1. این جهان طوری ساخته شده که موجودات آن از هم گسسته و مستقل نیستند؛ تمام اجزای این عالم را اگر بررسی کنیم در می یابیم که همه مانند حلقه های یک زنجیر به هم پیوسته اند و مجموعه ی آن، یک نظام آفرینشی زیباست؛ بنابراین نمی توان گفت در این دنیا دو خدا وجود دارد مثلاً گفت آب و باران خدایی و سیل و زلزله خدایی دیگر دارد. بله اگر سیل و زلزله از نظامی و باران و تابش نور خورشید و گردش آن و ... از نظامی دیگر تبعیت می کرد و آنها محکوم دو نظام بودند می توانستیم چنین حرفی را بپذیریم، بنابراین به اقتضای این که بر این جهان یک نظام هماهنگ و زیبا حاکم است که همه می توانند در آن به رشد و کمال خود برسند نتیجه می گیریم که این جهان خدایی واحد و مهربان دارد. 2. مهر و رحمت الهی که بر آمده از حکمت اوست اقتضا می کند، انسان و هر موجودی را به کمال مطلوب راهنمایی کند؛ اما ترقی و کمال انسان به این نیست که از هر جهت در رفاه و راه او از هر جهت هموار باشد، بلکه رسیدن به کمال اقتضا می کند انسان در میان راه های ناهموار و دشوار گذارده شود؛ با مشکلات و نابسامانی ها دست و پنجه نرم کند و به تکامل برسد، به عبارتی استعدادهای انسان در چنین شرایطی شکوفا می شوند. 3. در جهان هستی شر مطلق (یعنی چیزی که از هر جهت نازیبا و دارای هیچ خیری نباشد) یا شر کثیر، وجود ندارد.
چگونه میتوان مهربان بودن خدا را اثبات کرد؟ در این دنیا همان اندازه که زیبایی و خیر و نیکی وجود دارد شر و زشتی نیز وجود دارد و یا شاید دو خدا وجود دارد خدای خوبی و خدای بدی ؟ چطور میتوان آنرا رد کرد؟
1. این جهان طوری ساخته شده که موجودات آن از هم گسسته و مستقل نیستند؛ تمام اجزای این عالم را اگر بررسی کنیم در می یابیم که همه مانند حلقه های یک زنجیر به هم پیوسته اند و مجموعه ی آن، یک نظام آفرینشی زیباست؛ بنابراین نمی توان گفت در این دنیا دو خدا وجود دارد مثلاً گفت آب و باران خدایی و سیل و زلزله خدایی دیگر دارد. بله اگر سیل و زلزله از نظامی و باران و تابش نور خورشید و گردش آن و ... از نظامی دیگر تبعیت می کرد و آنها محکوم دو نظام بودند می توانستیم چنین حرفی را بپذیریم، بنابراین به اقتضای این که بر این جهان یک نظام هماهنگ و زیبا حاکم است که همه می توانند در آن به رشد و کمال خود برسند نتیجه می گیریم که این جهان خدایی واحد و مهربان دارد.
2. مهر و رحمت الهی که بر آمده از حکمت اوست اقتضا می کند، انسان و هر موجودی را به کمال مطلوب راهنمایی کند؛ اما ترقی و کمال انسان به این نیست که از هر جهت در رفاه و راه او از هر جهت هموار باشد، بلکه رسیدن به کمال اقتضا می کند انسان در میان راه های ناهموار و دشوار گذارده شود؛ با مشکلات و نابسامانی ها دست و پنجه نرم کند و به تکامل برسد، به عبارتی استعدادهای انسان در چنین شرایطی شکوفا می شوند.
3. در جهان هستی شر مطلق (یعنی چیزی که از هر جهت نازیبا و دارای هیچ خیری نباشد) یا شر کثیر، وجود ندارد.
- [سایر] چگونه میتوان مهربان بودن خدا را اثبات کرد؟ در این دنیا همان اندازه که زیبایی و خیر و نیکی وجود دارد شر و زشتی نیز وجود دارد و یا شاید دو خدا وجود دارد خدای خوبی و خدای بدی ؟ چطور میتوان آنرا رد کرد؟
- [سایر] چرا در دنیا زشتی و زیبایی درهم آمیخته است و آیا بهتر نبود خداوند تنها زیبائی ها را می آفرید؟
- [سایر] آیا بودن من در این جهان اجباری است، انسانی که نه خوبی ها و زیبایی و بدی های زندگی این دنیا را بخواهد و نه بهشت و جهنم و حساب پس دادن در آن دنیا را، مجبور به زندگی است؟ اگر من عدم بودم چه تغییری در این جهان بزرگ به وجود می آمد؟ در آن صورت نه با مشکلات این دنیا دست به گریبان بودم و نه با بایدها و نبایدهای خدا برای زندگی اخروی؟ این سوال تمام فکرم را مشغول کرده و باعث شده رابطه خوبی با خدا نداشته باشم. همیشه آرزو می کنم ایکاش عدم بودم!
- [سایر] سلام پیگیری صحبتاتون خیلی آرامش بخشه ولی واقعی نیست. نمی دونم زندگی شما چجور بوده و هست ولی اینو مطمئنم به سختی زندگی من نبوده و نیست. یعنی زندگی هیچکس به سختی زندگی من نبوده و نیست. وقتی افرادی مثل شما میشننن توی تلویزیون و حرف میزنن، حرفاشون قشنگه ولی فقط قشنگه. اینکه من جوون بسیجی اینقدر توی زندگیم تلخی و تنهایی دیدم که با خدای خودم دعوام میشه که اگر دلیل خلقت من فقط حال گیری بوده که پس چرا خلق کردی! من که اجباری برای به این دنیا اومدن نداشتم. مورد من یک مورد خاصه! من توی این دنیا هیچی ندارم که دلمو بهش خوش کنم و با یادش زندگی کنم. یک تکفرزند که نه پدر و مادر خوبی داشته، نه خواهر و برادری داره، نه خانواده خوبی، نه پول و ثروتی، نه زیبایی ای، و نه از لحاظ جسمی سلامت کامل، نه دوست وفاداری، نه امید به ازدواج، و نه امیدی به رحمت و عدالت خدا، که شاید تا آخر عمر باید تنهایی رو تحمل کنم! جواب من مثل بقیه یک کلمه نیست که از این به بعد زندگی خوبی داری؛ نمیدونم شاید افسردگی گرفتم. من شما رو به مناظره دعوت می کنم ولی مطمئنم هیچکس نمیتونه جواب گوی مشکلات من باشه! یعنی آخرش به این میرسه که قضا و قدر الهی و خدا اون دنیا برات جبران میکنه! والسلام
- [سایر] رد برهان امکان و وجوب: 1. اولین ایراد این برهان این است که موجود بودن چیزی که ذاتاً ممکن است، نه واجب، الزاما نیاز به عاملی خارجی دارد. برای این ادعا هیچ دلیل و اثباتی وجود ندارد، و حتی میتوان مورد نقض برای آن بیان کرد. 2. آنچه این برهان سعی دارد اثبات کند، وجود چیزی است که (واجب الوجود) نامیدهاند. (خدا)ی اثبات شده در این برهان فرسنگها با خدای ادیان (که دانا و توانا و بخشنده و انتقام گیر و پند دهنده و مجازات کننده و غیر است) فاصله دارد. 3. واجب الوجود، صرفاً به این معنا است که سلسلهی علی (وابستگی اشیا به هم) نمیتواند تسلسل داشته باشد و باید در جایی قطع شود، ولی هیچ اثباتی برای غیر این جهانی بودن آن ندارد.
- [سایر] از کودکی هدف من جلب رضایت خداوند متعال بوده و هست و بدین منظور تا آنجا که توانسته ام از لحاظ مادی وغیره به پدر ومادرم کمک کرده ام و همیشه این را می گویم که من برای اینها هیچ کاری نکرده ام اما هر کاری از دستم بر می آمده کرده ام. حدود 15 سال است ازدواج کرده ام، بحمداله همسر خوبی دارم و ایشان نیز از همه لحاظ به فکر پدر و مادر من هستند و خداوند شاهد و ناظر است . الان یک سال ونیم است به خاطر حق وناحق کردن مادرم در فامیل وچهره زشت از همسرم مجبور به قهر با آنان شدم . می دانم قهر چیز خوبی نیست اما تنها راه من همین بوده است. مادرم چون می داند من اهل خدا هستم از موقعیت پدر ومادری سوء استفاده می کند لطفا مرا راهنمایی کنید نمی خواهم آن دنیا شرمنده خدای خودم شوم.
- [سایر] باسلام خسته نباشید خوشحالم که مشاور خانم پیدا کردم من شما رو نمیبینم برا همین راحت حرفمو میزنم.من در مرز جنون هستم.با اینکه نماز خون هستم ولی گاها فکر خودکشی به سرم هجوم میاره...میگم هجوم چون واقعا اینجوریه.میترسم از جهنم خدا.چاره کار رو تو خوابیدن میبینم.میخوابم تا فکرش از سرم بره بیرون.ولی موقتیه. خانم بهرامی من دختر زیبایی هستم برای زیباییم خدا رو شکر میکنم.خانواده بسیار خوب و باشعوری هم دارم بازم خدا رو شکر میکنم.از لحاظ مالی هم در حد متوسط هستیم بازم شکر.ولی انگار همه راهای انتخاب همسر برام بسته است.نیاز جدی دارم به ازدواج فشار روحی بدی تحمل میکنم.نیاز از هر لحاظ از نظر نیاز دوست داشتن کسی غیر از پدر مادر.نیاز جنسی.میخوام خلا زندگیمو پر کنم متولد 63 هستم فکر نمیکنم خواسته ام عجیب باشه.حساب کیند ببینید من چند ساله دارم همه نیازهامو سرکوب میکنم.هرکسی میاد میپسنده ولی فوقش 1ماهه بعد میزاره میره.نمیدونم چرا.میگم مشکل از کجاست میگن تو خوبی خیلی خوبی خیلی سری ولی حسمو بهت از دست دادم.این چه حرفیه معنیش چیه؟یا میان میپسندن دیگه برنمیگردن پی گیر میشم میبینم یه از خدا بیخبر زیرآب زده چی گفته خدا میدونه ولی خدای من شاهده نه من نه خانوادم ریگی به کفش نداریم.یا میپسندن یه دفه میرن سراغ ییکی دیگه علت میپرسیم جواب نمیدن.یا میان میپسندن و بعدش میگن نه پشیمون شدیم.میدونید چند بار موقعیت واقعی ازدواجم اینطور از بین رفته؟بیشتر از 10 مورد چرا؟؟؟؟؟دارم دیوانه میشم.کمکم کنین
- [سایر] سلام. با توجه به اینکه خداوند خلاق است و ازلی و ابدی، و خلق او نیز ازلی است و ابدی است، آیا میتوان گفت که قبل از جهان ما جهانهای دیگری نیز بوده، هستند و خواهند بود. از نظر ماهیت فیزیکی؟ و با توجه به احادیث که گفته میشود خلق خدا بعد از ما هم ادامه دارد و.... زیرا پژوهشهای روز فیزیک به دنبال این هستند که نظریه چند جهانی(multiverse) را برای قبل از بیگ بنگ و در بازه زمانی عمر جهان توضیح و حتی اثبات کنند. سؤال واضح بنده این است که با فرض در نظر گرفتن درستی این نظریه و وجود جهانهایی با ماهیت متفاوت یا مشابه با این جهان، آیا میتوان گفت که همه ما انسانها از یک نفس واحد هستیم، در جهانهای متفاوت و حسابرسی هر جهان جداگانه است، دقیقاً منظور علمای عرفانی اسلامی از عوالم دیگر چیست؟ آیا منِ دیگری در جهانی دیگر در وضعیتی مشابه یا متفاوت وجود دارد؟ یا شخصیت انسانی در کار نیست؟ آیا هبوط به این دنیا به منزله جهنمی است برای بهشت اولی گفته مسیحیان؟ و دوزخ به منزله جهنمی برای اعمال دنیا؟ آیا این توالی ادامه دارد، تا هر نفسی عذاب گناهان را بچشد و سپس به جایگاه اصلی یعنی بهشت اولی برسد؟ آیا خلق خداوند خلاق همان وجه او است؟
- [سایر] حدیث زیر برای اثبات ایمان ابوطالب به عنوان دلیل در مکتب ما مطرح است: از امام زین العابدین (ع) راجع به ایمان سؤال شده است ایشان چنین فرموده اند: خداوند متعال به پیامبر (ص) دستور داد که مسلمانان رابطه زوجیت را با کفار قطع کنند. و فاطمه بنت اسد با این که مسلمان بود وی تا زمان مرگ ابوطالب زوجه وی باقی ماند. قرآن کریم در سوره ممتحنه می فرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که زنان باایمان به عنوان هجرت نزد شما آیند، آنها را آزمایش کنید -خداوند به ایمانشان آگاهتر است- هرگاه آنان را مؤمن یافتید، آنها را به سوی کفار بازنگردانید؛ نه آنها برای کفار حلالند و نه کفار برای آنها حلال . و هم چنین می فرماید: و با زنان مشرک و بتپرست، تا ایمان نیاوردهاند، ازدواج نکنید! اگر چه جز به ازدواج با کنیزان، دسترسی نداشته باشید؛ زیرا کنیز باایمان، از زن آزاد بتپرست، بهتر است؛ هر چند (زیبایی، یا ثروت، یا موقعیت او) شما را به شگفتی آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بتپرست، تا ایمان نیاوردهاند، در نیاورید! (اگر چه ناچار شوید آنها را به همسری غلامان باایمان درآورید؛ زیرا) یک غلام باایمان، از یک مرد آزاد بتپرست، بهتر است؛ هر چند (مال و موقعیت و زیبایی او،) شما را به شگفتی آورد. بر اساس این آیات حرمت ازدواج با مردان مشرک در مدینه تشریع شده است پس برای ایمان ابوطالب که در دوران مکه از دنیا رفته است روایت فوق چگونه می تواند دلیل باشد؟
- [سایر] همچنان که می دانیم برخی قائل بر این هستند که قرآن بازتاب تفکر جاهلی عرب بوده است و در نتیجه بسیاری از مسائل که در قرآن مطرح شده است مربوط به خرافات همان مردم است. از جمله این موارد را موضوع هفت آسمان،شیاطین،اجنه و.. می دانند و این سخن مبتنی بر این فرض است که قرآن همان سخن پیامبر اکرم (ص) است که بر گرفته از علوم پیرامون شخص پیغمبر اکرم (ص) بوده است که برای من در این زمینه سوالات و ابهامات سمجی هست که امیدوارم مرا در این زمینه یاری فرمایید. نکته بعد این است که بر فرض بپذیریم که هیئت بطلمیوس در آن دوران رواج داشته است اکنون باید آن را با قرآن مقایسه کرد که در این زمینه نیز سوالاتی پیش می آید.در هیئت بطلمیوس هفت فلک برای ماه و خورشید و پنج سیاره دیگر وجود دارد که هر یک بر دیگری محیط است و در فلک هشتم ستارگان قرار دارند و در فلک نهم فرشتگان و در فلک دهم جایگاه خداوند است.در این فرض فلک هشتم مرز بین عالم مادی و غیر مادی است.در قرآن نیز ما با هفت آسمان مواجه هستیم که آسمان دنیا با ستارگان زینت داده شده اند.اگر دنیا را پایین تر ترجمه کنیم در آن صورت با هیئت بطلمیوس جور در نمی آید چون آسمان پایین تر در آنجا جایگاه ماه است نه ستارگان.اما سوالی پیش می آید و آن اینکه چه قرینه ای برای ترجمه دنیا به پایین تر وجود دارد؟ولی اگر دنیا را همان دنیا ترجمه کنیم به نظرم قضیه بر عکس می شود.با توجه به اینکه سماوات در قرآن مادی هستند( با توجه به تفسیر مرحوم علامه طباطبایی ( ره) در تفسیر آیات سوره فصلت و همچنین عبارات نهج البلاغه از ترجمه مرحوم دشتی) آنگاه اگر ما همه این هفت آسمان مادی را دنیا فرض کنیم ،آسمان دنیا می شود همان فلک هشتم که بالای این هفت آسمان است که هم مزین به ستارگان است و هم اینکه مرز بین دنیا و آخرت است و لذا مانع هجوم شیاطین به این آسمان می شوند تا از آسمان های بالاتر ( ملأ اعلی) استراق سمع نکنند.چگونه می توان این دیدگاه را رد کرد؟البته نکته ای که شاید بر این دیدگاه خدشه وارد کند آن است السما الدنیا با الف و لام آمده که نشان می دهد این آسمان یکی از همان آسمان های هفت گانه مذکور است.در نتیجه آسمان دنیا نمی تواند خارج از همین هفت آسمان مثلا آسمان هشتم یا فلک هشتم باشد. می خواستم بدانم برای رد این دیدگاه آیا دلیل دیگری وجود دارد.البته می دانیم نقاط اختلافی دیگری بین قرآن و هیئت بطلمیوس وجود دارد مثل شناور بودن ماه و خورشید در فلک و تفاوت معنای فلک در این دو دیدگاه و... .( البته اثبات حرکت زمین و خورشید در قرآن برای من مشکل است.) ولی همانگونه که مشاهده می شود در این تعبیر رجم شیاطین براحتی قابل توجیه است و تازه بر فرض اختلاف با هیئت بطلمیوس این سوال سمج تر پیش می آید که شاید این تعابیر قرآن با همان اختلافاتی که دارد، درست است که با هیئت بطلمیوسی جور در نمی آید اما ممکن است با نجوم پذیرفته شده در آن دوره که احتمالاً لزوماً منطبق با نظرات بطلمیوس نبوده جورد در بیاید.لطفا مرا هر چه زودتر در این زمینه کمک کنید چون اگر این حرف ها درست باشد هه چیز پا در هوا می شود و نه قرآن، قرآن می ماند و نه تعریفی که ما از انسان و خدا و جهان داده ایم صحت داردو همه چیز تاریک می شود.نه هدفی،نه آرمانی،نه حرکتی به سوی تعالی و ...
- [آیت الله مظاهری] قَسَم خوردن بر سه قِسم است: اوّل: قَسَمی که نظیر نذر و عهد است و چیزی را بر خود واجب یا حرام میکند که اگر بر طبق قَسَم عمل نکرد باید کفّاره بدهد. دوّم: قَسَمی که منکر پیش قاضی باید بخورد. که این قَسَم مربوط به باب قضاوت است. سوّم: برای اثبات یا نفی چیزی نزد مردم قسم بخورد مثلاً فروشنده بگوید این جنس را به خدا قسم به این مبلغ خریدهام که اگر دروغ بگوید از گناهان بزرگ است ولی کفّاره ندارد و اگر راست باشد مکروه است، ولی اگر برای کار خوبی باشد نظیر اینکه خودش یا دیگری از شرّ ظالمی نجات پیدا کند قسم بخورد مکروه نیست بلکه گاهی واجب میشود گرچه قسم دروغ هم باشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] تقلید به معنای پیروی کردن از دیگری در عقیده یا عمل است و در احکام دینی از کسی باید تقلید کرد که دارای این شرایط باشد: 1 - مرد باشد. 2 - بالغ باشد. 3 - عاقل باشد. 4 - شیعه دوازده امامی باشد. 5 - حلالزاده باشد. 6 - عادل باشد، یعنی از گناهان کبیره، مانند: دروغ، غیبت، تهمت، آدمکشی، رباخواری، ترک نماز و ترک روزه …، از روی ملکه اجتناب کند و مراد از ملکه؛ حالت نفسانیست که انسان را به ترک گناه وادار میکند، گناه صغیره نیز با اصرار بر آن، گناه کبیره محسوب میگردد و نشانه عدالت این است که در ظاهر شخص خوبی باشد؛ یعنی اگر از اهل محل یا همسایگان او یا کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند، بگویند: ما خلاف شرعی از او سراغ نداریم. 7 - مجتهد باشد. 8 - اعلم باشد و این در صورتیست که احتمال اختلاف بین مجتهدین را در مسائل مورد ابتلا بدهد. مجتهد اعلم کسیست که از تمام مجتهدهای زمان خود حکم خدا را بهتر بفهمد و برتری این مجتهد از سایر مجتهدین باید به گونهای باشد که متعارف افراد اهل فضل بتوانند آن را تشخیص دهند و اگر هیچ یک از مجتهدین چنین برتری روشنی نداشته باشند از هر یک از مجتهدین طراز اوّل میتوان تقلید نمود. 9 - موثّق باشد، یعنی اشتباهش از متعارف بیشتر نباشد و کسی که حریص به دنیا باشد غالبا موثّق نیست، زیرا حبّ شدید به دنیا باعث اشتباه زیاد در تشخیص میگردد. 10 - زنده باشد (با تفصیلی که در مسأله دهم خواهد آمد).
- [آیت الله نوری همدانی] اگر عمداً قنوت نخواند قضا ندارد و اگر فراموش کند و پیش از آنکه به اندازة رکوع خم شود یادش بیاید ، مستحب است بایستد و بخواند و اگر در رکوع یادش بیاید ، مستحب است بعد از رکوع قضا کند و اگر در سجده یادش بیاید ، مستحب است بعد از سلام نماز قضا نماید . ترجمة نماز 1- ترجمة سورة حمد بسم الله الرحمن الرحیم ، یعنی : ابتدا می کنم به نام خداوندی که در دنیا بر مومن و کافر رحم میکند و در آخرت بر مومن رحم می نماید . الحمدلله رب العالمین یعنی : ثنا مخصوص خداوندی است که پرورش دهندة همه موجودات است . الرحمن الرحیم یعنی : در دنیا بر مومن و کافر و در آخرت بر مومن رحم می کند . مالک یوم الدین یعنی : پادشاه وصاحب اختیار روز قیامت است . ایاک نعبد و ایاک نستعین یعنی : فقط تو را عبادت می کنیم و فقط از تو کمک می خواهیم . اهدنا الصراط المستقیم یعنی : هدایت کن ما را به راه راست در جزئیات زندگی تا طوری گام بر داریم که از دین اسلام منحرف نشویم . صراط الذین انعمت علیهم یعنی : به راه کسانی که به آنان نعمت دادی که آنان پیغمبران و جانشینان پیغمبران هستند . غیر المغضوب علیهم و لاالضالین یعنی : نه به راه کسانی که غضب کرده ای برایشان و نه آن کسانی که گمراهند . 2 – ترجمة سورة قل هو الله احد بسم الله الرحمن الرحیم . قل هو الله احد یعنی : بگو ای محمد ( ص ) که خداوند ، خدائی است یگانه . الله الصمد یعنی : خدائی که از تمام موجودات بی نیاز است . لم یلد و لم یولد ، فرزند ندارد و فرزند کسی نیست . ولم یکن له کفوا احد یعنی : هیچ کس از مخلوقات ، مثل او نیست . 3 – ترجمة ذکر رکوع و سجود و ذکرهائی که بعد از آنها مستحب است . سبحان ربی العظیم و بحمده یعنی : پروردگار بزرگ من از هر عیب و نقصی پاک و منزه است و من مشغول ستایش او هستم ، سبحان ربی الاعلی و بحمده یعنی : پروردگار من که از همه کس بالاتر می باشد از هر عیب و نقصی پاک و منزه است و من مشغول ستایش او هستم ، سمع الله لمن حمده یعنی : خدا بشنود و بپذیرد ثنای کسی که او را ستایش می کند ، استغفر الله ربی و اتوب الیه یعنی : طلب آمرزش و مغفرت می کنم از خداوندی که پرورش دهندة من است و من به طرف او بازگشت می نمایم بحول الله و قوته اقوم و اقعد یعنی : به یاری خدای متعال و قوة او بر می خیزم و می نشینم . 4 –ترجمة قنوت لا اله الا الله الحلیم الکریم یعنی : نیست خدائی سزاورتر پرستش مگر خدای یکتای بی همتائی که صاحب حلم و کرم است ، لا اله الا الله العلی العظیم یعنی : نیست خدائی سزاوار پرستش مگر خدای یکتای بی همتائی که بلند مرتبه و بزرگ است . سبحان الله رب السموات السبع و رب الارضین السبع یعنی : پاک و منزه است خداوندی که پروردگار هفت آسمان و پروردگار هفت زمین است . و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم . یعنی : پروردگار هر چیزی است که در آسمانها و زمینها و مابین آنها است و پروردگار عرش بزرگ است . و الحمد لله رب العالمین ، یعنی : حمد وثنا مخصوص خداوندی است که پرورش دهندة تمام موجودات است . 5 – ترجمة تسبیحات اربعه سبحان الله و الحمدلله و لا اله الله و الله اکبر ، یعنی : پاک و منزه است خداوند تعالی و ثنا مخصوص اوست و نیست خدائی سزاوار پرستش ، مگر خدای بی همتا و بزرگتر است از اینکه او را وصف کنند . 6 – ترجمة تشهد و سلام الحمدلله اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له ة یعنی : ستایش مخصوص پروردگار است و شهادت می دهم که خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی که یگانه است و شریک ندارد . واشهد ان محمداً عبده و رسوله ، یعنی : شهادت می دهم که محمد – صلی الله علیه و آله – بندة خدا و فرستادة اوست . اللهم صل علی محمد و آل محمد ، یعنی : خدایا رحمت بفرست بر محمد و آل محمد . و تقبل شفاعته وارفع درجته یعنی : قبول کن شفاعت پیغمبر را و درجة آن حضرت را نزد خود بلند کن . اسلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته ،یعنی : سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد . اسلام علینا و علی عبادالله الصالحین ، یعنی سلام از خداوند عالم بر ما نمازگزاران و نمام بندگان خوب او . السلام علیکم و رحمه الله و برکاته ، یعنی : سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما مومنین باد تعقیب نماز
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر عمداً قنوت نخواند قضا ندارد و اگر فراموش کند و پیش از آن که به اندازه رکوع خم شود یادش بیاید، مستحب است بایستد و بخواند و اگر در رکوع یادش بیاید، مستحب است بعد از رکوع قضا کند و اگر در سجده یادش بیاید مستحب است بعد از سلام نماز قضا نماید. ترجمه نماز 1 - ترجمه سوره حمد (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم)؛ یعنی ابتدا میکنم به نام خداوندی که در دنیا بر مؤمن و کافر رحم میکند و در آخرت بر مؤمن رحم مینماید. (الحَمْدُ للَّهِ ربِّ العالَمین)؛ یعنی ثنا مخصوص خداوند است که پروردگار همه موجودات است. (الرَّحْمنِ الرَّحیم)؛ یعنی در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم میکند. (مالکِ یَوْمِ الدینِ)؛ یعنی صاحب اختیار روز قیامت است. (إیّاک نَعْبُدُ وإیاک نَسْتَعین)؛ یعنی فقط تو را عبادت میکنیم و فقط از تو کمک میخواهیم. (اهْدنا الصِّراطَ المُسْتَقیم)؛ یعنی هدایت کن ما را به راه راست (که آن دین اسلام است). (صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِم)؛ یعنی به راه کسانی که به آنان نعمت دادی (که آنان پیغمبران و جانشینان پیغمبران هستند). (غَیْرِ الْمَغْضُوبَ عَلَیْهِم وَ لا الضَّالِّین)؛ یعنی نه کسانی که بر ایشان غضب شده و نه گمراهان. 2 - ترجمه سوره (قل هو اللَّه احد) (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم) (قُلْ هو اللَّه أَحَد)؛ یعنی بگو (ای محمد صلی الله علیه و آله ) که خداوند، خداییست یگانه. (اَللَّهُ الصَّمَد)؛ یعنی خدایی که از تمام موجودات بینیاز است. (لَمْ یَلِدْ وَ لَمَ یُولَد)؛ یعنی فرزند ندارد و فرزند کسی نیست. (وَ لَمْ یَکُنْ لَه کُفُواً اَحَد)؛ یعنی هیچ کس از مخلوقات مثل او نیست. 3 - ترجمه ذکر رکوع و سجود و ذکرهایی که بعد از آنها مستحب است: (سُبحانَ ربِّیَ العظیمِ وبِحَمْدِهِ)؛ یعنی پروردگار بزرگم را از هر عیب و نقصی پاک و منزه میخوانم و مشغول ستایش او هستم. (سُبحانَ ربِّیَ الأعْلی وبِحَمْدِهِ)؛ یعنی پروردگارم را که از هر کس بالاتر است، از هر عیب و نقصی پاک و منزه میخوانم و مشغول ستایش او هستم. (سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ)؛ یعنی خداوند بشنود و بپذیرد ثنای کسی که او را ستایش میکند. (أسْتَغْفِرُ اللَّهَ ربّی وأتوبُ إلیهِ)؛ یعنی طلب آمرزش و مغفرت میکنم از خداوند که پروردگار من است و توبه کرده، به سوی او باز میگردم. (بحولِ اللَّهِ وقُوَّتِهِ أقومُ وأَقْعُدُ)؛ یعنی به یاری خدای متعال و قوه او برمیخیزم و مینشینم. 4 - ترجمه قنوت (لا إِلهَ إلّا اللَّهُ الحلیمُ الکَریمُ)؛ یعنی نیست خدایی سزاوار پرستش مگر (اللَّه) (خداوند یکتای بیهمتا) که بردبار و بزرگوار است. (لا إِلهَ إلّا اللَّهُ العَلِیُّ العَظِیمُ)؛ یعنی نیست خدایی سزاوار پرستش مگر (اللَّه) که بلند مرتبه و بزرگ است. (سُبحانَ اللَّهِ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْعِ ورَبِّ الأرضینَ السَّبْعِ)؛ یعنی پاک و منزه است خداوند که پروردگار هفت آسمان و پروردگار هفت زمین است. (وما فیهِنَّ وما بَیْنَهُنَّ ورَبِّ العَرْشِ العَظیم)؛ یعنی پروردگار هر چه در آسمانها و زمینها و مابین آنهاست و پروردگار عرش بزرگ است. (وَالحمدُ للَّهِ ربِّ العالَمینَ) یعنی حمد و ثنا مخصوص خداوند است که پروردگار تمام موجودات است. 5 - ترجمه تسبیحات اربعه (سُبْحانَ اللَّهِ و الحَمْدُ للَّهِ ولا إله إلّا اللَّه و اللَّه أکبر)؛ یعنی پاک و منزه است (اللَّه) و ثنا مخصوص (اللَّه) است و نیست خدایی سزاوار پرستش مگر (اللَّه) و بزرگتر است (اللَّه) از این که به وصف آید. 6 - ترجمه تشهد و سلام (اَلحَمْدُ للَّهِ أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَه)؛ یعنی ستایش مخصوص (اللَّه) است و شهادت میدهم که خدایی سزاوار پرستش نیست مگر (اللَّه) که یگانه است و شریک ندارد. (وَأَشْهَدُ أَنَّ محمّداً عَبْدُهُ ورَسُولُهُ)؛ یعنی شهادت میدهم که محمد صلی الله علیه و آله بنده خدا و فرستاده او است (اللّهُمَّ صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ محمَّد)؛ یعنی خدایا رحمت فرست بر محمد و آل محمد. (وتَقبَّلْ شَفاعَتَهُ وارْفَعْ دَرَجَتهُ)؛ یعنی قبول کن شفاعت پیغمبر را و درجه آن حضرت را (نزد خود) بلند کن. (السّلامُ علیکَ أیّها النَّبیُّ ورحمةُ اللَّه وبرکاتُهُ)؛ یعنی سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد (السّلامُ عَلَیْنا وعلی عِبادِ اللَّهِ الصّالحینَ)؛ یعنی سلام از خداوند عالم بر ما نمازگزاران و تمام بندگان خوب او. (السّلامُ عَلَیْکُمْ ورحمةُ اللَّه وبرکاتُهُ)؛ یعنی سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد. تعقیب نماز