی می باشد نیست؟ چون شاید کسی بگوید اینکه فلان موجود دارای این جنبه های وجودی است و فلان خصوصیات را دارد خارج از اساس برهان امکان و وجود است، و مثلا بگوید این خصوصیات و جنبه های وجودی موجودات ممکن، تصور ذهنی ما است. خواهش می کنم بنده را راهنمایی کنید و اگر هم برای اثبات صفات خداوند کتاب هایی مورد نظرتان است که بیشتر و دقیق تر به اثبات عقلی و فلسفی این موضوع می پردازد، لطفا معرفی کنید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که برای اثبات مطلبی قسم می خورند اگر حرف آنها راست باشد قسم خوردن مکروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان کبیره است، ولی اگر مجبور شود که برای نجات خود یا مسلمانان دیگری از شر ظالمی قسم دروغ بخورد اشکال ندارد، بلکه گاه واجب می شود و این نوع قسم خوردن که برای اثبات مطلبی است غیر از قسمی است که در مسائل پیش گفته شد که برای انجام کار یا ترک کاری بود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] ب: کسی که برای اثبات یا نفی چیزی قسم می خورد، اگر حرف او راست باشد قسم خوردن او مکروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان بزرگ می باشد، ولی کفاره قسم را ندارد. ولی اگر برای این که خودش یا مسلمان دیگری را از شر ظالمی نجات دهد، قسم دروغ بخورد اشکال ندارد بلکه گاهی واجب می شود امّا اگر بتواند توریه کند یعنی: موقع قسم خوردن طوری نیّت کند که دروغ نشود بنابر احتیاط واجب باید توریه نماید; مثلا اگر ظالمی بخواهد کسی را اذیّت کند و از انسان بپرسد که او را ندیده ای؟ و انسان یک ساعت قبل او را دیده باشد، ولی بگوید او را ندیده ام به این قصد که از پنج دقیقه پیش ندیده ام.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که برای اثبات یا نفی مطلبی قسم میخورد اگر حرف او راست باشد قسم خوردن او مکروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان کبیره میباشد، ولی اگر برای این که خودش یا مسلمان یا غیر مسلمان را (که اموال وی احترام دارد) از شرّ ظالمی نجات دهد، قسم دروغ بخورد اشکال ندارد، بلکه گاهی واجب میشود امّا اگر بتواند توریه کند؛ یعنی موقع قسم خوردن طوری نیّت کند که دروغ نشود، بنا بر احتیاط مستحبّ توریه نماید، مثلاً اگر ظالمی بخواهد کسی را اذیّت کند و از انسان بپرسد که او را ندیدهای؟ و انسان یک ساعت قبل او را دیده باشد، احتیاط مستحبّ آن است که بگوید او را ندیدهام و قصد کند که مثلاً از پنج دقیقه پیش ندیدهام.
- [آیت الله مظاهری] قَسَم خوردن بر سه قِسم است: اوّل: قَسَمی که نظیر نذر و عهد است و چیزی را بر خود واجب یا حرام میکند که اگر بر طبق قَسَم عمل نکرد باید کفّاره بدهد. دوّم: قَسَمی که منکر پیش قاضی باید بخورد. که این قَسَم مربوط به باب قضاوت است. سوّم: برای اثبات یا نفی چیزی نزد مردم قسم بخورد مثلاً فروشنده بگوید این جنس را به خدا قسم به این مبلغ خریدهام که اگر دروغ بگوید از گناهان بزرگ است ولی کفّاره ندارد و اگر راست باشد مکروه است، ولی اگر برای کار خوبی باشد نظیر اینکه خودش یا دیگری از شرّ ظالمی نجات پیدا کند قسم بخورد مکروه نیست بلکه گاهی واجب میشود گرچه قسم دروغ هم باشد.
- [آیت الله اردبیلی] (سوگند) بر دو نوع است: اوّل: آن که انسان برای اثبات یا نفی چیزی سوگند یاد کند، مثلاً بگوید: (وَاللّه، چنین بوده) یا (وَاللّه، چنین نبوده). این گونه سوگندها اگر راست باشد کراهت دارد و اگر دروغ باشد گناه کبیره است، ولی کفّاره ندارد و اگر برای این که خودش یا مسلمان دیگری را از شرّ فرد ظالمی نجات دهد به دروغ سوگند یاد کند، اشکال ندارد، بلکه گاهی واجب میشود، ولی اگر میتواند (تَوْریه) کند و توجّه به آن دارد، احوط آن است که (تَوْریه) نماید(1). دوم:آن است که انسان برای انجام یا ترک کاری در آینده سوگند یاد کند و به این وسیله انجام یا ترک آن کار را بر خود واجب گرداند، به عنوان مثال بگوید: (وَاللّه اگر به پدرم احترام نکنم، به فقیر صدقه میدهم) یا بگوید: (واللّه اگر سیگار بکشم، یک روز روزه میگیرم) در این صورت آن عمل بر او واجب میشود و اگر از روی عمد مخالفت کند، باید کفّاره بدهد و آنچه در مسائل آینده میآید، مربوط به نوع دوم است.